مردم فیلی: تفاوت میان نسخهها
جز ربات: انتقال رده به درخواست Modern Sciences از رده:جنایات جنگی در عراق به رده:جنایتهای جنگی در عراق |
به نسخهٔ 19168837 ویرایش Mazandar واگردانده شد: حذف منابع نامعتبر. (توینکل) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|related= [[کرد]]ها، [[لر]]ها و دیگر [[اقوام ایرانی تبار]] |
|related= [[کرد]]ها، [[لر]]ها و دیگر [[اقوام ایرانی تبار]] |
||
}} |
}} |
||
'''فِیلی''' به معنای ساکنان منطقه [[والیان فیلی]] است.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/feyli--2/ «دانشنامهٔ ایرانیکا» all the tribes in the region were called Feylī.</ref> که شامل گروهی از [[مردم لر|لرها]]<ref name=iranica1 /> (عمدتاً در [[لرستان]]) و |
'''فِیلی''' به معنای ساکنان منطقه [[والیان فیلی]] است.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/feyli--2/ «دانشنامهٔ ایرانیکا» all the tribes in the region were called Feylī.</ref> که شامل گروهی از [[مردم لر|لرها]]<ref name=iranica1 /> (عمدتاً در [[لرستان]]) سکونت دارند. در ایران بیشتر در استانهای [[استان لرستان|لرستان]] و [[استان همدان|همدان]] و [[استان ایلام|ایلام]]، زندگی میکنند. دو طایفه اصلی فیلی عبارتاند از [[ایل کرد]] و [[محکی]].<ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/feyli--2 FEYLĪ], group of Lor tribes located mainly in Luristan.</ref> در لغت نامه دهخدا فیلی طایفهای از لُران لُرستان یعنی طوایف اطراف [[خرمآباد]] فیلی ذکر شده است<ref>{{یادکرد وب|نویسنده =دهخدا|نشانی =http://www.vajehyab.com/dehkhoda/لر+فیلی |عنوان =لر فیلی | ناشر =واژه یاب |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۵ نوامبر ۲۰۱۳}}</ref> در برههای از تاریخ به دلیل تسلط ایل فیلی بر مناطق [[لر کوچک]] که از لرستان و ایلام و نیز بخشهایی از جنوب شرق کشور [[عراق]] متشکل بود، به همگی ساکنان این منطقه '''فِیلی''' گفته میشد.{{سخ}} |
||
<ref>http://www.faylee.org/english/studies/doc3.php '''Faylee Kurds Democratic Union'''.Faylee (Faylee, Faili, or Feli) Kurds are, as their name tells, an inseparable segment of the Kurdish population in Iraq and an integral part of the Kurdish nation,</ref> |
|||
<ref>http://www.bmrsg.org.au/faili-kurds-and-the-basij/ '''Blue Mountains Refugee Support Group ''' Faili Kurds and the Basij |
|||
</ref><ref>دایره المعارف بزرگ اسلام</ref> |
|||
(در باختر [[ایران]] و جنوب خاور [[کردستان عراق]])،<ref name=iranica1 /> سکونت دارند. در ایران بیشتر در استانهای [[استان لرستان|لرستان]] و [[استان همدان|همدان]] و [[استان ایلام|ایلام]]، زندگی میکنند. دو طایفه اصلی فیلی عبارتاند از [[ایل کرد]] و [[محکی]].<ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/feyli--2 FEYLĪ], group of Lor tribes located mainly in Luristan.</ref> در لغت نامه دهخدا فیلی طایفهای از لُران لُرستان یعنی طوایف اطراف [[خرمآباد]] فیلی ذکر شده است<ref>{{یادکرد وب|نویسنده =دهخدا|نشانی =http://www.vajehyab.com/dehkhoda/لر+فیلی |عنوان =لر فیلی | ناشر =واژه یاب |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۵ نوامبر ۲۰۱۳}}</ref> در برههای از تاریخ به دلیل تسلط ایل فیلی بر مناطق [[لر کوچک]] که از لرستان و ایلام و نیز بخشهایی از جنوب شرق کشور [[عراق]] متشکل بود، به همگی ساکنان این منطقه '''فِیلی''' گفته میشد.{{سخ}} |
|||
عشایر لر ایران به چهار دسته، ۱-[[لک]] ( [[زند]] ) ۲-[[بختیاری]] ۳-[[ممسنی]] ۴-[[فیلی]] تقسیم میشود. عشایر فیلی در نزدیکی خرمآباد، که بخشهایی از آن به طور فصلی به جایی با فاصله سه روز پیادهروی تا بغداد مهاجرت کردند.<ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/asayer-tribes The first category comprises two main and some other groups. One main group is the Lor, made up of four tribes: the Feylī near Ḵorramābād, whose sections migrated seasonally to within three days march from Baghdad; the Lak and Zand, whose winter quarters were in the mountains of ʿErāq (-e ʿAǰam) up to the domain of ʿAlī Šokr; the Baḵtīārī, who lived in ʿErāq (-e ʿAǰam) between Kūh-e Gīlū (= Kūhgīlūya), Behbahān, and Šūštar; and the Mamaysanī (= Mamasanī), who lived in Fārs. The other main group in this category consists of the Kurdish tribes: the Garrūs; the Kalhor; the Mokrī, whose abode stretched from Hamadān to the border of the Marāḡa district; and the Zaʿfarānlū, Saʿdānlū, Kavānlū, and Davānlū Kurds in the north of Khorasan. The remaining groups said in the document to be of Iranian origin are the Jalāyer around Marv-e Šāhīān, the Qarāʾī between Torbat (-e Ḥaydarīya) and (Torbat-e) Jām, the Langar, and the Jolāʾī. (In the other sources the Jalāyer and the Qarāʾī are counted as Turks)].</ref> |
|||
== زبان == |
== زبان == |
||
فیلیها به گویشهای متفاوتی سخن میگویند که معروفترین آنها گویش [[کردی فیلی]]، [[خرمآبادی|لری خرمآبادی]]، گویش چگنی و گویش [[لری شوهانی]] است.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/lori-dialects</ref> |
فیلیها به گویشهای متفاوتی سخن میگویند که معروفترین آنها گویش [[کردی فیلی]]، [[خرمآبادی|لری خرمآبادی]]، گویش چگنی یا چگنیونه و گویش [[لری شوهانی]] است.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/lori-dialects</ref> |
||
== جغرافیا == |
== جغرافیا == |
||
خط ۳۱: | خط ۲۷: | ||
دلایلی که مشوق رژیم [[حزب بعث عراق]] بودند تا با بغض و کینه با کردهای فیلی برخورد نماید عبارتند از: |
دلایلی که مشوق رژیم [[حزب بعث عراق]] بودند تا با بغض و کینه با کردهای فیلی برخورد نماید عبارتند از: |
||
* دلایل سیاسی، دینی، اقتصادی: پس از پیماننامهٔ مارس (آذار) سال ۱۹۷۰ میان دولت بعث عراق و کردها، دولت حزب بعث وعدههای خود را بجای نیاورد، دولت حزب بعث اهدافی را دنبال نمود تا بنیاد و شالودههای جمعیت شناسی و حتی شمار جمیعت مردم کرد را کاهش دهد. به ویژه آن که کردهای فیلی در صفوف مبارزاتی جنبش کرد قرارگرفته بودند و از رهبران این جنبش بودند. این نیز بیشک، تأثیر فراوانی در رژیم بعث داشت و تهدید بزرگی بر روان و روحیهٔ حزب بعث عراق به شمار میآمد. به همین دلیل، آغاز به بیرون راندن کردهای فیلی نمودند. در کنار آن، مسئلهٔ دین، نقش مهمی را در اخراج نمودن و نابودی این قشر داشت. چون که اغلب کردهای فیلی دارای مذهب شیعه بودند و [[صدام]] نیز از شیعیان متنفر بود. یکی دیگر دلایل اقتصادی بود. پس از آن که یهودیان و ارمنیان در کشور عراق نماندند، اقتصاد کشور به تمامی در دست تجار و بازرگانان کرد فیلی بود. این بود که حزب بعث عراق از همان آغاز قبضه نمودن قدرت، نیتش را به اجرا درآورد و شروع به اخراج و نابود نمودن بازرگانان کرد فیلی نمود و همه داراییها و اموال آنان را نیز مصادره نمود.<ref>[http://www.shafaaq.com/fa/2010-07-25-10-37-27/2010-07-25-10-38-07/2195-2011-04-11-11-58-58.html دلایل اخراج و نابودی کردان فیلی چه بود؟]</ref> |
* دلایل سیاسی، دینی، اقتصادی: پس از پیماننامهٔ مارس (آذار) سال ۱۹۷۰ میان دولت بعث عراق و کردها، دولت حزب بعث وعدههای خود را بجای نیاورد، دولت حزب بعث اهدافی را دنبال نمود تا بنیاد و شالودههای جمعیت شناسی و حتی شمار جمیعت مردم کرد را کاهش دهد. به ویژه آن که کردهای فیلی در صفوف مبارزاتی جنبش کرد قرارگرفته بودند و از رهبران این جنبش بودند. این نیز بیشک، تأثیر فراوانی در رژیم بعث داشت و تهدید بزرگی بر روان و روحیهٔ حزب بعث عراق به شمار میآمد. به همین دلیل، آغاز به بیرون راندن کردهای فیلی نمودند. در کنار آن، مسئلهٔ دین، نقش مهمی را در اخراج نمودن و نابودی این قشر داشت. چون که اغلب کردهای فیلی دارای مذهب شیعه بودند و [[صدام]] نیز از شیعیان متنفر بود. یکی دیگر دلایل اقتصادی بود. پس از آن که یهودیان و ارمنیان در کشور عراق نماندند، اقتصاد کشور به تمامی در دست تجار و بازرگانان کرد فیلی بود. این بود که حزب بعث عراق از همان آغاز قبضه نمودن قدرت، نیتش را به اجرا درآورد و شروع به اخراج و نابود نمودن بازرگانان کرد فیلی نمود و همه داراییها و اموال آنان را نیز مصادره نمود.<ref>[http://www.shafaaq.com/fa/2010-07-25-10-37-27/2010-07-25-10-38-07/2195-2011-04-11-11-58-58.html دلایل اخراج و نابودی کردان فیلی چه بود؟]</ref> |
||
[[دادگاه عالی جنایی عراق]] جنایتهای رژیم بعث در دهه ۸۰ میلادی در مورد کردهای فیلی نظیر [[کشتار جمعی]] و [[کوچ اجباری کردهای فیلی]] در دهه ۸۰ میلادی را [[نسلکشی]] (ژنوساید) اعلام کردند.<ref>[http://www.kurdistanukurd.com/Diriyje_F.aspx?Babet=HewalK&Jimare=802::کردستان و کرد::<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> |
|||
== تاریخ == |
== تاریخ == |
||
خط ۳۸: | خط ۳۲: | ||
=== معاصر === |
=== معاصر === |
||
گروهی از فیلیها در زمان کریمخان زند او را تا فارس همراهی کردند و در همانجا ساکن شدند. پس از کریم خان عدّه زیادی از این طایفه به همراه [[لطفعلیخان زند]] در بمِ کرمان کشته شده و بقیّه از بیم کینه آغامحمّدخان قاجار به مرور در ایل قشقایی ادغام گردیدند و تدریجاً به زبان ترکی قشقایی تکلّم کردند. تا شروع حکومت ناصرالدّین شاه که از زندگی عشایری دست کشیده، به شیراز مراجعت و در محلّ کنونی دروازه سعدی ساکن میشوند و در زمان مشروطه با آزادی خواهان هم صدا میگردند. دستگاه حاکم زمان به بریدن سر دو نفر از بزرگان فیلی به نام '''حسنقلی خان''' و '''امامقلی خان''' مبادرت مینمایند که شرح این ماجرا در کتاب '''فارس و جنگ بینالملل''' نوشته '''آدمیت''' به تفصیل آمدهاست واین فامیل بزرگ از آن زمان تاکنون در شیراز و خارج ازکشور با شهرتهای فامیلی: فیلی، فیلی زاده، فیلی قشقایی، فیلی شیرازی و فیلی صفایی معروف میباشند.<ref>فارس و جنگ بینالملل. نوشته آدمیت.</ref> |
گروهی از فیلیها در زمان کریمخان زند او را تا فارس همراهی کردند و در همانجا ساکن شدند. پس از کریم خان عدّه زیادی از این طایفه به همراه [[لطفعلیخان زند]] در بمِ کرمان کشته شده و بقیّه از بیم کینه آغامحمّدخان قاجار به مرور در ایل قشقایی ادغام گردیدند و تدریجاً به زبان ترکی قشقایی تکلّم کردند. تا شروع حکومت ناصرالدّین شاه که از زندگی عشایری دست کشیده، به شیراز مراجعت و در محلّ کنونی دروازه سعدی ساکن میشوند و در زمان مشروطه با آزادی خواهان هم صدا میگردند. دستگاه حاکم زمان به بریدن سر دو نفر از بزرگان فیلی به نام '''حسنقلی خان''' و '''امامقلی خان''' مبادرت مینمایند که شرح این ماجرا در کتاب '''فارس و جنگ بینالملل''' نوشته '''آدمیت''' به تفصیل آمدهاست واین فامیل بزرگ از آن زمان تاکنون در شیراز و خارج ازکشور با شهرتهای فامیلی: فیلی، فیلی زاده، فیلی قشقایی، فیلی شیرازی و فیلی صفایی معروف میباشند.<ref>فارس و جنگ بینالملل. نوشته آدمیت.</ref> |
||
=== منطقهای === |
|||
در دوران دویست سال حکومت [[والیان فیلی]] بویژه [[حسینخان سولویزی]]، تمامی ایلهای منطقه به نام فیلی معروف بودند ولی پس از اینکه ناحیه [[پیشکوه]] به دست [[محمدعلی میرزا دولتشاه]] (حاکم کرمانشاه و پسر بزرگ فتحعلیشاه قاجار) افتاد، تنها منطقه [[پشتکوه]] در دست والی محلی ماند و از آنجا که نام فیلی با نام خاندان سولویزی گره خورده بود نام فیلی پس از آن تنها به ناحیه پشتکوه اطلاق شد.<ref>George Nathaniel Curzon. Persia and the Persian Question: Volume 1, p. 278;</ref> |
|||
== پانویس == |
== پانویس == |
||
خط ۵۰: | خط ۴۷: | ||
[[رده:افراد سلب تابعیتشده]] |
[[رده:افراد سلب تابعیتشده]] |
||
[[رده:ایلات جنوب کردستان]] |
[[رده:ایلات جنوب کردستان]] |
||
[[رده: |
[[رده:جنایات جنگی در عراق]] |
||
[[رده:جوامع شیعه]] |
[[رده:جوامع شیعه]] |
||
[[رده:شیعیان]] |
[[رده:شیعیان]] |
||
[[رده:عشایر ایران]] |
[[رده:عشایر ایران]] |
||
[[رده:کردستان ایران]] |
|||
[[رده:کردستان عراق]] |
|||
[[رده:گروههای قومی جداشده توسط مرزهای بینالمللی]] |
[[رده:گروههای قومی جداشده توسط مرزهای بینالمللی]] |
||
[[رده:لرها]] |
[[رده:لرها]] |
||
[[رده:مردمان ایرانیتبار]] |
[[رده:مردمان ایرانیتبار]] |
||
[[رده:کردها]] |
نسخهٔ ۲۴ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۰۰
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
---|---|
ایران، استانهای لرستان، ایلام، قزوین و خوزستان[۱] عراق، استانهای میسان، دیاله و واسط[۱] | |
زبانها | |
(کردی فیلی، شوهانی، فیلی، مهکی، مکی) | |
دین | |
شیعه، یارسان | |
قومیتهای وابسته | |
کردها، لرها و دیگر اقوام ایرانی تبار |
فِیلی به معنای ساکنان منطقه والیان فیلی است.[۲] که شامل گروهی از لرها[۱] (عمدتاً در لرستان) سکونت دارند. در ایران بیشتر در استانهای لرستان و همدان و ایلام، زندگی میکنند. دو طایفه اصلی فیلی عبارتاند از ایل کرد و محکی.[۳] در لغت نامه دهخدا فیلی طایفهای از لُران لُرستان یعنی طوایف اطراف خرمآباد فیلی ذکر شده است[۴] در برههای از تاریخ به دلیل تسلط ایل فیلی بر مناطق لر کوچک که از لرستان و ایلام و نیز بخشهایی از جنوب شرق کشور عراق متشکل بود، به همگی ساکنان این منطقه فِیلی گفته میشد.
عشایر لر ایران به چهار دسته، ۱-لک ( زند ) ۲-بختیاری ۳-ممسنی ۴-فیلی تقسیم میشود. عشایر فیلی در نزدیکی خرمآباد، که بخشهایی از آن به طور فصلی به جایی با فاصله سه روز پیادهروی تا بغداد مهاجرت کردند.[۵]
زبان
فیلیها به گویشهای متفاوتی سخن میگویند که معروفترین آنها گویش کردی فیلی، لری خرمآبادی، گویش چگنی یا چگنیونه و گویش لری شوهانی است.[۶]
جغرافیا
در ایران فیلیها ساکن شهرهای ملکشاهی، ایلام، سیروان، چرداول، صالح آباد، موسیان، بدره؛ دهلران، آبدانان، الشتر، کوهدشت، دلفان، اندیمشک و دو طرف کبیرکوه میباشند.
در عراق فیلیها ساکن مناطق بغداد؛ استان دیاله، شهربان (مقدادیه فعلی)؛ بدره؛ زرباطیه؛ جاسن؛ کوت، عزیزیه، زهایرات، بعقوبه و هم چنین شهرهای شیخ سعد؛ علی شرقی؛ علی غربی و کوفه هستند.[۷] از آغاز بنیانگذاری دولت عراق تا به امروز، امور ثبت احوال و شناسنامه به ویژه در شهرهای مرکزی و جنوب عراق و در شمال بغداد و برخی از استانهای تحت سیطره اداره ثبت احوال از مهمترین امور میباشند. برای نمونه؛ اگر فرزندان خانوادهای فیلی، تحصیلات متوسطه خود را به پایان برسانند و خواهان ورود به دانشگاه باشند. بدون تردید باید خانوادهٔ او از صفر شروع مینمودند و هرچه سند قدیمی را از دوران عثمانی در دست داشتند، جمع مینمودند و همراه با آن فیش پرداخت آب بها و برق را همانند اسنادی به آن دانشگاه ارایه میدادند تا فرزند آنان را برای ادامه تحصیل بپذیرند. هنوز هزاران فیلی در ایران و دولتهای دیگر و صدها هزار از آنان در داخل عراق، شناسنامه دریافت نکردهاند. در میان آنان کسانی وجود دارد که رژیم صدام چندین بار او را تاراج نمودهاست؛ و هنوز حقوق بازگشت را ندارند.[۸]
دلایلی که مشوق رژیم حزب بعث عراق بودند تا با بغض و کینه با کردهای فیلی برخورد نماید عبارتند از:
- دلایل سیاسی، دینی، اقتصادی: پس از پیماننامهٔ مارس (آذار) سال ۱۹۷۰ میان دولت بعث عراق و کردها، دولت حزب بعث وعدههای خود را بجای نیاورد، دولت حزب بعث اهدافی را دنبال نمود تا بنیاد و شالودههای جمعیت شناسی و حتی شمار جمیعت مردم کرد را کاهش دهد. به ویژه آن که کردهای فیلی در صفوف مبارزاتی جنبش کرد قرارگرفته بودند و از رهبران این جنبش بودند. این نیز بیشک، تأثیر فراوانی در رژیم بعث داشت و تهدید بزرگی بر روان و روحیهٔ حزب بعث عراق به شمار میآمد. به همین دلیل، آغاز به بیرون راندن کردهای فیلی نمودند. در کنار آن، مسئلهٔ دین، نقش مهمی را در اخراج نمودن و نابودی این قشر داشت. چون که اغلب کردهای فیلی دارای مذهب شیعه بودند و صدام نیز از شیعیان متنفر بود. یکی دیگر دلایل اقتصادی بود. پس از آن که یهودیان و ارمنیان در کشور عراق نماندند، اقتصاد کشور به تمامی در دست تجار و بازرگانان کرد فیلی بود. این بود که حزب بعث عراق از همان آغاز قبضه نمودن قدرت، نیتش را به اجرا درآورد و شروع به اخراج و نابود نمودن بازرگانان کرد فیلی نمود و همه داراییها و اموال آنان را نیز مصادره نمود.[۹]
تاریخ
باستان
معاصر
گروهی از فیلیها در زمان کریمخان زند او را تا فارس همراهی کردند و در همانجا ساکن شدند. پس از کریم خان عدّه زیادی از این طایفه به همراه لطفعلیخان زند در بمِ کرمان کشته شده و بقیّه از بیم کینه آغامحمّدخان قاجار به مرور در ایل قشقایی ادغام گردیدند و تدریجاً به زبان ترکی قشقایی تکلّم کردند. تا شروع حکومت ناصرالدّین شاه که از زندگی عشایری دست کشیده، به شیراز مراجعت و در محلّ کنونی دروازه سعدی ساکن میشوند و در زمان مشروطه با آزادی خواهان هم صدا میگردند. دستگاه حاکم زمان به بریدن سر دو نفر از بزرگان فیلی به نام حسنقلی خان و امامقلی خان مبادرت مینمایند که شرح این ماجرا در کتاب فارس و جنگ بینالملل نوشته آدمیت به تفصیل آمدهاست واین فامیل بزرگ از آن زمان تاکنون در شیراز و خارج ازکشور با شهرتهای فامیلی: فیلی، فیلی زاده، فیلی قشقایی، فیلی شیرازی و فیلی صفایی معروف میباشند.[۱۰]
منطقهای
در دوران دویست سال حکومت والیان فیلی بویژه حسینخان سولویزی، تمامی ایلهای منطقه به نام فیلی معروف بودند ولی پس از اینکه ناحیه پیشکوه به دست محمدعلی میرزا دولتشاه (حاکم کرمانشاه و پسر بزرگ فتحعلیشاه قاجار) افتاد، تنها منطقه پشتکوه در دست والی محلی ماند و از آنجا که نام فیلی با نام خاندان سولویزی گره خورده بود نام فیلی پس از آن تنها به ناحیه پشتکوه اطلاق شد.[۱۱]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «FEYLĪ». iranica. دریافتشده در ۲۵ آوریل ۲۰۱۴.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/feyli--2/ «دانشنامهٔ ایرانیکا» all the tribes in the region were called Feylī.
- ↑ FEYLĪ, group of Lor tribes located mainly in Luristan.
- ↑ دهخدا. «لر فیلی». واژه یاب. دریافتشده در ۵ نوامبر ۲۰۱۳.
- ↑ The first category comprises two main and some other groups. One main group is the Lor, made up of four tribes: the Feylī near Ḵorramābād, whose sections migrated seasonally to within three days march from Baghdad; the Lak and Zand, whose winter quarters were in the mountains of ʿErāq (-e ʿAǰam) up to the domain of ʿAlī Šokr; the Baḵtīārī, who lived in ʿErāq (-e ʿAǰam) between Kūh-e Gīlū (= Kūhgīlūya), Behbahān, and Šūštar; and the Mamaysanī (= Mamasanī), who lived in Fārs. The other main group in this category consists of the Kurdish tribes: the Garrūs; the Kalhor; the Mokrī, whose abode stretched from Hamadān to the border of the Marāḡa district; and the Zaʿfarānlū, Saʿdānlū, Kavānlū, and Davānlū Kurds in the north of Khorasan. The remaining groups said in the document to be of Iranian origin are the Jalāyer around Marv-e Šāhīān, the Qarāʾī between Torbat (-e Ḥaydarīya) and (Torbat-e) Jām, the Langar, and the Jolāʾī. (In the other sources the Jalāyer and the Qarāʾī are counted as Turks).
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/lori-dialects
- ↑ کردان فیلی و انقلاب دههٔ بیست قرن گذشته
- ↑ فیلیان در برابر سند بخشش بهشتی به نام شناسنامه!
- ↑ دلایل اخراج و نابودی کردان فیلی چه بود؟
- ↑ فارس و جنگ بینالملل. نوشته آدمیت.
- ↑ George Nathaniel Curzon. Persia and the Persian Question: Volume 1, p. 278;