پرش به محتوا

لهجه تهرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اصلاحات جزئی در پیوند
افزودن مطلب و منبع از گارنیک آساتوریان زبان شناس و مردم شناس و مطلب و منبع از لینک همشهری نظرات یک تاریخ دان و یک زبان شناس درباب زبان تهران قدیم
خط ۲: خط ۲:
'''لهجه تهرانی''' یکی از لهجه‌های [[زبان فارسی]] است که معمولاً در [[ایران]] لهجهٔ معیار شمرده و در رسانه‌های گفتاری ایرانی (به جز رسانه‌های محلی) از این لهجه استفاده می‌شود. همچنین در آموزش زبان فارسی در کشورهای غیرفارسی‌زبان، از این لهجه استفاده می‌گردد. لهجهٔ تهرانی به شکل کنونی از زمان [[قاجار]] به وجود آمده‌است و با لهجهٔ اهالی بومی [[تهران]] تفاوت دارد. [[لهجه قدیم تهرانی|لهجهٔ قدیم تهرانی]] هنوز هم در مناطقی مانند [[شمیران]] و [[دماوند]] وجود دارد. هرچند که در معرض فراموشی است.
'''لهجه تهرانی''' یکی از لهجه‌های [[زبان فارسی]] است که معمولاً در [[ایران]] لهجهٔ معیار شمرده و در رسانه‌های گفتاری ایرانی (به جز رسانه‌های محلی) از این لهجه استفاده می‌شود. همچنین در آموزش زبان فارسی در کشورهای غیرفارسی‌زبان، از این لهجه استفاده می‌گردد. لهجهٔ تهرانی به شکل کنونی از زمان [[قاجار]] به وجود آمده‌است و با لهجهٔ اهالی بومی [[تهران]] تفاوت دارد. [[لهجه قدیم تهرانی|لهجهٔ قدیم تهرانی]] هنوز هم در مناطقی مانند [[شمیران]] و [[دماوند]] وجود دارد. هرچند که در معرض فراموشی است.


[[لهجه قدیم تهرانی|لهجهٔ قدیم مردم تهران]] گویش هایی از [[زبان مازندرانی]] یا [[راجی (گویش)|زبان راجی]] بوده است . در این باره [[گارنیک آساتوریان]] می افزاید : [[زبان فارسی]] نیز، زبان هیچ‌یک از اقوام و خرده‌فرهنگ‌های [[ایرانی]] نیست. درواقع باید گفت «[[مردم فارسی زبان|فارس]]» کسی است که زبان یا گویش محلی خود را فراموش کرده است و به زبان معیار سخن می‌گوید. حتی مردم [[ورامین]] و [[ونک]] نیز که نزدیک [[تهران]] هستند، در گذشته‌ای نه‌چندان دور زبان‌های خود را داشته‌اند که ظاهرا نزدیک به [[زبان مازندرانی|طبری]] بوده است یا مردم [[قم]]، جاسب، [[نراق]] و... به [[راجی (گویش)|زبان راجی]] صحبت می‌کرده‌اند. زبان مردم تهران در ١٥٠ یا ٢٠٠ سال پیش، [[زبان مازندرانی|مازنی]] یا [[راجی (گویش)|زبان راجی]] بوده است<ref>{{یادکرد وب
تهران در تقسیمات کشوری قدیم و پیش از این که پایتخت ایران شود از ملحقات شهر تاریخی [[شهر ری|ری]] بوده‌است؛ بنابراین گویش مردم این شهر نیز از شعب [[راجی (گویش)|گویش راجی یا رازی]]، همان زبانی که از [[زبان پهلوی]] منشعب و در شمال و شمال غربی و مغرب و جنوب ایران رواج داشته، بوده‌است. به تصریح [[شمس قیس رازی]] زبان مردم شهر ری و از جمله تهران، حد فاصل زبان دری مشرق و زبان پهلوی مغرب و جنوب ایران محسوب می‌گردیده‌است. امروزه از این گویش اثری بر جای نمانده‌است. این گویش در زبان چند نسل پیش مردم روستائیان مناطق دولاب و [[شمیران]] و [[کن و سولقان]] شنیده می‌شد.<ref>دوبیتی‌های بومی سرایان ایران، محمد احمد پناهی سمنانی، ۱۳۷۹، انتشارات سروش، شابک: ۹۶۴۴۳۵۴۱۹۲، صفحه 141 و 142، بخش هشتم تهرانی</ref>
|عنوان=نگاهی به مسئله «زبان و قومیت» در ایران/گفت‌‌وگو با گارنیک آساطوریان
|نشانی= http://www.azariha.org/بایگانی-مقالات/item/1894-نگاهی-به-مسئله-«زبان-و-قومیت»-در-ایران-گفت‌‌وگو-با-پروفسور-گارنیک-آساطوریان
|ناشر=وبسایت خبری تحلیلی آذری ها
}}</ref>.اهالی تهران صاحب زبان نبودند . پژوهشگران تهران قدیم را به سه بخش زبانی تقسیم کرده اند . تهران از جنوب به [[شهر ری]] و [[راجی (گویش)|زبان راجی]] در آنجا می رسید . به گفته اساتید زبان فارسی ، از ویژگی های [[راجی (گویش)|زبان راجی]] استفاده از حرف اضافه بوده و گویشوران منطقه جنوب تهران که با این گویش تکلم می کردند ، برای مثال از حرف اضافه «ها» بجای حرف «ب» استفاده می کردند به‌طوری که به «بگیرید» «هاگیرید» و «به بگرفتیم» «هاگرفتیم» می‌گفتند. لهجه شمیرانی یا تجریشی در منطقه شمال تهران رواج داشته است . آن دسته از از اهالی تهران که در محدوده [[ونک]] و [[شمیران]] سکونت داشتند بدلیل مجاورت با [[استان مازندران]] [[زبان مازندرانی|لهجه مازندرانی]] داشتند . [[والنتین ژوکوفسکی]] خاورشناس و زبان شناس روس اواخر قرن ۱۹ میلادی در سفری که به ایران داشت در حوالی شمیران با گویش تجریشی آشنا شده و در آثارش به این گویش اشاره می‌کند؛ گویشی که شباهت بسیاری با [[زبان مازندرانی|گویش مازندرانی]] دارد . تا امروز در محدوده‌هایی از جمله سرآسیاب [[دولاب]]، [[حرم شاه عبدالعظیم|شاه عبدالعظیم]] و... هنوز هم افرادی با لهجه شمرانی صحبت کنند؛ لهجه‌ای که ملایم شده [[زبان مازندرانی|گویش مازنی]] است . گویشی از لهجه تاتی نیز در منطقه غرب تهران رواج داشته است . مناطق شرقی تهران از دیرباز بیابان بوده است و گویش خاصی در آن مناطق تا [[سمنان]] رواج نداشته است <ref>{{یادکرد وب
|عنوان=بررسی لهجه تهرانی در گفت‌وگو با پژوهشگران تاریخ پایتخت و زبان‌شناسان
|نشانی= https://www.hamshahrionline.ir/news/420284/باهار-و-دیفال-تا-چاقالو-و-راستکی
|ناشر=همشهری آنلاین
}}</ref>.هرچند که برخی از پژوهشگران نیز معتقدند ، تهران در تقسیمات کشوری قدیم و پیش از این که پایتخت ایران شود از ملحقات شهر تاریخی [[شهر ری|ری]] بوده‌است؛ بنابراین گویش مردم این شهر نیز از شعب [[راجی (گویش)|گویش راجی یا رازی]]، همان زبانی که از [[زبان پهلوی]] منشعب و در شمال و شمال غربی و مغرب و جنوب ایران رواج داشته، بوده‌است. به تصریح [[شمس قیس رازی]] زبان مردم شهر ری و از جمله تهران، حد فاصل زبان دری مشرق و زبان پهلوی مغرب و جنوب ایران محسوب می‌گردیده‌است. امروزه از این گویش اثری بر جای نمانده‌است. این گویش در زبان چند نسل پیش مردم روستائیان مناطق دولاب و [[شمیران]] و [[کن و سولقان]] شنیده می‌شد.<ref>دوبیتی‌های بومی سرایان ایران، محمد احمد پناهی سمنانی، ۱۳۷۹، انتشارات سروش، شابک: ۹۶۴۴۳۵۴۱۹۲، صفحه 141 و 142، بخش هشتم تهرانی</ref>


== روند شکل‌گیری ==
== روند شکل‌گیری ==

نسخهٔ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۵۰

لهجه تهرانی یکی از لهجه‌های زبان فارسی است که معمولاً در ایران لهجهٔ معیار شمرده و در رسانه‌های گفتاری ایرانی (به جز رسانه‌های محلی) از این لهجه استفاده می‌شود. همچنین در آموزش زبان فارسی در کشورهای غیرفارسی‌زبان، از این لهجه استفاده می‌گردد. لهجهٔ تهرانی به شکل کنونی از زمان قاجار به وجود آمده‌است و با لهجهٔ اهالی بومی تهران تفاوت دارد. لهجهٔ قدیم تهرانی هنوز هم در مناطقی مانند شمیران و دماوند وجود دارد. هرچند که در معرض فراموشی است.

لهجهٔ قدیم مردم تهران گویش هایی از زبان مازندرانی یا زبان راجی بوده است . در این باره گارنیک آساتوریان می افزاید : زبان فارسی نیز، زبان هیچ‌یک از اقوام و خرده‌فرهنگ‌های ایرانی نیست. درواقع باید گفت «فارس» کسی است که زبان یا گویش محلی خود را فراموش کرده است و به زبان معیار سخن می‌گوید. حتی مردم ورامین و ونک نیز که نزدیک تهران هستند، در گذشته‌ای نه‌چندان دور زبان‌های خود را داشته‌اند که ظاهرا نزدیک به طبری بوده است یا مردم قم، جاسب، نراق و... به زبان راجی صحبت می‌کرده‌اند. زبان مردم تهران در ١٥٠ یا ٢٠٠ سال پیش، مازنی یا زبان راجی بوده است[۱].اهالی تهران صاحب زبان نبودند . پژوهشگران تهران قدیم را به سه بخش زبانی تقسیم کرده اند . تهران از جنوب به شهر ری و زبان راجی در آنجا می رسید . به گفته اساتید زبان فارسی ، از ویژگی های زبان راجی استفاده از حرف اضافه بوده و گویشوران منطقه جنوب تهران که با این گویش تکلم می کردند ، برای مثال از حرف اضافه «ها» بجای حرف «ب» استفاده می کردند به‌طوری که به «بگیرید» «هاگیرید» و «به بگرفتیم» «هاگرفتیم» می‌گفتند. لهجه شمیرانی یا تجریشی در منطقه شمال تهران رواج داشته است . آن دسته از از اهالی تهران که در محدوده ونک و شمیران سکونت داشتند بدلیل مجاورت با استان مازندران لهجه مازندرانی داشتند . والنتین ژوکوفسکی خاورشناس و زبان شناس روس اواخر قرن ۱۹ میلادی در سفری که به ایران داشت در حوالی شمیران با گویش تجریشی آشنا شده و در آثارش به این گویش اشاره می‌کند؛ گویشی که شباهت بسیاری با گویش مازندرانی دارد . تا امروز در محدوده‌هایی از جمله سرآسیاب دولاب، شاه عبدالعظیم و... هنوز هم افرادی با لهجه شمرانی صحبت کنند؛ لهجه‌ای که ملایم شده گویش مازنی است . گویشی از لهجه تاتی نیز در منطقه غرب تهران رواج داشته است . مناطق شرقی تهران از دیرباز بیابان بوده است و گویش خاصی در آن مناطق تا سمنان رواج نداشته است [۲].هرچند که برخی از پژوهشگران نیز معتقدند ، تهران در تقسیمات کشوری قدیم و پیش از این که پایتخت ایران شود از ملحقات شهر تاریخی ری بوده‌است؛ بنابراین گویش مردم این شهر نیز از شعب گویش راجی یا رازی، همان زبانی که از زبان پهلوی منشعب و در شمال و شمال غربی و مغرب و جنوب ایران رواج داشته، بوده‌است. به تصریح شمس قیس رازی زبان مردم شهر ری و از جمله تهران، حد فاصل زبان دری مشرق و زبان پهلوی مغرب و جنوب ایران محسوب می‌گردیده‌است. امروزه از این گویش اثری بر جای نمانده‌است. این گویش در زبان چند نسل پیش مردم روستائیان مناطق دولاب و شمیران و کن و سولقان شنیده می‌شد.[۳]

روند شکل‌گیری

از قديم‌ترين روزها، در تهران گویش رازی يعني منسوب به ری رايج بوده است ، چون اين لهجه در شمال ری بوده، به لهجه‌های لواسانی و مازندرانی نزديك بوده و در واقع، بين رازی و مازندرانی بوده و بسياری از واژه‌های مازندرانی در اين گويش وجود داشته است.[۴]

با تبدیل تهران به شهر توسط شاه تهماسب یکم فقط یک‌پنجم روستای تهران در شهر واقع شد و بقیهٔ شهر باغ و زمین بایر بود. در این دوران مردم مختلف و به‌خصوص نظامی‌ها به تهران مهاجرت کردند تا این‌که در دوران نادرشاه تهران یک پادگان نظامی شده بود.[۵] لهجه‌های این مهاجران با گویش روستای ری ادغام شد. پس از پایتخت شدن تهران توسط آغامحمدخان قاجار مهاجرت به تهران و اقامت در آن سرعت پیدا کرد و بسیاری از اقلیت‌های قومی و مذهبی به تهران آمدند.[۶] تبعید طایفهٔ زند به تهران توسط آغامحمدخان و اثرگذاری لهجهٔ شیرازی را هم نمی‌توان در این گویش بی‌تأثیر دانست.[۷]

ایجاد منصب دیوان در زمان فتحعلی‌شاه اتفاق مهمی در این تحولات بود. پس از آن، تفرشی‌ها و آشتیانی‌ها مناصب مهم حکومتی را بر عهده گرفتند. به این ترتیب، دو نوع زبان شایع شد «زبان قلمی» و «زبان شمشیری». حاصل اختلاط این دو زبان، لهجه‌ای است که امروزه در تهران رایج است.[۸] در نتیجه، به هیچ‌وجه نمی‌توان این گویش را تهرانی خالص نامید.[۹]

ویژگی‌های تلفظ

تبدیل «ان» «ام» در اغلب واژه:

  • خانه ← خونه
  • جان ← جون
  • آرام ← آروم
  • داماد ← دوماد
  • ماند ← موند
  • آقایان← آقایون

استثنا در واژگان کمتر رایج و نوتر از جمله اکثر جمع‌ها با «ان» جاری‌است.

در لهجهٔ تهرانی کسره برخی اوقات به صورت «ی» تلفظ می‌شود:

  • شکر ← شیکر
  • کشمش ← کیشمیش
  • بلیت ← بیلیت
  • جگر ← جیگر
  • شلنگ ← شیلنگ

بسیاری اوقات حرف آخر برخی واژه‌ها در هنگام استفاده در جمله حذف می‌شود. به‌طور مثال

اون خونه نیس =او در خانه نیست

هنو نرفتی= هنوز نرفتی

تلفظ «را»

رای مفعولی به‌صورت ro- یا o- تلفظ می‌شود. در حالت نیمه‌رسمی پس از مصوت، ro، و پس از صامت، o-. گاه با «ی» میانجی بعد از مصوت، yo- تلفظ می‌شود و گاهی به‌همراه ایست چاکنایی میانجی به‌صورت 'o-.

  • ما را ببین --> ما رو ببین.
  • دستت را بلند کن. --> دستتو بلند کن.
  • علی را ببین. --> علی رو ببین --> علی‌یُ ببین.
  • برزو را بزن. --> برزو رو بزن --> Borzu'o bezan.

تبدیل جملهٔ مفعولی در صورتی که مفعول اول شخص باشد

برای مثال:

  • مرا به رستوران برد --> بردم رستوران
  • مرا کشت --> کشتم

گفتن بعضی کلمات به شکلی دیگر

  • مچاله->موچوله
  • تشک --> دشک
  • باز-->وا
  • ایستادم-->واسادم
  • نمی‌ایستادم-->وانمیسادم
  • صبحانه-->صبونه

جمع

واژگان همواره با «ها» که با تخفیف «ه» ادا می‌شود جمع بسته می‌شوند.

  • کتاب‌ها --> کتابا

ضمایر

ضمایر فاعلی

به جای ضمیرهای سوم شخص صفت‌های اشارهٔ جانشین اسم استفاده می‌شود.

  • سوم شخص مفرد

او؛ آن --> اون

  • سوم شخص جمع

ایشان؛ آن‌ها -->اون‌ها -->اونا

های ناملفوظ

های ناملفوظ در همهٔ موارد با کسره تلفظ می‌شود. تنها استثناء کلمهٔ «نه» است که با فتحه ادا می‌شود.

صرف فعل

  • شناسهٔ سوم شخص مضارع به جای «د» های ناملفوظ است. «می‌کند --> می‌کنه»
  • شناسهٔ دوم شخص جمع به جای «اید --> این» ادا می‌شود. «می‌کنید --> می‌کنین»، «رفتید --> رفتین»
  • شناسهٔ سوم شخص جمع با تخفیف دال پایانی ادا می‌شود: «می‌کنند --> می‌کنن»

تلفظ ضمایر متصل

تمام ضمایر متصل با مصوت پیشین کسره ادا می‌شوند جز اول شخص مفرد. واج الف در ضمایر متصل جمع مانند کلمه‌های جمع به و تبدیل می‌شود.

کتابَم کتابِت کتابِش

کتابِمون کتابِتون کتابِشون

گذشته مستمر و حال ملموس

لهجهٔ تهرانی و به طبع آن فارسی ایران دارای برخی ویژگی‌های جدید در دستور زبان است. یکی از این وِیژگی‌ها داشتن دو زمان فعلی گذشته مستمر و حال ملموس است که به کمک فعل کمکی داشتن ساخته می‌شود. این دو زمان به این شکل صرف می‌شوند.

گذشتهٔ مستمر: داشتم می‌رفتم | داشتی می‌رفتی | داشت می‌رفت | داشتیم می‌رفتیم | داشتید می‌رفتید | داشتند می‌رفتند

حال ملموس: دارم می‌روم | داری می‌روی | دارد می‌رود | داریم می‌رویم | دارید می‌روید | دارند می‌روند

این زمان در سایر گویش‌های شرقی فارسی دیده می‌شود. البته گذشته ملموس و حال مستمر با مفهومی کاملاً یکسان در لهجه هراتی نیز با استفاده از کلمه هِی به شکل زیر وجود دارد:

گذشته مستمر: هی می‌رفتم|هی می‌رفتی|هی می‌رفت|هی می‌رفتیم|هی می‌رفتید|هی می‌رفتند

حال ملموس: هی می‌روم|هی می‌روی|هی می‌رود|هی می‌رویم|هی می‌روید|هی می‌روند

ویژگی‌های فارسی کهن در لهجه تهرانی

بسیاری از خاصیت‌هایی که به عنوان خصوصیات لهجهٔ تهرانی به‌شمار می‌آوریم در آثار متقدم فارسی به‌وفور یافت می‌شود ولی بعدها بسامد آن‌ها کم شده‌است یا حتی شاید یکسره منسوخ شده‌اند و الان می‌انگاریم که ویژگی خاص لهجهٔ تهرانی‌است. از جمله استعمال ش فاعلی: مثلاً گاه در لهجهٔ تهرانی می‌گوییم «فلانی این کار را کردش» در حالی که در فارسی رسمی همواره می‌گوییم «کرد». در شاهنامه هم ش فاعلی بسیار به کار رفته‌است یا در ویس و رامین.

مثال دیگر ادا کردن شناسهٔ سوم شخص جمع به تخفیف د. «کردن» به جای «کردند». به عنوان مثال در تاریخ بلعمی هم چنین چیزی دیده می‌شود (و البته آثار دیگر متقدمان). یا ترکیبی چون «علی، سرش درد می‌کند» که در آن اول رکن (مثلاً مضاف‌الیه) ذکر می‌شود و بار دیگر در جای اصلی با ضمیر ادا می‌شود (که در واقع بدل محسور می‌شود) در ادبیات فارسی کاملاً سابقه دارد. هم در شاهنامه آمده‌است و هم در آثار دیگر مثل غزلیات سعدی. سعدی می‌گوید «تطاولی که تو کردی به دوستی با من / من «آن» به دشمن خونخوار خویش نپسندم» اول کل رکن (در اینجا مفعول) را آورده‌است و بعد یک بار دیگر با «آن» به آن اشاره کرده‌است. یا در جای دیگر می‌گوید «باز می‌بینم و دریا نه پدیدست کرانش» یعنی کرانِ دریا پدید نیست.

وام‌واژه‌ها

لهجه تهرانی شباهت زیادی به لهجه بعضی از شهرهای فارس‌نشین دارد.

راهنمای آوانویسی

در این نوشتار از نمادهای زیر برای آوانویسی استفاده شده‌است.

â = تلفظ حرف آ در واژهٔ آبادان

a = تلفظ حرف ا در واژه احمد

ٍe = تلفظ حرف ا در واژه ابراهیم

C = ج ç = چ

i = تلفظ حروف ای در واژه ایران

ş = ش

Q = غ یا ق

O = تلفظ حرف ا در واژهٔ امید

U = تلفظ حرف و در واژهٔ کوچه

X = خ

Ž = ژ

پی‌نوشت

  1. «نگاهی به مسئله «زبان و قومیت» در ایران/گفت‌‌وگو با گارنیک آساطوریان». وبسایت خبری تحلیلی آذری ها.
  2. «بررسی لهجه تهرانی در گفت‌وگو با پژوهشگران تاریخ پایتخت و زبان‌شناسان». همشهری آنلاین.
  3. دوبیتی‌های بومی سرایان ایران، محمد احمد پناهی سمنانی، ۱۳۷۹، انتشارات سروش، شابک: ۹۶۴۴۳۵۴۱۹۲، صفحه 141 و 142، بخش هشتم تهرانی
  4. تکمیل‌همایون، «از سوار وسیله‌ای جادویی…»، ایسنا.
  5. تکمیل‌همایون، «از سوار وسیله‌ای جادویی…»، ایسنا.
  6. تکمیل‌همایون، «از سوار وسیله‌ای جادویی…»، ایسنا.
  7. تکمیل‌همایون، «از سوار وسیله‌ای جادویی…»، ایسنا.
  8. تکمیل‌همایون، «از سوار وسیله‌ای جادویی…»، ایسنا.
  9. تکمیل‌همایون، «از سوار وسیله‌ای جادویی…»، ایسنا.

منابع

پیوند به بیرون

جستارهای وابسته