بیبیخانم استرآبادی
بیبیخانم استرآبادی | |
---|---|
![]() تصویری از بیبیخانم که نوهٔ دختری او، مهرانگیز ملاح، بر اساس شنیدهها و توصیفهایش ترسیم کردهاست.[۱] | |
زادهٔ | ۱۲۷۴ هجری قمری نوکنده از روستاهای بندرگز از توابع استرآباد |
درگذشت | ۱۳۳۹ یا ۱۳۴۰ هجری قمری تهران |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها | بیبیخانم استرآبادی وزیری |
پیشه | نویسندگی، آموزش |
همسر(ها) | موسیخان وزیری |
فرزندان | حسنعلی وزیری مولود وزیری علینقی وزیری خدیجه افضل وزیری علیاصغر وزیری علیرضا وزیری فتحعلی وزیری |
والدین | محمدباقرخان انزانی خدیجه ملاباجی |
بیبیخانم استرآبادی یا بیبیفاطمه استرآبادی از نویسندگان و فعالان حقوق زنان در دوران مشروطه است. بیبیخانم فرزند محمدباقرخان استرآبادی (ایشیک آقاسی باشی و بزرگ ایل انزاب) و خدیجه خانم (ملاباجی دربار شاه) بود و در نوکنده به دنیا آمد. مادر بیبیخانم به بهانهٔ زیارت، نوکنده را ترک کرد و به دربار شاه در تهران بازگشت و به کودکان درباری تدریس میکرد. این گونه بیبیخانم که همراه مادرش به این سفر رفته بود، هم از مادرش سواد آموخت و هم توانست محیط حرمسرای شاه و دنیای بیرون را توأمان تجربه کند. او علیرغم مخالفت خانواده، با یک نظامی اهل قفقاز به نام موسیخان وزیری ازدواج کرد و از این پیوند صاحب هفت فرزند شد.
بیبیخانم در روزنامههای حبل المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله مینوشت. بیشتر مقالات او در دفاع از آموزش دختران است. بیبیخانم همچنین اولین دبستان دخترانه ایران را به نام «مدرسه دوشیزگان» بنیان گذاشت و در این راه با مشکلات و موانع مواجه گردید. گروههای مذهبی علیه او فتوا صادر کرده، به توهین و فحاشی پرداخته و خانهاش را به آتش کشیدند. گرچه این مدرسه در اثر فشارهای علما مدتی تعطیل شد ولی مجدداً با رعایت محدودیتهایی، بازگشایی شد.
اثر مهم بیبیخانم استرآبادی کتابی به نام معایب الرجال است که آن را در پاسخ به رسالهٔ تأدیب النسوان نوشت و از دیدگاه مردسالارانه نویسندهٔ ناشناس رسالهٔ مذکور انتقاد نمود. این کتاب دیدگاههای اسلامی و غربی دربارهٔ زنان را در هم آمیخته و با لحنی گاه طنز و گاه با آوردن آیات و احادیث، یکی از نخستین بیانیههای فمینیستی در ایران را ثبت کرد.
زندگی[ویرایش]
تبار[ویرایش]
پدر بیبیخانم، محمدباقرخان استرآبادی، سرکردهٔ «ایل انزاب» در مازندران بود. محمدباقرخان در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به مازندران با دلاوری شیری را از پا درآورد و لقب شیرکش گرفت و در رکاب شاه به پایتخت آمد و به سمت ایشیک آقاسی باشی منسوب شد.[۲][۳] جد بیبیخانم از سمت پدر، به کربلایی باقرخان میرسید که قوللر آقاسی دربار فتحعلیشاه بود و زمانی که فتحعلیشاه در استان فارس مقام ولیعهدی داشت، در خدمت او بود. کربلایی باقرخان بعد از شصت سال حضور در رکاب فتحعلیشاه، در نبرد فتی خان که برای سرکوب شورش محمود شاه افغان واقع شد، در سال ۱۲۳۲ هجری کشته شد. و جد او از سمت دیگر پدری، حمزه خان نام داشت که در عهد ناصرالدین شاه در استرآباد مأمور مقابله با ایلهای ترکمن بود.[۴]
مادر بیبیخانم به نام خدیجه خانم، دختر «ملا کاظم مجتهد مازندرانی» بود[۵][۳] و از ندیمههای شکوهالسلطنه، همسر ناصرالدین شاه و مادر مظفرالدین شاه، به حساب میآمد و در کل سی سال در خدمت او بود.[۶] خدیجه خانم کار تدریس و آموزش کودکان درباری را انجام میداد و از زنان باسواد آن دوران بهشمار آمده و لقب ملاباجی داشت.[۷][۸] به هر ترتیب، محمدباقر با ملاباجی آشنا شد و از شاه اجازهٔ ازدواج با او را گرفت و پس از ازدواج، به روستای نوکنده، از روستاهای بندرگز از توابع استرآباد، رفتند.[۹]
دوران کودکی[ویرایش]
حاصل ازدواج محمد باقرخان و خدیجهخانم، بیبیخانم بود که در سال ۱۲۷۴ هجری قمری، برابر ۱۲۳۶ خورشیدی، در نوکنده به دنیا آمد.[۸][۷] مادر او، خدیجه خانم، علاقهای به تداوم ازدواجش نداشت؛ زیرا باقرخان پنج همسر دیگر هم داشت.[۸] خدیجه خانم در تهران برادری به نام آقا شیخ اسدالله داشت که مجتهد بود. او به نوکنده رفت و از باقرخان درخواست کرد که خدیجه و فرزندانش را به زیارت کربلا بفرستد و باقرخان پذیرفت.[۶] این گونه، خدیجه موفق شد همراه با دو فرزندش (بیبی و حسینعلی)، خانهٔ همسر را به بهانهٔ زیارت ترک کند، اما از کربلا به تهران رفت و مجدداً به دربار بازگشت و به عنوان ملاباجی دربار مشغول شد. دو سال بعد محمدباقرخان در اختلافات قومی کشته شده و خدیجه دیگر هرگز به مازندران بازنگشت.[۹] عمران صلاحی مرگ پدر بیبیخانم را «شهادت» دانسته و از درگذشتش در جنگهای «ترکمانیه» خبر میدهد.[۵] در حالی که حسن جوادی از قتل باقرخان در رختخوابش و توسط فردی ناشناس سخن گفتهاست.[۶]
بیبی خانم مدام به حرمسرای دربار رفت و آمد داشت و عادت داشت با خطی ناخوانا روی دیوار بنویسد و ناصرالدین شاه با دیدن این نوشتهها دستور داد بیبی به زنانی که در حرم آموزش میدیدند بپیوندد.[۶] او توانست نزد مادرش آموزش ببیند و درس بخواند. بیبی از این امتیاز برخوردار بود که بتواند هم دنیای درون حرمسرا و هم دنیای بیرون را تجربه کند. فضای این دوره به شدت مردسالارانه بود و تفکرات زنستیزانه در جامعه غالب بود.[۷]
ازدواج و تشکیل خانواده[ویرایش]

نشسته از راست به چپ: اسدالله تاروردی، خدیجه افضل وزیری، مهرانگیز ملاح، بهروز بیات
بیبی با افسر جوانی از اهالی قفقاز به نام موسیخان وزیراُف، که به تهران مهاجرت کرده بود، آشنا شد. این دو به هم علاقهمند شدند و چون خدیجه باجی با وصلتشان مخالف بود، پس از دو سال عاشقی، بیبی از خانه گریخت و با موسیخان ازدواج کرد.[۱۰][۸] آن گونه که نوهٔ بیبی خانم روایت کردهاست، بیبیخانم هنگام ازدواج ۲۳ ساله بود و موسیخان ۱۹ سال داشت. حسن جوادی میگوید اگر داستان حقیقت داشته باشد، فرار دختری از طبقهٔ بیبیخانم در آن جامعه، یک رسوایی برای او و خانوادهاش محسوب میشد. بیبیخانم خود مخالفت داییاش را عامل تعویق ازدواج دانسته و گفتهاست نهایتاً با پشتیبانی مادرش توانست پس از چهار سال تحمل موافقت خانواده را جلب کند. موسیخان وزیراُف که بعدتر به موسیخان وزیری تغییرنام داد، در بریگاد قزاق به رتبهٔ میرپنج رسید و به زبان فارسی مسلط شد (زبان مادری او ترکی آذری بود). او به حقوق برابر زنان و مردان باور داشت و در عصر ناصرالدین شاه، رسالهای در باب سبک زندگی شهوتگرایانه نگاشت.[۶]
این ازدواج منجر به تولد هفت فرزند شد: مولود، علینقی، فتحعلی، حسنعلی، خدیجه افضل، علیرضا و علیاصغر. فرزند دیگری هم به نام خدیجه، در همان طفولیت درگذشت.[۶] در میان فرزندان، علینقی وزیری از موسیقیدانان برجسته، حسن وزیری از نقاشان برجسته و خدیجه افضل وزیری و مولود وزیری ادامهدهندهٔ فعالیتهای آموزشی مادرشان بودند.[۸][۱۰] از آنجا که بیبی خود در حرمسرای قصر بزرگ شدهبود، دوستانی در آنجا داشت که درون دربار ازدواج کرده و بچهدار شده بودند و به همین خاطر زیاد به آنجا دعوت میشد و این برای آیندهٔ فرزندانش که در آنجا دوستانی مییافتند، خوب شد. بیبیخانم دختر کوچکترش، خدیجه افضل، را با لباس پسرانه و با اسم جعلی به مدرسهٔ پسرانه میفرستاد ولی موضوع برملا شد و خدیجه افضل مجبور به ترک مدرسه و آموزش در خانه شد. آشنایی با پسردایی بیبیخانم که خوشنویس باشی دربار بود، موجب شد فرزندان او خط خوبی پیدا کنند و مدام مشق کنند و حتی زمانی که کاغذ نداشتند، جوهر کاغذهای استفاده شده را شسته و از برگهها مجدداً استفاده میکردند. اعضای خانواده در زمستان به دور کرسی مینشستند و بچهها از روی کتاب تمرین میکردند و والدین اشتباهاتشان را تصحیح میکردند. بیبیخانم میان پسرها و دخترهایش در آموزش نوشتن و موسیقی فرقی قائل نمیشد.[۶]
بنا بر روایتی که افسانه نجمآبادی نقل کردهاست، بیبیخانم پس از به دنیا آوردن ششمین فرزندش، شوهرش را متقاعد کرد که برای برآورده کردن مطالبات جنسیاش، با زنی خدمتکار نکاح موقت کند. اما پس از مدتی خدمتکار باردار شد و دختری به نام «مریم خانوم وزیری» به دنیا آورد که باعث ایجاد مشکلاتی در روابط زناشویی بیبیخانم و موسیخان شد.[۶]ابراهیم نبوی در مقالهای میگوید «بی بی خانم در جوانی ازدواج کرد و به شوهرش عشق میورزید، اما ای کاش به او عشق نمیورزید، شاید به همین دلیل بود که شوهرش که تحمل زنی اهل فکر و دانش و شعور را نداشت، با دختر خدمتکاری ازدواج کرد.»[۱۱] زمانی که بیبیخانم دربارهٔ شرایط نامساعد زندگی زناشویی و پیوند ناکامش با موسیخان وزیری در رسالهای نوشت، بسیاری از مردم که آنها را میشناختند، متعجب شدند؛ زیرا پیشتر چنین میپنداشتند که آنها زندگی سعادتمندی دارند.[۸]
نخستین مدرسه دخترانه[ویرایش]
مدرسه دوشیزگان، نخستین مدرسه دخترانه تهران است که در سال ۱۳۲۴ قمری (معادل ۱۲۸۵ شمسی در دوره مشروطه) احداث شد.[۱۲][۸]در سال ۱۳۲۴ قمری، موسی خان به درجهٔ سرتیپی میرسد و به فرماندهی فارس منصوب میشود و پسران بزرگش را با خود به شیراز میبرد. بیبی خانم که در خانهٔ دوازدهاتاقیاش (در نزدیکی دروازه محمدیه در بازار حاجی محمد حسین) با دخترانش تنها مانده بود، تصمیم گرفت با کمک دخترش مولود خانم آن خانه را به مدرسهای برای دختران تبدیل کند. بعدها دختر کوچکترش خدیجه افضل خانوم نیز به آنها پیوست و این سه مدرسهٔ دوشیزگان را اداره میکردند. مدرسه در آغاز سه کلاس بیست دانشآموزی داشت که هر کدام از این سه نفر معلم یکی از آنها بود. بعد از یک سال موسی خان به تهران بازمیگردد و بیبی خانم مجبور میشود خانهای در همسایگی را برای مدرسه اجاره کند.[۶] امروزه اثری از محل این مدرسه در میدان محمدیه باقی نماندهاست.[۱۳]
پیشتر، در سال ۱۳۲۱ هجری قمری، میرزا حسن رشدیه برای تأسیس مدرسهٔ دخترانه تلاش کرده بود ولی به علت مخالفتهای گروههای مذهبی، تنها چهار روز بعد از آغاز به کار، مدرسه بسته شد.[۶] افتتاح مدرسه دوشیزگان نیز با موجی از مخالفتها و نارضایتیها از جانب مردان روبهرو شد و عدهای مدرسه را، که در واقع خانهٔ بیبی خانم هم بود، به آتش کشیدند. سید علی شوشتری حکم تکفیر او را صادر کرد و قشر وسیعی از جامعه، حتی بعضی از پیشگامان نهضت مشروطه، با بیاعتنایی و تمسخر یا فاحشه خطاب کردن او و دخترانش، به این مدرسه واکنش نشان دادند.[۱۰] بیبی خانم در اثر تهدید و فشارهای مخالفان نزد مخبرالسلطنه هدایت (وزیر معارف) شکایت کرد، اما به وی گفتند مصلحت در این است که مدرسه تعطیل شود. پس از آن مدرسه دوشیزگان تا یک سال تعطیل بود و بیشتر مشروطهخواهان و نمایندگان مجلس، میترسیدند که این مخالفتها به یک بحران سیاسی تبدیل شود و لذا سکوت پیشه کردند.[۱۴][۷]
در خاطرات دختر بیبی خانم آمدهاست که یکی از روحانیان بر سر منبر گفته بود: «بر این مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز باشد.»[۱۲] مهلقا ملاح (نوهٔ بیبی خانم) نیز در این باره گفتهاست: «این مدرسه خیلی سر و صدا راه انداخت. امام جماعت مسجد عبدالعظیم پای منبر گفته بود که کلمه «دوشیزه» شهوتانگیز است؛ وای بر ملتی که مدرسه دوشیزگان داشته باشد! سایر ملاها نیز علیه مادربزرگم اقدام کردند. سید علی شوشتری اعلامیه چاپ کرد و نوشت این مدرسه مال زنی است که مفاسد دینیه دارد. خانهاش محل اجتماع هنرمندان است و در آن تار میزنند.»[۱۴] مدتی بعد (پس از استبداد صغیر) بیبیخانم شکایتش را نزد مرتضیقلی صنیعالدوله (وزیر معارف) برد و سرانجام موفق شد مدرسه را باز کند، به شرط اینکه مدرسه تنها به دختران ۴ تا ۶ سال اختصاص یابد و عبارت «دوشیزگان» هم از تابلوی مدرسه حذف شود.[۷] این در حالی بود که پیش از اعتراضها و بستن مدرسه، در کنار دانشآموزانی از همهٔ سنین، مادران و مادربزرگان آنها نیز برای باسواد شدن، همراه دخترانشان به کلاسها میآمدند.[۱۵]
در این مدرسه، برخلاف مکتبهای مرسوم آن دوره، دانشآموزان پشت نیمکت و صندلی مینشستند و درسهایی مثل ریاضیات، عربی، ادبیات و غیره در آن تدریس میشد.[۱۵] بیبیخانم که مطمئن نبود دخترانش توانایی تدریس داشته باشند، آنها را به مدرسهٔ آمریکاییها فرستاد تا در آنجا درس دادن را یاد بگیرند و دختران او در این مدرسه انگلیسی، جغرافیا و هنر را به زبان انگلیسی یادگرفتند.[۶] در تاریخ مبارزه با تبعیض جنسی و روشنگری زنان، موضوع تأسیس اولین مدرسه دخترانه از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار بودهاست. این امکان که در ابتدا در اختیار خانوادههای مرفه بود، با تلاش و پیگیری زنان گسترش یافت و موضوع آموزش و پرورش طیف وسیعی از دختران و زنان را شامل شد.[۱۶][۷] مدرسه تا سال ۱۳۲۹ هجری قمری دایر بود و در این سال، بیبیخانم به خاطر بالا رفتن سن و خستگی، مدرسه را بست. اما دخترانش مدرسهٔ دخترانهٔ دیگری گشودند و به فعالیتهای در راستای حقوق زنان ادامه دادند.[۶] محل مدرسهٔ دوشیزگان پس از درگذشت بیبی خانم پابرجا بود و تا سال ۱۳۲۲ به همان شکل باقی ماندهبود ولی در این سال، بازماندگان خانه را به مبلغ ۳۵ هزار تومان فروختند.[۱۵]
نویسندگی[ویرایش]
بیبیخانم استرآبادی با نشریات تمدن، حبلالمتین و نشریه مجلس همکاری داشت.[۷][۸] او نخستین زنی بود که در نشریات رسمی کشور مقاله نوشت و از عملکردش دفاع کرد.[۷][۳] مقالهای به قلم او در ۲۷ ربیع الاول ۱۳۲۵ هجری، در روزنامهٔ تمدن به چاپ رسید.[۳][۱۷] بیبیخانم به جز مقالات پراکندهاش در نشریات که با نام «بی بی» منتشر میکرد و رسالهٔ معایب الرجال، اثر مکتوب دیگری ندارد.[۱۸]
معایب الرجال[ویرایش]

«نخست از ابتدا آرم ثنا و حمد یزدان را / که از اضلاع سمت چپ پدیدآورد نسوان را»
در حدود سال ۱۳۰۰ قمری (۱۲۶۲ شمسی) نویسندهای ناشناس، یحتمل از شاهزادگان قاجاری، اثری به نام تأدیب النسوان نوشت و منتشر کرد. هر فصل این رساله به نحوه اصلاح رفتار و کردار ناپسندی میپردازد که نویسنده منتسب به زنان میداند: فصل اول دربارهٔ «سلوک زن»، فصل دوم «حفظ زبان»، فصل سوم «گلهگزاری»، فصل چهارم «قهر کردن»، فصل پنجم «طرز راه رفتن»، فصل ششم «آداب غذا خوردن»، فصل هفتم «پاکیزه نگه داشتن بدن و استعمال بعضی از عطریات»، فصل هشتم «طرز لباس پوشیدن»، فصل نهم «آداب خوابیدن» و فصل دهم دربارهٔ «آداب صبح برخاستن از خواب» است. این کتاب دیدگاهی مرد سالارانه داشت و میکوشید زنان جامعه را از احقاق حقوقشان به عقب راند. چند سال بعد، در سال ۱۲۶۸ قمری (۱۲۷۰ شمسی)، اندکی قبل از ترور ناصرالدین شاه، بیبیخانم استرآبادی کتابی به نام معایب الرجال نوشت که ردیهای بر کتاب تأدیب نسوان بود. بیبیخانم به دو شکل کتاب مذکور را نقد میکند؛ آن دسته از آیات و روایات مذهبی که بدان استناد شد را پذیرفته و بازتعریف میکند و با تفسیر متفاوت ارائه میدهد ولی به دستهٔ دیگر که مربوط به عرف، سنت فرهنگ و ادبیات هستند میتازد و آنها را مردود میشمارد.[۲]
نه هر مردی از هر زنی فزونتر است و نه هر زنی از هر مردی فروتر.
انواع و اقسام از خواص و عوام زن و مرد خوب و بد هر دو میباشند، صفات حمیده و رذیله از همه قسم مشاهده میشود. اگر باید تربیت بشوند باید همه را بنمایند؛ و تربیت هم موقوف به تمام قوانین تمدن و تدین ملیه و دولتیه و شرعیه و عرفیه کشوریه و لشکریه میباشد.
معایب الرجال با مقدمهای شامل زندگینامهٔ بیبیخانم آغاز میشود که زمینه اجتماعی و آموزشی این رساله را فراهم میسازد. سپس شعرهایی در مدح ناصرالدین شاه و ولیعهدش، مظفرالدین شاه، میآورد و با مدح وزیر اعظم این بخش را به پایان میرساند. متن اصلی رساله شامل دو بخش است: بخش نخست پاسخی زیرکانه، صریح و خشمگین به تأدیب النسوان است و در بخش دوم خطاب به زنان نصایح و هشدارهایی دربارهٔ روابط زنان و مردان و به خصوص روابط زناشویی بیان میشود.[۲۰][۲۱] بیبیخانم در این رساله علاوه بر آن که پاسخی جداگانه به هر ده فصل کتاب تأدیبالنسا داده، چهار فصل را نیز به معایبی که در مردان میبیند نسبت میدهد: «اطوار شرابخوار»، «کردار اهل قمار»، «در تفصیل چرس و بنگ و واپور و اسرار» و «شرح گفتگو در اوضاع عبائره و اقرات اجامره و الواط». او در این کتاب مردان را دعوت میکند که «دست ار تأدیب کردن نسوان بردارند و در پی تأدیب و تربیت خود برآیند». در بخشی از کتاب هم بیبی خانم به شرح داستان زندگی خود و داستان بیوفایی شوهرش پرداختهاست. رسالهٔ معایب الرجال «نخستین دفاعیهٔ مکتوب زنان» در تاریخ ایران است،[۲] و بیبیخانم اولین فردی بود که موفق به نوشتن کتابی در حمایت از نوگرایی زنان ایرانی شد و یکی از نخستین بیانیههای فمینیستی در ایران را ثبت کرد.[۲۲]
در این رساله دیدگاههای اسلامی و غربی دربارهٔ زنان، ادغام شدهاند.[۳] معایب الرجال نگاهی انتقادی به ساختار تحمیلی جامعه دارد و به مسائلی از قبیل تعدد زوجات، حق یکسویهٔ طلاق از طرف مردان و عدم آموزش به زنان اعتراض میکند. بیبیخانم در این کتاب خواستار ایجاد مناسبات جنسیتی متفاوتی شد و در جامعهٔ ایرانی که در آن دوره، میان سنت و مدرنیته قرار گرفته بود، شالودهٔ تفکری نو را پی ریخت.[۲۲] دو رسالهٔ مذکور، در واقع بیانگر دیدگاه دو گروه از مردم در دوران قاجار بودند؛ گروهی به مدرنیته و نوگرایی غرب دل بسته بودند و دیگر گروه، با واهمه از تغییر در سبک زندگی جامعه، خواهان تبعیت از سنتها و حفظ وضعیت قدیم بودند.[۲۳] متن معایب الرجال به صورت ثابتی زنمحور است و گرچه نویسنده از آثار ادبی و مذهبی در آن بهره میبرد، ولی اگر آنها را زنستیز بداند، آشکارا علیه آنها جدل میکند. بیبیخانم بعضاً از همان آیات و حکایات تأدیب النسوان استفاده میکند، اما به جای این که هنجارهای سنتی دربارهٔ زنان را تأیید کند، درگیر چالشی مضاعف برای بازتعریف و تفسیری جدید از همان مطالب میشود.[۲۱]
نثر کتاب معایبالرجال پر از کلمات و عبارات عربی است و نویسنده جابهجا برای روشن کردن منظور خود از شعر و آیات قرآن و احادیث بهره بردهاست. زبان آن «تند و بیپروا و به دور از عفت کلام و محافظهکاری» است.[۲] افسانه نجمآبادی در دانشنامه ایرانیکا، در وصف متن ۴۰ صفحه ای بیبیخانم میگوید، نثر این رساله حاوی حدود شصت بیت از شعرهای گوناگون کلاسیک و تعدادی ابیات سروده خود بیبی است. بیبیخانم در این رساله حکایتهایی را در متن اصلی بازگو میکند و طنز خود را با استفاده از تصنیفهای خیابانی و بحر طویل تیزتر میکند. او به طرز ماهرانهای روایت داستانهای مستهجن را با تفاسیر قرآن و روایات اسلامی ترکیب میکند. گذشته از اشارههایش به روایات منسوب به محمد و نهج البلاغه، نوزده بار آیاتی از قرآن را بهطور کامل یا جزئی نقل کردهاست. بی بی خانم با تکیه بر منابع اسلامی و شعر فارسی، زبان مودبانه و درشتگویی، روایات شفاهی و مکتوب، متنی با چند زمینهٔ فرهنگی تولید کرد که به سهولت از یک روایت نبوی به یک شوخی خیابانی میپرد و از آنجا به یک شعر کلاسیک پندآموز میجهد. این در حالی است که در ادبیات قرن بیستم فارسی که پس از آن شکل گرفت، منابع مختلف تاریخی-ادبی عمدتاً به دو دستهٔ سکولار در مقابل مذهبی، مؤدبانه در مقابل مبتذل، و مدرن در مقابل سنتی تقسیم میشدند؛ لیکن در معایب الرجال با یک متن چند وجهی روبرو هستیم. علاوه بر این، بهعنوان متنی که مخاطبش زنان هستند، خواننده را به زبان آن فضای فرهنگی پیوند میدهد؛ زبانی که با کنایههای تیز زنانه همراه بود و بعد از این دوره مجدداً در رستهٔ آثار مبتذل و کمارزش طبقهبندی شد.[۲۱]
به به مولانا! تو با این فهم و ذکا اگر کتابی نمینوشتی چه میشد؟
— نمونه طنز، معایبالرجال
از نکات این رساله استفاده از زبان طنز و شوخطبعی در کلام نویسنده است.[۳] عمران صلاحی در گلآقا بیبیخانم استرآبادی را «نخستین زن طنزنویس ایران» دانستهاست و به نمونههای طنز در رسالهٔ تأدیب الرجال اشاره میکند.[۵]
بنا بر آنچه در مقدمهای که خانمها فتحعلیزاده و آقابالازاده بر چاپی جدید از این کتاب نوشتهاند، رسالهای که بیبیخانم نوشت از لحاظ ادبی ارزش ویژهای ندارد و کلامی عامیانه و سبک دارد؛ اما از نظر جامعهشناسی و تاریخنگاری اهمیت دارد و به عنوان بازتابی از شرایط اجتماعی و فرهنگی دورهٔ ناصری، برای مطالعات تاریخ اجتماعی ارزشمندست.[۲۴] نجمآبادی هم زمانهای، که معایب الرجال در آن نوشته شد، را همگام با افزایش سوادآموزی زنان و شروع نشر آثار آنان در عرصهٔ عمومی میداند و انتشار این اثر را دارای پیامدهای بسیاری در تغییر زبان زنان ایرانی دانستهاست.[۲۱]
شخصیت[ویرایش]
بیبیخانم زنی باسواد و اهل مطالعه بود و از خط و بیان خوبی بهرهمند بود. مهدیقلی هدایت در کتاب خاطرات و خطرات بیبیخانم را زن «نقاله و قواله» نامیده و از زبان فاضلخان گروسی چنین جوانی او را وصف میکند: «در جوانی خوشمنظر، عشوهگر، شیطانه، فتانه، مردانهپوش، پیمانهنوش، با یک عالم ناز و آتشانداز خرمن پیر و جوان.» بیبیخانم مجالس زنانهای در خانهاش برگزار میکرد و حتی در کهنسالی فردی شوخطبع بود.[۵] بیبی خانم آواز هم میخواند و ضرب (تمبک) مینواخت.[۶]
بیبی از حامیان نهضت مشروطیت بود و در زمان استبداد صغیر به نمایندگان مجلس کمک مالی میکرد و با جمعآوری پول، در تهیهٔ اسلحه به مشروطهچیان کمک میکرد. او در یکی از نامههایی که همراه کمکهای خود فرستاده بود، برای نمایندگان نوشت «اگر خیانت کنید، این لچک من به سرتان!» و لچک خود را همراه نامه فرستاد.[۱۵] این نامه را در مجلس با صدای بلند خواندند.[۶] بیبیخانم نهایتاً در سال ۱۳۰۰ شمسی، برابر با ۱۳۳۹ یا ۱۳۴۰ هجری قمری، درگذشت.[۲۵]
پانویس[ویرایش]
- ↑ «بی بی خانم استرآبادی». دنیای زنان در عصر قاجار. دانشگاه هاروارد. دریافتشده در ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۲.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ بهفر، مهری (۱۳۷۷). «معایبالرجال، نخستین رساله در دفاع از زنان». حقوق زنان. تهران. تیر و مرداد ۱۳۷۷ (۳): ۵۶–۵۲. دریافتشده در ۲۱ مهر ۱۳۹۲.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ مقدم، محمدباقر (۱۳۹۲). «فاطمه (بی بی فاطمه) بنت محمدباقر استرآبادی». اثرآفرینان استرآباد و جرجان (استان گلستان). موسسه انتشارات کتاب نشر. ص. ۴۴۳.
- ↑ جوادی، حسن (۱۳۷۱). «مقدمه». رویارویی زن و مرد در عصر قاجار؛ دو رساله تأدیب النسوان و معایب الرجال. کانون پژوهش تاریخ زنان ایران و شرکت جهان کتاب. دریافتشده در ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۲.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ عمران صلاحی (۱۶ تیر ۱۳۸۵). «زنان طناز! و نخستین زن طنزنویس ایرانی». وبگاه گلآقا. بایگانیشده از اصلی در ۶ آوریل ۲۰۱۴. دریافتشده در ۲ ژوئن ۲۰۰۸.
- ↑ ۶٫۰۰ ۶٫۰۱ ۶٫۰۲ ۶٫۰۳ ۶٫۰۴ ۶٫۰۵ ۶٫۰۶ ۶٫۰۷ ۶٫۰۸ ۶٫۰۹ ۶٫۱۰ ۶٫۱۱ ۶٫۱۲ ۶٫۱۳ FLOOR, WILLEM; JAVADI, HASAN (2010). "Introduction". The Education of Women and The Vices of Men: Two Qajar Tracts (به انگلیسی). به کوشش Modern Intellectual and Political History of the Middle East. Syracuse University Press. p. xvi-xxv. Archived from the original on 15 July 2022.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ ۷٫۶ ۷٫۷ «بی بی خانم استرآبادی اولین زن روزنامهنگار ایرانی». شمال نیوز. ۱۷ بهمن ۱۳۸۹. بایگانیشده از اصلی در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ «بی بی خانم استرآبادی نویسنده «معایب الرجال»، نخستین رساله فمینیستی ایران». توانا. بایگانیشده از اصلی در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۳ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ «نخستین زنان پیشرو ایران با پیش قراولی بیبی خانم». همراتو. ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸. بایگانیشده از اصلی در ۱۷ ژانویه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۳ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ محمود فرجامی (۱۸ فروردین ۱۳۹۲). «بیبیخانم، طنزنویس و فمینیست کمتر شناخته شده». بیبیسی فارسی. بایگانیشده از اصلی در ۱۷ ژوئیه ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۳ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ «بی بی خانم و شاهزاده گمنام». بیبیسی فارسی. ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۶. بایگانیشده از اصلی در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۹. دریافتشده در ۱۵ مه ۲۰۱۷.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ «زنان تأثیرگذار - بیبی خانم استرآبادی». زنان، نیروی تغییر. ۱۰ آذر ۱۳۹۴. بایگانیشده از اصلی در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ علیاصغر، فاطمه (۱۲ اسفند ۱۳۹۴). «مدرسهٔ دوشیزگان کجاست؟». میدان. دریافتشده در ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۲.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ««وای بر ملتی که مدرسه دوشیزگان داشته باشد!»». دویچهوله فارسی. ۳ مارس ۲۰۱۰. بایگانیشده از اصلی در ۱۱ اوت ۲۰۲۰. دریافتشده در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ «مدرسه دوشیزگان». دویچهوله فارسی. ۱۱ آگوست ۲۰۰۶. بایگانیشده از اصلی در ۴ دسامبر ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ «در سایه روشن کلام - بیبی خانم استرآبادی». بایگانیشده از اصلی در ۵ اوت ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۵ مه ۲۰۱۷.
- ↑ فرخزاد، پوران (۱۳۷٨). «زن از کتیبه تا تاریخ». دانشنامهٔ زنان فرهنگساز ایران و جهان. ج. ۱. تهران: زریاب. ص. ۴۹۵. شابک ۹۶۴۶۳۳۹۵۷۳.
- ↑ محسنی، سارا (۴ تیر ۱۳۹۰). «بیبی خانم استرآبادی، یکی از نخستینهای روزنامهنگاری». کانون زنان ایرانی. دریافتشده در ۱۷ مارس ۲۰۲۲.
- ↑ رساله تأدیب النسوان در: رویارویی زن و مرد در عصر قاجار دو رساله تأدیب النسوان و معایب الرجال، به کوشش حسن جوادی، منیژه مرعشی، سیمین شکرلو.، کانون پژوهش تاریخ زنان ایران و شرکت جهان کتاب، ۱۳۷۱، ص. ص٫ ۴۲ و ۴۳
- ↑ «معایب الرجال». دنیای زنان در عصر قاجار. ۶ فروردین ۱۳۹۲. دریافتشده در ۱۶ مارس ۲۰۲۲.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ Najmabadi, Afsaneh (January 1, 2000). MAʿĀYEB AL-REJĀL (به انگلیسی). Iranica. Retrieved 2 May 2022.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ خلیلی، نسیم (۱۰ آذر ۱۳۸۴). «حمایت از حقوق و جایگاه زنان، «معایب الرجال» در برابر «تأدیب النسوان»». روزنامه شرق (۶۳۹).
- ↑ ابراهیمی، آمنه (۱۲ خرداد ۱۳۹۴). «دگرگونی جایگاه زن در پایان دوران قاجارِ؛ ضرورتی که درک شد». میدان. شهروند. دریافتشده در ۱۷ مارس ۲۰۲۲.
- ↑ فتحعلی زاده، شقایق؛ آقابالازاده شللو، رقیه (۱۳۹۵). «مقدمه». آداب تأدیب رجال (پاسخ به تأدیب النسوان زنستیز) (PDF). تهران: ندای تاریخ. ص. ۱۲.
- ↑ «بی بی خانم استرآبادی». دنیای زنان در عصر قاجار. دانشگاه هاروارد. دریافتشده در ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۲.
برای مطالعهٔ بیشتر[ویرایش]
- فرخزاد، پوران (۱۳۸۱)، کارنمای زنان کارای ایران (از دیروز تا امروز)، تهران: نشر قطره، شابک ۹۶۴-۳۴۱-۱۱۶-۸
- ملاح، مهرانگیز (۱۳۸۵)، زنان پیشگام ایرانی: افضل وزیری دختر بیبی خانم استرآبادی، به کوشش زیبا جلالی نائینی و افسانه نجمآبادی.، تهران: نشر شیرازه، شابک ۹۶۴-۷۷۶۸-۳۸-۹
- محمدحسین خسروپناه (۱۳۸۱)، هدفها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا عصر پهلوی، تهران: پیام امروز
- افسانه نجمآبادی و محمد توکلی طرقی، بیبی خانم استرآبادی و افضل وزیری
پیوند به بیرون[ویرایش]
- «فرضیهای برای مطالعه مطبوعات زنان ایران، سخنرانی دکتر هادی خانیکی». کانون زنان ایرانی. ۸ آذر ۱۳۸۴. بایگانیشده از اصلی در ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۴ دی ۱۳۹۱.
- منصوره شجاعی (۱۲ شهریور ۱۳۸۵). «تولد ۹۰ سالگی نوه بی بی خانم استرآبادی و کمپین ۱۰۰۰۰۰۰ امضا!». زنستان (بازنشر در تغییر برای برابری). دریافتشده در ۱۴ دی ۱۳۹۱.
- Astarabadi, Bibi Khanum. Ma‘ayib al-rijal [Vices of Men, 1312 [1894]. Majlis Library, Museum and Document Center.], Harvard Mirador Viewer. (نسخه خطی معایب الرجال)
- بیبیخانم استرآبادی
- افراد انقلاب مشروطه
- افراد ایرانی مازندرانیتبار
- اهالی بندر گز
- اهالی نوکنده
- جستارنویسان زن اهل ایران
- درگذشتگان ۱۳۰۰
- درگذشتگان ۱۹۲۱ (میلادی)
- روزنامهنگاران اهل ایران در دوره قاجار
- روزنامهنگاران زن اهل ایران
- زادگان ۱۳۲۷ (قمری)
- زادگان ۱۸۵۸ (میلادی)
- طنزپردازان اهل ایران
- طنزپردازان زن
- فعالان حقوق زنان اهل ایران
- نویسندگان زن اهل ایران
- نویسندگان زن سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران
- نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل ایران
- نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران
- نویسندگان فمینیست
- فعالان دموکراسی در ایران
- اهالی گرگان