لهجه اراکی

افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه است که توسط Jeeputer (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی داشته باشد.

اراکی
زبان بومی درایران
منطقهاستان مرکزی
فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹
گلاتولوگarak1251[۱]

گویش اراکی یکی از گویش های اصیل زبان پارسی میانه است که در کلانشهر اراک و حومه با آن صحبت می‌شود. در شهر اراک و حومه آن این لهجه را به صورت کمرنگ‌تر و در روستاهای اطراف به صورت غلیظ‌تر می‌توان مشاهده کرد.[۲] پیش از پیدایش شهر اراک گویش‌های متفاوتی در منطقه وجود داشت، اما با مهاجرت گروه‌های مختلف و ساکنان آن‌ها در شهر ترکیب خاصی از لهجه‌های مختلف به وجود آمد که امروزه به نام لهجه اراکی شناخته می‌شود.در لهجه اراکی بسیاری واژه ها از زبان تاتی نیز وارد شده است،این لهجه در شهر اراک رو به نابودی است و مردم به خصوص جوانان فارسی را بدون لهجه یا کتابی سخن میگویند[۳].

آواشناسی

یکی از ویژگی‌های بارز گویش اراکی که ان را از لهجه معیار فارسی متمایز کرده، تبدیل، تخفیف و قلب شدن حروف است. در زیر برخی از تفاوت‌های آوایی حروف در لهجه اراکی نشان داده شده‌است.[۴]

نوع تغییر از شکل اصلی آوا به شکل تغییر یافته آوا مثال در زبان فارسی معیار مثال در لهجه اراکی
تخفیف من مُ من رفتم مُ رفتُم
تخفیف تو هستی تُنی محمد تو هستی؟ مَمَد تُنی؟
تبدیل وا؟ وُی! وا؟ اصلاً به قیافش نمی خوره وُی! اصً بِشِش نَمیا
تخفیف دهان دُن دهانم سوخت دُنُم سُختا
تبدیل چه چیزی چیشی چه چیزی می‌گویی؟ چیشی می گی؟
تبدیل آب اِوُ آب بخور اِوُ بَخُور، اِوُ باخُور
تبدیل نشتستن نِشتن بیا بنشین اینجا بیا بَنیش اینجو، بیا بِنیش اینجو
کاهش نِمی ناما، نَم نمی‌توانم نَمتونُم
نمی‌خواهم ناماخام
قلب ب واو شب شُو
تب تُو

لغت‌شناسی

در لهجه اراکی همانند لهجه‌های دیگر گاهی جایگزینی برای بعضی از لغت‌های رایج در فارسی معیار آورده شده‌است.[۵][۶][۷][۸]

برخی لغات لهجه اراکی
فارسی معیار لهجه اراکی
گنجشک مَلوچ
نفر آخر قاق
ملاقه چُمچه
کلاغ قِلاق
شوهر خواهر یَزنه
پدر زن خُسوره
دو زانو نشستن (چمباتمه) چُتُلی
نوعی بیماری آتیشِک
فرد مبتلا به‌آتیشِک که به‌صورت فحش نیز به‌کار می‌رود آتیشِکی
نردبان نَردیون
داس دَسغاله
ناودان سول
دری وری مَلِه‌موتی
سوسک صحرایی با بال‌های براق سوسوله برغی
رودل (بیماری) چالمه و سقل سرد
کسی را روی کول گذاشتن قَلَن قوشون گرفتن
عجیب و غریب (تافته جدا بافته) بِلا عجایبی
زشت بَسّاخت
کسی که تازه با چیزی آشنا شده (ندیده) نِیده بِیده
محتاج تامارز
پرتاب کن قو دی
فردا صُبا
پس فردا صُبا صبح
نیشگون چَنگوله
مسخره کردن لیچار کردن
هنوز هَنی
ضربه ای که با نوک پا نواخته می‌شود توک لقّه
چوب کوچک (حدوداً به ضخامت چوب کبریت) و کوتاه چولّه
با کنار مشت به کسی زدن (آرام) سوقولمه

شعری به لهجه اراکی

شعر زیر نمونه‌ای از اشعار محلی است که به لهجه اراکی سروده شده‌است.[۴]

اَی جِزِ جیگر بَزِنی ایشالا دِ وِلُم کُنکَم سَر بِه سَرُم بَل بیخودی خُون به دِلُم کُن
ایی پیرَنِ جا موندتا وَرگی بَل تو یَخدُونآتیش بَگیری بَبَم مُنا اینقَذه نَچِزون
هِی نیششا طاق میلهَ ذلیل مُردهٔ گُندهمُو تَر اُومدُم، اَمرو که هیَکل خُونه مُونده
مُو قَدِ تو بودُم نَنَم اَ جاش نَمیجُمّیدکاراش با مُو بود اون و شوَرش همشا می خُفتید
حالا مُو باید صُب تا پَسین هی بِکَنُم جونیا دنبال اِوُ باید بَرُم یا عقبِ نون
اَمشُو دُو شُو نَخُفتیدُم بَچَم نَمیلَهبا پا لُوِ تَندور نَرَه بِفتَه سَر به کَلَه
وُی وُی! مُنا این نیم وجبی به تنگ آوُردهاَی قَد نَکِشَه خدا کنه جُونِمَرگ مُردَه
داغت بامونه بَندِ دِلُم به حق قُرئونیه دَقّه وَخی بچّیا بَگیر بغل بگردون
با دَسّه هَوَنگ شیطونه میگه بَل تو دِندَش آتیش بَگیره خدا کُنَه مُرده و زندَش

شعر طنز دیگری هم در اینباره وجود دارد. (علیرضاکاوسی)

شنیدُم خوشگلا سنگه دلاشُن

غریبی می کنن با آشناشُن

تونم مثکه از اوناشی عزیزُم

که عین لیزره برق نگاشُن

مو بسکم چتّلی نشتُم تو مَلّه

دیه مردم دراُمد سر صداشن

ننم دیشُو تو مچّد با مامانت

چینی گل کرده حرف و صوبتاشن

ننت گفته حسن بی کسب و کاره

ننم گفته بزرگه او خداشن

ننت گفته که ماکسیما نداره

ننم گفته ناکن از هم جداشن

فرِسّادی تو امرو صب پیامک

که صوبت می‌کنی امشو باها شن

دوواره پیغُمی دادی چَواشَه

که کشکه خواسگارا ادعاشن

نوشتی با کلاس و خوبن اما

آمون از دسّ خالی بندیا شن

بِشِت گفتم، مودس وردار نیسّم

همینه عاشقا حال و هواشن

شنیدُم ناخوشن بابا، مامانت

مو میگُم تا نامُردن هردوتاشن

تو بل تا ای عاروسی سر بَگیره

الهی قُربُن درد و بلاشن

ملوچُم، ساختُم یه کپه از عشق

بیا ای کپه ئا ازهم نپاشن

ضرب‌المثل اراکی

برخی ضرب‌المثل‌های اراکی
ضرب‌المثل اراکی معنی و مفهوم
میونِ میونجی آروسی (عروسی) آم (عمو) گُرجی به کسی که کاری را بدون در نظر گرفتن موقعیت مناسب انجام بدهد می‌گویند.
اَ غورباقَه خُو بلبل عمل نَمیا هر کس به شکل خانواده ای که در آن بزرگ شده در می‌آید.

منابع

  1. Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). "اراکی". Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology. {{cite book}}: Invalid |display-editors=4 (help)
  2. «زبان و گویش مردم استان مرکزی». سامانه مدیریت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی قم. بایگانی‌شده از اصلی در ۲ آوریل ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱ نوامبر ۲۰۱۳.
  3. محتاط، سیمای اراک (جلد دوم، جامعه‌شناسی شهری، فرهنگ مردم)، ۶.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام mohtat وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  5. فاطمه اسماعیل پور، صباح ملک حسینی و همکاران (۱۳۹۱استان‌شناسی مرکزی، دفتر برنامه‌ریزی و تألیف کتاب‌های درسی، ص. ۵۷-۵۹
  6. «لهجه و اصطلاحات در اراک». بایگانی‌شده از اصلی در ۳ نوامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱ نوامبر ۲۰۱۳.
  7. «زبان و گویش مردم استان مرکزی». سامانه مدیریت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی قم. بایگانی‌شده از اصلی در ۲ آوریل ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱ نوامبر ۲۰۱۳.
  8. ذبیحی، مرتضی (۱۳۸۱). دنباله تاریخ اجتماعی اراک. اراک: پیام دیگر.

جملات اراکی

ملوچه چتلی نشته بود رو سول یه چوکوله یم در دُنش .

گنجشک چمباتمه نشسته بود روی ناودان و چوب نازکی بر دهانش بود.

قزقونو هشتم رو تندور.

دیگ بزرگ را روی اجاق گاز گذاشتم

بلی میلم. نلی بلم، نه میلم نه میلم بلی.

اگر بگذاری انجامش می‌دهم اگر نگذاری انجامش بدهم نه انجامش می‌دهم و نه می‌گذارم انجامش بدهی.