لئو تولستوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
ابرابزار
برچسب‌ها: دارای ادبیات عامیانه برخی خطوط با فاصله آغاز شده‌اند
خط ۳: خط ۳:
| نام = لِو نیکلایِویچ تولستوی
| نام = لِو نیکلایِویچ تولستوی
| تصویر = Leo Tolstoy, portrait.jpg|250px
| تصویر = Leo Tolstoy, portrait.jpg|250px
| توضیح تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام اصلی = '''لئو نیکُلایویچ تولستوی'''
| نام اصلی = '''لئو نیکُلایویچ تولستوی'''
| زمینه فعالیت عارف و فیلسوف و نویسنده رمان
| زمینه فعالیت عارف و فیلسوف و نویسنده رمان
| ملیت = {{پرچم|روسیه}}
| ملیت = {{پرچم|روسیه}}
| تاریخ تولد = {{تولد|۱۸۲۸|۹|۹}} میلادی
| تاریخ تولد = {{تولد|۱۸۲۸|۹|۹}} میلادی
خط ۳۹: خط ۳۹:
تولستوی بیست و هشتم اوت ۱۸۲۸ میلادی در خانواده‌ای از بزرگان و با پیشینهٔ بسیار کهن در [[یاسنایا پالیانا]] (۱۶۰کیلومتری جنوب مسکو از تابع شهر تولا) زاده شد. پدر او؛ کنت گراف نیکلای ایلیچ تولستوی Граф Никола́й Ильи́ч Толсто́й و مادرش شاهزاده خانم؛ ماریا نیکلایونا والکونسکایا Княгиня Мари́я Никола́евна Волко́нская بود. مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و پس از آن سرپرست او عمه‌اش تاتیانا بود. او در سال ۱۸۴۴م. در رشتهٔ زبان‌های شرقی در دانشگاه [[قازان]] نام‌نویسی کرد، ولی پس از سه سال، در تاریخ ۱۸۴۶م. از آن رشته به رشته حقوق رفت<ref>[http://www.ketabnews.com/fa/news/285/لئو-تولستوی لئو تولستوی | کتاب نیوز]</ref> تا با کسب دانش [[وکالت]] به زندگی نابسامان ۳۵۰ نفر [[کشاورز]] روزمزد، که پس از مرگ پدر و مادرش به او واگذار شده بودند، رسیدگی کند و با بهبود کشاورزی خود به رنج آنان پایان دهد.<ref name="dw">{{یادکرد وب| نشانی = http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6250441,00.html| عنوان = تولستوی؛ صدمین سالروز مرگ خالق «جنگ و صلح» | تاریخ بازدید = ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰| تاریخ = ۱۹ نوامبر ۲۰۱۰| ناشر = [[دیچه‌وله فارسی]]| زبان = فارسی}}</ref>
تولستوی بیست و هشتم اوت ۱۸۲۸ میلادی در خانواده‌ای از بزرگان و با پیشینهٔ بسیار کهن در [[یاسنایا پالیانا]] (۱۶۰کیلومتری جنوب مسکو از تابع شهر تولا) زاده شد. پدر او؛ کنت گراف نیکلای ایلیچ تولستوی Граф Никола́й Ильи́ч Толсто́й و مادرش شاهزاده خانم؛ ماریا نیکلایونا والکونسکایا Княгиня Мари́я Никола́евна Волко́нская بود. مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و پس از آن سرپرست او عمه‌اش تاتیانا بود. او در سال ۱۸۴۴م. در رشتهٔ زبان‌های شرقی در دانشگاه [[قازان]] نام‌نویسی کرد، ولی پس از سه سال، در تاریخ ۱۸۴۶م. از آن رشته به رشته حقوق رفت<ref>[http://www.ketabnews.com/fa/news/285/لئو-تولستوی لئو تولستوی | کتاب نیوز]</ref> تا با کسب دانش [[وکالت]] به زندگی نابسامان ۳۵۰ نفر [[کشاورز]] روزمزد، که پس از مرگ پدر و مادرش به او واگذار شده بودند، رسیدگی کند و با بهبود کشاورزی خود به رنج آنان پایان دهد.<ref name="dw">{{یادکرد وب| نشانی = http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6250441,00.html| عنوان = تولستوی؛ صدمین سالروز مرگ خالق «جنگ و صلح» | تاریخ بازدید = ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰| تاریخ = ۱۹ نوامبر ۲۰۱۰| ناشر = [[دیچه‌وله فارسی]]| زبان = فارسی}}</ref>


او در سال ۱۸۴۷ میلادی دانشکده حقوق را رها می‌کند و به زادگاهش بازمی‌گردد. سال ۱۸۵۱ تولستوی در ارتش نام نویسی می‌کند و به مأموریت [[قفقاز]] که در آن زمان تازه به دست روس‌ها افتاده بود می‌رود. در تابستان همان سال، اثر خود «کودکی» را می‌نویسد. این داستان سال بعد در مجله معاصر، چاپ می‌شود.<ref>Толстой С. М. «Толстой и Толстые». Очерки из истории рода = „Tolstoï et les Tolstoï“. Essais de histoire de la famille / Пер. с фр. Н. И. Азаровой. — М. : Сов. Россия, 1990. — 228 с.</ref>
او در سال ۱۸۴۷ میلادی دانشکده حقوق را رها می‌کند و به زادگاهش بازمی‌گردد. سال ۱۸۵۱ تولستوی در ارتش نام‌نویسی می‌کند و به مأموریت [[قفقاز]] که در آن زمان تازه به دست روس‌ها افتاده بود می‌رود. در تابستان همان سال، اثر خود «کودکی» را می‌نویسد. این داستان سال بعد در مجله معاصر، چاپ می‌شود.<ref>Толстой С. М. «Толстой и Толстые». Очерки из истории рода = „Tolstoï et les Tolstoï“. Essais de histoire de la famille / Пер. с фр. Н. И. Азаровой. — М. : Сов. Россия, 1990. — 228 с.</ref>
تولستوی هنگام خدمت در ارتش تزار، نوشتن به صورت حرفه‌ای را آغاز می‌کند. بودن در جنگ، دستمایه پایه ای برای رمان‌ها و داستان‌ها در دسترس او می‌گذارد و با نگاه جستجوگرش میان مردم و دور و برش، نوشته هایش را پربارتر می کند. در ۱۸۵۴ به سواستوپُل رفته و به سپاه [[کریمه]] می‌پیوندند. در این زمان او به درجه ستوانی رسیده و به دفاع از میهن می‌پردازد. نتیجه این دوران را در «حکایت‌های سواستوپُل» که حاوی سه داستان خواندنی ست منعکس می‌کند.<ref>Бурнашева Н. И. Комментарии. «Севастополь в декабре месяце» // Толстой Л. Н. Полн. собр. соч. : в 100 т. — Худ. произведения: в 18 т / Подг. текста и комм. Н. И. Бурнашевой; ред. тома Л. Д. Громова-Опульская. — М. : Наука, 2002. — Т. II. — С. 393—394. — ISBN 5-02-022757-9.</ref>
تولستوی هنگام خدمت در ارتش تزار، نوشتن به صورت حرفه‌ای را آغاز می‌کند. بودن در جنگ، دستمایه پایه ای برای رمان‌ها و داستان‌ها در دسترس او می‌گذارد و با نگاه جستجوگرش میان مردم و دور و برش، نوشته‌هایش را پربارتر می‌کند. در ۱۸۵۴ به سواستوپُل رفته و به سپاه [[کریمه]] می‌پیوندند. در این زمان او به درجه ستوانی رسیده و به دفاع از میهن می‌پردازد. نتیجه این دوران را در «حکایت‌های سواستوپُل» که حاوی سه داستان خواندنی ست منعکس می‌کند.<ref>Бурнашева Н. И. Комментарии. «Севастополь в декабре месяце» // Толстой Л. Н. Полн. собр. соч. : в 100 т. — Худ. произведения: в 18 т / Подг. текста и комм. Н. И. Бурнашевой; ред. тома Л. Д. Громова-Опульская. — М. : Наука, 2002. — Т. II. — С. 393—394. — ISBN 5-02-022757-9.</ref>
تولستوی در این داستان‌ها تلاش کرده با بهره گیری از دریافتهای خود که در جنگ تجربه کرده، چهره ای دیگر از آن را نشان دهد. وی جنگ را پشت مراسم رسمی به نمایش می گذارد. در سال ۱۸۵۶ از ارتش کناره‌گیری می‌کند و به زادگاه خود بازمی‌گردد. پس از آن سفری شش‌ماهه را به کشورهای [[فرانسه]]، [[انگلستان]]، [[آلمان]]، [[ایتالیا]] و [[سوییس]] آغاز می‌کند تا باشیوه زندگی، فرهنگ و باورهای مردم این کشورها آشنا شود. در سال ۱۸۵۸ میلادی داستان «سه مرگ» را منتشر می‌کند و در سال ۱۸۵۹ دبستانی برای کودکان و دهقان زادگان یاسنایا پالیانا می‌سازد.<ref>ابراهیمی ترکمان، ابوذر و شفیعی، فرزانه، راه رفتن با کفش‌های تولستوی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، ۱۳۹۲، صص ۱۲–۱۱، شابک ۲-۳۸۹-۱۲۱-۶۰۰-۹۷۸</ref>
تولستوی در این داستان‌ها تلاش کرده با بهره‌گیری از دریافتهای خود که در جنگ تجربه کرده، چهره ای دیگر از آن را نشان دهد. وی جنگ را پشت مراسم رسمی به نمایش می‌گذارد. در سال ۱۸۵۶ از ارتش کناره‌گیری می‌کند و به زادگاه خود بازمی‌گردد. پس از آن سفری شش‌ماهه را به کشورهای [[فرانسه]]، [[انگلستان]]، [[آلمان]]، [[ایتالیا]] و [[سوییس]] آغاز می‌کند تا باشیوه زندگی، فرهنگ و باورهای مردم این کشورها آشنا شود. در سال ۱۸۵۸ میلادی داستان «سه مرگ» را منتشر می‌کند و در سال ۱۸۵۹ دبستانی برای کودکان و دهقان زادگان یاسنایا پالیانا می‌سازد.<ref>ابراهیمی ترکمان، ابوذر و شفیعی، فرزانه، راه رفتن با کفش‌های تولستوی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، ۱۳۹۲، صص ۱۲–۱۱، شابک ۲-۳۸۹-۱۲۱-۶۰۰-۹۷۸</ref>
[[پرونده:1856. Л.Н.Толстой.jpg|بندانگشتی|1856]]
[[پرونده:1856. Л.Н.Толстой.jpg|بندانگشتی|۱۸۵۶]]
{{سخ}}
<br/>
[[پرونده:Tolstoy 1876.jpg|بندانگشتی|تولستوی در سال 1876]]
[[پرونده:Tolstoy 1876.jpg|بندانگشتی|تولستوی در سال ۱۸۷۶]]
<br/>


== اصلاحات اجتماعی و آموزش و پرورش کودکان ==
== اصلاحات اجتماعی و آموزش و پرورش کودکان ==
لئو با نگاه ویژه ای که به آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان داشت، در سال ۱۸۵۷ پنج سال از کشورهای اروپای غربی و با چهره های سرشناس اروپا مانند: [[چارلز دیکنز]]، [[ایوان تورگنیف]]، [[فریدریش فروبل]] و [[آدلف دیستروِگ]]، دیدار کرد. پس از بازگشت به کشورش، براساس تجارب نو آموخته، دست به یک رشته نوآوریهای آموزشی زد و در همین راستا به پیروی از [[ژان ژاک روسو]]، به پایه ریزی دبستان در روستاها پرداخت. تولستوی از سال [[۱۸۵۵ (میلادی)|۱۸۵۵]] پی در پی در زادگاه خود یاسنایا پالیانا، [[مسکو]] و [[سن پترزبورگ]] زندگی می کرد. لئو در نامه‌ای به یکی از خویشاوندانش که سرپرستی کارهای دربار و پیشکاری زمینهای [[تزار]] روسیه را بر دوش داشت، چنین نوشته‌است:
لئو با نگاه ویژه ای که به آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان داشت، در سال ۱۸۵۷ پنج سال از کشورهای اروپای غربی و با چهره‌های سرشناس اروپا مانند: [[چارلز دیکنز]]، [[ایوان تورگنیف]]، [[فریدریش فروبل]] و [[آدلف دیستروِگ]]، دیدار کرد. پس از بازگشت به کشورش، براساس تجارب نو آموخته، دست به یک رشته نوآوریهای آموزشی زد و در همین راستا به پیروی از [[ژان ژاک روسو]]، به پایه‌ریزی دبستان در روستاها پرداخت. تولستوی از سال [[۱۸۵۵ (میلادی)|۱۸۵۵]] پی در پی در زادگاه خود یاسنایا پالیانا، [[مسکو]] و [[سن پترزبورگ]] زندگی می‌کرد. لئو در نامه‌ای به یکی از خویشاوندانش که سرپرستی کارهای دربار و پیشکاری زمینهای [[تزار]] روسیه را بر دوش داشت، چنین نوشته‌است:


:: «هرگاه به مدرسه پا می‌گذارم، با دیدن چهره‌های آلوده و تکیده، موهای ژولیده و برق چشمانِ این کودکان بینوا، دستخوش ناآرامی و بیزاری می‌شوم و همان حالتی به‌من دست می‌دهد که بارها از دیدن شرابخواران مست، بر من مستولی شده‌است. ای خدای بزرگ! چگونه می‌توانم آن‌ها را نجات دهم؟ نمی‌دانم به کدام یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را تنها برای توده‌ها می‌خواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم [[پوشکین]]ها و [[لومونوسف]]های آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.»
:: «هرگاه به مدرسه پا می‌گذارم، با دیدن چهره‌های آلوده و تکیده، موهای ژولیده و برق چشمانِ این کودکان بینوا، دستخوش ناآرامی و بیزاری می‌شوم و همان حالتی به‌من دست می‌دهد که بارها از دیدن شرابخواران مست، بر من مستولی شده‌است. ای خدای بزرگ! چگونه می‌توانم آن‌ها را نجات دهم؟ نمی‌دانم به کدام یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را تنها برای توده‌ها می‌خواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم [[پوشکین]]ها و [[لومونوسف]]های آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.»
خط ۵۵: خط ۵۴:
پس از این‌که مدارس از سوی اداره سلطنتی تزار تعطیل شد، تولستوی به فعالیت‌های فرهنگی و اهداف تربیتیِ مورد علاقه‌اش ادامه داد. او با انتشار کتاب‌های سرگرم‌کننده با ترکیبی از علوم طبیعی و انسانی، همچنین داستان‌های آموزشی به‌ویژه داستان‌های [[ازوپ]]، کودکان را با ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و معنوی آشنا نمود. میلیون‌ها کودک روسی تا دهه دوم قرن بیستم با آموزش الفبای تولستوی، سال اول دبستان را آغاز نمودند. با اتخاذ این روش، تولستوی توانست در جنبش اصلاحات آموزشی و ایجاد مدارس آزاد به گونه [[سامرهیل]]، مؤثر واقع شود.
پس از این‌که مدارس از سوی اداره سلطنتی تزار تعطیل شد، تولستوی به فعالیت‌های فرهنگی و اهداف تربیتیِ مورد علاقه‌اش ادامه داد. او با انتشار کتاب‌های سرگرم‌کننده با ترکیبی از علوم طبیعی و انسانی، همچنین داستان‌های آموزشی به‌ویژه داستان‌های [[ازوپ]]، کودکان را با ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و معنوی آشنا نمود. میلیون‌ها کودک روسی تا دهه دوم قرن بیستم با آموزش الفبای تولستوی، سال اول دبستان را آغاز نمودند. با اتخاذ این روش، تولستوی توانست در جنبش اصلاحات آموزشی و ایجاد مدارس آزاد به گونه [[سامرهیل]]، مؤثر واقع شود.


== زن و فرزند ==
== صدای تولستوی ==
در سال ۱۹۰۷ میلادی (۱۲۸۶ خورشیدی) '''[[استیفن بونسال]]''' گزارشگر معروف روزنامه «[[نیویورک تایمز]]» به روسیه سفر کرد و با لئو تولستوی دیداری داشت.
تولستوی در سال [[۱۸۶۲ (میلادی)|۱۸۶۲]] با دختر هجده ساله‌ای با تبارِ [[آلمان]]ی، به نام سوفیا آندره یِونا برس ([[۱۸۴۴ (میلادی)|۱۸۴۴]] - [[۱۹۱۹ (میلادی)|۱۹۱۹]])، ازدواج کرد و رمان‌های جاودانه‌ای به نام [[جنگ و صلح]] و [[آنا کارنینا]] را نوشته و منتشر ساخت. پشتیبانی همسر جوانش از کارهای ادبی تولستوی که به روایتی ۱۴۰۰ صفحه از پیش‌نویس [[جنگ و صلح]] را بیش از هفت بار پاکنویس کرده‌است، بسیار ارزشمند است. پیوند این دو عاشقانه، ولی پرتنش بود. دفترچه یادداشتی که تولستوی در دوران پیش از زناشویی داستان زندگی خود را در آن می‌نوشت به دست سوفیا افتاد. در این دفترچه یادداشت گزارش خوشگذرانی‌ها و هوسرانی های تولستوی نوشته شده بود. بازتاب این نوشته ها بر سوفیا سنگین بود بگونه ای که می‌نویسد این دوران ''زننده و ناخوشایند'' و زندگی او در آن زمان ''نپذیرفتنی'' است. غرق شدن تولستوی در مسایل فلسفی در سال‌های آینده نیز دردسرهای فراوانی برای این دو به همراه داشت. آن‌ها با یکدیگر ۱۳ فرزند داشتند که ۴ تا از آن‌ها در کودکی مردند.<ref name="dw"/>


پس از بازگشت به آمریکا، از طریق دوستی با [[توماس ادیسون]]، سفارش یک دستگاه ضبط صدای [[گرامافون]] (فونوگراف) داد تا برای تولستوی بفرستد.
<br/>
ادیسون در ژانویه ۱۹۰۸ دستگاه را به تولستوی هدیه کرد و از او درخواست کرد صدای خود را به زبان‌های مختلف روی استوانه‌های مومی ضبط کرده و برای او بفرستند.

تولستوی از ادیسون تشکر کرد و علاوه بر اجابت درخواست وی و ضبط صدای خود به زبان‌های [[زبان انگلیسی|انگلیسی]]، [[زبان آلمانی|آلمانی]]، [[زبان فرانسه|فرانسه]] و [[زبان روسی|روسی]]، که تعدای از آن‌ها موجود است، گاهی اوقات به جای نامه‌نگاری با دوستان یا برای ثبت افکار و نظراتش، صدای خود را ضبط می‌کرد.<ref>دانشنامه ویکی‌پدیا روسی</ref>

با وجودی که تعداد زیادی از این استوانه‌های مومی از بین رفتند، اما تعداد کمی باقی مانده‌اند و بدین طریق، صدای تولستوی در ۲ الی ۳ سال پایانی زندگی پرثمرش، ماندگار شد.<ref>مشارکت کنندگان
ویکی پدیا انگلیسی</ref>

[[پرونده:Tolstoy_Vremya_prishlo.ogg|250px|بندانگشتی|چپ|صدای لئو تولستوی]]
در یکی از این پیغام‌های صوتی، تولستوی داستانی پندآمیز تعریف می‌کند:

'''یکی بود پولدار بود، ولی بعد فقیر شد.'''{{سخ}}
'''انواع و اقسام بدبیاری ریخت سرش، اول خونه‌اش آتیش گرفت، بعد دام‌هاش از بین رفتن.'''{{سخ}}
'''رفت تو خونه مردم کار کنه، گیر یه صاحب‌کار بدجنس افتاد.'''{{سخ}}
'''کار کرد، کار کرد، اما وقتی که موعد تسویه حساب رسید، معلوم شد طرف پولی نداره که بده.'''{{سخ}}
'''بی‌پول از اونجا رفت و هرچی تنش داشت فروخت تا گرسنه نمونه. کار به جایی رسید که پول نداشت کفش بخره و پابرهنه می‌رفت خونه.'''{{سخ}}
'''سر راه نشست رو زمین و شروع کرد از خدا شکایت کردن. گفت خدایا، آخه چرا من آنقدر بدبختم؟ از من بدبخت‌تر کسی تو این دنیا نیست.'''{{سخ}}
'''یک دفعه چشمش به یکی افتاد که پا نداشت و رو زانو راه می‌رفت.'''{{سخ}}
'''بعد پیش خودش گفت، درسته لباس و کفش ندارم بپوشم، ولی به جاش پا دارم. این بنده خدا پا هم نداره. اون از من هم بدبخت‌تره.'''<ref>ترجه صوتی از متن کاربر مشارکت کننده ویکی پدیا</ref>

== زن و فرزند ==
تولستوی در سال [[۱۸۶۲ (میلادی)|۱۸۶۲]] با دختر هجده ساله‌ای با تبارِ [[آلمان]]ی، به نام سوفیا آندره یِونا برس ([[۱۸۴۴ (میلادی)|۱۸۴۴]] - [[۱۹۱۹ (میلادی)|۱۹۱۹]])، ازدواج کرد و رمان‌های جاودانه‌ای به نام [[جنگ و صلح]] و [[آنا کارنینا]] را نوشته و منتشر ساخت. پشتیبانی همسر جوانش از کارهای ادبی تولستوی که به روایتی ۱۴۰۰ صفحه از پیش‌نویس [[جنگ و صلح]] را بیش از هفت بار پاکنویس کرده‌است، بسیار ارزشمند است. پیوند این دو عاشقانه، ولی پرتنش بود. دفترچه یادداشتی که تولستوی در دوران پیش از زناشویی داستان زندگی خود را در آن می‌نوشت به دست سوفیا افتاد. در این دفترچه یادداشت گزارش خوشگذرانی‌ها و هوسرانی‌های تولستوی نوشته شده بود. بازتاب این نوشته‌ها بر سوفیا سنگین بود بگونه ای که می‌نویسد این دوران ''زننده و ناخوشایند'' و زندگی او در آن زمان ''نپذیرفتنی'' است. غرق شدن تولستوی در مسایل فلسفی در سال‌های آینده نیز دردسرهای فراوانی برای این دو به همراه داشت. آن‌ها با یکدیگر ۱۳ فرزند داشتند که ۴ تا از آن‌ها در کودکی مردند.<ref name="dw"/>


== جنگ و صلح، آناکارنینا ==
== جنگ و صلح، آناکارنینا ==
خط ۶۷: خط ۸۷:
وی در دفتر خاطراتش در میانه سال [[۱۸۵۰ (میلادی)|۱۸۵۰]] چنین می‌نویسد:
وی در دفتر خاطراتش در میانه سال [[۱۸۵۰ (میلادی)|۱۸۵۰]] چنین می‌نویسد:


::''«چیزی در درونم زبانه می کشد که بیش از نیکی دلبستهٔ آنم: شکوه و بزرگی.»''
::''«چیزی در درونم زبانه می‌کشد که بیش از نیکی دلبستهٔ آنم: شکوه و بزرگی.»''


== انقلاب درونی ==
== انقلاب درونی ==
تولستوی، در اوج سرشناسی، دچار سرگشتگی و ناامید از بهبود وضعیت جامعه شد و در مرز نابودی فکری و شکست روانی قرار گرفت. او به‌عنوان عضوی از اداره کل آمار و سرشماری در مسکو در سال ۱۸۸۲ میلادی با فقر روزافزون کارگران که در برابر محرومیت روستاییان گسترده تر بود، آشنا شد. با بازتاب پذیرفتن از این رخداد تلخ، برای کمک‌رسانی به کشاورزان و پیشگیری از مهاجرت گروهی آنان به شهرها، دست به ایجاد سازمانی زد که پشتیبانی از روستاییانی که محصولاتشان بدنبال پیشامدها و آفت های طبیعی آسیب دیده بود، در دستور کار خود گذاشت. او خود نیز با ترک سیگار و الکل و کناره‌گیری از سرگرمی های ویژه مانند شکار جانوران، همدردی خود را نشان داد و اعتراف کرد: «چه خوشی های ظالمانه‌ای!»{{مدرک}}
تولستوی، در اوج سرشناسی، دچار سرگشتگی و ناامید از بهبود وضعیت جامعه شد و در مرز نابودی فکری و شکست روانی قرار گرفت. او به‌عنوان عضوی از اداره کل آمار و سرشماری در مسکو در سال ۱۸۸۲ میلادی با فقر روزافزون کارگران که در برابر محرومیت روستاییان گسترده‌تر بود، آشنا شد. با بازتاب پذیرفتن از این رخداد تلخ، برای کمک‌رسانی به کشاورزان و پیشگیری از مهاجرت گروهی آنان به شهرها، دست به ایجاد سازمانی زد که پشتیبانی از روستاییانی که محصولاتشان بدنبال پیشامدها و آفت‌های طبیعی آسیب دیده بود، در دستور کار خود گذاشت. او خود نیز با ترک سیگار و الکل و کناره‌گیری از سرگرمی‌های ویژه مانند شکار جانوران، همدردی خود را نشان داد و اعتراف کرد: «چه خوشی‌های ظالمانه‌ای!»{{مدرک}}


از جمله کارهای اجتماعی تولستوی، پشتیبانی از زندانیان سیاسی، دینی و سربازان فراری بود. از سال ۱۸۸۱ میلادی به بعد، با بررسیها و پژوهشهای بیشتر در زمینه دین های گوناگون، گرایش و وابستگیهای دینی وی نیز بیشتر شد و از همین رو به ترجمه دوبارهٔ [[انجیل]] به زبان روسی دست زد.
از جمله کارهای اجتماعی تولستوی، پشتیبانی از زندانیان سیاسی، دینی و سربازان فراری بود. از سال ۱۸۸۱ میلادی به بعد، با بررسیها و پژوهشهای بیشتر در زمینه دین‌های گوناگون، گرایش و وابستگیهای دینی وی نیز بیشتر شد و از همین رو به ترجمه دوبارهٔ [[انجیل]] به زبان روسی دست زد.
[[پرونده:Tolstoy and chekhov.jpg|بندانگشتی|با [[آنتون چخوف]]]]
[[پرونده:Tolstoy and chekhov.jpg|بندانگشتی|با [[آنتون چخوف]]]]
{{سخ}}
<br/>
[[پرونده:Photo of Leo Tolstoy.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:Photo of Leo Tolstoy.jpg|بندانگشتی]]
<br/>


== تضادهای بیرونی ==
== تضادهای بیرونی ==
خط ۸۲: خط ۱۰۱:


«جناب کنت، جاه و جلال شما به قدری بزرگ است که زندان‌های ما گنجایش آن را ندارد!»
«جناب کنت، جاه و جلال شما به قدری بزرگ است که زندان‌های ما گنجایش آن را ندارد!»

== کلیسای ارتدکس و اتهام ارتداد ==
== کلیسای ارتدکس و اتهام ارتداد ==
[[پرونده:Lev_Nikolayevich_Tolstoy_1848.jpg|بندانگشتی|300px|تصویری از بیست سالگی تولستوی به سال ۱۸۴۸ میلادی]]
[[پرونده:Lev_Nikolayevich_Tolstoy_1848.jpg|بندانگشتی|300px|تصویری از بیست سالگی تولستوی به سال ۱۸۴۸ میلادی]]
خط ۹۴: خط ۱۱۴:


تولستوی، مبارزات سوسیالیست‌ها را نیز در جهت برقراری [[دیکتاتوری پرولتاریا]]، مردود دانسته و به عنوان پرچمدار انسان‌دوستی و مخالف با جنگ و خون‌ریزی شناخته شده‌است. آثار او نیز، جاده‌صاف‌کن [[انقلاب ۱۹۰۵ روسیه]] نام گرفته‌است.
تولستوی، مبارزات سوسیالیست‌ها را نیز در جهت برقراری [[دیکتاتوری پرولتاریا]]، مردود دانسته و به عنوان پرچمدار انسان‌دوستی و مخالف با جنگ و خون‌ریزی شناخته شده‌است. آثار او نیز، جاده‌صاف‌کن [[انقلاب ۱۹۰۵ روسیه]] نام گرفته‌است.
{{سخ}}
<br/>
br/>
br/>


خط ۱۰۱: خط ۱۲۱:
{{نوارکناری آنارشیسم}}
{{نوارکناری آنارشیسم}}
علاوه بر فشارهای حکومت، سخت‌گیری‌های پلیس تزاری و ضبط پیش‌نویس رمان‌هایش در سال [[۱۹۰۸ (میلادی)|۱۹۰۸]]، مشکلات خانوادگی هم مزید بر آن شد. تولستوی، در آخرین روزهای حیات خود، به‌اتفاق پزشکِ خانوادگی و دختر کوچکش، همسر خود را ترک و به‌سوی جنوب روسیه سفر کرد. این آخرین سفر تولستوی در تاریخ [[هفتم نوامبر]] [[۱۹۱۰ (میلادی)|۱۹۱۰]] در ایستگاه [[راه‌آهن]] [[آستاپوفو]] به پایان رسید. دو روز بعد، در زادگاهش به خاک سپرده شد.
علاوه بر فشارهای حکومت، سخت‌گیری‌های پلیس تزاری و ضبط پیش‌نویس رمان‌هایش در سال [[۱۹۰۸ (میلادی)|۱۹۰۸]]، مشکلات خانوادگی هم مزید بر آن شد. تولستوی، در آخرین روزهای حیات خود، به‌اتفاق پزشکِ خانوادگی و دختر کوچکش، همسر خود را ترک و به‌سوی جنوب روسیه سفر کرد. این آخرین سفر تولستوی در تاریخ [[هفتم نوامبر]] [[۱۹۱۰ (میلادی)|۱۹۱۰]] در ایستگاه [[راه‌آهن]] [[آستاپوفو]] به پایان رسید. دو روز بعد، در زادگاهش به خاک سپرده شد.
<br/>


== آثار تولستوی ==
== آثار تولستوی ==

<br/>

<br/>
=== رمان ===
=== رمان ===
* [[به یکدیگر محبت کنید]]، مترجم [[سید عبدالرحیم خلخالی]]
* [[به یکدیگر محبت کنید]]، مترجم [[سید عبدالرحیم خلخالی]]
* [[حرص باعث هلاکت است]]، مترجم سید عبدالرحیم خلخالی
* [[حرص باعث هلاکت است]]، مترجم سید عبدالرحیم خلخالی
* [[جنگ و صلح]]، ترجمهٔ کاظم انصاری، تجدید چاب با ترجمهٔ [[سروش حبیبی]]
* [[جنگ و صلح]]، ترجمهٔ کاظم انصاری، تجدید چاب با ترجمهٔ [[سروش حبیبی]]
* [[رستاخیز (کتاب)|رستاخیز]]، ترجمه سروش حبیبی، نشر نیلوفر/ ترجمه مجلسی.محمد، نشر دنیای نو، تهران ۱۳۸۳ / پرویز شهدی ، نشر مجید، ۱۳۹۵/ ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات نگاه، چاپ دوم، ۱۳۹۸/ترجمهٔ [[محمدعلی شیرازی (شاعر)|محمدعلی شیرازی]]
* [[رستاخیز (کتاب)|رستاخیز]]، ترجمه سروش حبیبی، نشر نیلوفر/ ترجمه مجلسی. محمد، نشر دنیای نو، تهران ۱۳۸۳ / پرویز شهدی، نشر مجید، ۱۳۹۵/ ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات نگاه، چاپ دوم، ۱۳۹۸/ترجمهٔ [[محمدعلی شیرازی (شاعر)|محمدعلی شیرازی]]
* تریلوژی [[کودکی، نوجوانی، جوانی]]، ترجمهٔ [[غلامحسین اعرابی]]، انتشارات سمیر
* تریلوژی [[کودکی، نوجوانی، جوانی]]، ترجمهٔ [[غلامحسین اعرابی]]، انتشارات سمیر
* [[آناکارِنینا]]، ترجمهٔ محمدعلی شیرازی، تجدید چاپ با ترجمهٔ جواد امیرانی، منوچهر بیگدلی خمسه، سروش حبیبی و فازار سیمونیان
* [[آناکارِنینا]]، ترجمهٔ محمدعلی شیرازی، تجدید چاپ با ترجمهٔ جواد امیرانی، منوچهر بیگدلی خمسه، سروش حبیبی و فازار سیمونیان
خط ۱۹۴: خط ۲۰۹:
پرونده:Ilya Repin - Leo Tolstoy Barefoot - Google Art Project.jpg|بندانگشتی|
پرونده:Ilya Repin - Leo Tolstoy Barefoot - Google Art Project.jpg|بندانگشتی|
پرونده:Leon tolstoi.jpg|بندانگشتی|
پرونده:Leon tolstoi.jpg|بندانگشتی|
پرونده:Ilya Efimovich Repin (1844-1930) - Portrait of Leo Tolstoy (1887).jpg|بندانگشتی|پرتره ای از تولستوی در سال 1887|
پرونده:Ilya Efimovich Repin (1844-1930) - Portrait of Leo Tolstoy (1887).jpg|بندانگشتی|پرتره ای از تولستوی در سال ۱۸۸۷|
پرونده:Leo Tolstoy, 05.1908.ws.jpg|بندانگشتی|1908|
پرونده:Leo Tolstoy, 05.1908.ws.jpg|بندانگشتی|۱۹۰۸|


</gallery>
</gallery>

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۴

لِو نیکلایِویچ تولستوی
نام اصلی
لئو نیکُلایویچ تولستوی
زاده۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی
یاسنایا پالیانا از توابع استان تولا
درگذشته۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ (۸۲ سال)
ایستگاه راه‌آهن آستاپوفو
آرامگاهیاسنایا پالیانا
پیشهنویسنده و فعال سیاسی-اجتماعی
ملیت روسیه
همسر(ها)سوفیا آندره یونا برس
فرزند(ان)تاتیانا
ایلیا
لئو
پدر و مادرکنت نیکلا ایلیچ
ماری نیکلایونا
امضا
صدای لئو تولستوی
لئو تولستوی در سال ۱۸۹۷

لِو نیکلایِویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)؛(۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در یاسنایا پالیانا – ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ در یاسنایا پالیانا)، فعال سیاسی-اجتماعی و نویسنده روسی بود. تولستوی از نویسندگان نامی تاریخ معاصر روسیه به‌شمار می‌آید. رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا تولستوی از بهترین‌های ادبیات داستانی جهان هستند. تولستوی در روسیه هواداران بسیاری دارد و سکه طلای یادبود برای بزرگداشت وی ضرب شده‌است. تولستوی در زمان زندگی خود در جهان سرشناس ولی ساده زیست بود. نام تولستوی در زبان انگلیسی «لئو تولستوی» نوشته می‌شود.

تولستوی در روز ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه

تولستوی بیست و هشتم اوت ۱۸۲۸ میلادی در خانواده‌ای از بزرگان و با پیشینهٔ بسیار کهن در یاسنایا پالیانا (۱۶۰کیلومتری جنوب مسکو از تابع شهر تولا) زاده شد. پدر او؛ کنت گراف نیکلای ایلیچ تولستوی Граф Никола́й Ильи́ч Толсто́й و مادرش شاهزاده خانم؛ ماریا نیکلایونا والکونسکایا Княгиня Мари́я Никола́евна Волко́нская بود. مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد و پس از آن سرپرست او عمه‌اش تاتیانا بود. او در سال ۱۸۴۴م. در رشتهٔ زبان‌های شرقی در دانشگاه قازان نام‌نویسی کرد، ولی پس از سه سال، در تاریخ ۱۸۴۶م. از آن رشته به رشته حقوق رفت[۱] تا با کسب دانش وکالت به زندگی نابسامان ۳۵۰ نفر کشاورز روزمزد، که پس از مرگ پدر و مادرش به او واگذار شده بودند، رسیدگی کند و با بهبود کشاورزی خود به رنج آنان پایان دهد.[۲]

او در سال ۱۸۴۷ میلادی دانشکده حقوق را رها می‌کند و به زادگاهش بازمی‌گردد. سال ۱۸۵۱ تولستوی در ارتش نام‌نویسی می‌کند و به مأموریت قفقاز که در آن زمان تازه به دست روس‌ها افتاده بود می‌رود. در تابستان همان سال، اثر خود «کودکی» را می‌نویسد. این داستان سال بعد در مجله معاصر، چاپ می‌شود.[۳] تولستوی هنگام خدمت در ارتش تزار، نوشتن به صورت حرفه‌ای را آغاز می‌کند. بودن در جنگ، دستمایه پایه ای برای رمان‌ها و داستان‌ها در دسترس او می‌گذارد و با نگاه جستجوگرش میان مردم و دور و برش، نوشته‌هایش را پربارتر می‌کند. در ۱۸۵۴ به سواستوپُل رفته و به سپاه کریمه می‌پیوندند. در این زمان او به درجه ستوانی رسیده و به دفاع از میهن می‌پردازد. نتیجه این دوران را در «حکایت‌های سواستوپُل» که حاوی سه داستان خواندنی ست منعکس می‌کند.[۴] تولستوی در این داستان‌ها تلاش کرده با بهره‌گیری از دریافتهای خود که در جنگ تجربه کرده، چهره ای دیگر از آن را نشان دهد. وی جنگ را پشت مراسم رسمی به نمایش می‌گذارد. در سال ۱۸۵۶ از ارتش کناره‌گیری می‌کند و به زادگاه خود بازمی‌گردد. پس از آن سفری شش‌ماهه را به کشورهای فرانسه، انگلستان، آلمان، ایتالیا و سوییس آغاز می‌کند تا باشیوه زندگی، فرهنگ و باورهای مردم این کشورها آشنا شود. در سال ۱۸۵۸ میلادی داستان «سه مرگ» را منتشر می‌کند و در سال ۱۸۵۹ دبستانی برای کودکان و دهقان زادگان یاسنایا پالیانا می‌سازد.[۵]

۱۸۵۶


تولستوی در سال ۱۸۷۶

اصلاحات اجتماعی و آموزش و پرورش کودکان

لئو با نگاه ویژه ای که به آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان داشت، در سال ۱۸۵۷ پنج سال از کشورهای اروپای غربی و با چهره‌های سرشناس اروپا مانند: چارلز دیکنز، ایوان تورگنیف، فریدریش فروبل و آدلف دیستروِگ، دیدار کرد. پس از بازگشت به کشورش، براساس تجارب نو آموخته، دست به یک رشته نوآوریهای آموزشی زد و در همین راستا به پیروی از ژان ژاک روسو، به پایه‌ریزی دبستان در روستاها پرداخت. تولستوی از سال ۱۸۵۵ پی در پی در زادگاه خود یاسنایا پالیانا، مسکو و سن پترزبورگ زندگی می‌کرد. لئو در نامه‌ای به یکی از خویشاوندانش که سرپرستی کارهای دربار و پیشکاری زمینهای تزار روسیه را بر دوش داشت، چنین نوشته‌است:

«هرگاه به مدرسه پا می‌گذارم، با دیدن چهره‌های آلوده و تکیده، موهای ژولیده و برق چشمانِ این کودکان بینوا، دستخوش ناآرامی و بیزاری می‌شوم و همان حالتی به‌من دست می‌دهد که بارها از دیدن شرابخواران مست، بر من مستولی شده‌است. ای خدای بزرگ! چگونه می‌توانم آن‌ها را نجات دهم؟ نمی‌دانم به کدام یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را تنها برای توده‌ها می‌خواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم پوشکینها و لومونوسفهای آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.»

تولستوی هیچ‌گاه با کودکان برخورد جداگانه نداشت و دانش‌آموزان برتر را از دیگران جدا نکرد تا درخورِ توان و آمادگی هر کودک، آموزش مناسب را به آن‌ها ارزانی دارد. پس از این‌که مدارس از سوی اداره سلطنتی تزار تعطیل شد، تولستوی به فعالیت‌های فرهنگی و اهداف تربیتیِ مورد علاقه‌اش ادامه داد. او با انتشار کتاب‌های سرگرم‌کننده با ترکیبی از علوم طبیعی و انسانی، همچنین داستان‌های آموزشی به‌ویژه داستان‌های ازوپ، کودکان را با ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و معنوی آشنا نمود. میلیون‌ها کودک روسی تا دهه دوم قرن بیستم با آموزش الفبای تولستوی، سال اول دبستان را آغاز نمودند. با اتخاذ این روش، تولستوی توانست در جنبش اصلاحات آموزشی و ایجاد مدارس آزاد به گونه سامرهیل، مؤثر واقع شود.

صدای تولستوی

در سال ۱۹۰۷ میلادی (۱۲۸۶ خورشیدی) استیفن بونسال گزارشگر معروف روزنامه «نیویورک تایمز» به روسیه سفر کرد و با لئو تولستوی دیداری داشت.

پس از بازگشت به آمریکا، از طریق دوستی با توماس ادیسون، سفارش یک دستگاه ضبط صدای گرامافون (فونوگراف) داد تا برای تولستوی بفرستد. ادیسون در ژانویه ۱۹۰۸ دستگاه را به تولستوی هدیه کرد و از او درخواست کرد صدای خود را به زبان‌های مختلف روی استوانه‌های مومی ضبط کرده و برای او بفرستند.

تولستوی از ادیسون تشکر کرد و علاوه بر اجابت درخواست وی و ضبط صدای خود به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه و روسی، که تعدای از آن‌ها موجود است، گاهی اوقات به جای نامه‌نگاری با دوستان یا برای ثبت افکار و نظراتش، صدای خود را ضبط می‌کرد.[۶]

با وجودی که تعداد زیادی از این استوانه‌های مومی از بین رفتند، اما تعداد کمی باقی مانده‌اند و بدین طریق، صدای تولستوی در ۲ الی ۳ سال پایانی زندگی پرثمرش، ماندگار شد.[۷]

صدای لئو تولستوی

در یکی از این پیغام‌های صوتی، تولستوی داستانی پندآمیز تعریف می‌کند:

یکی بود پولدار بود، ولی بعد فقیر شد.
انواع و اقسام بدبیاری ریخت سرش، اول خونه‌اش آتیش گرفت، بعد دام‌هاش از بین رفتن.
رفت تو خونه مردم کار کنه، گیر یه صاحب‌کار بدجنس افتاد.
کار کرد، کار کرد، اما وقتی که موعد تسویه حساب رسید، معلوم شد طرف پولی نداره که بده.
بی‌پول از اونجا رفت و هرچی تنش داشت فروخت تا گرسنه نمونه. کار به جایی رسید که پول نداشت کفش بخره و پابرهنه می‌رفت خونه.
سر راه نشست رو زمین و شروع کرد از خدا شکایت کردن. گفت خدایا، آخه چرا من آنقدر بدبختم؟ از من بدبخت‌تر کسی تو این دنیا نیست.
یک دفعه چشمش به یکی افتاد که پا نداشت و رو زانو راه می‌رفت.
بعد پیش خودش گفت، درسته لباس و کفش ندارم بپوشم، ولی به جاش پا دارم. این بنده خدا پا هم نداره. اون از من هم بدبخت‌تره.[۸]

زن و فرزند

تولستوی در سال ۱۸۶۲ با دختر هجده ساله‌ای با تبارِ آلمانی، به نام سوفیا آندره یِونا برس (۱۸۴۴ - ۱۹۱۹)، ازدواج کرد و رمان‌های جاودانه‌ای به نام جنگ و صلح و آنا کارنینا را نوشته و منتشر ساخت. پشتیبانی همسر جوانش از کارهای ادبی تولستوی که به روایتی ۱۴۰۰ صفحه از پیش‌نویس جنگ و صلح را بیش از هفت بار پاکنویس کرده‌است، بسیار ارزشمند است. پیوند این دو عاشقانه، ولی پرتنش بود. دفترچه یادداشتی که تولستوی در دوران پیش از زناشویی داستان زندگی خود را در آن می‌نوشت به دست سوفیا افتاد. در این دفترچه یادداشت گزارش خوشگذرانی‌ها و هوسرانی‌های تولستوی نوشته شده بود. بازتاب این نوشته‌ها بر سوفیا سنگین بود بگونه ای که می‌نویسد این دوران زننده و ناخوشایند و زندگی او در آن زمان نپذیرفتنی است. غرق شدن تولستوی در مسایل فلسفی در سال‌های آینده نیز دردسرهای فراوانی برای این دو به همراه داشت. آن‌ها با یکدیگر ۱۳ فرزند داشتند که ۴ تا از آن‌ها در کودکی مردند.[۲]

جنگ و صلح، آناکارنینا

جنگ و صلح Война и мир رمانی طولانی است که در آن بیش از ۵۸۰ شخصیت به خوبی بازگو شده‌اند. سه سال پیش نسخهٔ کوتاه شده‌ای از این رمان به زبان انگلیسی منتشر شد. در این نسخه ۶۰۰ صفحه از نسخهٔ اصلی که ۱۵۰۰ صفحه داشت، حذف شده‌است. این حذف شامل بحث‌های فلسفی کتاب است که به یکدستی داستان آسیبی نمی‌زند. دلیل این کارها ارائه یک نسخه گیرا و پرشور از کتاب است که بفراخور جوانان امروزی نیز باشد. شاهکار تولستوی، جنگ و صلح، یکی از برترین منابع پژوهش و بررسی در تاریخ سیاسی و اجتماعی قرن نوزدهم روسیه است. همچنین حماسهٔ ایستادگی روس‌ها را در برابر حملهٔ ناپلئون بازگو می‌کند. منتقدان آن را یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های جهان و فراتر از آن یک رمان در بردارنده دیدگاه‌های فلسفی نویسنده دربارهٔ زندگی و تاریخ می‌دانند.[۲] تولستوی در پایان ۳۴ سالگی نوشتن رمان جنگ و صلح را آغاز کرد که شش سال زمان بُرد. این رمان واقعیت‌های درون جامعه روسیه را در قرن نوزدهم به خوبی روشن می‌کند. دورانی که تولستوی برای رمان خود برگزید، زمان جنگ‌های ناپلئون بود و اوج داستان حمله ناپلئون به روسیه، آتش‌سوزی مسکو و عقب‌نشینی و نابودی ارتش مهاجم وی را گزارش می‌کند.

به گفته تولستوی آناکارنینا اولین رمان واقعی او و یک داستان حماسی منثور است. این رمان داستانی پرفراز و فرود از عشق و سرخوردگی و شکست دارد. نسخهٔ بازنویسی شده‌ای از آنا کارنینا از اچ وینترز، نویسندهٔ جوان آمریکایی برداشتی امروزی از این کتاب است. در این روایت، در کنار رویدادها و بازیگران رمان اصلی بازیگران تخیلی امروزی نیز هستند.[۲] وی در دفتر خاطراتش در میانه سال ۱۸۵۰ چنین می‌نویسد:

«چیزی در درونم زبانه می‌کشد که بیش از نیکی دلبستهٔ آنم: شکوه و بزرگی.»

انقلاب درونی

تولستوی، در اوج سرشناسی، دچار سرگشتگی و ناامید از بهبود وضعیت جامعه شد و در مرز نابودی فکری و شکست روانی قرار گرفت. او به‌عنوان عضوی از اداره کل آمار و سرشماری در مسکو در سال ۱۸۸۲ میلادی با فقر روزافزون کارگران که در برابر محرومیت روستاییان گسترده‌تر بود، آشنا شد. با بازتاب پذیرفتن از این رخداد تلخ، برای کمک‌رسانی به کشاورزان و پیشگیری از مهاجرت گروهی آنان به شهرها، دست به ایجاد سازمانی زد که پشتیبانی از روستاییانی که محصولاتشان بدنبال پیشامدها و آفت‌های طبیعی آسیب دیده بود، در دستور کار خود گذاشت. او خود نیز با ترک سیگار و الکل و کناره‌گیری از سرگرمی‌های ویژه مانند شکار جانوران، همدردی خود را نشان داد و اعتراف کرد: «چه خوشی‌های ظالمانه‌ای!»[نیازمند منبع]

از جمله کارهای اجتماعی تولستوی، پشتیبانی از زندانیان سیاسی، دینی و سربازان فراری بود. از سال ۱۸۸۱ میلادی به بعد، با بررسیها و پژوهشهای بیشتر در زمینه دین‌های گوناگون، گرایش و وابستگیهای دینی وی نیز بیشتر شد و از همین رو به ترجمه دوبارهٔ انجیل به زبان روسی دست زد.

با آنتون چخوف


تضادهای بیرونی

اشتهار تولستوی هرچه بیشتر در خارج از روسیه وسعت می‌یافت، به همان نسبت نیز در داخل روسیه مورد طعن و لعن و انزجار دستگاه‌های دولتی و مراجع ارتودوکس قرار می‌گرفت. نوشته‌هایش پیش از انتشار توقیف و شایعه روانی بودن او به سرعت پراکنده می‌شد. پلیس تزاری کوچک‌ترین حرکت وی را زیر نظر گرفته بود. هنگامی که به پشتیبانی از مریدانش برخاست و برای آزادی آن‌ها از بازداشت، تمام مسئولیت‌ها را که به عنوان مدرک جرم مطرح بودند به عهده گرفت، به او گفتند:

«جناب کنت، جاه و جلال شما به قدری بزرگ است که زندان‌های ما گنجایش آن را ندارد!»

کلیسای ارتدکس و اتهام ارتداد

تصویری از بیست سالگی تولستوی به سال ۱۸۴۸ میلادی
تصویری از تولستوی به سال ۱۹۰۸ میلادی
تصویری از تولستوی در اتاق مطالعه اش به سال ۱۹۰۸ میلادی
تصویری از اتاق خواب تولستوی که از سال ۱۹۱۰ میلادی آنجا را ترک کرد

انتشار رمان رستاخیز بهانه‌ای بود در دست مرجع عالی کلیسای ارتدکس، تا در تاریخ ۱۹۰۱ میلادی به دلایل زیر، تولستوی را به‌عنوان مرتد معرفی نماید:

  • تکذیب وحدت تثلیث مقدس در وجود خدای واحد.
  • تکذیب بکارت مریم مقدس، قبل و بعد از تولد مسیح.
  • تکذیب رستاخیز مسیح، و ضدیت با مظهر لاهوتی ـ ناسوتیِ مسیح پسر خدا.
  • تکذیب وقوع معجزه در مراسم عشای ربانی. (تولستوی، معجزه را به‌طور عام و اعجازِ تبدیل نان به تنِ مسیح را به‌طور خاص نفی کرده‌است)

تولستوی، مبارزات سوسیالیست‌ها را نیز در جهت برقراری دیکتاتوری پرولتاریا، مردود دانسته و به عنوان پرچمدار انسان‌دوستی و مخالف با جنگ و خون‌ریزی شناخته شده‌است. آثار او نیز، جاده‌صاف‌کن انقلاب ۱۹۰۵ روسیه نام گرفته‌است.
br/>

سال‌های پایانی

علاوه بر فشارهای حکومت، سخت‌گیری‌های پلیس تزاری و ضبط پیش‌نویس رمان‌هایش در سال ۱۹۰۸، مشکلات خانوادگی هم مزید بر آن شد. تولستوی، در آخرین روزهای حیات خود، به‌اتفاق پزشکِ خانوادگی و دختر کوچکش، همسر خود را ترک و به‌سوی جنوب روسیه سفر کرد. این آخرین سفر تولستوی در تاریخ هفتم نوامبر ۱۹۱۰ در ایستگاه راه‌آهن آستاپوفو به پایان رسید. دو روز بعد، در زادگاهش به خاک سپرده شد.

آثار تولستوی

رمان

رمانچه

(موسیقی مرگ و مرگ ایوان ایلیچ و پدرسرگیوس) ترجمه هوشنگ اسماعیلیان

داستان کوتاه

فقر و ایمان

نمایشنامه

هنر و ادبیات

سایر آثار

ادبیات در بارهٔ تولستوی

پانویس

  1. لئو تولستوی | کتاب نیوز
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ «تولستوی؛ صدمین سالروز مرگ خالق «جنگ و صلح»». دیچه‌وله فارسی. ۱۹ نوامبر ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰.
  3. Толстой С. М. «Толстой и Толстые». Очерки из истории рода = „Tolstoï et les Tolstoï“. Essais de histoire de la famille / Пер. с фр. Н. И. Азаровой. — М. : Сов. Россия, 1990. — 228 с.
  4. Бурнашева Н. И. Комментарии. «Севастополь в декабре месяце» // Толстой Л. Н. Полн. собр. соч. : в 100 т. — Худ. произведения: в 18 т / Подг. текста и комм. Н. И. Бурнашевой; ред. тома Л. Д. Громова-Опульская. — М. : Наука, 2002. — Т. II. — С. 393—394. — ISBN 5-02-022757-9.
  5. ابراهیمی ترکمان، ابوذر و شفیعی، فرزانه، راه رفتن با کفش‌های تولستوی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، ۱۳۹۲، صص ۱۲–۱۱، شابک ۲-۳۸۹-۱۲۱-۶۰۰-۹۷۸
  6. دانشنامه ویکی‌پدیا روسی
  7. مشارکت کنندگان ویکی پدیا انگلیسی
  8. ترجه صوتی از متن کاربر مشارکت کننده ویکی پدیا
  9. «قزاق‌ها، لف تالستوی، ترجمه عباس‌علی عزتی، تهران، چشمه، ۱۳۹۴».
  10. اختریان، محمود (۱۳۸۴اطلاعات عمومی پیام، عالمگیر، شابک ۹۶۴-۹۳۶۰۸-۰-۸

منابع

پیوند به بیرون

فهرست نویسندگان روس

آ ا ب پ ت ج چ خ د ر ز ژ س ش ف ک گ ل م ن و ه ی


نگارخانه