شیرشاه سوری: تفاوت میان نسخهها
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید |
REZA BARCA (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده افزودن القاب ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:Shershah.jpg|210px|انگشتدان|شیرشاه سوری]]'''فرید خان شیرشاه سوری''' (۱۴۸۶–۲۲ مه ۱۵۴۵) همچنین معروف به شیرخان، بنیانگذار [[امپراتوری سور|پادشاهی کوتاهمدت سوری]] در شمال هند بود. |
[[پرونده:Shershah.jpg|210px|انگشتدان|شیرشاه سوری]]'''فرید خان شیرشاه سوری''' (۱۴۸۶–۲۲ مه ۱۵۴۵) همچنین معروف به شیرخان، بنیانگذار [[امپراتوری سور|پادشاهی کوتاهمدت سوری]] در شمال هند بود. |
||
او از تبار افغان بود پایتخت خود را [[دهلی]] قرار داد. |
او از تبار افغان بود پایتخت خود را [[دهلی]] قرار داد. |
||
او با شکست دادن [[امپراتوری گورکانی هند|گورکانیها]] در سال ۱۵۴۰ به قدرت رسید و در سال ۱۵۴۵ با مرگی ناگهانی درگذشت و اسلامشاه سوری جانشین او شد. گورکانیها با ظهوری دوباره دودمان سوری را شکست دادند. |
او با شکست دادن [[امپراتوری گورکانی هند|گورکانیها]] در سال ۱۵۴۰ به قدرت رسید و در سال ۱۵۴۵ با مرگی ناگهانی درگذشت و اسلامشاه سوری جانشین او شد. گورکانیها با ظهوری دوباره دودمان سوری را شکست دادند. |
||
درجهان Wm16 او نخست یک شاه محلی در دهلی بود و کودتایی علیه شاه فاسد هند در زمانه خود راه انداخت و شهر های هند را یکی پس از دیگری فتح کرد و امپراطوری توران را تشکیل داد |
|||
وی پسر خود را برای فتح احمدآباد از دست داد |
|||
زندگی او پر از ماجراجویی بوده او برای دیدار با عالم فقط با یک کشتی و ۱۰ سرباز از هند به سمت سرزمین شام شهر تحت کنترل عزیز عثمان قدس حرکت کرد |
|||
عزیز عثمان شیرشاه را به اسم مهمان ۳۵ روز زندانی کرد و در نهایت اورا آزاد ساخت |
|||
در همین حین از سمت امپراطور آتیلا برای شیرشاه نامه ای امد که در آن شیرشاه را عادل و مقتدر یاد کرده بود و از شیرشاه خواست که امپراطوری کارتاژ را به دست بگیرد شیرشاه سریع با یک کشتی به سمت مسکو حرکت کرد اما در راه گیر دزدان دریایی افتاد |
|||
شیرشاه در مقابل دزدان دریایی بدون ذره ای ترس و با شجاعت حرف زد و آنها را بازجویی کرد |
|||
دزدان دریایی از جسارت شیرشاه عصبانی شدند و او را از کشتی وارونه کردند تا کوسه ها به سراغش بیایند |
|||
با این حال شیر شاه باز هم نترسید و گفت : کوسه ها خوراک من میشوند دهان کوسه ها برای خوردن عظمت و بزرگی من کوچک است |
|||
من شیر شاه سوری هستم امپراطور توران و کارتاژ شخصی که تمامی مخالفان خود را در هند به قتل رساند شخصی که بدون هیچ ترسی به جنگ دشمنان بزرگ خود رفت من از مرگ نمیترسم اما تو باید از کشتن من و انتقامی که متحدینم از تو میگیرند بترسی |
|||
پس از این سخنان دزد دریایی شیرشاه را بالا کشید و شیرشاه و دزد دریایی رفیق های خوبی شدند و دزد دریایی برای دفاع از کارتاژ جان خود را فدا کرد |
|||
شیرشاه به راستی حاکم عادلی بود طبق گفته های خود او مسلمان شیعه بوده است و کارتاژ را در زمان خود به اوج رساند و قلمروی کارتاژ در زمان شیرشاه چیزی حدود نصف جهان بود |
|||
شیرشاه سوری توسط دشمن خود عمر بن خطاب در یک جنگ ضرب شمشیری ناجوانمردانه خورد و در زرنج طی یک عمل جراحی حال او دوباره مساعد شد ولی قبل از بیهوش آمدن بخاطر مسمومیت دار فانی را وداع گفت |
|||
کارتاژ پس از مرگ شیرشاه نیمی از قلمروی خود را از دست داده و در آستانه نابودی است |
|||
== پیشینه == |
== پیشینه == |
نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۴۹
فرید خان شیرشاه سوری (۱۴۸۶–۲۲ مه ۱۵۴۵) همچنین معروف به شیرخان، بنیانگذار پادشاهی کوتاهمدت سوری در شمال هند بود.
او از تبار افغان بود پایتخت خود را دهلی قرار داد. او با شکست دادن گورکانیها در سال ۱۵۴۰ به قدرت رسید و در سال ۱۵۴۵ با مرگی ناگهانی درگذشت و اسلامشاه سوری جانشین او شد. گورکانیها با ظهوری دوباره دودمان سوری را شکست دادند.
درجهان Wm16 او نخست یک شاه محلی در دهلی بود و کودتایی علیه شاه فاسد هند در زمانه خود راه انداخت و شهر های هند را یکی پس از دیگری فتح کرد و امپراطوری توران را تشکیل داد وی پسر خود را برای فتح احمدآباد از دست داد زندگی او پر از ماجراجویی بوده او برای دیدار با عالم فقط با یک کشتی و ۱۰ سرباز از هند به سمت سرزمین شام شهر تحت کنترل عزیز عثمان قدس حرکت کرد عزیز عثمان شیرشاه را به اسم مهمان ۳۵ روز زندانی کرد و در نهایت اورا آزاد ساخت در همین حین از سمت امپراطور آتیلا برای شیرشاه نامه ای امد که در آن شیرشاه را عادل و مقتدر یاد کرده بود و از شیرشاه خواست که امپراطوری کارتاژ را به دست بگیرد شیرشاه سریع با یک کشتی به سمت مسکو حرکت کرد اما در راه گیر دزدان دریایی افتاد شیرشاه در مقابل دزدان دریایی بدون ذره ای ترس و با شجاعت حرف زد و آنها را بازجویی کرد دزدان دریایی از جسارت شیرشاه عصبانی شدند و او را از کشتی وارونه کردند تا کوسه ها به سراغش بیایند با این حال شیر شاه باز هم نترسید و گفت : کوسه ها خوراک من میشوند دهان کوسه ها برای خوردن عظمت و بزرگی من کوچک است من شیر شاه سوری هستم امپراطور توران و کارتاژ شخصی که تمامی مخالفان خود را در هند به قتل رساند شخصی که بدون هیچ ترسی به جنگ دشمنان بزرگ خود رفت من از مرگ نمیترسم اما تو باید از کشتن من و انتقامی که متحدینم از تو میگیرند بترسی پس از این سخنان دزد دریایی شیرشاه را بالا کشید و شیرشاه و دزد دریایی رفیق های خوبی شدند و دزد دریایی برای دفاع از کارتاژ جان خود را فدا کرد شیرشاه به راستی حاکم عادلی بود طبق گفته های خود او مسلمان شیعه بوده است و کارتاژ را در زمان خود به اوج رساند و قلمروی کارتاژ در زمان شیرشاه چیزی حدود نصف جهان بود شیرشاه سوری توسط دشمن خود عمر بن خطاب در یک جنگ ضرب شمشیری ناجوانمردانه خورد و در زرنج طی یک عمل جراحی حال او دوباره مساعد شد ولی قبل از بیهوش آمدن بخاطر مسمومیت دار فانی را وداع گفت کارتاژ پس از مرگ شیرشاه نیمی از قلمروی خود را از دست داده و در آستانه نابودی است
پیشینه
فرید خان ملقب به شیرخان نخست سرباز بود و سپس در زمان بابر در لشکر گورکانیان به درجه فرماندهی رسید و پس از آن فرماندار بیهار شد. در سال ۱۵۳۷ زمانی که همایون، پسر بابر، با سپاه خود از پایتخت دور شدهبود شیرخان وقت را مناسب دید و در ایالت بنگال دست به شورش زد و پادشاهی سوری را برپا کرد.
نصیرالدین همایون پادشاه گورکانی که پس از شکست از شیرشاه سوری به ایران پناهنده شده بود، تحت حمایت شاه طهماسب قرار گرفت و حتی به یاری او قندهار را بازپس گرفت.[۱]
شیرشاه در خلال پنج سال حکومت خود، از ۱۵۴۰ تا ۱۵۴۵، اصلاحات لشکری و کشوری گوناگونی را به مورد اجرا گذاشت و نظامنامهرسانی در هند را سازماندهی جدیدی بخشید.
نبرد با همایون
رقابت میان همایون و برادرش کامرانمیرزا، سبب شد تا همایون ضعیف شود و طولی نکشید که شیرشاه و بهادرشاه آماده حمله به همایون شدند. لشکر همایون و شیرشاه در سال ۹۴۵ قمری/۱۵۳۹ میلادی در «بگزار» درگیر گشتند. همایون با لشکر ضعیف خود، ترسیده بود و نمیخواست وارد جنگ شود و ترجیح داد که با شیرشاه از در صلح وارد شود و حکومت بیهار و بنگال را واگذار کند که یکباره افغانها از پشت بر سر لشکر همایون ریختند. گورکانیها چون غافلگیر شده بودند، بنای فرار گذاشتند. خیلی از لشکریان سپاه هند یا همایون در رودخانه گنگ غرق شدند، ولی همایون توانست جان سالم ببرد و شیرشاه به منزله یک قهرمان افغانی بهشمار آمد.[۲]
همایون دوباره آماده جنگ گشت و در سال ۹۴۷ قمری/۱۵۴۰ میلادی در «قنوج» با سپاه شیرشاه درگیر شد و دوباره شکست خورد و برای نجات جان خویش، مجبور گردید تا تاجوتخت را به حریف فاتح خود واگذار نماید؛ ولی چون برادرش کامران او را به قلمرو خویش پناه نمیداد، به طرف سند گریخت و پس از آن راهی ایران گشت و به دربار شاه طهماسب پناه آورد.[۲]
نگارخانه
منابع
Wikipedia contributors, "Sher Shah Suri," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Sher_Shah_Suri&oldid=470674557 (accessed January 12, 2012).