شامات (ربع)
رَبعِ شامات | |
---|---|
نام | رَبعِ شامات |
کشور | ایران |
استان | خراسان رضوی |
شهرستان | نیشابور |
نامهای دیگر | تکاب، تکآب |
شامات، نام یکی از بخشهای چهارگانه نیشابور (شهر کهن) که در حوزه جنوب و جنوب شرقی دشت شهر کنونی نیشابور قرار داشته و به خاطر قناتها و کشتزارهایش معروف بوده است. نام دیگر این ناحیه، تکاب (تکآب) است و گروهی از عالمان، محدثان و ادیبان از آنجا برخواستهاند. کدکن، زادگاه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری از توابع ربع شامات بوده است.
نامشناسی
[ویرایش]واژه شامات، واژهای عربی است که جمع شامَة است.[۱] شامه؛ خال بدن، اثر و نشان سیاه بر روی زمین؛ لکههای ماه و چون اینها را گویند[۲] دهخدا، همچنین به نقل از منتهی الارب و ناظمالاطباء، شامات را جمع «شامه» و به معنی «خالهای زیبایی» آورده و به نقل از «انساب» سمعانی، شاماتی را منسوب به شامات، یکی از ارباع (ربعهای) نیشابور، ضبط کرده است.[۳] یاقوت حموی در وجه تسمیه ربع شامات نوشته است هنگامی که عبدالله بن عامر کریز از این ناحیه میگذشت چون منطقه (احتمالاً بخشی از آن) را بایر و بدونکشت دید گفت: «ما هذه الشامات؟» (این خالهای زیبایی چیست؟). از آن پس، این منطقه، شامات نامیده شد.[۴]
ربع شامات
[ویرایش]شامات، نام یکی از رَبع (بخش)های چهارگانه نیشابور قدیم است.[۵] که از چهار سو، شهر نیشابور را در میان گرفته بودند و آنها عبارتند از: شامات، ریوند، مازل، بشتفروش.[۶] ربعها نیشابور، از مرکز شهر (مسجد جامع)، در جهت صحرا و کوه، به چهار طرف، تا انتهای حدود و مرزهای ولایت (شهرستان) کشیده میشد. آنچه پیوسته به شهر بود «محله» و آنچه در صحرا و کوه بود «ربع» نامیده میشد.[۷]
حدود و وسعت
[ویرایش]طول ربع شامات، از مسجد جامع بود تا حدود بُشت (= پُشت، بُست، ترشیز، کاشمر کنونی) و عرض آن، از مرز ولایت بیهق تا ولایت رخ کشیده میشد. طول این ناحیه، شانزده فرسنگ و عرض، آن چارده فرسنگ بود و بیش از سیصد روستا را در خود، جای داده بود. و راه نیشابور به فارس و کرمان، از سمت قهستان، از این ربع میگذشت.[۸]
رخ، ربع بشتفروش | ربع مازل | ربع ریوند | ||
رخ | ربع ریوند، بیهق | |||
رَبعِ شامات | ||||
بُشت | بُشت | بیهق |
وضعیت و ویژگیها
[ویرایش]محمد مقدسی، شامات را بخشی پهناور با روستاهای نیکو و پُر از کشتزار توصیف نموده و یادآور شده است که آن را تک آب نیز مینامند؛ زیرا پایینترین روستاها است و آبها به سویش روان هستند، پایان کاریزها بدان سوی است و به این خاطر، در همه قصبه (شهرستان) مشهور است.[۹] همچنین در تاریخ الحاکم، از چند وادی (کاریز) نام برده شده که یکی از آنها «وادی شامات» است.[۵] به گفته مقدسی؛ این ربع، شهرکی ندارد، میوه بسیار نیز ندارد و همه کشتزار است.[۹]
مشاهیر و بزرگان
[ویرایش]یاقوت حموی در معجمالبلدان نوشته است که گروهی از عالمان، محدثان و ادیبان از ربع شامات برخواستهاند و شرح حال محدثی به نام جعفر بن محمد بن عبدالرحمن شاماتی نیشابوری (متوفی ۳۹۲هجری) را یادکرده است.[۴] در تاریخ نیشابور الحاکم نیز نام سه تن آمده است که منسوب به شامات میباشند: عمرو بن بشر (ابوحفص شاماتی نیشابوری)، محمد بن حامد بن محمود القطان (ابوالعباس شاماتی نیشابوری) و محمد بن عبدالله بن بالویه (ابوجعفر شاماتی نیشابوری).[۱۰] شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، زاده کدکن از توابع ربع شامات،[۱۱] سرشناسترین مشاهیر این ربع است.
پانوشتها
[ویرایش]- ↑ یاقوت بن عبدالله الحموی (۱۹۰۶)، معجمالبلدان، قاهره: مطبعه السعادة، ص. ج۵، ص۲۱۶
- ↑ عبدالنبی قیّم (۱۳۸۲)، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، تهران: فرهنگ معاصر، ص. ص ۶۱۳
- ↑ علیاکبر دهخدا (۱۳۷۷)، لغتنامه، تهران: دانشگاه تهران، ص. ج۹، ص۱۴۰۳۷
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ یاقوت بن عبدالله الحموی (۱۹۰۶)، معجمالبلدان، قاهره: مطبعه السعادة، ص. ج۵، ص۲۱۷
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ابوعبدالله حاکم نیشابوری (۱۳۷۵)، تاریخ نیشابور، ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ص. ص ۲۱۴
- ↑ ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی (۱۳۶۱)، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمهٔ علینقی منزوی، تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ص. ج۲، ص۴۳۶
- ↑ ابوعبدالله حاکم نیشابوری (۱۳۷۵)، تاریخ نیشابور، ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ص. ص۲۸۲
- ↑ ابوعبدالله حاکم نیشابوری (۱۳۷۵)، تاریخ نیشابور، ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ص. ص ۲۱۵
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی (۱۳۶۱)، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمهٔ علینقی منزوی، تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ص. ج۲، ص۴۶۲-۴۶۳
- ↑ ابوعبدالله حاکم نیشابوری (۱۳۷۵)، تاریخ نیشابور، ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ص. ص ۱۱۹، ۱۸۱، ۱۸۳
- ↑ محمدرضا شفیعی کدکنی (۲۵ فروردین ۱۳۹۳). «روایت استاد شفیعی کدکنی از دیدار دو فیلسوف و عارف بزرگ (برداشت از مقدمه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی بر کتاب «منطقالطیر»)». خبرگزاری خبرآنلاین.
فهرست منابع
[ویرایش]- «احسنالتقاسیم فی معرفةالاقالیم»، تألیف ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی، ترجمه علینقی منزوی، تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ۱۳۶۱.
- «تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ۱۳۷۵.
- «فرهنگ معاصر عربی-فارسی»، عبدالنبی قیّم، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۸۲.
- «لغتنامه»، علیاکبر دهخدا، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.
- «معجمالبلدان»، شهابالدین ابیعبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی، قاهره: مطبعه السعادة، ۱۹۰۶م.
- «تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ۱۳۷۵.