فهرست کلمات انگلیسی بدون U پس از Q

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

Six rows of black square keys with white letters, numbers, and symbols on them slope from the top left to the bottom right with a metallic strip in the top right corner.
QWERTY، یکی از معدود کلمات بومی انگلیسی با Q که U پس از آن نمی‌آید، از شش حرف اول پوسته صفحه کلید استاندارد گرفته شده است.
A photograph of a busy passageway leading from the foreground to the background contains people walking in both directions illuminated by elongated slats of light.
یک سوق (به انگلیسی Souq) در مراکش. Souq نیز مانند ۳۲ کلمه از ۷۲ کلمه انگلیسی دیگر که از Q استفاده می‌کنند و U ندارد، ریشه عربی دارد.

در انگلیسی، حرف Q معمولاً با حرف U همراه می‌شود، اما برخی استثنائات نیز وجود دارد. عمدهٔ این استثنائات از زبان‌های عربی، چینی، عبری، اینوکتیتوت یا سایر زبان‌هایی که از الفبای انگلیسی استفاده نمی‌کنند، سرچشمه می‌گیرند؛ معمولاً حرف Q در این گونه واژگان شامل صدایی است که در انگلیسی یافت نمی‌شود. به عنوان مثال، در الفبای پین‌یین چینی، فرد انگلیسی‌زبان qi را به صورت /tʃi/ (مانند «چی» در فارسی) تلفظ می‌کند. در مثالی دیگر، Q نشان‌دهندهٔ صامتِ «انسدادی ملازی بی‌واک» در عربی استاندارد است مانند سوق، وقف یا قرآن. در عربی چنین مرسوم است که حرف ق، با Q جایگزین می‌شود؛ در عربی ق کاملاً با با ک که با حرف K در انگلیسی متناظر است متفاوت است. برای روشن‌تر شدن این تفاوت می‌توان به اختلاف معنایی دو کلمه عربیِ قلب /qalb/ و کلب /kalb/ اشاره کرد. با این حال، گاهی املاهای جایگزین پذیرفته می‌شوند، که از K (یا گاهی C) به جای Q استفاده می‌کنند. مانند Koran (Qur'ān) یا Cairo (al-Qāhira).

از ۸۲ واژه نوشته شده در این فهرست، ۷۸ واژه از آن‌ها اسم هستند یا می‌توانند به عنوان اسم بکار روند، که عمدهٔ آنان وام‌واژه هستند.[۱] تنها واژگان انگلیسی امروزی که حاوی Q هستند و پس از آن U نمی‌آید و از زبان دیگری وام گرفته نشده‌اند freq ,qiana ,QWERTY و tranq هستند؛ که از این میان دو تا (freq و tranq) شکل مخفّف‌شدهٔ واژگانی است که هم شامل Q و هم شامل U هستند. در هر حال، همه وام‌واژه‌های موجود در این فهرست بر اساس حداقل یک فرهنگ لغت اصلی انگلیسی (منابع را ببینید)، درنظر گرفته شده‌اند، اغلب به این دلیل که آنها به مفاهیم یا نقش‌های اجتماعی اشاره می‌کنند که معادل دقیقی در زبان انگلیسی ندارند. برای نوشته شدن کلمات در اینجا، آنها باید در مدخل خود در فرهنگ لغت نوشته شوند. کلماتی که فقط به عنوان بخشی از یک عبارت طولانی‌تر آمده‌اند مشمول این فهرست نمی‌شوند.

اسامی خاص در فهرست گنجانده نشده است. علاوه بر این، نام مکان‌ها و نام‌های شخصی بسیاری وجود دارد که بیشتر از کشورهای عرب زبان، آلبانی یا چین سرچشمه می‌گیرند که دارای Q بدون U هستند. آشناترین آنها کشورهای عراق (Iraq) و قطر (Qatar) به همراه کلمات مشتق شدهٔ Iraqi و Qatari است. به‌طور کلی در انگلیسیِ آمریکایی و کانادایی، در حال حاضر ۴٬۴۲۲ کلمه با Q و بدون U وجود دارد که شامل کلمات ذکر شده در جدول زیر است.

همه کلمات فهرست شده با افزودن -s یا -es به انتهای کلمه قابل جمع هستند، مگر مواردی که ذکر شده باشد. منابع یاد شده در ستون «منابع» مربوط به واژگان اصلی در ستون یک است، املاهای دیگر به صورت جداگانه منبع دهی می‌شوند. منابع ذکر شده گزینشی هستند و عدم اشاره به یک فرهنگ لغت خاص لزوماً به این معنی نیست که این کلمه در آن فرهنگ لغت نیامده است.

Iqaluit، پایتخت قلمرو نوناووت کانادا، دارای Q است که مستقیماً توسط U دنبال نمی‌شود. کلمهٔ Qaqortoq[۲] در گرینلند نیز به داشتن سه Q معروف است. سایر اسامی و اختصارات خاص که به انگلیسی راه پیدا کرده‌اند عبارتند از: Compaq (یک شرکت رایانه‌ای)،[۳] Nasdaq (بازار سهام الکترونیکی ایالات متحده)،[۴] Qantas (یک شرکت هواپیمایی استرالیایی)[۵] و QinetiQ (یک شرکت فناوری انگلیسی).[۶][۷] Saqqara (مدفن باستانی در مصر)[۸] نیز یک اسم خاص است که به دلیل استفاده از Q دوگانه قابل توجه است.

کلمات[ویرایش]

      با ریشهٔ عربی       با ریشهٔ عبری       با ریشهٔ لاتین       با ریشهٔ ژرمنی       با ریشهٔ ایرانی یا هندوآریایی       با ریشهٔ چینی       با ریشهٔ آلبانیایی       با ریشهٔ اسکیمو-آلیوت

واژه معنا منابع اشکال دیگر ریشه
bianqing یک ساز کوبه‌ای باستانی چینی [MW] چینی سنتی: 編磬
buqsha بقشه، واحد پول سابق یمن [L] همچنین به صورت bogache عربی
burqa برقع، حجابی که برخی زنان مسلمان از آن استفاده می‌کردند [ODE][LC][C][AHC][OED] همچنین به صورت burka, burkha، یا burqua از اردو و فارسی «بُرقَع»، از عربی «بُرقُع»
cinq عدد پنج، که در تاس یا کارت نشان داده شده است [ODE][COD][OED] فرانسوی cinq «پنج»
cinqfoil گیاهی از سردهٔ پنجه‌برگ یا طرح زینتی آن [SOED][OED] معمولاً به شکل cinquefoil نوشته می‌شود انگلیسی میانه، وام گرفته‌شده از لاتین quinquefolium، از quinque «پنج» + folium «برگ»
coq کوتاه کردن پرهای خروس روی کلاه یک زن [WI] فرانسوی coq «خروس»
faqih فقیه [RHW] مفرد faqihs یا fuqaha [RHU] عربی فَقِیه
faqir فقیر، زاهد مسلمان [L] معمولاً به صورت fakir نوشته می‌شود عربی فَقِیر «تهی‌دست»
fiqh فقه [ODE] عربی فِقْه «درک کردن»
freq فرکانس مخفّف شدهٔ frequency
inqilab انقلاب، انقلاب در هند یا پاکستان [C] عربی إِنْقِلَاب
mbaqanga سبک موسیقی آفریقای جنوبی [ODE][C][W] زولو umbaqanga «نان ذرت بخارپز شده»
miqra تنخ یا متن عبری کتاب مقدس [WI] عبری מקרא
muqaddam سرپرست بنگلادشی یا پنجابی [C] عربی مُقَدَّم
nastaliq نستعلیق، نوعی خط خوشنویسی فارسی [OED] همچنین به صورت nastaleeq، یا کوتاه شده به شکل taliq [OED] فارسی نستعلیق، از ترکیب naskh + ta`liq
niqab نقاب، حجابی برای صورت که برخی از زنان مسلمان از آن استفاده می‌کنند [ODE] همچنین به صورت niqaab از عربی نِقَاب
pontacq شرابی شیرین از پونتاک [OED] فرانسوی
q Q یا q هفدهمین حرف الفبای انگلیسی امروزی است [MW] لاتین، احتمالاً در اصل ناشی از اثرگذاری اتروسکی و یونانی باستان[۹]
qabab کباب، نوعی غذا متشکل از تکه‌های گوشت پخته‌شده [OED] معمولاً به اشکال دیگر همچون kebab, kebap, kebob, kibob, kebhav, kephav, kebabie, یا kabob نوشته می‌شود فارسی کباب
qabalah کابالا، شکلی از عرفان یهودی [C][AHC][WI] معمولاً به اشکال دیگر همچون Kabbalah, Qabala [AHC]، Qabbala [WI]، Cabalah و غیره نوشته می‌شود. کلمات مشتق شده شامل qabalism ,qabalist، و qabalistic. عبری קַבָּלָה
qadarite یکی از اعضای قادریه [RHU]
qadariyah قدریه، در اسلام، پیروان آموزهٔ اراده آزاد [RHU] همچنین به صورت Qadariya [RHU]
qaddish قدیش، نوعی مرثیهٔ عزاداری در یهودیت [C] معمولاً به صورت Kaddish عبری קדיש
qadi قاضی، قاضی مسلمان [L][C][W][OED][AOX] همچنین به اشکال qadhi [OED]، qaadi, kadi, kazi qaadee یا qazi [OED] عربی قَاضِی
qadiriyah در اسلام، دستور صوفیانه [RHU] همچنین به صورت Qadiriya [RHU] عربی القَادِرِیَّة
qaf ق، بیست‌ویکمین حرف الفبای عربی و بیست‌وچهارمین حرف الفبای فارسی [RHW] همچنین به صورت qaph یا qap عربی قَاف
qaid قائد، رئیس قبایل مسلمان [RHW] همچنین به صورت caid یا kaid عربی قَائِد، «رهبر، فرمانده»
qaimaqam قائم‌مقام، یک مقام کوچک درامپراتوری عثمانی [C][OED] همچنین به صورت kaymakam, kaimakam, caimacam، یا qaim makam از عربی قَائِم + مَقَام، به معنای «ایستاده در جایی»
qalamdan قلمدان [C] فارسی
qalandar قلندر، یکی از اعضای گروه دراویش [RHU] همچنین به صورت calender یا capitalised
qanat قنات، نوعی مجرای آبرسانی که در شمال آفریقا و خاورمیانه یافت می‌شود [ODE][C][OED][AOX] همچنین به صورت kanat, khanat, kunut, kona konait, ghanat، یا ghundat فارسی، عربی به معنای «کانال»
qapik قپیک، واحد پول آذربایجان معادل یک صدم منات [MW] همچنین به صورت gepik یا gopik آذری qəpik و تا حدی از روسی kopéjka.
qanun قانون، نوعی ساز ایرانی [OED] همچنین به صورت qanon یا kanun [OED] عربی قَانُون، «قاعده، اصل یا حالت»
qasida قصیده، گونه‌ای از شعر [C][OED][AOX] همچنین به صورت qasidah عربی قَصِیدَة
qat قات، نوعی درختچه عربی که به عنوان مخدر استفاده می‌شود [L][C][OED] معمولاً به صورت khat, kat یا gat عربی
qawwal قوال، شخصی که موسیقی قوالی را تمرین می‌کند [ODE][C][AOX]
qawwali قوالی، موسیقی عبادی صوفیان [ODE][C][AOX] عربی قوَّالِی (qawwāli) «پرگو یا خواننده»
Q.E.D. کیوئی‌دی، در پایان اثبات استفاده می‌شود [Co] لاتین مخفّف شدهٔ quod erat demonstrandum
qepiq قپیک، واحد پول آذربایجان [AH] همچنین به صورت qapik یا qepik آذری qəpik
qere خواندن حاشیه‌ای در انجیل عبری [OED][WI] همچنین به صورت qeri [WI] یاqre [WI] ارمنی קְרֵי، «[آنچه] می‌خوانید»
qhat املای منسوخ شده از what [OED] به احتمال زیاد دارای منشأ اسکاتلندی؛ که بر اساس یک املای قدیمی از "quh-" یا "qh-" در جایی که در انگلیسی "wh-" داشت، استفاده می‌کردند.[۱۰]
qheche املای منسوخ شده which [OED]
qhom املای منسوخ شده از whom [OED]
qhythsontyd املای منسوخ شده Whitsuntide (روز پنطیکاست) [OED]
qi چی، در فرهنگ چینی، نیروی زندگی فیزیکی است [ODE][C][AHC][OED] معمولاً به صورت chi یا ki چینی ساده: ; چینی سنتی:
qiana یک نوع نایلون [OED] در اصل یک علامت تجاری از «داو دوپون»، که درحال حاضر عمومی است
qibla قبله، آن نقطه‌ای که مسلمانان به سمت آن نماز می‌خوانند [ODE][COD][C][OED][AOX] همچنین به صورتqiblah [OED] ،kiblah ,qiblih kibla یا qib'lah [RHU]، گاهی با حروف بزرگ عربی از «مقابل»
qibli قبلی، نام محلی لیبی برای سیروکو، بادی جنوب شرقی مدیترانه‌ای [OED] همچنین به صورت ghibli عربی قِبلی، از قبله می‌آید
qid چهار بار در روز [MW] لاتین quater in die
qigong چی کونگ، سیستم تمرینات پزشکی چینی [ODE][C][AOX] همچنین به صورت chi gong ,ki gong، یا chi kung چینی ساده: 气功; چینی سنتی: 氣功
qin طبقه‌بندی آلات موسیقی چینی [AOX] چینی سنتی:
qinah مرثیه‌ای عبری [WI] همچنین به صورت kinah؛ مفرد qinot, qinoth و qindarkë عبری קינה
qindar واحد پول آلبانیایی، معادل یک صدم لِک [ODE][L][C] مفرد qindarka [L] یا qindars [C]. همچنین به صورت qintar [L][C][AOX] یا quintal آلبانیایی
qing زنگ چینی [MW] همچنین به صورت: ch'ing چینی سنتی:
qinghaosu دارویی به نام آرتمیسینین، برای درمان مالاریا استفاده می‌شود [C] چینی سنتی: 青蒿素
qingsongite یک ماده معدنی کمیاب که در چین یافت می‌شود مفرد qingsongites نامگذاری شده از Qingsong Fang
qinter سیستم پول آلبانی [OED] آلبانیایی
qipao لباس سنتی چینی [OED] همچنین به صورت chi pao چینی سنتی: 旗袍
qiran قِران، واحد پول ایران بین ۱۸۲۵ تا ۱۹۳۲ [MW] همچنین به صورت: kran فارسی
qirsh قرش، واحد پولی عربستان سعودی و قبلاً کشورهای مختلف دیگر [RHU] همچنین به صورت qurush, qursh, gursh, girsh یا ghirsh
qiviut پشم گاو مشک [OED] اینوکتیتوت ᕿᕕᐅᖅ
qiyas قیاس، قیاس در شرع [RHW] عربی قِیَاس
qoph قاف، نوزدهمین حرف الفبای عبری [L][C] همچنین به صورت koph عبری קוף
qoob املای جایگزین cube به معنی مکعب [E]
qorma قرمه، یک نوع کاری [Co] معمولاً به صورت korma فارسیاردو قورمه
q.s. به اندازه کافی [MW] لاتین quantum sufficit یا quantum satis
QWERTY طرح بندی صفحه کلید انگلیسی استاندارد [ODE][COD][LC][C][AOX][OED] مفرد qwertys یا qwerties بر اساس اولین حروف در ردیف بالای کیبورد با چیدمان QWERTY نامگذاری شده است
qyrghyz قرقیز، مردم قرقیزستان [MW] بیشتر از کلمه kyrgyz استفاده می‌شود
rencq املای منسوخ rank [OED]
sambuq سنبوق، یک نوع جهاز، یک قایق کوچک عربی [OED] عربی سَنْبُوک
sheqel شکل، واحد وزن در اصل در بین‌النهرین استفاده می‌شد. واحد پول اسرائیل، به ۱۰۰ آگوروت تقسیم می‌شود [MW] مفرد sheqels یا sheqalim؛ معمولاً به شکل shekel نوشته می‌شود عبری שקל،

ییدیش ניי-שקל

souq سوق، یک بازار عربی [ODE][C][OED][AOX] همچنین به صورت sooq ,soq, suq ,souk ,esouk یا suk عربی سُوق (sūq)
talaq طلاق، طلاق در اسلام [ODE][C][OED] عربی طَلَاق (talāq)
taluq یک نوع تقسیم کشوری در هند و پاکستان [OED] همچنین به صورت taluk یا talook عربیاردو تَعَلُّقَة (ta'alluqa) «ارتباط، رابطه»
taluqdar شخصی که درآمدهای یک تالوق (taluq) را جمع‌آوری می‌کند [OED] همچنین به صورت talukdar یا talookdar عربیاردو تعلقدار (ta'alluq-dar) «صاحب زمین، مالک یک سر زمین، ارباب عمارت»
taluqdari یک نوع مالکیت زمینی در هند [OED]
taqiya تقیه، پنهان کردن ایمان به اسلام به دلیل ترس از آزار و اذیت [RHW] همچنین به صورت taqiyah [RHU]، یا capitalised عربی التَقِیَّة
taqlid تقلید، پذیرش ارتدوکسی مسلمانان [RHW] عربی تَقْلِید
tariqa طریقت، یک روش صوفی برای توسعه معنوی، یا یک مبلغ صوفی [E][AOX] همچنین به صورت tariqat [E] یا tarika عربی طَرِیق
tranq مُسکن [OED] همچنین به صورت trank [OED] حذف پایانی از tranquilizer
tsaddiq زدیک، در یهودیت، عنوان برای شخص صالح [C][OED] مفرد tsaddiqs یا tsaddiqim؛ همچنین به صورت tzaddiq [C] ،tzadik یا tzaddik نوشته می‌شود عبری צדיק
umiaq یک نوع قایق [OSPD4] همچنین به صورت umiak ,umialak ,umiac oomiac یا oomiak
waqf وقف، نوعی عمل خیریه در اسلام [ODE][C][OED] همچنین به صورت wakf؛ مفردwaqf [ODE][C][OED] یا waqfs [C][OED] عربی، «توقف» از وَقَفَ، «ایست»
yaqona نوشیدنی مست کننده فیجی، کاوا [C][OED] فیجیایی yaqona، که در آن q به صورت [ŋɡ] تلفظ می‌شود

کاربرد در اسکربل[ویرایش]

در بسیاری از بازی‌های کلمه‌ای، به ویژه در اسکربل، بازیکن باید یک کلمه را با استفاده از مجموعه خاصی از حروف بسازد. اگر بازیکنی ملزم به استفاده از حرف Q است درحالی که U ندارد، ممکن است بتوان با کلمات این فهرست بازی کرد. با این حال همه کلمات این لیست در بازی‌های مسابقات اسکربل قابل قبول نیستند. مسابقات اسکربل در سراسر جهان از مجموعه واژگان خود از دیکشنری‌های منتخب استفاده می‌کند که ممکن است شامل همه کلمات ذکر شده در اینجا نباشد.

Qi رایج‌ترین کلمه در مسابقات اسکربل است،[۱۱] و در سال ۲۰۰۶ به لیست رسمی کلمات آمریکای شمالی اضافه شد.[۱۲]

کلمات دیگر ذکر شده در این مقاله مانند suq , umiaq یا qiviut نیز قابل قبول هستند، اما از آنجا که این واژه‌ها حاوی U هستند، احتمالاً در موقعیت نامبرده مفید نخواهد بود.[۱۳]

فهرست واژه‌نامه‌های ذکر شده[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. David Sacks (2004). Letter Perfect: The Marvelous History of our Alphabet from A to Z. Random House. ISBN 0-7679-1173-3.
  2. Lynn Kauer. "Qaqortoq". Archived from the original on 22 March 2012. Retrieved April 6, 2011.
  3. "Hewlett-Packard and Compaq Agree to Merge, Creating $87 Billion Global Technology Leader" (Press release). Hewlett-Packard. September 3, 2001. Archived from the original on 30 November 2012. Retrieved October 4, 2008.
  4. Michael J. De la Merced (February 18, 2011). "Nasdaq and ICE Hold Talks Over Potential N.Y.S.E. Bid". Dealbook. The New York Times. Archived from the original on 20 January 2012. Retrieved February 18, 2011.
  5. "Qantas frequent flyers get microchip cards, heralding new era in faster travel". The Independent. UK. November 13, 2009. Archived from the original on 4 August 2012. Retrieved April 10, 2010.
  6. Andrew Buncombe (October 25, 2006). "Former CIA Chief Joins the Board of QinetiQ". The Independent. Archived from the original on 2020-10-23. Retrieved January 14, 2012.
  7. Mulla Sadra Shirazi (2010). Divine Manifestations: Concerning the Secrets of the Perfecting Sciences. ICAS Press. p. 151. ISBN 978-1-904063-35-3.
  8. Toby A. H. Wilkinson (2001). Early Dynastic Egypt: Strategies, Society and Security. Routledge. p. 259. ISBN 0-415-26011-6.
  9. "q | History, Etymology, & Pronunciation | Britannica". www.britannica.com (به انگلیسی). Retrieved 2021-12-08.
  10. Robinson, Philip (1997). Ulster-Scots: A Grammar of the Traditional Written and Spoken Language. The Ullans Press. Archived from the original on 2004-03-14.
  11. Playing the 'Q'. Huub Luyk. Sun.Star Baguio. October 5, 2010. Retrieved October 19, 2010. بایگانی‌شده در ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲ توسط Archive.today
  12. "Scrabble players adjust as official dictionary adds ' za, 'qi ' and 3,300 others." بایگانی‌شده در ۶ مارس ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine Vargia Linn. Pittsburgh Post-Gazette. April 9, 2006. Retrieved October 19, 2010.
  13. Words with a Q not followed by a U fبایگانی‌شده در ۲۰۱۰-۱۰-۰۶ توسط Wayback Machine. Australian Scrabble Players Association. May 8, 2007. Retrieved October 18, 2010.

منابع[ویرایش]