داستان کوتاه: تفاوت میان نسخهها
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:گونههای ادبیات داستانی |
برچسبها: حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار متن دارای ویکیمتن نامتناظر برداشتن بخش بزرگی از صفحه ویرایشگر دیداری |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{یادکرد دقیق}} |
{{یادکرد دقیق}} |
||
{{ادبیات}} |
{{ادبیات}} |
||
'''داستان کوتاه''' گونهای از [[ادبیات داستانی]] است که نسبت به [[رمان]] یا داستان بلند حجم بسیار کمتری دارد و [[نویسنده]] در آن برشی از زندگی یا حوادث را مینویسد درحالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبههای مختلف زندگی یک یا چند [[شخصیت]] میپردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است. به همین دلیل ایجاز در داستان کوتاه مهم |
'''داستان کوتاه''' گونهای از [[ادبیات داستانی]] است که نسبت به [[رمان]] یا داستان بلند حجم بسیار کمتری دارد و [[نویسنده]] در آن برشی از زندگی یا حوادث را مینویسد درحالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبههای مختلف زندگی یک یا چند [[شخصیت]] میپردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است. به همین دلیل ایجاز در داستان کوتاه مهم اسگر مشخص میکند. بهطور کلی داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشوند که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچههایی است که به روی زندگی شخن میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. «ادگار [[آلن پو]]» نویسنده آمریکا |
||
⚫ | »خصیتها محدود است. فضای کافی برای تجزیه و تحلیلهای مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شمیتوان دبررسی کرد. حادثه اصلی به نحوی انتخاب میشود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستانهای کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشدهاست.{{سخ}} |
||
== تعریف == |
|||
⚫ | |||
{{نوشتار اصلی|تعریف (داستان کوتاه)}} |
|||
تعریف داستان کوتاه، تفاوت این نوع ادبی را با انواع دیگر مشخص میکند. بهطور کلی داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشوند که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچههایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی، برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده فقط امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند. |
|||
شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. «ادگار [[آلن پو]]» نویسنده آمریکایی میگوید: |
|||
{{نقل قول|''داستان کوتاه قطعهای تخیلی است که حادثه واحدی را، خواه مادی باشد و خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد. این قطعه تخیلی بدیع باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد، یا در او اثر گذارد باید از نقطه ظهور تا پایان داستان در خط صاف و همواری حرکت کند. '|||[[آلن پو]]|}} |
|||
داستان کوتاه «باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. ادگار آلن پو» در این مورد نیز گفتهاست: |
|||
{{نقل قول|''داستان کوتاه" روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند، یک اثر واحد را|||[[آلن پو]]|}} |
|||
⚫ | |||
⚫ | |||
{{نقل قول|''داستان کوتاه اثری است کوتاه که درآن نویسنده به یاری یک طرح منظم شخصیتی اصلی را دریک واقعهٔ اصلی نشان میدهد، و این اثر بر روی هم تأثیرِ واحدی را القا میکند''||||}} |
|||
⚫ | تاریخ داستاننویسی فقط به کمتر از چهار قرن پیش میرسد. رماننویسی به شیوه کلاسیک و امروزی آن اوایل قرن هفدهم و با رمان معروف [[دن کیشوت]] اثر [[میگل د سروانتس]] زاییده شد. داستان کوتاه گذشتهٔ کوتاهتری نسبت به رماننویسی دارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم خلق شدند. با این حال رد پای داستان کوتاه را دیرتر هم میتوان یافت: قرن چهاردهم میلادی و در [[دکامرون]] اثر [[جووانی بوکاچیو]] و نیز [[حکایتهای کنتربری]] نوشته [[جفری چاوسر]]. در ایران و در قرن هفتم هجری گرچه حکایات [[گلستان سعدی]] از جهت کوتاهی و وحدت موضوع به آنچه که امروزه به آن داستان کوتاه میگویندت، اما این قصهها و حکایات با همه اهمیت واعتبارشان به دلیل عدم شخصیت پردازی نمیتوانند داستان کوتاه - به مفهوم امروزی آن- تلقی شوند. دراوایل قننهم، [[ادگار آلن پو]] (۱۸۴۹–۱۸۰۹) در آمریکا و [[نیکلای گوگول]] (۱۸۵۲–۱۸۰۹) در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتا مهیشود. |
||
== تاریخچه داستان کوتاه == |
|||
{{نوشتار اصلی|تاریخچه داستان کوتاه}} |
|||
⚫ | تاریخ داستاننویسی فقط به کمتر از چهار قرن پیش میرسد. رماننویسی به شیوه کلاسیک و امروزی آن اوایل قرن هفدهم و با رمان معروف [[دن کیشوت]] اثر [[میگل د سروانتس]] زاییده شد. داستان کوتاه گذشتهٔ کوتاهتری نسبت به رماننویسی دارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم خلق شدند. با این حال رد پای داستان کوتاه را دیرتر هم میتوان یافت: قرن چهاردهم میلادی و در [[دکامرون]] اثر [[جووانی بوکاچیو]] و نیز [[حکایتهای کنتربری]] نوشته [[جفری چاوسر]]. در ایران و در قرن هفتم هجری گرچه حکایات [[گلستان سعدی]] از جهت کوتاهی و وحدت موضوع به آنچه که امروزه به آن داستان کوتاه |
||
[[آلن پو]] (۱۸۴۹–۱۸۰۹) و [[نیکلای گوگول]] (۱۸۵۲–۱۸۰۹) را |
[[آلن پو]] (۱۸۴۹–۱۸۰۹) و [[نیکلای گوگول]] (۱۸۵۲–۱۸۰۹) را پدرانننویسی کوت میدانند؛ [[آلن پو]] نخستین بار داستان کوتاه را تعریف کرد و با نوشتن داستانهای کوتاه ''مرگ سرخ و آوار خانه آشر'' کوتاهنویسی |
||
این نوع [[داستاننویسی]] در [[قرن نوزدهم]] شکل گرفت. در اوایل همین قرن سالنامهها و جنگهای ادبی وسیلهای در اختیار خوانندگان گذاشت تا خود را از راه داستان کوتاه به خوانندگان معرفی کند. از این رو در قرن نوزدهم داستانهای کوتاه بیش از زمانهای دیگر نوشته شد؛ زیرا منظوری بهتر از این داشت که طی یک رمان طولانی فقط به علاقهٔ خواننده تلنگر بزند و آن را تحریک کند. |
|||
پس از گوگول و آلن پو، تأثیر دو نویسنده بعدی؛ یعنی [[گی دو موپاسان]] و [[آنتوان چخوف]] بر نویسندگان بعد از خود بسیار چشمگیر است. نویسندگان بزرگ دیگری چون او. [[هنری جیمز]] [[جویس]]، [[ارنست همینگوی]]، [[سالینجر]]، [[فاکنر]] نیز از پیشکسوتان این نوع داستاننویسی بهشمار میآیند. |
|||
در [[قرن بیستم]] پیشرفت [[صنعت]] و زندگی ماشینی وقت و فراغت زیادی برای خوانندگان باقی نگذاشت تا به رمان خوانی اشتیاق نشان دهند بر این اساس نهضت کوتاهنویسی کوشید تا با پرداخت داستانهای کوتاه مانع از آن شود که خوانندگان از داستان خوانی فاصله بگیرند؛ بدین گونه داستانهای زیادی با این فرم نوشته شد. |
|||
== حجم یک داستان کوتاه == |
|||
مبحث اینکه یک داستان کوتاه، چقدر باید باشد، از دیرباز نو نویسندهها را دچار مشکل کرده چرا که هیچ منبعی نیست که با اطمینان به ما بگوید محدودهٔ یک داستان کوتاه، بهطور ثابت چقدر است. داستانهای کوتاهی وجود دارد که به سی یا چهل صفحه میرسند و همچنین داستان کوتاههایی هست که داستان برقآسا نیستند و خصوصیات یک داستان کوتاه را دارند، اما به سختی به ۲۰۰۰ کلمه میرسند. داستانهای کوتاهی هم وجود دارد که بین این دو هستند و چیزی در حدود ۵۰۰۰ کلمه هستند. با این حساب، داستانهای کوتاه انواع مختلفی دارند و قالب نوشتاری آنها میتواند هم بزرگ و هم کوچک باشد. |
مبحث اینکه یک داستان کوتاه، چقدر باید باشد، از دیرباز نو نویسندهها را دچار مشکل کرده چرا که هیچ منبعی نیست که با اطمینان به ما بگوید محدودهٔ یک داستان کوتاه، بهطور ثابت چقدر است. داستانهای کوتاهی وجود دارد که به سی یا چهل صفحه میرسند و همچنین داستان کوتاههایی هست که داستان برقآسا نیستند و خصوصیات یک داستان کوتاه را دارند، اما به سختی به ۲۰۰۰ کلمه میرسند. داستانهای کوتاهی هم وجود دارد که بین این دو هستند و چیزی در حدود ۵۰۰۰ کلمه هستند. با این حساب، داستانهای کوتاه انواع مختلفی دارند و قالب نوشتاری آنها میتواند هم بزرگ و هم کوچک باشد. |
||
البته شایان ذکر است که طول یک داستان کوتاه، به کشور و رسوم و ادبیات آن نیز بستگی دارد. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه میتواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آنها را «داستان کوتاه بلند»<ref>long Short Story</ref> مینامند) در حالی که در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستانهای کوتاه حدود ۵۰۰۰ کلمه است و در استرالیا دست کم داستان کوتاه بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستانهای کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آنها را اغلب «روایت کوچک»<ref>Micro Narratives</ref> مینامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که میخوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد. |
البته شایان ذکر است که طول یک داستان کوتاه، به کشور و رسوم و ادبیات آن نیز بستگی دارد. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه میتواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آنها را «داستان کوتاه بلند»<ref>long Short Story</ref> مینامند) در حالی که در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستانهای کوتاه حدود ۵۰۰۰ کلمه است و در استرالیا دست کم داستان کوتاه بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستانهای کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آنها را اغلب «روایت کوچک»<ref>Micro Narratives</ref> مینامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که میخوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد. |
||
در کشور ما نیز امروزه، داستانهای کوتاهی که توسط نویسندهها نگارش مییابند، چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه هستند |
در کشور ما نیز امروزه، داستانهای کوتاهی که توسط نویسندهها نگارش مییابند، چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه هستند {{نوشتار اصلی|عناصر داستان}} |
||
== عناصر داستان کوتاه == |
|||
{{نوشتار اصلی|عناصر داستان}} |
|||
سازههای داستان کوتاهی، عناصری از آن هستند که حتماً باید در داستان وجود داشته باشند. به زبان دیگر، ارکان اصلی داستان که وجودشان ضروری است را عناصر داستان یا سازههای داستان کوتاه مینامیم. |
سازههای داستان کوتاهی، عناصری از آن هستند که حتماً باید در داستان وجود داشته باشند. به زبان دیگر، ارکان اصلی داستان که وجودشان ضروری است را عناصر داستان یا سازههای داستان کوتاه مینامیم. |
||
خط ۴۲: | خط ۲۲: | ||
در داستان کوتاه موضوع به لحاظ ساختاری مانند پیکری است که اندامهای داستان به آن مربوط اند و رویدادهای داستان مستقیم یا غیر مستقیم به آن مربوط است. موضوع داستان اندوه نوشته [[چخوف]] مرگ فرزند است یا موضوع داستان گردنبند نوشته [[موپاسان]] امانت داری است. در داستان کوتاه اغلب یک موضوع اصلی وجود دارد که داستان دربارهٔ آن گسترش پیدا میکند. هر داستان ناگزیر است داشتن موضوعی است. این موضوع در شکل کلی میتواند [[فقر]]، [[جنگ]]، [[عشق]]، [[مرگ]]، [[تنهایی]]، [[ترس]] یا هر مفهوم انسانی دیگری باشد. هر کدام از این موضوع هاو این مفاهیم کلی زیر مجموعههای زیادی دارند و داستانهای زیادی میتوان یافت که زیر مجموعه یکی از مفاهیم کلی قرار میگیرند. یافتن موضوع تازه برای داستان معمولاً با سختی همراه است. موضوعهای ناگفته یا کمتر گفته شده که مفهومی شریف و انسانی و نه لزوماً اخلاقی را در خود داشته باشند ''موضوعات طلایی''اند. |
در داستان کوتاه موضوع به لحاظ ساختاری مانند پیکری است که اندامهای داستان به آن مربوط اند و رویدادهای داستان مستقیم یا غیر مستقیم به آن مربوط است. موضوع داستان اندوه نوشته [[چخوف]] مرگ فرزند است یا موضوع داستان گردنبند نوشته [[موپاسان]] امانت داری است. در داستان کوتاه اغلب یک موضوع اصلی وجود دارد که داستان دربارهٔ آن گسترش پیدا میکند. هر داستان ناگزیر است داشتن موضوعی است. این موضوع در شکل کلی میتواند [[فقر]]، [[جنگ]]، [[عشق]]، [[مرگ]]، [[تنهایی]]، [[ترس]] یا هر مفهوم انسانی دیگری باشد. هر کدام از این موضوع هاو این مفاهیم کلی زیر مجموعههای زیادی دارند و داستانهای زیادی میتوان یافت که زیر مجموعه یکی از مفاهیم کلی قرار میگیرند. یافتن موضوع تازه برای داستان معمولاً با سختی همراه است. موضوعهای ناگفته یا کمتر گفته شده که مفهومی شریف و انسانی و نه لزوماً اخلاقی را در خود داشته باشند ''موضوعات طلایی''اند. |
||
موضوعهای یک داستان را میتوان به موضوعهای [[جامعه|اجتماعی]]، [[سیاست|سیاسی]]، [[اخلاق]]ی، [[فلسفه|فلسفی]]، [[انسان|شخصی]]، [[تخیل]]ی، [[عشق|عاشقانه]] و انواع دیگر تقسیم کرد. این تقسیمبندی تأکیدی است بر این نکته که داستاننویسی از چنان نیرویی برخوردار است که تقریباً در همه حوزههای انسانی میتواند زمینه |
موضوعهای یک داستان را میتوان به موضوعهای [[جامعه|اجتماعی]]، [[سیاست|سیاسی]]، [[اخلاق]]ی، [[فلسفه|فلسفی]]، [[انسان|شخصی]]، [[تخیل]]ی، [[عشق|عاشقانه]] و انواع دیگر تقسیم کرد. این تقسیمبندی تأکیدی است بر این نکته که داستاننویسی از چنان نیرویی برخوردار است که تقریباً در همه حوزههای انسانی میتواند زمینه مناس{{نوشتار اصلی|درونمایه}} |
||
=== درونمایه === |
|||
{{نوشتار اصلی|درونمایه}} |
|||
درونمایه یا مضمون دیدگاهی است که از خواندن داستان دریافت میشود. |
درونمایه یا مضمون دیدگاهی است که از خواندن داستان دریافت میشود. |
||
درونمایه در داستان کوتاه اهمیت ویژهای دارد. داستان کوتاه باید درونمایه واحدی داشته باشد. درونمایه هماهنگکننده سایر عناصر داستان است. جمال میرصادقی دربارهٔ تعریف درونمایه مینویسد: |
درونمایه در داستان کوتاه اهمیت ویژهای دارد. داستان کوتاه باید درونمایه واحدی داشته باشد. درونمایه هماهنگکننده سایر عناصر داستان است. جمال میرصادقی دربارهٔ تعریف درونمایه مینویسد: |
||
خط ۵۲: | خط ۲۹: | ||
=== زمینه === |
=== زمینه === |
||
شامل زمان و مکان داستان است. وضعیت آب و هوایی، شرایط اجتماعی و حس کلی داستان نیز از |
شامل زمان و مکان داستان است. وضعیت آب و هوایی، شرایط اجتماعی و حس کلی داستان نیز از د |
||
=== طرح (پیرنگ) === |
|||
طرح یا [[پیرنگ]]، چارچوب هر داستان است با تکیه بر روابط علّی و معلولی. در طرح خطوط اصلی داستان به گونهای مرتبط و فشرده و بر اساس منطق سببیت روایت میشوند. در واقع طرح داستان پاسخی دقیق و مختصر به این پرسش که داستان در بارهٔ چه بود است. |
طرح یا [[پیرنگ]]، چارچوب هر داستان است با تکیه بر روابط علّی و معلولی. در طرح خطوط اصلی داستان به گونهای مرتبط و فشرده و بر اساس منطق سببیت روایت میشوند. در واقع طرح داستان پاسخی دقیق و مختصر به این پرسش که داستان در بارهٔ چه بود است. |
||
توجه به این نکته که طرح و خلاصه داستان با هم فرق دارند، ضروری است. در خلاصه داستان هدف نقل موجز و اجمالیِ داستان است در حالی که طرح، روایت نقشه (اسکلت) داستان با تأکید بر سببیت (Causality) داستان شکل گسترده طرحی است که نویسنده پیش از آفرینش داستان آن را ذهنی یا مکتوب طراحی کردهاست. نسبت طرح و داستان در ادبیات (داستانی) با مفهوم طرح اولیه و نقاشی کامل شده در هنر نقاشی کم شباهت نیست. |
توجه به این نکته که طرح و خلاصه داستان با هم فرق دارند، ضروری است. در خلاصه داستان هدف نقل موجز و اجمالیِ داستان است در حالی که طرح، روایت نقشه (اسکلت) داستان با تأکید بر سببیت (Causality) داستان شکل گسترده طرحی است که نویسنده پیش از آفرینش داستان آن را ذهنی یا مکتوب طراحی کردهاست. نسبت طرح و داستان در ادبیات (داستانی) با مفهوم طرح اولیه و نقاشی کامل شده در هنر نقاشی کم شباهت نیست. |
||
خط ۶۸: | خط ۴۴: | ||
* وقایع با رعایت توالیِ زمان مرتب میشود. |
* وقایع با رعایت توالیِ زمان مرتب میشود. |
||
* عدم توجه به جزئیات |
* عدم توجه به جزئیات |
||
⚫ | |||
=== تضاد === |
|||
میتواند بین دو فرد، دو جامعه، یک فرد و طبیعت، یک فرد با احساسات خود و… باشد. |
|||
=== شخصیت === |
|||
{{نوشتار اصلی|شخصیت (داستان)}} |
|||
شخصیت پردازی به میزان هنرمندی نویسنده بستگی دارد. نویسنده ممکن است شخصیتهایی یک وجهی، چند وجهی، ایستا یا پویا خلق کند. در معرفی شخصیتها، مؤلف میتواند از فن تصویرگری مستقیم یا تصویرگری غیرمستقیم بهره بگیرد. |
|||
=== زاویه دید === |
|||
داستان باید از زاویه دید مشخصی تعریف شود. در اینجا نویسنده ممکن است از زاویه دید «از بالا» (سوم شخص)، از بالای محدود (سوم شخص اما از زبان یکی از شخصیتهای داستان)، اول شخص (روایت توسط شخصیت داستان، اما با استفاده از اول شخص)، یا زاویه دید واقعی (مانند یک دوربین آزاد) باشد. |
|||
== بزرگان داستان کوتاه == |
|||
* [[آنتوان چخوف]] |
|||
* [[نیکلای گوگول]] |
|||
* [[ارنست همینگوی]] |
|||
* [[خورخه لوئیس بورخس]] |
|||
* [[ساموئل بکت]] |
|||
* [[او. هنری]] |
|||
* [[گی دو موپاسان]] |
|||
* [[جروم دیوید سالینجر]] |
|||
* [[ریموند کارور]] |
|||
* [[ادگار آلن پو]] |
|||
* [[سر آرتور کنان دویل]] |
|||
== جستارهای وابسته == |
|||
* [[گلچین ادبی]] |
|||
* [[نوشتار]] |
|||
* [[داستانک]] |
|||
* [[رمان کوتاه]] |
|||
== پانویس == |
|||
{{پانویس|۲}} |
|||
⚫ | |||
== منابع == |
|||
{{ویکیگفتاورد}} |
|||
* ادوارد مورگان فورستر، جنبههای رمان، ترجمهٔ ابراهیم یونسی، چاپ اول، انتشارات نگاه تهران، ۱۳۶۹، ص۳۲. |
|||
* سید حامد النساج، ادبیات معاصر عرب، ترجمهٔ محمد جواهر کلام، ناشر، مترجم، تهران، ۱۳۷۲، ص ۱۲. |
|||
* سامرست موام، دربارهٔ رمان و داستان کوتاه، ترجمهٔ کاوه دهگان، [[شرکت سهامی کتابهای جیبی]]، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۶۴ |
|||
* هنر داستاننویسی [[ابراهیم یونسی]] |
|||
* قصهنویسی [[رضا براهنی]] |
|||
* [[عناصر داستان]] جمال میر صادقی |
|||
* [[ادبیات داستانی]] جمال میر صادقی |
|||
* داستان، تعاریف، ابزار و عناصر [[ناصر ایرانی]] |
|||
* رمان چیست؟ [[محسن سلیمانی]] (ترجمه و نگارش) |
|||
* فن داستاننویسی محسن سلیمانی (ترجمه) |
|||
* تأملی دیگر در باب داستان محسن سلیمانی (ترجمه) |
|||
* درسهایی دربارهٔ داستاننویسی، لئونارد بیشاپ، محسن سلیمانی (ترجمه) |
|||
* صد سال داستاننویسی (۴ جلد) حسن میر عابدینی |
|||
* دربارهٔ رمان و داستان کوتاه کاوه دهگان (ترجمه) |
|||
<br /> |
|||
{{روایت}} |
|||
{{ادبیات داستانی}} |
|||
[[رده:ادبیات داستانی]] |
[[رده:ادبیات داستانی]] |
نسخهٔ ۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۴۰
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
این مقاله شامل فهرستی از منابع، کتب مرتبط یا پیوندهای بیرونی است، اما بهدلیل فقدان یادکردهای درونخطی، منابع آن همچنان مبهم هستند. |
ادبیات | ||||
---|---|---|---|---|
اشکال عمده ژانر | ||||
ژانرهای نثر | ||||
|
||||
ژانرهای شعر | ||||
|
||||
ژانرهای دراماتیک | ||||
تاریخ و فهرستها | ||||
گفتگو | ||||
درگاه ادبیات | ||||
داستان کوتاه گونهای از ادبیات داستانی است که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم بسیار کمتری دارد و نویسنده در آن برشی از زندگی یا حوادث را مینویسد درحالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبههای مختلف زندگی یک یا چند شخصیت میپردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است. به همین دلیل ایجاز در داستان کوتاه مهم اسگر مشخص میکند. بهطور کلی داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشوند که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچههایی است که به روی زندگی شخن میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. «ادگار آلن پو» نویسنده آمریکا
»خصیتها محدود است. فضای کافی برای تجزیه و تحلیلهای مفصل و پرداختن به امور جزئی در تکامل شمیتوان دبررسی کرد. حادثه اصلی به نحوی انتخاب میشود که هر چه بیشتر شخصیت قهرمان را تبیین کند و حوادث فرعی باید همه در جهت کمک به این وضع باشند. البته بسیاری از داستانهای کوتاه خوب هم هست که در آن این قوانین رعایت نشدهاست.
داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد و مثلاً حدود ۵۰۰ کلمه بیشتر نداشته باشد. در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافتهاست و پیش چشم خوانندهٔ منتظر، در گیرودار کاری
تاریخ داستاننویسی فقط به کمتر از چهار قرن پیش میرسد. رماننویسی به شیوه کلاسیک و امروزی آن اوایل قرن هفدهم و با رمان معروف دن کیشوت اثر میگل د سروانتس زاییده شد. داستان کوتاه گذشتهٔ کوتاهتری نسبت به رماننویسی دارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم خلق شدند. با این حال رد پای داستان کوتاه را دیرتر هم میتوان یافت: قرن چهاردهم میلادی و در دکامرون اثر جووانی بوکاچیو و نیز حکایتهای کنتربری نوشته جفری چاوسر. در ایران و در قرن هفتم هجری گرچه حکایات گلستان سعدی از جهت کوتاهی و وحدت موضوع به آنچه که امروزه به آن داستان کوتاه میگویندت، اما این قصهها و حکایات با همه اهمیت واعتبارشان به دلیل عدم شخصیت پردازی نمیتوانند داستان کوتاه - به مفهوم امروزی آن- تلقی شوند. دراوایل قننهم، ادگار آلن پو (۱۸۴۹–۱۸۰۹) در آمریکا و نیکلای گوگول (۱۸۵۲–۱۸۰۹) در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتا مهیشود.
آلن پو (۱۸۴۹–۱۸۰۹) و نیکلای گوگول (۱۸۵۲–۱۸۰۹) را پدرانننویسی کوت میدانند؛ آلن پو نخستین بار داستان کوتاه را تعریف کرد و با نوشتن داستانهای کوتاه مرگ سرخ و آوار خانه آشر کوتاهنویسی
مبحث اینکه یک داستان کوتاه، چقدر باید باشد، از دیرباز نو نویسندهها را دچار مشکل کرده چرا که هیچ منبعی نیست که با اطمینان به ما بگوید محدودهٔ یک داستان کوتاه، بهطور ثابت چقدر است. داستانهای کوتاهی وجود دارد که به سی یا چهل صفحه میرسند و همچنین داستان کوتاههایی هست که داستان برقآسا نیستند و خصوصیات یک داستان کوتاه را دارند، اما به سختی به ۲۰۰۰ کلمه میرسند. داستانهای کوتاهی هم وجود دارد که بین این دو هستند و چیزی در حدود ۵۰۰۰ کلمه هستند. با این حساب، داستانهای کوتاه انواع مختلفی دارند و قالب نوشتاری آنها میتواند هم بزرگ و هم کوچک باشد.
البته شایان ذکر است که طول یک داستان کوتاه، به کشور و رسوم و ادبیات آن نیز بستگی دارد. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه میتواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آنها را «داستان کوتاه بلند»[۱] مینامند) در حالی که در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستانهای کوتاه حدود ۵۰۰۰ کلمه است و در استرالیا دست کم داستان کوتاه بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستانهای کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آنها را اغلب «روایت کوچک»[۲] مینامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که میخوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد.
در کشور ما نیز امروزه، داستانهای کوتاهی که توسط نویسندهها نگارش مییابند، چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه هستند
سازههای داستان کوتاهی، عناصری از آن هستند که حتماً باید در داستان وجود داشته باشند. به زبان دیگر، ارکان اصلی داستان که وجودشان ضروری است را عناصر داستان یا سازههای داستان کوتاه مینامیم.
موضوع
موضوع هر داستان مفهومی است که داستان دربارهٔ آن نوشته میشود. موضوع را نویسنده در پیرنگ (طرح) نمایان کرده و خواننده با خواندن داستان پی به آن میبرد.
در داستان کوتاه موضوع به لحاظ ساختاری مانند پیکری است که اندامهای داستان به آن مربوط اند و رویدادهای داستان مستقیم یا غیر مستقیم به آن مربوط است. موضوع داستان اندوه نوشته چخوف مرگ فرزند است یا موضوع داستان گردنبند نوشته موپاسان امانت داری است. در داستان کوتاه اغلب یک موضوع اصلی وجود دارد که داستان دربارهٔ آن گسترش پیدا میکند. هر داستان ناگزیر است داشتن موضوعی است. این موضوع در شکل کلی میتواند فقر، جنگ، عشق، مرگ، تنهایی، ترس یا هر مفهوم انسانی دیگری باشد. هر کدام از این موضوع هاو این مفاهیم کلی زیر مجموعههای زیادی دارند و داستانهای زیادی میتوان یافت که زیر مجموعه یکی از مفاهیم کلی قرار میگیرند. یافتن موضوع تازه برای داستان معمولاً با سختی همراه است. موضوعهای ناگفته یا کمتر گفته شده که مفهومی شریف و انسانی و نه لزوماً اخلاقی را در خود داشته باشند موضوعات طلاییاند.
موضوعهای یک داستان را میتوان به موضوعهای اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، فلسفی، شخصی، تخیلی، عاشقانه و انواع دیگر تقسیم کرد. این تقسیمبندی تأکیدی است بر این نکته که داستاننویسی از چنان نیرویی برخوردار است که تقریباً در همه حوزههای انسانی میتواند زمینه مناس
درونمایه یا مضمون دیدگاهی است که از خواندن داستان دریافت میشود. درونمایه در داستان کوتاه اهمیت ویژهای دارد. داستان کوتاه باید درونمایه واحدی داشته باشد. درونمایه هماهنگکننده سایر عناصر داستان است. جمال میرصادقی دربارهٔ تعریف درونمایه مینویسد:
درونمایه، مضمون یا تم، فکر اصلی و مسلط هر اثر ادبی است. خط یا رشتهای که در خلال اثر کشیده میشود و وضعیت و موقعیتهای داستان را به هم پیوند میدهد. به بیانی دیگر، درونمایه را به عنوان فکر و اندیشه حاکمی تعریف کردهاند که نویسنده در داستان اعمال میکند؛ و به همین جهت است که میگویند درونمایه هر اثری جهت فکری و ادراکی نویسندهاش را نشان میدهد.
تشخیص درونمایه در یک داستان کوتاه پیچیدهاست. نویسندگان غالباً ترجیح میدهند که درونمایه را واضح به خواننده تحمیل نکنند و خواننده باید با خواندن داستان درونمایه را درک کند، گاهی اندیشهٔ مسلط بر داستان، در قالب سخنان شخصیتهای داستان (به ویژه قهرمان-شخصیت اول-) نقل میشود. پیرنگ، زاویهی دید، توصیفها، عنوان داستان، لحظات کلیدی و تأکیدهای نمادین معمولاً شواهد خوبی برای یافتن معنای داستان بهشمار میرود. درونمایه، یکی از عناصر اصلی داستان کوتاه است، اما برخی از داستانها فاقد این عنصر هستند، مانند داستانهای جنایی و پلیسی یا داستانهای ترسناک که هدف آنها صرفاً سرگرمی مخاطب است.[۳][۴]
زمینه
شامل زمان و مکان داستان است. وضعیت آب و هوایی، شرایط اجتماعی و حس کلی داستان نیز از د
طرح یا پیرنگ، چارچوب هر داستان است با تکیه بر روابط علّی و معلولی. در طرح خطوط اصلی داستان به گونهای مرتبط و فشرده و بر اساس منطق سببیت روایت میشوند. در واقع طرح داستان پاسخی دقیق و مختصر به این پرسش که داستان در بارهٔ چه بود است. توجه به این نکته که طرح و خلاصه داستان با هم فرق دارند، ضروری است. در خلاصه داستان هدف نقل موجز و اجمالیِ داستان است در حالی که طرح، روایت نقشه (اسکلت) داستان با تأکید بر سببیت (Causality) داستان شکل گسترده طرحی است که نویسنده پیش از آفرینش داستان آن را ذهنی یا مکتوب طراحی کردهاست. نسبت طرح و داستان در ادبیات (داستانی) با مفهوم طرح اولیه و نقاشی کامل شده در هنر نقاشی کم شباهت نیست.
تعریف طرح بر خلاف تعریف داستان کوتاه کمتر مورد مناقشه قرار گرفتهاست. منتقدین اغلب طرح را نقل وقایع داستان بر اساس سببیت تعریف میکنند. ادوارد مورگان فوستر مثال میزند که «سلطان درگذشت و سپس ملکه مرد» داستان است اما «سلطان درگذشت و پس از چندی ملکه از اندوه بسیار درگذشت» طرح است. طرح را نقشه داستان نیز تعریف کردند.
ساختارِ طرح شامل شروع، ناپایداری، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره گشایی، پایان است.
ویژگیهای یک طرح:
- زمان طرح همیشه زمان حال است
- طرح همیشه به صورت سوم شخص نقل میشود.
- وقایع با رعایت توالیِ زمان مرتب میشود.
- عدم توجه به جزئیات
این ویژگیها بدون توجه به چگونگی استفاده آنها در داست