سیزیف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏top: تمیزکاری با استفاده از AWB
ابرابزار
خط ۴: خط ۴:
| یونانی= Σίσυφος
| یونانی= Σίσυφος
| فرانسوی=
| فرانسوی=
| تصویر= Punishment sisyph.jpg|220px]]
| تصویر= Punishment sisyph.jpg
| bgcolor= gold
| bgcolor= gold
| fgcolor= black
| fgcolor= black
خط ۲۲: خط ۲۲:
'''سیزیف''' یا '''سیسیفوس''' {{به یونانی|Σίσυφος}} قهرمانی در [[اساطیر یونان]] است. او فرزند [[آیولوس]] پادشاه تسالی و [[انارته]] و همچنین همسر [[میروپه (پلیادس)|مروپه]] است. سیزیف پایه‌گذار و پادشاه حکومت افیرا ([[کورینتوس]] کنونی) و مروج بازی‌های ایسمی (Isthmian Games بازی‌هایی که از لحاظ اهمیت در ردهٔ بازی‌های [[المپیک]] قرار داشتند و هر دو سال یکبار برگزار می‌شدند) به حساب می‌آید.
'''سیزیف''' یا '''سیسیفوس''' {{به یونانی|Σίσυφος}} قهرمانی در [[اساطیر یونان]] است. او فرزند [[آیولوس]] پادشاه تسالی و [[انارته]] و همچنین همسر [[میروپه (پلیادس)|مروپه]] است. سیزیف پایه‌گذار و پادشاه حکومت افیرا ([[کورینتوس]] کنونی) و مروج بازی‌های ایسمی (Isthmian Games بازی‌هایی که از لحاظ اهمیت در ردهٔ بازی‌های [[المپیک]] قرار داشتند و هر دو سال یکبار برگزار می‌شدند) به حساب می‌آید.


در اساطیر یونانی ، سیزیف پادشاه افیرا (کورینتوس کنونی)  بود. او به علت خودبزرگ بینی و حیله گری به مجازاتی محکوم شئ که در آن میبایست سنگ بزرگی را تا نزدیک قله ای ببرد و قبل از رسیدن به پایان مسیر شاهد بازغلتیدن آن به اول مسیر باشد. و این چرخه تا ابد برای او ادامه داشت.
در اساطیر یونانی، سیزیف پادشاه افیرا (کورینتوس کنونی) بود. او به علت خودبزرگ بینی و حیله گری به مجازاتی محکوم شئ که در آن می‌بایست سنگ بزرگی را تا نزدیک قله‌ای ببرد و قبل از رسیدن به پایان مسیر شاهد بازغلتیدن آن به اول مسیر باشد؛ و این چرخه تا ابد برای او ادامه داشت.


ریشه‌شناسی
ریشه شناسی


رابرت بیکز یک ریشه پیشایونانی را پیشنهاد میکند و معتقد به ارتباطی بین ریشه واژه سوفوس به معنای حکمت و افسانه ذکر شده است.
رابرت بیکز یک ریشه پیشایونانی را پیشنهاد می‌کند و معتقد به ارتباطی بین ریشه واژه سوفوس به معنای حکمت و افسانه ذکر شده است.


اسطوره شناسی
اسطوره شناسی


سیزیف فرزند شاه آئولوس تسالی و انارته بود. وی بنیانگذار و اولین پادشاه افیرا بود. او از طریق مروپه پدر گالوسوس، اورینتیون، آلموس و ترزاندر بود، وی همچنین برادر سالمونوس و پدربزرگ بلروفون بوداز طریق گلایوس. سیزیف کشتیرانی و تجارت را رونق بخشید اما بسیار حریص و حیله گر بود. او همچنین مسافران و مهمانان را کشت، و به ژنیا که تحت تسلط زئوس بود تجاوز کرد. او از این کشتارها لذت میبرد زیرا را او را بعنوان یک رهبر مقتدر ابقا میکرد.
سیزیف فرزند شاه آئولوس تسالی و انارته بود. وی بنیانگذار و اولین پادشاه افیرا بود. او از طریق مروپه پدر گالوسوس، اورینتیون، آلموس و ترزاندر بود، وی همچنین برادر سالمونوس و پدربزرگ بلروفون بوداز طریق گلایوس. سیزیف کشتیرانی و تجارت را رونق بخشید اما بسیار حریص و حیله گر بود. او همچنین مسافران و مهمانان را کشت، و به ژنیا که تحت تسلط زئوس بود تجاوز کرد. او از این کشتارها لذت می‌برد زیرا را او را بعنوان یک رهبر مقتدر ابقا می‌کرد.


سیزیف و برادرش سالمنوس از یکدیگر متنفر بودند، و سیزیف با هاتف دلفی مشورت کرد تا راهی برای کشتن برادرش بدون تحمل شکنجه و عواقب آن بیاید. بر طبق گزارش هومر ، سیزیف بعنوان حیله گرترین افراد مشهور بود. او دختر سالومون را فریفت تا یکی از نقشه هایش را برای کشتن برادرش عملی کند. او تصمیم به قتل فرزندان تیرو گرفت زمانی که وی متوجه شد که نقشه سیزیف استفاده از فرزندانش برای عزل پدرش است.
سیزیف و برادرش سالمنوس از یکدیگر متنفر بودند، و سیزیف با هاتف دلفی مشورت کرد تا راهی برای کشتن برادرش بدون تحمل شکنجه و عواقب آن بیاید. بر طبق گزارش هومر، سیزیف بعنوان حیله گرترین افراد مشهور بود. او دختر سالومون را فریفت تا یکی از نقشه‌هایش را برای کشتن برادرش عملی کند. او تصمیم به قتل فرزندان تیرو گرفت زمانی که وی متوجه شد که نقشه سیزیف استفاده از فرزندانش برای عزل پدرش است.


سیزیف به زئوس نیز خیانت کرد. او محل اژینا را که توسط زئوس ربوده شده بود برای پدرش آسوپوس خدای رودها فاش ساخت و در ازای آن رودی در شهر کورینتس روان شد.
سیزیف به زئوس نیز خیانت کرد. او محل اژینا را که توسط زئوس ربوده شده بود برای پدرش آسوپوس خدای رودها فاش ساخت و در ازای آن رودی در شهر کورینتس روان شد.


سپس زئوس به تاناتوس ،مرگ، فرمان داد تا سیزیف را تارتاروس به بند بکشد. سیزیف کنجکاو بود که چرا هرمس که وظیفه اش هدایت ارواح به دنیای زیرین بود در این موقعیت ظاهر نشده بود. سیزیف مزورانه از تاناتوس خواست تا به او روش کار زنجیرها را نشان بدهد. زمانی که تاناتوس خواسته او را اجابت میکرد ، سیزیف از موقعیت استفاده کرد و تاناتوس را به زنجیر کشید. زمانی که مرگ به زنجیر کشیده شد دیگر کسی بر روی زمین نمی مرد.  و این بلوایی را خصوصا برای آرس بر پا نمود زیرا نبردهای او به دلیل اینکه دشمنانش از دنیا نمیرفتند بدون جذابیت شده بودند. و به همین دلیل در این امر مداخله کرد.آرس خشمگین تاناتوس را نجات و شاه سیزیف را مجددا زیر سلطه وی قرار داد.
سپس زئوس به تاناتوس، مرگ، فرمان داد تا سیزیف را تارتاروس به بند بکشد. سیزیف کنجکاو بود که چرا هرمس که وظیفه اش هدایت ارواح به دنیای زیرین بود در این موقعیت ظاهر نشده بود. سیزیف مزورانه از تاناتوس خواست تا به او روش کار زنجیرها را نشان بدهد. زمانی که تاناتوس خواسته او را اجابت می‌کرد، سیزیف از موقعیت استفاده کرد و تاناتوس را به زنجیر کشید. زمانی که مرگ به زنجیر کشیده شد دیگر کسی بر روی زمین نمی‌مرد؛ و این بلوایی را خصوصاً برای آرس بر پا نمود زیرا نبردهای او به دلیل اینکه دشمنانش از دنیا نمی‌رفتند بدون جذابیت شده بودند؛ و به همین دلیل در این امر مداخله کرد. آرس خشمگین تاناتوس را نجات و شاه سیزیف را مجدداً زیر سلطه وی قرار داد.


در نسخه ای دیگر، هادس برای به زنجیر کشیدن سیزیف فرستاده میشود اما خود به بند می افتد.تا زمانی که وی دربند بود کسی نمی مرد. به همین دلیل قربانی کردن برای خدایان غیرممکن بود و پیران و بیماران رنج و عذاب بسیار میکشیدند. سرانجام خدایان سیزیف را به چنان سیه روزی در زندگی تهدید کردند که وی آرزوی مرگ کند و به این ترتیب او چاره ای غیر از رهاسازی هادس نداشت.
در نسخه‌ای دیگر، هادس برای به زنجیر کشیدن سیزیف فرستاده می‌شود اما خود به بند می‌افتد. تا زمانی که وی دربند بود کسی نمی‌مرد. به همین دلیل قربانی کردن برای خدایان غیرممکن بود و پیران و بیماران رنج و عذاب بسیار می‌کشیدند. سرانجام خدایان سیزیف را به چنان سیه روزی در زندگی تهدید کردند که وی آرزوی مرگ کند و به این ترتیب او چاره‌ای غیر از رهاسازی هادس نداشت.


قبل از مرگ، سیزیف به همسرش دستور داد تا بدن عریان او را در میدان عمومی شهر بیفکند و ظاهرا این گفته را برای امتحان علاقه همسرش به خود بیان کرد. همین باعث شد تا وی در کرانه رود استیکس رها شود. سپس به پرسفونه شکایت کرد که این کار نشانه بی احترامی همسرش بوده است. و او را متقاعد کرد  تا اجازه بازگشت به جهان بالایی را به او بدهد. زمانی که روح شاه به کورینتس برگشت ، همسرش را به دلیل عدم تدفین و برگزار نکردن مراسم سوگواری مناسب، چنانچه یک زن عاشق میبایست انجام میداد، سرزنش کرد . زمانی که شاه سیزیف از بازگشت به جهان زیرین سرپیچی کرد توسط هرمس و به زور به آنجا برده شد. در نسخه ای دیگر چنین امده است که پرسفونه الهه جهان زیرین توسط سیزیف فریفته شد که او را اشتباها به جهان زیرین برده اند و به همین خاطر دستور رهاسازی شاه را داد.
قبل از مرگ، سیزیف به همسرش دستور داد تا بدن عریان او را در میدان عمومی شهر بیفکند و ظاهراً این گفته را برای امتحان علاقه همسرش به خود بیان کرد. همین باعث شد تا وی در کرانه رود استیکس رها شود. سپس به پرسفونه شکایت کرد که این کار نشانه بی‌احترامی همسرش بوده است؛ و او را متقاعد کرد تا اجازه بازگشت به جهان بالایی را به او بدهد. زمانی که روح شاه به کورینتس برگشت، همسرش را به دلیل عدم تدفین و برگزار نکردن مراسم سوگواری مناسب، چنانچه یک زن عاشق می‌بایست انجام می‌داد، سرزنش کرد. زمانی که شاه سیزیف از بازگشت به جهان زیرین سرپیچی کرد توسط هرمس و به زور به آنجا برده شد. در نسخه‌ای دیگر چنین آمده است که پرسفونه الهه جهان زیرین توسط سیزیف فریفته شد که او را اشتباهاً به جهان زیرین برده‌اند و به همین خاطر دستور رهاسازی شاه را داد.


در فیلوکتتس سوفوکلس ارجاعی است به پدر ادیسیوس ( شایعه است که سیزیف باشد و نه لائرتس، که در ادیسه بعنوان پدر میشناسیم) درست زمانی که از مرگ باز میگردد.
در فیلوکتتس سوفوکلس ارجاعی است به پدر ادیسیوس (شایعه است که سیزیف باشد و نه لائرتس، که در ادیسه بعنوان پدر می‌شناسیم) درست زمانی که از مرگ بازمی‌گردد.


بعنوان مجازاتی برای فریبکاریهایش، شاه سیزیف مجبور به حمل تخته سنگی بزرگ به بالای شیبی تند گردید. تدارک یک تنبیه عجیب و وحشتناک برای سیزیف به این دلیل بود که وی گستاخانه عقیده داشت که در زیرکی از زئوس نیز پیشی گرفته است. بر این اساس زئوس زیرکی خود را در طلسن کردن صخره نشان میدهد تا قبل از رسیدن به قله دوباره به پایین بغلتد و به این طریف سیزیف را به تلاشی بیحاصل و بی پایان و یک ناکامی ابدی میسپارد.  به همین دلیلفعالیتهای بیمعنی و تمام نشدنی را گاهی سیزیف وار خطاب میکنند.شاه سیزیف موضوعی مشترک برای نویسندگان باستان بود و تصویر وی توسط پلیگنوتوس بر دیوار لشه در معبد دلفی رسم شده است.
بعنوان مجازاتی برای فریبکاریهایش، شاه سیزیف مجبور به حمل تخته سنگی بزرگ به بالای شیبی تند گردید. تدارک یک تنبیه عجیب و وحشتناک برای سیزیف به این دلیل بود که وی گستاخانه عقیده داشت که در زیرکی از زئوس نیز پیشی گرفته است. بر این اساس زئوس زیرکی خود را در طلسن کردن صخره نشان می‌دهد تا قبل از رسیدن به قله دوباره به پایین بغلتد و به این طریف سیزیف را به تلاشی بیحاصل و بی پایان و یک ناکامی ابدی می‌سپارد. به همین دلیلفعالیتهای بیمعنی و تمام نشدنی را گاهی سیزیف وار خطاب می‌کنند. شاه سیزیف موضوعی مشترک برای نویسندگان باستان بود و تصویر وی توسط پلیگنوتوس بر دیوار لشه در معبد دلفی رسم شده است.


تفسیرها
تفسیرها


بر طبق نظریه خورشیدی، سیزیف ، لوح خورشیدی است که هر زوز از شرق برمی خیزد و در مغرب فرو میرود. برخی دیگر او را تجسم شخصیت امواج میدانند و یا دریای خائن.  در سده یکم پیش از میلاد مسیح ، لوکرتیوس فیلسوف اپیکوری اسطوره سیزیف را نشانگر سیاستمدارانی دانست که پیوسته در انتخابات شکست میخورند. سورن کیرکگارد اسطوره را در واقع نمایانگر علاقه مفرط یک شخص به چیزی خاص میداند « مضحک است که شخصی با اختلال ذهنی تکه ای از گرانیت را با خود حمل کند زیرا میپندارد که آن پول است، و یا اینکه دون خوان 1003 معشوقه داشته باشد زیرا اعداد بیانگر غیر واقعی بودن داستان هستند.
بر طبق نظریه خورشیدی، سیزیف، لوح خورشیدی است که هر زوز از شرق برمی‌خیزد و در مغرب فرومی‌رود. برخی دیگر او را تجسم شخصیت امواج می‌دانند و یا دریای خائن. در سده یکم پیش از میلاد مسیح، لوکرتیوس فیلسوف اپیکوری اسطوره سیزیف را نشانگر سیاستمدارانی دانست که پیوسته در انتخابات شکست می‌خورند. سورن کیرکگارد اسطوره را در واقع نمایانگر علاقه مفرط یک شخص به چیزی خاص می‌داند «مضحک است که شخصی با اختلال ذهنی تکه‌ای از گرانیت را با خود حمل کند زیرا می‌پندارد که آن پول است، و یا اینکه دون خوان ۱۰۰۳ معشوقه داشته باشد زیرا اعداد بیانگر غیر واقعی بودن داستان هستند.


فردریش ولکر داستان را نمادی از جستجوی بیهوده انسان در پی علم میداند. و سالمون ریناخ معتقد است که تنبیه سیزیف برای آن است که وی ساختمانی عظیم بنا کرد و با گستاخی خود را بالاتر از خدایان دانست. البرمو کامو در مقاله ای به سال 1942 سیزیف را نمایانگر پوچی زندگی انسان دانست، اما در پایان چنین نتیجه میگرد « باید سیزیف را شاد تصور کرد زیزا زیرا تلاش و جدال برای دستیابی به قله ها به تنهایی برای پر کردن دل انسان کافیست». اخیرا نیگرو سانسونز ح چنین اندیشیده است که واژه «سیزیف» از از صدای تنفس طبیعی انسان که متناوبا انجام میشود گرفته شده است و ریشه در تکنینکهای کهن کنترل تنفس دارد.
فردریش ولکر داستان را نمادی از جستجوی بیهوده انسان در پی علم می‌داند؛ و سالمون ریناخ معتقد است که تنبیه سیزیف برای آن است که وی ساختمانی عظیم بنا کرد و با گستاخی خود را بالاتر از خدایان دانست. البرمو کامو در مقاله‌ای به سال ۱۹۴۲ سیزیف را نمایانگر پوچی زندگی انسان دانست، اما در پایان چنین نتیجه میگرد «باید سیزیف را شاد تصور کرد زیزا زیرا تلاش و جدال برای دستیابی به قله‌ها به تنهایی برای پر کردن دل انسان کافیست». اخیراً نیگرو سانسونز ح چنین اندیشیده است که واژه «سیزیف» از از صدای تنفس طبیعی انسان که متناوباً انجام می‌شود گرفته شده است و ریشه در تکنینکهای کهن کنترل تنفس دارد.


نقل قول
نقل قول
- «[[کامو]] می‌گوید، سیزیف از این طریق که از همهٔ آنچه که ورای تجربهٔ مستقیم او قرار دارد چشم پوشی می‌کند و به دنبال علت و فایدهٔ عمیق‌تری نمی‌گردد، پیروز است.<ref>براین گرین، ماده‌ای که سازندهٔ کهکشان است، صفحه ۳۷</ref>
- «[[کامو]] می‌گوید، سیزیف از این طریق که از همهٔ آنچه که ورای تجربهٔ مستقیم او قرار دارد چشم پوشی می‌کند و به دنبال علت و فایدهٔ عمیق‌تری نمی‌گردد، پیروز است.<ref>براین گرین، ماده‌ای که سازندهٔ کهکشان است، صفحهٔ ۳۷</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۱۰

اساطیر یونان باستان
سیزیف (سیسیفوس)
یونانی: Σίσυφος
جنسیت: مذکر
پدر: آیولوس
مادر: انارته
همسر: مروپه
فرزندان: ادیسه
موضوع‌های اساطیر یونان باستان

آ ا ب پ ت ج چ خ د ر ز ژ س
ش ف ک گ ل م ن و ه ی

سیزیف یا سیسیفوس (به یونانی: Σίσυφος) قهرمانی در اساطیر یونان است. او فرزند آیولوس پادشاه تسالی و انارته و همچنین همسر مروپه است. سیزیف پایه‌گذار و پادشاه حکومت افیرا (کورینتوس کنونی) و مروج بازی‌های ایسمی (Isthmian Games بازی‌هایی که از لحاظ اهمیت در ردهٔ بازی‌های المپیک قرار داشتند و هر دو سال یکبار برگزار می‌شدند) به حساب می‌آید.

در اساطیر یونانی، سیزیف پادشاه افیرا (کورینتوس کنونی) بود. او به علت خودبزرگ بینی و حیله گری به مجازاتی محکوم شئ که در آن می‌بایست سنگ بزرگی را تا نزدیک قله‌ای ببرد و قبل از رسیدن به پایان مسیر شاهد بازغلتیدن آن به اول مسیر باشد؛ و این چرخه تا ابد برای او ادامه داشت.

ریشه‌شناسی

رابرت بیکز یک ریشه پیشایونانی را پیشنهاد می‌کند و معتقد به ارتباطی بین ریشه واژه سوفوس به معنای حکمت و افسانه ذکر شده است.

اسطوره شناسی

سیزیف فرزند شاه آئولوس تسالی و انارته بود. وی بنیانگذار و اولین پادشاه افیرا بود. او از طریق مروپه پدر گالوسوس، اورینتیون، آلموس و ترزاندر بود، وی همچنین برادر سالمونوس و پدربزرگ بلروفون بوداز طریق گلایوس. سیزیف کشتیرانی و تجارت را رونق بخشید اما بسیار حریص و حیله گر بود. او همچنین مسافران و مهمانان را کشت، و به ژنیا که تحت تسلط زئوس بود تجاوز کرد. او از این کشتارها لذت می‌برد زیرا را او را بعنوان یک رهبر مقتدر ابقا می‌کرد.

سیزیف و برادرش سالمنوس از یکدیگر متنفر بودند، و سیزیف با هاتف دلفی مشورت کرد تا راهی برای کشتن برادرش بدون تحمل شکنجه و عواقب آن بیاید. بر طبق گزارش هومر، سیزیف بعنوان حیله گرترین افراد مشهور بود. او دختر سالومون را فریفت تا یکی از نقشه‌هایش را برای کشتن برادرش عملی کند. او تصمیم به قتل فرزندان تیرو گرفت زمانی که وی متوجه شد که نقشه سیزیف استفاده از فرزندانش برای عزل پدرش است.

سیزیف به زئوس نیز خیانت کرد. او محل اژینا را که توسط زئوس ربوده شده بود برای پدرش آسوپوس خدای رودها فاش ساخت و در ازای آن رودی در شهر کورینتس روان شد.

سپس زئوس به تاناتوس، مرگ، فرمان داد تا سیزیف را تارتاروس به بند بکشد. سیزیف کنجکاو بود که چرا هرمس که وظیفه اش هدایت ارواح به دنیای زیرین بود در این موقعیت ظاهر نشده بود. سیزیف مزورانه از تاناتوس خواست تا به او روش کار زنجیرها را نشان بدهد. زمانی که تاناتوس خواسته او را اجابت می‌کرد، سیزیف از موقعیت استفاده کرد و تاناتوس را به زنجیر کشید. زمانی که مرگ به زنجیر کشیده شد دیگر کسی بر روی زمین نمی‌مرد؛ و این بلوایی را خصوصاً برای آرس بر پا نمود زیرا نبردهای او به دلیل اینکه دشمنانش از دنیا نمی‌رفتند بدون جذابیت شده بودند؛ و به همین دلیل در این امر مداخله کرد. آرس خشمگین تاناتوس را نجات و شاه سیزیف را مجدداً زیر سلطه وی قرار داد.

در نسخه‌ای دیگر، هادس برای به زنجیر کشیدن سیزیف فرستاده می‌شود اما خود به بند می‌افتد. تا زمانی که وی دربند بود کسی نمی‌مرد. به همین دلیل قربانی کردن برای خدایان غیرممکن بود و پیران و بیماران رنج و عذاب بسیار می‌کشیدند. سرانجام خدایان سیزیف را به چنان سیه روزی در زندگی تهدید کردند که وی آرزوی مرگ کند و به این ترتیب او چاره‌ای غیر از رهاسازی هادس نداشت.

قبل از مرگ، سیزیف به همسرش دستور داد تا بدن عریان او را در میدان عمومی شهر بیفکند و ظاهراً این گفته را برای امتحان علاقه همسرش به خود بیان کرد. همین باعث شد تا وی در کرانه رود استیکس رها شود. سپس به پرسفونه شکایت کرد که این کار نشانه بی‌احترامی همسرش بوده است؛ و او را متقاعد کرد تا اجازه بازگشت به جهان بالایی را به او بدهد. زمانی که روح شاه به کورینتس برگشت، همسرش را به دلیل عدم تدفین و برگزار نکردن مراسم سوگواری مناسب، چنانچه یک زن عاشق می‌بایست انجام می‌داد، سرزنش کرد. زمانی که شاه سیزیف از بازگشت به جهان زیرین سرپیچی کرد توسط هرمس و به زور به آنجا برده شد. در نسخه‌ای دیگر چنین آمده است که پرسفونه الهه جهان زیرین توسط سیزیف فریفته شد که او را اشتباهاً به جهان زیرین برده‌اند و به همین خاطر دستور رهاسازی شاه را داد.

در فیلوکتتس سوفوکلس ارجاعی است به پدر ادیسیوس (شایعه است که سیزیف باشد و نه لائرتس، که در ادیسه بعنوان پدر می‌شناسیم) درست زمانی که از مرگ بازمی‌گردد.

بعنوان مجازاتی برای فریبکاریهایش، شاه سیزیف مجبور به حمل تخته سنگی بزرگ به بالای شیبی تند گردید. تدارک یک تنبیه عجیب و وحشتناک برای سیزیف به این دلیل بود که وی گستاخانه عقیده داشت که در زیرکی از زئوس نیز پیشی گرفته است. بر این اساس زئوس زیرکی خود را در طلسن کردن صخره نشان می‌دهد تا قبل از رسیدن به قله دوباره به پایین بغلتد و به این طریف سیزیف را به تلاشی بیحاصل و بی پایان و یک ناکامی ابدی می‌سپارد. به همین دلیلفعالیتهای بیمعنی و تمام نشدنی را گاهی سیزیف وار خطاب می‌کنند. شاه سیزیف موضوعی مشترک برای نویسندگان باستان بود و تصویر وی توسط پلیگنوتوس بر دیوار لشه در معبد دلفی رسم شده است.

تفسیرها

بر طبق نظریه خورشیدی، سیزیف، لوح خورشیدی است که هر زوز از شرق برمی‌خیزد و در مغرب فرومی‌رود. برخی دیگر او را تجسم شخصیت امواج می‌دانند و یا دریای خائن. در سده یکم پیش از میلاد مسیح، لوکرتیوس فیلسوف اپیکوری اسطوره سیزیف را نشانگر سیاستمدارانی دانست که پیوسته در انتخابات شکست می‌خورند. سورن کیرکگارد اسطوره را در واقع نمایانگر علاقه مفرط یک شخص به چیزی خاص می‌داند «مضحک است که شخصی با اختلال ذهنی تکه‌ای از گرانیت را با خود حمل کند زیرا می‌پندارد که آن پول است، و یا اینکه دون خوان ۱۰۰۳ معشوقه داشته باشد زیرا اعداد بیانگر غیر واقعی بودن داستان هستند.

فردریش ولکر داستان را نمادی از جستجوی بیهوده انسان در پی علم می‌داند؛ و سالمون ریناخ معتقد است که تنبیه سیزیف برای آن است که وی ساختمانی عظیم بنا کرد و با گستاخی خود را بالاتر از خدایان دانست. البرمو کامو در مقاله‌ای به سال ۱۹۴۲ سیزیف را نمایانگر پوچی زندگی انسان دانست، اما در پایان چنین نتیجه میگرد «باید سیزیف را شاد تصور کرد زیزا زیرا تلاش و جدال برای دستیابی به قله‌ها به تنهایی برای پر کردن دل انسان کافیست». اخیراً نیگرو سانسونز ح چنین اندیشیده است که واژه «سیزیف» از از صدای تنفس طبیعی انسان که متناوباً انجام می‌شود گرفته شده است و ریشه در تکنینکهای کهن کنترل تنفس دارد.

نقل قول - «کامو می‌گوید، سیزیف از این طریق که از همهٔ آنچه که ورای تجربهٔ مستقیم او قرار دارد چشم پوشی می‌کند و به دنبال علت و فایدهٔ عمیق‌تری نمی‌گردد، پیروز است.[۱]

منابع

  1. براین گرین، ماده‌ای که سازندهٔ کهکشان است، صفحهٔ ۳۷