اورانوس (اسطوره)
اساطیر یونان باستان | ||||
اورانوس | ||||
---|---|---|---|---|
یونانی: | Οὐρανός | |||
عنوان: | ایزد متناظر با بهشت و آسمان | |||
جنسیت: | مذکر | |||
مادر: | گایا | |||
همسر: | گایا | |||
فرزندان: | تیتانها و سیکوپها و غول آسایان | |||
|
اورانوس (به یونانی: Οὐρανός, Ouranos) بهمعنای آسمان و از ایزد یونانی متناظر با آسمان و بهشت بود. وی از قدیمیترین ایزدان یونانی بود که توسط گایا بهوجود آمد و سپس همسر او گردید. نام او در اولین کیهانشناسیهای یونانی بهعنوان نخستین فرمانروای جهان آمدهاست.[۱]
دیودور سیلیسی، تاریخنگار عصر ژولیوس سزار نیز معتقد بود، اورانوس اولین پادشاه اقوام درستکار ساحل بودهاست؛ چرا که آنها را با اجزای مختلف تمدن، از جمله کشاورزی آشنا کرد. بنابر روایتی وی ستارهشناس نیز بودهاست که از حرکت ستارگان و اجرام آسمانی موفق به ابداع نخستین تقویم شد. این تقویم ابتدایی، در امور روزانه از جمله کشاورزی مردم آن سرزمین، از اهمیت زیادی برخوردار بود.[۲]
اورانوس و گایا
[ویرایش]گایا، مادر اورانوس، بدون دخالت نر، اورانوس را بهوجود آورد و خود او نیز به همسری اورانوس درآمد. در ریگ وداها، به افسانهٔ اورانوس و گایا اشاره مبهمی شدهاست و اینگونه میگوید: آسمان و زمین از گذشتههای دور بهعنوان زوج نامیرا و دو، نیای جهان بهشمار میرفتهاند.[۳] حتی در افسانههای یونانی روایت میکنند که وقتی کیهان شکل گرفت، هنگامی که نوبت آفرینش انسان شد، گایا اورانوس را بهوجود آورد و با او ازدواج کرد.[۴]
تیتانها
[ویرایش]از وصلت این دو ایزد طایفهای بهنام تیتانها متولد شدند. آنها از دوازده تن تشکیل شده بودند که نیمی از آنها مذکر و نیم دیگر مؤنث بودند.
اوکئانوس، کائوس، هیپریون، کریوس، ایاپتوس، کرونوس، تیا، رئا، فوئبه، تتیس و تمیس، منموزین از جملهٔ آنان بودند نام تیتانها از اشتقاق واژهای بهمعنای (گستردن و پهن کردن) آمده زیرا آنها دست خود را علیه پدر خود دراز و پهن کردند که البته افسانهای بیش نیست، اما احتمالاً نام آنها در زبان کرتی به معنای پادشاه آمدهاست.
آنها در یونان محترم و نیک دانسته میشدند و انواع هنر و جادو به آنان منسوب میشد.[۵] هیپریون یکی از تیتانهای برجسته و فرزند اورانوس و گایا بود، او با خواهر خود تیا ازدواج میکند و از ازدواج آنها خورشید و ماه و سپیده دم (فلق) متولد میشوند.[۶]
سیکلوپها
[ویرایش]بعد از تیتانها، سیکلوپها از اورانوس و گایا زاده میشوند. آنها با اینکه ایزدگونه بودند اما صورت عجیبی داشتند، و فقط یک چشم در وسط پیشانی خود داشتند.[۷]
غول آسایان
[ویرایش]بعد از سیکلوپها سه غول به نامهای کوتوس، بریارئوس و کیژز متولد شدند؛ که بنابر روایتی صد دست و پنجاه سر داشتند داشتند به همین علت به آنها هکاتونکیرها یا سنتیمان میگفتند.[۸]
روایتی از اورانوس
[ویرایش]اورانوس نسبت به تمام فرزندان خود حس حسادت و بیزاری داشت؛ بنابراین وقتی بهدنیا میآمدند آنها را در تارتاروس (دنیای مردگان) زندانی میکرد و اینطور میخواست فرزندانش را به دل زمین (گایا) برگرداند، اما گایا همسر او درصدد انتقام از او که فرزندانش را در تارتاروس زندانی میکرد برآمد و فرزندانش را از نقشهٔ خود مطلع ساخت و از آنها کمک و همکاری خواست. فقط کرونوس جوانترین فرزند او در پس کمک و همکاری با مادرش برآمد و گایا شمشیری که از سنگ ساخته شده بود و به روایت دیگر فلزی و درخشان بود را به پسرش داد؛
بنابراین وقتی اورانوس شباهنگام به دیدار همسرش گایا آمد، کرونوس از پشت به پدر حمله میکند و اندام او را تکهتکه میکند.[۹] در این روایت افسانهای کرونوس تکهای از اندام پدر را به دریا میاندازد و از زخمهای اورانوس خون سیاهی میآید. از آن خون غولان و هیولاها[۱۰] و بنا به گفتهٔ برخی دیگر از منابع الهههای انتقام و گیگانتها بهوجود آمدند، و از کف سفید موجهای دریایی که کرونوس اندام پدر را در آن انداخت ایزد بانوی آفرودیته (ایزد عشق) بهوجود میآید.[۱۱]
بنابر روایتی جزیرهٔ سیسیل محل این اتفاق بود و چون خون اورانوس بر خاک این سرزمین ریخته شد خاک این جزیره برای همیشه برای کشاورزی حاصلخیز شد.[۱۲] برخی منابع خبر دادهاند که اندام بریده شدهٔ اورانوس از طریق امواج دریا به جزیرهٔ کوترا رسیده و الهههای انتقام و آفرودیته در آنجا بهوجود آمدند. بعد از اورانوس کرونوس قاتل پدر به تخت پادشاهی نشست و گفته شده که اورانوس در هنگام مرگ پیشبینی کرد که سرنوشت کرونوس نیز همانند او خواهد شد.[۱۳]
پانویس
[ویرایش]- ↑ دیکسون کندی، دانشنامهٔ اساطیر یونان و روم، ۱۱۳.
- ↑ گریمال، فرهنگ اساطیر یونان و روم، صفحه.
- ↑ ژیران، اساطیر یونان، ۲۸.
- ↑ ژیران، اساطیر یونان، ۲۸.
- ↑ ژیران، اساطیر یونان، ۲۷.
- ↑ گریمال، فرهنگ و اساطیر یونان و روم، ۴۳۸.
- ↑ ژیران، اساطیر یونان، ۲۷.
- ↑ ژیران، اساطیر یونان، ۲۷.
- ↑ گرانت، اساطیر کلاستیک یونان و روم، ۱۵۵.
- ↑ ژیران، اساطیر یونان، ۲۶.
- ↑ دکتر فاطمی، افسانه طلا ای المپ، صفحه.
- ↑ گریمال، فرهنگ اساطیر یونان و روم، ۶۶۰.
- ↑ گرانت، فرهنگ اساطیر کلاسیک یونان و روم، ۱۵۵.
منابع
[ویرایش]- دیکسون کندی، مایک (۱۳۸۵). دانشنامه اساطیر یونان و روم. تهران: طهوری.
- ژیران، ف (۱۳۸۱). اساطیر یونان. تهران: کاروان.
- اسمیت، ژوئل (۱۳۸۳). فرهنگ اساطیر یونان و روم. تهران: فرهنگ معاصر.
- گرانت و هیزل، مایکل و جان (۱۳۸۴). فرهنگ اساطیر کلاسیک. تهران: ماهی.
- گریمال، پیر (۱۳۹۱). فرهنگ اساطیر یونان و روم. تهران: امیر کبیر.