هجرت محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز واگردانی خودکار خرابکاری بر پایه امتیاز خرابکاری. واگردانی اشتباه ربات را همراه با پیوند تفاوت در کاربر:Dexbot/گزارش اشتباه اعلام کنید. همچنین توصیه میشود حساب کاربری بسازید.
برچسب: واگردانی
خط ۷: خط ۷:
[[پرونده:Al aqsa moschee 2.jpg|بندانگشتی|راست|270px|[[مسجدالاقصی]]: مکانی که مسلمانان معتقدند معراج محمد از آنجا شروع شده‌است.]]
[[پرونده:Al aqsa moschee 2.jpg|بندانگشتی|راست|270px|[[مسجدالاقصی]]: مکانی که مسلمانان معتقدند معراج محمد از آنجا شروع شده‌است.]]


در عربستان افراد زیادی به قصد [[تجارت]] یا به جا آوردن [[حج]] در کعبه به مکه سفر می‌کردند. محمد از این موقعیت استفاده کرد و بختش را برای یافتن خانه‌ای جدید برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین مذاکره ناموفق، در صحبت با تعدادی از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت.<ref name="EoI-Muhammad">[[آلفورد ولش]]، ''محمد''، [[دانشنامه اسلام]]</ref> جمعیت عرب یثرب بدین جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی می‌کردند، با یکتاپرستی تا حدی آشنا بودند.<ref name="EoI-Muhammad"/> گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند که به «[[پیمان عقبه اول]]» شهرت یافت.
در عربستان افراد زیادی به قصد [[تجارت]] یا به جا آوردن [[حج]] در کعبه به مکه سفر می‌کردند. محمد ( ص ) از این موقعیت استفاده کرد و بختش را برای یافتن خانه‌ای جدید برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین مذاکره ناموفق، در صحبت با تعدادی از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت.<ref name="EoI-Muhammad">[[آلفورد ولش]]، ''محمد''، [[دانشنامه اسلام]]</ref> جمعیت عرب یثرب بدین جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی می‌کردند، با یکتاپرستی تا حدی آشنا بودند.<ref name="EoI-Muhammad"/> گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند که به «[[پیمان عقبه اول]]» شهرت یافت.


به گفته [[ابن اسحاق]] پیمان عقبه اول بین محمد و دوازده تن از اهل یثرب که بسیاری از آنان از «بنی النجار» اقوام مادری محمد بودند، منعقد شد. ابن اسحاق در ادامه بیان می‌کند که در آن زمان محمد اجازه [[جنگ]] از سوی خداوند نیافته بود و با شروطی موسوم به «بیعةالنساء» با ایشان بیعت کرد و از قول برخی از انصار اینگونه نقل می‌کند که «ما با رسول‌الله بیعت کردیم بر شیوه بیعت زنان، تا به خداوند چیزی را شریک نگردانیم، [[دزدی]] نکنیم، [[زنا]] نکنیم، فرزندانمان را نکشیم، بهتان نزنیم و به‌طور آشکار گناه نکنیم. وفقط در خفا گناه بکنیم اگر [[وفا]] کردیم [[بهشت]] پاداش است و اگرنه، تصمیم با خداوند است: اگر خواست می‌بخشد و اگر خواست مجازات می‌کند».<ref name="سیره۵۲"/>
به گفته [[ابن اسحاق]] پیمان عقبه اول بین محمد( ص ) و دوازده تن از اهل یثرب که بسیاری از آنان از «بنی النجار» اقوام مادری محمد ( ص ) بودند، منعقد شد. ابن اسحاق در ادامه بیان می‌کند که در آن زمان محمد ( ص ) اجازه [[جنگ]] از سوی خداوند نیافته بود و با شروطی موسوم به «بیعةالنساء» با ایشان بیعت کرد و از قول برخی از انصار اینگونه نقل می‌کند که «ما با رسول‌الله ( ص ) بیعت کردیم بر شیوه بیعت زنان، تا به خداوند چیزی را شریک نگردانیم، [[دزدی]] نکنیم، [[زنا]] نکنیم، فرزندانمان را نکشیم، بهتان نزنیم و به‌طور آشکار گناه نکنیم. وفقط در خفا گناه بکنیم اگر [[وفا]] کردیم [[بهشت]] پاداش است و اگرنه، تصمیم با خداوند است: اگر خواست می‌بخشد و اگر خواست مجازات می‌کند».<ref name="سیره۵۲"/>


به گفته ابن اسحاق محمد قبل از بیعت عقبه اول اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود؛ او و مسلمانان به دعوت بسوی خداوند و صبر در برابر اذیت و آزار قریش و دشمنان فرمان داشتند. اما هنگامی که قریش همچنان به شدت و زیاده‌روی در آزار و اذیت و ظلم به مسلمانان ادامه داد، آنگاه آیات ۳۹ تا ۴۱ [[سوره حج]] اولین آیاتی است که به مسلمانان اجازه می‌داد تا با کسانی که به ایشان ظلم می‌کنند و از خانه‌هایشان بیرون می‌کنند، بجنگند.
به گفته ابن اسحاق محمد ( ص ) قبل از بیعت عقبه اول اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود؛ او و مسلمانان به دعوت بسوی خداوند و صبر در برابر اذیت و آزار قریش و دشمنان فرمان داشتند. اما هنگامی که قریش همچنان به شدت و زیاده‌روی در آزار و اذیت و ظلم به مسلمانان ادامه داد، آنگاه آیات ۳۹ تا ۴۱ [[سوره حج]] اولین آیاتی است که به مسلمانان اجازه می‌داد تا با کسانی که به ایشان ظلم می‌کنند و از خانه‌هایشان بیرون می‌کنند، بجنگند.


محمد پس از پیمان اول ۱ [[مصعب بن عمیر]] را به یثرب فرستاد تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد. او اولین [[نماز جمعه]] را در یثرب خواند و بسیاری از جمله [[سعد بن معاذ]] توسط او اسلام آوردند.<ref name="سیره۵۲">سیرةالنبویه، ابن هشام؛ ج ۲، ص ۷۲–۵۲</ref> بدین ترتیب در مدینه افرادی، تقریباً از تمامی قبایل، به آیین اسلام گرویدند تا آنجا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه جهت حج و ملاقات محمد به مکه آمدند. آنها او را به صورت مخفیانه و در شب ملاقات کرده و با او پیمانی بستند که به «[[پیمان دوم عقبه]]»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.<ref>Watt (1974) p. 83</ref>
محمد ( ص ) پس از پیمان اول ۱ [[مصعب بن عمیر]] را به یثرب فرستاد تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد. او اولین [[نماز جمعه]] را در یثرب خواند و بسیاری از جمله [[سعد بن معاذ]] توسط او اسلام آوردند.<ref name="سیره۵۲">سیرةالنبویه، ابن هشام؛ ج ۲، ص ۷۲–۵۲</ref> بدین ترتیب در مدینه افرادی، تقریباً از تمامی قبایل، به آیین اسلام گرویدند تا آنجا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه جهت حج و ملاقات محمد ( ص ) به مکه آمدند. آنها او را به صورت مخفیانه و در شب ملاقات کرده و با او پیمانی بستند که به «[[پیمان دوم عقبه]]»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.<ref>Watt (1974) p. 83</ref>


در پیمان عقبه دوم محمد پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همان‌طور که از زنان و فرزندانشان حمایت کنند، از او نیز پشتیبانی به عمل آورند. آنچه محمد به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید می‌جنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت هفتاد و سه مرد و دو زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نُه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس.<ref name="سیره۵۲"/> پس از پیمان عقبه، محمد پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند قضیه هجرت به حبشه، قریش سعی کرد تا از خروج یاران محمد از مکه جلوگیری نماید ولی این تلاشها ناموفق بود و تقریباً تمام مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.<ref name = P87>Peterson (2006), pg. 86-9</ref>
در پیمان عقبه دوم محمد ( ص ) پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همان‌طور که از زنان و فرزندانشان حمایت کنند، از او نیز پشتیبانی به عمل آورند. آنچه محمد ( ص ) به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید می‌جنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت هفتاد و سه مرد و دو زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نُه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس.<ref name="سیره۵۲"/> پس از پیمان عقبه، محمد ( ص ) پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند قضیه هجرت به حبشه، قریش سعی کرد تا از خروج یاران محمد ( ص ) از مکه جلوگیری نماید ولی این تلاشها ناموفق بود و تقریباً تمام مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.<ref name = P87>Peterson (2006), pg. 86-9</ref>


=== هجرت به مدینه ===
=== هجرت به مدینه ===
یک هیئت که شامل دوازده تن از بزرگان خاندان‌های مهم مدینه بودند، از محمد دعوت نمودند تا به عنوان یک غریبه بیطرف، به داوری بین اهالی شهر مدینه بپردازد.<ref name="Cambridge39"/><ref name="Esp">Esposito (1998), p. 17.</ref> ساکنان یثرب (اعراب و یهودیان)، تا قبل از سال ۶۲۰ میلادی حدود صد سال درگیر جنگ‌های داخلی بودند<ref name="Cambridge39"/> و کشت و کشتارهای مکرر و عدم توافق در زمینه پرداخت خون‌بهای کشته‌شدگان، خصوصاً پس از [[بعاث|جنگ بُعاث]] که تمامی قبایل یثرب در آن مشارکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفاهیم قبیله‌ای مانند «[[چشم برای چشم]]» دیگر قابل اعمال نبوده مگر اینکه شخصی صلاحیت‌دار در موارد مورد اختلاف داوری کند.<ref name="Cambridge39">Watt, ''The Cambridge History of Islam'', p. ۳۹</ref> نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از طرف خود و اهالی شهر یثرب متعهد شدند تا محمد را در جامعه خویش پذیرفته و از او در مقابل خطرات جانی، مانند خود، محافظت به عمل آورند.<ref name="EoI-Muhammad"/>
یک هیئت که شامل دوازده تن از بزرگان خاندان‌های مهم مدینه بودند، از محمد ( ص ) دعوت نمودند تا به عنوان یک غریبه بیطرف، به داوری بین اهالی شهر مدینه بپردازد.<ref name="Cambridge39"/><ref name="Esp">Esposito (1998), p. 17.</ref> ساکنان یثرب (اعراب و یهودیان)، تا قبل از سال ۶۲۰ میلادی حدود صد سال درگیر جنگ‌های داخلی بودند<ref name="Cambridge39"/> و کشت و کشتارهای مکرر و عدم توافق در زمینه پرداخت خون‌بهای کشته‌شدگان، خصوصاً پس از [[بعاث|جنگ بُعاث]] که تمامی قبایل یثرب در آن مشارکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفاهیم قبیله‌ای مانند «[[چشم برای چشم]]» دیگر قابل اعمال نبوده مگر اینکه شخصی صلاحیت‌دار در موارد مورد اختلاف داوری کند.<ref name="Cambridge39">Watt, ''The Cambridge History of Islam'', p. ۳۹</ref> نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از طرف خود و اهالی شهر یثرب متعهد شدند تا محمد ( ص ) را در جامعه خویش پذیرفته و از او در مقابل خطرات جانی، مانند خود، محافظت به عمل آورند.<ref name="EoI-Muhammad"/>


بر اساس روایات اسلامی، قریش از خروج مسلمانان از مکه آگاه شده و برای قتل محمد نقشه‌ای را به اجرا گذاشتند. محمد به کمک [[علی بن ابیطالب]]، کسانی که مراقبش بودند را گمراه نموده و مخفیانه به همراه [[ابوبکر]] از شهر خارج شد.<ref>Moojan Momen (1987), p. 5</ref> بدینسان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از شروع دعوت خود) محمد به مدینه، که یک واحه زراعتی بزرگ بود، هجرت نمود و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به ''[[مهاجرین]]'' شهرت یافتند.<ref name="EoI-Muhammad"/> و اهالی یثرب که محمد و مهاجرین را یاری رسانده بودند، از آن پس به [[انصار]] نام برده می‌شدند. این هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان شد. [[مدینه]] تا قبل هجرت محمد «یثرب» نامیده می‌شد و بعد از این هجرت «مدینه النبی» خوانده شد.
بر اساس روایات اسلامی، قریش از خروج مسلمانان از مکه آگاه شده و برای قتل محمد ( ص ) نقشه‌ای را به اجرا گذاشتند. محمد ( ص ) به کمک [[علی بن ابیطالب]]، کسانی که مراقبش بودند را گمراه نموده و مخفیانه به همراه [[ابوبکر]] از شهر خارج شد.<ref>Moojan Momen (1987), p. 5</ref> بدینسان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از شروع دعوت خود) محمد (ص ) به مدینه، که یک واحه زراعتی بزرگ بود، هجرت نمود و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به ''[[مهاجرین]]'' شهرت یافتند.<ref name="EoI-Muhammad"/> و اهالی یثرب که محمد ( ص ) و مهاجرین را یاری رسانده بودند، از آن پس به [[انصار]] نام برده می‌شدند. این هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان شد. [[مدینه]] تا قبل هجرت محمد «یثرب» نامیده می‌شد و بعد از این هجرت «مدینه النبی» خوانده شد.


== اجازه مهاجرت ==
== اجازه مهاجرت ==
هنگامی که فشار مشرکان بر [[اسلام|مسلمانان]] مکه پس از بیعت دوم با عقبه شدت گرفت، محمد به اصحاب خود اجازه مهاجرت به [[مدینه]] را داد و به آنها دستور داد به برادران خود از [[انصار]] بپیوندند.<ref name="بدایة4">[//ar.wikisource.org/wiki/البداية%20والنهاية/الجزء%20الثالث/باب%20الهجرة%20من%20مكة%20إلى%20المدينة البدایة والنهایة/الجزء الثالث/باب الهجرة من مکة إلی المدینة] علی [[ویکی مصدر]]</ref> [[ابن اسحاق]] به‌نقل از محمد گفته‌است:<ref name="بدایة42">[//ar.wikisource.org/wiki/البداية%20والنهاية/الجزء%20الثالث/باب%20الهجرة%20من%20مكة%20إلى%20المدينة البدایة والنهایة/الجزء الثالث/باب الهجرة من مکة إلی المدینة] علی [[ویکی مصدر]]</ref> «خدا برای شما برادران خانه ای ساخته‌است که می‌توانید در آن ایمن باشید»، بنابراین یاران محمد به آنجا رفتند.
هنگامی که فشار مشرکان بر [[اسلام|مسلمانان]] مکه پس از بیعت دوم با عقبه شدت گرفت، محمد به اصحاب خود اجازه مهاجرت به [[مدینه]] را داد و به آنها دستور داد به برادران خود از [[انصار]] بپیوندند.<ref name="بدایة4">[//ar.wikisource.org/wiki/البداية%20والنهاية/الجزء%20الثالث/باب%20الهجرة%20من%20مكة%20إلى%20المدينة البدایة والنهایة/الجزء الثالث/باب الهجرة من مکة إلی المدینة] علی [[ویکی مصدر]]</ref> [[ابن اسحاق]] به‌نقل از محمد ( ص ) گفته‌است:<ref name="بدایة42">[//ar.wikisource.org/wiki/البداية%20والنهاية/الجزء%20الثالث/باب%20الهجرة%20من%20مكة%20إلى%20المدينة البدایة والنهایة/الجزء الثالث/باب الهجرة من مکة إلی المدینة] علی [[ویکی مصدر]]</ref> «خدا برای شما برادران خانه ای ساخته‌است که می‌توانید در آن ایمن باشید»، بنابراین یاران محمد ( ص ) به آنجا رفتند.


== هجرت صحابه به مدینه ==
== هجرت صحابه به مدینه ==
پس از اجازه مهاجرت به [[صحابه]] آنها مخفیانه به یثرب رفتند. ابتدا [[ابو سلمه|ابو سلمه بن]] عبدالاسد و سپس سایر مسلمانان نزد انصار رفتند، به جز [[محمد]]، [[ابوبکر]] و [[علی بن ابی‌طالب]] در مکه باقی ماندند.<ref name="ابن سعد-الهجرة">الطبقات الکبری، [[محمد بن سعد البغدادی|ابن سعد البغدادی]]، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.</ref> مسلمانان شروع به ترک [[مکه|مکه کردند و]] بصورت مخفیانه به صورت جداگانه خارج شدند تا مبادا [[قریش]] از آنها مطلع شود و آنها را از این کار بازدارد و همه خانه‌ها، پول و تجارت خود را پشت سر گذاشته و با دین و عقیده خود فرار کردند.<ref>[https://islamweb.net/ar/library/index.php?page=bookcontents&ID=306&idfrom=558&idto=595&flag=0&bk_no=58&ayano=0&surano=0&bookhad=0 السیرة النبویة لابن هشام] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20170523151418/http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=558&idto=595&bk_no=58&ID=306|date=23 مایو 2017}}</ref>
پس از اجازه مهاجرت به [[صحابه]] آنها مخفیانه به یثرب رفتند. ابتدا [[ابو سلمه|ابو سلمه بن]] عبدالاسد و سپس سایر مسلمانان نزد انصار رفتند، به جز [[محمد]] (ص ) [[ابوبکر]] و [[علی بن ابی‌طالب]] ( ع ) در مکه باقی ماندند.<ref name="ابن سعد-الهجرة">الطبقات الکبری، [[محمد بن سعد البغدادی|ابن سعد البغدادی]]، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.</ref> مسلمانان شروع به ترک [[مکه|مکه کردند و]] بصورت مخفیانه به صورت جداگانه خارج شدند تا مبادا [[قریش]] از آنها مطلع شود و آنها را از این کار بازدارد و همه خانه‌ها، پول و تجارت خود را پشت سر گذاشته و با دین و عقیده خود فرار کردند.<ref>[https://islamweb.net/ar/library/index.php?page=bookcontents&ID=306&idfrom=558&idto=595&flag=0&bk_no=58&ayano=0&surano=0&bookhad=0 السیرة النبویة لابن هشام] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20170523151418/http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=558&idto=595&bk_no=58&ID=306|date=23 مایو 2017}}</ref>


== شب هجرت محمد ==
== شب هجرت محمد ( ص ) ==
وقتی قریش خروج مسلمانان را دیدند، از خروج محمد ترسیدند، بنابراین در دارالندوه جمع شدند و توافق کردند که هر کدام از قبیله قریش یک جوان را بفرستند تا او را بکشند،<ref name="ابن سعد-الهجرة2">الطبقات الکبری، [[محمد بن سعد البغدادی|ابن سعد البغدادی]]، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.</ref> و خون او در بین قبایل پراکنده شود. جبرئیل این خبر را به پیامبر گفت و به او دستور داد آن شب را در رختخواب خود نخوابد، بنابراین محمد به علی دستور داد تا به جای او در تختخواب خود بخوابد و در سرمای سبز خود پوشانده شود تا مردم گمان کنند محمد است که در رختخواب خود خوابیده و در همان حال محمد از آنجا خارج شد و هیچ‌کدام از آنها او را ندیدند. هنگامی که به سمت علی رفتند فکر کردند او محمد است وقتی علی را دیدند گفتند: «دوستت کجاست؟» او گفت: «نمی‌دانم».<ref name="الکامل2">[http://www.al-eman.com/الكتب/الكامل+في+التاريخ+**/i46&p1 الکامل فی التاریخ] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20090113054528/http://islamtoday.al-eman.com/Islamlib/viewchp.asp?BID=174&CID=20|date=13 ینایر 2009}}</ref><ref>فی موضوعات [[ابن جوزی|ابن الجوزی]] (2/342):عن [[ابوهریره|أبی هریرة]] عن النبی قال: {{اقتباس مضمن|إنَّ یومَ السَّبتِ یومُ مکرٍ ومکیدةٍ. قالوا: ولم ذاک یا رسولَ اللهِ؟ قال: إنَّ قریشًا أرادوا أن یمکروا فیه، فأنزل اللهُ {{قرآن|وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا}}}}، وقال [[ابن جوزی|ابن الجوزی]]: [[حدیث موضوع]]</ref>
وقتی قریش خروج مسلمانان را دیدند، از خروج محمد ترسیدند، بنابراین در دارالندوه جمع شدند و توافق کردند که هر کدام از قبیله قریش یک جوان را بفرستند تا او را بکشند،<ref name="ابن سعد-الهجرة2">الطبقات الکبری، [[محمد بن سعد البغدادی|ابن سعد البغدادی]]، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.</ref> و خون او در بین قبایل پراکنده شود. جبرئیل این خبر را به پیامبر گفت و به او دستور داد آن شب را در رختخواب خود نخوابد، بنابراین محمد ( ص ) به علی (ع ) دستور داد تا به جای او در تختخواب خود بخوابد و در سرمای سبز خود پوشانده شود تا مردم گمان کنند محمد ( ص ) است که در رختخواب خود خوابیده و در همان حال محمد ( ص ) از آنجا خارج شد و هیچ‌کدام از آنها او را ندیدند. هنگامی که به سمت علی ( ع ) رفتند فکر کردند او محمد است وقتی علی را دیدند گفتند: «دوستت کجاست؟» او گفت: «نمی‌دانم».<ref name="الکامل2">[http://www.al-eman.com/الكتب/الكامل+في+التاريخ+**/i46&p1 الکامل فی التاریخ] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20090113054528/http://islamtoday.al-eman.com/Islamlib/viewchp.asp?BID=174&CID=20|date=13 ینایر 2009}}</ref><ref>فی موضوعات [[ابن جوزی|ابن الجوزی]] (2/342):عن [[ابوهریره|أبی هریرة]] عن النبی قال: {{اقتباس مضمن|إنَّ یومَ السَّبتِ یومُ مکرٍ ومکیدةٍ. قالوا: ولم ذاک یا رسولَ اللهِ؟ قال: إنَّ قریشًا أرادوا أن یمکروا فیه، فأنزل اللهُ {{قرآن|وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا}}}}، وقال [[ابن جوزی|ابن الجوزی]]: [[حدیث موضوع]]</ref>


محمد به علی دستور داده بود تا امانت‌ها را به مردم آنها بپردازد، و او نیز همان‌طور عمل کرد. آنها می‌دانستند که علی همیشه از محمد پیروی می‌کند، بنابراین اقامت او در مکه دلیلی می‌دانستند که محمد در مکه است و هجرت نکرده‌است، زیرا معتقد بودند که اگر او هجرت می‌کرد، علی را با خود می‌برد، و علی در مکه به مدت سه روز ماند تا پیام محمد از طریق پیام رسانش ابواقید لیثی به او رسید که به او دستور می‌دهد که به مدینه مهاجرت کند.<ref name="المجالس السنیة">[http://www.holykarbala.net/books/tarikh/majales_sania12/13.html المجالس السنیة، الجزء الثانی 199] {{پیوند مرده}} {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20100626170454/http://www.holykarbala.net/books/tarikh/majales_sania12/13.html|date=26 یونیو 2010}}</ref>
محمد به علی دستور داده بود تا امانت‌ها را به مردم آنها بپردازد، و او نیز همان‌طور عمل کرد. آنها می‌دانستند که علی همیشه از محمد پیروی می‌کند، بنابراین اقامت او در مکه دلیلی می‌دانستند که محمد در مکه است و هجرت نکرده‌است، زیرا معتقد بودند که اگر او هجرت می‌کرد، علی را با خود می‌برد، و علی در مکه به مدت سه روز ماند تا پیام محمد از طریق پیام رسانش ابواقید لیثی به او رسید که به او دستور می‌دهد که به مدینه مهاجرت کند.<ref name="المجالس السنیة">[http://www.holykarbala.net/books/tarikh/majales_sania12/13.html المجالس السنیة، الجزء الثانی 199] {{پیوند مرده}} {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20100626170454/http://www.holykarbala.net/books/tarikh/majales_sania12/13.html|date=26 یونیو 2010}}</ref>
خط ۴۸: خط ۴۸:


== آخرین مهاجرت ==
== آخرین مهاجرت ==
آخرین فردی که از مکه مهاجرت کرد، [[عباس بن عبدالمطلب]] بود، او در ماه رمضان در [[۸ (قمری)|هشتمین سال]] هجرت به همراه خانواده اش مهاجرت کرد و در راه با محمد و سپاهش ملاقات کرد که می‌خواستند [[فتح مکه|مکه را]] پس از [[قریش|شکست قریش]] [[صلح حدیبیه|شکست دهند. طبق قرارداد حدیبیه]]، خانواده او به مهاجرت ادامه دادند و او با محمد بازگشت.<ref name="آخر من هاجر">[https://www.islamweb.net/ar/fatwa/148057/ آخر المهاجرین من مکة إلی المدینة] ـ فتاوی [[وب اسلام|إسلام ویب]] {{یادکرد وب |نشانی=http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=148057 |عنوان=نسخه آرشیو شده |بازبینی=۳ اکتبر ۲۰۲۱ |archive-date=۸ مارس ۲۰۱۷ |archive-url=https://web.archive.org/web/20170308134501/http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=148057 |url-status=bot: unknown}}</ref>
آخرین فردی که از مکه مهاجرت کرد، [[عباس بن عبدالمطلب]] بود، او در ماه رمضان در [[۸ (قمری)|هشتمین سال]] هجرت به همراه خانواده اش مهاجرت کرد و در راه با محمد و سپاهش ملاقات کرد که می‌خواستند [[فتح مکه|مکه را]] پس از [[قریش|شکست قریش]] [[صلح حدیبیه|شکست دهند. طبق قرارداد حدیبیه]]، خانواده او به مهاجرت ادامه دادند و او با محمد بازگشت.<ref name="آخر من هاجر">[https://www.islamweb.net/ar/fatwa/148057/ آخر المهاجرین من مکة إلی المدینة] ـ فتاوی [[وب اسلام|إسلام ویب]] {{یادکرد وب|نشانی=http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=148057|عنوان=نسخه آرشیو شده|بازبینی=۳ اکتبر ۲۰۲۱|archive-date=۸ مارس ۲۰۱۷|archive-url=https://web.archive.org/web/20170308134501/http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=148057|url-status=bot: unknown}}</ref>


== مهاجرت و آغاز تاریخ هجری ==
== مهاجرت و آغاز تاریخ هجری ==

نسخهٔ ‏۲۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۷

هجرت محمد که گاهی به خلاصه هجرت نیز خوانده می‌شود، واقعه مهاجرت محمد و همراهانش از شهر مکه به یثرب است که در سال ۶۲۲ میلادی/۱ قمری صورت گرفت. این واقعه منجر به ایجاد اولین حکومت اسلامی در یثرب (که بعداً مدینةالنبی یا به‌خلاصه «مدینه» نامیده شد) شد و به علت اهمیتش در اسلام مبدأ تاریخ مسلمانان در دو تقویم هجری خورشیدی و هجری قمری در این سال گرفته شده‌است.

هجرت و زمینه‌های آن

بیعت عقبه اول و عقبه دوم محمد

مسجدالاقصی: مکانی که مسلمانان معتقدند معراج محمد از آنجا شروع شده‌است.

در عربستان افراد زیادی به قصد تجارت یا به جا آوردن حج در کعبه به مکه سفر می‌کردند. محمد ( ص ) از این موقعیت استفاده کرد و بختش را برای یافتن خانه‌ای جدید برای خود و پیروانش آزمود. پس از چندین مذاکره ناموفق، در صحبت با تعدادی از اهالی یثرب (که بعدها مدینه خوانده شد) امیدی یافت.[۱] جمعیت عرب یثرب بدین جهت که گروهی از یهودیان در آن شهر زندگی می‌کردند، با یکتاپرستی تا حدی آشنا بودند.[۱] گروهی از اهل یثرب که به مکه آمده بودند با محمد پیمانی بستند که به «پیمان عقبه اول» شهرت یافت.

به گفته ابن اسحاق پیمان عقبه اول بین محمد( ص ) و دوازده تن از اهل یثرب که بسیاری از آنان از «بنی النجار» اقوام مادری محمد ( ص ) بودند، منعقد شد. ابن اسحاق در ادامه بیان می‌کند که در آن زمان محمد ( ص ) اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود و با شروطی موسوم به «بیعةالنساء» با ایشان بیعت کرد و از قول برخی از انصار اینگونه نقل می‌کند که «ما با رسول‌الله ( ص ) بیعت کردیم بر شیوه بیعت زنان، تا به خداوند چیزی را شریک نگردانیم، دزدی نکنیم، زنا نکنیم، فرزندانمان را نکشیم، بهتان نزنیم و به‌طور آشکار گناه نکنیم. وفقط در خفا گناه بکنیم اگر وفا کردیم بهشت پاداش است و اگرنه، تصمیم با خداوند است: اگر خواست می‌بخشد و اگر خواست مجازات می‌کند».[۲]

به گفته ابن اسحاق محمد ( ص ) قبل از بیعت عقبه اول اجازه جنگ از سوی خداوند نیافته بود؛ او و مسلمانان به دعوت بسوی خداوند و صبر در برابر اذیت و آزار قریش و دشمنان فرمان داشتند. اما هنگامی که قریش همچنان به شدت و زیاده‌روی در آزار و اذیت و ظلم به مسلمانان ادامه داد، آنگاه آیات ۳۹ تا ۴۱ سوره حج اولین آیاتی است که به مسلمانان اجازه می‌داد تا با کسانی که به ایشان ظلم می‌کنند و از خانه‌هایشان بیرون می‌کنند، بجنگند.

محمد ( ص ) پس از پیمان اول ۱ مصعب بن عمیر را به یثرب فرستاد تا برای آنها قرآن بخواند و اسلام را بیاموزد. او اولین نماز جمعه را در یثرب خواند و بسیاری از جمله سعد بن معاذ توسط او اسلام آوردند.[۲] بدین ترتیب در مدینه افرادی، تقریباً از تمامی قبایل، به آیین اسلام گرویدند تا آنجا که در سال بعد ۷۵ مسلمان از مدینه جهت حج و ملاقات محمد ( ص ) به مکه آمدند. آنها او را به صورت مخفیانه و در شب ملاقات کرده و با او پیمانی بستند که به «پیمان دوم عقبه»، یا «پیمان جنگ» شهرت یافت.[۳]

در پیمان عقبه دوم محمد ( ص ) پس از دعوت به اسلام، بیعتش با فرستادگان یثرب را مشروط به این کرد که آنان همان‌طور که از زنان و فرزندانشان حمایت کنند، از او نیز پشتیبانی به عمل آورند. آنچه محمد ( ص ) به آنان گفت این بود: «خون من خون شماست، حرمت من حرمت شما. از شمایم و شما نیز از من هستید. با هرکه بجنگید می‌جنگم و با آنکه دوستی کنید، در صلح خواهم بود.» به همین دلیل بیعت دوم به «بیعة الحرب» مشهور گردید. در این بیعت هفتاد و سه مرد و دو زن حضور داشتند که دوازده تن از آنان از بزرگان مدینه بودند، نُه تن از بزرگان خزرج و سه تن از بزرگان خاندان اوس.[۲] پس از پیمان عقبه، محمد ( ص ) پیروانش در مکه را تشویق به مهاجرت به یثرب کرد. مانند قضیه هجرت به حبشه، قریش سعی کرد تا از خروج یاران محمد ( ص ) از مکه جلوگیری نماید ولی این تلاشها ناموفق بود و تقریباً تمام مسلمانان موفق به ترک مکه شدند.[۴]

هجرت به مدینه

یک هیئت که شامل دوازده تن از بزرگان خاندان‌های مهم مدینه بودند، از محمد ( ص ) دعوت نمودند تا به عنوان یک غریبه بیطرف، به داوری بین اهالی شهر مدینه بپردازد.[۵][۶] ساکنان یثرب (اعراب و یهودیان)، تا قبل از سال ۶۲۰ میلادی حدود صد سال درگیر جنگ‌های داخلی بودند[۵] و کشت و کشتارهای مکرر و عدم توافق در زمینه پرداخت خون‌بهای کشته‌شدگان، خصوصاً پس از جنگ بُعاث که تمامی قبایل یثرب در آن مشارکت داشتند، این امر را برای ایشان آشکار ساخته بود که مفاهیم قبیله‌ای مانند «چشم برای چشم» دیگر قابل اعمال نبوده مگر اینکه شخصی صلاحیت‌دار در موارد مورد اختلاف داوری کند.[۵] نمایندگان فرستاده شده از مدینه، از طرف خود و اهالی شهر یثرب متعهد شدند تا محمد ( ص ) را در جامعه خویش پذیرفته و از او در مقابل خطرات جانی، مانند خود، محافظت به عمل آورند.[۱]

بر اساس روایات اسلامی، قریش از خروج مسلمانان از مکه آگاه شده و برای قتل محمد ( ص ) نقشه‌ای را به اجرا گذاشتند. محمد ( ص ) به کمک علی بن ابیطالب، کسانی که مراقبش بودند را گمراه نموده و مخفیانه به همراه ابوبکر از شهر خارج شد.[۷] بدینسان در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از شروع دعوت خود) محمد (ص ) به مدینه، که یک واحه زراعتی بزرگ بود، هجرت نمود و همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به مهاجرین شهرت یافتند.[۱] و اهالی یثرب که محمد ( ص ) و مهاجرین را یاری رسانده بودند، از آن پس به انصار نام برده می‌شدند. این هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان شد. مدینه تا قبل هجرت محمد «یثرب» نامیده می‌شد و بعد از این هجرت «مدینه النبی» خوانده شد.

اجازه مهاجرت

هنگامی که فشار مشرکان بر مسلمانان مکه پس از بیعت دوم با عقبه شدت گرفت، محمد به اصحاب خود اجازه مهاجرت به مدینه را داد و به آنها دستور داد به برادران خود از انصار بپیوندند.[۸] ابن اسحاق به‌نقل از محمد ( ص ) گفته‌است:[۹] «خدا برای شما برادران خانه ای ساخته‌است که می‌توانید در آن ایمن باشید»، بنابراین یاران محمد ( ص ) به آنجا رفتند.

هجرت صحابه به مدینه

پس از اجازه مهاجرت به صحابه آنها مخفیانه به یثرب رفتند. ابتدا ابو سلمه بن عبدالاسد و سپس سایر مسلمانان نزد انصار رفتند، به جز محمد (ص ) ابوبکر و علی بن ابی‌طالب ( ع ) در مکه باقی ماندند.[۱۰] مسلمانان شروع به ترک مکه کردند و بصورت مخفیانه به صورت جداگانه خارج شدند تا مبادا قریش از آنها مطلع شود و آنها را از این کار بازدارد و همه خانه‌ها، پول و تجارت خود را پشت سر گذاشته و با دین و عقیده خود فرار کردند.[۱۱]

شب هجرت محمد ( ص )

وقتی قریش خروج مسلمانان را دیدند، از خروج محمد ترسیدند، بنابراین در دارالندوه جمع شدند و توافق کردند که هر کدام از قبیله قریش یک جوان را بفرستند تا او را بکشند،[۱۲] و خون او در بین قبایل پراکنده شود. جبرئیل این خبر را به پیامبر گفت و به او دستور داد آن شب را در رختخواب خود نخوابد، بنابراین محمد ( ص ) به علی (ع ) دستور داد تا به جای او در تختخواب خود بخوابد و در سرمای سبز خود پوشانده شود تا مردم گمان کنند محمد ( ص ) است که در رختخواب خود خوابیده و در همان حال محمد ( ص ) از آنجا خارج شد و هیچ‌کدام از آنها او را ندیدند. هنگامی که به سمت علی ( ع ) رفتند فکر کردند او محمد است وقتی علی را دیدند گفتند: «دوستت کجاست؟» او گفت: «نمی‌دانم».[۱۳][۱۴]

محمد به علی دستور داده بود تا امانت‌ها را به مردم آنها بپردازد، و او نیز همان‌طور عمل کرد. آنها می‌دانستند که علی همیشه از محمد پیروی می‌کند، بنابراین اقامت او در مکه دلیلی می‌دانستند که محمد در مکه است و هجرت نکرده‌است، زیرا معتقد بودند که اگر او هجرت می‌کرد، علی را با خود می‌برد، و علی در مکه به مدت سه روز ماند تا پیام محمد از طریق پیام رسانش ابواقید لیثی به او رسید که به او دستور می‌دهد که به مدینه مهاجرت کند.[۱۵]

هجرت محمد

محمد همراه با ابوبکر ابتدا به غار ثور در جنوب مکه رفتند. ابن هشام نقل کرده‌است هنگامی محمد و ابوبکر وارد غار ثور شدند عنکبوت بر در آن لانه زد هنگامی که[۱۶] قریش در جستجوی او به در غار رسیدند، برخی از آنها گفتند: «عنکبوت قبل از ورود محمد بوده‌است"، بنابراین آنها رفتند. محمد و ابوبکر سه شب در غار ماندند تا اینکه روز دوشنبه ۱ ربیع الاول ۱ هجری قمری را ترک کردند[۱۷] محمد و همراهش از غار به سمت یثرب بیرون آمدند و قریش وعده داده بودند به کسانی که محمد را به آنها بازگردانند، ۱۰۰ شتر جایزه بدهند[۱۸]

ورود به مدینه

محمد روز دوشنبه ۸ ربیع الاول[۱۹] به قبا رسید[۲۰] علی بن ابی طالب سه شب و روز در مکه اقامت داشت تا سپرده‌هایی را که محمد برای مردم داشت پرداخت کرد، به طوری که وقتی کار خود را با آنها تمام کرد، به محمد پیوست.[۲۰] محمد و همراهانش به مدت ۴ روز در قبا نزد بنی عمرو بن عوف اقامت کردند و وی مسجد قبا را برای آنها تأسیس کرد، سپس در روز جمعه ۱۲ ربیع الاول[۲۱][۲۲] ۱ هجری مربوط به ۲۷ سپتامبر ۶۲۲ میلادی،[۱۹] در حالی که ۵۳ سال داشت به مدینه نقل مکان کرد و از آن روز به بعد، شهر یثرب مدینه الرسول نام گرفت.

انصار هر روز در انتظار محمد به حره می‌رفتند. وقتی دوازدهم ربیع الاول بود ، طبق عادت خود بیرون رفتند. وقتی آفتاب داغ شد، آنها برگشتند. مردی از یهودیان بر یکی از خرابه‌های مدینه بالا رفت. او محمد و همراهانش را دید؛ بنابراین انصار برای پذیرش محمد به آغوش برخاستند.[۲۳]

ادامه مهاجرت مسلمانان به مدینه

مهاجرت مسلمانان به مدینه تا فتح مکه در سال ۸ هجری ادامه داشت[۲۴] محمد گفت:[۲۵] «بعد از فتح مکه هجرت وجود ندارد، بلکه جهاد و نیت است، و اگر بسیج شدید، بروید." برخی از علما اظهار کردند که مهاجرت پس از فتح مکه منسوخ شد و آنچه از مفهوم هجرت باقی ماند مهاجرت معنوی به معنای هجرت از آنچه خدا حرام کرده‌است همان چیزی است که از مفهوم هجرت باقی مانده‌است[۲۶]

بازگشت مهاجران حبشه

بقیه مهاجران حبشه با جعفر بن ابی طالب به مدینه بازگشتند. پس از آنکه محمد به ننجاشی نامه نوشت.[۲۷] بنابراین آنها پس از جنگ خیبر در سال ۷ هجری به مدینه رسید.[۲۷]

آخرین مهاجرت

آخرین فردی که از مکه مهاجرت کرد، عباس بن عبدالمطلب بود، او در ماه رمضان در هشتمین سال هجرت به همراه خانواده اش مهاجرت کرد و در راه با محمد و سپاهش ملاقات کرد که می‌خواستند مکه را پس از شکست قریش شکست دهند. طبق قرارداد حدیبیه، خانواده او به مهاجرت ادامه دادند و او با محمد بازگشت.[۲۸]

مهاجرت و آغاز تاریخ هجری

محمد پس از ورود به یثرب به تاریخ دستور داده بود، و این تاریخ از اولین سال هجرت رخ داد، محمد برای پادشاهان، شاهزادگان و روسای اقوام مختلف به تاریخ هجرت برای آنها نامه ارسال می‌کرد.[۲۹]


زمان‌بندی

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ آلفورد ولش، محمد، دانشنامه اسلام
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ سیرةالنبویه، ابن هشام؛ ج ۲، ص ۷۲–۵۲
  3. Watt (1974) p. 83
  4. Peterson (2006), pg. 86-9
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Watt, The Cambridge History of Islam, p. ۳۹
  6. Esposito (1998), p. 17.
  7. Moojan Momen (1987), p. 5
  8. البدایة والنهایة/الجزء الثالث/باب الهجرة من مکة إلی المدینة علی ویکی مصدر
  9. البدایة والنهایة/الجزء الثالث/باب الهجرة من مکة إلی المدینة علی ویکی مصدر
  10. الطبقات الکبری، ابن سعد البغدادی، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.
  11. السیرة النبویة لابن هشام بایگانی‌شده در ۲۰۱۷-۰۵-۲۳ توسط Wayback Machine
  12. الطبقات الکبری، ابن سعد البغدادی، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.
  13. الکامل فی التاریخ بایگانی‌شده در ۲۰۰۹-۰۱-۱۳ توسط Wayback Machine
  14. فی موضوعات ابن الجوزی (2/342):عن أبی هریرة عن النبی قال: الگو:اقتباس مضمن، وقال ابن الجوزی: حدیث موضوع
  15. المجالس السنیة، الجزء الثانی 199 [پیوند مرده] بایگانی‌شده در ۲۰۱۰-۰۶-۲۶ توسط Wayback Machine
  16. السیرة النبویة، ابن هشام، ج3، ص5-24، تحقیق: طه عبد الرؤوف سعد، دار الجیل، بیروت، ط1990.
  17. الطبقات الکبری، ابن سعد البغدادی، ج1، ص224-238، دار صادر، بیروت.
  18. السیرة النبویة، ابن هشام، ج3، ص5-24، تحقیق: طه عبد الرؤوف سعد، دار الجیل، بیروت، ط1990.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ الروض الأنف، السهیلی، ج2، ص312-332.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ السیرة النبویة، ابن هشام، ج3، ص5-24، تحقیق: طه عبد الرؤوف سعد، دار الجیل، بیروت، ط1990.
  21. فی الطبقات الکبری، ابن سعد البغدادی، ج2، ص6: «قدم رسول‌الله الگو:صلی الله علیه وسلم المدینة حین هاجر من مکة یوم الاثنین لاثنتی عشرة لیلة مضت من شهر ربیع الأول، وهو المجتمع علیه».
  22. السیرة النبویة، ابن هشام، ج3، ص135، تحقیق: طه عبد الرؤوف سعد، دار الجیل، بیروت، ط1990.
  23. مختصر سیرة الرسول صلی الله علیه وسلم لمحمد بن عبد الوهاب باب:کتاب رسول‌الله صلی الله علیه وسلم إلی النجاشی یزوجه أم حبیبة
  24. معنی الهجرة ومتی تجب لمحمد الحسن ولد الددو الشنقیطی بایگانی‌شده در ۲۰۱۸-۰۹-۱۶ توسط Wayback Machine
  25. صحیح البخاری (2783) عن عبدالله بن عباس، وصحیح مسلم (1864) عن عائشة
  26. الهجرة ـ موقع إمام المسجد بایگانی‌شده در ۱۲ مارس ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ مختصر سیرة الرسول صلی الله علیه وسلم لمحمد بن عبد الوهاب باب:کتاب رسول‌الله صلی الله علیه وسلم إلی النجاشی یزوجه أم حبیبة
  28. آخر المهاجرین من مکة إلی المدینة ـ فتاوی إسلام ویب «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۸ مارس ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۳ اکتبر ۲۰۲۱.
  29. الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر. تاریخ الرسل والملوک، الجزء الثانی، صفحة: 110-114. تحقیق محمد أبو الفضل إبراهیم. دار المعارف - القاهرة (1960)