نهضت خداپرستان سوسیالیست

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نهضت خداپرستان سوسیالیست
دبیر اولجلال الدین آشتیانی ،محمد نخشب
دبیرکلمحمد نخشب
بنیان‌گذاریمه ۱۹۴۴؛ ۷۹ سال پیش (۱۹۴۴}})[۱]
ادغام ازایران
ستادتهران، ایران
مرام سیاسی
طیف سیاسیچپ میانه[۲]
وابستگی ملیجبهه ملی ایران (از ۱۳۲۲–۱۳۲۹)
شعار

نهضت خداپرستان سوسیالیست در سال ۱۳۲۲ توسط گروهی از جوانان مذهبی به رهبری محمد نخشب و حسین راضی و مهندس جلال الدین آشتیانی و کاظم سامی تأسیس شد[۳] که متمایل به خردگرایی غربی، تجدد و سوسیالیسم بودند.[۴] این تشکل، با تلفیق نگرش اسلامی موردنظر رهبران آن با اندیشه‌های مدرن چپ و ملی‌گرایی فعالیت می‌کرد. نظریه‌پردازان این نهضت، محمد نخشب و جلال‌الدین آشتیانی، معتقد بودند که باید سوسیالیسم را از قید ماتریالیسم و خداپرستی را از قید خرافات رها کرد.[۵] آن‌ها در پی تحقق اهداف خود با تشکیل جلسات بحث و انتقاد، مبارزات سیاسی و اجتماعی خود را آغاز کردند.[۶] حسین راضی از اعضای اولیه خداپرستان سوسیالیست می‌نویسد مهم‌ترین هدف نهضت خداپرستان سوسیالیست مقابله با حزب توده نبود، بلکه منظور رهایی مردم از ستم، فقر و هر نوع استعمار و استثمار انسان از انسان و هر نوع وابستگی سیاسی و اقتصادی بوده‌است.[۷]



عقاید[ویرایش]

نهضت خدا پرستان سوسیالیست بر مبنای ۳ عقیده مشترک‌التزام به عدالت اجتماعی و برابری یا به زعم اعضا سوسیالیسم، احساسات قوی مذهبی و اعتقاد عمیق قلبی به ملی‌گرایی بر مبنای هویت ملی و مذهبی در ایران، پس از شهریور ۱۳۲۰ تشکیل شد. این نهضت به لحاظ فکری و فلسفی، توحید را به عنوان جهان بینی پذیرفته و به لحاظ اقتصادی به سوسیالیسم گرایش داشت و به لحاظ سیاسی در صدد مبارزه با استبداد و خواهان دخالت مردم در سرنوشت خود بود. روش مبارزه آن‌ها مخفی بود تا بتوانند کادرسازی کنند تا در صورت فعالیت‌های علنی از این نیروها استفاده کنند. نهضت خداپرستان سوسیالیست، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی اجتماعی و انقلابی و طرز تفکر خداپرستی و به عنوان تکیه‌گاه فلسفی و معنوی جهت رهبری مبارزه مردم مسلمان ایران و تحول اجتماعی و دگرگونی نظام موجود معرفی می‌کردند؛ و در حالی که به سوسیالیسم اعتقاد داشتند و آن را مظهر حق طلبی و عدالت‌خواهی انسان‌ها می‌دانستند، ابعاد ماتریالیستی و جبرگرایانه مارکسیسم را نمی‌پذیرفتند. اینان غرب و شرق را به دلیل انحطاط اخلاقی، سیاست‌های امپریالیستی، نبود ایمان مذهبی، مادی‌گرایی، استبداد و استعمار نقد می‌کردند و به نوعی به حکومت اسلامی اعتقاد داشتند که سیاست‌های سوسیالیستی را در پیش بگیرد و تحت رهبری یک انسان والا و زمامدار برتر قرار داشته باشد. از دیدگاه این حزب رهبری اهمیتی بنیادین داشت و انسانی مافوق به‌شمار می‌آمد که از شایستگی هدایت جامعه بشری برای نیل به کمال برخوردار بوده و پیروی از آن ضروری دانسته می‌شد که در این حکومت با اجرای اصل شورا، دموکراسی اصیل تحقق می‌یافت.[۸]

سوسیالیسم غیر مارکسیسمی مبتنی بر احکام اسلام[ویرایش]

سوسیالیسم اسلامی اصطلاح ابداعی متفاوت رهبران مسلمان برای توصیف یک قالب بیشتر معنوی از سوسیالیسم است. سوسیالیست‌های مسلمان بر این باورند که آموزه‌های قرآن و محمد به خصوص زکات، سازگار با اصول برابری اقتصادی و اجتماعی است. آن‌ها با الهام از اوایل دولت رفاه مدینه ایجاد شده توسط محمد رفتار می‌کنند. سوسیالیست‌های مسلمان ریشه‌های خود را در ضد امپریالیستی یافت می‌کنند.

محمد نخشب در نوشته‌های خود به صراحت از جنبش‌های چپ منهای مارکسیسم، دفاع کرده و اصطلاحات مختلفی مانند دیالکتیک، انحلال مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و غیره را در نوشته‌های خود با سهولت به کار می‌برد. به باور نخشب واژه اجتماعی که از این تاریخ در مباحث ایدئولوژیک جای بزرگی خواهد داشت سوسیالیسم بر پایه طرز تفکر خداپرستی است.[۹] در نگاه محمد نخشب این نوع از سوسیالیسم که می‌بایست در یک جامعه خداپرست و اخلاقی تحقق یابد، سوسیالیسم تحققی نام گرفته بود که در برابر سوسیالیسم تخیلی و علمی اروپایی‌ها و کمونیست‌ها بود.

اسلام‌گرایی[ویرایش]

این گفتمان نوگرایانه موجب تبرئه اسلام از خرافه پرستی، تقیه، انحطاط و تنگ نظری گردید. سوسیالیست‌های خداپرست می‌کوشیدند خود را به عنوان پیشگامان جریان فکری تازه و مستقل معرفی کنند. اکثر اعضای جوان کانون نشر حقایق اسلامی به تدریج به نهضت خداپرستان پیوستند.[نیازمند منبع]اکثر اعضای نهضت نسبت به روحانیون و نهاد روحانیت بی‌توجه بوده و مدعی بودند[نیازمند منبع] روحانیون به‌جای تعلیم و القای افکار مترقی و فداکاری‌های شجاعانه ائمه از آن‌ها تصویر افرادی ضعیف ارائه می‌دهند. البته خداپرستان سوسیالیست برخلاف جریان احمد کسروی که تشیع را رد می‌کرد خود را پیشگامان انقلابی و اصیل تشیع مترقی و آزادیبخش می‌خواندند. جلال الدین آشتیانی نگرش دینی نهضت را با گرایش نزدیک کردن دین به علم، را در کتاب خود چنین تبیین کند: انسان در راه کمال به سوی حق در حرکت است، برداشت او نیز از قرآن، کتاب حق در حال تکامل است و به همین دلیل است که دیده می‌شود با تکامل علم و دانش و فهم و وسعت دید بشر، درک از قرآن نیز تکامل یافته و متغیر می‌گردد تا جایی که دربرداشت از اصول نیز دید و بینش نوینی می‌یابد، حتی مفهوم توحید که اصل اساسی ادیان حقه است، پیوسته یکسان نبوده و بسته به درک افراد متفاوت است.[۱۰]

ملی‌گرایی[ویرایش]

مهم‌ترین تشکیلات جریان ملی‌گرا در قالب جبهه ملی ایران تجلّی یافته‌است. جبهه ملی در سال ۱۳۲۸ ش. به رهبری مصدق تشکیل شد. ملی گرایان هدف از تأسیس جبهه ملی را بنیان نهادن حکومت ملی از گذر آزادی انتخابات و افکار اعلام کردند. حزب مردم ایران، به رهبری محمد نخشب با مشی ناسیونالیسم و گرایش به اسلام و سوسیالیزم، یکی از احزاب جزو جبهه ملی بود.[۱۱]

دموکراسی[ویرایش]

محمد نخشب معتقد بود که نه عدالت بدون آزادی و دموکراسی تحقق پذیر است و نه آزادی و دموکراسی، بدون برابری و عدالت اجتماعی از روی کاغذ به عمل می‌آید.[۱۲] جریان فکری خداپرستان سوسیالیست قائل بر شورایی شدن همه امور اجرایی بود و بر آن تأکید نیز داشتند.[۱۳]

نقد کاپیتالیسم و کمونیسم[ویرایش]

آزادی و برابری و حاکمیت قانون[ویرایش]

فعالیت‌های نهضت خداپرستان سوسیالیست[ویرایش]

در اواسط ۱۳۲۹ش پس از ائتلاف با حزب ایران فعالیت‌های خود را در زمینه ملی شدن صنعت نفت گسترش دادند.[۱۴] بروز اختلاف بین جوانان نهضت خداپرستان سوسیالیست و گردانندگان حزب ایران منجر به انشعاب جوانان از حزب ایران شد و تشکیل جمعیت آزادی مردم ایران شد. هدف جمعیت ارتقاء سطح آگاهی مردم دربارهٔ خطر توطئه‌های دربار و عوامل ضد ملی بود. این گروه با انتشار روزنامه مردم ایران در ۱۳۳۳ش حزب مردم ایران را پایه‌گذاری کردند.[۱۵] بعد از کودتای نظامی ۲۸ مرداد با انتشار روزنامه راه مصدق و برگزاری تظاهرات سهم مؤثری در مبارزات ملی داشتند. پس از برقراری جمهوری اسلامی و تشکیل کابینه موقت مهندس بازرگان تعدادی از اعضای این کابینه از اعضای قبلی این حزب بودند.[۱۶]

نشریات[ویرایش]

کتاب‌های منتشره توسط نهضت در جهت تعلیمات اعضای خود عبارت بودند از: «مکتب واسطه» توسط شکیب نیا و کتابی بنا م «ایده‌آل بشر» از مهندس جلال الدین آشتیانی و کتاب‌هایی به نام‌های " بشر مادی و نزاع کلیسا و ماتریالیسم و فرهنگ واژه‌های اجتماعی وایران درآستانه یک انقلاب اجتماعی از محمد نخشب. نخشب از نظر فلسفی معتقد بود که ماده‌گرایی و اجتماع‌گرایی (سوسیالیسم) ناسازگارند زیرا ایجاد یک سامان اجتماعی دادگرانه به فداکاری و دیگرخواهی نیاز دارد که این با منطق ماده‌گرایی ناسازگار است. فعالیت‌های آرمانی و فداکارانه مورد نیاز برای ایجاد جهان دلخواه باید بر پایه باور یا ایمان به چیزی فراتر از جهان مادی استوار باشد وگرنه شخص دلیلی برای از خودگذشتگی، ایثار و جانفشانی در راه آرمان‌ها نخواهد یافت.[۱۷] از نظر نخشب و یارانش عدالت اجتماعی بدون آزادی‌های سیاسی و دموکراسی و دموکراسی بدون عدالت اجتماعی و این هر دو، بدون اخلاق، ناقص و ناکارآمد هستند نهضت در نوشته‌های خود خواستار اتحاد کارگران و دهقانان و براندازی نظام اقتصادی بود که به گمان نهضت منشأ عقب ماندگی‌های ایران محسوب می‌شد.[۱۸]

برخی از اعضای حزب[ویرایش]

برخی از اعضای این حزب عبارت بودند از: محمد نخشب، حسین راضی، علی اکبر نوشین، احمد سمیعی، معین‌الدین مرجایی، محمدهادی جواهری، محمدحسن سالمی، کاظم سامی، محمد ایزدی، علی اکبر معین‌فر، صادق قطب زاده، ابراهیم یزدی، علی شریعتمداری، مصطفوی و لاجوردی، ابوالفضل مرتاضی لنگرودی، ابوالقاسم شکیب نیا، حبیب‌الله پیمان، رضا کاشفی.[۱۹]

نهضت خداپرستان سوسیالیست و فعالیت‌های سیاسی[ویرایش]

حزب خداپرستان سوسیالیست، در اواسط ۱۳۲۸ با حزب ایران و در پی مذاکرات تنی چند از فعالین حزب، برای مدتی به لحاظ تشکیلاتی به حزب ایران (به رهبری اللهیار صالح) پیوستند. ائتلاف کردند و در این حزب فعالیت‌های دامنه‌داری در جهت شکل‌دادن به مبارزات آغاز نمودند؛ ولی، به علت تضادی که بین نحوهٔ تفکر این جوانان با گردانندگان حزب ایران بود باعث جدایی زود هنگام آن‌ها در اواخر سال ۱۳۳۱ شد.[۲۰] از سال ۱۳۲۹ پس از آن حسین راضی با رأی شرکت کنندگان در کنگره چهارم حزب ایران به سمت عضویت شورای مرکزی حزب ایران انتخاب شد. به دلیل برخی از تفاوت‌ها در نوع عملکرد اعضای نهضت خداپرستان سوسیالیست در ۱۳۳۱ از حزب ایران استعفا داده و جمعیت آزادی مردم ایران را تشکیل دادند. نشریهٔ مردم ایران ارگان این تشکل جدید بود.[۲۱] یک سال پس از کودتا جمیعت آزادی مردم ایران (جاما)نام خود را به حزب مردم ایران تغییر داد و در نهضت مقاومت ملی و پس از آن در جبهه ملی ایران تا به امروز فعال می‌باشد.

موضع حزب دربارهٔ اسرائیل[ویرایش]

نهضت خداپرستان سوسیالیست در پاییز سال ۱۳۲۷ به هنگام جنگ اعراب و صهیونیست‌ها و تشکیل دولت اسرائیل، همراه با آیت الله کاشانی، آیت الله طالقانی، انجمن اسلامی دانشجویان، فدائیان اسلام و اتحاد مسلمین، اولین متیتیگ را علیه اسرائیل و در حمایت از فلسطین و اعراب برپا کردند.[۲۲]

شخصیتها و نهضت خداپرستان سوسیالیست[ویرایش]

علی شریعتی[ویرایش]

نهضت ملی‌شدن نفت

دربار

محمدرضا پهلوی
ثریا اسفندیاری بختیاری

نخست‌وزیران

احمد قوام
محمد ساعد
حاجیعلی رزم‌آرا
حسین علاء
محمد مصدق
فضل‌الله زاهدی

چهره‌های مهم

محمد مصدق
سید ابوالقاسم کاشانی
غلامحسین صدیقی
اصغر پارسا
مظفر بقایی
مجتبی نواب صفوی
کریم سنجابی
علی شایگان
حسین مکی
عباس خلیلی
اللهیار صالح
سرتیپ افشارطوس
حسین فاطمی
احمد زیرک‌زاده

خسرو قشقایی

کاترین لمبتون
خلیل ملکی
اسدالله رشیدیان
اسکندر آزموده
شعبان جعفری
نعمت‌الله نصیری
شاپور ریپورتر
کرمیت روزولت
نورمن شوارتسکف
سیدضیاءالدین طباطبائی

احزاب و گروه‌ها

سیا
ام آی ۶
جبهه ملی ایران
حزب پان ایرانیست
حزب توده ایران
حزب ملت ایران
حزب ایران
جمعیت آزادی مردم ایران
حزب سومکا
حزب دموکرات
فدائیان اسلام
شرکت نفت ایران و انگلیس

وقایع مهم

صنعت نفت ایران
ایران جنگ جهانی دوم
کمیسیون مخصوص نفت
ملی شدن صنعت نفت
قرارداد دارسی
قرارداد ۱۹۳۳
قرارداد گس-گلشائیان
قرارداد کنسرسیوم
قیام ۳۰ تیر
توطئه قتل مصدق، ۱۳۳۱
همه‌پرسی انحلال مجلس شورای ملی (۱۳۳۲)
کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲
کودتای ۲۸ مرداد

علی شریعتی در مقدمه مقاله ای که در سال ۱۳۳۴ تحت عنوان مکتب واسطه نوشت تأکید می‌کند از میان مکتب‌های ماتریالیسم و ایده‌آلیسم، اسلام روش مختص به خود را دارد و آن را می‌توان رآلیسم نامید. رژیم اجتماعی و اقتصادی اسلام سوسیالیسم عملی است که بر طرز فکر خداپرستی استوار و حد وسط میان دو رژیم فاسد کاپیتالیسم و کمونیسم است.

علی شریعتی به عنوان یکی از کسانی که به اصول و عقاید خداپرستان سوسیالیست متعهد بود، کتاب ابوذر خداپرست سوسیالیست اثر رمان‌نویس تندروی مصری عبدالمجید جودت السحار را از عربی به فارسی ترجمه کرد و در مشهد بچاپ رساند؛ و با انتخاب عنوان خداپرست سوسیالیست کوشید ابوذر را به عنوان الگوی کامل خداپرستان سوسیالیست معرفی کند. در مقدمه این کتاب از ابوذر به عنوان یک انسان کامل، فوق سوسیالیست، مبارز در راه اشتراکیت اسلامی و یکی از منتخبان آزادی که امروز بشریت آرزو می‌کند یاد نمود. وی بعدها به صراحت اذعان کرده بود که اسلامش، تشیع اش و نیز خواستش و خشمش و آرمانش، مکتب ابوذر، اسلام ابوذر و تشیع ابوذر است. علی شریعتی، سرشناس‌ترین همراه خداپرستان سوسیالیست بود که در صدها ساعت سخنرانی و هزاران صفحه مکتوب، در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ در حسینیه ارشاد و دیگر مجامع علنی و مخفی مثلث زر و زور و تزویر و آزادی، برابری، و عرفان را مطرح کرد و در این مقوله اثربخش که به انقلاب ۵۷ انجامید، بسیار گفت و نوشت که کماکان قابل طرح و استناد هستند.[۲۳]

هاشم آقاجری[ویرایش]

هاشم آقاجری دربارهٔ سوسیالیست‌های خداپرست زیر عنوان تبارشناسی سوسیال دموکرات‌های مسلمان در تاریخ مسلمان ایران می‌گوید تبارشناسی جناح عدالتخواه و آزادی طلب و مدافعان آزادی و سوسیالیسم با تکیه بر دین بسیار قدیمی تر از دهه ۲۰ و پس از تأسیس حزب توده است؛ و از دوران مشروطیت شروع می‌شود. در صدر مشروطیت سوسیال دموکرات‌های مسلمان فعال بودند. محمد نخشب چهره شاخص دوره دوم و علی شریعتی چهره شاخص دوره سوم است. محمد نخشب بر اخلاق و معنویت تأکید داشت و معتقد بود انسان آزاد در کارخانه ساخته نمی‌شود. برای ساختن شخصیت اخلاقی نیازمند دین، معنویت و خداپرستی هستیم. زیربنای مادی قادر نیست که جامعه اخلاقی را شکل دهد.[۲۴]

حبیب‌الله پیمان[ویرایش]

حبیب‌الله پیمان در مورد این نهضت می‌گوید اندیشه‌های محمد نخشب در علی شریعتی فوران کرد و علی شریعتی بر دوش نخشب ایستاد. نخشب بر آگاهی مردم از ریشه‌های انحطاط جامعه ایران تأکید داشت و وجدان اخلاقی را لازمه جامعه می‌دانست. او نیروی محرکه تاریخ را نیروی معنوی ایمان، ایده‌آل بشر و معنای او برای زندگی خود می‌دانست. نخشب نشان داد کسانی که به عدالت و آزادی ایمان ندارند در موقعیت‌های سخت نمی‌توانند به آن وفادار بمانند. وی معتقد بود این ایمان نیازمند فلسفه و جهان بینی خداپرستی است.[۲۴]

تبدیل نهضت به حزب[ویرایش]

نهضت خداپرستان سوسیالیست، به رهبری محمد نخشب و حسین راضی در سال ۱۳۲۹ و در پی مذاکراتی با حزب ایران در جهت ایجاد یک حزب ملی سوسیال دموکرات در راستای کمک به جبهه ملی ایران و نهضت ملی شدن نفت ادغام می‌شوند. حزب ایران (به رهبری اللهیار صالح) حزبی مبتنی بر پایه سکولاریسم، ملی‌گرایی و سوسیال دموکراسی بود ولی در مقابل نهضت خداپرستان بر پایه‌ای بودن احکام اسلامی و جاری بودن آنان در شئون زندگی تأکید می‌کردند.[۲۵] در عین حال رهبران آن از جمله نخشب کوشیدند تا عقاید اسلامی خود را در درون آن حفظ کنند. پس از پیوستن اعضای نهضت خداپرستان به حزب ایران حسین راضی به عضویت در شورای مرکزی حزب ایران انتخاب گردید.[۲۶] اعضای نهضت که اینک در حزب ایران فعال بودند در این دوره فعالیت‌های خود را گسترش داده و در شهر شیراز، حسین راضی از رهبران جدید حزب ایران، از سوی جبهه ملی ایران مسوول راه اندازی شعبه جبهه ملی ایران در استان فارس و مبارزه با نفوذ حزب توده و عمال انگلیس به سرکردگی سید نورالدین حسینی‌الهاشمی شیرازی رهبر حزب برادران (شیراز) می‌گردد.[۲۷] کاری که در ان دوره با توجه به نفوذ سنتی انگلیس در شیراز و استان فارس بسیار دشوار می‌نمود. حسین راضی و اعضای حزبش در شیراز با ایجاد جلسات مکرر و فعالیت بسیار توانستند که نیروهای ملی را در این شهر مترکز و متحد نمایند نقطه اوج موفقیت حزب آزادی مردم ایران راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورا بود که طرفداران جبهه ملی ایران تنها با بستن پارچه‌ای سیاه یا کراوات سیاه به صورت بسیار گسترده در شهر راه‌پیمایی نمودند بگونه‌ای که دیگر گروه‌ها نتوانستند هیچگونه فعالیت دارای نمود بیرونی در این روز داشته باشند این تظاهرات وجهه نوینی از دیدگاه‌های روشنفکری مذهبی را در آن زمان بروز داد که هرگز تکرارش برای گروه‌های ملی میسر نشد.[۲۷] اما اختلافات پیش آمده در روش‌های اجرایی که بین اعضای نهضت و اعضای حزب ایران پیش آمد باعث گردید که این دو حزب ائتلافشان دوامی نداشته باشد.[۲۸]

انشعاب نهضت خداپرستان سوسیالیست[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ Haddad Adel, Gholamali; Elmi, Mohammad Jafar; Taromi-Rad, Hassan. "Iran Party". Political Parties: Selected Entries from Encyclopaedia of the World of Islam. EWI Press. pp. 141–151. ISBN 978-1-908433-02-2.
  2. Foran, John Francis (1988). Social Structure and Social Chan. University of California, Berkeley. p. 627. Iran Party, a left-of-center noncommunist grouping of intellectuals, technocrats, professionals and students
  3. منتظری، امید (۲۰۱۹-۰۶-۱۹). «تاریخ فراموش‌شده مسلمانان سوسیالیست ایران». BBC Farsi. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۶-۲۰.
  4. تربتی سنجابی، محمود. قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران. تهران: آسیا، 1375، ص 221.
  5. نگار، مرتضی کاظمیان روزنامه. «نخشب، اندیشه‌های یک خداپرست سوسیالیست». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۶-۲۰.
  6. نکوروح، محمود. نهضت خداپرستان سوسیالیست. تهران: چاپخش، 1377، ص 22-23.
  7. فصلنامه گفتگو، شماره ۱۸، زمستان ۱۳۷۶، ص ۱۵۷
  8. نکوروح، محمد؛ نهضت خداپرستان سوسیالیست، تهران، چاپخش، 1377، ص 234.
  9. مجموعه آثار محمد نخشب، ص 274
  10. ایده‌آل باش، تجزیه و تحلیل افکار ماتریالیسم، مهندس جلال‌الدین آشتیانی، ص 13
  11. غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج 1 و 2
  12. روزنامه شرق ویژه نامه محمد نخشب
  13. ماهنامه نسیم بیداری – شماره ۸۲ – اردیبهشت ۹۷
  14. نکوروح. همان. ص 28-29؛ تربتی سنجابی. همان‌جا.
  15. نخشب، محمد. مجموعه‌ای از آثار نخشب. تهران: چاپخش، 1381، ص 308.
  16. تربتی سنجابی. همان. ص 222؛ نکوروح. همان. ص 33.
  17. احمد حبیبی دومین سالگرد درگذشت کاظم سامی، ۱۳۶۹، به نقل از چهره‌نگاری سیاسی علی شریعتی، علی رهنما، برگردان مجید نکودست، ص ۳۸
  18. اقتصاد از نگاه نخشب، مرتضی کاظمیان، روزنامه سرمایه، ۱۹ شهریور ۱۳۸۵، شماره ۲۷۰
  19. خاطرات رجبعلی طاهری، ص 11-12.
  20. علی شریعتمداری در: تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 8، ص 123-124
  21. ثقفی، مراد؛ الگوهای نوآوری سیاسی در ایران، نگاهی به تجربه نهضت خداپرستان سوسیالیست، فصل نامه گفتگو، شماره 17، پاییز، ص 17-16.
  22. کاظمیان، علی رضا، سوسیال دموکراسی دینی، تهران، کویر، 1383، ص 27.
  23. روزنامه شرق
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ روزنامه اعتماد، شماره 1490 به تاریخ 22/6/86، صفحه 6 (سیاسی)
  25. مجموعه آثار و نوشته‌های محمد نخشب - نشر چاپخش ۱۳۷۱
  26. حزب ایران مجموعه اسناد ۱۳۲۳ الی ۱۳۳۲ به کوشش مسعود کوهستانی نژاد -نشر شیرازه ۱۳۷۹ - ص۲۵۳
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ فیلم یادنامه راضی - مصاحبه با مهندس عزت‌الله سحابی
  28. کوهستانی نژاد، مسعود - حزب ایران - نشر شیرازه-ص ۲۸۱ الی 299 -1379- شابک ‎۹۶۴−۶۵۷۸−۵۱−۹

منابع[ویرایش]

  • ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۷.
  • مجله گفتگو، ش ۲۹، پاییز ۷۹، مقاله: الگوهای نوآوری سیاسی در ایران، نگاهی به تجربه نهضت خداپرستان سوسیالیست، مراد ثقفی.
  • فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی نخشب، روح‌الله بهرامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳.
  • جنبش دانشجویی و دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰، ابراهیم یزدی، تهران، نشر قلم، ۱۳۸۲.
  • اسناد و مدارک جنبش مسلمانان مبارز، تهران، شورای انتشارات، ۱۳۶۰
  • رند خام-شریعتی‌شناسی، رضا علیجانی، تهران، نشر شادگان، ۱۳۸۰.
  • کریمیان، علی رضا؛ جنبش دانشجویی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ص ۱۲۰.
  • ثقفی، مراد؛ الگوهای نوآوری سیاسی در ایران، نگاهی به تجربه نهضت خداپرستان سوسیالیست، فصل نامه گفتگو، شماره ۱۷، پاییز، ص ۱۷–۱۶.
  • کاظمیان، علی رضا، سوسیال دموکراسی دینی، تهران، کویر، ۱۳۸۳، ص ۲۷.
  • نکوروح، محمد؛ نهضت خداپرستان سوسیالیست، تهران، چاپخش، ۱۳۷۷، ص ۲۳۴.
  • تربتی سنجابی، محمود. قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران. تهران: آسیا، ۱۳۷۵، ص ۲۲۱.
  • تربتی سنجابی. همان. ص ۲۲۲؛
  • نکوروح، محمود. نهضت خداپرستان سوسیالیست. تهران: چاپخش، ۱۳۷۷، ص ۲۲–۲۳.
  • نکوروح. همان. ص ۲۸–۲۹؛
  • نکوروح. همان. ص ۳۳.
  • نخشب، محمد. مجموعه‌ای از آثار نخشب. تهران: چاپخش، ۱۳۸۱، ص ۳۰۸.

پیوند به بیرون[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]