آستین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از آستین (پوشاک))
تصویر مربوط به آستین‌های مرسوم در اروپا در قرن ۱۵ میلادی

آستین قسمتی از جامه که دست را پوشد از بن دوش تا بند دست.[۱]

انواع آستین در لباس‌ها[ویرایش]

  • لباس آستین بلند یا آستین کامل
  • لباس آستین حلقه یا بدون آستین که آستین یا وجود ندارد یا بسیار کوتاه است
  • لباس آستین ۳ ربع که انتهای آستین بین آرنج و مچ دست قرار دارد
  • لباس آستین کوتاه که معمولاً انتهای آستین بین شانه و آرنج تمام می‌شود
  • لباس آستین گشاد

انواع آستین لباس زنانه از نظر مدل و دوخت:

  1. آستین زنگی: این آستین بالای آرنج بوده در قسمت شانه معمولی است و به تدریج گشاد می‌شود و در بالای آرنج به صورت چین دار جمع می‌شود. بیشتر در لباس‌های بچگانه کاربرد دارد.
  2. آستین پفی: مدل کوتاه‌تر آستین زنگی است. آستین بیشاپ: مشابه آستین زنگی بوده ولی بلندی آن تا مچ است و در لباس‌های راحتی مثل لباس خواب کاربرد دارد.
  3. آستین رگلان: این مدل آستین در قسمت یقه شروع می‌شود و بیشتر در لباس‌های بافتنی کاربرد دارد.
  4. آستین کیمونویی: الگوی این آستین متصل به بدنه لباس است و در لباس‌های راحتی کاربرد دارد.
  5. آستین پیراهنی: به مدل کلاسیک آستین پیراهن دکمه دار گفته می‌شود.
  6. آستین خفاشی: آستین خفاشی یا دولمن در قسمت زیر بغل گشاد است و در مچ تنگ می‌شود. در بلوزهای مجلسی و مانتوهای گشاد کاربرد دارد.
  7. آستین دو تکه: الگوی این آستین دو تکه است و فیت بهتری روی بازو دارد. در کت‌ها و مانتوهای با کیفیت استفاده می‌شود.
  8. آستین کلوش: در بالا عادی است و به تدریج گشاد می‌شود.

کاربرد در ادبیات فارسی[ویرایش]

  • در ادبیات فارسی کلمه کاربردها و معانی متفاوتی دارد و با کلمه آستین اصطلاح‌های بسیاری ساخته شده‌است:
  • که آن شاه و لشکر بدین سو گذشت که از باد کژآستین تر نگشت.[۲]
  • چون آستین رنگرزان زآفت زمان برگ رزان بشاخ بر از چند رنگ شد.[۳]
  • به آستین خود اندر نهفته دارد زهر اگرچه پیش تو در دستها شکر دارد.[۴]
  • آستین پیرهن بنمود زن بس درشت و پروسخ بد پیرهن.[۵]
  • در آستین جان تو صد نامه مُدْرَج است و آن را فدای طرّهٔ یاری نمی‌کنی.[۶]

مثل‌ها[ویرایش]

  • مار در آستین پروراندن: به آدم بدی اعتماد کردن
  • برای کسی آستین بالا زدن: کسی را همسر دادن

نگارخانه[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. السامی فی الاسامی
  2. فردوسی
  3. لامعی
  4. ناصرخسرو
  5. مولوی
  6. حافظ