مرزباننامه
نویسنده(ها) | مرزبان باوندی |
---|---|
برگرداننده(ها) | سعدالدین وراوینی محمد بن غازی ملطیوی |
زبان | طبری |
موضوع(ها) | ادبیات تعلیمی |
گونه(های) ادبی | ادبیات داستانی |
پیش از | نیکینامه |
مرزباننامه کتابی به زبان طبری (مازندرانی) نوشتهٔ مرزبان باوندی، از شاهزادگان طبرستان، بود که در قرن چهارم هجری نوشته شد. اصل این کتاب امروزه وجود ندارد ولی نسخههایی که چند سده بعد توسط سعدالدین وراوینی و محمد بن غازی ملطیوی از طبری به فارسی دری ترجمه و بازنویسی شدند، به نامهای مرزباننامه وراوینی و روضةالعقول در دسترس هستند. ترجمههای فارسی مرزباننامه در سدهٔ هفتم هجری قمری برگردان شدند و دارای نثری مصنوع هستند. این اثر توسط شیخاوغلو به زبان ترکی قدیم آناتولی، نهضت عمر افندی به زبان ترکی عثمانی و شهابالدین ابن عربشاه به زبان عربی نیز ترجمه شد.
اصل کتاب به زبان طبری مفقود است و آن گونه که پیداست، زبان اثر یحتمل چیزی میان پهلوی و زبان محلی گرگان و طبرستان بود که در آن ایام به عنوان زبان ادبی در مازندران رواج داشت. به جز نسخههای ترجمهشده به فارسی، مهمترین منابع اولیهای که از نسخهٔ اصلی این کتاب نام بردهاند، قابوسنامه و تاریخ طبرستان هستند.
نویسندهٔ مرزباننامه یکی از شاهزادگان سلسلهٔ باوندیان در طبرستان، به نام مرزبان بن رستم، است. او در نخستین فصل کتاب، دربار باوند را به تصویر میکشد که برادرش، شهریار سوم بر تخت نشسته و با توجه به تحریکات وزیر خود، به مرزبان مشکوک است. مرزبان ضمن روایت حکایاتی که در فصول بعدی کتاب آمده، سعی میکند به برادر راه و رسم حکومت را بیاموزد و او را از نیرنگهای وزیرش برحذر دارد.
داستانهای مرزباننامه نمادین هستند و در این حکایات از زبان حیوانات نقدهای اجتماعی و سیاسی قابل توجهی بیان شدهاست. مرزبان بن رستم در این کتاب اندیشههای اخلاقی و سیاسی خود را بیان کرده و به بررسی جایگاه الهی پادشاهان پرداختهاست. البته دستورالعملهای او متناسب با حکومتهای محلی کوچکی که در آن میزیست میباشد.
پیشزمینه[ویرایش]
نویسندهٔ کتاب، مرزبان بن رستم، از سلسلهٔ باوندیان بود که خاندانی با ریشههای ساسانی بودند و بر بخشهایی از طبرستان فرمانروایی داشتند. در زمان مرزبان، حکومت زیاریان به امیری قابوس بن وشمگیر در قدرت بودند و برادر مرزبان، شهریار سوم، که اسپهبد باوندیان بود، تحت امر قابوس زیاری بود. در این دوره خلافت عباسی دچار ضعف بوده و امیران مختلفی در گوشهگوشهٔ قلمرو اسلامی سر برآورده بودند ولی هیچیک قدرتی نداشتند که بتوانند دیگر مدعیان را از میدان بدر برند.[۱]
مرزباننامه انعکاسی از اوضاع نابسامان سیاسی در دوران حیات نویسندهٔ آنست. در این مقطع تاریخی، گرچه سامان سیاسی کهن و آیین مشروعیتبخش زرتشتی فروپاشیده بود، اما اسلام و سامان سیاسی آن هنوز مستقر نشده بود. در چنین اوضاعی تنها منافع و انگیزههای شخصیِ افرادِ سیاسی و نظامی تعیینکننده بود. مرزبان بن رستم، اسپهبدزاده طبرستانی، در این هنگام با یادآوری آیین شهریاری و اصول اخلاقی، حاکمان زمانه را پند میدهد.[۲] با توجه به داستانی که وراوینی نقل کردهاست، پس از این که مرزبان تصمیم گرفت از سیاست کناره بگیرد و به گوشهٔ عزلت رود، جمعی از بزرگان و اشراف از او خواستند کتابی بنویسد و او یحتمل با استفاده از کتابهای کهنی که در کتابخانهٔ شاهی در اختیارش بودند، کتاب مرزباننامه را نوشت.[۳] سدههای چهارم تا ششم هجری، نخستین دورهٔ ادبیات طبری و عصر اوج این زبان بود و مرزباننامه هم در این دوران تألیف گردید.[۴]
تاریخ ادبیات نشان میدهد که دانشمندان و ادیبان بسیاری در نقاط مختلف جهان، در هر دورهای که اقتضا میکرد، برای بیان اندیشهها و نقدهای اجتماعی خود از حکایتهای حیوانات استفاده کردهاند. حکایتهای تمثیلی یا فابل، هم در میان عوام و هم در میان درباریان جایگاه والایی داشتند. این داستانها یکی از ابزار نویسندگان برای بیان نقدهای سیاسی و اجتماعی بهشمار میرفتند. شخصیتهای حیوانی مرزباننامه نیز هر یک نماد خصائص انسانی هستند. این کتاب فراتر از داستان و حکایت است و بیانگر اوضاع و آداب و رسوم جامعهٔ خویش هم هست و بر درک مؤلف از مشکلات جامعه دلالت دارد.[۵] علت توسل به داستانپردازی در آثار سیاسی شرقی، علاوه بر علاقه عوام به این سبک، استبداد حاکم بر جامعه بود که اجازهٔ انتقاد آشکار نمیداد و هر گونه نقد یا اشاره به ضعف حاکمان را با قتل و شکنجه پاسخ میگفت.[۶] استفاده از فن دیالکتیک و گفتگوی دو نفره در این کتاب نیز قابل تأمل است. نخستین بخشهای مرزباننامه با مباحثهای آغاز میشود که یادآور جمهور اثر افلاطون است.[۷]
منبعشناسی[ویرایش]
قدیمیترین منبعی که دربارهٔ مرزباننامه موجودست، بخش مقدمهٔ کتاب قابوسنامه اثر عنصرالمعالی کیکاووس زیاری است که در قسمتی از آن، نویسنده خطاب به پسرش گیلانشاه، میگوید: «جدهٔ تو مادرم، دختر ملکزاده المرزبان بن رستم بن شروین بود، مصنف مرزباننامه است. سیزدهم پدرش کابوس بن قباد بود، برادر ملک انوشیروان عادل.» دو نویسندهٔ نسخههای فارسی این اثر، وراوینی و ملطیوی، هم در ابتدای آثار خود اشارهای به نویسندهٔ اصل کتاب کردهاند؛ چنانک وراوینی پدیدآورندهٔ کتاب را «مرزبان بن شروین» از اعقاب کیوس برادر انوشیروان میداند و ملطیوی مؤلف را از «تصانیف اعقاب قابوس وشمگیر» برمیشمارد. علاوه بر این، در برخی کتابهای تاریخی از این اثر نام بردهاند؛ در تاریخ طبرستان اثر ابن اسفندیار که در سال ۶۱۳ هجری تکمیل گردید، «اصفهبد مرزبان بن رستم بن شروین پریم» به عنوان نویسندهٔ کتاب آمدهاست. حاجی خلیفه در کشف الظنون تنها نام کتاب را بدون شرح و توضیحی آوردهاست. همچنین رضاقلیخان هدایت در فرهنگ ناصری صاحب کتاب مرزباننامه را «مرزبان پسر رستم و منسوب به امیر قابوس شمسالمعالی» را ثبت کرده و در کتاب دیگرش، مجمعالفصحاء، همو را «مرزبان دیلمی از اجداد آل زیار و قابوس وشمگیر» برمیشمارد.[۸]
داستان[ویرایش]
چارچوب اصلی، داستان شاهزادهای است که پس از جانشین شدن برادرش بر تاج و تخت موروثی، میخواهد به یک زندگی در انزوا و عزلت روی آورد. او به درخواست بزرگان دولت، موافقت میکند که کتابی حاوی نصیحتهای حکیمانه و دستورالعملهای مفیدی برای زندگی در دنیا بنویسد. او همچنین قصد دارد از طریق این کتاب، پادشاه جدید را از شخصیت شریر وزیرش آگاه کند. داستان از آنجا آغاز میشود که شاهزاده در جریان مشاجره با شاه و وزیر، شروع به گفتن یک سری داستانهای طولانی میکند.[۹]
در فصل اول، شاهزاده مرزبان بن رستم (که برادر اسپهبد است) بر اثر سخنچینی وزیر دربارِ برادرش، مورد سوءظن فرمانروا قرار گرفتهاست. برادران از طریق گفتگو و به کمک مثالها و افسانههای اخلاقی تا پایان فصل به تفاهم میرسند. کتاب در هر فصل متوالی، چالشهای دشوار مختلفی را بررسی میکند که ممکن است یک پادشاه در زمان فرمانرواییش با آنها مواجه شود. در فصل دوم، فرمانروایی که در بستر مرگ است، تلاش میکند تا رقابت بین پسرانش را با آمادهکردن نوبت بر تخت نشستن آماده کند و پسران را به یک داور مورد اعتماد برای راهنمایی، ارجاع دهد. در فصل سوم، یک شاهزادهخانم سلطنتی برای ازدواج آماده میشود، اما به جای رسم سنتی ازدواج در جهت همپیمانی دودمانها یا افزایش ثروت، ترجیح میدهد با مردی عاقل و متواضع ازدواج کند. فصل چهارم داستانی را به تصویر میکشد که میگوید چگونه مردی که با حکمت و دین استوار است، میتواند بر وسوسههایی که غالباً توسط شر تحمیل میشود غلبه کند. فصلهای پنج، شش، هفت و هشت به داستانهایی در قالبهای حیوانات تغییر میکنند و هر کدام نشان میدهند که چگونه یک پادشاه خوشنیت در دربار یا با همسایهای سرکش از پس مصیبتها برمیآید، و بهطور کلی این تجربه چگونه میتواند برای حکومت یک پادشاهی موفق اعمال شود. فصل آخر به صورت فشرده نشان میدهد که چگونه همه درسها در مورد آسیبپذیرترین موجودات نیز کاربرد دارند و دقیقاً به این وسیله است که خواننده باید تعالی و ارتقا یابد. درونمایه و هسته کل متن، تقویت این اصل است که عدالت و فضایل اسلامی باید توسط حاکم بهطور یکسان برای همگان پیگیری شود.[۱۰]
نویسنده[ویرایش]
بنابر گزارشهای منابع، کتاب مرزباننامه نخست توسط شاهزادهای از دودمان باوندیان به نام «مرزبان» نوشته شد. نام و شخصیت دقیق مؤلف مرزباننامه در میان مورخان مورد اختلاف است و نسب مرزبان به شکلهای گوناگونی ثبت میشود. بهطور مثال، شفر (نخستین مستشرقی که بخشی از مرزباننامه را در «قطعات منتخبه فارسی» آورده) این نام را «مرزبان بن رستم بن سرخاب بن قارن» ثبت کردهاست. علامه قزوینی که مرزباننامه را تصحیح نموده، ضمن نقل قول شفر این اسم را اشتباه میداند و چنین تصحیح میکند: «[مرزبان بن] رستم بن شهریار بن شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن بن شهریار بن شروین بن سرخاب بن مهرمردان بن سهراب بن باو…». اما این گمانه با آنچه منابع اولیه آوردهاند همسو نیست. نویسندگانی همچون رضا قلیخان هدایت، دهخدا، سعید نفیسی، ویلفرد مادلونگ، اسماعیل مهجوری، اردشیر برزگر و حسین اسلامی مشابه آنچه عنصرالمعالی کیکاووس و ابناسفندیار گفتهاند، «مرزبان بن رستم» را صحیح میدانند. علاوه بر اینها، محمد روشن در مقدمهای بر تصحیح مرزباننامه، گفتهاست که در قرن ششم هجری ادیبان و منشیان به بازنویسی ادبی کتب سادهٔ فارسی مشغول بودهاند و از این جهت، فکر میکند مرزباننامه هم کتابی با نثر سادهٔ فارسی بود که کاتبان آن را بازنویسی کردند. محمد روشن اینچنین به زبان طبری بودن کتاب و انتسابش به فرمانروایان باوندی را مردود میشمارد.[۱۱]
مرزبان بن رستم سیزدهمین اسپهبد از دودمان باوندیان و از نسل شاهان ساسانی بود و طبق سکهای که از دوران حکومت او کشف شده، در سال ۳۷۱ هجری قمری بر طبرستان فرمانروایی داشت. در زمان حکومت مرزبان، ابوریحان بیرونی به دربار او پناهنده شد و کتاب مقالید علم الهیئه، که در باب نجوم و ستارهشناسی است، را به او تقدیم کرد. آن گونه که ابن اسفندیار گفتهاست، مرزبان بن رستم دو کتاب به زبان طبری (مازندرانی) نوشته بود، یکی مرزباننامه که نثر بود و دیگری نیکینامه که به نظم بود.[۱۲] این گزارش ابن اسفندیار با آنچه ملطیوی آورده، همخوانی دارد. همچنین مرزبان بن رستم پدر مادربزرگ عنصرالمعالی کیکاووس زیاری هم بودهاست. این در حالی است که وراوینی «مرزبان بن شروین» را به عنوان نویسنده معرفی کردهاست[۱۳] و میگوید چهارصد و اندی سال پس از او، کتاب را بازآفرینی میکرده. به نظر نوری خوشرودباری و سمانه جعفری، مورخان معاصر، مرزبان بن شروین یحتمل شاهزادهای از نسلهای پیشین باوندی بود که مطابق آنچه وراوینی در مقدمهاش آورده، پسر شروین بزرگ، پنجمین حاکم باوندی، است و هیچ ادعای حکومتی نداشت.[۱۴]
مهدی رضایی این احتمال را در نظر میگیرد که کتاب مرزباننامه بر اساس اندرزنامههای پهلوی نوشته شدهباشد که در زمان خسرو انوشیروان و به تقلید از کلیله و دمنه نوشته شدند و حتی محتمل میداند که این کتاب در ابتدا ترجمهای از زبان فارسی میانه بودهباشد.[۱۵] او در گواه سخنش، استدلال میکند که شخصیت خسرو در هشت داستان کتاب حضور دارد ولی از شاهان بعدی ساسانی در آن نامی نیست و همچنین در جایی از نسخهٔ روضةالعقول کاربرد خاصی از فعل مضارع برای نقلقول از خسرو آورده شدهاست.[۱۶] اما عزتیپرور با نقل نظر احمد تفضلی دربارهٔ شباهت باب چهارم مرزباننامه به رسالهٔ ماتیکان یوشت فریان، میگوید مؤلف مرزباننامه در تدوین اثرش از رسالهٔ پهلوی استفاده کرده ولی آن مستقیماً مأخذ حکایت نیست.[۱۷]
ترجمهها[ویرایش]
![]() |
---|
اثر اسپهبد مرزبان بن رستم باوندی |
ترجمهها |
مصححان |
محمد روشن • علامه قزوینی • خلیل خطیب رهبر • هانری ماسه • زینب کورکماز • حامد قنادی |
ترجمههای فارسی[ویرایش]
کتاب مرزباننامه بر اساس نسخهای به زبان طبری (مازندرانی) است که گفته میشود در حدود قرن چهارم هجری مرزبان بن رستم، اسپهبد سلسله باوندیان در طبرستان، نوشته بود.[۱۸] معروفترین متنی که اکنون از مرزباننامه در دسترس است، در سالهای ۶۰۷–۲۲ هجری قمری (۲۵–۱۲۱۰ میلادی) توسط سعدالدین وراوینی به فارسی ترجمه شد. او تحت حمایت وزیر ابوالقاسم هارون و در درگاه مظفرالدین ازبک، اتابک آذربایجان، بود.[۱۹] اما مرزباننامهٔ وراوینی تنها یکی از دو نسخهٔ ترجمه شده به فارسی است که امروزه شناخته شده هستند؛ نسخهٔ دیگر با نام روضةالعقول شناخته میشود و با متنی کمی متفاوت و محتوایی بسط یافته توسط محمد بن غازی ملطیوی در ۵۹۸ هجری (۱۲۰۱ میلادی) تألیف شدهاست. ملطیوی روضةالعقول را برای دربار سلجوقی رکنالدین سلیمان دوم (ح ۵۹۲–۶۰۰/۱۱۹۶–۱۲۰۴)، در قونیه ترجمه کرد. دو نسخه در پاریس و لیدن از این کتاب محفوظ است. این نسخههای کمیاب و متقدم ملطیوی تنها به صورت گزیده منتشر شدهاند و علیرغم ماهیت محتوای گستردهای که با توجه به تعداد فصلها و داستانها، دارند، کمتر شناخته شده هستند و بررسیهای دقیقی رویشان صورت نگرفتهاست ولی این از ارزش روضةالعقول نمیکاهد.[۲۰]
هم وراوینی و هم ملطیوی از دبیران و منشیان دربارهای دولتهای اسلامی سدههای میانه بودند و هدف اصلی آنان تبدیل یک متن نسبتاً ساده به نمونهای از سبکی بود که در مکاتبات رسمی رایج بود. وراوینی در مقدمهاش به آثار متعددی اشاره میکند که از نظر سبکی با سبک خود او مشابهت دارند.[۲۱]
بنا بر یادداشتهای مقدماتی در آثار وراوینی و ملطیوی، ممکن است که هر دو از یک منبع در قرن چهارم هجری یا منبعی قدیمیتر استفاده کرده باشند. اما این امکان نیز وجود دارد که زمانی که وراوینی و ملطیوی روی نسخههای خود کار میکردند، تالیفهای مختلفی از قبل وجود داشت. سالنامههای ادبی و دستنوشتههای باقیمانده حاکی از آن است که نسخهای از وراوینی از دیرباز نسخهای بودهاست که بیشتر در دسترس بود. این ممکن است تا حدی با زمانبندی توضیح داده شود؛ زیرا نه تنها از نظر فیزیکی این اثر چون دیرتر نوشته شد، بیشتر باقی ماند؛ بلکه پس از قرن سیزدهم میلادی، که کاغذ بهطور گسترده در دسترس بود، منتشر شدهبود.[۲۲]
مرزباننامهٔ وراوینی شامل نه باب (فصل) است و نثر فنی پر از عبارات عربی دارد و یکی از نسخههای آن تا حدودی مصور است.[۲۳] در روضةالعقول علاوه بر نُه باب اصلی، یک باب اضافی حاوی آموزههای اخلاقی با ماهیت اسلامی است که با بقیهٔ کتاب در تضاد است. نسخهٔ ملطیوی همچنین دارای حکایتهای بسیاری است که در کار وراوینی وجود ندارند، ولی او صراحتاً میگوید این داستانها را از متن کتاب اصلی برگزیدهاست.[۲۴] وراوینی دربارهٔ تخلیص متن مرزباننامه میگوید: «همان زمان میان طلب دربستم و ننشستم تا آن گنج خانه دولت را به دست آوردم. زوایای آن همه بگردیدم… از حاصل همه ملخصی ساختم باقی انداختم… و بر همان صیغت اصل بگذاشتم.»[۲۵]
خاورشناس هلندی، مارتین تئودور هوتسما، معتقدست که احتمالاً دو مترجم به نسخههای متفاوتی از متن کهن دسترسی داشتند. علاوه بر این، آن گونه که خاورشناس ایتالیایی، فرانچسکو گابریلی میگوید، چارچوب داستان اصلی وراوینی فقط در مورد یک واقعهٔ تاریخی است، اما نمیتوان تشخیص داد که آیا این موضوع چارچوب و طرح نسخهٔ اصلی هم بودهاست یا خیر.[۲۶] در مقایسهٔ دو نسخهٔ فارسی، وراوینی دارای ذهنی فلسفیتر بوده و به علوم و فنون تسلط بیشتر داشت. تصویرسازیهای او نیز نسبت به آنچه در روضةالعقول است، قویترند. در مقابل، اثر ملطیوی دارای ترادفسازی، موازنه، ترصیع و ایراد مفردات عربی بیشتری است.[۲۷]
به دیگر زبانها[ویرایش]
در دوران حکومت گرمیان در آناتولی، نسخهٔ وراوینی به دست مصطفی شیخاوغلو در سالهای ۱۳۶۸ الی ۱۳۸۷ میلادی، به زبان ترکی قدیم آناتولی ترجمه شد. ترجمه ترکی مرزباننامه از نظر زبان و محتوا، یکی از آثار ارزشمند ترکی قدیم آناتولی است. در قرن نوزدهم نهضت عمر افندی (متوفی ۱۷۷۸ میلادی)، بار دیگر بر اساس مرزباننامهٔ وراوینی، ترجمهای این بار به زبان ترکی عثمانی، منتشر کرد و آن را جواهر الحکمه نامید. شهابالدین ابن عربشاه نیز در ۸۵۲ هجری (۱۴۴۸ میلادی) بر اساس ترجمهٔ ترکی شیخاوغلو ترجمهای به عربی انجام داد[۲۸] ترجمهٔ عربی ابن عربشاه یک ترجمهٔ آزاد از مرزباننامه است و او نام فاکهة الخلفاء و مفاکهة الظرفاء را بر روی اثر خود گذاشت. همچنین ترجمهای دیگر از مرزباننامه با نثری ساده را به ابن عربشاه نسبت دادهاند که نسخهای از آن کشف نشدهاست.[۲۹]
در دوران معاصر، هانری ماسه فصل نخست روضةالعقول را در سال ۱۹۳۸ میلادی به انگلیسی و فرانسوی منتشر کرد و روبن لوی ترجمهای انگلیسی از مرزباننامه وراوینی نوشت.[۳۰] نسخهٔ وراوینی نخستین بار، به عنوان جلد هشتم از سری یادبود EJW Gibb، توسط میرزا محمد قزوینی در سال ۱۹۰۹ میلادی ویرایش، صحافی و چاپ شد. این ویراست سپس در سال ۱۹۴۸ میلادی در ایران تجدید چاپ شد. بعداً نسخه جدید و به روز شده با یادداشتها و ضمایم به ویراستاری محمد روشن در سال ۱۹۷۶ منتشر شد و پس از آن نسخهای با شرح خلیل خطیب رهبر در سال ۱۹۸۴ منتشر گردید.[۳۱]
ویژگیها[ویرایش]
زبان اثر[ویرایش]
حبیب برجیان در کتاب متون طبری نسبت به طبری بودن کتاب مرزباننامه اظهار تردید کردهاست. او پس از نقل سخنان ابن اسفندیار، احتمال میدهد که تنها نیکینامه، دیگر اثر مرزبان، به زبان طبری بوده باشد. او همچنین مدعی شدهاست که ابن اسفندیار به کتاب مرزباننامه دسترسی نداشته وگرنه مطابق شیوهٔ نگارشش، میبایست عبارتی از این کتاب را نیز نقل مینمود. برجیان در ادامه میگوید نه وراوینی و نه ملطیوی در مقدمهشان به طبری بودن کتاب اصلی اشاره نکردهاند و از آنجا که یکی اهل عراق عجم و دیگری اهل آناتولی (در ترکیه امروزی) هستند، بعیدست که به زبان طبری مسلط بودهباشند. برجیان همچنین هیچ مطلب صریحی در اشاره به جغرافیا و فرهنگ طبرستان در این کتابها نمیبیند.[۳۲]
از آنجا که هم وراوینی و ملطیوی دلیل بازنویسی این اثر را آراستن آن به فصاحت و بلاغت دانستهاند، یحتمل کتاب اصلی دارای آرایههای لفظی و معنوی چندانی نبوده و به نثر مرسل نوشته شدهبود.[۳۳][۳۴] مشخص نیست که نسخه وراوینی تا چه حد بر اساس متن اصلی یا مستقل از متن اصلی کتاب اصلی بودهاست. وراوینی در مقدمهاش میگوید که نسخه خطی مورد مطالعهٔ او به «زبان طبرستان» آن دوره بودهاست و او مطالب را شایسته ارائه به فارسی نو میداند.[۳۵]
وراوینی همچنین از عبارت «فارسی قدیمی باستان» برای توصیف این کتاب یاد کردهاست که میتواند به شکلی باستانی از زبان فارسی اشاره کند و شاید بیشباهت نباشد به منبعی پهلوی که گفته میشود فخرالدین اسعد گرگانی کتاب ویس و رامین را بر اساس آن نوشت و با آمیزهای از گویش محلی طبرستانیان بود. گویا در قرن چهارم هجری قمری، در مازندران از این نوع زبان برای مقاصد ادبی استفاده میشد، اما امروزه تنها چند بیت شعر از این زبان ادبی باقی ماندهاست.[۳۶]
درونمایهها[ویرایش]
مرزباننامه به نثر است و حاوی انواع داستانهای کوتاهی بوده که به عنوان نمونههای اخلاقی به کار رفتهاند و به واسطهٔ یک داستان اصلی و چند داستان فرعی به هم پیوند میخورند. در دو نسخهٔ فارسی این کتاب، با آیات و عبارات فراوان عربی و به قلمی پیچیده نوشته شدهاند.[۳۷] بهطور کلی مرزبان نامه شبیه به دیگر آثار رایج سدههای میانه است، به گونهای که سنتهای ادبی مختلف ایرانی-اسلامی را در بر میگیرد. لحن دینی از همان فصل اول که پایه اصلی کتاب است، مورد استفاده قرار میگیرد و با این حال، اثر بهطور قابل توجهی حاوی عناصر و ارجاعات مختلف پیش از اسلام است که به نوبه خود مضامین تعلیمی مختلفی از حکمت، نصیحت و سیاستنامه را در هم میآمیزد و با این امر، در تلاش است درستی اخلاقی، پندهای حکیمانه و بالاتر از همه حفظ آرمان پادشاهی ایران را مورد بیان قرار دهد.[۳۸]
مرزبان در کتابش، شدیداً تحت تأثیر سنت فکری ایرانیان دربارهٔ فرهٔ ایزدی است و پادشاه را دارای تأیید و توفیق الهی میداند. او گاه شاه را به آفتابی رخشنده و گاه به مادری مهربان تشبیه میکند.[۳۹] مؤلف مرزباننامه بر خلاف دیگر سیاستنامههای معاصر، از قشر نخبگان غیر حکومتی است و توصیههایی از چنین دیدگاهی به شاه، درباریان و نخبگان حکومتی و غیر حکومتی ارائه کردهاست. مرزباننامه یک اثر ادبی-سیاسی است که در قالب حکایات گوناگون، موضوعات اجتماعی، سیاسی و اخلاقی را نقد و ارزیابی میکند.[۴۰] این کتاب برای یک حکومت محلی کوچک دستورالعملی ارائه میکند که در میان کشمکش رقیبان متعدد چگونه خود را از گرفتاری برهاند؛ از این حیث با اثری همچون سیاستنامه خواجه نظامالملک که در زمان اوج قدرت سلجوقیان نوشته شد و با دیدی کلان مینگرد، متفاوت است و چه بسا ریشهٔ اختلاف نظر نویسندگان دو اثر به این مسئله مربوط باشد.[۴۱]
شباهت به آثار پیش از اسلام[ویرایش]
در میان حکایتهای مرزباننامه، هیچیک مرتبط با وقایع پس از اسلام نیست و نامهای خاصی که در کتاب دیده میشوند و شخصیتهای تاریخی آن، ایرانی و بعضاً یونانی هستند و هیچیک اسم عربی در آن نیست. همچنین نام تمام موقعیتهای جغرافیایی نامبرده در هر دو نسخهٔ فارسی مرزباننامه متعلق به ایران پیش از اسلام است و اسامی قلمرو اسلام در آن دیده نمیشود. در روضةالعقول حکمتها و گفتاوردهای بسیاری از بزرگان و موبدان پارس نقل شدهاست. از مضامین دین مزدیسنا هم در این کتاب بهره برده شدهاست.[۴۲] مهدی رضایی دلیل علاقهمندی مرزبان به گوشهگیری و عزلت را در آموزههای مانی میجوید.[۴۳]
مرزباننامه اغلب با کلیله و دمنه مقایسه میشود.[۴۴] به خاطر الگوبرداری ادبی، تشابه زیادی بین محتوای مرزباننامه با کلیله و دمنه وجود دارد. نکته قابل توجه در شباهت این دو کتاب، در آن است که هم در نسخهٔ هندی کلیله و دمنه و هم در مرزباننامه، در ابتدا شاهان، وزیران و دربار سلطنتی به تصویر کشیده شدهاند؛ با این حال، در پنچاتنترا، که منبع هندی کلیله و دمنه بوده، شاه و درباریان در مدیریت دربار ضعیف و سادهلوحی نشان داده میشوند، ولی در مرزباننامه گرچه دربار در ابتدای داستان وضعیت پر آشوبی داراست ولی در انتهای داستان سامان میگیرد و این موضوع اصلی کتاب است.[۴۵] اما برخلاف کلیله و دمنه، در مرزباننامه همه شخصیتها از حیوانات نیستند و از فیلسوفان و پادشاهان هم در کتاب نام برده میشود.[۴۶]
پانویس[ویرایش]
- ↑ درستی، «مروری بر اندیشههای مرزبان بن رستم اسپهبدزاده طبرستانی»، ۱۲۹-۱۳۰.
- ↑ درستی، «مروری بر اندیشههای مرزبان بن رستم اسپهبدزاده طبرستانی»، ۱۲۵.
- ↑ رضایی، «مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»، ۴۹.
- ↑ برجیان، «تحولات تاریخی زبان طبری»، ۱۴.
- ↑ ملک محمدی، «فابل در مرزباننامه»، ۹-۱۱.
- ↑ عزتی پرور، «سیاست در مرزبان نامه».
- ↑ درستی، «مروری بر اندیشههای مرزبان بن رستم اسپهبدزاده طبرستانی»، ۱۲۸.
- ↑ نوری خوشرودباری و جعفری، «جستاری در شناخت مؤلف راستین مرزبان نامه تبری»، ۱۹۴.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ نوری خوشرودباری و جعفری، «جستاری در شناخت مؤلف راستین مرزبان نامه تبری»، ۱۹۴–۱۹۶.
- ↑ نوری خوشرودباری و جعفری، «جستاری در شناخت مؤلف راستین مرزبان نامه تبری»، ۱۹۸.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ نوری خوشرودباری و جعفری، «جستاری در شناخت مؤلف راستین مرزبان نامه تبری»، ۲۰۰.
- ↑ رضایی، «مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»، ۵۰.
- ↑ رضایی، «مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»، 53.
- ↑ عزتی پرور، «سیاست در مرزبان نامه».
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ رضایی، «مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»، ۴۸.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ محمدی، «تحریری دیگر از مرزبان نامه»، 123.
- ↑ Kuzucular, «Şeyhoğlu Mustafa Marzubân-nâme».
- ↑ محمدی، «تحریری دیگر از مرزبان نامه»، 120.
- ↑ محمدی، «تحریری دیگر از مرزبان نامه»، 122-123.
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ برجیان، متون طبری، ۱۱–۱۳.
- ↑ نوری خوشرودباری و جعفری، «جستاری در شناخت مؤلف راستین مرزبان نامه تبری»، ۱۹۱.
- ↑ برجیان، متون طبری، ۱۳.
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ درستی، «مروری بر اندیشههای مرزبان بن رستم اسپهبدزاده طبرستانی»، 135.
- ↑ درستی، «مروری بر اندیشههای مرزبان بن رستم اسپهبدزاده طبرستانی»، 126-127.
- ↑ درستی، «مروری بر اندیشههای مرزبان بن رستم اسپهبدزاده طبرستانی»، 130.
- ↑ رضایی، «مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»، ۵۱–۵۳.
- ↑ رضایی، «مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی»، ۵۷.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
- ↑ Williams, “MARZBĀN-NĀMA”.
- ↑ Johnstone, “Marzbān-Nāma”, 632.
منابع[ویرایش]
- برجیان، حبیب (۱۳۸۸). متون طبری. تهران: آیینه میراث. شاپا 1561-9400.
- برجیان، حبیب (۱۳۹۹). «تحولات تاریخی زبان طبری». پژوهشهای زبانی-ادبی قفقاز و کاسپین. بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- نوری خوشرودباری، محمدعلی؛ جعفری، سمانه (۱۳۹۹). «جستاری در شناخت مؤلف راستین مرزبان نامه تبری». تاریخ ادبیات (۸۶): ۱۸۹–۲۰۵. دریافتشده در ۵ آوریل ۲۰۲۲.
- «آیینه دوران: گزارش سی و شش دوره کتاب سال ایران». تهران: مؤسسه خانه کتاب. ۱۳۹۷.
- محمدی، هاشم (۱۳۸۴). «تحریری دیگر از مرزبان نامه». نامه پارسی (۳۷).
- درستی، احمد (۱۳۸۱). «مروری بر اندیشههای مرزبان بن رستم اسپهبدزاده طبرستانی». مصباح مهر (۴۳): ۱۲۵–۱۴۸. دریافتشده در ۷ آوریل ۲۰۲۲.
- رضایی، مهدی (۱۳۸۹). «مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی» (PDF). پژوهشنامه زبان و ادب فارسی (گوهر گویا) (۱): ۴۷–۶۸.
- ملک محمدی، ناهید (۱۳۸۸). «فابل در مرزباننامه». رشد آموزش زبان و ادب فارسی (۹۲).
- عزتی پرور، احمد (۱۳۷۸). «سیاست در مرزبان نامه». کیهان اندیشه (۸۳).
- Johnstone, Penelope (1960–2005). "Marzbān-Nāma". The Encyclopedia of Islam, New Edition. Leiden: E. J. Brill.
- Williams, K. Crewe (March 26, 2014). "MARZBĀN-NĀMA". Encyclopædia Iranica. iranicaonline.
- Kuzucular, Şahamettin (2016). "Şeyhoğlu Mustafa Marzubân-nâme" (به ترکی استانبولی). Edebiyat Ve Sanat Akademisi.
پیوند به بیرون[ویرایش]
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به مرزباننامه در ویکیگفتاورد موجود است. |