پرش به محتوا

سگ ولگرد (داستان کوتاه): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
MRG90 (بحث | مشارکت‌ها)
MRG90 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۹۳: خط ۹۳:
دلیل دیگر ارائه شده توسط شریفی ولدانی و چهارمحالی، عنوان داستان است. به‌باور آن‌ها، به‌نظر می‌آید که هدایت نخست عبارت «سگ ولگرد» را به‌عنوان صفتی منفی و منفور، از زبان مردم کوچه و بازار گرفته است، و سپس، در ذهن خود به پیشینهٔ سگ ولگرد در [[اوستا]] و [[متون دینی|نوشته‌های دینی]] [[آیین زرتشتی|زرتشتی]] و [[اساطیر ایران]] توجه داشته است.<ref name="chaharmahali250">{{پک|چهارمحالی|شریفی ولدانی|۱۳۹۳|ک=بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت|ص=۲۵۰}}</ref> شریفی ولدانی و چهارمحالی در این زمینه به پیشینهٔ آشنایی صادق هدایت با اوستا و [[ادبیات پارسی میانه|نوشته‌های پهلوی]] استناد کرده‌اند و معتقدند که نباید به جنبهٔ اسطوره‌ای عنوان داستان بی‌توجه بود.<ref name="chaharmahali241">{{پک|چهارمحالی|شریفی ولدانی|۱۳۹۳|ک=بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت|ص=۲۴۱}}</ref> آن‌ها پس از اشاره به آنچه دربارهٔ رفتار با سگ ولگرد در فرگرد سیزدهم [[وندیداد]] اوستا آمده است،<ref group="یادداشت">«ای دادار جهان استومند! ای اشون! کسی که به سگی ولگرد خوراک بد بدهد، گناه او چه اندازه است؟ اهوره مزدا پاسخ داد: «گناه او، همچند گناه کسی است که به آتریانی اشون که به خانه‌اش بیاید، خوراک بد
دلیل دیگر ارائه شده توسط شریفی ولدانی و چهارمحالی، عنوان داستان است. به‌باور آن‌ها، به‌نظر می‌آید که هدایت نخست عبارت «سگ ولگرد» را به‌عنوان صفتی منفی و منفور، از زبان مردم کوچه و بازار گرفته است، و سپس، در ذهن خود به پیشینهٔ سگ ولگرد در [[اوستا]] و [[متون دینی|نوشته‌های دینی]] [[آیین زرتشتی|زرتشتی]] و [[اساطیر ایران]] توجه داشته است.<ref name="chaharmahali250">{{پک|چهارمحالی|شریفی ولدانی|۱۳۹۳|ک=بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت|ص=۲۵۰}}</ref> شریفی ولدانی و چهارمحالی در این زمینه به پیشینهٔ آشنایی صادق هدایت با اوستا و [[ادبیات پارسی میانه|نوشته‌های پهلوی]] استناد کرده‌اند و معتقدند که نباید به جنبهٔ اسطوره‌ای عنوان داستان بی‌توجه بود.<ref name="chaharmahali241">{{پک|چهارمحالی|شریفی ولدانی|۱۳۹۳|ک=بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت|ص=۲۴۱}}</ref> آن‌ها پس از اشاره به آنچه دربارهٔ رفتار با سگ ولگرد در فرگرد سیزدهم [[وندیداد]] اوستا آمده است،<ref group="یادداشت">«ای دادار جهان استومند! ای اشون! کسی که به سگی ولگرد خوراک بد بدهد، گناه او چه اندازه است؟ اهوره مزدا پاسخ داد: «گناه او، همچند گناه کسی است که به آتریانی اشون که به خانه‌اش بیاید، خوراک بد
بدهد.» (اوستا، ونديدا، فرگرد سيزدهم، بند ۲۲)</ref> چنین نتیجه گرفته‌اند که با توجه به پیشینهٔ سگ در اساطیر، و حرمتی که پات به عنوان سگی اسکاتلندی در کشور خود داشته است، شاید انتظار داشته است که در ایران، جامعه به‌جای آزار و اذیت، با او به نیکی رفتار کند،<ref name="chaharmahali242">{{پک|چهارمحالی|شریفی ولدانی|۱۳۹۳|ک=بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت|ص=۲۴۲}}</ref> بنابراین هدایت با توصیف احوال پات در پی جلب ترحمی است که جامعه باید به او ابراز کند.<ref name="chaharmahali250"/>
بدهد.» (اوستا، ونديدا، فرگرد سيزدهم، بند ۲۲)</ref> چنین نتیجه گرفته‌اند که با توجه به پیشینهٔ سگ در اساطیر، و حرمتی که پات به عنوان سگی اسکاتلندی در کشور خود داشته است، شاید انتظار داشته است که در ایران، جامعه به‌جای آزار و اذیت، با او به نیکی رفتار کند،<ref name="chaharmahali242">{{پک|چهارمحالی|شریفی ولدانی|۱۳۹۳|ک=بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت|ص=۲۴۲}}</ref> بنابراین هدایت با توصیف احوال پات در پی جلب ترحمی است که جامعه باید به او ابراز کند.<ref name="chaharmahali250"/>

به‌گفتهٔ شریفی ولدانی و چهارمحالی، به‌ویژه اگر فرض کنیم که پات در انتهای داستان مسموم می‌شود (هرچند که هدایت به این موضوع اشاره‌ای نکرده است ولی به‌نظر آن‌ها مرگ پات بر اثر خوردن غذای سمی بوده است)، باید گفت که هدایت به جایگاه سگ در اسطوره و دین نظر داشته است.<ref name="chaharmahali243">{{پک|چهارمحالی|شریفی ولدانی|۱۳۹۳|ک=بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت|ص=۲۴۳}}</ref>


=== نقدهای هم‌عصران صادق هدایت ===
=== نقدهای هم‌عصران صادق هدایت ===

نسخهٔ ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۲۷

«سگ ولگرد»
اثر صادق هدایت
پرونده:Sage-velgard.jpg
جلد مجموعه‌داستان سگ ولگرد چاپ انتشارات امیرکبیر
کشورایران
زبانفارسی
ژانر(ها)داستان کوتاه، داستان اگزیستانسیالیستی،[۱][۲] روان‌داستان واقع‌گرایانه[۳]
انتشار
ناشربازرگانی نجات
نوع رسانهکتاب
تاریخ نشر۱۳۲۱ خورشیدی[۴]
گاه‌نگاری
مجموعهسگ ولگرد
→ پس از
پیش از ←
دن‌ژوان کرج

«سگ ولگرد» داستان کوتاهی از صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۲۱ خورشیدی همراه با هفت داستان دیگر در مجموعه‌داستان سگ ولگرد در تهران منتشر شد. داستان آن دربارهٔ سگ اصیل اسکاتلندی به نام پات است که پس از گم کردن صاحب خود، سرگردان شده و از سوی انسان‌ها مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد. پات سگی معمولی نیست. او دارای چشم‌هایی با روحی انسانی است و در آرزوی بازگشت به دوران کودکی می‌باشد.

صادق هدایت بیشتر داستان‌های مجموعهٔ سگ ولگرد را پیش از سال ۱۳۲۰ خورشیدی نوشته بوده است؛ با این وجود، به دلیل ممنوع‌القلم بودنِ وی امکان چاپ داستان‌ها وجود نداشته است. پس از شهریور ۱۳۲۰، با از میان رفتن بساط سانسور دولتی، «سگ ولگرد» نیز امکان چاپ می‌یابد. «سگ ولگرد» داستانی کنایی و نمادین است که از زاویهٔ دید دانای کل روایت می‌شود. منتقدان «سگ ولگرد» را داستانی اگزیستانسیالیستی به‌شمار آورده و آن را در کنار برخی دیگر از داستان‌های کوتاه هدایت مانند «زنده‌به‌گور» و «تاریک‌خانه»، از آن دسته روان‌داستان‌های وی دانسته‌اند که در آن‌ها از تکنیک واقع‌گرایی استفاده شده است. «سگ ولگرد» همچنین تاکنون از جنبه‌های روان‌شناسانه، اسطوره‌شناسانه و تطبیقی نیز نقد شده است.

صادق چوبک و احمد شاملو از جمله نویسندگان و شاعرانی هستند که با تأثیر از «سگ ولگرد» به آفرینش آثاری پرداخته‌اند. «سگ ولگرد» تاکنون به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، ترکی استانبولی و ارمنی ترجمه و منتشر شده است.

منبع‌شناسی

داستان کوتاه «سگ ولگرد» از دیرباز تاکنون مورد توجه منتقدان و نویسندگان بوده است.[۵] در کتاب‌شناسی صادق هدایت، نوشتهٔ محمد گلبن، تنها یک نوشته از بزرگ علوی در این‌باره آورده شده است.[یادداشت ۱][۶][۵] در جلد نخست کتاب‌شناسی نقد و بررسی ادبیات داستانی معاصر نوشتهٔ فاطمه فرهودی‌پور، ۹ مقاله در موضوع سگ ولگرد معرفی شده است.[یادداشت ۲][۷] به‌گفتهٔ شریفی ولدانی و چهارمحالی، می‌توان مقاله‌های دیگری را در این زمینه، از نوع علمی–پژوهشی تا روزنامه‌ای، در وب‌گاه‌های معتبر علمی یافت.[۵]

تاریخچه

تاریخچهٔ نگارش

صادق هدایت (چپ) و مجتبی مینوی بر روی خط ریل «ماشین دودی» شاه عبدالعظیم، ۱۳۱۲ خورشیدی (۱۹۳۳ میلادی)[۸]
صادق هدایت در سال‌های ۱۳۲۴–۱۳۲۳، عکس از حسن شهیدنورائی[۹]

تاریخ نگارش هشت داستان مجموعهٔ سگ ولگرد مشخص نیست، اگرچه به‌گفتهٔ محمد بهارلو احتمالاً در میان سال‌های ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ خورشیدی نوشته شده‌اند.[۱۰]

هدایت در دو نامه به مجتبی مینوی و پروفسور یان ریپکا که چند اثر او را به چکی ترجمه کرده است، تلویحاً به نوشتن این داستان‌ها اشاره می‌کند. او در نامه‌ای از بمبئی به لندن به تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۱۵ خورشیدی به مینوی نوشته است: «تقریباً ۲۰ نوول و یک تآتر و یک «بوف کور» و دو سه سفرنامهٔ حاضر چاپ دارم.» نوشتهٔ مشابهی در نامه‌ای که دو هفته قبل از آن در ۹ بهمن ۱۳۱۵ خورشیدی به یان ریپکا نوشته بوده به چشم می‌خورد: «چند سفرنامه و تقریباً ۲۰ نوول حاضر چاپ دارم اما هنوز وسایل چاپ آن‌ها میسر نیست.»[۱۰] به‌گفتهٔ برادران هدایت، عیسی و محمود، صادق هدایت از سال ۱۳۱۴ خورشیدی به مدت پنج تا شش سال ممنوع‌القلم بوده است و وزارت معارف و ادارهٔ شهربانی از او تعهد کتبی گرفته بوده‌اند که در ایران اثری را منتشر نکند. اشارهٔ هدایت به میسر نبودن «وسایل چاپ» نیز به دلیل ممنوع‌القلم بودن او بوده است. با این وجود کم‌تر از یک سال پس از شهریور ۱۳۲۰، با برچیده‌شدن بساط سانسور دولتی، سگ ولگرد امکان انتشار پیدا می‌کند.[۱۱]

هدایت در نامه‌های خود به مینوی و ریپکا از نوشتن علویه خانم، افسانهٔ آفرینش، «میهن‌پرست» و ترجمهٔ کارنامهٔ اردشیر پاپکان، شکند گمانیک ویچار، گجستهٔ ابالیش و زند وهومن یسن نام برده است. از این آثار تنها «میهن‌پرست» در مجموعهٔ سگ ولگرد چاپ شده و بقیه به‌صورت مستقل یا در کنار دیگر آثار هدایت چاپ شده‌اند.[۱۰] به گفتهٔ محمد بهارلو مشخص نیست که آیا هشت داستان مجموعهٔ سگ ولگرد جزو بیست «نوول حاضر چاپ» بوده‌اند یا اینکه هدایت بعدها پاره‌ای از این هشت داستان را نوشته و در کتاب سگ ولگرد گنجانده است.[۱۱]

تاریخچهٔ چاپ و ترجمه

تقدیم‌نامهٔ سگ ولگرد به م. ف. فرزانه با امضا و خط صادق هدایت: «چون شخصی این کتاب را در شرط‌بندی برد سگ خور کرد»[یادداشت ۳][۱۲]

«سگ ولگرد» نخستین بار در سال ۱۳۲۱ خورشیدی (۱۹۴۲ میلادی) همراه با هفت داستان دیگر در مجموعهٔ سگ ولگرد توسط انتشارات بازرگانی نجات در تهران منتشر شد. بیشتر این داستان‌ها پیش از ۱۳۲۰ نوشته شده بوده‌اند، ولی به دلیل وجود محدودیت، چاپ آن‌ها ممکن نبوده است.[۱۳][۱۴] سگ ولگرد آخرین مجموعه‌داستانی است که هدایت منتشر کرده است.[۱۰]

مجموعهٔ سگ ولگرد بارها توسط ناشرهای گوناگون چاپ شده است که از جملهٔ این چاپ‌ها می‌توان به چاپ انتشارات امیرکبیر در ۱۳۳۸ خورشیدی و چاپ انتشارات جاویدان در ۱۳۵۶ خورشیدی اشاره کرد. داستان کوتاه «سگ ولگرد» چندین بار نیز خارج از مجموعهٔ اصلی چاپ شده است. در چاپ «سگ ولگرد» در کتاب داستان‌نویسان امروز ایران (به انتخاب تورج رهنما) و چاپ مجموعهٔ سگ ولگرد توسط انتشارات آرش در استکهلم، سال نگارش داستان ۱۳۱۹ خورشیدی نوشته شده است.[۱۵]

در سال ۱۳۸۳ خورشیدی مجموعه‌داستان سگ ولگرد با پی‌گیری حقوقی بازماندگان صادق هدایت، از بازار کتاب ایران جمع‌آوری شد. به‌گفتهٔ جهانگیر هدایت —برادرزادهٔ صادق هدایت— این کتاب‌ها در سال ۱۳۸۲ خورشیدی توسط «یکی از ناشرها» با بیش از ۲۰۰ تغییر و تحریف چاپ شده بوده است.[۱۶]

«سگ ولگرد» تاکنون به ۴ زبان، انگلیسی، فرانسوی، ترکی استانبولی و ارمنی ترجمه و منتشر شده است. جهانگیر هدایت، این داستان را اولین اثر هدایت به شمار آورده که به چهار زبان ترجمه شده است و اهمیت این امر را عرض احترامی به ادبیات کشورهای همسایه، ترکیه و ارمنستان دانسته است.[۴]

خلاصهٔ داستان

پات[یادداشت ۴] سگ اسکاتلندی اصیل و نازپرورده‌ای است.[۱۷] تشابه زیادی میان چشم‌های او و چشم‌های انسان وجود دارد.[۱۸] پات همچون موجودی که «در ته چشم‌های او یک روح انسانی دیده» می‌شود توصیف شده است. او حتی به گوشت‌خواری اجدادش عادت نداشته و بوی شیربرنج و خاطرهٔ شیر مادرش را ترجیح می‌دهد.[۱۹] پات دلش برای گرما، آرامش، و امنیت دوران کودکی تنگ شده است.[۱۸]

روزی پات به همراه صاحبش برای کاری به شهر ورامین می‌رود. پس از این که او بوی سگی ماده را احساس می‌کند به دنبال این سگ ماده رفته و از صاحبش جدا می‌شود. در نهایت پس از ناتوانی در یافتن صاحبش و کتک‌خوردن و شکنجه‌های بسیاری که از جانب مردم به وی روا داشته شده بود، تا جان در بدن داشت به دنبال اتومبیل فردی که به وی کمی غذا داده بود دویده و در نهایت از فرط خستگی و شکستگی روانش از فرط اذیت و آزار، از پای افتاده و جان می‌دهد.[۲۰] داستان، شرح امیدها و هراس‌های او است در حالی که قساوت و ظلم بی‌رحمانه‌ای را تحمل می‌کند.[۱۸] در پایان، سه کلاغ برای درآوردن چشم‌های میشی پات بالای سر او انتظار می‌کشند.

سبک

«سگ ولگرد» داستان کوتاهی رمانتیک، کنایی، نمادین و به تعبیر جلال آل‌احمد سیاسی است که از زاویهٔ دید دانای کل یا سوم شخص مفرد روایت می‌شود.[۲۱] روایت به‌شیوهٔ دانای کل، یعنی نویسنده یا راوی داستان به‌عنوان شخصیت در آن نقشی را برعهده ندارد و همهٔ اعمال و افکار شخصیت‌ها را از بیرون مشاهده و تشریح می‌کند.[۲۲] ساختار داستان «سگ ولگرد» ساده و روایی است.[۲۳] طرح و نقشه (پیرنگ) داستان به گونه‌ای است که پات بیش از یک سگ معمولی به نظر می‌رسد.[۱۹] با وجود کنایی یا نمادین بودن «سگ ولگرد» هیچ رمز و معمایی در آن وجود ندارد.[۲۱]

«سگ ولگرد» در کنار داستان‌های کوتاهی چون «زنده‌به‌گور»، «بن‌بست» و «تاریک‌خانه» از تکنیک واقع‌گرایی برای ارائهٔ یک روان‌داستان[یادداشت ۵] بهره می‌برد.[۳] به‌گفتهٔ محمدعلی همایون کاتوزیان، مهم‌ترین ویژگی روان‌داستان‌های صادق هدایت (چه داستان‌هایی که در آن‌ها از تکنیک واقع‌گرایی و چه داستان‌هایی که در آن‌ها از تکنیک فراواقع‌گرایی استفاده شده است)، این است که در آن‌ها مسائل فلسفی، هستی‌شناختی، روان‌شناختی، و تا اندازهٔ کم‌تری جامعه‌شناختی جایگاهی عمده دارند.[۲۴] همچنین در روان‌داستان‌های هدایت ارزش و اهمیتِ داستانی، نسبت به داستان‌های دیگر او کم‌تر است. موضوع آن‌ها (یا وجوه عمده‌ای از آن) جهان‌شمول بوده و از این روی به زمان و مکان ویژه‌ای مقید نیستند.[۲۴][یادداشت ۶][۲۵]

نقدها و دیدگاه‌ها

نقد اخلاقی

در داستان «سگ ولگرد» سه لایه تشخیص داده می‌شود. لایهٔ اول، حکایتی از رفتار انسان با حیوان است، از بیرحمی بشر نسبت به حیوان بی‌آزار  ———  شاید چنان‌که سکویل وست می‌گوید  ———  بیشتر به خاطر نادانی و ناآگاهی‌اش نسبت به درد و رنجی که می‌رساند. لایهٔ دوم، موضوع رنج مضاعف پات است از کتک خوردن و گرسنگی کشیدن و در عین حال روزگار امن و آسایش و عزت را به خاطر آوردن. لایهٔ سوم اما نوستالژی بهشت گمشده کودکی و  ———  از آن کامل‌تر  ———  زهدان مادر است که در آن نه نیاز وجود دارد نه ترس نه آگاهی و نه بیگانگی؛ و این لایهٔ سوم است که آشکارا جنبه تمثیلی یا الگوریک داستان را نشان می‌دهد، یعنی مشکلی هم روان‌شناختی و هم هستی‌شناختی که هم سگ هم انسان ممکن است با آن رو به رو باشند یا رو به رو شوند؛ مشکل از دیگران بیگانه بودن، حتی از خود بیگانه بودن

 ———  محمدعلی همایون کاتوزیان[۲۶]

محمدعلی همایون کاتوزیان، ضمن آن‌که «سگ ولگرد» را یکی از بهترین داستان‌های هدایت به‌شمار آورده است،[۲۷] ارزش این داستان را در تحلیل افکار پات، سگی که نه تنها از کسی محبت نمی‌بیند، بلکه به‌طور پیوسته در معرض ظلم و بی‌رحمی است، دانسته است. به‌گفتهٔ کاتوزیان، هدایت سال‌ها پیش از نوشتن «سگ ولگرد»، زمانی که حدوداً بیست و دو ساله بوده است، در رسالهٔ «انسان و حیوان» نیز ضمن دفاع از حقوق جانوران به استبداد و رفتار بدون ضابطهٔ انسان‌ها با جانوران پرداخته بوده است.[۲۸] کاتوزیان داستان «سگ ولگرد» را تنها روایتی از رفتار بی‌رحمانه با جانواران ندانسته[۲۹] و دو لایهٔ دیگرِ به‌یاد آوردن روزگار آسایش و نوستالژی دوران خوش کودکی را نیز در داستان مورد بررسی قرار داده است.[۲۶]

به‌گفتهٔ محمد بهارلو، هدایت در «سگ ولگرد» نیز مانند رسالهٔ «انسان و حیوان» (۱۳۰۲) و نخستین داستان کوتاهش، «زبانِ حالِ یک الاغِ در وقتِ مرگ»، به همان حقیقت «برابر دانستن ارزش وجودی انسان و حیوان، و محکوم کردن ظلم و شقاوتی که آدم‌ها نسبت به حیوان‌ها روا می‌دارند»، نظر داشته است.[۱۹] او می‌گوید، هدایت نه‌تنها کسانی که پات را آزار می‌دهند، بلکه همهٔ افراد جامعه را به حیوان‌آزاری متهم کرده و آن‌ها را شریک جرم می‌داند.[۲۳] به‌گفتهٔ بهارلو نقطهٔ پایان «سگ ولگرد»، مانند بیشتر داستان‌های هدایت مرگ است.[۲۱]

نقد روان‌شناسانه

به‌گفتهٔ شریفی ولدانی و چهارمحالی، بازتاب کهن‌الگوها و به‌ویژه آنیما در روان‌شناسی یونگ، در چند صحنه از داستان به‌چشم می‌خورد. به‌عنوان نمونه در توجه پات به جفت مادهٔ خود در آن بخش از داستان که او به‌پیروی از رفتارهای غریزی‌اش، صاحب خود را رها می‌کند. به‌باور شریفی ولدانی و چهارمحالی، هدایت در «سگ ولگرد» مانند بوف کور به جنبهٔ منفی آنیما توجه داشته است.[۳۰]

به‌گفتهٔ کاتوزیان، آرزوی بازگشت به کودکی که در بوف کور و داستان کوتاه «زنده‌به‌گور» وجود دارد، در «سگ ولگرد» به حد اعلای خود رسیده و به مرحلهٔ شیرخوارگی کشیده می‌شود.[۳۱] از دیدگاه کاتوزیان بازگشت به دوران شیرخوارگی یا حتی بازگشت به درون رحم که به دلیل نبود خاطره، درد و رنجی هم نمی‌توان برایش متصور بود، دورهٔ پیش از آگاهی و مرحلهٔ پیش از به‌وجودآمدن عقدهٔ ادیپ است که در داستان‌های کوتاه «سگ ولگرد» و «تاریک‌خانه» پدیدار می‌گردد.[۳۲] شریفی ولدانی و چهارمحالی نیز احساسات پات به مادرش که با بوی شیربرنج تداعی می‌شود را بازتابی از عقدهٔ ادیپ می‌دانند.[۳۳] هرچند که به‌گفتهٔ آنان، اگرچه در این داستان خبری از حسادت به پدر نیست، ولی بازتابِ بخش عمده‌ای از عقدهٔ ادیپ یعنی «کشش به مادر» را می‌توان در افکار پات یافت.[۳۴]

نقد تطبیقی

کرم نایب‌پور و نغمه ورقائیان به بررسی تطبیقی «سگ ولگرد» و دو رمان تیمبوکتو (۱۹۹۹) (از پل استر) و روسلان وفادار (۱۹۷۵) (از گئورگی ولادیموف) و مضمون‌های مشترک آن‌ها شامل: تقابل جامعه و سگ، وظیفه‌شناسی و مسئولیت‌پذیری، تنهایی و یتیمانگی، و تجسم روح انسانی در شخصیت‌ها پرداخته‌اند.[۳۵] به‌گفتهٔ آن‌ها در هر سه داستان نوعی تقابل میان شخصیت‌ها و جامعه وجود دارد و هر سه سگ (پات، مستر بونز، و روسلان) گرفتار و زندانی جامعه‌ای هستند که آن‌ها را به بندگی واداشته و زندگی‌شان را تا لحظهٔ آخر تحت تأثیر قرار می‌دهد.[۳۶] همچنین در خدمت صاحب بودن و مطابق خواستهٔ او رفتار کردن، ویژگی مشترک هر سه سگ دانسته شده است. به‌گفتهٔ نایب‌پور و ورقائیان، این حس وظیفه‌شناسی چنان در جسم و روح سگ‌ها جای گرفته که انگار بخشی از وجود آن‌هاست.[۳۷] تنهایی و یتیمانگی، ویژگی دیگر مشترک این سه سگ دانسته شده است. چرا که هر سه سگِ این داستان‌ها به‌گونهٔ یتیمانه‌ای تنها هستند.[۳۸] تجسم روح انسانی آخرین ویژگی مشترک سه سگ است که توسط نایب‌پور و ورقائیان بررسی شده است. به‌گفتهٔ آن‌ها، پات، مستر بونز و روسلان، هر سه تمثیلی از انسانِ تنها و آواره‌ای هستند که حاکمیت اقتداری (هژمونیک) نظام سیاسی، صورت‌بندی اجتماعی–اقتصادی سرمایه‌داری، و به‌ویژه دستگاه ایدئولوژیگ طبقهٔ حاکم، فردیت آن‌ها را گرفته و پس از استثمار دورشان انداخته است.[۳۹]

رمان سپید دندان از جمله کارهایی است که منتقدان به بررسی شباهت‌های آن با «سگ ولگرد» پرداخته‌اند

به‌گفتهٔ مصطفی صداقت‌رستمی، دو داستان «سگ ولگرد» و سپیددندان نوشتهٔ جک لندن، در چهار زمینهٔ آغاز داستان، زاویهٔ دید، کشمکش، و درون‌مایه و محتوا به یکدیگر شبیه هستند. هر دو داستان با توصیف مکان وقوع رویدادها آغاز می‌شوند.[۴۰] هر دو از زاویهٔ دید بیرونی و شخصی (سوم شخص مفرد) بیان می‌شوند. در هر دو داستان کشمکش‌هایی میان حیوان با انسان، و حیوان با حیوان (تنازع برای بقا) وجود دارد.[۲۲] همچنین، برخی از جنبه‌های مشترک آن‌ها عبارتند از: بی‌رحمی و شقاوت انسان‌ها، اولویت نیاز جنسی به نیازهای طبیعی و انسانی، کمبود محبت در جامعه، مرگ و مرگ‌اندیشی، رابطهٔ نیاز جنسی با مرگ، و مهر و عاطفه نسبت به جانوران.[۴۱] به‌گفتهٔ صداقت‌رستمی، اگرچه «سگ ولگرد» در سال ۱۳۲۱ منتشر شده و سپیددندان نخستین بار در سال ۱۳۳۱ از فرانسه به فارسی ترجمه شده است، به‌نظر می‌رسد هدایت پیش از انتشار ترجمهٔ فارسیِ سپید دندان، متن انگلیسی آن را خوانده است.[۴۰]

جان الله کریمی مطهر با بررسی تطبیقی «کاشتانکا»، نوشتهٔ آنتون چخوف و «سگ ولگرد»، آن‌ها را بسیار شبیه ولی با جهان‌بینی‌های متفاوتی دانسته است.[۴۲] به‌گفتهٔ او اگرچه ترجمهٔ فارسی «کاشتانکا» نخستین بار در سال ۱۳۳۷ یعنی پانزده سال پس از انتشار «سگ ولگرد» منتشر شده است، ولی به‌نظر می‌آید هدایت ترجمهٔ فرانسوی یا آلمانی آن را پیش‌تر خوانده بوده است.[۴۳] گم کردن صاحب در آغاز از شباهت‌ها و چگونگی پایان یافتن داستان از تفاوت‌های دو داستان است که کریمی مطهر به آن‌ها اشاره کرده است.[۴۴]

روح‌الله روزبه کوهشاهی با تکیه بر روش توصیفی–تحلیلی مکتب ادبیات تطبیقی، به بررسی دو داستان «سگ ولگرد» و مسخ نوشتهٔ فرانتس کافکا، از زاویهٔ دید اگزیستانسیالیسم پرداخته است.[۴۵][۴۶] او «تنهایی»، «پوچی»، «مرگ»، «ناامیدی»، و «شکست» را از شباهت‌های بنیادی این دو داستان دانسته است.[۱] به‌باور روزبه کوهشاهی، هدایت در «سگ ولگرد» همانند کافکا (یا شاید به‌تأثیر از او) قهرمان خود را از میان جانوران انتخاب می‌کند. این سگ همانند سوسکِ داستان مسخِ کافکا نمادین است و هدایت، انسانی را در پوستین سگ به تصویر کشیده است. به‌گفتهٔ روزبه کوهشاهی، این گزینش قهرمان از میان جانوران، بهترین راه برای نشان دادن تنهایی و انزوای سوژهٔ انسانی می‌باشد که هر دو نویسنده هم از آن آگاه هستند.[۴۷] روزبه کوهشاهی بدبینی کافکا را به‌مراتب بیشتر و جدی‌تر از بدبینی هدایت دانسته است؛ چرا که در مسخ، این نزدیکان گرگور زامزا (پدر، مادر، و خواهرش) هستند که به او ظلم و ستم روا می‌دارند؛ در حالی که در «سگ ولگرد» افراد دیگری در حق پات رفتار ستمگرانه دارند.[۴۸]

بررسی اسطوره‌شناسانه

به‌باور شریفی ولدانی و چهارمحالی، صادق هدایت با سوژه قرار دادن سگ، به پیشینهٔ اسطوره‌ای آن در آیین‌های کهن ایرانی نظر داشته است. آن‌ها دو دلیل را در این زمینه ارائه کرده‌اند. دلیل نخست، بازتاب رسم کهن «سگ–دید» در داستان کوتاه «تخت ابونصر» در مجموعهٔ سگ ولگرد است. آن‌ها بازتاب این آیین را که در اوستا هم به آن اشاره شده است، نشانه‌ای از ذهنیت هدایت نسبت به پیشینهٔ سگ در اسطوره‌ها و ادیان باستانی ایرانی دانسته‌اند.[۴۹]

دلیل دیگر ارائه شده توسط شریفی ولدانی و چهارمحالی، عنوان داستان است. به‌باور آن‌ها، به‌نظر می‌آید که هدایت نخست عبارت «سگ ولگرد» را به‌عنوان صفتی منفی و منفور، از زبان مردم کوچه و بازار گرفته است، و سپس، در ذهن خود به پیشینهٔ سگ ولگرد در اوستا و نوشته‌های دینی زرتشتی و اساطیر ایران توجه داشته است.[۵۰] شریفی ولدانی و چهارمحالی در این زمینه به پیشینهٔ آشنایی صادق هدایت با اوستا و نوشته‌های پهلوی استناد کرده‌اند و معتقدند که نباید به جنبهٔ اسطوره‌ای عنوان داستان بی‌توجه بود.[۵۱] آن‌ها پس از اشاره به آنچه دربارهٔ رفتار با سگ ولگرد در فرگرد سیزدهم وندیداد اوستا آمده است،[یادداشت ۷] چنین نتیجه گرفته‌اند که با توجه به پیشینهٔ سگ در اساطیر، و حرمتی که پات به عنوان سگی اسکاتلندی در کشور خود داشته است، شاید انتظار داشته است که در ایران، جامعه به‌جای آزار و اذیت، با او به نیکی رفتار کند،[۵۲] بنابراین هدایت با توصیف احوال پات در پی جلب ترحمی است که جامعه باید به او ابراز کند.[۵۰]

نقدهای هم‌عصران صادق هدایت

احسان طبری از دوستان و هم‌عصران نویسنده، در اشاره‌ای گذرا بیان می‌کند که هدایت در نویسندگی به دنبال شناخت و پرداخت نمونه‌های انسانی اصیل ایرانی رفت اما همیشه این کارش از روی عشق نبود؛ گاه به قصد نشان دادن زشتی‌ها و ابتذال روحی این نمونه‌ها بود. انسان‌ها در نوشته‌های هدایت معمولاً نازیبا و مسخ شده‌اند. در «سگ ولگرد» محبت هدایت به سگ، گاه بیش از محبت او به برخی انسان‌ها است.[۵۳]

بزرگ علوی در مقالهٔ ستایش‌آمیزِ «سگ ولگرد هدایت» مرد مهربانی که به پات غذا می‌دهد را خودِ صادق هدایت دانسته است.[۵۴]

به‌گفتهٔ جلال آل احمد «سگ ولگرد» استعاره‌ای سمبلیک، و کنایه‌ای از خودِ هدایت است.[یادداشت ۸][۵۵] آل احمد همچنین «سگ ولگرد» را داستانی سیاسی دانسته است.[۲۱] او در کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران چنین می‌نویسد:

و به این دلیل عالی‌ترین کار هدایت همان «سگ ولگرد» می‌ماند که متعلق به عالم دیگری است و ارباب دیگری داشته و درین عالمِ «واقعِ» ما غریبه افتاده و محکوم به لطمه خوردن و کنار جاده‌ای از نفس افتادن است؛ و این خود بزرگ‌ترین استعاره است در تأیید آنچه در باب روشنفکران غرب‌زده می‌توان گفت؛ که درین محیط بومی نشسته‌اند اما از آن بیگانه‌اند؛ و مدام هوای جای دیگر –و ارباب دیگری– را به‌سر دارند. عین خیام که فقط هوای ملکوت را بسر داشت.

— جلال آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، جلد اول، صفحه‌های ۱۵۶ و ۱۵۷[۲۱]

نقدهای دیگر

هفته‌نامهٔ پنجره، برخلاف آنچه آل احمد نوشته است، پات را نمونه‌ای از روشنفکران غرب‌زده ندانسته است و بیگانگی هدایت را نه بیگانگی خواسته‌شده، که بیگانگی تحمیل‌شده نامیده است.[۲۰] پنجره، پات را نمادی از خود هدایت خوانده و داستان را زندگی‌نامهٔ هدایت به قلم خود او دانسته است. از دیدگاه این هفته‌نامه، هدایت خود را در دید مذهبیان همچون سگی نجس تصور کرده که آنقدر باید کتک خورده و خود را در خویش حبس کند، تا طرد شده و بمیرد. پنجره همچنین سه کلاغی را که در انتهای داستان در انتظار درآوردن چشم‌های میشی پات هستند، به‌ترتیب نماد شاه و سیاستمداران، روشنفکران، و مذهبی‌ها و مردم عامی دانسته است که برای مرگ هدایت لحظه‌شماری می‌کردند.[۲۰]

اسد نصیری از مجلهٔ حافظ نقطهٔ اوج داستان را زمانی توصیف می‌کند که پات به فرض یافتن صاحبی جدید به دنبال اتومبیل فردی که به او غذا داده بود دویده و در راستای همین تعقیب جان می‌دهد. وی پات را دارای روحی بلند و انسانی توصیف کرده که به جبر سرنوشت دچار گردیده است.[۵۶] جهانگیر هدایت، برادرزادهٔ صادق هدایت، برداشت خود را از این داستان این‌گونه ارائه می‌دهد: «در این داستان ایران چون سگی شده است که امنیت و آسایشش را از دست داده است. ایران تبدیل به سگ ولگردی شده است که با چشم‌‏های میشی التماس می‌‏کرد‏، کتک می‌‏خورد و در انتها، سه کلاغ نیز در انتظار این بودند که چشم‌‏هایش را درآورند.»[۴]

ماهنامهٔ ایرانیان ادمونتون این اثر را این‌گونه نقد می‌کند که هدف و موضوع اصلی هدایت در این داستان، نه پات، بلکه اعتراض به این موضوع است که میل برای آزادی تنها برای انسان‌ها شایسته و محترم شمرده می‌شود و برای حیوانات تنها نتیجه‌ای تراژیک در بر دارد.[۵۷]

تأثیرها و تأثرها

تأثیرهای «سگ ولگرد»

پرونده:Sadeq-Chubak.jpg
منتقدان، داستان «انتری که لوطی‌اش مرده بود» صادق چوبک را تأثیرپذیرفته از «سگ ولگرد» دانسته‌اند

به‌گفتهٔ غلامحسین شریفی ولدانی و محمد چهارمحالی، به‌نظر می‌رسد که «انتری که لوطی‌اش مرده بود» نوشتهٔ صادق چوبک، در واقع تقلیدی هنری از «سگ ولگرد» هدایت است.[۵۴] به‌گفتهٔ شریفی ولدانی و چهارمحالی، مهدی اخوان ثالث در شعر «جادهٔ نمناک» که در سوگ صادق هدایت سروده است، از «سگ ولگرد» هم یاد می‌کند:

«...زنی گم کرده بویی آشنا و آزار دلخواهی؟
سگی ناگاه دیگر بار
وزیده بر تنش گمگشته عهدی مهربان با او
چنانچون پار یا پیرار؟...»[یادداشت ۹][۵۴]

همچنین شعر «هنوز در فکر آن کلاغم»، سرودهٔ احمد شاملو نیز تقلیدی از پایان داستان «سگ ولگرد» دانسته شده است.[یادداشت ۱۰][۵۴]

فیلم پات به کارگردانی امیر توده روستا با تأثیر از داستان «سگ ولگرد» ساخته شده است، اگرچه به‌گفتهٔ توده روستا، این فیلم اقتباس مستقیمی از «سگ ولگرد» نیست.[۵۸] پویانمایی سگ ولگرد، کارِ فرزین فرزانه نیز با تأثیر از داستان «سگ ولگرد» ساخته شده است. سگ ولگرد که نخستین پویانمایی فرزانه است، مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.[۵۹]

تأثیرها بر «سگ ولگرد»

جلال آل احمد «سگ ولگرد» را تأثیرپذیرفته از «کاشتانکا»ی آنتون چخوف دانسته است.[۵۴] به‌گفتهٔ کریمی مطهر نیز شباهت این دو داستان بسیار زیاد است و این احتمال وجود دارد که «کاشتانکا» موجب پیدایش «سگ ولگرد» شده باشد، هرچند که هدایت «سگ ولگرد» را با جهان‌بینی دیگری نوشته است. چرا که برخلاف «سگ ولگرد»، «کاشتانکا» دارای پایانی خوش است.[۶۰]

سید کاظم موسوی و فاطمه همایون، «سگ ولگرد» را نمود تأثیرپذیری هدایت از اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر دانسته‌اند، به‌گفتهٔ آن‌ها «پات» نمادی از رنج و بیچارگی انسان‌ها است که نشان‌دهندهٔ نگاه اگزیستانسیالیستی هدایت و تأیید مبانی اندیشگی سارتر می‌باشد که در آن نوستالژی مهم‌ترین عامل نابودکنندهٔ زندگی و وجود آدمی تعریف شده است.[۶۱] موسوی و همایون مسائلی مانند «آزادی و سرگردانی»،[۶۲] «وانهادگی، تنهایی و دلهره»،[۶۳] «بیچارگی»،[۶۴] و «نوستالژی»[۶۵] را از میان بنیان‌های اندیشهٔ اگزیستانسیالیسم سارتر، در «سگ ولگرد» مورد بررسی قرار داده‌اند.[۶۶]

جستارهای وابسته

یادداشت‌ها

  1. علوی، بزرگ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲). «سگ ولگرد صادق هدایت». نافه (۴): ۲۴.
  2. در صفحه‌های ۶۱، ۷۱، ۹۷، ۱۰۹، ۱۲۹، ۱۳۱، ۱۳۲، ۱۴۸، ۱۵۷.
  3. شرط‌بندی آن‌ها بر سر ماجرای تیراندازی ورلن به رمبو بوده است که در نهایت فرزانه شرط را می‌برد و از هدایت می‌خواهد که نسخهٔ پشت‌نویسی‌شده‌ای از کتاب سگ ولگرد را که در آن روزها در تهران نایاب بوده است، به وی دهد. فرزانه شرح این ماجرا را در فصل بیست‌وششم کتاب آشنایی با صادق هدایت آورده است.
  4. به‌گفتهٔ کاتوزیان، Pat مخفف Patrick است.
  5. psycho-fiction
  6. اگرچه روان‌داستان‌های هدایت با بوف کور به اوج می‌رسند، اما با آن پایان نمی‌یابند. «بن‌بست»، «کاتیا» و «تجلی» برخی دیگر از روان‌داستان‌های صادق هدایت هستند که پس از بوف کور نوشته شده‌اند.
  7. «ای دادار جهان استومند! ای اشون! کسی که به سگی ولگرد خوراک بد بدهد، گناه او چه اندازه است؟ اهوره مزدا پاسخ داد: «گناه او، همچند گناه کسی است که به آتریانی اشون که به خانه‌اش بیاید، خوراک بد بدهد.» (اوستا، ونديدا، فرگرد سيزدهم، بند ۲۲)
  8. مقالهٔ هدایت بوف کور، چاپ‌شده در شمارهٔ اول مجلهٔ علم و زندگی، دی ماه ۱۳۳۰
  9. اخوان ثالث، از این اوستا، ۱۳۴۹، ۵۰
  10. شاملو، دفتر یکم: شعرها، ۱۳۸۰، ۷۸۳–۷۸۴

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ روزبه کوهشاهی، نگاهی اگزیستانسیالیستی به مسخ فرانتس کافکا و سگ ولگرد صادق هدایت، ۴.
  2. مصطفی بیان، نگاهی به داستان کوتاه «سگ ولگرد» نوشتهٔ “صادق هدایت»، روزنامه ابتکار، دریافت‌شده در ‏۵ نوامبر ۲۰۱۵ تاریخ وارد شده در |تاریخ بازبینی= را بررسی کنید (کمک)
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ "HEDAYAT, SADEQ i. LIFE AND WORK" (به انگلیسی). Encyclopædia Iranica. Retrieved 22 November 2015.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ "سگ ولگرد" هدایت در ۴ زبان منتشر شد. صادق هدایت داستان را با قطره قطره خونش می‌‏نوشت، اخبار روز، ۵ خرداد ۱٣٨۵، بایگانی‌شده از اصلی در ۰۵ فوریه ۲۰۱۵، دریافت‌شده در ۴ فوریهٔ ۲۰۱۵ تاریخ وارد شده در |تاریخ بایگانی= را بررسی کنید (کمک)
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۳۶.
  6. گلبن، کتاب‌شناسی ولگرد هدایت، ۱۴۳.

  • فرهودی‌پور، کتاب‌شناسی نقد و بررسی ادبیات داستانی معاصر، ۶۱.
  • طلوعی، نابغه یا دیوانه، ۶۰۵.
  • هدایت، هشتاد و دو نامه به حسن شهیدنورائی، ۳.
  • ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ هدایت و بهارلو، سگ ولگرد صادق هدایت با مقدمهٔ محمد بهارلو، ۱.
  • ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ هدایت و بهارلو، سگ ولگرد صادق هدایت با مقدمهٔ محمد بهارلو، ۲.
  • فرزانه، آشنایی با صادق هدایت، ۱۲۷.
  • بهارلوییان و اسماعیلی، شناخت‌نامهٔ صادق هدایت، ۳۴.
  • حبیبی آزاد، کتابشناسی صادق هدایت، ۱۷.
  • حبیبی آزاد، کتابشناسی صادق هدایت، ۴۷.
  • دیده‌ور، در وادی ادبیات داستانی، ۳.
  • کاتوزیان، «سگ ولگرد» هدایت، ۷۹.
  • ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ کاتوزیان، صادق هدایت از افسانه تا واقعیت، ۱۹۳.
  • ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ هدایت و بهارلو، سگ ولگرد صادق هدایت با مقدمهٔ محمد بهارلو، ۵.
  • ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ نگاه جامعه شناختی به دو داستان «سگ ولگرد» و «بن‌بست» اثر صادق هدایت، پنجره، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۶، بایگانی‌شده از اصلی در ۰۵ فوریه ۲۰۱۵، دریافت‌شده در ۴ فوریهٔ ۲۰۱۵ تاریخ وارد شده در |تاریخ بایگانی= را بررسی کنید (کمک)
  • ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ ۲۱٫۴ هدایت و بهارلو، سگ ولگرد صادق هدایت با مقدمهٔ محمد بهارلو، ۶.
  • ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ صداقت‌رستمی، سگ ولگرد/سپید دندان آیا صادق هدایت سگ ولگرد را با تأثیر از سپید دندان جک لندن نوشته؟، ۸۸.
  • ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ هدایت و بهارلو، سگ ولگرد صادق هدایت با مقدمهٔ محمد بهارلو، ۷.
  • ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ کاتوزیان، صادق هدایت و مرگ نویسنده، ۸۳.
  • کاتوزیان، صادق هدایت و مرگ نویسنده، ۸۶.
  • ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ کاتوزیان، «سگ ولگرد» هدایت، ۸۲.
  • کاتوزیان، «سگ ولگرد» هدایت، ۷۴.
  • کاتوزیان، «سگ ولگرد» هدایت، ۷۷.
  • کاتوزیان، «سگ ولگرد» هدایت، ۸۰.
  • چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۴۶.
  • طلوعی، نابغه یا دیوانه، ۱۴۰.
  • کاتوزیان، صادق هدایت و مرگ نویسنده، ۸۵.
  • چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۴۹.
  • چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۵۱.
  • نایب‌پور و ورقائیان، خوانش تطبیقی روسلان وفادار، تیمبوکتو و سگ ولگرد، ۱۶۱.
  • نایب‌پور و ورقائیان، خوانش تطبیقی روسلان وفادار، تیمبوکتو و سگ ولگرد، ۱۶۷.
  • نایب‌پور و ورقائیان، خوانش تطبیقی روسلان وفادار، تیمبوکتو و سگ ولگرد، ۱۶۹.
  • نایب‌پور و ورقائیان، خوانش تطبیقی روسلان وفادار، تیمبوکتو و سگ ولگرد، ۱۷۳.
  • نایب‌پور و ورقائیان، خوانش تطبیقی روسلان وفادار، تیمبوکتو و سگ ولگرد، ۱۷۴.
  • ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ صداقت‌رستمی، سگ ولگرد/سپید دندان آیا صادق هدایت سگ ولگرد را با تأثیر از سپید دندان جک لندن نوشته؟، ۸۷.
  • صداقت‌رستمی، سگ ولگرد/سپید دندان آیا صادق هدایت سگ ولگرد را با تأثیر از سپید دندان جک لندن نوشته؟، ۸۹.
  • کریمی مطهر، تأثیر آنتون چخوف بر ادبیات معاصر ایران، ۱۴۷.
  • کریمی مطهر، تأثیر آنتون چخوف بر ادبیات معاصر ایران، ۱۴۹.
  • کریمی مطهر، تأثیر آنتون چخوف بر ادبیات معاصر ایران، ۱۵۳.
  • روزبه کوهشاهی، نگاهی اگزیستانسیالیستی به مسخ فرانتس کافکا و سگ ولگرد صادق هدایت، ۱.
  • روزبه کوهشاهی، نگاهی اگزیستانسیالیستی به مسخ فرانتس کافکا و سگ ولگرد صادق هدایت، ۷.
  • روزبه کوهشاهی، نگاهی اگزیستانسیالیستی به مسخ فرانتس کافکا و سگ ولگرد صادق هدایت، ۱۱.
  • روزبه کوهشاهی، نگاهی اگزیستانسیالیستی به مسخ فرانتس کافکا و سگ ولگرد صادق هدایت، ۱۶.
  • چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۴۰.
  • ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۵۰.
  • چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۴۱.
  • چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۴۲.
  • «احسان طبری ـ دیدارها و گفتگوهای من با صادق هدایت». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۱۵-۰۳-۲۸. دریافت‌شده در ۲۰۱۵-۰۴-۱۶. از پارامتر ناشناخته |وب‌گاه= صرف نظر شد (|وبگاه= پیشنهاد می‌شود) (کمک)
  • ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ ۵۴٫۲ ۵۴٫۳ ۵۴٫۴ چهارمحالی و شریفی ولدانی، بازتاب اسطوره در سگ ولگرد هدایت، ۲۳۴.
  • طلوعی، نابغه یا دیوانه، ۳۵۰.
  • نصیری، اسد (۱۳۸۴). «سگ ولگرد از ولگردی تا رهایی». حافظ. تهران (۲۰). بایگانی‌شده از اصلی در ۰۵ فوریه ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۴ فوریهٔ ۲۰۱۵. تاریخ وارد شده در |تاریخ بایگانی= را بررسی کنید (کمک)
  • محمدعلی همایون کاتوزیان (۱۳ آذر ۱۳۸۸نقدی بر "سگ ولگرد" صادق هدایت، بایگانی‌شده از اصلی در ۰۵ فوریه ۲۰۱۵، دریافت‌شده در ۴ فوریهٔ ۲۰۱۵ تاریخ وارد شده در |تاریخ بایگانی= را بررسی کنید (کمک)
  • «قصه سگ ولگرد صادق هدایت در فیلم «پات» تاثیر داشته است». آرتنا. ۹ بهمن ۱۳۹۳. دریافت‌شده در ۴ فوریه ۲۰۱۶.
  • رژین شفیعی (۷ اوت ۲۰۱۵). «تجربه‌های نو در پویانمایی». جدیدآنلاین. دریافت‌شده در ۴ فوریه ۲۰۱۶.
  • کریمی مطهر، تأثیر آنتون چخوف بر ادبیات معاصر ایران، ۱۵۴.
  • موسوی و همایون، اگزیستانسیالیسم هدایت و بن‌بستِ نوستالژی در سگ ولگرد هدایت، ۱۳۷.
  • موسوی و همایون، اگزیستانسیالیسم هدایت و بن‌بستِ نوستالژی در سگ ولگرد هدایت، ۱۴۲.
  • موسوی و همایون، اگزیستانسیالیسم هدایت و بن‌بستِ نوستالژی در سگ ولگرد هدایت، ۱۴۴.
  • موسوی و همایون، اگزیستانسیالیسم هدایت و بن‌بستِ نوستالژی در سگ ولگرد هدایت، ۱۴۶.
  • موسوی و همایون، اگزیستانسیالیسم هدایت و بن‌بستِ نوستالژی در سگ ولگرد هدایت، ۱۵۰.
  • موسوی و همایون، اگزیستانسیالیسم هدایت و بن‌بستِ نوستالژی در سگ ولگرد هدایت، ۱۴۱.
  • منابع

    پیوند به بیرون