اسلوب معادله

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اسلوب معادله یکی از آرایه‌های ادبی است که اساس آن برگرفته از آرایه تمثیل است و اسلوب معادله آن است که شاعر موضوع و مثالش را به‌طور جداگانه‌ای در یک مصراع مستقل جای دهد و امکان جابه‌جایی دو مصراع بدون برهم ریختن استقلال دستوری دو مصراع وجود داشته باشد.

توجه: در اسلوب معادله هریک از دو مصراع استقلال معنایی دارند به گونه ای که یکی از طرفین معادل و مصداقی برای تایید مفهوم طرف دیگر است.

مثال :

نشاط غربت از دل کی برد حب وطن بیرون / به تخت مصرم اما جای در بیت الحزن دارم

صائب تبریزی

تعریف آرایه تمثیل[ویرایش]

مقصود از تمثیل، آوردن مثال و شاهدی رایج و مشهور است برای تأیید حرف خود در یک بیت که می‌تواند به اندازه یک مصرع اعاده شود یا کمتر از آن. با توجه به آنچه در کتاب‌های قدیمی علوم بلاغی آمده، تمثیل در اصل نوعی تشبیه مرکّب است که در آن شاعر مطلب مدنظر خود را با نمونه‌ای از موضوعی از پیش اثبات‌شده و محسوس در نظر عموم مردم و خوانندگان پیوند می‌زند و به نوعی مطلب مدنظر شاعر نقش مشبه و نمونه ذکر شده نقش مشبه‌به را بازی می‌کند. در واقع شاعر باورهای پذیرفته شده نزد همگان را در لباسی از شعر بیان می‌دارد و دست به آفرینش و تولید مطلبی می‌زند، ضمن اینکه بحث خود را نیز به کرسی اثبات می‌نشاند. حال نوع دیگری از این آرایه هم هست که ارسال‌المثل یا به‌طور خلاصه‌تر مثل نامیده می‌شود و آن این است که شاعر عیناً همان مثل و حکمت رایج را بیاورد و از آن سود ببرد؛ در واقع در مثل آفرینشی رخ نمی‌دهد و صرفاً شاعر استفاده‌کننده تولید پیشینیان است. البته در این اثنا امکان دارد اوّل نمونه و مثل رایج بیاید و به آن اشاره شود و بعد مطلب و قصد اصلی شاعر که این مورد نمی‌تواند خللی در این تعریف ایجاد کند. به دو مثال زیر توجه کنــــید:

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باشهر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
زیره را من سوی کرمان آورمگر به پیش تو دل و جان آورم

در بیت اول حافظ این باور اساسی و دیرین را که «مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.» را به نوع دیگری و با انشایی جدید ابراز می‌دارد و آرایه تمثیل را رقم می‌زند.

در بیت دوم مولانا عیناً مثل معروف و مشهور «زیره به کرمان بردن» را در توصیف هدفش اعلان می‌دارد و آرایه مثل را ایجاد می‌کند.

تعریف دقیق اسلوب معادله[ویرایش]

با توجه به توضیحات داده شده پیرامون دو آرایه تمثیل و مثل، اسلوب معادله نوع ویژه و مرکبی از این دو است که نخستین بار شفیعی کدکنی دست به تعریف آن به شکل مجزا و با ویژگی‌هایی دقیق‌تر در کتاب «شاعر آیینه‌ها» خود می‌زند و این‌گونه تعریف می‌شود که مقصود از اسلوب معادله یک ساختار مخصوص نحوی است؛ اسلوب معادله این است که دو مصرع کاملاً از لحاظ نحوی استقلال داشته باشند و از هم تفکیک‌پذیر باشند، هیچ حرف ربطی یا حرف شرطی یا چیز دیگری که حتّی در معنا (نه فقط به لحاظ نحوی) آن دو مصرع را به هم مرتبط سازد، یافت نشود؛ پس تمام مواردی که به عنوان تمثیل آورده می‌شود، مصداق اسلوب معادله نیست. پس توجه کنیم که چه تفاوتی میان تمثیل و اسلوب معادله هست. در واقع اسلوب معادله زیرمجموعه تمثیل می‌شود و هر اسلوب معادله‌ای به خودی خود تمثیل حساب می‌شود.[۱] از دیگر نشانه‌های اسلوب معادله این است که میان دو مصرع می‌توان نشانهٔ برابری (=) گذاشت یا میان آن دو، عبارتِ «همان‌طور که» آورد ولی حتماً بایستی عنایت داشت که این‌ها شروط اساسی اسلوب معادله نیستند؛ یعنی ممکن است بیتی یافت شود که اساساً دو مصرعش موضوع و نمونه‌ای عینی را بیان نکند ولی آوردن عبارت ِ «همان‌طور که» میان دو مصرعش مشکلی ایجاد نکند و دو مصرع از هم مستقل باشند. مثل بیت زیر

فزود آتش من آب را خبر ببریداسیر می‌بردم غم ز کافرم بخرید

در این بیت مولانا در هر دو مصرع مطلبی مستقل را بیان می‌دارد ولی هیچ‌کدام نه مصداق دیگری است و نه اساساً به هم ربطی دارند. حال اینکه امکان جابه‌جایی دو مصرع و استقلال آن‌ها فراهم است؛ پس ابتــــدا باید شرط موضوع اصلی شاعر و مصداق و نمونه محسوس در بیت ارضا شود و پس آن‌گاه پی استقلال مصرع‌ها و امکان جابه‌جایی آن‌ها برویم.

سابقه و تاریخچه استفاده از تمثیل و اسلوب معادله در اشعار[ویرایش]

پیشینه بهره‌گیری از آرایه تمثیل و به تبع آن اسلوب معادله به اشعار سعدی شاعر پر آوازه سده هفتم ایران‌زمین و یکی دیگر از افراد اهل ادب هم دوران خود یعنی شمس قیس رازی برمی‌گردد. البته در اشعار سنایی شاعر پرآوازه سده ششمی نیز رگه‌هایی از تمثیل و اسلوب معادله به چشم می‌خورد. اینان به سبب تفحّص و پژوهش‌هایی که در علوم بلاغی عربی و ذیل مبحث تشبیه ضمنی داشته‌اند، کم‌کم به سوی سرودن اشعاری با شیوه تمثیلی روی می‌آورند و این سبک شاعری که در نزد بزرگان ادب آن دوران به «مثل و مدعا مثل» نیــز خوانده می‌شده را در ادبیات فارسی پایه‌ریزی می‌کنند. سعدی با تکیه بر ذهن پویا و استدلال‌گرش بسیار از این روش برای اثبات حرف و شعر خود سود می‌برد و این شیوه سرایش شعر را به‌طور جدی و با شیفتگی خاصی در ادب فارسی رواج می‌دهد و زبان منطقی و برهان‌آور او، اشعارش را مجاب به مثل و مدعا مثل شدن می‌کند و هر مصرع برای دیگر مصرع بیت، به دنبال دلیل و نشانی می‌رود.

شفیعی کدکنی، در کتاب «شاعر آیینه‌ها» این روش و رویکرد سعدی در شعر را بر گرفته از متنبی، شاعر و ادیب نامدار عرب قرن چهارم هجری قمری می‌داند. البته در این میان سنایی نسبت به دو ادیب دیگر کمتر با متنبی آشنایی داشته ولی به هرحال روند استفاده از تمثیل در ابیات و غزلیات خاستگاهی کهن‌تر در زبان و شعر عرب داشته‌است.

در اشعار خیـــّام، مولانا، رودکی و خاقانی نیز اشارات و نمونه‌هایی برای آرایه تمثیل به چشم می‌رسد ولی در غالب اوقات نمی‌توان خیلی از آن‌ها را در زمره اسلوب معادله آورد.

سعدی و اسلوب معادله [۲][ویرایش]

تا رنج تـحّمل نکنی گنج نبینیتا شب نرود صبح پدیدار نباشد
فریاد می‌دارد رقیب از دست مشـتاقان اوآواز مطرب در سرا زحمت بود بوّاب را
چشم عاشق نتوان بست که معشوق نبیندپای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
صاحب‌نظر نباشد در بند نیک‌نامیخاصـّـان خبر ندارند از گفتگوی عـــامّی
دل من نه مرد آن است که با غمش برآیدمگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
این حدیث از سر دردی است که من می‌گویمتا بر آتش ننهی، بوی نیاید ز عبیر
سعدی حجاب نیست، تو آیینه پاک دارزنــگار خورده چون بنماید جمال دوست؟

سنایی و اسلوب معادله [۳][ویرایش]

خواجه گر مردی زین نکته برون آی و مپایصوفی صافی در خدمت دهقان نشود
گر تو رنگ آوری و طیره شوی غم نخورمسنگ اگر لعل شود جز به بدخشان نشود
خانه سودا ویران کن و آسان بنشینحامل عاقل با زیره به کرمان نشود
کار هر موری نباشد با سلیمان گفتگویار هر سگبان نباشد رازدار پادشاه
ارزد اندر شب ز بهر شاهدی شمعی به جانیوسفی شاید زلیخا را به صد گوهر بها
ز حسی دان نه از عقلی اگر در خود بدی یابیز هیزم دان نه از آتش اگر دروی دخان بینی
کی توان گفت سرّ عشق به عقلکی توان سُفت سنگ خاره به خار

حافظ و اسلوب معادله[ویرایش]

در غزلیات حافظ نیز این رویکرد باز خودنمایی می‌کند ولی در اکثر اوقات با تقسیم‌بندی که امروزه میان تمثیل و اسلوب معادله قائل می‌شویم، کمتر می‌توان بیتی به عنوان شاهد تمام‌عیار اسلوب معادله در غزلیات حافظ پیدا کرد. بیت زیر یکی از آن‌هاست:

مکن به نامه‌سیــاهی ملامت من مستکه آگــه است که تقدیر بر سرش چه نوشت؟

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است/ به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

اسلوب معادله و سبک هندی[ویرایش]

از سده دهم به بعد و به خصوص در عصر صفویان شعر فارسی با شاعرانی پیرو سبکی با نام سبک هندی یا سبک اصفهانی، استفاده از آرایه تمثیل و اسلوب معادله را به اوج خود می‌رساند. در هر صفحه از آثار و دیوان اشعار شاعرانی چون عبدالقادر بیدل دهلوی، صائب تبریزی، زیب‌النسا، حزین لاهیجی و کلیم کاشانی، بیت‌های زیادی را می‌توان یافت که نماینده تمام عیار آرایه اسلوب معادله هستند. در زیر تعدادی از ابیات این شعرا را ملاحظه می‌کنید.

اظهار عجز پیش ستم‌پیشگان خطاستاشک کباب، باعث طغیان آتش است
آدمی پیر چو شد حرص جوان می‌گرددخواب در وقت سحرگاه گران می‌گردد
مهر خاموشی حصاری شد ز کج‌فهمان مراماهی لب‌بسته را اندیشه از قلّاب نیست
در حقیقت تنگ‌دستی مایه دیوانگی استدر چمن بید از غم بی‌حاصلی مجنون شود
در جیب غنچه، بوی بهار است و رنگ همبی‌فیض نیست گوشه گل‌های تنگ هم
گذشتم از سر دنیای دون، آسوده گردیدمبه سیم قلب از اخوان خریدم ماه کنعان را
ظلمت ما را فروغ نور وحدت جاذب استسایه از خود می‌رود آخر به طرف آفتاب
انتــظار فیض عشق از خامی خود می‌کشمچوب تر را سعی آتش دیــر روشن می‌کند
ریشه نخل کهن از جوان افزون‌تر استبیشتر دل‌بستگی باشد به دنیا پیــر را
ناقصان را بیدل، آسان نیست تعلیم کمالتا دمد یک‌دانه چندین آبرو ریزد سحاب
سرکــشان را فکند تیغ مکافات ز پایشعله را زود نشانند به خاکستر خویش
آفت هوش اسیران، برق دیدار است و بسمی‌زند رنگ گل، آتش در بنای عندلیب

منابع[ویرایش]

۱. شاعر آیینه‌ها. شفیعی کدکنی، محمد رضا. ۱۳۷۱. تهران: انتشارات آگاه.

۲. سبک‌شناسی نثر. شمیسا، سیروس. ۱۳۷۸. چاپ دوازدهم. تهران: انتشارات میترا.

۳. اسلوب معادله و کاربرد آن در دیوان سنایی. علی‌محمّد مؤذنی (استاد دانشگاه تهران) و عباس تابان‌فرد (دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تهران) [۳]

۴. اسلوب معادله در غزل سعدی. حکیم آذر، محمّد. نشریه: ادبیات و زبان‌ها، پژوهش‌نامه زبان و ادبیات فارسی. بهار ۱۳۹۰ - شماره ۹ [۲]

۵. نقدی بر مقاله اسلوب معادله و تمثیل. قاسمی، محمّد. نشریه: ادبیات و زبان‌ها، رشد آموزش زبان و ادب فارسی. پاییز ۱۳۹۱ - شماره ۱۰۳ [۴]

۶. اسلوب معادله و تمثیل. گلستانی، محمّدعلی. نشریه: ادبیات و زبان‌ها، رشد آموزش زبان و ادب فارسی. بهار ۱۳۹۱ - شماره ۳ [۵]

۷. اسلوب معادله در شعر. خسروی، حسین. نشریه: ادبیات و زبان‌ها، شعر. بهار ۱۳۸۹ - شماره ۶۹ [۶]