دودمان صفوی: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
برچسب: واگردانی |
←تبار و تاریخچه: حذف اراجیف ودروغ های که به اشتباه وبرای فریب اذهان صورتگرفته بود برچسبها: حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار برداشتن بخش بزرگی از صفحه ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
== تبار و تاریخچه == |
== تبار و تاریخچه == |
||
{{اصلی|شجرهنامه صفویان}}از جنبههای ویژهٔ خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آنها به [[تصوف|صوفیان]] است. این جنبهٔ تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آنها با پادشاهی پیش از اسلام [[شاهنشاهی ساسانی|ساسانی]] میشود، دودمانی که پایهگذاران آن از ردهٔ موبدان [[مزدیسنا|زرتشتی]] بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند. بسیاری از جزئیاتِ اولیهٔ [[طریقت صفویه]] نامشخص است. یکی از نقاط عدم اطمینان، ماهیت دقیق اعتقادات مذهبی آنهاست. در اصل، به نظر میرسد که آنها اعتقادات [[اهل سنت]] داشتند، اما گفته میشود که در دوران [[خواجه علی سیاهپوش|خواجه علی]]، تحت تأثیر حامیان اصلی خود (قبایل [[ترکمن]] که به یک برند محبوب [[شیعیان]] پایبند بودند) به سمت مذهب شیعه گرایش پیدا کردند.<ref>[https://www.iranicaonline.org/articles/safavids Much about the early Safavid order remains unclear. One point of uncertainty is the precise nature of their religious beliefs. Originally, they seem to have harbored Sunni convictions, but under Ḵᵛāja ʿAli they are said to have gravitated toward Shiʿism under the influence of their main supporters—Turkmen tribes who adhered to a popular brand of Shiʿism], (Rudi Matthee). , “SAFAVID DYNASTY,” Encyclopædia Iranica, online edition Originally Published: July 28, 2008</ref> |
{{اصلی|شجرهنامه صفویان}}از جنبههای ویژهٔ خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آنها به [[تصوف|صوفیان]] است. این جنبهٔ تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آنها با پادشاهی پیش از اسلام [[شاهنشاهی ساسانی|ساسانی]] میشود، دودمانی که پایهگذاران آن از ردهٔ موبدان [[مزدیسنا|زرتشتی]] بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند. بسیاری از جزئیاتِ اولیهٔ [[طریقت صفویه]] نامشخص است. یکی از نقاط عدم اطمینان، ماهیت دقیق اعتقادات مذهبی آنهاست. در اصل، به نظر میرسد که آنها اعتقادات [[اهل سنت]] داشتند، اما گفته میشود که در دوران [[خواجه علی سیاهپوش|خواجه علی]]، تحت تأثیر حامیان اصلی خود (قبایل [[ترکمن]] که به یک برند محبوب [[شیعیان]] پایبند بودند) به سمت مذهب شیعه گرایش پیدا کردند.<ref>[https://www.iranicaonline.org/articles/safavids Much about the early Safavid order remains unclear. One point of uncertainty is the precise nature of their religious beliefs. Originally, they seem to have harbored Sunni convictions, but under Ḵᵛāja ʿAli they are said to have gravitated toward Shiʿism under the influence of their main supporters—Turkmen tribes who adhered to a popular brand of Shiʿism], (Rudi Matthee). , “SAFAVID DYNASTY,” Encyclopædia Iranica, online edition Originally Published: July 28, 2008</ref> [http://www.iranicaonline.org/articles/ebn-bazzaz R.M. Savory. Ebn Bazzaz. Encyclopædia Iranica]</ref> [[مردم آذری|ترک]]،<ref name="fryeiranica2">{{یادکرد وب|نام خانوادگی=Frye|نام=R N|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=ENCYCLOPÆDIA IRANICA|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/iran-v1-peoples-survey|عنوان=IRAN v. PEOPLES OF IRAN (1) A General Survey – Encyclopaedia Iranica|ناشر=www.iranicaonline.org|بازبینی=2016-08-01}}</ref> [[مردم گرجی|گرجی]]<ref name="iranicaonline.org2">RUDI MATTHEE, "GEORGIANS IN THE SAFAVID ADMINISTRATION" in Encyclopædia Iranica [http://www.iranicaonline.org/newsite/index.isc?Article=http://www.iranicaonline.org/newsite/articles/unicode/v10f5/v10f504a.html]{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹|bot=InternetArchiveBot}}</ref> و [[یونانیها|یونانی]]<ref name="Anthony Bryer 19752">Anthony Bryer. "Greeks and Türkmens: The Pontic Exception", ''Dumbarton Oaks Papers, Vol. 29. '', (1975), Appendix II - Genealogy of the Muslim Marriages of the Princesses of Trebizond</ref> بودهاند. آنچه مسلم به نظر میرسد این است که صفویان، بومیِ ایرانی بودند و به زبان [[زبان ترکی آذربایجانی|ترکی آذری]] صحبت میکردند که در [[آذربایجان]] به کار میرفت. فقدانِ اطلاعاتِ موثقِ ما از آنجا ناشی میشود که صفویان پس از تأسیس دولت صفوی، عمداً اصل و نسبِ خود را جعل کردند. هدف اساسی آنها در ادعای اصل و نسب شیعی این بود که خود را از [[خاندان عثمانی|عثمانیها]] متمایز کنند و آنها را قادر سازد تا همدردی همهٔ عناصر دگرگرا را جلب کنند. برای این منظور، آنها بهطور سیستماتیک هر مدرکی را که نشان میداد [[شیخ صفیالدین اردبیلی]]، مؤسس طریقت صفوی، شیعه نبوده (او احتمالاً [[سنی مذهب]] [[شافعی]] بودهاست) را از بین بردند و برای اثباتِ اینکه صفویان، [[سادات|سید]]، یعنی از اولاد مستقیم [[پیامبر اسلام|پیامبر]] بودند، منابع را جعل کردند. آنها شجرهنامهٔ مشکوکی ساختند که تبار خاندان صفوی را از هفتمین امامِ شیعهٔ دوازدهامامی، [[موسی کاظم|موسی الکاظم]]، ردیابی میکرد؛ شجرهنامهای که منابع متأخر صفوی از آن به شدت پیروی میکنند.<ref>[https://www.cambridge.org/core/books/abs/cambridge-history-of-islam/safavid-persia/E475A272F197D060EC9C4696C5E99CEF Despite recent research, the origins of the Safavid family are still obscure. Such evidence as we have seems to suggest that the family hailed from Kurdistān. What does seem certain is that the Safavids were of native Iranian stock, and spoke Āzarī, the form of Turkish used in Āzarbāyjān. Our lack of reliable information derives from the fact that the Safavids, after the establishment of the Safavid state, deliberately falsified the evidence of their own origins. Their fundamental object in claiming a Shi‘ī origin was to differentiate themselves from the Ottomans and to enable them to enlist the sympathies of all heterodox elements. To this end they systematically destroyed any evidence which indicated that Shaykh Safī al-Dīn Ishāq, the founder of the Safavid tarīqa was not a Shī‘ī (he was probably a Sunnī of the Shāfi‘ī madhhab), and they fabricated evidence to prove that the Safavids were sayyids, that is, direct descendants of the Prophet], R.M.SAVORY. , “Safavid Persia from Part III - The central Islamic lands in the Ottoman period ,” Published online by Cambridge University Press: 28 March 2008</ref> |
||
Yarshater,"[http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-vii AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan]",Encyclopædia Iranica,Vol. III, Fasc. 3, pp. 238-245</ref> |
|||
بر اساس گفتهٔ [[راجر سیوری]] یکی از پژوهشگران جریانهای دورهٔ صفویه: |
|||
{{نقل قول|براساس نوشتارهای موجود در زمان اکنون، شکی در این نیست که خاندان صفویه بهطور قطع دارای ریشهٔ ایرانی است نه ریشهٔ ترکی که گاهی بدان خوانده میشود. این احتمال وجود دارد که اصلیت این خاندان از کردستان ایران آمده باشد که بعدها به آذربایجان کوچ کردهاند. جایی که آنها زبان ترکی آذربایجانی را از ترکزبانان آنجا فراگرفته و سرانجام در سدهٔ یازدهم میلادی در شهر اردبیل جای گزیدهاند.<ref>Roger M. Savory. "Safavids" in Peter Burke, Irfan Habib, [[خلیل اینالجیک|Halil İnalcık]]:"History of Humanity-Scientific and Cultural Development: From the Sixteenth to the Eighteenth Century", Taylor & Francis. 1999. Excerpt from pg 259: "From the evidence available at the present time, it is certain that the Safavid family was of indigineous Iranian stock, and not of Turkish ancestry as it is sometimes claimed. It is probable that the family originated in Persian Kurdistan, and later moved to Azerbaijan, where they adopted the Azari form of Turkish spoken there, and eventually settled in the small town of Ardabil sometimes during the eleventh century."</ref>}} |
|||
همچنین بر اساس سخنان [[ولادیمیر مینورسکی]]، خاورشناس [[روسیه|روسی]]: |
|||
{{نقل قول|از ۹۷۰ تا ۱۵۱۰ میلادی، آذربایجان به پناهگاه اصلی و مرکزی برای یکپارچگی صفویان تبدیل گشت؛ کسانی که از بومیان اردبیل بودند و اصالتاً به یکی از گویشهای محلی [[زبانهای ایرانی]] سخن میگفتند.<ref>(Minorsky, V. ; "Adgharbaydjan (Azarbaydjan), Encyclopedia of Islam. 2nd edition. Edited by P. Berman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Henrichs. Brill 2009. Accessed through Brill online: www.encislam.brill.nl (2009)</ref>}} |
|||
" |
|||
=== اصالت آذربایجانی === |
=== اصالت آذربایجانی === |
||
[[زبان آذری|زبان آذری کهن]] زبان مادری نیای بزرگ صفویان، [[شیخ صفیالدین اردبیلی]] بودهاست<ref name="irantarikh.com">{{یادکرد وب |url=http://irantarikh.com/tarikh/safavi01.pdf |title=نسخه آرشیو شده |accessdate=۴ اوت ۲۰۱۳ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20090419155404/http://www.irantarikh.com/tarikh/safavi01.pdf |archivedate=۱۹ آوریل ۲۰۰۹ |dead-url=yes}}</ref><ref name="ReferenceA">تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵</ref> و اشعاری بدین زبان در کتاب [[صفوةالصفا]] و [[سلسلةالنسب]] سرودهاست.<ref name="ReferenceB">احمدی، حسین، تالشان (از دوره صفویه تا پایان جنگ دوم ایران و روس)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران ۱۳۸۰.</ref><ref name="ReferenceC">کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایجان، ۱۳۰۴، ص. ۳۳–۲۶.</ref> شیخ صفیالدین اردبیلی را همچنین به «پیر آذری» هم میخواندند.<ref>[http://nlai.ir/Default.aspx?alias=nlai.ir/sheikh-safialdin سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پورتال دبیرخانه دائمی شیخ صفیالدین اردبیلی] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20180107083606/http://www.nlai.ir/Default.aspx?alias=nlai.ir/sheikh-safialdin |date=۷ ژانویه ۲۰۱۸}} ابن بزار اردبیلی که کتابی در ترجمهٔ احوال و اقوال و کرامات او نوشته و پژوهشگران آن را مأخذی معتبر میشمارند، مینویسد صفیالدین در جوانی از بابت زیبایی و حسن صورت چنان بود که او را "یوسف ثانی" لقب داده بودند و"… به سن بلوغ نارسیده زنان در عشق او دستها میبریدند" ولی "دل مبارک او از ایشان میرمید" و این حسن صورت در دوران بلوغ به مرتبهای بود که اولیاءالله "وی را پیر آذری خواندندی" و "جماعت طالبان او را زرین محاسن میگفتند".</ref> پدر شیخ صفیالدین اردبیلی، شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ه.ق) و اجداد وی در حدود سه سده<ref>"Safavid order was founded by Safi al-Din (1252/53-1334) whose ancestors had during three centuries acquired a reputation for piety in Azerbaijani mountain town of Ardabil." See MacEachern, Sally, The New Cultural Atlas of the Islamic World, Marshall Cavendish, 2010, p. 48.</ref> در قریه [[کلخوران]] [[اردبیل]] به شغل زراعت مشغول بودهاند.<ref>[http://nlai.ir/Default.aspx?alias=nlai.ir/sheikh-safialdin سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پورتال دبیرخانه دائمی شیخ صفیالدین اردبیلی] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20180107083606/http://www.nlai.ir/Default.aspx?alias=nlai.ir/sheikh-safialdin|date=۷ ژانویه ۲۰۱۸}} شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی(۶۵۰–۷۳۵ه.ق) عارف و صوفی مشهور ایرانی، که سلاطین به سبب انتساب به نام او به صفویه یا صفویان موسوم شدهاند. صفی الدین پسر سلطان جبرائیل بود و در اردبیل به دنیا آمد (۷۱۳–۶۳۱ خورشیدی برابر ۷۳۵–۶۵۰ قمری) پدر و اجداد وی در قریه کلخوران اردبیل زراعت داشتند و پیشینیان آنها از قریه رنگین گیلان به اسفرنجان در حدود اردبیل آمده بودند.</ref> نوه شیخ صفیالدین اردبیلی و پسر [[شیخ صدرالدین موسی]]، [[خواجه علی سیاهپوش]] در هنگام مواجهه با [[تیمور گورکانی]] در حوالی جیحون موطن خود را اردبیل معرفی کرد.<ref>ترکمان، اسکندر بیگ، تاریخ عالمآرای عباسی، [[نشر امیرکبیر]]، تهران، ۱۳۸۲. ص. ۱۵. (تیمور لنگ) یک مرتبه وقتی که از جیحون به عزم یورش خراسان عبور مینمود تازیانهاش بر آب افتاد. درویشی زنده پوش (خواجه علی) بنظرش آمد که تازیانهاش را از آب برآورده بدستش داد. امیر تیمور بدین معنی تفأل نموده از احوال شریفش پرسید. آن درویش گفت موطنم اردبیل، محل ظهورم دزفول و مدفنم قدس خلیل خواهد بود. (...)</ref> همچنین چندی دیگر از پژوهشگران نیز بر آذربایجانیبودنِ صفویان اصرار دارند.<ref name="sonn">Tamara Sonn. ''A Brief History of Islam'', Blackwell Publishing, 2004, p. 83, {{ISBN|1-4051-0900-9|en}}</ref><ref name="csatoetal">É. Á. Csató, B. Isaksson, C. Jahani. ''Linguistic Convergence and Areal Diffusion: Case Studies from Iranian, Semitic and Turkic'', Routledge, 2004, p. 228, ISBN 0-415-30804-6</ref> |
[[زبان آذری|زبان آذری کهن]] زبان مادری نیای بزرگ صفویان، [[شیخ صفیالدین اردبیلی]] بودهاست<ref name="irantarikh.com">{{یادکرد وب |url=http://irantarikh.com/tarikh/safavi01.pdf |title=نسخه آرشیو شده |accessdate=۴ اوت ۲۰۱۳ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20090419155404/http://www.irantarikh.com/tarikh/safavi01.pdf |archivedate=۱۹ آوریل ۲۰۰۹ |dead-url=yes}}</ref><ref name="ReferenceA">تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵</ref> و اشعاری بدین زبان در کتاب [[صفوةالصفا]] و [[سلسلةالنسب]] سرودهاست.<ref name="ReferenceB">احمدی، حسین، تالشان (از دوره صفویه تا پایان جنگ دوم ایران و روس)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران ۱۳۸۰.</ref><ref name="ReferenceC">کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایجان، ۱۳۰۴، ص. ۳۳–۲۶.</ref> شیخ صفیالدین اردبیلی را همچنین به «پیر آذری» هم میخواندند.<ref>[http://nlai.ir/Default.aspx?alias=nlai.ir/sheikh-safialdin سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پورتال دبیرخانه دائمی شیخ صفیالدین اردبیلی] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20180107083606/http://www.nlai.ir/Default.aspx?alias=nlai.ir/sheikh-safialdin |date=۷ ژانویه ۲۰۱۸}} ابن بزار اردبیلی که کتابی در ترجمهٔ احوال و اقوال و کرامات او نوشته و پژوهشگران آن را مأخذی معتبر میشمارند، مینویسد صفیالدین در جوانی از بابت زیبایی و حسن صورت چنان بود که او را "یوسف ثانی" لقب داده بودند و"… به سن بلوغ نارسیده زنان در عشق او دستها میبریدند" ولی "دل مبارک او از ایشان میرمید" و این حسن صورت در دوران بلوغ به مرتبهای بود که اولیاءالله "وی را پیر آذری خواندندی" و "جماعت طالبان او را زرین محاسن میگفتند".</ref> پدر شیخ صفیالدین اردبیلی، شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ه.ق) و اجداد وی در حدود سه سده<ref>"Safavid order was founded by Safi al-Din (1252/53-1334) whose ancestors had during three centuries acquired a reputation for piety in Azerbaijani mountain town of Ardabil." See MacEachern, Sally, The New Cultural Atlas of the Islamic World, Marshall Cavendish, 2010, p. 48.</ref> در قریه [[کلخوران]] [[اردبیل]] به شغل زراعت مشغول بودهاند.<ref>[http://nlai.ir/Default.aspx?alias=nlai.ir/sheikh-safialdin سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پورتال دبیرخانه دائمی شیخ صفیالدین اردبیلی] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20180107083606/http://www.nlai.ir/Default.aspx?alias=nlai.ir/sheikh-safialdin|date=۷ ژانویه ۲۰۱۸}} شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی(۶۵۰–۷۳۵ه.ق) عارف و صوفی مشهور ایرانی، که سلاطین به سبب انتساب به نام او به صفویه یا صفویان موسوم شدهاند. صفی الدین پسر سلطان جبرائیل بود و در اردبیل به دنیا آمد (۷۱۳–۶۳۱ خورشیدی برابر ۷۳۵–۶۵۰ قمری) پدر و اجداد وی در قریه کلخوران اردبیل زراعت داشتند و پیشینیان آنها از قریه رنگین گیلان به اسفرنجان در حدود اردبیل آمده بودند.</ref> نوه شیخ صفیالدین اردبیلی و پسر [[شیخ صدرالدین موسی]]، [[خواجه علی سیاهپوش]] در هنگام مواجهه با [[تیمور گورکانی]] در حوالی جیحون موطن خود را اردبیل معرفی کرد.<ref>ترکمان، اسکندر بیگ، تاریخ عالمآرای عباسی، [[نشر امیرکبیر]]، تهران، ۱۳۸۲. ص. ۱۵. (تیمور لنگ) یک مرتبه وقتی که از جیحون به عزم یورش خراسان عبور مینمود تازیانهاش بر آب افتاد. درویشی زنده پوش (خواجه علی) بنظرش آمد که تازیانهاش را از آب برآورده بدستش داد. امیر تیمور بدین معنی تفأل نموده از احوال شریفش پرسید. آن درویش گفت موطنم اردبیل، محل ظهورم دزفول و مدفنم قدس خلیل خواهد بود. (...)</ref> همچنین چندی دیگر از پژوهشگران نیز بر آذربایجانیبودنِ صفویان اصرار دارند.<ref name="sonn">Tamara Sonn. ''A Brief History of Islam'', Blackwell Publishing, 2004, p. 83, {{ISBN|1-4051-0900-9|en}}</ref><ref name="csatoetal">É. Á. Csató, B. Isaksson, C. Jahani. ''Linguistic Convergence and Areal Diffusion: Case Studies from Iranian, Semitic and Turkic'', Routledge, 2004, p. 228, ISBN 0-415-30804-6</ref> |
||
⚫ | |||
=== اصالت کردی === |
|||
کهنترین اثر نوشتهشده دربارهٔ تبارنامهٔ خاندان صفوی و نیز تنها نوشتهای در اینباره که به پیش از سال ۱۵۰۱ میلادی بازمیگردد کتابی با نام ''[[صفوةالصفا]]'' است<ref name="R.M.">[http://www.iranicaonline.org/articles/ebn-bazzaz R.M. Savory. Ebn Bazzaz. Encyclopædia Iranica]</ref> و [[ابن بزاز اردبیلی]] آن را نوشتهاست که خود وی از مریدان شیخ صدرالدین اردبیلی پسر [[شیخ صفیالدین اردبیلی]] بودهاست. بر اساس نوشتهٔ ابن بزاز «شیخ صفیالدین از نوادگان یک نجیبزاده [[مردم کرد|کرد]] به نام [[فیروزشاه زرینکلاه]] بودهاست.»<ref name="Togan">Z. V. Togan, "Sur l’Origine des Safavides," in Melanges Louis Massignon, Damascus, 1957, III, pp. 345–57</ref> نیای پدری خاندان صفوی بر اساس کهنترین ویرایش خطی کتاب صفوهالصفا به شرح زیر است: |
|||
⚫ | |||
صفویان برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به حاکمیتشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار [[محمد]] برمیشمردند<ref name="R.M."/> و به همین دلیل احتمالاً نوشتههای ابن بزاز را دستکاری کرده<ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/ebn-bazzaz EBN BAZZAÚZ] R.M. Savory. Ebn Bazzaz, Encyclopædia Iranica</ref> و |
|||
صفویان برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به حاکمیتشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار [[محمد]] برمیشمردند<ref name="R.M."/> و به همین دلیل احتمالاً نوشتههای ابن بزاز را دستکاری کرده<ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/ebn-bazzaz EBN BAZZAÚZ] R.M. Savory. Ebn Bazzaz, Encyclopædia Iranica</ref> و نشانههای اصالتشان در خاندان صفوی را تاریک و گنگ ساختند.<ref name="R.M."/> به نظر میرسد امروزه میان پژوهشگران و تاریخدانانِ دودمان صفویه، این همنظری وجود دارد که اصالت خاندان صفوی به کردستان بازمیگردد<ref>Roger M. Savory. "Safavids" in Peter Burke, Irfan Habib, [[خلیل اینالجیک]]:"History of Humanity-Scientific and Cultural Development: From the Sixteenth to the Eighteenth Century", Taylor & Francis. 1999. Excerpt from pg 259: "From the evidence available at the present time, it is certain that the Safavid family was of indigineous Iranian stock, and not of Turkish ancestry as it is sometimes claimed. It is probable that the family originated in Persian Kurdistan, and later moved to Azerbaijan, where they adopted the Azari form of Turkish spoken there, and eventually settled in the small town of Ardabil sometimes during the eleventh century."</ref> که در [[سده یازدهم میلادی|سدهٔ یازدهم میلادی]] به [[آذربایجان]] کوچ کرده و در اردبیل جای گزیدهاند.<ref name="Togan"/> از این رو امروزه بیشتر پژوهشگران بر اساس اصالت شیخ صفیالدین اردبیلی، خاندان صفوی را از تبار [[مردم کرد|کردها]] میدانند و به همین روی، صفویان اصالتاً یک خاندان [[زبانهای ایرانی|ایرانیزبان]] بهشمار میرود.<ref name="R.M."/><ref name="Togan"/><ref name="Perry">John R. Perry, "Turkic-Iranian contacts", Encyclopaedia Iranica, January 24, 2006. Excerpt: ''the Turcophone Safavid family of Ardabil in Azerbaijan, probably of Turkicized Iranian (perhaps Kurdish), origin''</ref><ref>Heinz Halm, [[شیعه|Shia Islam]], translated by Janet Watson. New Material translated by Marian Hill, 2nd edition, Columbia University Press, pp 75</ref><ref>Ira Marvin Lapidus. ''A History of Islamic Societies'', Cambridge University |
|||
Press, 2002, p. 233</ref><ref name="Tapper1">Tapper, Richard, FRONTIER NOMADS OF IRAN. A political and social history of the Shahsevan. Cambridge, Cambridge Univ. Press, 1997. pp 39.</ref><ref>Izady, Mehrdad, The Kurds: A Concise Handbook. Taylor and Francis, Inc. , Washington. 1992. pp 50</ref><ref name="Yar">E. Yarshater, Encyclopaedia Iranica, "The Iranian Language of Azerbaijan"</ref><ref>Kathryn Babayan, Mystics, Monarchs and Messiahs: Cultural Landscapes of Early Modern Iran , Cambridge , Mass. ; London: Harvard University Press, 2002. pg ۱۴۳: |
|||
“It is true that during their revolutionary phase (1447–1501), Safavi guides had played on their descent from the family of the Prophet. The hagiography of the founder of the Safavi order, Shaykh Safi al-Din Safvat al-Safa written by Ibn Bazzaz in 1350-was tampered with during this very phase. An initial stage of revisions saw the transformation of Safavi identity as Sunni Kurds into Arab blood descendants of Muhammad. ”</ref><ref>Emeri van Donzel, Islamic Desk Reference compiled from the Encyclopedia of Islam, E.J. Brill, 1994, pp 381</ref><ref>Farhad Daftary, Intellectual Traditions in Islam, I.B.Tauris, 2000. pp 147:But the origins of the family of Shaykh Safi al-Din go back not to the Hijaz but to Kurdistan, from where, seven generations before him, Firuz Shah Zarin-kulah had migrated to Adharbayjan.</ref><ref>Gene Ralph Garthwaite, “The Persians”, Blackwell Publishing, 2004. pg 159: Chapter on Safavids. "The Safavid family’s base of power sprang from a Sufi order, and the name of the order came from its founder Shaykh Safi al-Din. The Shaykh’s family had been resident in Azerbaijan since Saljuk times and then in Ardabil, and was probably Kurdish in origin.</ref><ref>Elton L. Daniel, The history of Iran, Greenwood Press, 2000. pg 83:The Safavid order had been founded by Shaykh Safi al-Din (1252–1334), a man of uncertain but probably Kurdish origin</ref><ref>Muhammad Kamal, Mulla Sadra's Transcendent Philosophy, Ashgate Publishing, Ltd. , 2006. pg 24:"The Safawid was originally a Sufi order whose founder, Shaykh Safi al-Din (1252–1334) was a Sunni Sufi master from a Kurdish family in north-west Iran"</ref><ref>Roger M. Savory. "Safavids" in [[Peter Burke]], Irfan Habib, Halil Inalci: ''History of Humanity-Scientific and Cultural Development: From the Sixteenth to the Eighteenth Century'', Taylor & Francis. 1999. Excerpt from pg 259: "From the evidence available at the present time, it is certain that the Safavid family was of indigineous Iranian stock, and not of Turkish ancestry as it is sometimes claimed. It is probable that the family originated in Persian Kurdistan, and later moved to Azerbaijan, where they adopted the Azari form of Turkish spoken there, and eventually settled in the small town of Ardabil sometimes during the eleventh century.[http://books.google.com/books?id=wqj35pAjx6AC&pg=PA259&dq=From+the+evidence+available+safavid+family&sig=kmEuwFxfXTbjFSWmND7928Y6WwQ]</ref> از سویی دیگر بر اساس کتاب ''نزهتالقلوب'' [[حمدالله مستوفی]] که معاصر با شیخ صفیالدین زندگی میکردهاست او را یک سنی [[شافعی]] معرفی میکند، آیینی که امروزه هم بیشتر مردم کرد از آن پیروی میکنند.<ref>Federal Research Division, Federal Research Div Staff, Turkey: A Country Study, Kessinger Publishers, 2004. pg 141:"Unlike, the Sunni Turks, who follow the Hanafi school of Islamic law, the Sunni Kurds follow the Shafi'i school.</ref> |
|||
== حکومت بر ایران == |
== حکومت بر ایران == |
نسخهٔ ۲۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۹
دودمان صفوی | |
---|---|
کشور | ایران صفوی |
تاریخ بنیانگذاری | ۱۵۰۱ میلادی |
بنیانگذار | شاه اسماعیل یکم (۱۵۲۴–۱۵۰۱) |
آخرین حاکم | شاه اسماعیل سوم (۱۷۷۳–۱۷۵۰) |
عنوانها | پیش از حکومت: صوفی مرشد کامل پس از حکومت: شاه ایران شاه پارس |
عزل | ۱۷۳۶ میلادی |
صفویان دودمانی ایرانی[۱] و شیعه بودند که در سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۱۴ خورشیدی (برابر ۱۱۴۸–۹۰۷ قمری و ۱۷۳۶–۱۵۰۱ میلادی)[۲] به مدت ۲۳۵ سال بر ایران فرمانروایی کردند. شاهنشاهی صفوی را شاه اسماعیل یکم که در سال ۸۸۰ ش/ ۱۵۰۱م در تبریز تاجگذاری کرد، بنیان گذاشت و آخرین شاه صفوی، شاه سلطان حسین بود که در سال ۱۱۰۱ خورشیدی از هوتکیان شکست خورد و بعداً نادرشاه افشار در سال ۱۱۱۴ خورشیدی این دودمان را برانداخت.[۳]
دوره صفوی از مهمترین ادوار تاریخ ایران بهشمار میآید؛ چرا که با گذشت نهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانی یک دولت متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. بعد از اسلام، حکومتهای ایرانی مانند: طاهریان، صفاریان، سامانیان، بوییان و زیاریان روی کار آمدند، اما هیچکدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان تمام نواحی و مناطق جغرافیایی ایران در آن دوران یکپارچگی پدید آورند.[۴]
تبار و تاریخچه
از جنبههای ویژهٔ خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آنها به صوفیان است. این جنبهٔ تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آنها با پادشاهی پیش از اسلام ساسانی میشود، دودمانی که پایهگذاران آن از ردهٔ موبدان زرتشتی بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند. بسیاری از جزئیاتِ اولیهٔ طریقت صفویه نامشخص است. یکی از نقاط عدم اطمینان، ماهیت دقیق اعتقادات مذهبی آنهاست. در اصل، به نظر میرسد که آنها اعتقادات اهل سنت داشتند، اما گفته میشود که در دوران خواجه علی، تحت تأثیر حامیان اصلی خود (قبایل ترکمن که به یک برند محبوب شیعیان پایبند بودند) به سمت مذهب شیعه گرایش پیدا کردند.[۵] R.M. Savory. Ebn Bazzaz. Encyclopædia Iranica</ref> ترک،[۶] گرجی[۷] و یونانی[۸] بودهاند. آنچه مسلم به نظر میرسد این است که صفویان، بومیِ ایرانی بودند و به زبان ترکی آذری صحبت میکردند که در آذربایجان به کار میرفت. فقدانِ اطلاعاتِ موثقِ ما از آنجا ناشی میشود که صفویان پس از تأسیس دولت صفوی، عمداً اصل و نسبِ خود را جعل کردند. هدف اساسی آنها در ادعای اصل و نسب شیعی این بود که خود را از عثمانیها متمایز کنند و آنها را قادر سازد تا همدردی همهٔ عناصر دگرگرا را جلب کنند. برای این منظور، آنها بهطور سیستماتیک هر مدرکی را که نشان میداد شیخ صفیالدین اردبیلی، مؤسس طریقت صفوی، شیعه نبوده (او احتمالاً سنی مذهب شافعی بودهاست) را از بین بردند و برای اثباتِ اینکه صفویان، سید، یعنی از اولاد مستقیم پیامبر بودند، منابع را جعل کردند. آنها شجرهنامهٔ مشکوکی ساختند که تبار خاندان صفوی را از هفتمین امامِ شیعهٔ دوازدهامامی، موسی الکاظم، ردیابی میکرد؛ شجرهنامهای که منابع متأخر صفوی از آن به شدت پیروی میکنند.[۹]
Yarshater,"AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan",Encyclopædia Iranica,Vol. III, Fasc. 3, pp. 238-245</ref>
"
اصالت آذربایجانی
زبان آذری کهن زبان مادری نیای بزرگ صفویان، شیخ صفیالدین اردبیلی بودهاست[۱۰][۱۱] و اشعاری بدین زبان در کتاب صفوةالصفا و سلسلةالنسب سرودهاست.[۱۲][۱۳] شیخ صفیالدین اردبیلی را همچنین به «پیر آذری» هم میخواندند.[۱۴] پدر شیخ صفیالدین اردبیلی، شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی (۶۵۰–۷۳۵ه.ق) و اجداد وی در حدود سه سده[۱۵] در قریه کلخوران اردبیل به شغل زراعت مشغول بودهاند.[۱۶] نوه شیخ صفیالدین اردبیلی و پسر شیخ صدرالدین موسی، خواجه علی سیاهپوش در هنگام مواجهه با تیمور گورکانی در حوالی جیحون موطن خود را اردبیل معرفی کرد.[۱۷] همچنین چندی دیگر از پژوهشگران نیز بر آذربایجانیبودنِ صفویان اصرار دارند.[۱۸][۱۹]
=شیخ صفیالدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبراییل بن قطبالدین بن صالح بن محمدحافظ بن عوض بن فیروزشاه زرینکلاه.[۲۰]
صفویان برای هر چه بیشتر مشروعیت بخشیدن به حاکمیتشان در جهان شیعه، خودشان را از تبار محمد برمیشمردند[۲۱] و به همین دلیل احتمالاً نوشتههای ابن بزاز را دستکاری کرده[۲۲] و
حکومت بر ایران
این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ "SAFAVID DYNASTY". Encyclopædia Iranica.
- ↑ Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire
- ↑ رستم التواریخ، نویسنده محمد هاشم آصف
- ↑ تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه (صص ۲۱ تا ۳۶)
- ↑ Much about the early Safavid order remains unclear. One point of uncertainty is the precise nature of their religious beliefs. Originally, they seem to have harbored Sunni convictions, but under Ḵᵛāja ʿAli they are said to have gravitated toward Shiʿism under the influence of their main supporters—Turkmen tribes who adhered to a popular brand of Shiʿism, (Rudi Matthee). , “SAFAVID DYNASTY,” Encyclopædia Iranica, online edition Originally Published: July 28, 2008
- ↑ Frye، R N. «IRAN v. PEOPLES OF IRAN (1) A General Survey – Encyclopaedia Iranica». ENCYCLOPÆDIA IRANICA. www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۱۶-۰۸-۰۱.
- ↑ RUDI MATTHEE, "GEORGIANS IN THE SAFAVID ADMINISTRATION" in Encyclopædia Iranica [۱][پیوند مرده]
- ↑ Anthony Bryer. "Greeks and Türkmens: The Pontic Exception", Dumbarton Oaks Papers, Vol. 29. , (1975), Appendix II - Genealogy of the Muslim Marriages of the Princesses of Trebizond
- ↑ Despite recent research, the origins of the Safavid family are still obscure. Such evidence as we have seems to suggest that the family hailed from Kurdistān. What does seem certain is that the Safavids were of native Iranian stock, and spoke Āzarī, the form of Turkish used in Āzarbāyjān. Our lack of reliable information derives from the fact that the Safavids, after the establishment of the Safavid state, deliberately falsified the evidence of their own origins. Their fundamental object in claiming a Shi‘ī origin was to differentiate themselves from the Ottomans and to enable them to enlist the sympathies of all heterodox elements. To this end they systematically destroyed any evidence which indicated that Shaykh Safī al-Dīn Ishāq, the founder of the Safavid tarīqa was not a Shī‘ī (he was probably a Sunnī of the Shāfi‘ī madhhab), and they fabricated evidence to prove that the Safavids were sayyids, that is, direct descendants of the Prophet, R.M.SAVORY. , “Safavid Persia from Part III - The central Islamic lands in the Ottoman period ,” Published online by Cambridge University Press: 28 March 2008
- ↑ «نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۹ آوریل ۲۰۰۹. دریافتشده در ۴ اوت ۲۰۱۳.
- ↑ تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
- ↑ احمدی، حسین، تالشان (از دوره صفویه تا پایان جنگ دوم ایران و روس)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران ۱۳۸۰.
- ↑ کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایجان، ۱۳۰۴، ص. ۳۳–۲۶.
- ↑ سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پورتال دبیرخانه دائمی شیخ صفیالدین اردبیلی بایگانیشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine ابن بزار اردبیلی که کتابی در ترجمهٔ احوال و اقوال و کرامات او نوشته و پژوهشگران آن را مأخذی معتبر میشمارند، مینویسد صفیالدین در جوانی از بابت زیبایی و حسن صورت چنان بود که او را "یوسف ثانی" لقب داده بودند و"… به سن بلوغ نارسیده زنان در عشق او دستها میبریدند" ولی "دل مبارک او از ایشان میرمید" و این حسن صورت در دوران بلوغ به مرتبهای بود که اولیاءالله "وی را پیر آذری خواندندی" و "جماعت طالبان او را زرین محاسن میگفتند".
- ↑ "Safavid order was founded by Safi al-Din (1252/53-1334) whose ancestors had during three centuries acquired a reputation for piety in Azerbaijani mountain town of Ardabil." See MacEachern, Sally, The New Cultural Atlas of the Islamic World, Marshall Cavendish, 2010, p. 48.
- ↑ سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پورتال دبیرخانه دائمی شیخ صفیالدین اردبیلی بایگانیشده در ۷ ژانویه ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحق بن شیخ امینالدین جبرائیل اردبیلی(۶۵۰–۷۳۵ه.ق) عارف و صوفی مشهور ایرانی، که سلاطین به سبب انتساب به نام او به صفویه یا صفویان موسوم شدهاند. صفی الدین پسر سلطان جبرائیل بود و در اردبیل به دنیا آمد (۷۱۳–۶۳۱ خورشیدی برابر ۷۳۵–۶۵۰ قمری) پدر و اجداد وی در قریه کلخوران اردبیل زراعت داشتند و پیشینیان آنها از قریه رنگین گیلان به اسفرنجان در حدود اردبیل آمده بودند.
- ↑ ترکمان، اسکندر بیگ، تاریخ عالمآرای عباسی، نشر امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۲. ص. ۱۵. (تیمور لنگ) یک مرتبه وقتی که از جیحون به عزم یورش خراسان عبور مینمود تازیانهاش بر آب افتاد. درویشی زنده پوش (خواجه علی) بنظرش آمد که تازیانهاش را از آب برآورده بدستش داد. امیر تیمور بدین معنی تفأل نموده از احوال شریفش پرسید. آن درویش گفت موطنم اردبیل، محل ظهورم دزفول و مدفنم قدس خلیل خواهد بود. (...)
- ↑ Tamara Sonn. A Brief History of Islam, Blackwell Publishing, 2004, p. 83, ISBN 1-4051-0900-9
- ↑ É. Á. Csató, B. Isaksson, C. Jahani. Linguistic Convergence and Areal Diffusion: Case Studies from Iranian, Semitic and Turkic, Routledge, 2004, p. 228, ISBN 0-415-30804-6
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامTogan
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامR.M.
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ EBN BAZZAÚZ R.M. Savory. Ebn Bazzaz, Encyclopædia Iranica
منابع
- غفاریفرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، سازمان سمت، ۱۳۸۱.
- صفویه در دانشنامه رشد.
- نوروزی، جمشید (۱۳۹۱). تمدن ایران در دورهٔ صفویه. انتشارات مدرسه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۸-۰۰۶۱-۴.
- جعفریان، رسول؛ صفویه از ظهور تا زوال، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول: ۱۳۷۸
- جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم:انصاریان، ۱۳۷۰
- نجفی، موسی، مقدمه تحلیلی تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ دوم:۱۳۷۸
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا؛ تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران: امیرکبیر
- اسکندر بیک منشی، عالم آرای عباسی.
- احمد کسروی. آذری یا زبان باستانِ آذربایجان.
- احمد کسروی. شیخ صفی و تبارش.
- صفا، ذبیحالله؛ تاریخ ادبیات ایران (۵جلد)، انتشارات فردوس، ۱۳۶۷.
- لاکهارت، لارنس، انقراض سلسله صفویه و ایام سلطه افغانها در ایران، ترجمه مصطفی قلی عماد، تهران، ۱۳۴۳.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به دودمان صفوی در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ دودمان صفوی موجود است. |
- سلسله صفوی و ظهور قزلباشان
- صفویه در دانشنامه رشد
- تحقیق نصرالله فلسفی پیرامون صفویه
- اصفهان نصف جهان ماند شاه و شیخ صفوی رفتند
- مرگ شاه طهماسب و آغاز تهاجم همهجانبه عثمانیان به ایران
— دودمان سلطنتی — صفویان تاریخ تأسیس: ۹۰۷ (قمری) تاریخ عزل: ۱۱۴۸ (قمری) تاریخ انحلال: ۱۲۰۰ (قمری)
| ||
بدون متصدی آخرین تصدی توسط: دودمان تیمور
|
دودمان حاکم بر ایران بزرگ ۹۰۷ – ۱۱۴۸ متصدی همزمان: هوتکیان (۱۱۳۵–۱۱۴۲) |
پسین: افشاریان |