فریدون جنیدی
فریدون جنیدی | |
---|---|
فریدون جنیدی | |
زادهٔ | ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ (۸۴ سال) نیشابور، ایران |
پیشه | شاهنامهپژوه، استاد دانشگاه، نویسنده |
فریدون جنیدی (زادهٔ ۲۰ فروردین ۱۳۱۸) از پژوهندگان فرهنگ و زبانهای باستانی ایران است.[۱] زمینهٔ تخصصی فعالیت او شاهنامهپژوهی است.[۲][۳]
زندگی[ویرایش]
فریدون جنیدی، فرزند بکتاش ایرانی[۴] و پدربزرگی قندهاری[۵] در ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ در کوهستانِ ریوندِ نیشابور (روستای معدن) زاده شد.[۶] در سال ۱۳۵۸، بنیاد نیشابور[۷] را بنیان نهاد و اکنون مدیر بنیاد نیشابور و نشر بلخ است.[۸]
او سالها در دانشگاههای صنعتی شریف، تهران و کرمان به آموزش زبانهای باستان و شاهنامه پرداخته است.[۹]
وی در حال حاضر به صورت آزاد و رایگان به آموزش زبانهای پهلوی و اوستایی و برگزاری انجمنهای شاهنامهخوانی در بنیاد نیشابور مشغول است.[۱۰][۱۱]
وی از سال ۱۳۶۴ چند شماره مجلهٔ پژوهشی نامه فرهنگ ایران را منتشر کردهاست.
وی تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، موفق به چاپ هیچ کتابی نشده بود و بدلیل نداشتن تحصیلات دانشگاهی معتبر نتوانسته بود جایگاهی در میان اساتید و دانشگاهیان کسب کند، پس از انقلاب و برهم خوردن ساختار گذشته، وی فرصت را غنیمت شمرده و دست به چاپ آثار متعددی زده است.
دانشگاه نرفتن جنیدی[ویرایش]
در ۱۳۴۵ خورشیدی در کلاس تاریخ فرهنگ عیسی صدیق، وی دربارهٔ کوششهای هنری راولینسون برای خواندن کتیبه بیستون گفت:
«یک اروپایی برای خواندن سنگنوشته ایرانی سی سال زمان نهاد؛ شما که ایرانی هستید آیا حاضرید برای کشور خودتان سه سال از عمر خودتان را بگذارید؟»
فریدون جنیدی برخاسته میگوید:
«... فردوسی برای زنده نگه داشتن اندیشه و فرهنگ و زبان ایرانی سی سال زمان نهاد، با آنکه نان جوین نیز بر سفره نداشت… دهخدا بیش از سی سال زمان بر سر فرهنگ نهاد… شما به جای آنکه جوانان را برانگیزید تا سی، چهل سال از زمان خود را بر سر فرهنگ ایران بنهند، آنان را کوچک میشمارید تا در خود ننگ ببینند و خویش را درخور و شایسته سرزنش بشمارند … همینجا به شما میگویم:
من، فریدون جنیدی، جوان ایرانی، تا پایان زمان خود، زندگی خویش را در راه پژوهش در فرهنگ ایران خواهم افشاند».[۱۲]
نظرات جنجالی[ویرایش]
اهمیت شاهنامه[ویرایش]
من در سال ۱۳۵۸ میاندیشیدم که چه کار باید کرد که این جوانان ره گم کرده امروزی آینده خوب و درخشانی داشته باشند که در خور نام و فرهنگ ایران باشد؟ پس از کلی فکر به اینجا رسیدم که جوان ایرانی چارهای ندارد جز اینکه شاهنامه را بخواند. اگر شاهنامه را بخواند همه آداب فرهنگ، درخشش، زندگی نیک، راستیها، پاکیها و همه آن عزتها و شرفهای ایران باستان و نیاکان ارجمند ما بر میگردد به جامعه ما و میتوانیم امید داشته باشیم که جوانان ایرانی، آینده خوبی داشته باشند[۱۳]
تحریف در شاهنامه[ویرایش]
وی میگوید بخشهایی از شاهنامه افزودههایی است که دیگران پس از فردوسی اضافه کردهاند و در همین اضافات است که نام سلطان محمود غزنوی به شاهنامه راه یافته. این از زمان سلطنتِ مودودِ بن مسعود بن محمود غزنوی انجام شدهاست.[۱۴]
گونه های سخنان افزوده به شاهنامه از زبان فریدون جنیدی : سه گونه افزوده در شاهنامه از سوی سه دسته دیده می شود: ۱)پچین برداران(کاتبان) نسخه های شاهنامه در سده های پس از نگارش شاهنامه؛ ۲) ساسانیان که در سراسر شاهنشاهی خود، در تاریخ دست می بردند و سخنانی نادرست را به خدای نامه اندر می کردند و آن سخنان در شاهنامه منثور ابومنصوری به فارسی ترجمه شد و سپس فردوسی با سخن بلند خویش آن ها را سرود ۳)دستگاه غزنویان که سخنانی را پس از مرگ فردوسی به شاهنامه افزودند تا بتوان ستایش های محمود را در میان آن سخنان افزوده گنجاند و به فردوسی نسبتشان داد. هیچ یک از اساتید شاهنامه پژوه و شاهنامه شناس تاکنون ویرایش وی از شاهنامه را مورد تایید قرار نداده اند. وی در کتاب پیشگفتاری بر ویرایش شاهنامه خود به اساتید بزرگی همچون استاد مجتبی مینوی، محمد علی اسلامی ندوشن با الفاظ نادرخوری تاخته است. و بارها دکتر جلال الدین کزازی را مورد تمسخر قرار داده است همچنین وی معتقد است که بجز او، هیچکسی تا به حال شاهنامه را نفهمیده است.
منتقدینش این فکر را روا نمیدانند. بعنوان مثال سجاد آیدنلو مینویسد:
«نظریهٔ که ویراستار گرامی این است که همه ستایشهای محمود غزنوی در شاهنامه، الحاقی و سروده وابستگان دربار غزنوی است. دربارهٔ این پندار … چند پرسش مهم بی پاسخ میماند:
- شمار اینگونه بیتها در مقایسه با تعداد ابیات شاهنامه بسیار اندک است و افزایندگان که برای الحاق هر بیت پاداش میگرفتهاند، چرا بیش از ۲۸۱ بیت در ستایشِ امیرِ ماضی دادِ سخن ندادهاند؟
- درجه مبالغه این مدایح در سنجش با قصاید دیگر شعرای دربار محمود بسیار کمتر است و حتی در بعضی ابیاتِ آن آشکارا یا غیرمستقیم به سلطان اندرز داده شدهاست
- اگر مزدوران میکوشیدند با شصتهزار بیت کردنِ شاهنامه بر افسانه شصتهزار دینار محمود به فردوسی صحه بگذارند، چرا در هیچیک از ابیاتِ این مدایح به دریافتِ صله سلطان و سپاس از او اشاره ای نشده و برعکس، از حسد بردنِ بدگویان در کار شاعر و بیتوجهی محمود به شاهنامه شکایت شدهاست؟[۱۵]
فریدون جنیدی درباره ی سلطان محمود غزنوی می نویسد :، در تاریخ بیهقی که در زمان محمود و مسعود نوشته شده است . در آن نامه ، نام همه ی سرایندگان مزدور دربار محمودی آمده است و از هریک نیز سروده ای در ستایش وی پیوسته شده است ، و در آن میان ، از فردوسی نامی در میان نیست . چرا ؟ از برای آنکه در همان روزگار ، همگان زنده بوده اند و آگاه و میدانسته اند که فردوسی نه تنها ستایش وی را نکرده است ، که در آغاز و پایان شاهنامه ویرا با گفتار بلند و آراسته ی خویش خوار کرده و نکوهیده است ، و نام و آوازه ی محمود و پایگاه او در دیدگاه فردوسی چندان پست و بی ارزش بوده است که دیدگاه خویش را تنها با یک رج در آغاز شاهنامه چنین نمایانده است : ( ستم بر جان محمود باد ، بنده ی بی هنری که شهریار شد و پهلوان ما را بکشت )
ستایش های فردوسی از محمود ، همه افزوده است ، البته این افزوده ها نه در زمان محمود و نه مسعود بوده است ، بلکه چون مسعود در
سال ۴۳۲ مهشیدی کشته شد ، و فرمانروایی به « مودود » رسید با چندان جنگ های خونین و کشتارهای سخت که در تاریخ های بیهقی و گردیزی آمده است و اندیشه ی ایرانیان را پریشان کرده است ، نرم نرم توانستند ، نام محمود را به شاهنامه افزوده ، ستایش های سست و گزافه ای را که اکنون در میان شاهنامه است بدان بیفزایند .
ریشه ایرانی اروپائیها[ویرایش]
وی معتقد است اقوام اروپایی عمدتاً ریشه ایرانی دارند:
آن گروه از آریاییان که به منتهی الیه اروپا مهاجرت کردند نیز همین نام را بر سرزمین خود نهادند: «ایرلند» یعنی سرزمین آریاییان …
«گل» ها که نژاد «گیل» اند شباهتهای زیاد گفتار و رسوم روستاییانشان با گیلانیان گواه بر این ادعا است …
از کجا که پرتقال، صورت دیگر از پرتوی و پارتی نباشد
اسپانی و سپاهان یا اصفهان … جرمن و گرمان (ایل گرمانج) .... سکسون و سگزی[۱۶]
تاریخ ۲۵۰۰ ساله جعلی است[ویرایش]
وی معتقد است تاریخ ایران بسیار طولانیتر از ۲۵۰۰ سال است و غربیها ۲۵۰۰ سال را به دلیل حسادت به ما القا کردهاند تا احساس تقدم زیادی نکنیم:
«تاریخ ایران از آفرینش آغاز میشود و دانش پیشرفته امروز آن را تأیید میکند. ..... نهایت تاریخ اروپاییان ۱۸۰۰ سال بیشتر نیست و هرچه از یونانیان نیز به یادگار دارند، افکاری توأم با خواب و خیال و افسانه است و سرشار از خدایان دروغین و اعتقاداتی است که با نام اسطوره توجیه میکنند.
به همین دلیل اروپاییان از رخوت ایرانیها که بعد از حمله مغول ادامه داشت استفاده کردند و با دروغ و تزویر سعی در ساختن تاریخی برای ایران کردند که تا حد تاریخ خودشان باشد. برای همین حکومت مادها را سرچشمه تاریخ ایران دانستند که حدود ۲۷۵۰ سال قدمت دارد و تمام اکتشافات باستانشناسی قبل از حکومت مادها را مربوط به اقوام دیگر دانستند…
این دروغ تاریخی که با دامن زدن صهیونیسم بینالمللی رشد کردهاست با هدف قطع حافظه تاریخی ایرانیان صورت گرفتهاست.
بنابراین غربیها این حقیقت و فرهنگ ایران را کتمان میکنند و از دیدگاه خود به تاریخ ما نگریستهاند که مهمترین این دیدگاهها، دیدگاه اسطورهای است و به تاریخ ما جلوهای اسطورهای دادهاند».[۱۷]
بنیاد نیشابور[ویرایش]
فعالیتها[ویرایش]
بنیاد نیشابور در زمینههای ذیل فعال است :
- آموزش زبانهای باستانی
- خواندن سنگ نگارههای باستانی
- انتشار مقالات علمی تاریخی
- کتابخانه با ۵ هزار جلد کتاب تخصصی ایران باستان
چگونگی تأسیس[ویرایش]
وی مینویسد:
شکستها و زخمهای بیشمار را که در این یکهزار سال بر پیکر مردم و فرهنگ ایران خوردهاست، نشاید با زمان کوتاه یک فرمانروا درمان کرد، و یکهزار سال فرود، برای فراز؛ یکهزار سال یا دستکم یکسد سال باید، و چون چنین است، نمیبایستی که برای درمان همهٔ دردها، بزمان کوتاه یک فرمانروا، دل بستن … که کوشش در این راه، دامنه ای فراخ تر میخواهد!
... چون بدین جای رسیدم … انقلاب بهمن نیز فرا رسیده بود، و کارها مردمیتر شد و مرا نیز توان آن پیش آمد، که با نوشتن و پراکندن برنامه ای بنام «برنامه بنیاد نیشابور» در سال ۱۳۵۸ کار را در یک اتاق کوچک که دوست مهربانم روانشاد علی اکبر خرمشاهی در دفتر کار خود برای اینکار بمن واگذاشت، آغاز کنم … و گنج نپشت (کتابخانه) و پژوهشگاه، وانجمن (جلسه) همه در همان اتاق بود.
تا آنکه در سال ۱۳۶۸ روانشاد کیخسرو زارع، دفتر کار خودش را – در خیابان جلالیه شمارهٔ ۱۰ – روبروی در دانشکدهٔ پزشکی بدین کار ویژه کرد، و با گشایشی که رخ داد، انجمنهای آموزشی زبانهای پهلوی، اوستایی، فارسی باستان، انجمن شاهنامه خوانی و گزارش (تفسیر) شاهنامه در بنیاد نیشابور برگزار میشود. وپژوهشگاه و گنج نپشت آن، بویژه با نگرش و دل بستگی فرزندان بنیاد - که همه بگونهٔ افتخاری کار میکنند[۱۸]
همکاران[ویرایش]
- ادیک مهرابی
- دکتر داریوش افروز اردبیلی
آثار[ویرایش]
جنیدی بیش از ۳۰ سال از عمر خود را برای ویرایش شاهنامه صرف کردهاست تا بنا به نظر خود بیتهای افزودهٔ شاهنامه را از آنها جدا کند.[۱۹] نسخه او در سال ۱۳۸۷ منتشر شد.[۲۰]
دیگر آثار او :
- نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پهلوی ساسانی و اشکانی[۲۱][۲۲]
- زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه گفتارهای ایرانی[۲۳]
- فرهنگ هزوارشهای پهلوی[۲۴]
- داستانهای رستم پهلوان (مجموعه یازده جلدی)[۲۵]
- زروان، سنجش زمان در ایران باستان (دربارهٔ مناسبتهای روزها و ماههای سال در ایران باستان)[۲۶]
- فضل بن شادان نیشابوری و نبرد اندیشهها در ایران پس از اسلام چاپ نخست ۱۳۶۰[۲۷]
- زمینهٔ شناخت موسیقی ایران، انشارات پارت، ۱۳۶۱
- داستان ایران، بربنیاد گفتارهای ایرانی، دفتر نخست: از آغاز تا خاموشی دماوند
- حقوق جهان در ایران باستان
- پیشگفتار زیبای کتاب؛ واژههای ایرانی در زبان انگلیسی تألیف دکتر محمد علی سجادیه. بنیاد نیشابود ۱۳۶۴
نگارخانه[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ «فریدون جنیدی». ویکی شاهنامه. ۲۰۲۰-۱۲-۱۹. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۷-۱۶.
- ↑ خبرگزاری مهر - دسترسی در بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۲[پیوند مرده]
- ↑ «بخشی از پیشگفتار شاهنامهٔ ویراستهٔ فریدون جنیدی» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳.
- ↑ در فهرست اسامی ناشران کشور، نام کوچک پدرش غلامرضا درج شدهاست. (فهرست اسامی ناشران کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۳، صفحه ۱۳۶)
- ↑ «من تاریخ، فرهنگ و هنر ایران را به پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم نمیکنم». بنیاد نیشابور. بایگانیشده از اصلی در ۵ نوامبر ۲۰۱۷. دریافتشده در ۱۸ اوت ۲۰۱۶.
- ↑ نوشتار «نگرشی بر کارنامه فریدون جنیدی» در وبگاه بنیاد نیشابور» بایگانیشده در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine (دسترسی در ۱۳ تیر ۱۳۸۶.)
- ↑ «سازمان پژوهش فرهنگ ایران- بنیاد نیشابور». bonyad-neyshaboor.ir. بایگانیشده از اصلی در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۱-۱۹.
- ↑ تارنمای بنیاد نیشابور بایگانیشده در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine (دسترسی در ۶:۴۳ ب.ظ. ۷/۳/۲۰۰۷)
- ↑ «جستجو - فریدون جنیدی». خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۷-۱۰.
- ↑ «سازمان پژوهش فرهنگ ایران- بنیاد نیشابور». bonyad-neyshaboor.ir. بایگانیشده از اصلی در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۷-۱۰.
- ↑ «وبگاه رسمی بنیاد نیشابور». بایگانیشده از اصلی در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۹ آوریل ۲۰۱۱.
- ↑ سایت بنیاد نیشابور در معرفی دکتر فریدون جنیدی.
- ↑ مصاحبه با رجانیوز پنجشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۹.
- ↑ «پیشگفتاری بر شاهنامه فردوسی»؛ فریدون جنیدی؛ تهران: انتشارات بلخ؛ ۱۳۸۷؛ ص ۴۱.
- ↑ مقاله «تصحیح نوآیین شاهنامه»؛ سجاد آیدنلو؛ مجله آیینه میراث؛ پاییز و زمستان ۱۳۹۰، شماره ۴۹؛ ص ۹ و ۱۰.
- ↑ زندگی و مهاجرت نژاد آریا - فریدون جنیدی ص۱۷۶ و۱۷۷.
- ↑ مصاحبه با رجانیوز پنجشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۹.
- ↑ وبسایت بنیاد نیشابورآشنایی با بنیاد نیشابوردربارهٔ بنیاد.
- ↑ «فریدون جنیدی». ویکی شاهنامه. ۲۰۲۰-۱۲-۱۹. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۷-۱۶.
- ↑ «بخشی از پیشگفتار کتاب» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳.
- ↑ «منبع تأیید تعلق خودآموز خط و زبان پهلوی ساسانی و اشکانی به فریدون جنیدی» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۳ فوریه ۲۰۱۴. دریافتشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳.
- ↑ متن کامل کتاب را میتوانید از این پیوند بگیرید[۱]
- ↑ نوشتاری درباره چاپ سوم «کتاب زندگی و مهاجرت آریاییان در وبگاه تبیان (دسترسی در ۷:۰۲ ب.ظ. ۷/۳/۲۰۰۷)
- ↑ «خبر به چاپ رسیدن بزرگترین فرهنگ هزوارشهای پهلوی از خبرگزاری مهر» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۳ فوریه ۲۰۱۴. دریافتشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳.
- ↑ «منبع تاییدِ چاپ داستانهای رستم پهلوان» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۳ فوریه ۲۰۱۴. دریافتشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳.
- ↑ «نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۳ فوریه ۲۰۱۴. دریافتشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳.
- ↑ «منبع وجود کتاب فضل بن شادان نیشابوری و تعلق آن به فریدون جنیدی» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۳ فوریه ۲۰۱۴. دریافتشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۳.
پیوند به بیرون[ویرایش]
.وبسایت بنیاد نیشابور بایگانیشده در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به فریدون جنیدی در ویکیگفتاورد موجود است. |
- شماری از پژوهشهای فریدون جنیدی- از وبگاه بنیاد نیشابور[پیوند مرده]
- فریدون جنیدی به روایت خبرگزاریها[پیوند مرده]
- خبر شرکت دکتر فریدون جنیدی در همایش تمدن آریایی در دوشنبه - از سایت بیبیسی
- گفتگویی با فریدون جنیدی در خبرگزاری گویا