پرش به محتوا

مردم شول: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
شول تبار (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: واگردانی دستی ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳: خط ۳:
|image =
|image =
|popplace={{پرچم|ایران}}: مناطقی در [[استان فارس]] و [[استان بوشهر|بوشهر]]
|popplace={{پرچم|ایران}}: مناطقی در [[استان فارس]] و [[استان بوشهر|بوشهر]]
|langs= لری فارسی
|langs= لری
|rels= [[شیعه]]
|rels= [[شیعه]]
|related= [[مردمان لر و فارس ]] و [[مردمان ایرانی]]
|related= [[مردمان لر]] و دیگر [[مردمان ایرانی]]
}}
}}
'''شول (صول،چول)،''' نام یکی از قبایل لر است. بازماندگان این مردمان به زبان [[زبان لری|لری]] سخن می‌گویند.<ref>http://ethnologue.com/language/luz</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://irhj.sbu.ac.ir/article_102554.html|عنوان=مقاله بررسی لرهای شولی و ممسنی}}</ref> این قبیله در حدود سال ۳۰۰ قمری نیمی از لرستان را تحت تصرف خود قرار میدهند و بوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهان (که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره می‌شد و او را با لقب پیشوا می‌خواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله نداده‌اند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمداﷲ مستوفی در این منطقه حکومت می‌کرد. ابن بطوطه (۷۴۸ قمری) در راه شیراز به کازرون به قبیلهٔ شول برخورد کرده‌است و گوید که آنان قبیله‌ای از اعاجم‌(عجم ها) اند که صحرانشینند و میان آنها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. شهاب الدین العمری (مرگ ۷۴۹ قمری) گوید که قبیله شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند.
'''شول (صول،چول)،''' نام یکی از قبایل لر است. بازماندگان این مردمان به زبان [[زبان لری|لری]] سخن می‌گویند.<ref>http://ethnologue.com/language/luz</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://irhj.sbu.ac.ir/article_102554.html|عنوان=مقاله بررسی لرهای شولی و ممسنی}}</ref> این قبیله در حدود سال ۳۰۰ قمری نیمی از لرستان را به کمک سلجوقیان تحت تصرف خود قرار میدهند و بوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهان (که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره می‌شد و او را با لقب پیشوا می‌خواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله نداده‌اند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمداﷲ مستوفی در این منطقه حکومت می‌کرد. ابن بطوطه (۷۴۸ قمری) در راه شیراز به کازرون به قبیلهٔ شول برخورد کرده‌است و گوید که آنان قبیله‌ای از اعاجم‌(عجم ها) اند که صحرانشینند و میان آنها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. شهاب الدین العمری (مرگ ۷۴۹ قمری) گوید که قبیله شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند.


قلمرو مردم لر شول شامل نیمی از لرستان ، کهگیلویه ، نیمه جنوبی چهارمحال ، جنوب شرقی خوزستان و شمال غربی استان بوشهر و شمال غرب استان فارس بوده است<ref>''جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی اثر [[گای له استرنج]]''</ref>
قلمرو مردم لر شول شامل نیمی از لرستان ، کهگیلویه ، نیمه جنوبی چهارمحال ، جنوب شرقی خوزستان و شمال غربی استان بوشهر و شمال غرب استان فارس بوده است<ref>''جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی اثر [[گای له استرنج]]''</ref>
خط ۲۸: خط ۲۸:
== تاریخچه ==
== تاریخچه ==
قدمت مردم لر به زمان هخامنشیان و پیش از اشکانیان بازمیگردد چنانچه در کتاب شعر ویس و رامین این چنین آمده است ''جهان آسوده گشت'' از دزد و طرار ز کرد و ''لر''و ز رهگیر و عیار. <ref>ویس و رامین اثر [[فخرالدین اسعد گرگانی]]</ref>
قدمت مردم شول به زمان هخامنشیان و پیش از اشکانیان بازمیگردد چنانچه در کتاب شعر ویس و رامین این چنین آمده است ''جهان آسوده گشت'' از دزد و طرار ز کرد و ''شول'' و ترک و مرد عیار. <ref>ویس و رامین اثر [[فخرالدین اسعد گرگانی]]</ref>


امرای [[شولستان]] از دوران ساسانیان تا قرن 5 هجری در دست خاندان لر تبار روزبهانی بود آخرین پیشوای شولستان که در آن زمان نیمی از لرستان در دست وی بود سیف الدین ماکان روزبهانی بود که بدست نصرالدین محمد بن هلال بن بدر حاکم لر در سال 505 به قتل رسید <ref>منتخب التواریخ معینی  اثر معینی نطنزی</ref> و خاندان دومی به نام نجم الدین شول که حاکم کهگیلویه بوده قدرت شولستان را بدست می گیرد که توسط اتابک لر بزرگ هزار اسب در سال های ۶۰۰ هجری نیمه شول نشین لرستان آن زمان تصرف می شود و تنها بخش های کهگیلویه و شمال غربی فارس در دست شولان می ماند . <ref>''تاریخ گزیده اثر [[حمدالله مستوفی]] قزوینی''</ref> خاندان سومی به نام کائدان تاج امیری شول لرتبار
امرای [[شولستان]] از دوران ساسانیان تا قرن 5 هجری در دست خاندان لر تبار روزبهانی بود آخرین پیشوای شولستان که در آن زمان نیمی از لرستان در دست وی بود سیف الدین ماکان روزبهانی بود که بدست نصرالدین محمد بن هلال بن بدر حاکم لر در سال 505 به قتل رسید <ref>منتخب التواریخ معینی  اثر معینی نطنزی</ref> و خاندان دومی به نام نجم الدین شول که حاکم کهگیلویه بوده قدرت شولستان را بدست می گیرد که توسط اتابک لر بزرگ هزار اسب در سال های ۶۰۰ هجری نیمه شول نشین لرستان آن زمان تصرف می شود و تنها بخش های کهگیلویه و شمال غربی فارس در دست شولان می ماند . <ref>''تاریخ گزیده اثر [[حمدالله مستوفی]] قزوینی''</ref> خاندان سومی به نام کائدان تاج امیری شول در شمال شیراز صاحب نفوذ و قدرت بودند که در کشمکش های سیاسی میان آل مظفر ، آل اینجو ، ایلخانیان و تیموریان و حضور پر رنگ شول ها در جنگ های حکومتی در اصفهان ، شیراز و کرمان  که مراکز شول ها در قلعه های سپید و پهندژ فارس بود منجر به پراکنده شدن شول ها و مختل شدن بازرگانی شول های تاج امیری شد .

در شمال شیراز صاحب نفوذ و قدرت بودند که در کشمکش های سیاسی میان آل مظفر ، آل اینجو ، ایلخانیان و تیموریان و حضور پر رنگ شول ها در جنگ های حکومتی در اصفهان ، شیراز و کرمان  که مراکز شول ها در قلعه های سپید و پهندژ فارس بود منجر به پراکنده شدن شول ها و مختل شدن بازرگانی شول های تاج امیری شد .


در حدود سال های ۶۸۰ قمری برابر با ۸۰۰ سال پیش کائد محمد تاج امیر که از بزرگان تنگ شول بود در شهرستان بیضاء  داماد می شود و از علمای بزرگ آن زمان از آذربایجان و اصفهان و سمرقند به عروسی خود دعوت میکند که شرح آن در کتاب انیس الناس نوشته شجاع شیرازی در سال 830  مختصر آمده است .
در حدود سال های ۶۸۰ قمری برابر با ۸۰۰ سال پیش کائد محمد تاج امیر که از بزرگان تنگ شول بود در شهرستان بیضاء  داماد می شود و از علمای بزرگ آن زمان از آذربایجان و اصفهان و سمرقند به عروسی خود دعوت میکند که شرح آن در کتاب انیس الناس نوشته شجاع شیرازی در سال 830  مختصر آمده است .
خط ۵۲: خط ۵۰:
تیره های بهرام و شاپور و گودرز و مراد به نواحی ایذه ، چهارمحال ، الیگودرز ، درود ، دلفان و دهلران و حتی اصفهان میروند
تیره های بهرام و شاپور و گودرز و مراد به نواحی ایذه ، چهارمحال ، الیگودرز ، درود ، دلفان و دهلران و حتی اصفهان میروند


فردی از تیره بهرام به نام کائدتاج امیر بهرام سری شولی در زمان شاه طهماسب صفوی به دلیل قابلیت های فردی و اهل علم بودندش حکمران عشایر بین اصفهان ، فارس و خوزستان می شود که چهل و چهار سال دست به اصلاح و آبادی میزند و از تاخت و تاز عشایر به شهرها جلوگیری میکند تا اینکه بدلیل حسادت حاکم قزل باش همدان یعنی امیرخان موصلوی ترکمان به قدرت گیری تاجیک ها (فارسها) به بهانه وصول مالیات با ایشان وارد جنگ می شود که در جنگ ایشان کشته می شود و بجای آن جهانگیر و پسرش خلیل از نسل زاهد گیلانی <ref>یادداشتها و خاطرات اثر سردار ظفر بختیاری</ref>را جایگزین کاید تاج امیر بهرام سری شولی میکنند . <ref>''تاریخ بختیاری'' (یا ''خلاصة الاعصار فی تاریخ البختیار'') اثر علیقلی‌خان سردار اسعد بختیاری</ref><ref>مقاله تضاد و تعارض قومي عناصر ترک و تاجيک در عصر صفويه (از شاه تهماسب تا پايان حکومت صفوي) نویسندگان: قنادي محمدرضا, غفاري مريم</ref>
فردی از تیره بهرام به نام کائدتاج امیر بهرام لرتبار

در زمان شاه طهماسب صفوی به دلیل قابلیت های فردی و اهل علم بودندش حکمران عشایر در لرستان می شود که چهل و چهار سال دست به اصلاح و آبادی میزند و از تاخت و تاز عشایر به شهرها جلوگیری میکند تا اینکه بدلیل حسادت حاکم قزل باش همدان یعنی امیرخان موصلوی ترکمان به بهانه وصول مالیات با ایشان وارد جنگ می شود..که در جنگ ایشان کشته می شود و بجای آن جهانگیر و پسرش خلیل از نسل زاهد گیلانی <ref>یادداشتها و خاطرات اثر سردار ظفر بختیاری</ref>را جایگزین کاید تاج امیر بهرام میکنند . <ref>''تاریخ بختیاری'' (یا ''خلاصة الاعصار فی تاریخ البختیار'') اثر علیقلی‌خان سردار اسعد بختیاری</ref><ref>مقاله تضاد و تعارض قومي عناصر ترک و تاجيک در عصر صفويه (از شاه تهماسب تا پايان حکومت صفوي) نویسندگان: قنادي محمدرضا, غفاري مريم</ref>


بدین سبب می باشد که امروزه نیمی از تاج امیری های شول میان قبائل بختیاری ، لر و لک پراکنده گردیده اند.
بدین سبب می باشد که امروزه نیمی از تاج امیری های شول میان قبائل بختیاری ، لر و لک پراکنده گردیده اند.

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۷

شول
مناطق با جمعیت چشمگیر
 ایران: مناطقی در استان فارس و بوشهر
زبان‌ها
لری
دین
شیعه
قومیت‌های وابسته
مردمان لر و دیگر مردمان ایرانی

شول (صول،چول)، نام یکی از قبایل لر است. بازماندگان این مردمان به زبان لری سخن می‌گویند.[۱][۲] این قبیله در حدود سال ۳۰۰ قمری نیمی از لرستان را به کمک سلجوقیان تحت تصرف خود قرار میدهند و بوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهان (که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره می‌شد و او را با لقب پیشوا می‌خواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله نداده‌اند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمداﷲ مستوفی در این منطقه حکومت می‌کرد. ابن بطوطه (۷۴۸ قمری) در راه شیراز به کازرون به قبیلهٔ شول برخورد کرده‌است و گوید که آنان قبیله‌ای از اعاجم‌(عجم ها) اند که صحرانشینند و میان آنها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. شهاب الدین العمری (مرگ ۷۴۹ قمری) گوید که قبیله شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند.

قلمرو مردم لر شول شامل نیمی از لرستان ، کهگیلویه ، نیمه جنوبی چهارمحال ، جنوب شرقی خوزستان و شمال غربی استان بوشهر و شمال غرب استان فارس بوده است[۳]

اینان دست کم از میانه دورۀ ساسانی در لرستان و غرب ایرانشهر سکونت داشتند ( کوچ اجباری بدست خسرو انوشیروان همراه با قوم بارزی بارزانی ) حدود ۳۰۰ق تا قرون ۶ و ۷ق، حاکم نیمی از لرستان بودند. بنابه نوشتۀ مستوفی و شبانکاره‌ای، امیران شول، عنوان نجم‌الدین یا نجم‌الدین‌اکبر داشتند. پیشوای بزرگ شول‌های لرستان سیف‌الدین ماکان روزبهانی بود (قرن ۳ق) و نوادگان او نیز تا قرن ۸ق همچنان بر طوایف شول حکومت داشتند. [۴] اکنون در منطقهٔ جنوب کشور آثار پراکنده‌ای از آنان بجای مانده‌است مانند: شول گپ و شول بزی و تم شول بختگان و شول داراب و سیرجان و بافت ، دو قریه بنام شول یکی نزدیک دالکی و دیگری نزدیک شمال غرب شیراز است و شاید قریهٔ شولی که در خارج شهر بوده‌است آخرین دژ قبیلهٔ شول بوده و از سبک معماری خانه‌ها پیداست که در حفظ و نگاهداری سنت‌های ایرانی و خصوصیات آن می‌کوشیدند. روستای شول در نزدیکی نقش رستم از توابع شهرستان مرودشت استان فارس با جمعیتی حدود ۳۰۰۰ ،استان کرمان شهرستان عنبرآباد،بخش جبالبارز جنوبی تقریبا ۵۰۰۰ نفر از طایفه شول دارد ، تن[۵]

هنر كاردگری شول در كازرون در قرن هشتم

"در كازرون كاردی مي سازند كه آن را كارد شولی می‌خوانند. شولان در ميان مي‌كنند و در جنگ با يكديگر به ضرب و حرب مشغول مي‌گردند. پس شولی به دكان كاردگری رفت و كاردی از اين جنس فرمود تا براي او ترتيب كند. بعد از چند روز سكّاک كارد بساخت و شول بيامد كه بهای كارد بدهد.

چون كارد را به دست گرفت گفت: تيغ او كوتاه ساخته‌ای!

استاد سكاک گفت: در حالت جنگ چون به كار بری، گامی پيش نه!

شول به زبان شولی گفت: ای خانه خراب! در آن محل، گامی صد فرسنگ است."

این حكايت يادشده از كتاب ارزشمند انيس الناس می باشد اين حكايت نشان از وجود هنر كاردسازی در كازرون قرن هشتم مهشیدی دارد كه پيشتر اطلاعی از آن نداشتيم. ضمناً يادآور مي‌شوم كه نام پيشين "نورآباد ممسنی" شولستان بوده و وجه تسميه آن سكونت قوم لر شول در اين منطقه بوده است. [۶]

تاریخچه

قدمت مردم شول به زمان هخامنشیان و پیش از اشکانیان بازمیگردد چنانچه در کتاب شعر ویس و رامین این چنین آمده است جهان آسوده گشت از دزد و طرار ز کرد و شول و ترک و مرد عیار. [۷]

امرای شولستان از دوران ساسانیان تا قرن 5 هجری در دست خاندان لر تبار روزبهانی بود آخرین پیشوای شولستان که در آن زمان نیمی از لرستان در دست وی بود سیف الدین ماکان روزبهانی بود که بدست نصرالدین محمد بن هلال بن بدر حاکم لر در سال 505 به قتل رسید [۸] و خاندان دومی به نام نجم الدین شول که حاکم کهگیلویه بوده قدرت شولستان را بدست می گیرد که توسط اتابک لر بزرگ هزار اسب در سال های ۶۰۰ هجری نیمه شول نشین لرستان آن زمان تصرف می شود و تنها بخش های کهگیلویه و شمال غربی فارس در دست شولان می ماند . [۹] خاندان سومی به نام کائدان تاج امیری شول در شمال شیراز صاحب نفوذ و قدرت بودند که در کشمکش های سیاسی میان آل مظفر ، آل اینجو ، ایلخانیان و تیموریان و حضور پر رنگ شول ها در جنگ های حکومتی در اصفهان ، شیراز و کرمان  که مراکز شول ها در قلعه های سپید و پهندژ فارس بود منجر به پراکنده شدن شول ها و مختل شدن بازرگانی شول های تاج امیری شد .

در حدود سال های ۶۸۰ قمری برابر با ۸۰۰ سال پیش کائد محمد تاج امیر که از بزرگان تنگ شول بود در شهرستان بیضاء  داماد می شود و از علمای بزرگ آن زمان از آذربایجان و اصفهان و سمرقند به عروسی خود دعوت میکند که شرح آن در کتاب انیس الناس نوشته شجاع شیرازی در سال 830  مختصر آمده است .

{{حکایت : كايد تاج امیر شول در بلوک بیضا داماد میشد و از عالی جناب سید شمس الدين محمد استدعاء حضورایشان فرمود . آنجناب خود[نزول] نفرمودند لیکن اتباع و کسان خود را فرستادند . چون وقت چیزی پختن شد مولانا محکی عنه خواست که اظهار شیدی کند تا این معنی وسیلهٔ جری و سبب نفعی گردد. گفت مدّتی است که به ریاضت مشغولم و ترک حیوانی کرده ام .مطبخی را بگوی که از برای من برنجی بی گوشت به روغن گوسفند بپزد! }} [۱۰]

کاید تاج امیر شول در کتاب انیس الناس نوشته شجاع شیرازی
کاید تاج امیر شول در کتاب انیس الناس نوشته شجاع شیرازی


کائدان تاج امیر چند شاخه شدند : تیره میرشکار ، تیره میر ، تیره اردوان ، تیره اردشیر ، تیره گودرز ، تیره مراد ، تیره شاپور و تیره بهرام . که قلمرو آنها در تنگ شول بیضاء (کامفیروز) فارس بود .

تا اینکه بنا به دلایل سیاسی مذکور کائدان تاج امیری شول پراکنده می شوند

تیره های میر و میرشکار  به نواحی مرودشت ، جم ، دیلم ، لامرد مهاجرت میکنند و در روستاهای مخلتفی ساکن می شوند

تیره های اردشیر و اردوان به ماهور شولستان می روند

تیره های بهرام و شاپور و گودرز و مراد به نواحی ایذه ، چهارمحال ، الیگودرز ، درود ، دلفان و دهلران و حتی اصفهان میروند

فردی از تیره بهرام به نام کائدتاج امیر بهرام سری شولی در زمان شاه طهماسب صفوی به دلیل قابلیت های فردی و اهل علم بودندش حکمران عشایر بین اصفهان ، فارس و خوزستان می شود که چهل و چهار سال دست به اصلاح و آبادی میزند و از تاخت و تاز عشایر به شهرها جلوگیری میکند تا اینکه بدلیل حسادت حاکم قزل باش همدان یعنی امیرخان موصلوی ترکمان به قدرت گیری تاجیک ها (فارسها) به بهانه وصول مالیات با ایشان وارد جنگ می شود که در جنگ ایشان کشته می شود و بجای آن جهانگیر و پسرش خلیل از نسل زاهد گیلانی [۱۱]را جایگزین کاید تاج امیر بهرام سری شولی میکنند . [۱۲][۱۳]

بدین سبب می باشد که امروزه نیمی از تاج امیری های شول میان قبائل بختیاری ، لر و لک پراکنده گردیده اند.

لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر[۱۴] واژه‌ای است که به سرزمین‌های لرنشین اطلاق می‌گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می‌شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام‌گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد.[۱۴] این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد.[۱۴] امروزه لرستان نام یکی از استان‌های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شده‌است.[۱۵]

[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱]

جستارهای وابسته

منابع

  1. http://ethnologue.com/language/luz
  2. «مقاله بررسی لرهای شولی و ممسنی».
  3. جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی اثر گای له استرنج
  4. https://wikijoo.ir/index.php?title=شول
  5. http://www.loghatnameh.com/dehkhodaworddetail-347b72ddba4940b3851ccfdbd915a02e-fa.html[پیوند مرده]
  6. کتاب انیس الناس اثر شجاع شیرازی
  7. ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی
  8. منتخب التواریخ معینی  اثر معینی نطنزی
  9. تاریخ گزیده اثر حمدالله مستوفی قزوینی
  10. کتاب انیس الناس اثر شجاع شیرازی
  11. یادداشتها و خاطرات اثر سردار ظفر بختیاری
  12. تاریخ بختیاری (یا خلاصة الاعصار فی تاریخ البختیار) اثر علیقلی‌خان سردار اسعد بختیاری
  13. مقاله تضاد و تعارض قومي عناصر ترک و تاجيک در عصر صفويه (از شاه تهماسب تا پايان حکومت صفوي) نویسندگان: قنادي محمدرضا, غفاري مريم
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ پشتدار، علی‌محمد (۱۳۷۶). لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ج. ۷. علوم انسانی «ایران شناخت». ص. ۱۶۰ تا ۱۸۳. دریافت‌شده در ۶ اوت ۲۰۱۴.
  15. امان‌اللهی بهاروند، سکندر (۱۳۹۱). قوم لر. آگه. ص. ۷۷. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۲۹۱۳۵۸. پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
  16. Later in 12th century, Kurdish dynasty of Hazaraspid established its rule in southern Zagros and Luristan and conquered territories of Kuhgiluya, Khuzestan and Golpayegan in 13th century and annexed Shushtar, Hoveizeh and Basra in 14th century
  17. a local dynasty of Kurdish origin which ruled in the Zagros mountains region of southwestern Persia, essentially in Lorestān and the adjacent parts of Fārs, and which flourished in the later Saljuq, Ilkhanid, Mozaffarid, and Timurid periods. It is often described as an “Atabeg” dynasty
  18. «HAZĀRASPIDS». دانشنامه ایرانیکا. دریافت‌شده در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۶.
  19. C. E. Bosworth, The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual, (Columbia University Press, 1996), 205, ISBN 0-231-10714-5.
  20. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۷.
  21. http://www.liquisearch.com/history_of_the_kurdish_people/medieval_kurdish_dynasties
  • دایرة المعارف اسلام
  • لغت‌نامه دهخدا
  • جغرافی غرب ایران ص ۴۴
  • تاریخ عصر حافظ ج ۱ (فهرست اعلام)
  • تاریخ گزیده (فهرست اعلام)
  • نزهةالقلوب ج ۳ ص ۷۰
  • تاریخ مغول
  • روضات الجنات ص ۴۰۸
  • حبیب السیر چ تهران ص ۹۲، ۱۰۲ و ۱۰۷
  • المنجد فهرست اعلام