گرایش جنسی و زیستشناسی
گرایش جنسی |
---|
گرایشهای جنسی |
دستهبندیهای غیر باینری |
پژوهشها |
|
بخشی از موضوعات مربوط به |
الجیبیتی |
---|
درگاه:الجیبیتی |
رابطه بین زیستشناسی و گرایش جنسی موضوعی است که مورد تحقیقهای علمی فراوان قرار گرفتهاست. تاکنون با قطعیت علتی ساده و منحصربهفرد بهعنوان عامل تعیینکنندهٔ گرایش جنسی در انسان شناسایی نشدهاست.[۱] مطالعات مختلف به عواملی متفاوت اشاره میکنند، اما دانشمندان حدس میزنند که مخلوطی از عوامل ژنتیکی، هورمونی، و محیطی در شکلگیری گرایش جنسی تأثیرگذار است.[۲][۳] در این میان، نظریههایی که مبتنی بر اثر عوامل زیستی بر گرایش جنسی هستند از مقبولیت بیشتری برخوردارند.[۲] این نظریات ترکیب پیچیدهای از برهمکنش عوامل ژنتیکی، محیط ابتدایی رحم در زمان جنینی، و ساختار مغز را در شکلگیری گرایش جنسی دخیل میدانند و منجر میشوند که در نهایت یک انسان دگرجنسگرا، همجنسگرا، یا دوجنسگرا باشد.[۴]
گرایشهای جنسی و مطالعات علمی مربوط به آن
[ویرایش]گرایش جنسی را به صورت «تمایل نسبتاً پایدار شخص به جنس مخالف (دگرجنسگرایی)، به جنس موافق (همجنسگرایی)، به هر دو جنس (دوجنسگرایی) یا به هیچکدام از جنسها (بیجنسگرایی) تعریف میکنند.[۵] هر چند تمایل و برانگیختگی جنسی نسبت به جنس مخالف یا موافق را میتوان به عنوان مهمترین عامل در تعیین گرایش جنسی اشخاص در نظر گرفت[۶][۷][۸][۹][۱۰] اما به دلایل عملگرایانه، در تحقیقات علمی معمولاً معیارهای دیگری مانند هویت فردی (هویت جنسی شخص) یا رفتار جنسی (یعنی مقایسه میزان تجربه شخص در برقراری رابطه جنسی با جنس مخالف یا موافق) اندازهگیری میشود. در مواردی فراوان، این سه معیار (تمایل جنسی، هویت جنسی، و رفتار جنسی) با یکدیگر همسو هستند یا مشابهتهایی دارند[۱۱] ولی در مواردی نیز امکان دارد هویت یا رفتار جنسی شخص با گرایش واقعی او متفاوت باشد. این تفاوت به دلایل مختلفی (مثل علل اجتماعی، سیاسی، یا فرهنگی) میتواند رخ بدهد و منجر به عدم هماهنگی میان گرایش جنسی شخص با رفتار یا هویت جنسی او گردد.[۱۲]
مطالعات علمی فراوانی بر این تأکید میکنند که شکلگیری گرایش جنسی و انواع آن منشأ زیستی (و نه تربیتی) دارد.[۶][۱۳][۱۴][۱۵] همانطور که بالاتر ذکر شد، در مطالعات زیادی به علل روششناسانه از اندازهگیری معیارهایی غیر از تمایل و برانگیختگی جنسی استفاده شدهاست و بعضی مطالعات قدیمیتر نیز حاوی ایراداتی در انتخاب جامعه نمونه بودهاند. قسمت بزرگی از مطالعات موجود بر گرایش جنسی، روی اشخاصی انجام شدهاست که همجنسگرا یا دگرجنسگرای انحصاری بودهاند. تحقیقهای انجام شده روی دوجنسگرایان یا بیجنسگرایان تاکنون بسیار اندک بودهاست، زیرا این دو گروه در طول تاریخ نسبت به دگرجنسگرایان یا همجنسگرایان کمتر معرض توجه جامعه قرار گرفتهاند و از طرف دیگر، چگونگی تعریف این دو گروه در یک چهارچوب مشخص از نظر گرایش جنسی همچنان مورد اجماع قرار نگرفتهاست.[۶][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹] مطالعات در مورد گرایشهای جنسی در زنان و مردان نیز حاوی تفاوتهایی است و لزوماً نمیتوان یافتهها در مورد یک جنس را به جنس دیگر نیز تعمیم داد (مثل مطالعاتی که نشان میدهند سیالیت جنسی در زنان بیشتر از مردان است).[۲۰] همچنین، بیشتر تحقیقات گرایش جنسی بر روی اشخاص همسوجنس (و نه تراجنسی) انجام شدهاست یا تحقیقات مزبور به جزئیات کوچکی که ممکن است در جنسیت اشخاص مورد بررسی وجود داشته باشند نپرداختهاند.
تفاوت در مغز
[ویرایش]ساختار هستهٔ دوگانهٔ جنسی در ناحیهٔ پریاپتیک از هیپوتالاموس قدامی (SDN-POA) در بعضی پستانداران (مانند گوسفند/قوچ، موش سوری، موش صحرایی) تفاوتهایی بین دو جنس نشان میدهد.[۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵] همچنین شواهدی وجود دارد که هستهٔ دوگانه یا نواحی اطراف آن در رفتارهای دوگانهٔ مربوط به جفتگیری در پستاندارانی مانند گوسفندان نقش دارند. هر چند استفاده از این یافتهها و تسری دادن آن به انسانها چندان بینقص نیست اما تا حد زیادی قابلقبول است.[۲۵]
ناحیه نسبتاً مشابهی در هیپوتالاموس قدامی انسان به نام هستهٔ سوم بینشبکهای (INAH-3) نیز وجود دارد که مشخص شده دارای تفاوتهایی بین دو جنس است و همچنین اندازه و تعداد سلولهای آن بین مردان دگرجنسگرا و مردان همجنسگرا متفاوت از هم است.[۲۶][۲۷] تحقیقات دیگری نشانگر این بودهاند که بعضی نواحی هیپوتالاموس قدامی در انسانها میتوانند توسط استروئیدهای هورمونمانندی (مثل فرومونها) تحریک شوند و این تحریک شدن بسته به جنس یا گرایش جنسی در زنان و مردان متفاوت است.[۲۸][۲۹] بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ناحیههایی مشابه هستهٔ دوگانهٔ جنسی در مغز ممکن است تا حدی وظیفهٔ پردازش محرکهای جنسیای را بر عهده داشته باشند که منجر به جاذبه و کشش جنسی اولیه به دیگران میگردد.
نواحی دیگری (به جز هستهٔ دوگانهٔ جنسی) از مغز انسان شناسایی شدهاند که با گرایش جنسی در انسان مرتبط دانسته شدهاند (مانند هستهٔ فرا چلیپای نوری[۳۰]) ولی بعید است که این نواحی بهطور مستقیم بر میل جنسی به زن یا مرد مؤثر باشند زیرا رابطهای بین این نواحی و گرایش جنسی یافت نشدهاست.[۱۳]
هورمونهای جنینی و متغیرهای وابستهٔ جسمی/رفتاری
[ویرایش]شواهد مبتنی بر تأثیر هورمونهای دوران جنینی بر گرایش جنسی انسان، هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم یافت شدهاند. از جمله شواهد مستقیم، میتوان به نقش هورمونهای دوران جنینی (مانند آندروژنها) و تأثیرگذاری آنها بر نقاط تعیینکنندهای در مغز جنین (مانند INAH-3) در زمان تمایز جنسی جنین تأکید نمود.[۳۱][۳۲] تحقیق در پستانداران (مانند موشهای صحرایی، موش سوری، گوسفندان) نشان دادهاست که شکلگیری هستهٔ دوگانهٔ جنسی (SDN-POA) در زمان جنینی، تا حد زیادی تحت تأثیر هورمونها قرار دارد.[۲۳]
بهعلاوه، مدارک غیرمستقیمی نیز از اثرگذاری هورمونهای دورهٔ جنینی بر گرایش جنسی فرزند وجود دارد. بسیاری از مشخصههای جسمی و رفتاری که بین دو جنس متفاوت هستند و همچنین تفاوت بین گرایشهای جنسی مختلف، تحت تأثیر هورمونهای دوران جنینی قرار دارند. از این مشخصهها میتوان به تفاوت در نسبت درازی انگشتها بین همجنسگرایان و دگرجنسگرایان،[۳۳] ظرافت یا زمختی صورت،[۳۴] گسیلهای صوتی گوش،[۳۵] بلندی قد،[۳۶] و رفتارهای مبتنی بر نقش جنسیتی[۳۷] اشاره کرد که تمامی آنها تحتتاثیر هورمونهای جنینی قرار دارند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مردان و زنانی که میل جنسی به همجنس خود دارند، در مورد خصوصیات یاد شده، به جنس مخالف خود شباهتهایی دارند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مردان همجنسگرا در زمان جنینی کمتر از مردان دگرجنسگرا در معرض آندروژن قرار گرفتهاند و زنان همجنسگرا نیز در دوران جنینی بیشتر از زنان دگرجنسگرا در معرض آندروژن قرار داشتهاند. با این حال به نظر میرسد تأثیر هورمونهای جنینی بر شکلگیری گرایش همجنسگرایانه در زنان بیشتر از مردان است[۳۸] چون ارتباط یافت شده بین گرایش جنسی با بعضی متغیرهای فیزیکی که بیشترین گواهِ قرارگیری در معرض هورمونهای آندروژنی جنینی هستند (مثل نسبت انگشتان دست یا گسیلهای صوتی گوش) در زنان بیشتر از مردان بودهاست.
مشخصهٔ جسمی دیگری که ریشه در دوران جنینی دارد دست برتری است.[۳۹] شواهدی وجود دارد که نشان میدهد راستدستی در مردان و زنانی که میل جنسی به همجنس خود دارند نسبت به دگرجنسگرایان کمتر است.[۴۰] این اثر در زنان شدیدتر است.[۴۱] کمتر بودن احتمال راستدستی در اشخاصی که میل جنسی به همجنس خود دارند ناشی از روندهای تمایزی در دوران جنینی دانسته شدهاست[۴۰] و این مسئله که این ارتباط در زنان همجنسگرا شدیدتر است نیز شاهدی بر این مدعاست؛ زیرا هر چه جنین بیشتر در معرض اندروژن قرار گیرد، غلبهٔ نیمکرهٔ چپ مغز کمتر میشود و احتمال راستدست نشدن شخص بالاتر میرود.[۴۲][۴۳] در زنان و مردان دوجنسگرا و بیجنسگرا نیز احتمال راستدست نبودن بالاست و این نشان میدهد که احتمالاً تمام گرایشهای جنسی مختلف، تحت تأثیر مکانیسم جنینی مشترکی قرار دارند.[۴۴][۴۵]
از متقاعدکنندهترین یافتههای علمی که تأثیر تمایز مغز در دوران جنینی (مثلاً از طریق هورمون) بر گرایش جنسی را تأیید میکنند، میتوان به مطالعاتی اشاره کرد که روی پسرانی انجام شدهاست که هرچند در دوران جنینی تحت تأثیر سطوح عادی آندروژن قرار گرفتهاند، ولی هنگام تولد یا ابتدای نوزادی به جنس مؤنث تغییر جنسیت دادهاند. این تغییر جنسیت ممکن است در اثر حادثه جراحی (بریده شدن آلت تناسلی مردانه) یا بیماری اکستروفی کلواک (بیماریای که در آن آلت تناسلی دچار ناهنجاری ساختاری میشود) رخ داده باشد. در تمام موارد تحقیقاتی، این پسران علیرغم اینکه از ابتدای تولد یا نوزادی به عنوان دختر بزرگ شده بودند، در بزرگسالی میل جنسی شدیدی به جنس مؤنث داشتند. این مسئله نشانگر این است که ساختار مغزی ایجاد کننده گرایش جنسی در آنها پیش از تولد ایجاد شده بود.[۶][۴۶][۴۷][۴۸][۴۹]
ژنتیک
[ویرایش]برای بررسی تأثیر ژنتیک بر گرایش جنسی، از دو نوع پژوهش بسیار متفاوت استفاده میشود: مطالعه بر روی دوقلوها و مطالعه بر ژنتیک مولکولی. هدف از تحقیق بر دوقلوها، برآورد کلّی اهمیت اثر ژنتیک نسبت به اثرات محیطی بر روی گرایش جنسی است. مطالعات ژنتیک مولکولی نیز تلاش میکنند ژنهای مخصوصی را که بر گرایش جنسی اثر میگذارند بیابند.[۶]
مطالعه بر دوقلوها
[ویرایش]مطالعه بر روی دوقلوها، میزان اثر ژنتیک را نسبت به محیط به صورت کمّی بیان میکند. سرراستترین نوع از این مطالعه، دوقلوهای همسانی (مونوزیگوت، MZ) را مورد مطالعه قرار میدهد که کمی بعد از تولد از هم جدا شده باشند و در محیطهای جداگانه و نامرتبط رشد کرده باشند.[۶] هر تشابهی بین دوقلوهای جداشده باید به علت یکسان بودن ژنهای آنها و اشتراک محیط رحم و هر تفاوتی در آنها باید به علت اختلاف در محیط خارج از رحم باشد. مسئله اینجاست که دوقلوهای همسانی که از تولد جدا شده باشند بسیار کمیابند، و دوقلوهای همسان جدا شدهای که حداقل یک نفر از آنها همجنسگرا باشد حتی کمیابتر است، بنابراین دانش ما دربارهٔ گرایش جنسی در دوقلوهای جداشده به چند گزارش موردی محدود شدهاست که منجر میشود نتوانیم نتیجهٔ قابل اتکایی از آن بهدست آوریم.[۵۰]
بنا به دلایل ذکر شده مطالعات کلاسیک بر دوقلوها، بر آنهایی انجام شدهاست که با هم بزرگ شدهاند (چون تعداد بالاتری دارند). در این مطالعات، دوقلوها به دودستهٔ همسان (مونوزیگوت، MZ) یا ناهمسان (دیزیگوت، DZ) تقسیم میشوند. دوقلوهای همسان از نظر ژنتیکی یکسان هستند، و دوقلوهای ناهمسان در نیمی از ژنها با هم مشترکند. مطالعات کلاسیک بر دوقلوها به ما امکان اندازهگیری چند متغیر را میدهد: تأثیر ژنتیک، تأثیر محیط مشترک، و تأثیر محیط غیرمشترک. در دوقلوهایی که با هم بزرگ شوند، محیط مشترک منجر به شباهت و محیط غیرمشترک منجر به تفاوت آنها میشود. هر کدام از این عوامل مقداری بین صفر و یک برآورد میشوند و جمع مقادیر آنها با هم، مساوی ۱ خواهد بود. مقداری که در هر کدام از این سه عامل تخمین زده شود، به عنوان نسبتی از تاثیرش در اختلافات مشاهده شده در جزئیات آن صفت (در اینجا، گرایش جنسی) در نظر گرفته میشود. برای تخمین صحیح، لازم است رابطه مشترک بین متغیرها بهطور جداگانه برای دوقلوهای همسان و غیرهمسان بهدست آورده شود.[۵۱][۵۲]
ذکر این نکته ضروری است که در تمام تحقیقات موجود بر روی دوقلوها، برای گزارش گرایش جنسی آنها از پاسخهای خود آنان استفاده شدهاست. در این روش احتمال غلط بودن پاسخنامهٔ بعضی از دوقلوها وجود دارد و بسیاری از آنان ممکن است علایق همجنسگرایانهٔ خود را انکار کنند، بنابراین ممکن است که ناسازگاری واقعی بین گرایش جنسی دوقلوهای همسان کمتر از چیزی باشد که گزارش میشود. تحقیقات علمی پیرامون اینکه میزان واقعی ناسازگاری گرایش جنسی بین دوقلوها چقدر است (دوقلوهایی که در پاسخنامه اعلام کنند گرایش جنسی متفاوتی از هم دارند در حالی که واقعاً اینطور نیست) در حال حاضر انجام نشدهاست؛ در حالی که میتواند بسیار مفید باشد. در مردان، میزان حقیقی ناسازگاری جنسی دوقلوها را میتوان از طریق استفاده از دستگاه پلیتزموگراف و مقایسهٔ میزان تحریک آلت تناسلی آنها در مقابل محرکهای جنسی مذکر یا مؤنث بهدستآورد. در زنان، مقایسهٔ میزان خیره شدن به محرک جنسی مذکر یا مؤنث میتواند معیار نسبتاً بیطرفانهای برای اندازهگیری تمایل جنسی واقعی محسوب شود.[۶]
جدول زیر نتایج میزان هماهنگی گرایش جنسی دوقلوها را در بعضی از تحقیقات مهم انجام شده نشان میدهد.
روش نمونهگیری | تحقیق | محل | تعریف غیردگرجنسگرایی | جنسیت نمونهها | تعداد قلهای همسانِ غیردگرجنسگرا | تعداد دوقلوهای همسانی که هر دو غیردگرجنسگرا هستند | تعداد قلهای ناهمسان غیردگرجنسگرا | تعداد قلهای ناهمسانی که هر دو غیردگرجنسگرا هستند | نسبت هماهنگی در دوقلوهای همسان | نسبت هماهنگی در دوقلوهای ناهمسان | نسبت اصلاح شدهٔ احتمال | نسبت غیردگرجنسگرایی در نمونه |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
از جامعه هدف | Kallmann, 1952[۵۳] | ایالات متحده آمریکا | امتیاز ۳ یا بالاتر در مقیاس کینزی | مذکر | ۳۷ | ۳۷ | ۲۶ | ۳ | ۱٫۰۰ | ۰٫۱۲ | ۵۰۳٫۵۷ | تعییننشده |
از جامعه هدف | Bailey & Pillard, 1991[۵۴] | ایالات متحده آمریکا | امتیاز ۲ یا بالاتر در مقیاس کینزی | مذکر | ۵۶ | ۲۹ | ۵۴ | ۱۲ | ۰٫۵۲ | ۰٫۲۲ | ۳٫۶۵ | تعییننشده |
از جامعه هدف | Bailey, Pillard, Neale, & Agyei, 1993[۵۵] | ایالات متحده آمریکا | امتیاز ۲ یا بالاتر در مقیاس کینزی | مونث | ۷۱ | ۳۴ | ۲۹ | ۳ | ۰٫۴۸ | ۰٫۱۰ | ۶٫۹۷ | تعییننشده |
از جامعه هدف | Whitam, Diamond, & Martin, 1993[۵۶] | ایالات متحده آمریکا | امتیاز ۴ یا بالاتر در مقیاس کینزی برای هر قل، امتیاز ۲ یا بالاتر برای قل دوم | مذکر | ۳۴ | ۲۲ | ۱۴ | ۴ | ۰٫۶۵ | ۰٫۲۹ | ۴٫۲۰ | تعییننشده |
از جامعه هدف | King & McDonald, 1992[۵۷] | بریتانیا | خوداظهاری نمونهها از هویت جنسی خودشان (همجنسگرا یا دوجنسگرا) | مخلوط | ۱۷ | ۴ | ۲۴ | ۴ | ۰٫۲۴ | ۰٫۱۷ | ۱٫۵۲ | تعییننشده |
میانه از جامعهٔ هدف | - | - | - | - | - | - | - | - | ۰٫۵۲ | ۰٫۱۷ | ۱٫۵۲ | تعییننشده |
نمونهگیری بر اساس احتمالات | Kendler, Thornton, Gilman, & Kessler, 2000[۵۸] | ایالات متحده آمریکا | خوداظهاری نمونهها از هویت جنسی خودشان (همجنسگرا یا دوجنسگرا) | مخلوط | ۱۹ | ۶ | ۱۵ | ۲ | ۰٫۳۲ | ۰٫۱۳ | ۲٫۶۰ | ۰٫۰۳ |
بایگانی ثبت دوقلوها | Hershberger, 2001[۵۹] | ایالات متحده آمریکا | نامشخص | مذکر | ۱۶ | ۴ | ۸ | ۲ | ۰٫۲۵ | ۰٫۲۵ | ۰٫۹۴ | ۰٫۰۴ |
بایگانی ثبت دوقلوها | Hershberger, 2001[۵۹] | ایالات متحده آمریکا | نامشخص | مونث | ۱۱ | ۶ | ۸ | ۲ | ۰٫۵۵ | ۰٫۲۵ | ۳٫۰۷ | ۰٫۰۳ |
بایگانی ثبت دوقلوها | Långström, Rahman, Carlström, & Lichtenstein, 2010[۳] | سوئد | داشتن شریک زندگی همجنس به مدت طولانی | مذکر | ۷۸ | ۱۴ | ۵۶ | ۶ | ۰٫۱۸ | ۰٫۱۱ | ۱٫۷۵ | ۰٫۰۶ |
بایگانی ثبت دوقلوها | Långström et al. , 2010[۳] | سوئد | داشتن شریک زندگی همجنس به مدت طولانی | مونث | ۲۴۰ | ۵۲ | ۱۵۳ | ۲۶ | ۰٫۲۲ | ۰٫۱۷ | ۱٫۳۴ | ۰٫۰۸ |
بایگانی ثبت دوقلوها | Alanko et al. , 2010[۶۰] | فنلاند | امتیاز حداقل ۱٫۵ در معیار سل در سنجش گرایش جنسی | مخلوط | ۱۶ | ۶ | ۲۳ | ۰ | ۰٫۳۸ | ۰٫۰۰ | ۲۹٫۱۰ | ۰٫۰۲ |
بایگانی ثبت دوقلوها | Zietsch et al. , 2012[۶۱] | استرالیا | خوداظهاری میزان تمایل جنسی به همجنس، جنس مخالف، یا هر دو | مخلوط | ۱۳۴ | ۳۲ | ۱۵۴ | ۲۰ | ۰٫۲۴ | ۰٫۱۳ | ۲٫۰۸ | ۰٫۰۴ |
میانه خارج از جامعه هدف | - | - | - | - | - | - | - | - | ۰٫۲۵ | ۰٫۱۳ | ۲٫۰۸ | ۰٫۰۴ |
نکته: تنها تحقیقاتی که دارای حداقل ۱۰ دوقلوی همسان و ۱۰ دوقلوی غیرهمسان بودند لحاظ شدهاند. نسبت هماهنگی بین دو قل (probandwise concordance) نشاندهندهٔ میزان احتمالی است که اگر یکی از قلها دارای مشخصه (در اینجا: دگرجنسگرا نبودن) باشد، قل دیگرش نیز همین مشخصه را داشته باشد.[۶] |
پژوهشهای انجام شده بر روی دوقلوها را از نظر روش نمونهگیری میتوان به دو دستهٔ کلی تقسیم کرد: آنهایی که نمونهگیری را هدفمند انجام دادهاند و آنها که از بایگانیهای ثبت دوقلوها یا نمونهگیری احتمالی (مثلاً از طریق تماس تلفنی تصادفی با اشخاص) استفاده کردهاند. در نمونهگیری هدفمند، دوقلوهای غیردگرجنسگرا از طریق مثلاً آگهی یا خبررسانی دهان به دهان، بهطور خاص شناسایی و به منظور پژوهش انتخاب میشوند. در این روش احتمال زیادی وجود دارد که مجموعهٔ نمونهها جهتدار بوده و نمایانگر جامعهٔ واقعی نباشند، زیرا ابتدا باید دوقلوهای همجنسگرا از برگزاری چنین تحقیقی باخبر شوند و سپس تصمیم بگیرند که در پژوهش شرکت کنند یا نه. ممکن است که دوقلوها پیش از ورود به پژوهش از موضوع آن (یعنی بررسی میزان هماهنگی گرایش جنسی بین دو قل) باخبر شوند. هر کدام از این مراحل میتواند در جامعهٔ نمونهٔ پژوهش تأثیر بگذارد. به عنوان مثال هر قل ممکن است هنگام تصمیمگیری در خصوص شرکت یا عدم شرکت در تحقیق، گرایش جنسی قل دیگرش را نیز در نظر بگیرد: اگر فقط یکی از قلها همجنسگرا باشد و نخواهد قل دیگر به گرایش جنسیاش پی ببرد، احتمال بالایی وجود دارد که از شرکت در پژوهش خودداری کند تا از تنش خانوادگی جلوگیری شود؛ بنابراین در این نوع نمونهگیریها، نسبت دوقلوهایی که گرایش جنسی ناهماهنگ دارند کمتر از حد واقعی در جامعه دیده میشود. برعکس آن نیز صادق است: در چنین پژوهشهای نسبت دوقلوهایی که گرایش جنسیشان هماهنگ است بهطور اغراقشدهای بیشتر از میزان واقعی دیده میشود.[۶۲] همچنین، جفتهای همسانی که در گرایش جنسی هماهنگ هستند احتمال بیشتری دارد که خبر انجام چنین پژوهشهایی به گوششان برسد و در آنها شرکت کنند؛ بنابراین تورش (سوگیری) دیگری نیز به نفع دوقلوهای همسان با گرایش جنسی هماهنگ نسبت به دوقلوهای غیرهمسان با گرایش جنسی هماهنگ ایجاد میشود و در نتیجه میزان ارثپذیری یا ژنتیکی بودن گرایش جنسی بیش از میزان واقعی محاسبه میگردد.[۶][۶۳]
پژوهشهایی که از بایگانی ثبت دوقلوها یا روش نمونهگیری احتمالی استفاده میکنند، کمتر دچار سوگیری در نمونهها میشوند زیرا جامعهٔ آماری مورد نظر بدون در نظر گرفتن گرایش جنسی اشخاص جمعآوری شدهاست. مقایسه نتایج پژوهشهایی که در جدول فوق ذکر شدهاند نیز احتمال افزایش سوگیری در نمونهگیری هدفمند را تأیید میکند.[۶]
بهطور کلی در تمام این مطالعات (که از روش نمونهگیری بهتری استفاده کردهاند)، تعداد نمونهها از هر جنس کمتر از حدی است که بتوان بهطور جداگانه تجزیه و تحلیل مناسبی ارائه کرد، ولی با در نظر گرفتن تمام نمونهها (مرد، زن، و مخلوط) میتوان نتیجه گرفت که حدود یک سوم از دگرشها (واریاسیون) در گرایشهای جنسی به دلیل تفاوت در ژنهاست و بنابراین گرایش جنسی در انسان نسبتاً ارثی است. با همین محاسبات میزان تأثیر محیط غیرمشترک ۰٫۴۳، و میزان تأثیر محیط مشترک نیز مقدار باقیمانده یعنی ۰٫۲۵ است.[۶]
مطالعات ژنتیک مولکولی
[ویرایش]همانگونه که مطالعه بر دوقلوها بهطور کلی مشخص میکند که مجموعهٔ ژنها چقدر بر بروز یک مشخصه تأثیر دارند، مطالعات ژنتیک مولکولی نیز توانایی این را دارند که ژنهای خاصی که مسئول ایجاد این مشخصه هستند و همچنین مسیری که از ژن به صفت ختم میشود را شناسایی کنند. یکی از مشهورترین مطالعات برای یافتن علت همجنسگرایی، یک تحقیق پیوستگی ژنتیکی در سال ۱۹۹۳ است که بر روی برادران همجنسگرا انجام شد و ناحیهای را به نام Xq28 روی نوک کروموزوم ایکس به عنوان ناحیهٔ مسئول در ایجاد گرایش جنسی در مردان شناسایی کرد. نکته قابل توجه دیگر در این مقاله وجود شواهدی بود که نشان میداد مردان همجنسگرا احتمال اینکه از سمت مادری خویشاوندان مذکر همجنسگرا داشته باشند بیشتر از سمت پدری است، و چنین یافتهای با قرار داشتن ژن مربوط به این صفت روی کروموزوم ایکس همخوانی داشت.[۶۴] یافتههای این تحقیق پیوستگی ژنتیکی تا حدی بحثبرانگیز بودهاند، زیرا در این تحقیق تنها ۴۰ جفت برادر مورد مطالعه قرار گرفته بودند. هرچند بعضی مطالعات با تعداد نمونههای بیشتر توانستند نتایج این تحقیق را تأیید کنند،[۶۵][۶۶] اما این یافته نتوانست در بعضی دیگر از مطالعات تکرار شود.[۶۷][۶۸][۶۹]
مطالعات ژنتیک مولکولی بر کروموزومهای اتوزومال نیز بعضی از نواحی ژنی را در گرایش جنسی مؤثر دانستهاند. به عنوان مثال در مطالعهای، نواحی خاصی در کروموزومهای ۷، ۸، و ۱۰ شناسایی شدند که با گرایش جنسی در مردان مرتبط هستند.[۷۰] همچنین در مطالعه دیگری با مطالعه بر ژنوم سراسری برادران همجنسگرا، علاوه بر مؤثر بودن ناحیه Xq28 بخش مشابهی از کروموزوم ۸ (ناحیه نزدیک به سانترومر) نیز نشان از پیوستگی ژنتیکی با گرایش جنسی در مردان داشت.[۶۶]
بعضی مطالعات همخوانی سراسر ژنوم، مکان بعضی اختلافات ژنتیکی به نام اسنیپ (یا چندریختی تک-نوکلئوتید) و ارتباط آنها با گرایش جنسی در مردان را بررسی کردهاند. در یکی از این مطالعات نیز ناحیهٔ نزدیک به سانترومر در کروموزوم ۸، و همچنین بعضی نواحی در کروموزومهای ۱۳ و ۱۴ با نوع گرایش جنسی در مردان ارتباط داشتند.[۷۱]
بهطور کلی، یافتههای به دست آمده از مطالعات ژنتیک مولکولی چندان تکرارپذیر نبودهاند.[۷۲] یکی از دلایل آن پدیدهای ژنتیکی به نام هتروژنیتی (یا ناهمگنی) است، به این معنا که ژنهای متفاوت میتوانند در نهایت اثر یکسانی ایجاد کنند. به همین علت، تحقیقات ژنتیک مولکولی از ساختار پیوستگی ژنتیکی (که در آن الگوهای ژنتیکی مشترک در خانوادهها شناسایی میشود) به سمت تحقیقات همخوانی سراسر ژنوم (که در آن DNA اشخاص بدون در نظر گرفتن دارا بودن یا دارا نبودن صفت مورد مطالعه مورد مقایسه قرار میگیرد) تغییر جهت دادهاند.[۶]
در یکی از جدیدترین و گستردهترین تحقیقهای همخوانی سراسر ژنوم که تاکنون انجام شده (با جامعه نمونه بیش از ۴۵۰ هزار نفر زن و مرد)، شواهد زیادی یافت شد که به احتمال زیاد گرایش جنسی مشخصهای پلیژنی (تحت تأثیر چندین ژن) است.[۷۳] این مطالعه ۵ ناحیهٔ اسنیپ را در ۵ کروموزوم (۴، ۷، ۱۱، ۱۲ و ۱۵) شناسایی کرد که با نوع گرایش جنسی اشخاص مرتبط بودند. به عنوان مثال، مردانی که رفتارهای همجنسگرایانه نشان میدادند احتمال بیشتری داشت که اسنیپهایی نزدیک به ژنهای تنظیم کننده حس بویایی در کروموزوم ۱۱ داشته باشند. این یافته همچنین از این نظر جالب توجه است که تحقیقهایی پیش از این ارتباطاتی را بین حس بویایی و لذت جنسی در مردان و زنان[۷۴] یا ارتباط حس بویایی با گرایش جنسی پیدا کرده بودند.[۲۹][۷۵] یکی دیگر از نواحی اسنیپ یافت شده که با رفتار همجنسگرایانه در مردان مرتبط است، نزدیک به ژنهایی یافت شد که بهطور مستقیمتر مسئول تنظیم و شکلدادن به روند تولیدمثل هستند؛ مانند ژنهای تنظیمکننده تستوسترون و استرادیول، و همچنین SRY (یا ژن عامل ایجاد بیضه).
این یکی از معدود تحقیقات ژنتیکی است که در نمونههای خود زنان را نیز مورد بررسی قرار دادهاست، با این حال حتی در آن تحقیق نیز هیچ سازوکاری برای توضیح احتمالی روند شکلگیری گرایش جنسی در زنان پیشنهاد نشد و تنها به ذکر ارتباطات ژنتیکی یافته شده بسنده شد. هر چند این تحقیق از قابلاتکاترین مطالعات انجام شده بر روی ژنوم سراسری و ارتباط آن با گرایش جنسی در انسان است، اما یکی از ایرادات آن نیز این است که برای تعیین گرایش جنسیِ نمونهها، تنها میزان بروز رفتار همجنسگرایانه توسط اشخاص مورد اندازهگیری قرار گرفت (و نه میزان تمایل درونی همجنسگرایانه آنها)، در حالی که همانطور که بالاتر توضیح داده شد، تمایل جنسی معیار مهم و تعیینکنندهای در گرایش جنسی است و اشخاص زیادی ممکن است علیرغم دارا بودن تمایلات همجنسگرایانه، به دلایل مختلفی (مانند دلایل مذهبی یا فرهنگی یا قوانین اجتماعی) از بروز دادن رفتارهای همجنسگرایانه خودداری کنند.[۱۳]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ «Sexual Orientation & Homosexuality». American Psychological Association. دریافتشده در ۱۹ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Barbara L. Frankowski and Committee on Adolescence (۲۰۰۴). «Sexual Orientation and Adolescents». Pediatrics. ۱۱۳. ۶: ۱۸۲۷-۳۲. doi:10.1542/peds.113.6.1827. دریافتشده در ۱۹ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ Långström N, Rahman Q, Carlström E, Lichtenstein P. (۲۰۱۰). «Genetic and Environmental Effects on Same-sex Sexual Behaviour: A Population Study of Twins in Sweden». Arch Sex Behav. ۳۹. ۱: ۷۵-۸۰. doi:10.1007/s10508-008-9386-1.
- ↑ «Submission to the Church of England's Listening Exercise on Human Sexuality». Royal College of Psychiatrists. دریافتشده در ۱۹ اسفند ۱۳۹۵.
- ↑ Storms, Michael D. (1980). "Theories of sexual orientation". Journal of Personality and Social Psychology (به انگلیسی). 38 (5): 783–792. doi:10.1037/0022-3514.38.5.783. ISSN 0022-3514.
- ↑ ۶٫۰۰ ۶٫۰۱ ۶٫۰۲ ۶٫۰۳ ۶٫۰۴ ۶٫۰۵ ۶٫۰۶ ۶٫۰۷ ۶٫۰۸ ۶٫۰۹ ۶٫۱۰ ۶٫۱۱ Bailey, J. Michael; Vasey, Paul L.; Diamond, Lisa M.; Breedlove, S. Marc; Vilain, Eric; Epprecht, Marc (2016-04-25). "Sexual Orientation, Controversy, and Science". Psychological Science in the Public Interest (به انگلیسی). 17 (2): 45–101. doi:10.1177/1529100616637616. ISSN 1529-1006.
- ↑ Bailey, J. Michael; Dunne, Michael P.; Martin, Nicholas G. (2000). "Genetic and environmental influences on sexual orientation and its correlates in an Australian twin sample". Journal of Personality and Social Psychology. 78 (3): 524–536. doi:10.1037/0022-3514.78.3.524. ISSN 1939-1315.
- ↑ Bogaert, Anthony F. (2003). "Number of older brothers and social orientation: New tests and the attraction/behavior distinction in two national probability samples". Journal of Personality and Social Psychology. 84 (3): 644–652. doi:10.1037/0022-3514.84.3.644. ISSN 1939-1315.
- ↑ John Money (۱۹۹۰). Gay, Straight, and In-Between: The Sexology of Erotic Orientation. Oxford University Press. شابک ۰۱۹۵۰۶۳۳۱۷.
- ↑ Ritch C. Savin-Williams (۲۰۰۵). The New Gay Teenager (Adolescent Lives). Harvard University Press. شابک ۰۶۷۴۰۱۶۷۳۴.
- ↑ Sell, Randall L. (1996-10-01). "The Sell Assessment of Sexual Orientation: Background and Scoring". Journal of Gay, Lesbian, and Bisexual Identity (به انگلیسی). 1 (4): 295–310. doi:10.1007/BF03372244. ISSN 1573-8167.
- ↑ Diamond, Lisa M. (2000). "Sexual identity, attractions, and behavior among young sexual-minority women over a 2-year period". Developmental Psychology. 36 (2): 241–250. doi:10.1037/0012-1649.36.2.241. ISSN 1939-0599.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ Bogaert, Anthony F.; Skorska, Malvina N. (2020-03-01). "A short review of biological research on the development of sexual orientation". Hormones and Behavior (به انگلیسی). 119: 104659. doi:10.1016/j.yhbeh.2019.104659. ISSN 0018-506X.
- ↑ Simon LeVay (۲۰۱۶). Gay, Straight, and the Reason Why: The Science of Sexual Orientation. Oxford University Press. شابک ۰۱۹۰۲۹۷۳۷۹.
- ↑ Xu, Yin; Norton, Sam; Rahman, Qazi (2020). "A longitudinal birth cohort study of early life conditions, psychosocial factors, and emerging adolescent sexual orientation". Developmental Psychobiology (به انگلیسی). 62 (1): 5–20. doi:10.1002/dev.21894. ISSN 1098-2302.
- ↑ Anthony F. Bogaert (۲۰۱۲). Understanding Asexuality. Rowman & Littlefield Publishers. شابک ۹۷۸۱۴۴۲۲۰۰۹۹۹.
- ↑ Bogaert, Anthony F. (2015-05-04). "Asexuality: What It Is and Why It Matters". The Journal of Sex Research. 52 (4): 362–379. doi:10.1080/00224499.2015.1015713. ISSN 0022-4499. PMID 25897566.
- ↑ Savin-Williams, Ritch C.; Vrangalova, Zhana (2013-03-01). "Mostly heterosexual as a distinct sexual orientation group: A systematic review of the empirical evidence". Developmental Review (به انگلیسی). 33 (1): 58–88. doi:10.1016/j.dr.2013.01.001. ISSN 0273-2297.
- ↑ Yule, M. A.; Brotto, L. A.; Gorzalka, B. B. (2017-03-01). "Human Asexuality: What Do We Know About a Lack of Sexual Attraction?". Current Sexual Health Reports (به انگلیسی). 9 (1): 50–56. doi:10.1007/s11930-017-0100-y. ISSN 1548-3592.
- ↑ Lisa M. Diamond (۲۰۰۹). Sexual Fluidity: Understanding Women’s Love and Desire. Harvard University Press. شابک ۹۷۸۰۶۷۴۰۳۲۲۶۲.
- ↑ Grady, Kenneth L.; Phoenix, Charles H.; Young, William C. (1965). "Role of the developing rat testis in differentiation of the neural tissues mediating mating behavior". Journal of Comparative and Physiological Psychology (به انگلیسی). 59 (2): 176–182. doi:10.1037/h0021824. ISSN 0021-9940.
- ↑ He, Zhen; Cui, Li; Ferguson, Sherry A.; Paule, Merle G. (2018-01-01). "A Working Module for the Neurovascular Unit in the Sexually Dimorphic Nucleus of the Preoptic Area". Molecular Neurobiology (به انگلیسی). 55 (1): 156–163. doi:10.1007/s12035-017-0729-6. ISSN 1559-1182.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Henley, C. L.; Nunez, A. A.; Clemens, L. G. (2011-04-01). "Hormones of choice: The neuroendocrinology of partner preference in animals". Frontiers in Neuroendocrinology. Sexual Differentiation of Sexual Behavior and Its Orientation (به انگلیسی). 32 (2): 146–154. doi:10.1016/j.yfrne.2011.02.010. ISSN 0091-3022.
- ↑ Rhees, Reuben W.; Shryne, James E.; Gorski, Roger A. (1990-03-01). "Termination of the hormone-sensitive period for differentiation of the sexually dimorphic nucleus of the preoptic area in male and female rats". Developmental Brain Research (به انگلیسی). 52 (1): 17–23. doi:10.1016/0165-3806(90)90217-M. ISSN 0165-3806.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Roselli, Charles E.; Larkin, Kay; Resko, John A.; Stellflug, John N.; Stormshak, Fred (2004-02-01). "The Volume of a Sexually Dimorphic Nucleus in the Ovine Medial Preoptic Area/Anterior Hypothalamus Varies with Sexual Partner Preference". Endocrinology (به انگلیسی). 145 (2): 478–483. doi:10.1210/en.2003-1098. ISSN 0013-7227.
- ↑ LeVay, S. (1991-08-30). "A difference in hypothalamic structure between heterosexual and homosexual men". Science (به انگلیسی). 253 (5023): 1034–1037. doi:10.1126/science.1887219. ISSN 0036-8075. PMID 1887219.
- ↑ Byne, William; Tobet, Stuart; Mattiace, Linda A.; Lasco, Mitchell S.; Kemether, Eileen; Edgar, Mark A.; Morgello, Susan; Buchsbaum, Monte S.; Jones, Liesl B. (2001-09-01). "The Interstitial Nuclei of the Human Anterior Hypothalamus: An Investigation of Variation with Sex, Sexual Orientation, and HIV Status". Hormones and Behavior (به انگلیسی). 40 (2): 86–92. doi:10.1006/hbeh.2001.1680. ISSN 0018-506X.
- ↑ Berglund, H.; Lindstrom, P.; Savic, I. (2006-05-16). "Brain response to putative pheromones in lesbian women". Proceedings of the National Academy of Sciences (به انگلیسی). 103 (21): 8269–8274. doi:10.1073/pnas.0600331103. ISSN 0027-8424. PMC 1570103. PMID 16705035.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ Savic, Ivanka; Berglund, Hans; Lindström, Per (2005-05-17). "Brain response to putative pheromones in homosexual men". Proceedings of the National Academy of Sciences (به انگلیسی). 102 (20): 7356–7361. doi:10.1073/pnas.0407998102. ISSN 0027-8424. PMC 1129091. PMID 15883379.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ Swaab, D. F.; Hofman, M. A. (1990-12-24). "An enlarged suprachiasmatic nucleus in homosexual men". Brain Research (به انگلیسی). 537 (1): 141–148. doi:10.1016/0006-8993(90)90350-K. ISSN 0006-8993.
- ↑ Ellis, Lee; Ames, M. Ashley (1987). "Neurohormonal functioning and sexual orientation: A theory of homosexuality–heterosexuality". Psychological Bulletin (به انگلیسی). 101 (2): 233–258. doi:10.1037/0033-2909.101.2.233. ISSN 1939-1455.
- ↑ Hines, Melissa (2011-04-01). "Prenatal endocrine influences on sexual orientation and on sexually differentiated childhood behavior". Frontiers in Neuroendocrinology. Sexual Differentiation of Sexual Behavior and Its Orientation (به انگلیسی). 32 (2): 170–182. doi:10.1016/j.yfrne.2011.02.006. ISSN 0091-3022.
- ↑ Breedlove, S. Marc (2010-09-01). "Minireview: Organizational Hypothesis: Instances of the Fingerpost". Endocrinology (به انگلیسی). 151 (9): 4116–4122. doi:10.1210/en.2010-0041. ISSN 0013-7227. PMC 2940503. PMID 20631003.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ Skorska, Malvina N.; Geniole, Shawn N.; Vrysen, Brandon M.; McCormick, Cheryl M.; Bogaert, Anthony F. (2015-07-01). "Facial Structure Predicts Sexual Orientation in Both Men and Women". Archives of Sexual Behavior (به انگلیسی). 44 (5): 1377–1394. doi:10.1007/s10508-014-0454-4. ISSN 1573-2800.
- ↑ McFadden, Dennis; Champlin, Craig A. (2000-03-01). "Comparison of Auditory Evoked Potentials in Heterosexual, Homosexual, and Bisexual Males and Females". Journal of the Association for Research in Otolaryngology (به انگلیسی). 1 (1): 89–99. doi:10.1007/s101620010008. ISSN 1438-7573. PMC 2504562. PMID 11548240.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ Skorska, Malvina N.; Bogaert, Anthony F. (2017-01-01). "Pubertal Stress and Nutrition and their Association with Sexual Orientation and Height in the Add Health Data". Archives of Sexual Behavior (به انگلیسی). 46 (1): 217–236. doi:10.1007/s10508-016-0800-9. ISSN 1573-2800. PMC 5925759. PMID 27511207.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ Bailey, J. Michael; Zucker, Kenneth J. (1995). "Childhood sex-typed behavior and sexual orientation: A conceptual analysis and quantitative review". Developmental Psychology. 31 (1): 43–55. doi:10.1037/0012-1649.31.1.43. ISSN 1939-0599.
- ↑ Breedlove, S. Marc (2017-08-01). "Prenatal Influences on Human Sexual Orientation: Expectations versus Data". Archives of Sexual Behavior (به انگلیسی). 46 (6): 1583–1592. doi:10.1007/s10508-016-0904-2. ISSN 1573-2800. PMC 5786378. PMID 28176027.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ Hepper, Peter G.; Shahidullah, Sara; White, Raymond (1991-01-01). "Handedness in the human fetus". Neuropsychologia (به انگلیسی). 29 (11): 1107–1111. doi:10.1016/0028-3932(91)90080-R. ISSN 0028-3932.
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ Lalumière, Martin L.; Blanchard, Ray; Zucker, Kenneth J. (2000). "Sexual orientation and handedness in men and women: A meta-analysis". Psychological Bulletin. 126 (4): 575–592. doi:10.1037/0033-2909.126.4.575. ISSN 1939-1455.
- ↑ Ellis, Lee; Skorska, Malvina N.; Bogaert, Anthony F. (2017-03-04). "Handedness, sexual orientation, and somatic markers for prenatal androgens: Are southpaws really that gay?". Laterality. 22 (2): 157–180. doi:10.1080/1357650X.2016.1151024. ISSN 1357-650X. PMID 26932806.
- ↑ Pfannkuche, Kristina A; Bouma, Anke; Groothuis, Ton G.G (2009-04-12). "Does testosterone affect lateralization of brain and behaviour? A meta-analysis in humans and other animal species". Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences. 364 (1519): 929–942. doi:10.1098/rstb.2008.0282. PMC 2666087. PMID 19064349.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ Lust, Jessica M.; Geuze, Reint H.; Van de Beek, Cornelieke; Cohen-Kettenis, Peggy T.; Bouma, Anke; Groothuis, Ton G. G. (2011). "Differential effects of prenatal testosterone on lateralization of handedness and language". Neuropsychology. 25 (5): 581–589. doi:10.1037/a0023293. ISSN 1931-1559.
- ↑ Yule, Morag A.; Brotto, Lori A.; Gorzalka, Boris B. (2014-02-01). "Biological Markers of Asexuality: Handedness, Birth Order, and Finger Length Ratios in Self-identified Asexual Men and Women". Archives of Sexual Behavior (به انگلیسی). 43 (2): 299–310. doi:10.1007/s10508-013-0175-0. ISSN 1573-2800.
- ↑ Xu, Yin; Zheng, Yong (2017-01-02). "Fraternal Birth Order, Handedness, and Sexual Orientation in a Chinese Population". The Journal of Sex Research. 54 (1): 10–18. doi:10.1080/00224499.2015.1104530. ISSN 0022-4499. PMID 26689787.
- ↑ Bradley, Susan J.; Oliver, Gillian D.; Chernick, Avinoam B.; Zucker, Kenneth J. (1998-07-01). "Experiment of Nurture: Ablatio Penis at 2 Months, Sex Reassignment at 7 Months, and a Psychosexual Follow-up in Young Adulthood". Pediatrics (به انگلیسی). 102 (1): e9–e9. doi:10.1542/peds.102.1.e9. ISSN 0031-4005. PMID 9651461.
- ↑ Diamond, Milton; Sigmundson, H. Keith (1997-03-01). "Sex Reassignment at Birth: Long-term Review and Clinical Implications". Archives of Pediatrics & Adolescent Medicine (به انگلیسی). 151 (3): 298–304. doi:10.1001/archpedi.1997.02170400084015. ISSN 1072-4710.
- ↑ Reiner, William G.; Gearhart, John P. (2004-01-22). "Discordant Sexual Identity in Some Genetic Males with Cloacal Exstrophy Assigned to Female Sex at Birth". New England Journal of Medicine. 350 (4): 333–341. doi:10.1056/NEJMoa022236. ISSN 0028-4793. PMC 1421517. PMID 14736925.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ Reiner William G.; Kropp Bradley P. (2004-12-01). "A 7-year experience of genetic males with severe phallic inadequacy assigned female". Journal of Urology. 172 (6 Part 1): 2395–2398. doi:10.1097/01.ju.0000144378.59477.74.
- ↑ Eckert, Elke D.; Bouchard, Thomas J.; Bohlen, Joseph; Heston, Leonard L. (1986). "Homosexuality in Monozygotic Twins Reared Apart". British Journal of Psychiatry (به انگلیسی). 148 (4): 421–425. doi:10.1192/bjp.148.4.421. ISSN 0007-1250.
- ↑ Douglas S. Falconer & Trudy F.C. Mackay (۱۹۹۶). Introduction to Quantitative Genetics. ۴th edition. Pearson. شابک ۰۵۸۲۲۴۳۰۲۵.
- ↑ Jonathan Flint, Ralph J. Greenspan, Kenneth S. Kendle (۲۰۱۰). How Genes Influence Behavior. ۱st edition. Oxford University Press. شابک ۰۱۹۹۵۵۹۹۰۲.
- ↑ Kallmann, F. J. (1952). "Comparative twin study on the genetic aspects of male homosexuality". The Journal of Nervous and Mental Disease. 115 (4): 283–297. ISSN 0022-3018. PMID 14918012.
- ↑ Bailey, J. M.; Pillard, R. C. (1991). "A genetic study of male sexual orientation". Archives of General Psychiatry. 48 (12): 1089–1096. doi:10.1001/archpsyc.1991.01810360053008. ISSN 0003-990X. PMID 1845227.
- ↑ Bailey, J. M.; Pillard, R. C.; Neale, M. C.; Agyei, Y. (1993). "Heritable factors influence sexual orientation in women". Archives of General Psychiatry. 50 (3): 217–223. doi:10.1001/archpsyc.1993.01820150067007. ISSN 0003-990X. PMID 8439243.
- ↑ Whitam, Frederick L.; Diamond, Milton; Martin, James (1993-06-01). "Homosexual orientation in twins: A report on 61 pairs and three triplet sets". Archives of Sexual Behavior (به انگلیسی). 22 (3): 187–206. doi:10.1007/BF01541765. ISSN 1573-2800.
- ↑ King, M.; McDonald, E. (1992). "Homosexuals who are twins. A study of 46 probands". The British Journal of Psychiatry: The Journal of Mental Science. 160: 407–409. doi:10.1192/bjp.160.3.407. ISSN 0007-1250. PMID 1562871.
- ↑ Kendler, K. S.; Thornton, L. M.; Gilman, S. E.; Kessler, R. C. (2000). "Sexual orientation in a U.S. national sample of twin and nontwin sibling pairs". The American Journal of Psychiatry. 157 (11): 1843–1846. doi:10.1176/appi.ajp.157.11.1843. ISSN 0002-953X. PMID 11058483.
- ↑ ۵۹٫۰ ۵۹٫۱ Charlotte J. Patterson, Anthony R. D'Augelli (۲۰۰۱). Lesbian, gay, and bisexual identities and youth: Psychological perspectives. Oxford University Press USA. صص. ۲۷–۵۱. شابک ۰۱۹۵۱۱۹۵۳۳.
- ↑ Alanko, Katarina; Santtila, Pekka; Harlaar, Nicole; Witting, Katarina; Varjonen, Markus; Jern, Patrik; Johansson, Ada; von der Pahlen, Bettina; Sandnabba, N. Kenneth (2010). "Common genetic effects of gender atypical behavior in childhood and sexual orientation in adulthood: a study of Finnish twins". Archives of Sexual Behavior. 39 (1): 81–92. doi:10.1007/s10508-008-9457-3. ISSN 1573-2800. PMID 19172387.
- ↑ Zietsch, B. P.; Verweij, K. J. H.; Heath, A. C.; Madden, P. a. F.; Martin, N. G.; Nelson, E. C.; Lynskey, M. T. (2012). "Do shared etiological factors contribute to the relationship between sexual orientation and depression?". Psychological Medicine. 42 (3): 521–532. doi:10.1017/S0033291711001577. ISSN 1469-8978. PMC 3594769. PMID 21867592.
- ↑ Kendler, K. S.; Eaves, L. J. (1989). "The estimation of probandwise concordance in twins: the effect of unequal ascertainment". Acta Geneticae Medicae Et Gemellologiae. 38 (3–4): 253–270. doi:10.1017/s000156600000266x. ISSN 0001-5660. PMID 2631496.
- ↑ Torrey, E. F. (1992). "Are we overestimating the genetic contribution to schizophrenia?". Schizophrenia Bulletin. 18 (2): 159–170. doi:10.1093/schbul/18.2.159. ISSN 0586-7614. PMID 1621064.
- ↑ Hamer, D. H.; Hu, S.; Magnuson, V. L.; Hu, N.; Pattatucci, A. M. (1993-07-16). "A linkage between DNA markers on the X chromosome and male sexual orientation". Science (New York, N.Y.). 261 (5119): 321–327. doi:10.1126/science.8332896. ISSN 0036-8075. PMID 8332896.
- ↑ Hu, S.; Pattatucci, A. M.; Patterson, C.; Li, L.; Fulker, D. W.; Cherny, S. S.; Kruglyak, L.; Hamer, D. H. (1995). "Linkage between sexual orientation and chromosome Xq28 in males but not in females". Nature Genetics. 11 (3): 248–256. doi:10.1038/ng1195-248. ISSN 1061-4036. PMID 7581447.
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ Sanders, A. R.; Martin, E. R.; Beecham, G. W.; Guo, S.; Dawood, K.; Rieger, G.; Badner, J. A.; Gershon, E. S.; Krishnappa, R. S. (2015). "Genome-wide scan demonstrates significant linkage for male sexual orientation". Psychological Medicine. 45 (7): 1379–1388. doi:10.1017/S0033291714002451. ISSN 1469-8978. PMID 25399360.
- ↑ Bailey, J. Michael; Pillard, Richard C.; Dawood, Khytam; Miller, Michael B.; Farrer, Lindsay A.; Trivedi, Shruti; Murphy, Robert L. (1999-03-01). "A Family History Study of Male Sexual Orientation Using Three Independent Samples". Behavior Genetics (به انگلیسی). 29 (2): 79–86. doi:10.1023/A:1021652204405. ISSN 1573-3297.
- ↑ Ganna, Andrea; Verweij, Karin J. H.; Nivard, Michel G.; Maier, Robert; Wedow, Robbee; Busch, Alexander S.; Abdellaoui, Abdel; Guo, Shengru; Sathirapongsasuti, J. Fah (2019). "Large-scale GWAS reveals insights into the genetic architecture of same-sex sexual behavior". Science (به انگلیسی). 365 (6456). doi:10.1126/science.aat7693. ISSN 0036-8075. PMID 31467194.
- ↑ Rice, G.; Anderson, C.; Risch, N.; Ebers, G. (1999-04-23). "Male homosexuality: absence of linkage to microsatellite markers at Xq28". Science (New York, N.Y.). 284 (5414): 665–667. doi:10.1126/science.284.5414.665. ISSN 0036-8075. PMID 10213693.
- ↑ Mustanski, Brian S.; Dupree, Michael G.; Nievergelt, Caroline M.; Bocklandt, Sven; Schork, Nicholas J.; Hamer, Dean H. (2005). "A genomewide scan of male sexual orientation". Human Genetics. 116 (4): 272–278. doi:10.1007/s00439-004-1241-4. ISSN 0340-6717. PMID 15645181.
- ↑ Sanders, Alan R.; Beecham, Gary W.; Guo, Shengru; Dawood, Khytam; Rieger, Gerulf; Badner, Judith A.; Gershon, Elliot S.; Krishnappa, Ritesha S.; Kolundzija, Alana B. (2017). "Genome-Wide Association Study of Male Sexual Orientation". Scientific Reports. 7 (1): 16950. doi:10.1038/s41598-017-15736-4. ISSN 2045-2322. PMC 5721098. PMID 29217827.
- ↑ Ioannidis, J. P.; Ntzani, E. E.; Trikalinos, T. A.; Contopoulos-Ioannidis, D. G. (2001). "Replication validity of genetic association studies". Nature Genetics. 29 (3): 306–309. doi:10.1038/ng749. ISSN 1061-4036. PMID 11600885.
- ↑ Ganna, Andrea; Verweij, Karin J. H.; Nivard, Michel G.; Maier, Robert; Wedow, Robbee; Busch, Alexander S.; Abdellaoui, Abdel; Guo, Shengru; Sathirapongsasuti, J. Fah (2019). "Large-scale GWAS reveals insights into the genetic architecture of same-sex sexual behavior". Science (New York, N.Y.). 365 (6456). doi:10.1126/science.aat7693. ISSN 1095-9203. PMID 31467194.
- ↑ Bendas, Johanna; Hummel, Thomas; Croy, Ilona (2018). "Olfactory Function Relates to Sexual Experience in Adults". Archives of Sexual Behavior. 47 (5): 1333–1339. doi:10.1007/s10508-018-1203-x. ISSN 1573-2800. PMID 29721723.
- ↑ Nováková, Lenka; Varella Valentová, Jaroslava; Havlíček, Jan (2013). "Olfactory performance is predicted by individual sex-atypicality, but not sexual orientation". PloS One. 8 (11): e80234. doi:10.1371/journal.pone.0080234. ISSN 1932-6203. PMC 3820642. PMID 24244657.