افراسیاب: تفاوت میان نسخهها
اصلاح اشتباه تایپی خودم برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
}} |
}} |
||
'''افراسیاب'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/afrasiab-turanian-king |عنوان =AFRĀSĪĀB | ناشر = ENCYCLOPÆDIA IRANICA|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۵ مارس ۲۰۱۶}}</ref> شاه اسطورهای [[توران در شاهنامه|توران]] پسر پشنگ در [[شاهنامه]] است. او دشمن ایرانیان بود و داستان نبردهایش با ایرانیان و به ویژه [[رستم]] خواندنی است. افراسیاب وزیر خردمندی داشت به نام [[پیران پسر ویسه|پیران ویسه]]. افراسیاب سرانجام به دست [[کیخسرو]] کشته شد.اولین یادکرد از افراسیاب در شاهنامه در جریان [[جنگ پشنگ]] است که افراسیاب توسط پدرش به فرماندهی سپاه [[توران]] منصوب شده بود.در این جنگ افراسیاب موفق به فتح دهستان پایتخت [[نوذر]] میشود اما در همین جنگ است که برادر خود [[اغریرث]] خود را می کشد.یکی از یادکردهای دیگر [[شاهنامه]] از افراسیاب زمانی است که [[کیکاووس]] به [[هاماوران]] رفته و اسیر گشته و [[رستم]] هم برای نجات کاووس به [[هاماوران]] رهسپار شده است و در آن زمان افراسیاب که چشم کاووس و رستم را دور دیده می آید و ایران را تسخیر می کند اما رستم در ره بازگشت افراسیاب را از ایران بیرون می کند.همچنین زمانی که [[سهراب]] به ایران لشکرکشی می کند او [[بارمان]] و[[هومان]] را مامور میکند تا مانع آشنایی پدر و پسر گردند.او در داستان [[سیاوش]] به ایران قشون کشی می کند و [[سیاوش]] به همراه رستم به جنگ سپاه [[توران]] می رود.اما در نهایت پس از شکست اول [[گرسیوز]] را برای مذاکرات صلح می فرستد و با شرط رستم و سیاوش مبنی بر فرستادن صد گروگان از اقوام خود موافقت می کند. پس از آن [[رستم]] برای اینکه [[کیکاووس]] صلح را تایید کند به پایتخت می رود ولی کاووس نه تنها صلح را نمی پذیرد بلکه حتی دستور صادر می کند صد گروگان کشته شوند.رستم حاضر به پذیرش خواسته شاه نمی شود و به همین دلیل کاووس او را از فرماندهی لشکر عزل و [[طوس]] را به جای [[پسردستان]] منصوب می کند. سیاوش که حاضر به بد قبولی نیست [[رنگه شاوران]] را دستور می دهد که صد نفر را باز گرداند و خود نیز به [[توران ]] پناه می برد. افراسیاب ابتدا میانه ای بسیار خوب با [[سیاوش]] پیدا می کند ولی بعضی از اطرافیان او همانند [[گرسیوز]] برادر وی علیه سیاوش توطئه می کنند و افراسیاب رای به قتل شهزاده ایران می دهد. این اتفاقات سر آغاز انتقام جویی ایران و جنگ های فراوانی بین دو کشور بر سر قتل سیاوش اتفاق می افتد که در آخرین این جنگ ها یعنی [[ جنگ کیخسرو]] وی توسط [[کیخسرو]] که فرزند [[سیاوش]] و [[فرنگیس]] دختر افراسیاب بود کشته می شود. |
'''افراسیاب'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/afrasiab-turanian-king |عنوان =AFRĀSĪĀB | ناشر = ENCYCLOPÆDIA IRANICA|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۵ مارس ۲۰۱۶}}</ref> شاه اسطورهای [[توران در شاهنامه|توران]] پسر پشنگ در [[شاهنامه]] است. او دشمن ایرانیان بود و داستان نبردهایش با ایرانیان و به ویژه [[رستم]] خواندنی است. افراسیاب وزیر خردمندی داشت به نام [[پیران پسر ویسه|پیران ویسه]]. افراسیاب سرانجام به دست [[کیخسرو]] کشته شد.اولین یادکرد از افراسیاب در شاهنامه در جریان [[جنگ پشنگ]] است که افراسیاب توسط پدرش به فرماندهی سپاه [[توران]] منصوب شده بود.در این جنگ افراسیاب موفق به فتح دهستان پایتخت [[نوذر]] میشود اما در همین جنگ است که برادر خود [[اغریرث]] خود را می کشد.یکی از یادکردهای دیگر [[شاهنامه]] از افراسیاب زمانی است که [[کیکاووس]] به [[هاماوران]] رفته و اسیر گشته و [[رستم]] هم برای نجات کاووس به [[هاماوران]] رهسپار شده است و در آن زمان افراسیاب که چشم کاووس و رستم را دور دیده می آید و ایران را تسخیر می کند اما رستم در ره بازگشت افراسیاب را از ایران بیرون می کند.همچنین زمانی که [[سهراب]] به ایران لشکرکشی می کند او [[بارمان]] و[[هومان]] را مامور میکند تا مانع آشنایی پدر و پسر گردند.او در داستان [[سیاوش]] به ایران قشون کشی می کند و [[سیاوش]] به همراه رستم به جنگ سپاه [[توران]] می رود.اما در نهایت پس از شکست اول [[گرسیوز]] را برای مذاکرات صلح می فرستد و با شرط رستم و سیاوش مبنی بر فرستادن صد گروگان از اقوام خود موافقت می کند. پس از آن [[رستم]] برای اینکه [[کیکاووس]] صلح را تایید کند به پایتخت می رود ولی کاووس نه تنها صلح را نمی پذیرد بلکه حتی دستور صادر می کند صد گروگان کشته شوند.رستم حاضر به پذیرش خواسته شاه نمی شود و به همین دلیل کاووس او را از فرماندهی لشکر عزل و [[طوس]] را به جای [[پسردستان]] منصوب می کند. سیاوش که حاضر به بد قبولی نیست [[رنگه شاوران]] را دستور می دهد که صد نفر را باز گرداند و خود نیز به [[توران ]] پناه می برد. افراسیاب ابتدا میانه ای بسیار خوب با [[سیاوش]] پیدا می کند ولی بعضی از اطرافیان او همانند [[گرسیوز]] برادر وی علیه سیاوش توطئه می کنند و افراسیاب رای به قتل شهزاده ایران می دهد. این اتفاقات سر آغاز انتقام جویی ایران و جنگ های فراوانی بین دو کشور بر سر قتل سیاوش اتفاق می افتد که در آخرین این جنگ ها یعنی [[ جنگ بزرگ کیخسرو]] وی توسط [[کیخسرو]] که فرزند [[سیاوش]] و [[فرنگیس]] دختر افراسیاب بود کشته می شود. |
||
==افراسیاب در اوستا== |
==افراسیاب در اوستا== |
نسخهٔ ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۲۰
افراسیاب | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | افراسیاب |
اوستایی | فْرنگْرَسیَن |
پهلوی | فْراسیاپ |
منصب | پادشاه |
لقب | رد افراسیاب |
دوران پادشاهی | منوچهر، کیقباد، کیکاووس، کیخسرو |
تختگاه | گنگ دژ |
درفش | سیـاه |
ملیت | تـــوران |
سایر اطلاعات | |
شناخته شده | جنگ ایران و توران |
نتیجه | انقراض کامل سلطنت توران |
وزیـر | پیران |
پس از | پشنگ |
دشمنان | کیکاووس، کیخسرو، رستم |
مرگ | به دست کیخسرو، نوه خویش فرزند سیاوش |
رویدادهای مهم | حمله به ایران، پناه دادن به سیاوش و قتل او، داستان بیژن و منیژه |
بیت در وصف او | که دارد پی و تاب افراسیاب / مرا رفت باید چو کشتی بر آب |
خانواده | |
نام نیا | زادشم، ( تور ) |
نام پدر | پشنگ |
فرزندان | فرنگیس، منیژه، شیده |
برادران | گرسیوز، اغریرث |
افراسیاب[۱] شاه اسطورهای توران پسر پشنگ در شاهنامه است. او دشمن ایرانیان بود و داستان نبردهایش با ایرانیان و به ویژه رستم خواندنی است. افراسیاب وزیر خردمندی داشت به نام پیران ویسه. افراسیاب سرانجام به دست کیخسرو کشته شد.اولین یادکرد از افراسیاب در شاهنامه در جریان جنگ پشنگ است که افراسیاب توسط پدرش به فرماندهی سپاه توران منصوب شده بود.در این جنگ افراسیاب موفق به فتح دهستان پایتخت نوذر میشود اما در همین جنگ است که برادر خود اغریرث خود را می کشد.یکی از یادکردهای دیگر شاهنامه از افراسیاب زمانی است که کیکاووس به هاماوران رفته و اسیر گشته و رستم هم برای نجات کاووس به هاماوران رهسپار شده است و در آن زمان افراسیاب که چشم کاووس و رستم را دور دیده می آید و ایران را تسخیر می کند اما رستم در ره بازگشت افراسیاب را از ایران بیرون می کند.همچنین زمانی که سهراب به ایران لشکرکشی می کند او بارمان وهومان را مامور میکند تا مانع آشنایی پدر و پسر گردند.او در داستان سیاوش به ایران قشون کشی می کند و سیاوش به همراه رستم به جنگ سپاه توران می رود.اما در نهایت پس از شکست اول گرسیوز را برای مذاکرات صلح می فرستد و با شرط رستم و سیاوش مبنی بر فرستادن صد گروگان از اقوام خود موافقت می کند. پس از آن رستم برای اینکه کیکاووس صلح را تایید کند به پایتخت می رود ولی کاووس نه تنها صلح را نمی پذیرد بلکه حتی دستور صادر می کند صد گروگان کشته شوند.رستم حاضر به پذیرش خواسته شاه نمی شود و به همین دلیل کاووس او را از فرماندهی لشکر عزل و طوس را به جای پسردستان منصوب می کند. سیاوش که حاضر به بد قبولی نیست رنگه شاوران را دستور می دهد که صد نفر را باز گرداند و خود نیز به توران پناه می برد. افراسیاب ابتدا میانه ای بسیار خوب با سیاوش پیدا می کند ولی بعضی از اطرافیان او همانند گرسیوز برادر وی علیه سیاوش توطئه می کنند و افراسیاب رای به قتل شهزاده ایران می دهد. این اتفاقات سر آغاز انتقام جویی ایران و جنگ های فراوانی بین دو کشور بر سر قتل سیاوش اتفاق می افتد که در آخرین این جنگ ها یعنی جنگ بزرگ کیخسرو وی توسط کیخسرو که فرزند سیاوش و فرنگیس دختر افراسیاب بود کشته می شود.
افراسیاب در اوستا
نام افراسیاب در اوستا فْرنگْرَسیَن به معنی هراسانگیز یا کسی که به هراس میافکند است.∗ برخی متون کهن اوستا افراسیاب را آپاسیاْکوی مینامند معنی این اصطلاح بزبان زرتشت قاتل و راهزن است.
افراسیاب در متون فارسی میانه
صورت پهلوی نام او فْراسیاو یا فْراسیاب یا فْراسیاپ است. ∗
افراسیاب در شاهنامه
پشنگ پدر افراسیاب اطلاع یافت منوچهر شاه ایران از دنیا رفت و بجای او پسرش نوذر بر تخت ایران جلوس کرد. پشنگ فرصت را غنیمت شمرد تا کین تور (نیازداشم) را از ایرانیان بستاند. به همین سبب تمام نامداران و جنگاوران توران را گرد خویش جمع کرد خبر مرگ شاه ایران را اعلام نمود و حمله به ایران را به مشورت گذاشت. در آن زمان افراسیاب جوانی ماجراجو بود که از ایدهٔ پدر استقبال نمود و فرماندهی سپاه توران را بر عهده گرفت با سپاهی عظیم عزم ایران نمود. افراسیاب برادری داشت بنام اغریرث که با حمله مخالف بود و عقیده داشت اگر منوچهر مرده جایش گرگ پیر سام زنده است و با وجود او شکست ایرانیان محال است اما پشنگ نظر او را رد کرد و گفت در این حمله تابع برادرش افراسیاب سپهسالار توران باشد.
همه نامداران کشورش را | بخواند و بزرگان لشکرش را | |
چو ارجسپ و گرسیوز و بارمان | چو کلباد جنگی هژبر دمان | |
سپهبدش ویسهٔ تیز چنگ | که سالار بُد بر سپاه پشنگ | |
جهان پهلوان پورش افراسیاب | بخواندش درنگی و آمد شتاب | |
سخن راند از تور و از سلم گفت | که کین زیر دامن نشاید نهفت[۲] |
پانویس
- ↑ «AFRĀSĪĀB». ENCYCLOPÆDIA IRANICA. دریافتشده در ۵ مارس ۲۰۱۶.
- ↑ شاهنامه. جلد دوم. نوذر، ص ۶۴
منابع
- دوستخواه جلیل. «پیوست»، اوستا: کهنترین سرودهای ایرانیان. گزارش و پژوهش: جلیل دوستخواه. ۹۲۲
- حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
پیوند به بیرون
افراسیاب |
---|