گشتالت: تفاوت میان نسخهها
جز ربات: افزودن ky:Гештальт |
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۳) +مرتب(۲.۷): + رده:شاخههای روانشناسی |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
اهمیت [[پدیده فای]] در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند فرق دارد. احساس حرکت توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت به نحوی ازترکیب عناصر به دست میآید. . |
اهمیت [[پدیده فای]] در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند فرق دارد. احساس حرکت توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت به نحوی ازترکیب عناصر به دست میآید. . |
||
== منابع == |
== منابع == |
||
{{پانویس}} |
|||
* {{یادکرد|فصل= |کتاب=نظریههای یادگیری|نویسنده=هرگنهان، السون |ترجمه=علی اکبر سیف|ناشر=نشر دوران|چاپ=ششم|شهر=تهران |کوشش= |ویرایش=ششم |صفحه=310-278 |سال=۱۳۸۲|شابک= |
* {{یادکرد|فصل= |کتاب=نظریههای یادگیری|نویسنده=هرگنهان، السون |ترجمه=علی اکبر سیف|ناشر=نشر دوران|چاپ=ششم|شهر=تهران |کوشش= |ویرایش=ششم |صفحه=310-278 |سال=۱۳۸۲|شابک=}} |
||
{{روانشناسی}} |
{{روانشناسی}} |
||
خط ۳۲: | خط ۲۶: | ||
[[رده:روانشناسی]] |
[[رده:روانشناسی]] |
||
[[رده:روانشناسی شناختی]] |
[[رده:روانشناسی شناختی]] |
||
[[رده:شاخههای روانشناسی]] |
|||
[[رده:مکاتب روانشناسی]] |
[[رده:مکاتب روانشناسی]] |
||
[[رده:طراحی گرافیک]] |
[[رده:طراحی گرافیک]] |
نسخهٔ ۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۳
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
گشتالت (به آلمانی: Gestalt) نام یک مکتب در روانشناسی و نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در قرن بیستم است که نظریات مکس ورتایمر را مبنای کار خود درزمینه بررسی یادگیری قرار دادند.
بنیانگذاران این نهضت مکس ورتایمر (۱۹۴۳-۱۸۸۰) و دو همکار دیگرش به نامهای ولفگانگ کهلر (۱۹۶۷-۱۸۸۷) و کورت کافکا (۱۹۴۱-۱۸۸۶) بودند و احتمالا این نهضت پس از انتشار مقاله مکس ورتایمر درباره حرکت آشکار در ۱۹۱۲ شکل گرفت.
نظریه گشتالت
گشتالت در آلمانی به معنای «انگاره» (configuration) یا شکل (form) است. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که گرچه تجربههای روانشناختی از عناصر حسی ناشی میشوند، اما باخود این عناصر تفاوت دارند. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که یک ارگانیزم چیزی به تجربه میافزاید که در دادههای حسی وجود نداردو آنها آن چیز را سازمان (organization) نامیدند و همانطورکه بیان شد گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است. طبق نظریه گشتالت ما دنیا را در کلهای معنیدار تجربه میکنیم و محرکهای جداگانه را نمیبینیم و کلا هرآنچه میبینیم محرکهای ترکیب یافته در سازمانها(گشتالتها)یی است که برای ما معنی دارند.
طبق این نظریه کل چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است. برای مثال مابا گوش فرا دادن به نتهای مجزای یک ارکستر سمفونی قادر به درک تجربه گوش دادن به خود آن نیستیم ودر حقیقت موسیقی حاصل از ارکستر چیزی فراتر از مجموع نتهای مختلفی است که توسط نوازندگان مختلف اجرا میشود. آهنگ دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که بامجموع قسمتهای آن متفاوت است.
چگونگی شکلگیری نظریه گشتالت
مکس ورتایمر در راه تعطیلات هنگام مسافرت با قطار به شهر رایلند به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد مینمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو میرود(درست همانند آنچه که در کارتونهای انیمیشن اتفاق میافتد و ما بادیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور میکنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را میبینیم) . وی پس از این تجربه قطار را ترک نمود و یک حرکتنما (stroboscope) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد میشود و این را پدیده فای نامید. این کشف تاثیری عمیق برتاریخ روانشناسی به جای نهاد.
اهمیت پدیده فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند فرق دارد. احساس حرکت توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت به نحوی ازترکیب عناصر به دست میآید. .
منابع
- هرگنهان، السون (۱۳۸۲)، نظریههای یادگیری، ترجمهٔ علی اکبر سیف (ویراست ششم)، تهران: نشر دوران، ص. ۳۱۰-۲۷۸ پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک)