بیانیه بالفور: تفاوت میان نسخهها
تکمیل مقدمه |
ایجاد بخش پیشینه و اصلاح ترجمه بیانیه. برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{درستی|تاریخ=سپتامبر ۲۰۱۹}} |
{{درستی|تاریخ=سپتامبر ۲۰۱۹}} |
||
{{طرفداری}} |
{{طرفداری}} |
||
[[پرونده:Balfour_portrait_and_declaration.JPG|چپ|بندانگشتی|اصل نامه [[آرتور جیمز بالفور]] به بارون [[والتر روتشیلد]] که بعدها به «بیانیه بالفور» مشهور شد.]] |
[[پرونده:Balfour_portrait_and_declaration.JPG|چپ|بندانگشتی|اصل نامه [[آرتور جیمز بالفور]] به بارون [[والتر روتشیلد]] که بعدها به «بیانیه بالفور» مشهور شد.|307x307پیکسل]] |
||
'''بیانیه بالفور''' {{انگلیسی|Balfour Declaration}} اعلامیهای تاریخی است که [[دولت بریتانیا]] در سال ۱۹۱۷ میلادی و در خلال [[جنگ جهانی اول]]، برای اعلام حمایت از ایجاد یک «خانهٔ ملّی برای مردمان یهودی» در [[فلسطین]] صادر کرد. فلسطین در آن زمان جزو قلمرو و تحت کنترل [[امپراتوری عثمانی]] بود و اقلیت کوچکی از [[یهودیان]] در آن زندگی میکردند. این بیانیه در قالب نامهٔ مورخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ [[آرتور جیمز بالفور]] ([[وزارت امور خارجهٔ بریتانیا|وزیر خارجهٔ |
'''بیانیه بالفور''' {{انگلیسی|Balfour Declaration}} اعلامیهای تاریخی است که [[دولت بریتانیا]] در سال ۱۹۱۷ میلادی و در خلال [[جنگ جهانی اول]]، برای اعلام حمایت از ایجاد یک «خانهٔ ملّی برای مردمان یهودی» در [[فلسطین]] صادر کرد. فلسطین در آن زمان جزو قلمرو و تحت کنترل [[امپراتوری عثمانی]] بود و اقلیت کوچکی از [[یهودیان]] در آن زندگی میکردند. این بیانیه در قالب نامهٔ مورخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ [[آرتور جیمز بالفور]] ([[وزارت امور خارجهٔ بریتانیا|وزیر خارجهٔ بریتانیا]]) خطاب به [[والتر روتشیلد|لرد روتشیلد]] (یکی از رهبران جامعهٔ یهودیان بریتانیا) و برای ارسال به فدراسیون صهیونیسم در بریتانیای کبیر و ایرلند ارسال شد. متن این بیانیه در ۹ نوامبر ۱۹۱۷ در مطبوعات منتشر شد.<ref>[http://www.britannica.com/EBchecked/topic/50162/Balfour-Declaration Balfour Declaration], Encyclopædia Britannica</ref><ref name="دانشگاه ایالتی واشینگتون">{{cite web|url=http://www.wsu.edu/~wldciv/world_civ_reader/world_civ_reader_2/balfour.html|title=The Balfour Declaration (۱۹۱۷)|accessdate=۲۰۱۱-۰۱-۰۲}}</ref> |
||
بلافاصله پس از اعلام جنگ بریتانیا علیه [[امپراتوری عثمانی]] در نوامبر ۱۹۱۴، کابینهٔ جنگ بریتانیا شروع به بررسی آیندهٔ فلسطین کرد. طی دو ماه، یکی از اعضای [[صهیونیسم|صهیونیست]] کابینه به نام [[هربرت ساموئل]]، یادداشتی را به کابینه تسلیم کرد که در آن پیشنهاد شده بود برای جلب حمایت یهودیان جهان از دولت بریتانیا در [[جنگ جهانی اول]]، این دولت از اهداف و بلندپروازیهای صهیونیستی پشتیبانی کند. در آوریل ۱۹۱۵، [[هربرت هنری اسکویت]] (نخستوزیر بریتانیا) کمیتهای را برای تعیین سیاست بریتانیا در قبال امپراتوری عثمانی از جمله درخصوص فلسطین تشکیل داد. اسکویت طرفدار حفظ و اصلاح امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ بود اما در دسامبر ۱۹۱۶ استعفا داد. جانشین او، [[دیوید لوید جرج]]، طرفدار تجزیهٔ امپراتوری عثمانی بود. اولین مذاکرات بین بریتانیا و صهیونیستها در کنفرانسی به تاریخ ۷ فوریه ۱۹۱۷ انجام شد که [[مارک سایکس|سر مارک سایکس]] و رهبران صهیونیست در آن شرکت داشتند. پیرو مباحث این کنفرانس و مذاکرات بعد از آن، بالفور در ۱۹ ژوئن از [[والتر روتشیلد|روتشیلد]] و [[حییم وایزمن]] درخواست کرد که پیشنویس بیانیهٔ عمومی را تهیه و ارائه کنند. کابینهٔ بریتانیا در سپتامبر و اکتبر آن سال چندین پیشنویس را مورد بحث و بررسی قرار داد که در این روند از یهودیان صهیونیست و ضدصهیونیست نیز نظرخواهی میشد اما مردم بومی ساکن فلسطین هیچ حضور یا نمایندگیای در این مذاکرات نداشتند. |
بلافاصله پس از اعلام جنگ بریتانیا علیه [[امپراتوری عثمانی]] در نوامبر ۱۹۱۴، کابینهٔ جنگ بریتانیا شروع به بررسی آیندهٔ فلسطین کرد. طی دو ماه، یکی از اعضای [[صهیونیسم|صهیونیست]] کابینه به نام [[هربرت ساموئل]]، یادداشتی را به کابینه تسلیم کرد که در آن پیشنهاد شده بود برای جلب حمایت یهودیان جهان از دولت بریتانیا در [[جنگ جهانی اول]]، این دولت از اهداف و بلندپروازیهای صهیونیستی پشتیبانی کند. در آوریل ۱۹۱۵، [[هربرت هنری اسکویت]] (نخستوزیر بریتانیا) کمیتهای را برای تعیین سیاست بریتانیا در قبال امپراتوری عثمانی از جمله درخصوص فلسطین تشکیل داد. اسکویت طرفدار حفظ و اصلاح امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ بود اما در دسامبر ۱۹۱۶ استعفا داد. جانشین او، [[دیوید لوید جرج]]، طرفدار تجزیهٔ امپراتوری عثمانی بود. اولین مذاکرات بین بریتانیا و صهیونیستها در کنفرانسی به تاریخ ۷ فوریه ۱۹۱۷ انجام شد که [[مارک سایکس|سر مارک سایکس]] و رهبران صهیونیست در آن شرکت داشتند. پیرو مباحث این کنفرانس و مذاکرات بعد از آن، بالفور در ۱۹ ژوئن از [[والتر روتشیلد|روتشیلد]] و [[حییم وایزمن]] درخواست کرد که پیشنویس بیانیهٔ عمومی را تهیه و ارائه کنند. کابینهٔ بریتانیا در سپتامبر و اکتبر آن سال چندین پیشنویس را مورد بحث و بررسی قرار داد که در این روند از یهودیان صهیونیست و ضدصهیونیست نیز نظرخواهی میشد اما مردم بومی ساکن فلسطین هیچ حضور یا نمایندگیای در این مذاکرات نداشتند. |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
بیانیهٔ بالفور پیامدهای درازمدت بسیاری داشته است. صدور این بیانیه باعث افزایش چشمگیر حمایت از صهیونیسم در میان یهودیان سراسر جهان شد. این بیانیه، یکی از عناصر مرکزی در سند مؤسس [[قیمومت بریتانیا بر فلسطین]] بود که سرزمین تحت این قیمومت بعدها تبدیل به [[اسرائیل]] و [[سرزمینهای فلسطینی]] شد. در نتیجه، بیانیهٔ بالفور یکی از علل اساسی [[منازعه فلسطین-اسرائیل]] محسوب میشود که اغلب به عنوان دشوارترین و حلنشدنیترین منازعهٔ جهان از آن یاد میکنند. چندین بُعد از این بیانیه همچنان محل اختلاف و مناقشه است از جمله اینکه آیا بیانیهٔ بالفور ناقض قولها و وعدههای قبلیای که بریتانیا در جریان مکاتبات مکماهون به [[شریف حسین]] ([[نژاده مکه|شریف مکه]] و امیر [[حجاز]]) داد، بوده است یا خیر. |
بیانیهٔ بالفور پیامدهای درازمدت بسیاری داشته است. صدور این بیانیه باعث افزایش چشمگیر حمایت از صهیونیسم در میان یهودیان سراسر جهان شد. این بیانیه، یکی از عناصر مرکزی در سند مؤسس [[قیمومت بریتانیا بر فلسطین]] بود که سرزمین تحت این قیمومت بعدها تبدیل به [[اسرائیل]] و [[سرزمینهای فلسطینی]] شد. در نتیجه، بیانیهٔ بالفور یکی از علل اساسی [[منازعه فلسطین-اسرائیل]] محسوب میشود که اغلب به عنوان دشوارترین و حلنشدنیترین منازعهٔ جهان از آن یاد میکنند. چندین بُعد از این بیانیه همچنان محل اختلاف و مناقشه است از جمله اینکه آیا بیانیهٔ بالفور ناقض قولها و وعدههای قبلیای که بریتانیا در جریان مکاتبات مکماهون به [[شریف حسین]] ([[نژاده مکه|شریف مکه]] و امیر [[حجاز]]) داد، بوده است یا خیر. |
||
== ترجمهٔ |
== ترجمهٔ بیانیهٔ بالفور == |
||
{{نقل قول|لرد روتشیلد گرامی |
|||
{{نقل قول|وزارت خارجه بریتانیا؛ دوم نوامبر ۱۹۱۷ میلادی |
|||
بسیار خوشوقتم که از جانب دولت اعلیحضرت، اعلام همدلی ذیل با آرمانهای یهودیان صهیونیست را که به کابینه تقدیم و با آن موافقت شده ابلاغ نمایم. |
|||
لرد [[والتر روتشیلد|روتشیلد]] عزیز. |
|||
«دولت اعلیحضرت نسبت به ایجاد یک خانهٔ ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد و تمام تلاش خود را برای تسهیل دستیابی به این هدف به کار خواهد بست؛ البته باید بهروشنی دانست که هرگز نباید کاری انجام شود که ممکن است به حقوق مدنی و مذهبی جوامع غیریهودی موجود در فلسطین یا حقوق و وضعیت سیاسی یهودیان در هر کشور دیگر، خدشهای وارد سازد. |
|||
با افتخار، از سوی [[جرج پنجم (پادشاهی متحده)|اعلیحضرت پادشاه بریتانیا]] به پیشگاه شما بیان میدارم که درخواست شما به کابینهٔ دولت [[بریتانیا]] فرستاده شد و مورد پذیرش قرار گرفت. |
|||
سپاسگزار خواهم شد اگر این بیانیه را به اطلاع فدراسیون صهیونیسم برسانید. |
|||
اعلیحضرت با تشکیل یک خانهٔ ملی برای یهودیان در فلسطین موافقت کردهاند و بیشترین تلاششان را به کار میگیرند تا این کار به سرانجام برسد. |
|||
⚫ | |||
بسیار روشن است که نباید حقوق شهروندی و دینی ساکنین غیریهودی و بومی فلسطین پایمال شود و همچنین نباید نیازهای حقوقی و سیاسی کشورهای آن ناحیه دستخوش تغییر قرار گیرد. چنانچه این بیانیه را به پیشگاه [[صهیونیسم|انجمن صهیونی]] ارائه بفرمایید سپاسگزار خواهم شد. |
|||
== پیشینه == |
|||
⚫ | |||
=== حمایتهای اولیهٔ دولت بریتانیا === |
|||
[[پرونده:Memorandum to Protestant Monarchs of Europe for the restoration of the Jews to Palestine, Colonial Times 1841.jpg|بندانگشتی|یادداشتی خطاب به پادشاهان پروتستان اروپا مبنی بر بازگشت یهودیان به فلسطین، که در سال ۱۸۴۱ در روزنامه کولونیال تایمز منتشر شده است.]] |
|||
نخستین حمایتهای سیاسی بریتانیا از افزایش حضور یهودیان در منطقهٔ [[فلسطین]]، مبتنی بر محاسبات [[ژئوپلیتیک]] بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Renton, James (2007). The Zionist Masquerade: The Birth of the Anglo-Zionist Alliance 1914–1918. Palgrave Macmillan. ISBN 978-0-230-54718-6.}}</ref> این حمایت در اوایل دههٔ ۱۸۴۰<ref>{{Cite journal|last=Scholch|first=Alexander|date=1992-10-01|title=Britain in Palestine, 1838-1882: The Roots of the Balfour Policy|url=https://doi.org/10.2307/2537686|journal=Journal of Palestine Studies|volume=22|issue=1|pages=39–56|doi=10.2307/2537686|issn=0377-919X}}</ref> به رهبری [[لرد پالمرستون]] و در پی اشغال سوریه و فلسطین توسط فرماندار عثمانی جداییطلب به نام [[محمدعلی پاشا]] آغاز شد.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=Stein, Leonard (1961). The Balfour Declaration. Simon & Schuster. ISBN 978-965-223-448-3.}}</ref><ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=Liebreich, Freddy (2004). Britain's Naval and Political Reaction to the Illegal Immigration of Jews to Palestine, 1945–1949. Routledge. ISBN 978-1-135-76694-8.}}</ref> در این دوران، نفوذ [[فرانسه]] در فلسطین و [[خاورمیانه]] افزایش یافته و نقش فرانسه به عنوان پشتیبان جوامع [[کاتولیک]] شروع به رشد کرده بود. [[روسیه]] هم به عنوان پشتیبان جوامع [[ارتدکس شرقی]] در همین مناطق دارای نفوذ بالایی شده بود. در این میان بریتانیا حوزهٔ نفوذ مهمی در این منطقه نداشت<ref name=":0" /> و لذا نیاز میدید که منطقهای تحت حفاظت و نفوذ خود را یافته یا ایجاد کند.<ref>{{Cite journal|last=Scholch|first=Alexander|date=1992-10-01|title=Britain in Palestine, 1838-1882: The Roots of the Balfour Policy|url=https://doi.org/10.2307/2537686|journal=Journal of Palestine Studies|volume=22|issue=1|pages=39–56|doi=10.2307/2537686|issn=0377-919X}}</ref> این ملاحظات سیاسی مورد حمایت و همدلی [[مسیحیت انجیلی|مسیحیان انجیلی]] بود که در اواسط قرن نوزدهم در میان الیت سیاسی بریتانیا راه پیدا کرده بودند و به «[[صهیونیسم مسیحی|بازگرداندن یهودیان]]» به فلسطین اعتقاد داشتند، از جمله لرد شفتسبری.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Wayback Machine|نشانی=https://web.archive.org/web/20171012111417/http://www.beck-shop.de/fachbuch/leseprobe/9780521515184_Excerpt_001.pdf|وبگاه=web.archive.org|بازبینی=2022-06-08}}</ref> [[وزارت امور خارجه بریتانیا]] یهودیان را فعالانه تشویق به مهاجرت به فلسطین میکرد که برجستهترین نمونهٔ آن نامهٔ چارلز هنری چرچیل به [[موسی مونتیفیوری]] (رهبران جامعهٔ یهودیان بریتانیا) قابل مشاهده است.<ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=Friedman, Isaiah (1973). The Question of Palestine: British-Jewish-Arab Relations, 1914–1918. Transaction Publishers. ISBN 978-1-4128-3868-9.}}</ref> اما این تلاشها زودهنگام و شتابزده بود<ref name=":2" /> و به موفقیت نرسید.<ref>{{Cite journal|last=Scholch|first=Alexander|date=1992-10-01|title=Britain in Palestine, 1838-1882: The Roots of the Balfour Policy|url=https://doi.org/10.2307/2537686|journal=Journal of Palestine Studies|volume=22|issue=1|pages=39–56|doi=10.2307/2537686|issn=0377-919X}}</ref> در آستانهٔ ظهور صهیونیسم، تنها ۲۴،۰۰۰ یهودی در فلسطین زندگی میکردند. |
|||
با آغاز جنگ جهانی اول و تغییر وضعیت ژئوپلیتیک منطقه، دوران جدیدی از ارزیابی استراتژیک و چانهزنی سیاسی بر سر خاورمیانه و خاور دور آغاز شد.<ref name=":1" /> |
|||
=== آغاز صهیونیسم === |
|||
صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم میلادی در واکنش به جنبشهای ملیگرایانه [[یهودستیزی|یهودستیزانه]] در اروپا شکل گرفت.<ref name=":3">{{یادکرد کتاب|عنوان=Cohen, Michael J. (1989). The Origins and Evolution of the Arab-Zionist Conflict. University of California Press. ISBN 978-0-520-90914-4, pp. 29-31.}}</ref><ref name=":4">{{یادکرد کتاب|عنوان=LeVine, Mark; Mossberg, Mathias (2014). One Land, Two States: Israel and Palestine as Parallel States. University of California Press. ISBN 978-0-520-95840-1.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Gelvin, James (2014) [2002]. The Israel-Palestine Conflict: One Hundred Years of War (3 ed.). Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-85289-0.}}</ref> [[ملیگرایی رمانتیک]] در [[اروپای مرکزی]] و [[اروپای شرقی]]، باعث شکلگیری [[هاسکالا]] (یا رنسانس یهودی) شده بود که به نوبهٔ خود شکافی در جامعهٔ یهودیان میانداخت: بین یهودیانی که یهودیت را مذهب خود میدیدند و یهودیانی که یهودیت را قومیت یا ملیت خود میدیدند.<ref name=":3" /><ref name=":4" /> طی سالهای ۱۸۸۱ تا ۱۸۸۴، وقوع [[پوگروم]]<nowiki/>های ضدیهودی در [[امپراتوری روسیه]]، گرایش به هویت دوم (یهودیت به عنوان قومیت یا ملیت) را افزایش داد و منجر شد به شکلگیری سازمانهای پیشگام ''دوستداران صهیون'' (''Hovevei'' ''Zion)''، انتشار کتاب ''خود-رهانی'' (''Auto-emancipation)'' اثر [[لئون پینسکر]] و اولین موج عظیم مهاجرت یهودیان به فلسطین که بعدها «علیای اول» نامیده شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Rhett, Maryanne A. (2015). The Global History of the Balfour Declaration: Declared Nation. Routledge. ISBN 978-1-317-31276-5.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Cohen, Michael J. (1989). The Origins and Evolution of the Arab-Zionist Conflict. University of California Press. ISBN 978-0-520-90914-4, pp. 31-32.}}</ref><ref name=":4" /> |
|||
در سال ۱۸۹۶، [[تئودور هرتسل]]، روزنامهنگار یهودی ساکن [[اتریش-مجارستان]]، متن بنیادین صهیونیسم سیاسی یعنی ''دولت یهودی'' (''Der Judenstaat'') را منتشر کرد که در آن میگفت تنها راهحل «[[مسئله یهود]]» در اروپا، از جمله یهودستیزی روزافزون، ایجاد و تاسیس یک دولت برای یهودیان است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Cohen, Michael J. (1989). The Origins and Evolution of the Arab-Zionist Conflict. University of California Press. ISBN 978-0-520-90914-4, pp. 34-35.}}</ref><ref name=":5">{{یادکرد کتاب|عنوان=Rhett, Maryanne A. (2015). The Global History of the Balfour Declaration: Declared Nation. Routledge. ISBN 978-1-317-31276-5, pp. 107-108.}}</ref> یک سال بعد، هرتسل [[سازمان جهانی صهیونیسم]] را پایهگذاری کرد که در اولین اجلاس آن فراخوانی برای ایجاد «خانهای برای مردمان یهودی در فلسطین که به موجب حقوق عمومی تضمین شده باشد» مطرح شد. اقدامات پیشنهادی برای دستیابی به این هدف عبارت بود از ترویج اسکان یهودیان در آن منطقه، سازماندهی یهودیان [[دیاسپورا]]، تقویت احساس و وجدان یهودی و برداشتن گامهای مقدماتی برای دریافت وامهای دولتی موردنیاز.<ref name=":5" /> هرتسل در سال ۱۹۰۴، چهل و چهار سال قبل از تاسیس دولت اسرائیل، از دنیا رفت. |
|||
یکی از رهبران صهیونیست به نام [[حییم وایزمن]] که بعدها رئیس سازمان جهانی صهیونیسم و اولین [[رئیسجمهور اسرائیل]] شد، در سال ۱۹۰۴ از [[سوئیس]] به انگلیس نقل مکان و با [[آرتور بالفور]] دیدار کرد. بالفور تازه از نخستوزیری استعفا داده و کارزار انتخاباتی ۱۹۰۶-۱۹۰۵ خود را آغاز کرده بود.<ref name=":6">{{یادکرد کتاب|عنوان=Lloyd George, David (1933). War Memoirs of David Lloyd George: 1915–1916. Vol. II. AMS Press. p. 50. ISBN 978-0-404-15042-6.}}</ref> دیدار وایزمن و بالفور توسط چارلز دریفوس (نمایندهٔ یهودیان حوزهٔ انتخابیهٔ بالفور) ترتیب داده شده بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Defries, Harry (2014). Conservative Party Attitudes to Jews 1900–1950. Routledge. p. 51. ISBN 978-1-135-28462-6.}}</ref> در اوایل آن سال، بالفور توانسته بود با سخنرانیهای پرشور درخصوص نیاز به محدودکردن موج مهاجرت یهودیانی که از امپراتوری روسیه میگریزند، قانون موسوم به ''قانون بیگانگان'' را از پارلمان بریتانیا بگذراند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Klug, Brian (2012). Being Jewish and Doing Justice: Bringing Argument to Life. Vallentine Mitchell. ISBN 978-0-85303-993-8.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Hansard, Aliens Bill: HC Deb 02 May 1905 vol 145 cc768-808; and Aliens Bill, HC Deb 10 July 1905 vol 149 cc110-62}}</ref> بالفور در این جلسه از وایزمن پرسید که اعتراض او به «طرح اوگاندا» که در سال ۱۹۰۳ از سوی هرتسل حمایت شده بود و پیشنهاد میداد که بخشی از منطقهٔ تحتالحمایهٔ بریتانیا در [[شرق آفریقا]] به عنوان میهن به یهودیان داده شود، چیست. این طرح از سوی جوزف چمبرلین (وزیر مناطق استعماری در کابینهٔ بالفور) به هرتسل پیشنهاد شده بود، اما به دنبال مرگ هرتسل و دو سال بحث و مجادله، نهایتاً به تصویب هفتمین اجلاس سازمان جهانی صهیونیسم در سال ۱۹۰۵ نرسید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Rovner, Adam (2014). In the Shadow of Zion: Promised Lands Before Israel. New York University Press. ISBN 978-1-4798-1748-1.}}</ref> وایزمن پاسخ داد که به باور او، نسبت انگلیسیها به لندن مانند نسبت یهودیان به [[اورشلیم]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Weizmann, Chaim (1949). Trial and Error, The Autobiography of Chaim Weizmann. Jewish Publication Society of America. OCLC 830295337.}}</ref> |
|||
در ژانویهٔ ۱۹۱۴، وایزمن برای اولین بار با [[ادموند جیمز دو روتشیلد|بارون ادموند جیمز دو روتشیلد]]، یکی از اعضای شاخهٔ فرانسوی [[خانواده روتشیلد|خانوادهٔ روتشیلد]] و از هواداران برجستهٔ جنبش صهیونیسم، دیدار و در ارتباط با طرح ساخت یک دانشگاه [[عبری]] در اورشلیم با او مذاکره کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Lewis, Geoffrey (2009). Balfour and Weizmann: The Zionist, the Zealot and the Emergence of Israel. A&C Black. ISBN 978-1-84725-040-7.}}</ref> بارون روتشیلد عضو سازمان جهانی صهیونیسم نبود اما کولونیهای کشاورزی یهودی «علیای اول» را پایهگذاری و در سال ۱۸۹۹ آنها را به ''جمعیت استعماری یهود'' منتقل کرده بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Penslar, Derek (2007). Israel in History: The Jewish State in Comparative Perspective. Routledge. ISBN 978-1-134-14669-7.}}</ref> ارتباط این دو نفر یک سال بعد به ثمر نشست، هنگامی که پسر بارون روتشیلد، جیمز دو روتشیلد، از وایزمن خواست که او را هم برای لابی و اثرگذاری بر دولتمردان بریتانیا که گمان میرفت پذیرای هدف آنها مبنی بر تشکیل «دولت یهودی» در فلسطین هستند، در نظر بگیرد. قرار بود که وایزمن از طریق دوروتی (همسر جیمز) با روزیکا روتشیلد دیدار کند و روزیکا او را به شاخهٔ انگلیسی [[خانواده روتشیلد|خانوادهٔ روتشیلد]]، به خصوص شوهرش [[چارلز روچیلد|چارلز روتشیلد]] و برادر بزرگتر او [[والتر روتشیلد]] که [[جانورشناسی|جانورشناس]] و عضو سابق [[مجلس عوام بریتانیا]] بود، معرفی کند.<ref name=":7">{{یادکرد کتاب|عنوان=Schneer, Jonathan (2010). The Balfour Declaration: The Origins of the Arab-Israeli Conflict. Random House. ISBN 978-1-4000-6532-5.}}</ref> پدر این دو برادر، [[ناتان روچیلد|ناتان روتشیلد]] نام داشت که اولین بارون روتشیلد و رییس شاخهٔ انگلیسی خانواده بود. او نسبت به صهیونیسم رویکردی محتاطانه داشت اما در مارس ۱۹۱۵ درگذشت و مقام و عناوینش به [[والتر روتشیلد|والتر]] ارث رسید.<ref name=":7" /><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Cooper, John (2015). The Unexpected Story of Nathaniel Rothschild. Bloomsbury Publishing. ISBN 978-1-4729-1708-9.}}</ref> |
|||
پیش از صدور بیانیهٔ بالفور، از ۳۰۰،۰۰۰ یهودی بریتانیا فقط حدود ۸،۰۰۰ نفر در یکی از سازمانهای صهیونیست عضویت داشتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Stein, Leonard (1961). The Balfour Declaration. Simon & Schuster. ISBN 978-965-223-448-3.}}</ref><ref name=":7" /> در سال ۱۹۱۳، این رقم در سطح جهان تنها حدود ۱٪ بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Fromkin, David (1990). A Peace to End All Peace: The Fall of the Ottoman Empire and the Creation of the Modern Middle East. Avon Books. ISBN 978-0-380-71300-4.}}</ref> |
|||
=== فلسطین عثمانی === |
|||
[[پرونده:Hadhramaut in Houghton Typ 794.34.475 - Kâtip Çelebi, Kitab-ı cihannüma (cropped).jpg|بندانگشتی|287x287پیکسل|این نقشه که در سال ۱۷۳۲ میلادی توسط [[کاتب چلبی]] (جغرافیدان عثمانی) منتشر شده «ارض فلسطین» را به موازات [[رود اردن]] نشان میدهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Tamari, Salim (2017). The Great War and the Remaking of Palestine. Univ of California Press. ISBN 978-0-520-29125-6.}}</ref>]] |
|||
در سال ۱۹۱۶، چهار قرن از کنترل امپراتوری عثمانی بر فلسطین میگذشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Cleveland, William L.; Bunton, Martin (2016). A History of the Modern Middle East. Avalon Publishing. ISBN 978-0-8133-4980-0.}}</ref> در بخش اعظم این دوران، مسلمانان و سپس مسیحیان اکثریت بالای جمعیت ساکن این منطقه را تشکیل میدادند و یهودیان اقلیت کوچکی در حدود ۳٪ کل جمعیت بودند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Quigley, John B. (1990). Palestine and Israel: A Challenge to Justice. Duke University Press. p. 10.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Friedman, Isaiah (1973). The Question of Palestine: British-Jewish-Arab Relations, 1914–1918. Transaction Publishers. ISBN 978-1-4128-3868-9.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Mendel, Yonatan (2014). The Creation of Israeli Arabic: Security and Politics in Arabic Studies in Israel. Palgrave Macmillan UK. ISBN 978-1-137-33737-5.}}</ref> |
|||
حکومت عثمانی که در [[استانبول|قسطنطنیه]] مستقر بود، در اواخر سال ۱۸۸۲ محدودیتهایی را بر مهاجرت یهودیان به فلسطین وضع کرد. این اقدام در پاسخ به شروع «علیای اول» در ابتدای همان سال صورت گرفت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Friedman, Isaiah (1997). Germany, Turkey, and Zionism 1897–1918. Transaction Publishers. ISBN 978-1-4128-2456-9.}}</ref> علیرغم اینکه مهاجرت یهودیان به این منطقه باعث ایجاد تنشهایی با مردم محلی بهخصوص طبقات بازرگان و اعیان شده بود، [[باب عالی]] (دولت مرکزی عثمانی) در سال ۱۹۰۱ تصمیم گرفت که در زمینهٔ خرید زمین در فلسطین، حقوقی مشابه با اعراب به یهودیان بدهد و در نتیجه، در سال ۱۹۱۴ درصد یهودیان نسبت به کل جمعیت این منطقه، به ۷٪ رسیده بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Tessler, Mark (2009). A History of the Israeli-Palestinian Conflict Second Edition. Indiana University Press. p. 1018. ISBN 978-0-253-22070-7.}}</ref> در همین حال، با بیاعتمادی روزافزون نسبت به [[ترکان جوان]] (ملیگرایان ترک که کنترل امپراتوری عثمانی را در ۱۹۰۸ به دست گرفتند) و شکلگیری موج دوم مهاجرت یهودیان به فلسطین (علیای دوم)، ملیگرایی عربی و ملیگرایی فلسطینی رو به رشد گذاشت و [[صهیونیسمستیزی]] یکی از احساسات وحدتآفرین در فلسطین بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Tessler, Mark (2009). A History of the Israeli-Palestinian Conflict Second Edition. Indiana University Press. p. 1018. ISBN 978-0-253-22070-7.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Neff, Donald (1995). "The Palestinians and Zionism: 1897–1948". Middle East Policy. 4 (1): 156–174. doi:10.1111/j.1475-4967.1995.tb00213.x.}}</ref> |
|||
=== جنگ جهانی اول === |
|||
==== مذاکرات ابتدایی صهیونیستها و دولت بریتانیا: ۱۹۱۶-۱۹۱۴ ==== |
|||
در ژوئیهٔ ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول بین [[تفاهم مثلث]] (بریتانیا، فرانسه و امپراتوری روسیه) و [[قدرتهای مرکز]] (آلمان، اتریش-مجارستان و مدتی بعد امپراتوری عثمانی) در اروپا آغاز شد.<ref name=":7" /> |
|||
بحث دربارهٔ فلسطین، اولین بار در جلسه مورخ ۹ نوامبر ۱۹۱۴ [[کابینه بریتانیا]] مطرح شد، یعنی چهار روز پس از اعلان جنگ بریتانیا به امپراتوری عثمانی که [[متصرفه قدس]] مشهور به فلسطین<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Büssow, Johann (2011). Hamidian Palestine: Politics and Society in the District of Jerusalem 1872–1908. BRILL. ISBN 978-90-04-20569-7.}}</ref> هم بخشی از قلمرو این امپراتوری بود. در این جلسه، [[دیوید لوید جرج]] که در آن زمان [[رئیس خزانه]] بود «به سرنوشت نهایی فلسطین اشاره کرد».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Reid, Walter (2011). Empire of Sand: How Britain Made the Middle East. Birlinn. ISBN 978-0-85790-080-7.}}</ref> لوید جورج همچنین صاحب یک [[مؤسسه حقوقی|مؤسسهٔ حقوقی]] بود که از یک دهه پیش توسط فدراسیون صهیونیسم در بریتانیای کبیر و ایرلند به کار گرفته شده بود تا بر روی «طرح اوگاندا» کار کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Defries, Harry (2014). Conservative Party Attitudes to Jews 1900–1950. Routledge. p. 51. ISBN 978-1-135-28462-6.}}</ref> در زمان صدور بیانیهٔ بالفور، لوید جورج به نخستوزیری بریتانیا رسیده و مسئول نهایی صدور این بیانیه بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Lewis, Geoffrey (2009). Balfour and Weizmann: The Zionist, the Zealot and the Emergence of Israel. A&C Black. ISBN 978-1-84725-040-7.}}</ref> |
|||
[[پرونده:Future of Palestine Herbert Samuel memorandum 1915 CAB 37 123 43.jpg|بندانگشتی|255x255پیکسل|تصویری از یادداشت [[هربرت ساموئل]] با عنوان آینده فلسطین که به کابینه بریتانیا تسلیم شد.]] |
|||
تلاشهای سیاسی وایزمن سرعت گرفت<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Weizmann, Chaim (1983). The Letters and Papers of Chaim Weizmann: August 1898 – July 1931. Transaction Publishers. ISBN 978-0-87855-279-5.}}</ref> و او در ۱۰ دسامبر ۱۹۱۴ با [[هربرت ساموئل]] (عضو کابینهٔ بریتانیا و یک یهودی [[سکولاریسم|سکولار]] که دربارهٔ صهیونیسم تحقیق کرده بود) دیدار کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Huneidi, Sahar (2001). A Broken Trust: Sir Herbert Samuel, Zionism and the Palestinians. I.B.Tauris. p. 84. ISBN 978-1-86064-172-5.}}</ref> دو روز بعد، وایزمن دوباره با بالفور دیدار کرد. بالفور از زمان شکست در کارزار انتخاباتی ۱۹۰۶ از قدرت کنار رفته بود اما همچنان یکی از اعضای برجستهٔ [[حزب محافظهکار (بریتانیا)|حزب محافظهکار]] محسوب میشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Weizmann, Chaim (1983). The Letters and Papers of Chaim Weizmann: August 1898 – July 1931. Transaction Publishers. ISBN 978-0-87855-279-5.}}</ref> |
|||
یک ماه بعد، ساموئل یادداشتی با عنوان ''آیندهٔ فلسطین'' را به همکارانش در کابینه ارائه کرد. در این یادداشت آمده بود: «بنده یقین دارم که راهحل مسئله فلسطین که قطعاً مورد استقبال رهبران و حامیان جنبش صهیونیسم در سراسر جهان قرار خواهد گرفت، الحاق این کشور به امپراتوری بریتانیاست».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Kamel, Lorenzo (2015). Imperial Perceptions of Palestine: British Influence and Power in Late Ottoman Times. British Academic Press. ISBN 978-1-78453-129-4.}}</ref> ساموئل یک نسخه از این یادداشت را در فوریه ۱۹۱۵ یعنی یک ماه قبل از مرگ [[ناتان روچیلد|ناتان روتشیلد]] با او به بحث گذاشته بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Cooper, John (2015). The Unexpected Story of Nathaniel Rothschild. Bloomsbury Publishing. ISBN 978-1-4729-1708-9.}}</ref> این اولین بار بود که در یک سند رسمی دولتی، حمایت از یهودیان به عنوان یک اقدام جنگی پیشنهاد میشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Huneidi, Sahar (2001). A Broken Trust: Sir Herbert Samuel, Zionism and the Palestinians. I.B.Tauris. p. 84. ISBN 978-1-86064-172-5.}}</ref> |
|||
مباحث بسیاری در این خصوص انجام شد، از جمله جلساتی طی سالهای ۱۹۱۶-۱۹۱۵ بین لوید جورج (که در مه ۱۹۱۵ به وزارت تسلیحات منصوب شده بود<ref>{{Cite journal|last=Billauer|first=Barbara Pfeffer|date=2013-09-17|title=Case-Studies in Scientific Statecraft: Chaim Weizmann and the Balfour Declaration - Science, Scientists and Propaganda|url=https://papers.ssrn.com/abstract=2327350|language=en|location=Rochester, NY|doi=10.2139/ssrn.2327350}}</ref>) و وایزمن ( که در سپتامبر ۱۹۱۵ به سمت مشاور علمی وزارت تسلیحات منصوب شده بود). هفده سال بعد، لوید جورج در کتاب خاطراتش، این جلسات را «سرچشمه و ریشهٔ» بیانیهٔ بالفور نامید<ref name=":6" /> که البته برخی مورخان این ادعا را رد کردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Defries, Harry (2014). Conservative Party Attitudes to Jews 1900–1950. Routledge. p. 51. ISBN 978-1-135-28462-6.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Cohen, Michael J (2014). Britain's Moment in Palestine: Retrospect and Perspectives, 1917–1948. Routledge. ISBN 978-1-317-91364-1.}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Lewis, Geoffrey (2009). Balfour and Weizmann: The Zionist, the Zealot and the Emergence of Israel. A&C Black. ISBN 978-1-84725-040-7.}}</ref> |
|||
== پیشزمینه تاریخی == |
== پیشزمینه تاریخی == |
||
خط ۳۳: | خط ۶۹: | ||
== افراد مؤثر == |
== افراد مؤثر == |
||
سید حسین رضوی مهر، مدیون تلاش و [[لابیگری|خودش]] رئیس وقت [[سازمان جهانی صهیونیسم]]، [[والتر روتشیلد]]، عضو [[مجلس عوام بریتانیا]] و بانکدار بریتانیایی<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2007/05/070522_of_mv_zionism.shtml صهیونیسم: از رؤیا تا واقعیت]، بیبیسی فارسی</ref> و همچنین[[زبانشناس]] [[لهستان]]ی بود؛ که در مذاکراتی که منجر به صدور ''سید حسین'' شد، نقشی کلیدی داشت.<ref>[http://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/biography/Sokolow.html Nahum Sokolow], Jewish Virtual Library</ref><ref>Balfour Declaration. (2007). In Encyclopædia Britannica. Retrieved August 12, 2007, from [http://www.britannica.com/eb/article-9011963 Encyclopædia Britannica].</ref> |
سید حسین رضوی مهر، مدیون تلاش و [[لابیگری|خودش]] رئیس وقت [[سازمان جهانی صهیونیسم]]، [[والتر روتشیلد]]، عضو [[مجلس عوام بریتانیا]] و بانکدار بریتانیایی<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2007/05/070522_of_mv_zionism.shtml صهیونیسم: از رؤیا تا واقعیت]، بیبیسی فارسی</ref> و همچنین[[زبانشناس]] [[لهستان]]ی بود؛ که در مذاکراتی که منجر به صدور ''سید حسین'' شد، نقشی کلیدی داشت.<ref>[http://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/biography/Sokolow.html Nahum Sokolow], Jewish Virtual Library</ref><ref>Balfour Declaration. (2007). In Encyclopædia Britannica. Retrieved August 12, 2007, from [http://www.britannica.com/eb/article-9011963 Encyclopædia Britannica].</ref> |
||
==واکنش فلسطینیها== |
==واکنش فلسطینیها== |
||
[[File:Filastin (La Palestine) March 25th 1925 editorial addressed to Lord Balfour.pdf|thumb|left|روزنامه [[فلسطین (روزنامه)|فلسطین]] چاپ [[یافا]] به تاریخ ۲۵ مارس ۱۹۲۵، نامه سرگشاده به زبان انگلیسی به بالفور در انتقاد از بیانیه وی و سیاستهای دولت قومیت بریتانیا در کشور]] |
[[File:Filastin (La Palestine) March 25th 1925 editorial addressed to Lord Balfour.pdf|thumb|left|روزنامه [[فلسطین (روزنامه)|فلسطین]] چاپ [[یافا]] به تاریخ ۲۵ مارس ۱۹۲۵، نامه سرگشاده به زبان انگلیسی به بالفور در انتقاد از بیانیه وی و سیاستهای دولت قومیت بریتانیا در کشور]] |
نسخهٔ ۸ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۸
در درستی این مقاله اختلاف نظر وجود دارد. (سپتامبر ۲۰۱۹) |
در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. |
بیانیه بالفور (به انگلیسی: Balfour Declaration) اعلامیهای تاریخی است که دولت بریتانیا در سال ۱۹۱۷ میلادی و در خلال جنگ جهانی اول، برای اعلام حمایت از ایجاد یک «خانهٔ ملّی برای مردمان یهودی» در فلسطین صادر کرد. فلسطین در آن زمان جزو قلمرو و تحت کنترل امپراتوری عثمانی بود و اقلیت کوچکی از یهودیان در آن زندگی میکردند. این بیانیه در قالب نامهٔ مورخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ آرتور جیمز بالفور (وزیر خارجهٔ بریتانیا) خطاب به لرد روتشیلد (یکی از رهبران جامعهٔ یهودیان بریتانیا) و برای ارسال به فدراسیون صهیونیسم در بریتانیای کبیر و ایرلند ارسال شد. متن این بیانیه در ۹ نوامبر ۱۹۱۷ در مطبوعات منتشر شد.[۱][۲]
بلافاصله پس از اعلام جنگ بریتانیا علیه امپراتوری عثمانی در نوامبر ۱۹۱۴، کابینهٔ جنگ بریتانیا شروع به بررسی آیندهٔ فلسطین کرد. طی دو ماه، یکی از اعضای صهیونیست کابینه به نام هربرت ساموئل، یادداشتی را به کابینه تسلیم کرد که در آن پیشنهاد شده بود برای جلب حمایت یهودیان جهان از دولت بریتانیا در جنگ جهانی اول، این دولت از اهداف و بلندپروازیهای صهیونیستی پشتیبانی کند. در آوریل ۱۹۱۵، هربرت هنری اسکویت (نخستوزیر بریتانیا) کمیتهای را برای تعیین سیاست بریتانیا در قبال امپراتوری عثمانی از جمله درخصوص فلسطین تشکیل داد. اسکویت طرفدار حفظ و اصلاح امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ بود اما در دسامبر ۱۹۱۶ استعفا داد. جانشین او، دیوید لوید جرج، طرفدار تجزیهٔ امپراتوری عثمانی بود. اولین مذاکرات بین بریتانیا و صهیونیستها در کنفرانسی به تاریخ ۷ فوریه ۱۹۱۷ انجام شد که سر مارک سایکس و رهبران صهیونیست در آن شرکت داشتند. پیرو مباحث این کنفرانس و مذاکرات بعد از آن، بالفور در ۱۹ ژوئن از روتشیلد و حییم وایزمن درخواست کرد که پیشنویس بیانیهٔ عمومی را تهیه و ارائه کنند. کابینهٔ بریتانیا در سپتامبر و اکتبر آن سال چندین پیشنویس را مورد بحث و بررسی قرار داد که در این روند از یهودیان صهیونیست و ضدصهیونیست نیز نظرخواهی میشد اما مردم بومی ساکن فلسطین هیچ حضور یا نمایندگیای در این مذاکرات نداشتند.
در اواخر سال ۱۹۱۷، در روزهای منتهی به صدور بیانیهٔ بالفور، جنگ جهانی به بنبست رسیده بود زیرا دو متحد بریتانیا به طور کامل درگیر جنگ نشده بودند: ایالات متحده آمریکا هنوز هیچ تلفاتی در جنگ نداده بود و روسیه هم در در گیر و دار انقلاب بلشويکها بود. بنبست در جنوب فلسطین، با نبرد بیرشبا در ۳۱ اکتبر ۱۹۱۷ شکسته و اجازه صدور بیانیهٔ نهایی بالفور در ۳۱ اکتبر داده شد. قبل از صدور این بیانیه، بحثهایی در کابینهٔ بریتانیا مطرح شده بود مبنی بر اینکه صدور این بیانیه، منافع پروپاگاندایی چشمگیری در میان جامعهٔ یهودیان جهان به نفع جبهه متفقین خواهد داشت.
کلمات آغازین این بیانیه، نخستین اعلام حمایت عمومی از صهیونیسم از سوی یک قدرت بزرگ جهانی بود. عبارت «خانهٔ ملّی» در حقوق بینالملل سابقه و پیشینهای نداشت و عمداً به این شکل مبهم نوشته شد تا دقیقاً روشن نباشد که منظور تشکیل یک دولت یهودی بوده است یا خیر. در این بیانیه، مرزهای موردنظر برای فلسطین مشخص نشده بود و دولت بریتانیا بعداً تایید کرد که عبارت «در فلسطین» به این معنا بوده که قرار نیست خانهٔ ملّی یهودیان سراسر فلسطین را پوشش بدهد. بخش دوم بیانیهٔ بالفور، برای راضیکردن مخالفان این سیاست اضافه شد. این مخالفان مدعی بودند که در غیر اینصورت، موضع مردم بومی فلسطین مخدوش و تضعیف خواهد شد و یهودستیزی در سراسر جهان تحریک و تشویق میشود و یهودیان را بیگانگانی خواهند دید که برای گرفتن زمینهای آنها آمدهاند. این اعلامیه به حفاظت از حقوق مدنی و مذهبی اعراب فلسطین که اکثریت بالای جمعیت بومی منطقه را تشکیل میدادند اشاره کرد و همچنین به حقوق و جایگاه سیاسی جوامع یهودی در سایر کشورهای خارج از فلسطین. دولت بریتانیا در سال ۱۹۳۹ اذعان کرد که دیدگاههای مردم بومی فلسطین باید در زمان صدور این بیانیه لحاظ میشد و مورد توجه قرار میگرفت و در سال ۲۰۱۷ نیز این نکته را به رسمیت شناخت که بیانیهٔ بالفور باید بر حفاظت از حقوق سیاسی اعراب فلسطین نیز تاکید میکرد.
بیانیهٔ بالفور پیامدهای درازمدت بسیاری داشته است. صدور این بیانیه باعث افزایش چشمگیر حمایت از صهیونیسم در میان یهودیان سراسر جهان شد. این بیانیه، یکی از عناصر مرکزی در سند مؤسس قیمومت بریتانیا بر فلسطین بود که سرزمین تحت این قیمومت بعدها تبدیل به اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی شد. در نتیجه، بیانیهٔ بالفور یکی از علل اساسی منازعه فلسطین-اسرائیل محسوب میشود که اغلب به عنوان دشوارترین و حلنشدنیترین منازعهٔ جهان از آن یاد میکنند. چندین بُعد از این بیانیه همچنان محل اختلاف و مناقشه است از جمله اینکه آیا بیانیهٔ بالفور ناقض قولها و وعدههای قبلیای که بریتانیا در جریان مکاتبات مکماهون به شریف حسین (شریف مکه و امیر حجاز) داد، بوده است یا خیر.
ترجمهٔ بیانیهٔ بالفور
لرد روتشیلد گرامی
بسیار خوشوقتم که از جانب دولت اعلیحضرت، اعلام همدلی ذیل با آرمانهای یهودیان صهیونیست را که به کابینه تقدیم و با آن موافقت شده ابلاغ نمایم.
«دولت اعلیحضرت نسبت به ایجاد یک خانهٔ ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد و تمام تلاش خود را برای تسهیل دستیابی به این هدف به کار خواهد بست؛ البته باید بهروشنی دانست که هرگز نباید کاری انجام شود که ممکن است به حقوق مدنی و مذهبی جوامع غیریهودی موجود در فلسطین یا حقوق و وضعیت سیاسی یهودیان در هر کشور دیگر، خدشهای وارد سازد.
سپاسگزار خواهم شد اگر این بیانیه را به اطلاع فدراسیون صهیونیسم برسانید.
آرتور بالفور
پیشینه
حمایتهای اولیهٔ دولت بریتانیا
نخستین حمایتهای سیاسی بریتانیا از افزایش حضور یهودیان در منطقهٔ فلسطین، مبتنی بر محاسبات ژئوپلیتیک بود.[۳] این حمایت در اوایل دههٔ ۱۸۴۰[۴] به رهبری لرد پالمرستون و در پی اشغال سوریه و فلسطین توسط فرماندار عثمانی جداییطلب به نام محمدعلی پاشا آغاز شد.[۵][۶] در این دوران، نفوذ فرانسه در فلسطین و خاورمیانه افزایش یافته و نقش فرانسه به عنوان پشتیبان جوامع کاتولیک شروع به رشد کرده بود. روسیه هم به عنوان پشتیبان جوامع ارتدکس شرقی در همین مناطق دارای نفوذ بالایی شده بود. در این میان بریتانیا حوزهٔ نفوذ مهمی در این منطقه نداشت[۵] و لذا نیاز میدید که منطقهای تحت حفاظت و نفوذ خود را یافته یا ایجاد کند.[۷] این ملاحظات سیاسی مورد حمایت و همدلی مسیحیان انجیلی بود که در اواسط قرن نوزدهم در میان الیت سیاسی بریتانیا راه پیدا کرده بودند و به «بازگرداندن یهودیان» به فلسطین اعتقاد داشتند، از جمله لرد شفتسبری.[۸] وزارت امور خارجه بریتانیا یهودیان را فعالانه تشویق به مهاجرت به فلسطین میکرد که برجستهترین نمونهٔ آن نامهٔ چارلز هنری چرچیل به موسی مونتیفیوری (رهبران جامعهٔ یهودیان بریتانیا) قابل مشاهده است.[۹] اما این تلاشها زودهنگام و شتابزده بود[۹] و به موفقیت نرسید.[۱۰] در آستانهٔ ظهور صهیونیسم، تنها ۲۴،۰۰۰ یهودی در فلسطین زندگی میکردند.
با آغاز جنگ جهانی اول و تغییر وضعیت ژئوپلیتیک منطقه، دوران جدیدی از ارزیابی استراتژیک و چانهزنی سیاسی بر سر خاورمیانه و خاور دور آغاز شد.[۶]
آغاز صهیونیسم
صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم میلادی در واکنش به جنبشهای ملیگرایانه یهودستیزانه در اروپا شکل گرفت.[۱۱][۱۲][۱۳] ملیگرایی رمانتیک در اروپای مرکزی و اروپای شرقی، باعث شکلگیری هاسکالا (یا رنسانس یهودی) شده بود که به نوبهٔ خود شکافی در جامعهٔ یهودیان میانداخت: بین یهودیانی که یهودیت را مذهب خود میدیدند و یهودیانی که یهودیت را قومیت یا ملیت خود میدیدند.[۱۱][۱۲] طی سالهای ۱۸۸۱ تا ۱۸۸۴، وقوع پوگرومهای ضدیهودی در امپراتوری روسیه، گرایش به هویت دوم (یهودیت به عنوان قومیت یا ملیت) را افزایش داد و منجر شد به شکلگیری سازمانهای پیشگام دوستداران صهیون (Hovevei Zion)، انتشار کتاب خود-رهانی (Auto-emancipation) اثر لئون پینسکر و اولین موج عظیم مهاجرت یهودیان به فلسطین که بعدها «علیای اول» نامیده شد.[۱۴][۱۵][۱۲]
در سال ۱۸۹۶، تئودور هرتسل، روزنامهنگار یهودی ساکن اتریش-مجارستان، متن بنیادین صهیونیسم سیاسی یعنی دولت یهودی (Der Judenstaat) را منتشر کرد که در آن میگفت تنها راهحل «مسئله یهود» در اروپا، از جمله یهودستیزی روزافزون، ایجاد و تاسیس یک دولت برای یهودیان است.[۱۶][۱۷] یک سال بعد، هرتسل سازمان جهانی صهیونیسم را پایهگذاری کرد که در اولین اجلاس آن فراخوانی برای ایجاد «خانهای برای مردمان یهودی در فلسطین که به موجب حقوق عمومی تضمین شده باشد» مطرح شد. اقدامات پیشنهادی برای دستیابی به این هدف عبارت بود از ترویج اسکان یهودیان در آن منطقه، سازماندهی یهودیان دیاسپورا، تقویت احساس و وجدان یهودی و برداشتن گامهای مقدماتی برای دریافت وامهای دولتی موردنیاز.[۱۷] هرتسل در سال ۱۹۰۴، چهل و چهار سال قبل از تاسیس دولت اسرائیل، از دنیا رفت.
یکی از رهبران صهیونیست به نام حییم وایزمن که بعدها رئیس سازمان جهانی صهیونیسم و اولین رئیسجمهور اسرائیل شد، در سال ۱۹۰۴ از سوئیس به انگلیس نقل مکان و با آرتور بالفور دیدار کرد. بالفور تازه از نخستوزیری استعفا داده و کارزار انتخاباتی ۱۹۰۶-۱۹۰۵ خود را آغاز کرده بود.[۱۸] دیدار وایزمن و بالفور توسط چارلز دریفوس (نمایندهٔ یهودیان حوزهٔ انتخابیهٔ بالفور) ترتیب داده شده بود.[۱۹] در اوایل آن سال، بالفور توانسته بود با سخنرانیهای پرشور درخصوص نیاز به محدودکردن موج مهاجرت یهودیانی که از امپراتوری روسیه میگریزند، قانون موسوم به قانون بیگانگان را از پارلمان بریتانیا بگذراند.[۲۰][۲۱] بالفور در این جلسه از وایزمن پرسید که اعتراض او به «طرح اوگاندا» که در سال ۱۹۰۳ از سوی هرتسل حمایت شده بود و پیشنهاد میداد که بخشی از منطقهٔ تحتالحمایهٔ بریتانیا در شرق آفریقا به عنوان میهن به یهودیان داده شود، چیست. این طرح از سوی جوزف چمبرلین (وزیر مناطق استعماری در کابینهٔ بالفور) به هرتسل پیشنهاد شده بود، اما به دنبال مرگ هرتسل و دو سال بحث و مجادله، نهایتاً به تصویب هفتمین اجلاس سازمان جهانی صهیونیسم در سال ۱۹۰۵ نرسید.[۲۲] وایزمن پاسخ داد که به باور او، نسبت انگلیسیها به لندن مانند نسبت یهودیان به اورشلیم است.[۲۳]
در ژانویهٔ ۱۹۱۴، وایزمن برای اولین بار با بارون ادموند جیمز دو روتشیلد، یکی از اعضای شاخهٔ فرانسوی خانوادهٔ روتشیلد و از هواداران برجستهٔ جنبش صهیونیسم، دیدار و در ارتباط با طرح ساخت یک دانشگاه عبری در اورشلیم با او مذاکره کرد.[۲۴] بارون روتشیلد عضو سازمان جهانی صهیونیسم نبود اما کولونیهای کشاورزی یهودی «علیای اول» را پایهگذاری و در سال ۱۸۹۹ آنها را به جمعیت استعماری یهود منتقل کرده بود.[۲۵] ارتباط این دو نفر یک سال بعد به ثمر نشست، هنگامی که پسر بارون روتشیلد، جیمز دو روتشیلد، از وایزمن خواست که او را هم برای لابی و اثرگذاری بر دولتمردان بریتانیا که گمان میرفت پذیرای هدف آنها مبنی بر تشکیل «دولت یهودی» در فلسطین هستند، در نظر بگیرد. قرار بود که وایزمن از طریق دوروتی (همسر جیمز) با روزیکا روتشیلد دیدار کند و روزیکا او را به شاخهٔ انگلیسی خانوادهٔ روتشیلد، به خصوص شوهرش چارلز روتشیلد و برادر بزرگتر او والتر روتشیلد که جانورشناس و عضو سابق مجلس عوام بریتانیا بود، معرفی کند.[۲۶] پدر این دو برادر، ناتان روتشیلد نام داشت که اولین بارون روتشیلد و رییس شاخهٔ انگلیسی خانواده بود. او نسبت به صهیونیسم رویکردی محتاطانه داشت اما در مارس ۱۹۱۵ درگذشت و مقام و عناوینش به والتر ارث رسید.[۲۶][۲۷]
پیش از صدور بیانیهٔ بالفور، از ۳۰۰،۰۰۰ یهودی بریتانیا فقط حدود ۸،۰۰۰ نفر در یکی از سازمانهای صهیونیست عضویت داشتند.[۲۸][۲۶] در سال ۱۹۱۳، این رقم در سطح جهان تنها حدود ۱٪ بود.[۲۹]
فلسطین عثمانی
در سال ۱۹۱۶، چهار قرن از کنترل امپراتوری عثمانی بر فلسطین میگذشت.[۳۱] در بخش اعظم این دوران، مسلمانان و سپس مسیحیان اکثریت بالای جمعیت ساکن این منطقه را تشکیل میدادند و یهودیان اقلیت کوچکی در حدود ۳٪ کل جمعیت بودند.[۳۲][۳۳][۳۴]
حکومت عثمانی که در قسطنطنیه مستقر بود، در اواخر سال ۱۸۸۲ محدودیتهایی را بر مهاجرت یهودیان به فلسطین وضع کرد. این اقدام در پاسخ به شروع «علیای اول» در ابتدای همان سال صورت گرفت.[۳۵] علیرغم اینکه مهاجرت یهودیان به این منطقه باعث ایجاد تنشهایی با مردم محلی بهخصوص طبقات بازرگان و اعیان شده بود، باب عالی (دولت مرکزی عثمانی) در سال ۱۹۰۱ تصمیم گرفت که در زمینهٔ خرید زمین در فلسطین، حقوقی مشابه با اعراب به یهودیان بدهد و در نتیجه، در سال ۱۹۱۴ درصد یهودیان نسبت به کل جمعیت این منطقه، به ۷٪ رسیده بود.[۳۶] در همین حال، با بیاعتمادی روزافزون نسبت به ترکان جوان (ملیگرایان ترک که کنترل امپراتوری عثمانی را در ۱۹۰۸ به دست گرفتند) و شکلگیری موج دوم مهاجرت یهودیان به فلسطین (علیای دوم)، ملیگرایی عربی و ملیگرایی فلسطینی رو به رشد گذاشت و صهیونیسمستیزی یکی از احساسات وحدتآفرین در فلسطین بود.[۳۷][۳۸]
جنگ جهانی اول
مذاکرات ابتدایی صهیونیستها و دولت بریتانیا: ۱۹۱۶-۱۹۱۴
در ژوئیهٔ ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول بین تفاهم مثلث (بریتانیا، فرانسه و امپراتوری روسیه) و قدرتهای مرکز (آلمان، اتریش-مجارستان و مدتی بعد امپراتوری عثمانی) در اروپا آغاز شد.[۲۶]
بحث دربارهٔ فلسطین، اولین بار در جلسه مورخ ۹ نوامبر ۱۹۱۴ کابینه بریتانیا مطرح شد، یعنی چهار روز پس از اعلان جنگ بریتانیا به امپراتوری عثمانی که متصرفه قدس مشهور به فلسطین[۳۹] هم بخشی از قلمرو این امپراتوری بود. در این جلسه، دیوید لوید جرج که در آن زمان رئیس خزانه بود «به سرنوشت نهایی فلسطین اشاره کرد».[۴۰] لوید جورج همچنین صاحب یک مؤسسهٔ حقوقی بود که از یک دهه پیش توسط فدراسیون صهیونیسم در بریتانیای کبیر و ایرلند به کار گرفته شده بود تا بر روی «طرح اوگاندا» کار کند.[۴۱] در زمان صدور بیانیهٔ بالفور، لوید جورج به نخستوزیری بریتانیا رسیده و مسئول نهایی صدور این بیانیه بود.[۴۲]
تلاشهای سیاسی وایزمن سرعت گرفت[۴۳] و او در ۱۰ دسامبر ۱۹۱۴ با هربرت ساموئل (عضو کابینهٔ بریتانیا و یک یهودی سکولار که دربارهٔ صهیونیسم تحقیق کرده بود) دیدار کرد.[۴۴] دو روز بعد، وایزمن دوباره با بالفور دیدار کرد. بالفور از زمان شکست در کارزار انتخاباتی ۱۹۰۶ از قدرت کنار رفته بود اما همچنان یکی از اعضای برجستهٔ حزب محافظهکار محسوب میشد.[۴۵]
یک ماه بعد، ساموئل یادداشتی با عنوان آیندهٔ فلسطین را به همکارانش در کابینه ارائه کرد. در این یادداشت آمده بود: «بنده یقین دارم که راهحل مسئله فلسطین که قطعاً مورد استقبال رهبران و حامیان جنبش صهیونیسم در سراسر جهان قرار خواهد گرفت، الحاق این کشور به امپراتوری بریتانیاست».[۴۶] ساموئل یک نسخه از این یادداشت را در فوریه ۱۹۱۵ یعنی یک ماه قبل از مرگ ناتان روتشیلد با او به بحث گذاشته بود.[۴۷] این اولین بار بود که در یک سند رسمی دولتی، حمایت از یهودیان به عنوان یک اقدام جنگی پیشنهاد میشد.[۴۸]
مباحث بسیاری در این خصوص انجام شد، از جمله جلساتی طی سالهای ۱۹۱۶-۱۹۱۵ بین لوید جورج (که در مه ۱۹۱۵ به وزارت تسلیحات منصوب شده بود[۴۹]) و وایزمن ( که در سپتامبر ۱۹۱۵ به سمت مشاور علمی وزارت تسلیحات منصوب شده بود). هفده سال بعد، لوید جورج در کتاب خاطراتش، این جلسات را «سرچشمه و ریشهٔ» بیانیهٔ بالفور نامید[۱۸] که البته برخی مورخان این ادعا را رد کردهاند.[۵۰][۵۱][۵۲]
پیشزمینه تاریخی
جامعه ملل، سه سال پس از پایان جنگ جهانی اول و بعد از سقوط امپراتوری عثمانی، قیمومیت فلسطین را به بریتانیا اعطا کرد.[۵۳] با این هدف که بریتانیا «پیشزمینههای مطلوب سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای تأسیس خانه ملی یهودیان را عهدهدار شود و همچنین صرفنظر از نژاد و مذهب، برای حفاظت از حقوق مدنی و حقوق مذهبی همهٔ ساکنان سرزمین فلسطین بکوشد.[۵۴]
از سال ۱۵۱۷ میلادی و در زمان حاکمیت سلطان سلیم اول، امپراتوری عثمانی به مدت چهارصد سال فرمانروای سرزمین فلسطین بود. در پی فروپاشی این امپراتوری طی جنگ جهانی اول، بریتانیا قیمومیت این اراضی را به دست آورد.
افراد مؤثر
سید حسین رضوی مهر، مدیون تلاش و خودش رئیس وقت سازمان جهانی صهیونیسم، والتر روتشیلد، عضو مجلس عوام بریتانیا و بانکدار بریتانیایی[۵۵] و همچنینزبانشناس لهستانی بود؛ که در مذاکراتی که منجر به صدور سید حسین شد، نقشی کلیدی داشت.[۵۶][۵۷]
واکنش فلسطینیها
این بیانیه، بر خلاف توافقات فیمابین قوای متفقه مبنی بر احترام به حق تعیین سرنوشت مردمان ملل مختلف، توافقات بین بریتانیاییها و سران عرب که با متفقین ضد عثمانیها مبارزه کرده بودند، و منشورات جامعه ملل،حقوق سیاسی مردم فلسطین، حق تعیین سرنوشت آنها، و حتی حق آنها در مشارکت در مشورت در مورد آینده کشور خویش نادیده گرفت شد.[۵۸][۵۹] در یادداشتی در اوت سال ۱۹۱۹، بالفور این تصمیم را چنین توجیه کرد:
تضاد بین متن میثاق جامعه ملل و سیاست متفقین، در قیاس با قضیه «ملت مستقل» سوریه، در مورد قضیه «ملت مستقل» فلسطین حتی آشکار تر است. چرا که در فلسطین ما حتی پیشنهاد انجام مشورت با خواست ساکنین کنونی کشور را نداریم، هرچند که کمیسیون آمریکاییها1 در حال انجام پرسوجوهایی درباره اینٰکه بداند این خواستها چیست است. هر چهار قوای متفق متعد به صهیونیسم هستند. و صهیونیسم، چه درست چه غلط، چه خوب چه بد ریشه در سنن قدیمی، در نیازهای امروزی، و در امیدهای آینده دارد، نیازها و امیدهایی بسیار عمیقتر از خواستها و عقاید ۷۰۰ هزار عربی که امروزه در این سرزمین تاریخی زندگی میکنند دارد.
The contradiction between the letter of the Covenant and the policy of the Allies is even more flagrant in the case of the 'independent nation' of Palestine than in that of the 'independent nation' of Syria. For in Palestine we do not propose even to go through the form of consulting the wishes of the present inhabitants of the country, though the American Commission has been going through the form of asking what they are. The four Great Powers are committed to Zionism. And Zionism, be it right or wrong, good or bad, is rooted in age-long traditions, in present needs, in future hopes, of far profounder import than the desires and prejudices of the 700,000 Arabs who now inhabit that ancient land.
1کمیسیون آمریکایی که در نتیجه کنفرانس ۱۹۱۹ پاریس برای مشورت سیاسی با اقوام و ملل منطقه شام تاسیس شد— ، [۶۰]
طبیعتا این بیانیه، و انتشار آن در جامعه فلسطین، منجر به افزایش سریع تنشها، احساسات عدم اعتماد متقابل، و خشونتها شد. روزنامه های چاپ یافا نقش مهمی در چاپ مناظرات و گفتوگوهای سیاسی و افزایش آگاهی اجتماعی نسبت این این مسئله داشتند. از همان سالهای اول قومیت بریتانیا، این بیانیه به عنوان تهدید جدی ضد آینده ملت فلسطین و استقلال سیاسی آن تلقی می شد. در نتیجه، از همان سالهای اول، سال ۱۹۲۰، شهرهای فلسطین شاهد تظاهراتها، درگیریها، حملات متعدد ضد قومیت بریتانیا، ضد صهیونیسم، و بعضا ضد یهودیان و شهرکها و روستاها و ابنیه آنها بود.
- در ۲۷ فوریه سال ۱۹۲۰، تظاهرات بزرگی در بیت المقدس (قدس) برگزار شد که در آن بیش از ۴۰٬۰۰۰ شهروند شرکت داشتند. یک هیئت نمایندگی از طرف تظاهرکنندگان با کنسول قدس و فرماندار بریتانیا ملاقات کرد و اعتراضات خود را در مورد مهاجرت یهودیها، بیانیه بلوفور و صهیونیسم ارائه داد.
- در روز ۱ مارس ۱۹۲۰، دو گروه مسلح فلسطینی به شهرکهای المتلا و تل در شمال فلسطین حمله کردند و هفت یهودی کشته شدند، که از جمله آنها کاپیتان یهودی ” جوزف ترمبلدور ” بود.
- در در ۸ مارس ۱۹۲۰ نیز، تظاهراتی در بیت المقدس برگزار شد، تظاهرکنندگان شعار نه به صهیونیسم، نه به مهاجرت یهودیان، نه بهآبادیهای یهودینشین، آزادی، استقلال، وحدت عربی سردادند، و برخی از معترضان تعدادی از جوان یهودی را مورد آزار و اذیت قرار دادند. درگیری میان اعراب و یهودیان موجب زخمی شدن ده یهودی شد و نیروهای بریتانیایی، تظاهر کنندگان را پراکنده کرده و تعدادی از اعراب را دستگیر کردند.
- قیام ۱۹۲۰ جشنواره حضرت موسی در ۴ آوریل ۱۹۲۰، که در آن از اعراب ۴ نفر کشته ۲۴ مجروح و از یهودیان نیز ۵ کشته و۲۱۱ نفر مجروح شدند و ۷ نفر از سربازان انگلیسی نیز مورد اصابت واقع شدند؛ و اعراب مورد اتهام واقع شدند که به یهودیها تعدی کردند و شهردار بیت المقدس موسی کاظم الحسینی برکنار شد و أمین الحسینی و کامل البدیری و عارف العارف محاکمه غیابی شده و به ۲۰ سال زندان محکوم شدند. در این تظاهراتها و درگیریها شعارها و پلاکاردهایی خشن دیده و شنیده میشد. پلاکاردهایی مثل «مرگ بر صهیونیسم» و «مرگ بر یهود»، و شعارهایی مثل «فلسطین ارض ماست و یهود سگ ماست» و «إذهب اليهود» (یهودیان را بکشید).[۶۱] این اتفاقات به عنوان پوگروم (حمله و کشتار سازمانیافته انبوه جمعیت علیه اقلیت یهودی) توصیف شده، اتفاقی که مشابه آن در ۵ قرن حاکمیت عثمانی هیچ سابقه نداشته.[۶۱]
شورشها و درگیریها، و همینطور درخواستهای متعدد سران سیاسی فلسطین از دولت بریتانیا مبنی بر اعطای حقوق سیاسی ملت فلسطین و استقلال به کشور فلسطین تا سال ۱۹۴۸ ادامه داشت. در این سال در اتفاقاتی که فلسطینی ها از آن به نام «نکبت» یاد می کنند، بخش زیادی از جمعیت عرب، بیش از ۷۰۰ هزار نفر، پاکسازی قومی شده، و بر حدود ۷۰٪ اراضی فلسطین، دولت صهیونیستی اسرائیل اعلام موجودیت کرد.
پیامدهای بلند مدت
بیانیه بالفور دو پیامد غیر مستقیم داشت، یکی پیدایش یک حکومت یهودی و دیگری وضعیت مزمن درگیری بین عربها و یهودیها در غرب آسیا.[۶۲][۶۳][۶۴][۶۵] این بیانیه هم بخاطر ناکامی بریتانیا در اجرای مفاد آن در فلسطین[۶۶] و هم به خاطر رخدادهای گستردهتر آن در این منطقه[۶۷] عنوان «گناه نخستین» بریتانیا را گرفتهاست.
نگارخانه
-
غرب آسیا در سال ۱۹۱۴ و فلسطین تحت سرپرستی عثمانی
-
غرب آسیا در سال ۱۹۱۹ و فلسطین تحت سرپرستی بریتانیا
-
غرب آسیا در سال ۱۹۴۹ و تشکیل کشور اسرائیل بهجای فلسطین
پانویس
- ↑ Balfour Declaration, Encyclopædia Britannica
- ↑ "The Balfour Declaration (۱۹۱۷)". Retrieved 2011-01-02.
- ↑ Renton, James (2007). The Zionist Masquerade: The Birth of the Anglo-Zionist Alliance 1914–1918. Palgrave Macmillan. ISBN 978-0-230-54718-6.
- ↑ Scholch, Alexander (1992-10-01). "Britain in Palestine, 1838-1882: The Roots of the Balfour Policy". Journal of Palestine Studies. 22 (1): 39–56. doi:10.2307/2537686. ISSN 0377-919X.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ Stein, Leonard (1961). The Balfour Declaration. Simon & Schuster. ISBN 978-965-223-448-3.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Liebreich, Freddy (2004). Britain's Naval and Political Reaction to the Illegal Immigration of Jews to Palestine, 1945–1949. Routledge. ISBN 978-1-135-76694-8.
- ↑ Scholch, Alexander (1992-10-01). "Britain in Palestine, 1838-1882: The Roots of the Balfour Policy". Journal of Palestine Studies. 22 (1): 39–56. doi:10.2307/2537686. ISSN 0377-919X.
- ↑ «Wayback Machine» (PDF). web.archive.org. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۶-۰۸.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Friedman, Isaiah (1973). The Question of Palestine: British-Jewish-Arab Relations, 1914–1918. Transaction Publishers. ISBN 978-1-4128-3868-9.
- ↑ Scholch, Alexander (1992-10-01). "Britain in Palestine, 1838-1882: The Roots of the Balfour Policy". Journal of Palestine Studies. 22 (1): 39–56. doi:10.2307/2537686. ISSN 0377-919X.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Cohen, Michael J. (1989). The Origins and Evolution of the Arab-Zionist Conflict. University of California Press. ISBN 978-0-520-90914-4, pp. 29-31.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ LeVine, Mark; Mossberg, Mathias (2014). One Land, Two States: Israel and Palestine as Parallel States. University of California Press. ISBN 978-0-520-95840-1.
- ↑ Gelvin, James (2014) [2002]. The Israel-Palestine Conflict: One Hundred Years of War (3 ed.). Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-85289-0.
- ↑ Rhett, Maryanne A. (2015). The Global History of the Balfour Declaration: Declared Nation. Routledge. ISBN 978-1-317-31276-5.
- ↑ Cohen, Michael J. (1989). The Origins and Evolution of the Arab-Zionist Conflict. University of California Press. ISBN 978-0-520-90914-4, pp. 31-32.
- ↑ Cohen, Michael J. (1989). The Origins and Evolution of the Arab-Zionist Conflict. University of California Press. ISBN 978-0-520-90914-4, pp. 34-35.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Rhett, Maryanne A. (2015). The Global History of the Balfour Declaration: Declared Nation. Routledge. ISBN 978-1-317-31276-5, pp. 107-108.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Lloyd George, David (1933). War Memoirs of David Lloyd George: 1915–1916. Vol. II. AMS Press. p. 50. ISBN 978-0-404-15042-6.
- ↑ Defries, Harry (2014). Conservative Party Attitudes to Jews 1900–1950. Routledge. p. 51. ISBN 978-1-135-28462-6.
- ↑ Klug, Brian (2012). Being Jewish and Doing Justice: Bringing Argument to Life. Vallentine Mitchell. ISBN 978-0-85303-993-8.
- ↑ Hansard, Aliens Bill: HC Deb 02 May 1905 vol 145 cc768-808; and Aliens Bill, HC Deb 10 July 1905 vol 149 cc110-62.
- ↑ Rovner, Adam (2014). In the Shadow of Zion: Promised Lands Before Israel. New York University Press. ISBN 978-1-4798-1748-1.
- ↑ Weizmann, Chaim (1949). Trial and Error, The Autobiography of Chaim Weizmann. Jewish Publication Society of America. OCLC 830295337.
- ↑ Lewis, Geoffrey (2009). Balfour and Weizmann: The Zionist, the Zealot and the Emergence of Israel. A&C Black. ISBN 978-1-84725-040-7.
- ↑ Penslar, Derek (2007). Israel in History: The Jewish State in Comparative Perspective. Routledge. ISBN 978-1-134-14669-7.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ ۲۶٫۳ Schneer, Jonathan (2010). The Balfour Declaration: The Origins of the Arab-Israeli Conflict. Random House. ISBN 978-1-4000-6532-5.
- ↑ Cooper, John (2015). The Unexpected Story of Nathaniel Rothschild. Bloomsbury Publishing. ISBN 978-1-4729-1708-9.
- ↑ Stein, Leonard (1961). The Balfour Declaration. Simon & Schuster. ISBN 978-965-223-448-3.
- ↑ Fromkin, David (1990). A Peace to End All Peace: The Fall of the Ottoman Empire and the Creation of the Modern Middle East. Avon Books. ISBN 978-0-380-71300-4.
- ↑ Tamari, Salim (2017). The Great War and the Remaking of Palestine. Univ of California Press. ISBN 978-0-520-29125-6.
- ↑ Cleveland, William L.; Bunton, Martin (2016). A History of the Modern Middle East. Avalon Publishing. ISBN 978-0-8133-4980-0.
- ↑ Quigley, John B. (1990). Palestine and Israel: A Challenge to Justice. Duke University Press. p. 10.
- ↑ Friedman, Isaiah (1973). The Question of Palestine: British-Jewish-Arab Relations, 1914–1918. Transaction Publishers. ISBN 978-1-4128-3868-9.
- ↑ Mendel, Yonatan (2014). The Creation of Israeli Arabic: Security and Politics in Arabic Studies in Israel. Palgrave Macmillan UK. ISBN 978-1-137-33737-5.
- ↑ Friedman, Isaiah (1997). Germany, Turkey, and Zionism 1897–1918. Transaction Publishers. ISBN 978-1-4128-2456-9.
- ↑ Tessler, Mark (2009). A History of the Israeli-Palestinian Conflict Second Edition. Indiana University Press. p. 1018. ISBN 978-0-253-22070-7.
- ↑ Tessler, Mark (2009). A History of the Israeli-Palestinian Conflict Second Edition. Indiana University Press. p. 1018. ISBN 978-0-253-22070-7.
- ↑ Neff, Donald (1995). "The Palestinians and Zionism: 1897–1948". Middle East Policy. 4 (1): 156–174. doi:10.1111/j.1475-4967.1995.tb00213.x.
- ↑ Büssow, Johann (2011). Hamidian Palestine: Politics and Society in the District of Jerusalem 1872–1908. BRILL. ISBN 978-90-04-20569-7.
- ↑ Reid, Walter (2011). Empire of Sand: How Britain Made the Middle East. Birlinn. ISBN 978-0-85790-080-7.
- ↑ Defries, Harry (2014). Conservative Party Attitudes to Jews 1900–1950. Routledge. p. 51. ISBN 978-1-135-28462-6.
- ↑ Lewis, Geoffrey (2009). Balfour and Weizmann: The Zionist, the Zealot and the Emergence of Israel. A&C Black. ISBN 978-1-84725-040-7.
- ↑ Weizmann, Chaim (1983). The Letters and Papers of Chaim Weizmann: August 1898 – July 1931. Transaction Publishers. ISBN 978-0-87855-279-5.
- ↑ Huneidi, Sahar (2001). A Broken Trust: Sir Herbert Samuel, Zionism and the Palestinians. I.B.Tauris. p. 84. ISBN 978-1-86064-172-5.
- ↑ Weizmann, Chaim (1983). The Letters and Papers of Chaim Weizmann: August 1898 – July 1931. Transaction Publishers. ISBN 978-0-87855-279-5.
- ↑ Kamel, Lorenzo (2015). Imperial Perceptions of Palestine: British Influence and Power in Late Ottoman Times. British Academic Press. ISBN 978-1-78453-129-4.
- ↑ Cooper, John (2015). The Unexpected Story of Nathaniel Rothschild. Bloomsbury Publishing. ISBN 978-1-4729-1708-9.
- ↑ Huneidi, Sahar (2001). A Broken Trust: Sir Herbert Samuel, Zionism and the Palestinians. I.B.Tauris. p. 84. ISBN 978-1-86064-172-5.
- ↑ Billauer, Barbara Pfeffer (2013-09-17). "Case-Studies in Scientific Statecraft: Chaim Weizmann and the Balfour Declaration - Science, Scientists and Propaganda" (به انگلیسی). Rochester, NY. doi:10.2139/ssrn.2327350.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Defries, Harry (2014). Conservative Party Attitudes to Jews 1900–1950. Routledge. p. 51. ISBN 978-1-135-28462-6.
- ↑ Cohen, Michael J (2014). Britain's Moment in Palestine: Retrospect and Perspectives, 1917–1948. Routledge. ISBN 978-1-317-91364-1.
- ↑ Lewis, Geoffrey (2009). Balfour and Weizmann: The Zionist, the Zealot and the Emergence of Israel. A&C Black. ISBN 978-1-84725-040-7.
- ↑ «یوم النکبه»؛ روایت روزهای آغازین تأسیس یک کشور، بیبیسی فارسی
- ↑ The Palestine Mandate, The Yale University
- ↑ صهیونیسم: از رؤیا تا واقعیت، بیبیسی فارسی
- ↑ Nahum Sokolow, Jewish Virtual Library
- ↑ Balfour Declaration. (2007). In Encyclopædia Britannica. Retrieved August 12, 2007, from Encyclopædia Britannica.
- ↑ Lewis, Geoffrey (2009). Balfour and Weizmann: The Zionist, the Zealot and the Emergence of Israel. A&C Black. ISBN 978-1-84725-040-7.
- ↑ Memorandum by Mr. Balfour (Paris) respecting Syria, Palestine, and Mesopotamia, 132187/2117/44A, August 11, 1919
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامBalfour1919"
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ Benny Morris (1999). Righteous Victims: A History of the Zionist-Arab Conflict, 1881-2001. p. 95. ISBN 978-0679744757., quoting the official history of the Hagana
- ↑ United Nations Division for Palestinian Rights 1978: "It ultimately led to partition and to the problem as it exists today. Any understanding of the Palestine issue, therefore, requires some examination of this Declaration which can be considered the root of the problem of Palestine."
- ↑ Watts, Tim (2008). "The Balfour Declaration". In Spencer C. Tucker; Priscilla Roberts (eds.). The Encyclopedia of the Arab-Israeli Conflict: A Political, Social, and Military History [4 volumes]: A Political, Social, and Military History. ABC-CLIO. ISBN 978-1-85109-842-2.
- ↑ Ingrams, Doreen (2009). Palestine papers: 1917–1922: seeds of conflict. Eland. ISBN 978-1-906011-38-3.
- ↑ Schneer, Jonathan (2010). The Balfour Declaration: The Origins of the Arab-Israeli Conflict. Random House. ISBN 978-1-4000-6532-5.
- ↑ Shlaim, Avi (2009). Israel and Palestine: Reappraisals, Revisions, Refutations. Verso. ISBN 978-1-84467-366-7.
- ↑ Cohen, Michael; Kolinsky, Martin (2013). Demise of the British Empire in the Middle East: Britain's Responses to Nationalist Movements, 1943–55. Routledge. ISBN 978-1-136-31375-2.
- اختلاف نظر بر سر درستی از سپتامبر ۲۰۱۹
- آثار ۱۹۱۷ (میلادی)
- اسناد
- اسناد ۱۹۱۷ (میلادی)
- اسناد تاریخی
- اسناد رسمی پادشاهی متحده
- اسناد قیومت بریتانیا بر فلسطین
- بریتانیا در ۱۹۱۷ (میلادی)
- تاریخ اسرائیل
- تاریخ بریتانیا
- تاریخ فلسطین
- روابط بینالملل در ۱۹۱۷ (میلادی)
- رویدادهای نوامبر ۱۹۱۷
- سوریه عثمانی در ۱۹۱۷ (میلادی)
- صهیونیسم
- صهیونیسم در بریتانیا
- قیومت بریتانیا بر فلسطین در ۱۹۱۷ (میلادی)
- کتابخانه ملی بریتانیا
- مرزهای دولت فلسطین
- منشور استقلال اسرائیل
- نزاع اعراب و اسرائیل
- یهودیان و یهودیت در اردن
- یهودیت در ۱۹۱۷ (میلادی)
- روابط اسرائیل و بریتانیا