هارونی: تفاوت میان نسخهها
ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
امروزه اقامتگاهای اصلی باب هارونی بالغ بر۵ منطقه در سردسیر؛ و ۳منطقه در گرمسیر است پنج منطقه سردسیر عبارت است از: [[کمیتک]]، میدانک، بردشاه، جمالی، قلعه شاهرخ در حوالی [[فریدن]] و [[هارونی (شهرکرد)|شهر هارونی]] در [[شهرستان شهرکرد]] در [[چهارمحال و بختیاری|استان چهارمحال و بختیاری]] و دومنطقه گرمسیر عبارت است از سردارآباد و چهاربیشه درحوالی [[شوشتر]] و چمبره در [[سردشت دزفول]] است، هارونیان در گذشته |
امروزه اقامتگاهای اصلی باب هارونی بالغ بر۵ منطقه در سردسیر؛ و ۳منطقه در گرمسیر است پنج منطقه سردسیر عبارت است از: [[کمیتک]]، میدانک، بردشاه، جمالی، قلعه شاهرخ در حوالی [[فریدن]] و [[هارونی (شهرکرد)|شهر هارونی]] در [[شهرستان شهرکرد]] در [[چهارمحال و بختیاری|استان چهارمحال و بختیاری]] و دومنطقه گرمسیر عبارت است از سردارآباد و چهاربیشه درحوالی [[شوشتر]] و چمبره در [[سردشت دزفول]] است، هارونیان در گذشته |
||
در اندیکا و لالی و منطقه هارونی و علی گودرز و شاه بلاغ اقامت و مالکیت داشتند، اکنون در سردسیر استقرار عشیرتی و قبیلوی طایفه مذکور از تمرکز بیشتری برخوردار است که در سردسیر عبارتند از میدانک، کمیتک (دهستان) جمالی، قلعه شاهرخ، بردِ شاه و |
در اندیکا و لالی و منطقه هارونی و علی گودرز و شاه بلاغ اقامت و مالکیت داشتند، اکنون در سردسیر استقرار عشیرتی و قبیلوی طایفه مذکور از تمرکز بیشتری برخوردار است که در سردسیر عبارتند از میدانک، کمیتک (دهستان) جمالی، قلعه شاهرخ، بردِ شاه و |
||
و شهرک جوی آباد و یزدانشهر شاهین شهر در گرمسیر مقر عمده ایشان در حوزه شوشتر و دزفول از جمله شهرک سرداران و در دامنه [[کوه سالند]] به ویژه حوزه بخش ''چنبره'' از سردشت دزفول است. اکثر افراد این طایفه در [[چهارمحال و بختیاری|استان چهارمحال و بختیاری]] فرهنگ خودرا نسبت به استانهای اصفهان و خوزستان بیشتر حفظ کردهاند. |
و شهرک جوی آباد و یزدانشهر شاهین شهر در گرمسیر مقر عمده ایشان در حوزه شوشتر و دزفول از جمله شهرک سرداران و در دامنه [[کوه سالند]] به ویژه حوزه بخش ''چنبره'' از سردشت دزفول است. اکثر افراد این طایفه در [[چهارمحال و بختیاری|استان چهارمحال و بختیاری]] فرهنگ خودرا نسبت به استانهای اصفهان و خوزستان بیشتر حفظ کردهاند. |
||
== جغرافیای طايفه هارونی == |
|||
[[چهارمحال و بختیاری|استان چهارمحال و بختیاری]]: در شهرستان [[شهرستان شهرکرد|شهرکرد]] سكونت يافته اند. |
|||
[[استان اصفهان]]: در شهرستان هاي [[شهرستان چادگان|چادگان،]] [[شهرستان فریدونشهر|فریدونشهر]] و [[شهرستان فریدن|فریدن]] سكونت يافته اند. |
|||
[[استان خوزستان]]: در شهرستان هاي [[شهرستان دزفول|دزفول]] و [[شهرستان شوشتر|شوشتر]] سكونت يافته اند.<ref>سرگذشت ایل چهارلنگ صفحه۱۰۹تا۱۱۱</ref>{{مدرک}} |
|||
== خاستگاه و منشأ طایفه == |
== خاستگاه و منشأ طایفه == |
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۷
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
زبانها | |
---|---|
گویش بختیاری | |
دین | |
شیعه | |
هارونی نام یک باب از قبایل چهارلنگ در ایلِ بختیاری است که بر اساس تقسیمبندی کتاب سرگذشت ایل چهارلنگ دارای ۳شعبه اصلی است که در نظاماتِ ردهبندی و تبارشناسیِ بختیاری، تیره خوانده میشود.[۱]
تیرهها
ایل هارونی شامل پنج تیره اصلی است که عبارتند از:
- عیسی یاری
- سیمی سمال
- ملاوند(شامل ملا و ملاوند)
- رُکان(شامل کلا و هلیل)
- دهنوی(شامل دینوی و اولاد نظر)
بزرگترین و پرجمعیتترین شاخه طایفه هارونی عیسی یاری است که شامل چهار بخش میباشد:
تاریخ و سابقه
هارونی در زمره ۹ طایفه کهن در ایل بختیاری است که برای نخستین بار در تألیفات قرن هفتم در خصوص وقایع نیمه دوم قرن پنجم هجری از آن به عنوان یکی ازطوایف بیست وشش گانه مهاجر از جبل السماق شام به سرزمین لر بزرگ در دوران فرمانروایی هزاراسب که سلسهٔ هزاراسپیان یا اتابکان لرستان به او منسوب است وارد شدند و از این سبب، اتابک به قوت و شوکت رسید.»[۳]
حمدالله ابن ابوبکر مستوفی در این باره گوید که: «هزاراسف که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید. در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام بدو پیوستند: چون گروه عقیلی از نسل علی بن ابی طالب و گروهِ هاشمی از نسلِ هاشم بن عبد مناف و دیگر طوایف متفرق چون: آسترکی، مماکویه، مختاری، جوانکی، بیدانیان، زاهدیان، علائی، کوتوند بتوند، بوازکی، شوند، راکی، جاکی، هارونی، کوی، لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست. چون این جماعت به هزاراسف و برادران پیوستند، ایشان را قوتوشوکت زیاد شد. بقایای شولان را بهزخمِ شمشیر از آن ولایت بیرون کردند و یکبار بر آن دیار مستولی شدند. پس دیار شولستان نیز مسخر کردند و شولان منهزم به فارس رفتند.»[۴][۵]
ازجمله این طوایف امروزه به غیر از هارونی، از قبایلی نظیر آسترکی و جانکی و بندانی و گتوند و بتوند و راکی نیز نام نشانی باقی ماندهاست که درزمره ایل بختیاری شمارده میشوند؛ و این طوایف باوجوداشتن قدمت تاریخی نهصد و پنجاه ساله امروزه بعضاَ ازمنظر طبقهبندی قبییله درزمره طوایفی که قدمت و سبه تاریخی آنها از سیصد سال تجاوز نمیکند میباشند و ازجمله جانکی که تابع کیان ارثی است یا راکی که تابع بابادی است و هارونی نیز از آن جمله است.
مناطقی در سرزمین بختیاری به نام این دسته از قبایل کهن وجود دارد ازجمله ناحیه گتوند و بتوند وعقیلی و بالاخره هارونی و با وجود آنکه نامهای تاریخی این نواحی از تعلق اولیه آنها به طوایفی که اسامی مزبور خاص ایشان بودهاست خبر میدهد، ساکننان این مناطق امروزه از قبایل دیگری میباشند و منطقه دیرینهای که در چهارمحال به نام هارونی (شهرکرد) شناخته میشود امروز اقامت گاهی مختلط از طوایف چهار و هفت لنگ است.[۶]
مراکز استقرار
امروزه اقامتگاهای اصلی باب هارونی بالغ بر۵ منطقه در سردسیر؛ و ۳منطقه در گرمسیر است پنج منطقه سردسیر عبارت است از: کمیتک، میدانک، بردشاه، جمالی، قلعه شاهرخ در حوالی فریدن و شهر هارونی در شهرستان شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری و دومنطقه گرمسیر عبارت است از سردارآباد و چهاربیشه درحوالی شوشتر و چمبره در سردشت دزفول است، هارونیان در گذشته در اندیکا و لالی و منطقه هارونی و علی گودرز و شاه بلاغ اقامت و مالکیت داشتند، اکنون در سردسیر استقرار عشیرتی و قبیلوی طایفه مذکور از تمرکز بیشتری برخوردار است که در سردسیر عبارتند از میدانک، کمیتک (دهستان) جمالی، قلعه شاهرخ، بردِ شاه و و شهرک جوی آباد و یزدانشهر شاهین شهر در گرمسیر مقر عمده ایشان در حوزه شوشتر و دزفول از جمله شهرک سرداران و در دامنه کوه سالند به ویژه حوزه بخش چنبره از سردشت دزفول است. اکثر افراد این طایفه در استان چهارمحال و بختیاری فرهنگ خودرا نسبت به استانهای اصفهان و خوزستان بیشتر حفظ کردهاند.
جغرافیای طايفه هارونی
استان چهارمحال و بختیاری: در شهرستان شهرکرد سكونت يافته اند.
استان اصفهان: در شهرستان هاي چادگان، فریدونشهر و فریدن سكونت يافته اند.
استان خوزستان: در شهرستان هاي دزفول و شوشتر سكونت يافته اند.[۷][نیازمند منبع]
خاستگاه و منشأ طایفه
طبق نظریه مهرزاد بختیاری سرداراکبری (خرادآذر): با توجه به اینکههارون یک نام عبرانی (به معنای کوه نشین) میباشدبه ازجمله محتملات غالب آن است که وجه تسمیه این طایفه برحسب اصل غالب انتساب قبایل به نیاکان که عناوینشان به علت انتساب شجرهای به اجداد اعلا مبتنی برنسب رسی مشترک اعضا ی قبیله به فردی حقیقی واحدی بستهاست وجه مقدم تعیینکننده هویت جدمشترک مواریث به عنوان سرمنشأ تبار است چندان که درسایرقبایل عرب وایرانی خاورنزدیک شایع است:مطابق این بنیادبه نظرمیرسدعلت تسمیه این قبیله انتساب به شخصی بااسم یادشدهاست که با توجه به خاستگاه این قبیله که جبل السماق شام میبوده و این ناحیه نیز اساساَ ازدیرباز اقاتگاه کردهای غربی در شمال سوریهبوده (و از همین رو امروزه جبل الاکرادخوانده میشود)، مشارٌالیه محتملاَ کرد تباربودهاست و از آنجا که برای مبدل شدن اولاد و نوادگان یک سردودمان به یک عشیره میباید بیش ازهفت تاهشت دوده تولید و انشعاب نسل صورت گیردبه تقریب ازفاصله نیمه قرن پنجم تا میانه قرون دوم وسوم بعدازهجرت طول دارازای زمانی (این طایفه باجداعلای آن) متصوراست و با توجه به رواج نام هارون در میان مسلمانان به صدههای نخست اسلامی (نظیر پنجمین خلیفه عباسی هارون الرشید )تعلق زمانی شخص نامبرده به پس از پیدایش اسلام درمناطق کردنشین غربی منطقی منماید.
ملاآدینه و عالی سلطان
اززمره نامداران این طایفه ملا آدینه کَلّامستوفی جماعت بختیاری درسپاه نادرشاه افشارپسرامیر الله یارهارونی و نواده میراسماعیل دهدار است که جداعلای میرزایان تیره کلّاً میباشدواحفاد او جملگی مسلک سنتی ملایی را به وجه موروثی تادوره معاصرحفظ کرده بودندوعبارت ملا دربختیاری به کلانتران دارای دانش قرائت و کتابت گفته میشود. منشی مخصوص نادرشاه محمدکاظم مروی ازسیره و او میگوید که چون نادرشاه ازتسخیزقندهاربه علت استحکامات دفاعی شهرومقاومت غلیجاییان عاجزماند ملا آدینه به نمایندگی ازجماعت بختیاری به حضورشاه رفت: «ازجماعت بختیاری، ملا آدینه نام مستوفی که نویسنده جماعت مذکوره بود، آن نیز با جمعی ازطایفه بختیاری داوطلب گشته، و استدعای آن امر خطیر نمود. امیر گیتی ستان، از تعهد ملا آدینه تعجب زیاد نموده، فرمود که: «تو مردی ملایی، نویسنده میباشی. چنین امر خطیر پیشنهاد خاطر نمودن، سر و جان درمعرض تلف [نهادن] است، و تو را به جنگ و جدال کاری نباشد!» ملا آدینه مذکور گفت: «کار جهانیان به ملا و نویسنده برپاست. انشاءالله تعالی دلاوری مرا ملاحظه خواهی فرمود.» چون صاحبقران دوران [آن] مرد مردانه را مصمم قتال دید به رخصت آن مرد فرمان داد… صاحبقران دوران [ایشان را به کوه قیطول فرستاد] بعد از فرستادن نامداران فرزند ارجمند خود نصرالله میرزا را مناب خود گردانید… [و بعد تخصیص علامت نمودکه] به مجرد استماع تیر و تفنگ، باید جمع نامداران و دلاوران چون شیر و پلنگ از کمین گاه بیرون آمده، و نردبانها را بر دوش گرفته، به هیئت اجتماعی یورش به قلعه آورده، به نیروی اقبال ابدمآل به تصرف اولیای دولت دیر بنیاد درآورند… اول کسی که از بختیاریان نردبان را بدان برج نصب نمود، و قدم مردانگی بدان نهاد ملا آدینه مستوفی بختیاری بود، که چون شیر خشم آلود، به یک دست تیغ برهنه، و به یک دست دیگر سپر فراخ دامن بر سر کشیده، چون شاهین گرسنه خود را بر بالای بروج گرفت…»
به دنبال فتح قلعه قندهارمروی در ادامه ازتشویق و و اعطای صله پادشاه و واکنش ملاآدینه نقل میکند: «..[سرانجام] قندهار به تصرف درآمد، و امیر گیتی ستان غنیمت آنها را بر جماعت داوطلب بخشیده مزاحمت به احوال احدی نرسانید؛ و بعد از تسخیر آن قلعه حسب الزمان قضا جریان، به احضار طایفه داوطلب فرمان داد در ورود آن جماعت اموال و غنایم بسیار و خزاین بیشمار که از اهل آن حصار اندوخته نموده بودند، در حضور صاحبقران حاضر بود. به هر یک از آن نامداران از اقشمه و نقد علیحده انعام میفرمود، که در آن محل کیسهای زر که بسیار بزرگ و به وزن سنگین بود، سر آن را مسدود نموده بودند و به انعام ملا آدینه شفقت فرمود آن مرد هنرپیشه سجدات صاحبقرانی را به عمل آورد، کیسه را بر دوش خود کشید، به مکان خود نقل نمود. چون سرکیسه را گشود، همگی آن زر سرخ بود؛ و به عدد دوهزار اشرفی دو مثقال و نیمی سکه شاه جهان بود. ملا آدینه را از گشودن و دیدن آن زر سرخ حیرت دست داده، مجدداً به حضور اقدس آمده، چگونگی آن وجه را به پایة سریر عرش نظیر عرض کرد. صاحبقران فرمود که: هرگاه آن کیسه تمام جواهر قیمتی است، ما به تو ارزانی داشتهایم؛ و مضاعف آن کیسهای دیگر زر سفید که پنجاه تومان بود، عطا فرمود؛ و هر یک از نامداران و دلاوران را به نوازشات شاهانه مفتختر و سرافراز گردانید.»[۸]
رجل نامبرداردیگراین طایفه عالی سلطان هارونی ازتش عیسی یاری ازسران سپاه علیمردان خان چهارلنگ است که پس مرگ نادرشاه، علی مردان خان حاکم مطلق العنان مرکزوغرب ایران گردید و از جمله صاحب مجمل التواریخ بعد النادریه دربارهٔ اوگوید:علی مردانخان پس ازجنگ گلپایگان باابوالفتح خان بختیاری، علی صالح خان چهارلنگ (کیانرسی) و عالی سلطان هارونی و برادرش بالی سلطان رادررأس هیأتی ازسران (عمدتأچهارلنگ) بختیاری برا ی تحکیم صلح و ایجاد وحدت میان بختیاری و زندیه به سوی خان زند فرستاد که بااستقبال گرم کریم خان مواجه شدند کریم خان به آنها خلعت اعطا کرد و مقدمات حمله مشترک طرفین ائتلاف به اصفهان فراهم گردید.[۹] وی پسرقائدمنصورعیسی یاری و نوه قائد برزوچهارلنگ است و عبارت قائد (به گویش بختیاری کایذ) پیش از رواج عام لغت خان درعصرصفویه وجه خطاب سرا ن طوایف بختیاری بود.[۱۰]
امروز باقیمانده نسل عالی سلطان در روستای کمیتک و قلعه شاهرخ زندگی میکنند و هنوز هم به نام اولاد عالی وبالی نامیده میشوند)
پانویس
منابع
- علم آرای نادری محمدکاظم مروی تصحیح مدرس رضوی
- سرگذشت ایل چهارلنگ مهرزادقنبری سرداراکبری «خرادآذر»
- تاریخ گزیده حمدالله مستوفی تصحیح عبدالحسین نوایی
- مجمل التواریخ بعد نادریه محمدامین گلستانه
- تاریخ بختیاری سرداراسعدولسان السلطنه سپهر