فهرست مغالطه‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۹۰: خط ۹۰:
* [[ایهام انعکاس]]: برای موجبه کلیه، عکس کلیه و برای سالبه جزئیه، عکس قائل بودن.
* [[ایهام انعکاس]]: برای موجبه کلیه، عکس کلیه و برای سالبه جزئیه، عکس قائل بودن.
* [[سوء تألیف]]: تعمیم یافته بودن حدی موضوع یا محمول در نتیجه، بدون تعمیم آن در مقدمات قیاس و نیز استنتاج از قیاسی که حد وسط آن در هیچ یک از دو مقدمه تعمیم‌یافته نیست.
* [[سوء تألیف]]: تعمیم یافته بودن حدی موضوع یا محمول در نتیجه، بدون تعمیم آن در مقدمات قیاس و نیز استنتاج از قیاسی که حد وسط آن در هیچ یک از دو مقدمه تعمیم‌یافته نیست.
مغلطه اشتون: طرف مقابل براي مذاكره نمي آيد وقتي آمد مذاكرات پشت در هاي بسته انجام مي شود بعد در مصاحبه با خبرنگاران آنچه مي خواهي مي گوي مي روي حال در مذاكره چه بوده هر چه كه مي خواهد باشد
مغلطه اشتون: طرف مقابل براي مذاكره نمي آيد وقتي آمد مذاكرات پشت در هاي بسته انجام مي شود بعد در مصاحبه با خبرنگاران آنچه مي خواهي مي گوي مي روي حال در مذاكره چه بوده هر چه كه مي خواهد باشد
مغلطه اشتون: طرف مقابل براي مذاكره نمي آيد وقتي آمد مذاكرات پشت در هاي بسته انجام مي شود بعد در مصاحبه با خبرنگاران آنچه مي خواهي مي گوي مي روي حال در مذاكره چه بوده هر چه كه مي خواهد باشد



نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۵۳

آن‌چه در زیر می‌آید، فهرستی از مغالطه‌ها یا سفسطه‌ها است.

مغالطات ابهام

  • مغالطه اشتراک لفظ: استفاده از واژه‌هایی که دارای دو یا چند معنا هستند؛ بدون قرینه‌ای که بر معنای موردنظر دلالت کند.
  • کژتابی یا ابهام ساختاری: به کارگیری جمله‌ای که می‌تواند به دو یا چندگونه بیان و فهمیده شود.
  • مغالطه ابهام واژه: استفاده از واژه‌های مبهمی که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارند.
  • اهمال سور: عدم ذکر سور قضیه و تلقی آن به عنوان قضیه‌ای کلی
  • تعریف دوری: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یک‌دیگر در حالی که برای شناخت هر یک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.

مغالطات عدم دقت برای گمراه‌سازی

  • مغالطه کنه و وجه: معرفی یک صفت یا یک جنبه خاص از یک پدیده به عنوان ذات و اساس آن
  • علت جعلی: معرفی امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است به عنوان علت اصلی
  • بزرگ‌نمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبه‌های خاصی از یک واقعیت به صورت بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن‌چه هست
  • کوچک‌نمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبه‌های خاصی از یک واقعیت به صورت کوچک‌تر و کم‌اهمیت‌تر از آن‌چه هست
  • مغالطه متوسط: مغالطه آماری برای بیان اطلاعات خاص مورد نظر
  • نمودار گمراه‌کننده: استفاده از نمودارهای مغرضانه برای بیان اطلاعات آماری
  • تصویر گمراه‌کننده: استفاده نادرست از اندازه تصویری که نشانه داده‌های آماری به کار می‌رود.

مغالطات نقل

  • دروغ: عدم مطابقت خبر با واقعیت
  • توریه: بیان سخنی که معنای آن به ظاهر درست است؛ اما آن‌چه مخاطب از آن درک می‌کند نادرست و دروغ است.
  • نقل قول ناقص: نقل گزینشی بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلی او در مجموعه سخنانش
  • تحریف: کاستن و افزودن محتوای یک متن
  • تفسیر به رأی یا تفسیر نادرست: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
  • مغالطه تأکید لفظی: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانی که موردنظر گوینده نیست.

مغالطات ادعای بدون استدلال

  • استدلال از راه سنگ: ایجاد زمینه‌ای برای طلب نکردن دلیل از سوی مخالفان و سلب امکان نقادی مدعای موردنظر.
  • اتهام نادانی: ادعای این‌که آن مدعا بسیار واضح و بدیهی‌است و نیاز به استدلال ندارد.
  • مسموم کردن سرچشمه: نسبت دادن یک صفت منفی و مذموم به مخالفان آن مدعا یا کسانی که تردید می‌کنند.
  • مغالطه تله‌گذاری: نسبت دادن یک صفت مثبت و ممدوح به موافقان آن مدعا یا مخاطبانی که آن را می‌پذیرند.
  • مغالطه توسل به جهل: این‌که مدعای موردنظر نفی نشده‌است یا دلیلی برخلاف آن نیست، پس آن درست است.
  • مغالطه طلب برهان: درخواست از مخاطبان که اگر مدعای موردنظر را نمی‌پذیرند، بر ضد آن دلیل بیاورند.
  • مغالطه طرد شقوق: با ذکر عیوب شقوق مختلف، مطلوبیت شق مورد نظر را اثبات کردن.
  • مغالطه تکرار: تکرار مدعا به جای استدلال برای اثبات آن.
  • فضل‌فروشی: تظاهر به داشتن کمالات و فضل بسیار برای این که سخن او پذیرفته شود.
  • کمیت‌گرایی افراطی: استفاده نابه‌جا از اعداد و ارقام برای نشان دادن دقت زیاد مدعا.
  • مغالطه بیان عاطفی: استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت به جای استدلال‌های موافق یک مدعا و بالعکس.
  • عبارات جهت‌دار:استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت و منفی به جای استدلال یک مدعا.
  • مغالطه توسل به احساسات: تأثیر روانی بر مخاطب و استفاده از احساسات و عواطف برای منحرف کردن او از مقام استدلال.
  • تهدید: جای‌گزین کردن زور به جای استدلال یعنی اگر مدعای موردنظر را نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید.
  • تطمیع: جای‌گزین کردن منفعت‌طلبی به جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را بپذیرد، نفعی به او می‌رسد.
  • جلب ترحم: جای‌گزین کردن ترحم و دلسوزی به جای استدلال؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص قابل ترحم
  • آرزواندیشی: جای‌گزین کردن امید و آرزو به جای استدلال.
  • عوام‌فریبی: استفاده از هیجان جمعی، گرایش به تفاخر به جای استدلال.
  • مغالطه توسل به مرجع: استفاده از نظر افراد مشهور به عنوان حجت و دلیل برای یک مدعا
  • مغالطه تجسم: فرض و گمان یک جسم عینی و خارجی به ازای هر یک از الفاظ و کلمات.
  • مغالطه توسل به احتمالات: بهره‌گیری از احتمالات به جای استدلال.
  • مغالطه جزمی‌گرایی: مطرح کردن مدعا و اجازه ندادن تشکیک در آن.

مغالطات مقام نقد

مغالطات مقام دفاع

مغالطات صوری

مغلطه اشتون: طرف مقابل براي مذاكره نمي آيد وقتي آمد مذاكرات پشت در هاي بسته انجام مي شود بعد در مصاحبه با خبرنگاران آنچه مي خواهي مي گوي مي روي حال در مذاكره چه بوده هر چه كه مي خواهد باشد مغلطه اشتون: طرف مقابل براي مذاكره نمي آيد وقتي آمد مذاكرات پشت در هاي بسته انجام مي شود بعد در مصاحبه با خبرنگاران آنچه مي خواهي مي گوي مي روي حال در مذاكره چه بوده هر چه كه مي خواهد باشد

مغالطه در استدلال پیش فرض نادرست

مغالطه ربطی

  • مغالطه مضمر مردود: ذکر نکردن یکی از مقدمات که در واقع نادرست است.
  • مغالطه فصل امر: استفاده از قیاس استثنایی منفصله در حالی که قضیه شرطیه منفصله، حقیقیه یا مانعةالخلو نیست.
  • ذوالحدین جعلی: میان مقدم و تالی قضایای شرطی، رابطه‌ای وجود ندارد و یا قضیه فصلی، حقیقی نیست.
  • خلط نسبت: استفاده از نسبت‌های غیرمتقارن و غیرمتعدی به عنوان نسبت‌های متقارن و متعدی
  • مغالطه دلیل نامربوط: استنتاجی که در آن نتیجه منطقی مقدمات نسبت به نتیجه گرفته شده، اعم، اخص یا مباین باشد.
  • مصادره به مطلوب: استفاده از نتیجه در مقدمه استدلال.
  • استدلال دوری: به کار بردن مقدمه‌ای که صحت آن وابسته به صحت نتیجه استدلال است.
  • مغالطه در استقراء: صادر کردن حکم کلی با استفاده از چندنمونه (تعميم شتابزده، نمونه ناکافی، نمونه غيرتصادفي و عدم‌واقع‌نمايي نمونه‌ها از اين دست است.)
  • مغالطه تمثیل: تسری دادن حکم یک چیز به چیزی دیگر که در صفتی شبیه چیز اول باشد.

منبع

  • منطق کاربردی، سید علی اصغر خندان، قم، مهر، مؤسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹