مردم براهویی: تفاوت میان نسخهها
Balochnation (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Balochnation (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== یکی از ایلاتی که منشا خیلی از طوایف بلوچ است براهویی زمانی بوجود آمد که ایل رند و لاشار سی سال جنگیدند و یاس و ناامیدی در کل طوایف بلوچ بواسطه این جنگ پیدا شد.میرابراهیم میروادی که از نسل رییس بورسوار بود و هم نژاد با ایل رییسی بود به طوایف بلوچ نامه داد دوباره اتحادیه تشکیل بدهیم که ابدالی ها زیاد تاخت و تاز میکنند در سرزمینمان در آنن زمان بلوچها براساس اتحادیه زندگی میکردند که اتحادیه رند و لاشار طوایف بلوچ زیادی را با هم جمع کردن بود که با جنگهایشان اتحادیه رند و لاشار از بین رفت.میرابراهیم به طوایف بلوچ پیغام اتحاد داد خیلی از طوایف بلوچ در شهر کلات در جنوب کویته جمع شدن با میرابراهیم میروادی متحد شده و اتحادیه براهویی بخاطر اسم میرابراهیم میروادی بوجود آمد ((بلوچها به ابراهیم میگند براهو))..دلیل فرق زبان براهوییا با بقیه بلوچها هم حکومت دراویدی ها در شهر کلات هست که از طرف حکام مغول هند در شهر کلات قلعه ساخته و ساکن بودن که طوایف بلوچ اطرافشان این زبان را برداشته و با زبان بلوچی قاطی کرده و زبانی مجزا شد که اتحادیه طوایف براهو بعدا به این زبان صحبت کردن . براهوییها [[مسلمان]] و [[سنی|سنیمذهباند]]<ref name="Andrew Dalby - Hindu origin of Brahui people">{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=CnckpL8auSIC&pg=PA96&dq=brahui+hindu#v=onepage&q=brahui%20hindu&f=false|title=Dictionary of Languages: The Definitive Reference to More Than 400 Languages|date=2004-03-01|publisher=Columbia University Press|accessdate=2010-09-09|isbn=978-0-231-11569-8}}</ref> و برخی از آنها نیز به فرقهٔ ذکری منتسب هستند. == |
== یکی از ایلاتی که منشا خیلی از طوایف بلوچ است براهویی زمانی بوجود آمد که ایل رند و لاشار سی سال جنگیدند و یاس و ناامیدی در کل طوایف بلوچ بواسطه این جنگ پیدا شد.میرابراهیم میروادی که از نسل رییس بورسوار بود و هم نژاد با ایل رییسی بود به طوایف بلوچ نامه داد دوباره اتحادیه تشکیل بدهیم که ابدالی ها زیاد تاخت و تاز میکنند در سرزمینمان در آنن زمان بلوچها براساس اتحادیه زندگی میکردند که اتحادیه رند و لاشار طوایف بلوچ زیادی را با هم جمع کردن بود که با جنگهایشان اتحادیه رند و لاشار از بین رفت.میرابراهیم به طوایف بلوچ پیغام اتحاد داد خیلی از طوایف بلوچ در شهر کلات در جنوب کویته جمع شدن با میرابراهیم میروادی متحد شده و اتحادیه براهویی بخاطر اسم میرابراهیم میروادی بوجود آمد ((بلوچها به ابراهیم میگند براهو))..دلیل فرق زبان براهوییا با بقیه بلوچها هم حکومت دراویدی ها در شهر کلات هست که از طرف حکام مغول هند در شهر کلات قلعه ساخته و ساکن بودن که طوایف بلوچ اطرافشان این زبان را برداشته و با زبان بلوچی قاطی کرده و زبانی مجزا شد که اتحادیه طوایف براهو بعدا به این زبان صحبت کردن . براهوییها [[مسلمان]] و [[سنی|سنیمذهباند]]<ref name="Andrew Dalby - Hindu origin of Brahui people">{{cite book|url=https://books.google.com/books?id=CnckpL8auSIC&pg=PA96&dq=brahui+hindu#v=onepage&q=brahui%20hindu&f=false|title=Dictionary of Languages: The Definitive Reference to More Than 400 Languages|date=2004-03-01|publisher=Columbia University Press|accessdate=2010-09-09|isbn=978-0-231-11569-8}}</ref> و برخی از آنها نیز به فرقهٔ ذکری منتسب هستند. == |
||
⚫ | .<ref name=":0">{{یادکرد دانشنامه|مقاله=براهویی|دانشنامه=[[دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|ویرایش=|جلد=۱۱|سال=۱۳۸۱|ناشر=[[مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]|مکان=تهران|نشانی=https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7539|زبان=fa|نام۱=عباس عبدالله|نام خانوادگی۱=گروسی|نام۲=محمد سعید|نام خانوادگی۲=جانب الهی}}</ref> |
||
== نژاد == |
|||
⚫ | |||
== خاستگاه == |
== خاستگاه == |
نسخهٔ ۶ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۹
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
زبانها | |
---|---|
براهویی بلوچی | |
دین | |
اسلام سنی (حنفی) | |
قومیتهای وابسته | |
بلوچ |
براهویی نام قومی است از اقوام بلوچ که در جهان بالغ بر حدود ۲٫۲ میلیون نفر جمعیت دارند، و عمدتاً در بلوچستانِ پاکستان و ایران زندگی میکنند.[۱][۲] زبان براهویی متعلق به خانوادهٔ زبانهای دراویدی است و دین آنها عمدتاً اسلام و مذهبشان سنی است. براهوییها اکثراً چادرنشین اند و در سیاه چادر بسر میبرند. مهمترین تیرههای براهویی عبارتند از: ١.موسي زهي ٢.جنگي زهي٣.عيسي زهي٤.مستان زهي٥.شاگزهي٦.ياگي زهي٧.كيازهي ٨.زيركاري ٩.مينگل عيدوزهي
یکی از ایلاتی که منشا خیلی از طوایف بلوچ است براهویی زمانی بوجود آمد که ایل رند و لاشار سی سال جنگیدند و یاس و ناامیدی در کل طوایف بلوچ بواسطه این جنگ پیدا شد.میرابراهیم میروادی که از نسل رییس بورسوار بود و هم نژاد با ایل رییسی بود به طوایف بلوچ نامه داد دوباره اتحادیه تشکیل بدهیم که ابدالی ها زیاد تاخت و تاز میکنند در سرزمینمان در آنن زمان بلوچها براساس اتحادیه زندگی میکردند که اتحادیه رند و لاشار طوایف بلوچ زیادی را با هم جمع کردن بود که با جنگهایشان اتحادیه رند و لاشار از بین رفت.میرابراهیم به طوایف بلوچ پیغام اتحاد داد خیلی از طوایف بلوچ در شهر کلات در جنوب کویته جمع شدن با میرابراهیم میروادی متحد شده و اتحادیه براهویی بخاطر اسم میرابراهیم میروادی بوجود آمد ((بلوچها به ابراهیم میگند براهو))..دلیل فرق زبان براهوییا با بقیه بلوچها هم حکومت دراویدی ها در شهر کلات هست که از طرف حکام مغول هند در شهر کلات قلعه ساخته و ساکن بودن که طوایف بلوچ اطرافشان این زبان را برداشته و با زبان بلوچی قاطی کرده و زبانی مجزا شد که اتحادیه طوایف براهو بعدا به این زبان صحبت کردن . براهوییها مسلمان و سنیمذهباند[۳] و برخی از آنها نیز به فرقهٔ ذکری منتسب هستند.
.[۴]
خاستگاه
زبان براهویی متعلق به خانوادهٔ زبانهای دراویدی است. این حقیقت که اقوام دیگری که زبانهای دراویدی تکلم میکنند اکثراً در جنوب هند ساکناند باعث تردید در مورد خاستگاه قوم براهویی شدهاست. سه نظریه در مورد خاستگاه قوم براهویی در دنیای آکادمیک وجود دارد. یک نظریه این است که براهوییها یک قوم متعلق به اقوام دراویدی هستند و در زمانی که دیگر اقوام دراویدی پراکنده شدهبودند، توسط اقوام هندوایرانیزبان محاصره شدند. نظریهٔ دیگر این است که آنان در قرون ۱۳و ۱۴ از داخل هند به بلوچستان مهاجرت کردهاند،[۵] و نظریهٔ سوم این است که براهوییها در سال ۱۰۰۰ پ. م از داخل هند به بلوچستان مهاجرت کردند. عدم وجود هرگونه نفوذ فرهنگ ایرانی (اوستایی) در زبان براهویی این فرضیه را تقویت میکند.
در زبان براهویی بهطور عمده از واژههای بلوچی (زبان متعلق به ایران غربی)، سندی و پشتو استفاده شدهاست،[۶] با این حال براهوییها همبستگی ژنتیکی بالایی با اقوام دراویدی در نسبت به همسایگان هندوایرانی خود ندارند. پگنی و همکارانش نتیجه میگیرند که این نشان میدهد که براهوییها اگرچه به زبان دراویدی سخن میگویند، اما ژنتیک آنها کاملاً توسط اقوام هندوایرانیزبان جایگزین شدهاست.[۷]
بنا بر نظر تِیت[۸] براهوییها در اصل قسمتی از ایل ماماسنی (یا مَمَسنی) بودند که در جنوبشرقی پنجگور در جبیری تمرکز و استقرار داشتند. ماماسنیها که اصالتاً لُر هستند، در بلوچستان به «محمد حسنی» معروفاند.[۹] از تشابه نام براهویی با بعضی طایفههای کُرد ساکن در کلات (محل استقرار اولیهٔ براهویی) مانند برادوست یا براخوی، برخی احتمال دادهاند که براهوییها اصالتی کرد دارند.
تا چندی پیش حدود ۳۰۰ هزار نفر از طایفهٔ براخوی در اطراف کلات زندگی میکردند و حکومت مرکزی بلوچستان در دست یکی از تیرههای آن به نام کمبرانی (= قنبرانی) قرار داشت.[۱۰] به هنگام تحقیقات دایمز در بلوچستان، یک طایفهٔ مهم از کردها در میان براهوییها میزیستند. از این رو، براهوییهای لسبیله را «کُرد - گالی» و زبانشان را کُرد- گال مینامیدند.[۴]
برخی از محققان براهوییها را در اصل همان طایفهٔ کوفچ یا قُفْص ساکن کوههای کرمان دانستهاند که به قول مقدسی، زبانشان نامفهوم و شبیه زبان اهل سِند بودهاست.[۱۱]
جمعیت
مطابق قدیمیترین برآورد جمعیتی، مردان جنگی قبایل عمدهٔ براهویی حدود ۱۰۳ هزار نفر تخمین زده میشدند. در سرشماری ۱۳۱۹ قمری/۱۹۰۱ میلادی، جمعیت براهوییهای قلمرو امارت کلات ۳۰۰ هزار نفر ذکر شدهاست. در منابع به ۸۶۱ هزار تن براهوییزبان در کلات و ۱۸ هزار تن در افغانستان اشاره شدهاست. در ۱۳۷۷ خورشیدی جمعیت عشایری کوچندهٔ براهویی در ایران - که عمدتاً در محدودهٔ شهرستانهای زابل، زاهدان و بیرجند بهسر میبرند - ۹۱۷ ،۳ نفر (۵۸۳ خانوار) بودهاست.[۴]
پراکندگی
طوایف براهویی در مناطق زیر سکونت داشتند و برخی هنوز هم ساکن هستند:
پاکستان
مراکز عمدهٔ براهوییها در بلوچستان و سند، اطراف کویته، کلات، خاران، حوضدار، نوککندی، دالبندین، پنجگور، تربت و لسبیله است.[۱]
افغانستان
گروهی از براهوییهای نیمهساکن در مسیر رود هلمند (هیرمند) از چهار برجک به طرف مشرق تا شُراوَک و نُوشْکی مسکنگزیدهاند. اینان طول سال را در شراوک زندگیمیکنند و شماری از آنها زمستان را در رودبار و هلمند سفلی میگذرانند.[۱]
ترکمنستان
اجداد براهوییها در سدهٔ ۱۳ و اوایل سدهٔ ۱۴ قمری بههمراه بلوچها و افغانها به این منطقه مهاجرت کردهاند و اکنون بیشتر در واحهٔ مرو زندگی میکنند.[۱]
ایران
تعداد زیادی از براهوییهای ایران از حوزهٔ بلوچستان به بیرون رفتهاند و بیشتر در نواحی زاهدان، خاش و سیستان پراکنده بودهاند. شهر نیمروز در قدیم اردوگاه تابستانی مهاجران براهویی بودهاست. بنابه روایات شفاهی، در زمان مددخان کُرد در خاش میان او و گروهی از براهوییها جنگ درگرفت و با آنکه براهوییها شکست خوردند، ولی گروهی از آنها در همانجا اقامت گزیدند و جمعی نیز به همراه شریفخان به سیستان مهاجرت کردند.[۴] گزارشهای مکتوبی دربارهٔ اقامت براهوییها در سیستان در دست نیست و حتی مؤلف جغرافیای نیمروز که کتاب خود را در ۱۲۸۸ قمری تألیف کرده، و شمار طوایف سیستان را ذکر کرده، از براهویی نام نبردهاست، اما ۳ دهه بعد، تیت از حضور دو هزار براهویی در سیستان خبر میدهد.[۱]
براهوییها پس از مهاجرت به سیستان با طایفهٔ قدرتمند سَرْبَندی (در محل به سرابندی شهرت دارند) که خود را با براهوییها از یک تبار نمیدانستند، متحد شدند. این دو گروه قنبر، بنیانگذار حکومت کلات را اولین رئیس خود میدانند.[۴] براهوییهای نیمهچادرنشین ایران تا چندی پیش تقریباً همگی در سیستان زندگی میکردند و تنها معدودی از آنها نزدیک خاش اقامت داشتند.[۱]
براهوییهای سیستان به دو گروه یکجاکوچنده و کوچنده تقسیم شدهاند. گروههای یکجاکوچنده بیشتر در نواحی دریاچهٔ هامون، در روستاهای حسینآباد، لوتک، دهامامی (پشت آب)، ده حاج علیم خان، و در مشرق پَلْگَک زندگی میکنند و به کشاورزی اشتغال دارند. گروههای دامدار و کوچنده در همان ناحیه و در لوتک دشت کبوتران، ورمال، دشت میرآخوری، پوزه عدل شاه، گینَکه، اسبی، اَسَک، ریگاوَک، چاه لشکران، چاه الله داد و شیله استقرار دارند. برخی از براهوییها که در مناطقی مثل ورمال و سوردگال (سوردغال) و اطراف شیله هستند، در تمام فصول در سیاهچادر بهسر میبرند. براهوییهای دامدار نزدیک به ۳ ماه از سال، معمولاً از نیمهٔ اسفند به مناطق ییلاقی میروند. یک گروه از آنها به خاش و منطقهٔ قطارخنجک و جونآباد در دامنهٔ کوه تفتان، و گروه دیگر از مسیر سفیدابه به نواحی ییلاقی بیرجند، مثل حسینآباد و سربیشه میروند وگروهی هم در مناطق جنوبی استان کرمان در شهرستانهای رودبارجنوب وکهنوج و بخش اسماعیله جیرفت و عنبرآباد ساکن هستند.[۴]
تشکیلات سیاسی و تقسیمات اجتماعی
در میان براهوییها، کوچکترین واحد اجتماعی «شَلْوار» است. اعضای یک شلوار پدرتبار هستند و نیای مشترک دارند.[۱۲] از مجموع چند شلوار، تیره، و از مجموع تیرهها، طایفه شکل میگیرد. در این جامعهٔ عشایری واحد دیگری به نام «خیل» وجود دارد که معمولاً از چند شلوار از یک تیره یا طایفهٔ همتبار یا تیرهها و طایفههای غیرهم تبار شکل مییابد. اعضای خیل با یکدیگر رابطهٔ اقتصادی دارند و نه نَسَبی. خیل فقط به هنگام کوچ فصلی و در عرصهٔ کوچ موجودیت خارجی پیدا میکند. شمار اعضای خیل در کوچهای مختلف معمولاً متفاوت است. یک طایفه به هنگام کوچ ممکن است به چند خیل تقسیم شود. پاتینجر به ۶ طایفهٔ براهویی اشاره میکند که هر یک به ۲۰ تا ۳۰ خیل تقسیم میشدند.[۴]
هر یک از واحدهای اجتماعی براهویی رئیس یا رهبری دارند که در ردهٔ «شلوار» و تیره «ریشسفید» یا «کُماش»، و در ردهٔ طایفه «کدخدا» یا «سردار» نامیده میشوند. هر خیل نیز تحت رهبری «سرخیل» اداره میشود. رؤسای طایفههای براهویی سیستان اعم از اسکانیافته یا کوچنده، عنوان کدخدا داشتهاند که یک درجه پایینتر از سردار و عامل ارتباط سردار و طایفه محسوب میشدهاند.[۴]
تقسیمبندی ایلی در سازمان سیاسی براهوییهای ساکن در خارج از ایران با براهوییهای ایران تفاوت دارد. مثلاً در پاکستان کوچکترین واحد اجتماعی همتبار در قبیلهٔ براهویی «پِرا» نام دارد. پس از آن «شلوار» است و از مجموعهٔ چند شلوار «تهکر» شکل میگیرد که سرپرست آن از بین کماشها (ریشسفیدان شلوارها) انتخاب و «تهکری» یا «میر» نامیده میشود. از مجموع چند «تهکر» قبیله شکل میگیرد و رئیس آن از بین شایستهترین «تهکریها» بهعنوان «سردار» انتخاب میشود.[۴]
تیرههای براهویی
براهوییهای کنونی ایران یک طایفهٔ بزرگ متشکل از چند تیره را تشکیل میدهند که عمدتاً به سیستان مهاجرت کردند. مهمترین و پرجمعیتترین تیرههای براهویی ایران زرکاری یا زیرکاری است که بیشتر دامدارند و در منطقهٔ لوتک زندگی میکنند. شاخههای رهبری بزرگْ طایفهٔ براهویی نیز از این تیره برمیخاستند.[۴] تیرههای یاگیزیی (یاغیزیی)، موسیزیی، جنگی زیی، عیسی زیی، مستان زیی، شاهی زیی و شربت زیی نیز از تیرههای دیگر براهویی هستند.[۱۳]
الفنباین این تیرهها را با عنوان طایفه در فهرست طوایف براهویی آوردهاست.[۱] این تیرهها معمولاً پدر تبار هستند و پسوند «زَیی» (به صورت زهی و زایی هم تلفظ میشود) نشان از همتباری اعضای هر تیره دارد. این پسوند معمولاً از نسل سوم به دنبالهٔ نام افرادی که تیره به او منسوب میگردد، افزوده میشود.[۴] پرسن در شرح طایفهٔ ماریِ (ماریها به هنگام اقتدار براهوییهای کلات از بلوچها جدا شدند و به آنها پیوستند) پاکستان از پسوند اِنی و اَنی به عنوان نسل و فرزندان هم نام میبرد که پیش از تداول پسوند زیی به دنبال نام افراد افزوده میشدهاست. به گفتهٔ پاستنر طوایف براهویی مکران نام و هویت خود را از نام جد خود که غالباً با پسوند زیی همراه است، میگیرند، مانند عمر زیی یا محمود زیی؛ برخی نیز مانند محمود حسنی برآنند که نام خود را از نام محل اقامت یا سردار بزرگ طایفهشان گرفتهاند. با این حال تیرههایی هستند که خود را براهویی میدانند، ولی با براهویی از یکتبار نیستند و در حقیقت وابسته به آنها محسوب میشوند، مثل لوارزیی که منسوب به براهوییاند. در پاکستان به چنین طوایف وابستهای «پلّو شریک» یا «پلّوی» میگویند. اگر رؤسای این طوایف در یک منطقه میزیستند، «هم پلّه» محسوب میشدند که در غم و شادی هم شریک بودند. در سیستان به چنین رابطهای اصطلاحاً «مرگ و زِند» میگویند، مثلاً بارانیها با براهوییها «مرگ و زند» دارند، یعنی در مراسم غم و شادی یکدیگر شرکت میکنند.[۴]
به نظر الفنباین، اصطلاح «طایفهٔ براهویی» بیشتر مفهوم یک موجودیت سیاسی را به ذهن میآورد، تا موجودیت قومی.[۱] طایفهٔ براهویی ترکیب شکنندهای از گروهبندی خانوادههایی است که به سبب منافع متقابل مانند حقوق چرا، مالکیت گله و گاو و بستگیهای خونی (که کمتر از موارد دیگر اهمیت دارد) به یکدیگر میپیوندند. بهطور کلی ضوابط بنیادی در پیوستگی طایفههای براهویی بر نسب پدر تباری و پیمان سیاسی نهاده شدهاست.[۱] بنابر تحقیقات الفنباین، براهوییهای ایران، افغانستان و پاکستان از ۲۷ طایفه ترکیب یافتهاست که ۸ طایفهٔ آن اصلی، و بقیه طوایف وابسته هستند. بزرگترین طایفه از طوایف وابسته، مِنْگل بودهاست که با طایفههایبِنْگلزیی، بیزَنْجو و مَهْمَسانی (محمدحسنی، احتمالاً ممسنی) بیش از ۸۰٪ جمعیت این گروه را تشکیل میدهند.[۱] تقریباً ۸۰٪ از جمعیت طوایف اصلی به طایفههای قلندرانی، میرواری، قنبرانی و سومالانی متعلق بودهاند. الفنباین فهرستی از ۲۷ طایفهٔ براهویی را همراه با محل سکنای آنها در کشورهای مختلف و زبان هر طایفه براساس صورت رسمی متعلق به میراحمدیار، آخرین خان کلات به دست دادهاست.[۱]
پیشینهٔ تاریخی
براهوییها در دورهای نسبتاً طولانی - از اواخر دورهٔ صفوی تا اواخر دورهٔ قاجار - یکی از قدرتمندترین گروههای حکومتگر بلوچستان بودهاند. آنان در زمان نادرشاه با تشکیل اتحادیهای از طوایف مختلف، حکومت قسمت عمدهٔ بلوچستان را در دست گرفتند و قدرت بسیار یافتند.[۱۴] در زمان سلطنت شاهجهان تیموری حکومتی منسجم و قوی با عنوان خاننشین کلات ظهور کرد که اقتدار آن برپایهٔ نظام پیچیدهٔ اتحادیهٔ براهویی ها (شامل طایفههای قمبرانی یا قنبرانی، میرواری، ایلتازیی) و اقوام مماسنی که با براهوییها هم ریشه بودند و همچنین بلوچهای رَند و لاشاری و دهواریهای کشاورز استوار بود. نخستین رهبر این حکومت شخصی به نام میرواری میراحمدخان یکم بود که قلمرو خود را گسترش داد و به خودمختاری دست یافت. جانشین او میرعبداللهخان بر وسعت قلمرو و تثبیت نفوذ براهوییها افزود و با تصرف کراچی ایالت سند را به قلمرو خود ملحق ساخت.[۱]
پاتینجر مؤسس دولت براهویی را قنبر، نیای طایفه یا تیرهٔ قنبرانی میداند و سایکس قنبر را سرکردهٔ شبانان براهویی دانسته که در اواسط سدهٔ ۱۷ میلادی، به دعوت یکی از راجههای هندوستان با افاغنهٔ مهاجم به بلوچستان جنگیدند و پس از شکست افغانها بر منطقه تسلط یافتند و حتی راجه را از حکومت برداشتند و خود مستقلاً زمام امور را در دست گرفتند.[۱۵] مقارن لشکرکشیهای نادرشاه، عبدالله خان نوادهٔ قنبر در کلات حکومت داشت. او پس از جنگ با اشرف افغان و به قتل رساندن او و لشکریانش، سر او را برای نادرشاه افشار فرستاد و نادرشاه حکومت او، و سپس حکومت پسر او نصیر یا ناصرخان را تأیید کرد و به او لقب بیگلربیگی داد. با اینهمه، او بعد از مرگ نادر ادعای استقلال کرد و با احمدخان درّانی حاکم افغانستان به جنگ برخاست، ولی توفیق نیافت و بعد از او محمودخان و سپس مهراب خان حاکم شدند. مهراب خان نخست با نمایندهٔ انگلیس قرارداد همکاری بست، ولی پس از مدتی از تعهد شانه خالی کرد و از کسانی بود که با نیروهایش در ۱۲۵۴ قمری/۱۸۳۹ میلادی در گردنهٔ بولان، همراه با افغانان از پیشروی ارتش انگلیس جلوگیری کرد. انگلیسیها اردویی برای تنبیه او به کلات فرستادند و در جنگی که بین آنها درگرفت، مهراب خان با اتباعش کشته شدند و کلات به تصرف قوای انگلیس درآمد. انگلیسیها ناصرخان دوم را جانشین او کردند و یک نفر انگلیسی را به عنوان مشاور او در نظر گرفتند. وقتی در ۱۲۷۲ قمری/۱۸۵۶ میلادی بین دو کشور ایران و انگلیس جنگ درگرفت، مشاور انگلیسی او به مأموریت بوشهر رفت و ناصرخان توسط مخالفانش مسموم شد و خدادادخان جای او را گرفت.[۴] او نیز با انگلیس پیمان مودت بست و ۲۰ سال بر ناحیهای که تا بمپور امتداد داشت، فرمانروایی کرد، تا آنکه بلوچستان تجزیه شد و دولت بریتانیا کلات را جزو امپراتوری هند درآورد و قسمتی از بلوچستان به پاکستان ملحق شد.[۱]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ Elfenbein, Josef (1989). "BRAHUI". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Vol. IV/4. p. 433-443.
{{cite encyclopedia}}
: URL–wikilink conflict (help) - ↑ Venkatesh, Karthik (2017-02-18). "A slice of south India in Balochistan". livemint.com/. Retrieved 2017-12-27.
- ↑ Dictionary of Languages: The Definitive Reference to More Than 400 Languages. Columbia University Press. 2004-03-01. ISBN 978-0-231-11569-8. Retrieved 2010-09-09.
- ↑ ۴٫۰۰ ۴٫۰۱ ۴٫۰۲ ۴٫۰۳ ۴٫۰۴ ۴٫۰۵ ۴٫۰۶ ۴٫۰۷ ۴٫۰۸ ۴٫۰۹ ۴٫۱۰ ۴٫۱۱ ۴٫۱۲ گروسی، عباس عبدالله؛ جانب الهی، محمد سعید (۱۳۸۱). «براهویی». [[دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]]. ج. ۱۱. تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. تداخل پیوند خارجی و ویکیپیوند (کمک)
- ↑ [Sergent, Genèse de l'Inde]
- ↑ Elfenbein, J. H. (1987). "A periplous of the 'Brahui problem'". Studia Iranica. 16: 215–233. doi:10.2143/si.16.2.2014604.
- ↑ Pagani (2017) states in its "Conclusion" that there is "No historical or linguistic data support" the possibility that "the Brahui ancestors were Indo-European speakers, who later adopted a Dravidian language."
- ↑ Tate, G. P. (1909). The frontiers of Baluchistan (به انگلیسی). London. p. 323.
- ↑ Tate, G. P. (1909). The frontiers of Baluchistan (به انگلیسی). London. p. 325.
- ↑ مردوخ کردستانی، محمد. تاریخ مردوخ. تهران: چاپخانهٔ ارتش. صص. ۸۰.
- ↑ سیدسجادی، منصور (۱۳۶۸). «تاریخ قوم کوچ». فصلنامهٔ ذخایر انقلاب (۷): ۱۰۹.
- ↑ جانباللهی، محمد سعید (۱۳۶۲). «مقدمهای بر شناخت طوایف سیستان». مجموعه مقالات مردمشناسی، دفتر دوم ایلات و عشایر: ۱۲۵.
- ↑ جانباللهی، محمد سعید (۱۳۶۲). «مقدمهای بر شناخت طوایف سیستان». مجموعه مقالات مردمشناسی، دفتر دوم ایلات و عشایر: ۱۴۷.
- ↑ جانباللهی، محمد سعید (۱۳۶۲). «مقدمهای بر شناخت طوایف سیستان». مجموعه مقالات مردمشناسی، دفتر دوم ایلات و عشایر: ۱۳۴.
- ↑ جانباللهی، محمد سعید (۱۳۶۲). «مقدمهای بر شناخت طوایف سیستان». مجموعه مقالات مردمشناسی، دفتر دوم ایلات و عشایر: ۱۳۵.
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مردم براهویی موجود است. |
ویکینبشته حاوی متنی از ویرایش یازدهم دانشنامه بریتانیکا «Brahui» است. |