سوژه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Ashkan1998 (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سوژه'''<ref>تاریخ فلسفه کاپلستون جلد اول ترجمه جلال الدین مجتبوی</ref><ref>تاریخ فلسفه راسل ترجمه نجف دریا بندری</ref> {{فرانسوی|Sujet}} یا '''زیراخت'''، در [[فلسفه]]، موجودی دارای [[خودآگاهی|آگاهی ذاتی]] یا [[تشخیص]] منحصر به فرد است که [[ابژه|اُبژِه]] را مشاهده میکند. سوژه مشاهدهکننده و ابژه مشاهده شونده است. این مفهوم اهمیت بسیاری در [[فلسفه قارهای]] دارد. در جایی که سوژه یک اصطلاح مرکزی برای بحث دربارهٔ استقلال و ماهیت بشر است. رجوع به سوبژه به عنوان تنها تکیهگاه درک ذهنی برای حذف شکّیات در فلسفه اوّلین بار توسط [[دکارت]] مطرح شد و بعدها سوژه جایگاه تثبیتشدهای در مباحث فلسفه و [[روانشناسی]] پیدا کرد. |
'''سوژه'''<ref>تاریخ فلسفه کاپلستون جلد اول ترجمه جلال الدین مجتبوی</ref><ref>تاریخ فلسفه راسل ترجمه نجف دریا بندری</ref> {{فرانسوی|Sujet}} یا '''زیراخت'''، در [[فلسفه]]، موجودی دارای [[خودآگاهی|آگاهی ذاتی]] یا [[تشخیص]] منحصر به فرد است که [[ابژه|اُبژِه]] را مشاهده میکند. سوژه مشاهدهکننده و ابژه مشاهده شونده است. این مفهوم اهمیت بسیاری در [[فلسفه قارهای]] دارد. در جایی که سوژه یک اصطلاح مرکزی برای بحث دربارهٔ استقلال و ماهیت بشر است. رجوع به سوبژه به عنوان تنها تکیهگاه درک ذهنی برای حذف شکّیات در فلسفه اوّلین بار توسط [[دکارت]] مطرح شد و بعدها سوژه جایگاه تثبیتشدهای در مباحث فلسفه و [[روانشناسی]] پیدا کرد. |
||
سوژه را [[محمد مددپور]] ، [[ناموس]] فلسفه غرب دانسته که البته با ظهور [[ ادموند هوسرل]] |
سوژه را [[محمد مددپور]] ، [[ناموس]] فلسفه غرب دانسته که البته با ظهور [[ ادموند هوسرل]] به خصوص دو فیلسوف متاثر از او یعنی [[ هایدگر ]] و [[ گادامر ]] به چالش کشیده شد. |
||
به گونه ای کلی فلاسفه امروز در نحله های [[ پست مدرنیسم ]] همانند [[ میشل فوکو ]] ، [[ بودریار ]] ، [[ دلوز ]] و... اهتمام خود را بر رد سوژه گذاشته اند. |
به گونه ای کلی فلاسفه امروز در نحله های [[ پست مدرنیسم ]] همانند [[ میشل فوکو ]] ، [[ بودریار ]] ، [[ دلوز ]] و... اهتمام خود را بر رد سوژه گذاشته اند. |
نسخهٔ ۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۴
سوژه[۱][۲] (به فرانسوی: Sujet) یا زیراخت، در فلسفه، موجودی دارای آگاهی ذاتی یا تشخیص منحصر به فرد است که اُبژِه را مشاهده میکند. سوژه مشاهدهکننده و ابژه مشاهده شونده است. این مفهوم اهمیت بسیاری در فلسفه قارهای دارد. در جایی که سوژه یک اصطلاح مرکزی برای بحث دربارهٔ استقلال و ماهیت بشر است. رجوع به سوبژه به عنوان تنها تکیهگاه درک ذهنی برای حذف شکّیات در فلسفه اوّلین بار توسط دکارت مطرح شد و بعدها سوژه جایگاه تثبیتشدهای در مباحث فلسفه و روانشناسی پیدا کرد. سوژه را محمد مددپور ، ناموس فلسفه غرب دانسته که البته با ظهور ادموند هوسرل به خصوص دو فیلسوف متاثر از او یعنی هایدگر و گادامر به چالش کشیده شد.
به گونه ای کلی فلاسفه امروز در نحله های پست مدرنیسم همانند میشل فوکو ، بودریار ، دلوز و... اهتمام خود را بر رد سوژه گذاشته اند. ژاک دریدا هم در فلسفه ساختارشکنی و فلاسفه ی غرب همانند : آلن بدیو ، آگامبن و جریانات فلسفه سنتی همانند : حکمت خالده ، حکمت انسی ، عریانیسم و... نیز با سوژهاندیشی مخالف هستند.
منابع
- دکتر کریم مجتهدی، دکارت و فلسفه او، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵، تهران.