غ
|
شكل حرف | ||||
---|---|---|---|---|
جدا | آغازی | میانی | پایانی | |
غ | غ | غ | غ |
غ حرف بیستودوم در الفبای فارسی و حرف نوزدهم در الفبای عربی است. نام این حرف «غَین» است و برای صدای سایشی نرمکامی واکدار که نمادش در الفبای آوانگاری بینالمللی ⟨ʁ⟩ است به کار میرود. همچنین برای صدای انفجاری نرمکامی واکدار ⟨ɡ⟩ یا انسدادی ملازی واکدار ⟨ɢ⟩ و ترانویسی حرف لاتین G/g نیز بهطور گسترده در عربی استفاده میشود و میتواند در فارسی نیز استفاده شود همانند واژهٔ «پرتغال».
تلفظ آن در فارسی معیار "غ فارسی "است. صدای آن در عربی و بعضی لهجههای فارسی چیزی میان ق و خ است. بر خلاف تصور بسیاری این حرف از حرفهای اصیل فارسیاست به این معنا که تنها برای نوشتن کلمههای بیگانه یا وامواژهها استفاده نمیشود.[۱]
در میان واژههای غیرعربی در فارسی بیشتر آن دسته که از زبان سغدی و دیگر زبانهای ایرانی خاوری به وام گرفته شده این حرف را در خود دارد، مانند: جغد، راغ، فغ، چرغشت و غیره.[۲]در کتاب فرهنگ واژههای اوستا این حرف یعنی غ جزو واژههای اوستای است. [۳]
منابع
[ویرایش]همچنین در لاتیننویسی فارسی، Qq برای نشان دادن این حرف و ق (قاف) بهکار میرود.
الفبای عربی | |||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
ألِف | باء | تاء | ثاء | جيم | حاء | خاء | دال | ذال | راء | زاي | سين | شين | صاد | ضاد | طاء | ظاء | عين | غين | فاء | قاف | كاف | لام | ميم | نون | هاء | واو | ياء |
سایر شکلهای حروف عين و غين در عربی | |||||||||||||||||||||||||||
ء* | ڠ | ۼ |
۱٫۲.https://www.instagram.com/reel/C3xVqkOuhXv/?igsh=MXQzNDB2bTRxOTB4ag==