روایت: تفاوت میان نسخهها
اصلاح متن و حذف زوائد برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
با توجه به بحثهای [[افلاطون]] و [[ارسطو]] در باب ماهیتِ ادبیات که [[محاکات]] است، لغاتی چون داستان و حکایت و افسانه باید در اصل به مفهوم شبیه سازی و محاکات دلالت داشته باشند. |
با توجه به بحثهای [[افلاطون]] و [[ارسطو]] در باب ماهیتِ ادبیات که [[محاکات]] است، لغاتی چون داستان و حکایت و افسانه باید در اصل به مفهوم شبیه سازی و محاکات دلالت داشته باشند. |
||
اما در مورد واژه داستان در حواشی [[برهان قاطع]] آمده است که می توان آن را همریشه دادستان در [[زبان پارسی میانه|زبان پهلوی]] و به معنای حق و قانون دانست. البته علاوه بر |
اما در مورد واژه داستان در حواشی [[برهان قاطع]] آمده است که می توان آن را همریشه دادستان در [[زبان پارسی میانه|زبان پهلوی]] و به معنای حق و قانون دانست. البته علاوه بر این، دادستان به معنای پروسه و روند نیز به کار می رفته است و از این رو داستان یعنی یک جریان و روند و با قصه در زبان عربی شباهت معنایی می یابد. |
||
با وجود این، به نظر می رسد واژهٔ داستان ریشه «دا» و «داتن» باشد به معنی آفریدن و ساختن مثل دادار، بغداد و بامداد. از این رو معنای آن به fiction در زبان انگلیسی که معادل جعل خیالی است نزدیک خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انواع ادبی. سیروس شمیسا. ص 202}}</ref> |
با وجود این، به نظر می رسد واژهٔ داستان ریشه «دا» و «داتن» باشد به معنی آفریدن و ساختن مثل دادار، بغداد و بامداد. از این رو معنای آن به fiction در زبان انگلیسی که معادل جعل خیالی است نزدیک خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انواع ادبی. سیروس شمیسا. ص 202}}</ref> |
نسخهٔ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۷
ادبیات | ||||
---|---|---|---|---|
اشکال عمده ژانر | ||||
ژانرهای نثر | ||||
|
||||
ژانرهای شعر | ||||
|
||||
ژانرهای دراماتیک | ||||
تاریخ و فهرستها | ||||
گفتگو | ||||
درگاه ادبیات | ||||
داستان یا قصّه به نثری گفته میشود که روایتی تخیّلی در آن نقل میشود. داستان شامل انواع رمان، داستان کوتاه و داستانک میباشد. از ابر متنها هم در داستانهای امروزی استفاده میشود. داستان یکی از انواع ادبی است؛شامل آثاری که از تخیّل نویسنده خلق میشوند و حوادث و شخصیتهای آن میتوانند واقعی نباشند.
ریشهٔ واژه
با توجه به بحثهای افلاطون و ارسطو در باب ماهیتِ ادبیات که محاکات است، لغاتی چون داستان و حکایت و افسانه باید در اصل به مفهوم شبیه سازی و محاکات دلالت داشته باشند.
اما در مورد واژه داستان در حواشی برهان قاطع آمده است که می توان آن را همریشه دادستان در زبان پهلوی و به معنای حق و قانون دانست. البته علاوه بر این، دادستان به معنای پروسه و روند نیز به کار می رفته است و از این رو داستان یعنی یک جریان و روند و با قصه در زبان عربی شباهت معنایی می یابد.
با وجود این، به نظر می رسد واژهٔ داستان ریشه «دا» و «داتن» باشد به معنی آفریدن و ساختن مثل دادار، بغداد و بامداد. از این رو معنای آن به fiction در زبان انگلیسی که معادل جعل خیالی است نزدیک خواهد بود.[۱]
همچنین ممکن است واژهٔ داستان مرکب از دو بخش «دا» و«ستان» باشد. «دا» از ریشهٔ هندواروپایی: *dʰē-؛ ریشهٔ فارسی باستان و اوستایی: dā- (آفریدن، ساختن)؛ سنسکریت: dʰā- و فارسی میانه: dah- (آفریدن) است و «ستان» پسوند مکان و زمان است، بدین رو داستان؛ «جا» و «گاهِ» آفریدن است.
انواع داستانها
داستان کوتاه
داستان کوتاه گونهای از ادبیات داستانی است که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم کمتری دارد و نویسنده در آن برشی از زندگی یا حوادث را مینویسد درحالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبههای مختلف زندگی یک یا چند شخصیت میپردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است. به همین دلیل ایجاز در داستان کوتاه مهم است و نویسنده نباید به موارد حاشیهای بپردازد.
داستان بلند
داستان بلند به گونهای از داستانها گفته میشود که خصوصیات رمان و داستان کوتاه را هر دو در خود داشته باشد. در داستان بلند درست مانند داستان کوتاه معنا از اهمیت بالایی برخوردار بوده و فشردگی معنایی وجود دارد. همچنین شخصیتها و زمان پیوسته در حرکت هستند، تمامی شخصیتها به صورتی هماهنگ در جهت تصویر معناهای اصلی داستان نقش آفرینی میکنند و پیرنگ نیز از استحکام و انسجام بالایی برخوردار است. حال اینکه داستان بلند همچون رمان، شخصیتها را گسترش نمیدهد و اما موضوع نیز بیشتر از وضعیتی که در داستان کوتاه دارد در آن گسترده میگردد. پرورش شخصیت و معنا در داستان بلند بیشتر از داستان کوتاه صورت میپذیرد و تا اندازهای به خصوصیات رمان نزدیک میشود.
رمان
رُمان متنی روایتگر و داستانی است که در قالب نثر نوشته میشود. در قرن هجدهم کلمهٔ «رمان» بیشتر برای اشاره به قصّههای کوتاه در مورد عشق و توطئه به کار میرفت. در ۲۰۰ سال اخیر رمان تبدیل به یکی از مهمترین اشکال ادبی شدهاست. کلمهٔ «رمان» از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شدهاست. رمان در فارسی قالب ادبی مدرنی بهشمار میرود. یعنی رمان در ادبیات فارسی، دیگر به معنای پیشین نیست و در معنای مدرن آن زیرمجموعه داستان طبقهبندی میشود.
داستانک
داستان فلَش، داستانک یا داستان کوتاه،قالبی در داستاننویسی است که در چند خط یا حداکثر یک صفحه نوشته میشود و در پی یک کشف ضربهزننده است. این کشف میتواند غافلگیر کردن خواننده و ایجاد شوک، شوخی یا نمایش لحظهای زیبا باشد. در فارسی میتوان آن را «داستان ناگهان»، «داستان لحظه»، و «داستان آنی ».
داستانک
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ انواع ادبی. سیروس شمیسا. ص 202.
داستان در فرهنگِ بشری فراوان است. به طورِ نمونه، فقط فرهنگنامهٔ داستانهای متون فارسی حدودِ ۲۴۰۰۰ داستان را برشمرده و وصف کرده است.
به تفکیکِ مجموعه
دیگر
- آلیس در سرزمین عجایب
- ارباب حلقهها
- بابا لنگدراز
- بزبز قندی
- پری دریایی
- پیر گینت
- پیپی جوراببلنده
- تام انگشتی
- جادوگر شهر اُز
- جک و لوبیای سحرآمیز
- جوجهاردک زشت
- چوپان دروغگو
- خانهٔ شکلاتی
- دختر خورشید و پسر ماه
- دخترک کبریتفروش
- راپانزل
- زیبای خفته
- سفیدبرفی (سفیدبرفی و هفت کوتوله)
- شنلقرمزی
- شهره و شادمان
- کفشقرمزی
- کلیله و دمنه
- کوراوغلی
- ماجراهای پینوکیو
- ماجراهای تنتن و میلو
- نینواز هاملین
- هانسل و گرتل
- هزار و یک روز
- ابومسلمنامه
- اسکندرنامه نقالی
- احسن القصص
- رستم نامه
- بوستان خیال
- بهار دانش
- جامع الحکایات
- افسانه شیر سپیدیال
- امیر ارسلان نامدار
- طوطی نامه
- خاله سوسکه
- خاورنامه
- خروسک پریشان
- دارابنامه (طرسوسی)
- داستان فلکناز
- داستانهای امیرحمزه
- داستانهای حسنک
- دختر شاه پریان
- سلیم جواهری
- سمک عیار
- سندباد نامه
- شهر موشها
- مشدی گلین خانم
- شیرزاد یا ببر و پیرزن
- عروسک سنگ صبور
- علاءالدین
- علیبابا و چهل دزد بغداد
- علی مردان خان
- عمو زنجیرباف
- قصه حسین کرد شبستری
- قصههای شاهنامه
- کدوی قلقلهزن
- گرگ بد گنده
- گنجشکک اشیمشی
- ماهپیشانی
- ماهی سیاه کوچولو
- نارنج و ترنج
- نجمان خاکی
- هفتلشکر