مارتین ون بیورن
مارتین ون بیورن | |
|---|---|
ون بیورن در ۱۸۵۵ (رنگی شده) | |
| هشتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا | |
| دوره مسئولیت ۴ مارس ۱۸۳۷ – ۴ مارس ۱۸۴۱ | |
| معاون رئیسجمهور | ریچارد ام. جانسون |
| پس از | اندرو جکسون |
| پیش از | ویلیام هنری هریسون |
| هشتمین معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا | |
| دوره مسئولیت ۴ مارس ۱۸۳۳ – ۴ مارس ۱۸۳۷ | |
| رئیسجمهور | اندرو جکسون |
| پس از | جان سی. کلهون |
| پیش از | ریچارد ام. جانسون |
| سفیر ایالات متحده آمریکا در بریتانیا | |
| دوره مسئولیت ۸ اوت ۱۸۳۱ – ۴ آوریل ۱۸۳۲ | |
| رئیسجمهور | اندرو جکسون |
| پس از | لویی مکلین |
| پیش از | Aaron Vail (Acting) |
| 10th وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا | |
| دوره مسئولیت ۲۸ مارس ۱۸۲۹ – ۲۳ مه ۱۸۳۱ | |
| رئیسجمهور | اندرو جکسون |
| پس از | هنری کلی |
| پیش از | ادوارد لیوینگستون |
| 9th فرماندار نیویورک | |
| دوره مسئولیت ۱ ژانویه ۱۸۲۹ – ۱۲ مارس ۱۸۲۹ | |
| معاون | Enos T. Throop |
| پس از | Nathaniel Pitcher |
| پیش از | Enos T. Throop |
| United States Senator از نیویورک (ایالت) | |
| دوره مسئولیت ۴ مارس ۱۸۲۱ – ۲۰ دسامبر ۱۸۲۸ | |
| پس از | ناتان سنفورد |
| پیش از | چارلز ئی. دادلی |
| ۱۴مین Attorney General of New York | |
| دوره مسئولیت ۱۷ فوریه ۱۸۱۵ – ۸ ژوئیه ۱۸۱۹ | |
| فرماندار | دانیل تامپکینز John Tayler (Acting) دوایت کلینتون |
| پس از | Abraham Van Vechten |
| پیش از | Thomas J. Oakley |
| عضو New York Senate | |
| دوره مسئولیت ۱۸۱۳ – ۱۸۲۰ | |
| پس از | Edward Philip Livingston |
| پیش از | John Miller |
| Surrogate of شهرستان کلمبیا، نیویورک | |
| دوره مسئولیت ۱۸۰۸ – ۱۸۱۳ | |
| پس از | James I. Van Alen |
| پیش از | James Vanderpoel |
| اطلاعات شخصی | |
| زاده | Maarten Van Buren ۵ دسامبر ۱۷۸۲ کیندرهوک، نیویورک، آمریکای بریتانیا |
| درگذشته | ۲۴ ژوئیهٔ ۱۸۶۲ (۷۹ سال) کیندرهوک، نیویورک، ایالات متحده آمریکا |
| علت مرگ | آسم برونش و نارسایی قلبی |
| آرامگاه | Kinderhook Reformed Church Cemetery |
| حزب سیاسی | حزب دموکرات-جمهوریخواه (۱۷۹۹–۱۸۲۵) خاک آزاد (۱۸۴۸–۱۸۵۲) حزب دموکرات (۱۸۲۵–۱۸۴۸, ۱۸۵۲–۱۸۶۲) |
| همسر(ان) | Hannah Hoes (ا. ۱۸۰۷–۱۸۱۹) |
| فرزندان | ۵, شامل Abraham, John |
| والدین | Abraham Van Buren Maria Hoes "Goes" Van Alen |
| امضا | |
| لقب(ها) | Old Kinderhook, The Little Magician, The Red Fox of Kinderhook,[۱] Martin van Ruin,[۲] The Mistletoe Politician[۳][الف] |
مارتین ون بیورن (به انگلیسی: Martin Van Buren) (۵ دسامبر ۱۷۸۲ – ۲۴ ژوئیه ۱۸۶۲) هشتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا (۱۸۴۱–۱۸۳۷) از حزب دموکرات بود. این دوران همزمان با ۱۲۱۵ تا ۱۲۱۹ خورشیدی و زمان سلطنت محمد شاه قاجار بر ایران است.[۴]
سنین جوانی و تحصیل
[ویرایش]مارتین ون بیورن در ۵ دسامبر ۱۷۸۲ در کیندرهوک، نیویورک، در حدود ۲۰ مایلی (۳۲ کیلومتری) جنوب آلبانی در دره هادسن متولد شد.
پدرش، آبراهام ون بیورن، از نوادگان کورنلیس ماسن، بومی بورمالسن، هلند بود که در سال ۱۶۳۱ به هلند نو مهاجرت کرده بود و قطعه زمینی را در جزیره منهتن خریداری کرده بود. ون بیورن در کنار اینکه اولین رئیسجمهور ایالات متحده بود که تابع بریتانیا به دنیا نیامد، همچنین اولین رئیسجمهور ایالات متحده بود که تبار انگلیسی نداشت. او کاملاً هلندیتبار بود. آبراهام ون بیورن در طول انقلاب آمریکا یک میهندوست بود، و او بعداً به حزب دموکرات-جمهوریخواه پیوست. او صاحب مسافرخانه و میخانه ای در کیندرهوک بود و چندین سال به عنوان کارمند شهر کیندرهوک خدمت کرد. او صاحب مسافرخانه و میخانه ای در کیندرهوک بود و چندین سال به عنوان کارمند شهر کیندرهوک خدمت کرد. در سال ۱۷۷۶، با ماریا هوس (یا گوس) ون آلن (۱۷۴۶–۱۸۱۸) در شهر کیندرهوک، همچنین از هلند و بیوه یوهانس ون آلن (۱۷۴۴-حدود ۱۷۷۳) ازدواج کرد. او از ازدواج اولش سه فرزند داشت، از جمله جیمز آی ون آلن، نماینده آینده ایالات متحده. ازدواج دوم او صاحب پنج فرزند شد که مارتین سومین فرزند آن بود.
ون بیورن تحصیلات اولیه را در مدرسه دهکده دریافت کرد و برای مدت کوتاهی لاتین را در آکادمی کیندرهوک و در نهاد آموزشی واشینگتن در کلاوراک خواند. ون بیورن عمدتاً با زبان هلندی بزرگ شد و انگلیسی را در حین تحصیل در مدرسه آموخت؛ او تنها رئیسجمهور ایالات متحده است که زبان اصلی او انگلیسی نبود. همچنین در دوران کودکی، ون بیورن در مسافرخانه پدرش یادگرفت که چگونه با مردم از گروههای قومی، درآمدی و اجتماعی مختلف تعامل داشته باشد، که او به عنوان یک سازماندهنده سیاسی از آنها استفاده کرد. تحصیلات رسمی او در سال ۱۷۹۶ به پایان رسید، زمانی که او شروع به خواندن حقوق در دفتر پیتر سیلوستر و پسرش فرانسیس کرد.
ون بیورن، با قد ۵ فوت و ۶ اینچ (۱٫۶۸ متر)، جثه کوچکی داشت و با محبت به «ون کوچولو» ملقب بود. هنگامی که تحصیلات حقوقی خود را آغاز کرد، لباسهای خشن و خانگی میپوشید، که باعث شد سیلوسترها به او توصیه کنند که به لباس و ظاهر شخصی خود به عنوان یک وکیل مشتاق توجه بیشتری داشته باشد. او توصیه آنها را پذیرفت و متعاقباً از لباس، ظاهر، رفتار سیلوسترها تقلید کرد. درسهایی که او از سیلوسترها آموخت، در حرفه او به عنوان یک وکیل و سیاستمدار منعکس شد، که در آن ون بیورن به خاطر مهربانی و ظاهر سختگیرش مشهور بود. علیرغم وابستگی شدید کیندرهوک به حزب فدرالیست، که سیلوسترها نیز از حامیان قوی آن بودند، ون بیورن تمایلات دموکرات-جمهوریخواه پدرش را پذیرفت. جان پیتر ون نس، شخصیت سیاسی دموکرات-جمهوریخواه و سیلوسترها پیشنهاد کرد که تمایلات سیاسی ون بیورن او را مجبور میکند که تحصیلات خود را با یک وکیل دموکرات-جمهوریخواه تکمیل کند، بنابراین او یک سال آخر کارآموزی را در دفتر برادر جان ون نس در شهر نیویورک گذراند. ون نس ون بیورن را با پیچیدگیهای سیاست ایالت نیویورک آشنا کرد و ون بورن نبردهای بور برای کنترل حزب دموکرات-جمهوریخواه ایالتی علیه جورج کلینتون و رابرت آر. لوینگستون را مشاهده کرد. او در سال ۱۸۰۳ پس از پذیرش در نوار نیویورک به کیندرهوک بازگشت.
ون بورن در ۲۱ فوریه ۱۸۰۷، زمانی که او ۲۴ ساله بود و او ۲۳ ساله بود، با هانا هوز در کتسکیل، نیویورک ازدواج کرد. او در والاتی بزرگ شد، و مانند ون بیورن زندگی خانگی او عمدتاً هلندی بود. او هلندی را به عنوان زبان اول صحبت میکرد و انگلیسی را با لهجه مشخص صحبت میکرد. این زوج دارای شش فرزند بودند که چهار نفر از آنها تا بزرگسالی زندگی کردند: آبراهام (۱۸۰۷–۱۸۷۳)، دختری که نامش ذکر نشده (متولد حدود ۱۸۰۹)، جان (۱۸۱۰–۱۸۶۶)، مارتین جونیور (۱۸۱۲–۱۸۵۵)، وینفیلد اسکات (متولد و درگذشت) و اسمیت تامپسون (۱۸۱۷–۱۸۷۶). هانا به سل مبتلا شد و در ۵ فوریه ۱۸۱۹ در کیندرهوک درگذشت. مارتین ون بیورن هرگز دوباره ازدواج نکرد.
اوایل کار سیاسی
[ویرایش]
پس از بازگشت به کیندرهوک در سال ۱۸۰۳، ون بیورن با برادر ناتنی خود، جیمز ون آلن، یک شراکت حقوقی تشکیل داد و از نظر مالی به اندازه کافی امنیت داشت که تمرکز خود را بر سیاست افزایش داد. در سال ۱۸۰۱، او در یک گردهمایی حزب دموکرات-جمهوریخواه در تروی، نیویورک شرکت کرد، جایی که با موفقیت برای جان پیتر ون نس نامزدی حزب در انتخابات ویژه برای کرسی ناحیه ششم کنگره را تضمین کرد. پس از بازگشت به کیندرهوک، ون بیورن از جناح بر جدا شد و به متحد دوایت کلینتون و دانیل تامپکینز تبدیل شد. پس از تسلط جناحی به رهبری کلینتون و تامپکینز در انتخابات ۱۸۰۷، ون بیورن به عنوان جانشین شهرستان کلمبیا، نیویورک منصوب شد. در جستجوی پایگاهی بهتر برای حرفه سیاسی و حقوقی خود، ون بیورن و خانواده اش در سال ۱۸۰۸ به شهر هادسن، مقر شهرستان کلمبیا نقل مکان کردند. رویه حقوقی ون بیورن به شکوفایی خود ادامه داد و او در سراسر ایالت به نمایندگی از مشتریان مختلف سفر کرد.
در سال ۱۸۱۲، ون بیورن نامزد حزبش برای یک کرسی در مجلس سنای ایالت نیویورک شد. اگرچه چندین جمهوریخواه دموکرات، از جمله جان پیتر ون نس، برای مخالفت با نامزدی او به فدرالیستها پیوستند، ون بیورن در اواسط سال ۱۸۱۲ در انتخابات مجلس سنای ایالت پیروز شد. در اواخر سال، ایالات متحده وارد جنگ ۱۸۱۲ علیه بریتانیای کبیر شد، در حالی که کلینتون تلاش ناموفقی را برای شکست رئیسجمهور جیمز مدیسون در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۱۲ آغاز کرد. پس از انتخابات، ون بیورن نسبت به همکاری کلینتون با حزب فدرالیست مشکوک شد و از متحد سیاسی سابق خود جدا شد.
در طول جنگ ۱۸۱۲، ون بیورن با کلینتون، فرماندار تامپکینز و امبروز اسپنسر برای حمایت از پیگرد قانونی جنگ توسط دولت مدیسون کار کرد. علاوه بر این، او یک وکیل قاضی ویژه بود که به عنوان دادستان ویلیام هال در طول دادگاه نظامی هال پس از تسلیم دیترویت منصوب شد. با پیشبینی لشکرکشی دیگری، او با وینفیلد اسکات در مورد راههایی برای سازماندهی مجدد شبهنظامیان نیویورک در زمستان ۱۸۱۴–۱۸۱۵ همکاری کرد، اما پایان جنگ کار آنها را در اوایل سال ۱۸۱۵ متوقف کرد. ون بیورن چنان تحت تأثیر اسکات قرار گرفت که پسر چهارم خود را به نام او نامگذاری کرد. حمایت قوی ون بیورن از جنگ جایگاه او را تقویت کرد و در سال ۱۸۱۵ به سمت دادستان کل نیویورک انتخاب شد. ون بیورن از هادسن به پایتخت ایالت آلبانی نقل مکان کرد، جایی که با بنیامین باتلر شراکت قانونی برقرار کرد، و با متحد سیاسی راجر اسکینر خانه مشترکی داشت. در سال ۱۸۱۶، ون بورن مجدداً به مجلس سنای ایالت انتخاب شد و بهطور همزمان به عنوان سناتور ایالتی و دادستان کل ایالت ادامه داد. در سال ۱۸۱۹، او نقش فعالی در محاکمه قاتلان متهم ریچارد جنینگز، اولین پرونده قتل در ازای اجاره در ایالت نیویورک، ایفا کرد.
سلطنت آلبانی
[ویرایش]پس از اینکه تامپکینز در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۱۶ به عنوان معاون رئیسجمهور انتخاب شد، کلینتون نامزد مورد نظر ون بیورن، پیتر بیول پورتر، را در انتخابات فرمانداری نیویورک در سال ۱۸۱۷ شکست داد. کلینتون نفوذ خود را پشت ساخت راهآب ایری، یک پروژه جاه طلبانه که برای اتصال دریاچه ایری به اقیانوس اطلس طراحی شده بود، گذاشت. اگرچه بسیاری از متحدان ون بیورن از او خواستند که لایحه کلینتون را برای راهآب ایری مسدود کند، ون بورن معتقد بود که این راهآب به نفع ایالت خواهد بود. حمایت او از این لایحه به آن کمک کرد تا تصویب مجلس نیویورک را جلب کند. ون بیورن علیرغم حمایتش از راهآب ایری، رهبر یک جناح ضد کلینتونی در نیویورک شد که به "Bucktails" معروف است.
Bucktails موفق شد بر وفاداری حزب تأکید کند و از آن برای تصرف و کنترل بسیاری از پستهای حمایتی در سراسر نیویورک استفاده کند. ون بورن از طریق استفاده از حمایت، روزنامههای وفادار، و ارتباط با مقامات و رهبران حزب محلی، چیزی را تأسیس کرد که به نام «سلطنت آلبانی» شناخته شد، یک ماشین سیاسی که به عنوان یک عامل مهم در سیاست نیویورک ظاهر شد. سلطنت به ائتلافی از کشاورزان کوچک متکی بود، اما از حمایت دستگاه تامانی هال در شهر نیویورک نیز برخوردار بود. در این دوران، ون بورن تا حد زیادی سیاست تامانی هال را برای جمهوریخواهان دموکرات نیویورک تعیین کرد.
رفراندوم ایالت نیویورک که در سال ۱۸۲۱ حق رای دادن به همه مردان سفیدپوست را گسترش داد و قدرت تامانی هال را بیشتر کرد، توسط ون بیورن هدایت شد. اگرچه فرماندار کلینتون تا اواخر سال ۱۸۲۲ در سمت خود باقی ماند، ون بیورن پس از انتخابات ۱۸۲۰ به عنوان رهبر دموکرات-جمهوری خواهان ایالت ظاهر شد. ون بیورن یکی از اعضای کنوانسیون قانون اساسی ایالتی ۱۸۲۰ بود که در آن از گسترش حقوق رای حمایت میکرد، اما با حق رای همگانی مخالف بود و سعی میکرد الزامات مالکیت را برای رای حفظ کند.
ورود به سیاست ملی
[ویرایش]در فوریه ۱۸۲۱، قانونگذار ایالتی، ون بیورن را به نمایندگی از نیویورک در مجلس سنای ایالات متحده انتخاب کرد. ون بیورن در دوران «عصر احساسات خوب» وارد واشینگتن شد، دوره ای که در آن تمایزات حزبی در سطح ملی محو شده بود. ون بیورن به سرعت به یک شخصیت برجسته در واشینگتن دی سی تبدیل شد و با وزیر خزانه داری ویلیام اچ. کرافورد و دیگران دوست شد. اگرچه ون بیورن یک خطیب استثنایی نبود، اما معمولاً پس از تحقیق گسترده در مورد موضوع مورد بحث، اغلب در مجلس سنا سخنرانی میکرد. ون بیورن علیرغم تعهداتش بهعنوان پدر و رهبر حزب ایالتی، همچنان درگیر وظایف قانونگذاری خود بود و در طول دوران حضورش در سنا بهعنوان رئیس کمیته مالی سنا و کمیته قضایی سنا خدمت میکرد. همانطور که او شهرت به دست آورد، ون بیورن نامهایی مانند «جادوگر کوچک» و «روباه حیله گر» را به دست آورد.
ون بیورن ترجیح داد از کرافورد به جای جان کویینسی آدامز، اندرو جکسون و هنری کلی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۲۴ حمایت کند. کرافورد تمایل ون بیورن را به اصول جفرسونی حقوق ایالتها و حکومت محدود داشت و ون بیورن معتقد بود که کرافورد شخصیت ایدهآلی برای رهبری ائتلافی از نیویورک، پنسیلوانیا و ویرجینیا «ریچموند جونتو» است. حمایت ون بیورن از کرافورد مخالفت شدیدی را در نیویورک در قالب حزب مردم برانگیخت که مورد حمایت کلینتونیها، فدرالیستها و سایر مخالفان ون بیورن قرار گرفت. با این وجود، ون بیورن به کرافورد کمک کرد تا نامزدی ریاست جمهوری حزب دموکرات-جمهوریخواه را در مجمع نامزدهای کنگره در فوریه ۱۸۲۴ به دست آورد. دیگر نامزدهای دموکرات-جمهوریخواه در رقابت حاضر به پذیرش تصمیم کمحضور گروهی نشدند، و از آنجایی که حزب فدرالیست به عنوان یک حزب ملی فعالیت خود را متوقف کرده بود، مبارزات انتخاباتی ۱۸۲۴ به رقابتی بین چهار نامزد یک حزب تبدیل شد. اگرچه کرافورد دچار یک سکته مغزی شدید شد که باعث شد او در وضعیت سلامتی ضعیفی قرار بگیرد، ون بیورن به حمایت از نامزد منتخب خود ادامه داد. در ماه مه ۱۸۲۴، ون بیورن در تلاش برای تقویت نامزدی کرافورد با رئیسجمهور سابق ۸۱ ساله توماس جفرسون ملاقات کرد، و اگرچه او در جلب حمایت عمومی برای کرافورد ناموفق بود، با این وجود فرصت دیدار با قهرمان سیاسی خود را گرامی داشت.
انتخابات ۱۸۲۴ ضربه سختی به سلطنت آلبانی وارد کرد، زیرا کلینتون با حمایت حزب مردم به فرمانداری بازگشت. در زمان تشکیل مجلس مقننه ایالتی برای انتخاب منتخبان ریاست جمهوری ایالت، نتایج سایر ایالتها به وضوح نشان داده بود که هیچ فردی اکثریت آرای انتخاباتی را به دست نخواهد آورد، و این امر مستلزم برگزاری انتخابات احتمالی در مجلس نمایندگان ایالات متحده بود. در حالی که آدامز و جکسون در بین سه نفر برتر قرار گرفتند و واجد شرایط انتخاب در انتخابات احتمالی بودند، انتخاب کنندگان نیویورک به تعیین اینکه آیا کلی یا کرافورد سوم میشوند کمک میکنند. اگرچه اکثر آرای انتخاباتی ایالت به آدامز رسید، کرافورد یک رای انتخاباتی بیشتر از کلی در ایالت به دست آورد و شکست کلی در لوئیزیانا کرافورد را در جایگاه سوم قرار داد. در حالی که کرافورد هنوز در رقابت بود، ون بیورن با اعضای مجلس لابی کرد تا از او حمایت کنند. او امیدوار بود که در دومین رایگیری از انتخابات احتمالی، پیروزی کرافورد را مهندسی کند، اما آدامز در اولین رایگیری با کمک کلی و استفان ون رنسلر، نماینده کنگره از نیویورک، پیروز شد. ون رنسلر علیرغم روابط نزدیکش با ون بیورن، رای خود را به آدامز داد، بنابراین آدامز اکثریت محدود نمایندگان نیویورک را به دست آورد و در انتخابات احتمالی پیروز شد.
پس از رقابت مجلس نمایندگان، ون بیورن زیرکانه از بحث و جدلهای بعدی خودداری کرد و شروع به چشم انتظاری به سال ۱۸۲۸ کرد. حامیان جکسون آدامز و کلی را متهم کردند که «معامله ای فاسد» انجام دادهاند که در آن کلی به آدامز کمک کرد تا در ازای انتصاب کلی به عنوان وزیر امور خارجه، در انتخابات احتمالی پیروز شود. ون بیورن همیشه در برخورد با مخالفان مؤدبانه بود و نسبت به آدامز یا کلی تندی نشان نمیداد و به تأیید نامزدی کلی برای کابینه رأی داد. در همان زمان، ون بیورن با برنامههای آدامز-کلی برای بهبودهای داخلی مانند جادهها و کانالها مخالفت کرد و از مشارکت ایالات متحده در کنگره پاناما خودداری کرد. ون بیورن پیشنهادهای آدامز را نشان دهنده بازگشت به مدل اقتصادی همیلتونی مورد علاقه فدرالیستها دانست که او به شدت با آن مخالفت کرد. ون بیورن علیرغم مخالفتش با سیاستهای عمومی آدامز، به راحتی در سال ۱۸۲۷ در ایالت تقسیمشدهاش موفق به انتخاب مجدد شد.
انتخابات ۱۸۲۸
[ویرایش]هدف اصلی ون بیورن در سطح ملی، احیای یک سیستم دو حزبی با شکافهای حزبی بر اساس تفاوتهای فلسفی بود، و او شکاف قدیمی بین فدرالیستها و دموکرات-جمهوری خواهان را به نفع ملت میدانست. ون بیورن بر این باور بود که این احزاب ملی کمک کردند تا اطمینان حاصل شود که انتخابات در مورد مسائل ملی و نه بخشی یا محلی تصمیمگیری میشود. همانطور که او بیان کرد، «وابستگی به حزب در زمانهای گذشته یک پادزهر کامل برای پیش داوریهای مقطعی فراهم میکرد». پس از انتخابات ۱۸۲۴، ون بیورن در ابتدا تا حدودی نسبت به جکسون که مواضع محکمی در مورد اکثر مسائل سیاسی اتخاذ نکرده بود، بدبین بود. با این وجود، او با جکسون به عنوان تنها نامزدی که میتوانست آدامز را در انتخابات ریاستجمهوری ۱۸۲۸ شکست دهد، رضایت داد و تلاش کرد تا حامیان سابق کرافورد را پشت سر جکسون قرار دهد.
او همچنین با دیگر اعضای کنگره مخالف آدامز، از جمله جان سی. کلهون، معاون رئیسجمهور، سناتور توماس هارت بنتون و سناتور جان رندولف، اتحاد برقرار کرد. ون بیورن در پی تثبیت جایگاه خود در نیویورک و تقویت مبارزات انتخاباتی جکسون، به ترتیب دادن تصویب تعرفه ۱۸۲۸، که مخالفان آن را به عنوان «تعرفه ظلمها» مینامیدند، کمک کرد. هدف از این تعرفه محافظت از محصولات کشاورزی شمال و غرب در برابر رقابت خارجی بود، اما مالیات حاصل از واردات باعث کاهش سود بازرگانان نیوانگلند شد که مواد خام از جمله آهن را وارد کردند تا به کالاهای نهایی برای فروش مجدد بعدی تبدیل شوند، و همچنین کالاهای نهایی را وارد کردند. این تعرفه همچنین هزینه زندگی در جنوب را افزایش داد، زیرا ایالتهای جنوبی ظرفیت تولید کمی داشتند، که آنها را ملزم به صادرات مواد خام از جمله پنبه یا فروش آنها به تولیدکنندگان شمالی، سپس واردات کالاهای نهایی با قیمت بالاتر یا خرید آنها از شمال کرد؛ بنابراین تعرفه بسیاری را که به دنبال حمایت از رقابت خارجی بودند راضی کرد، اما منافع پنبه جنوبی و واردکنندگان و تولیدکنندگان نیوانگلند را خشمگین کرد. از آنجا که ون بیورن معتقد بود جنوب هرگز از آدامز حمایت نخواهد کرد، و نیوانگلند هرگز از جکسون حمایت نخواهد کرد، او مایل بود از طریق تصویب تعرفه هر دو منطقه را بیگانه کند.
در همین حال، مرگ کلینتون بر اثر سکته قلبی در سال ۱۸۲۸ بهطور چشمگیری سیاست ایالت ون بیورن را تکان داد، در حالی که حزب ضد ماسونی به عنوان یک عامل مهم فزاینده ظاهر شد. پس از اکراه اولیه، ون بیورن برای فرمانداری نیویورک در انتخابات ۱۸۲۸ نامزد شد. ون بیورن با امید به اینکه پیروزی جکسون منجر به ارتقای او به سمت وزیر امور خارجه یا وزیر خزانه داری شود، انوس تی تروپ را به عنوان معاون و جانشین ترجیحی خود انتخاب کرد. نامزدی ون بیورن با شکاف بین هواداران آدامز، که برچسب جمهوری خواهان ملی را پذیرفته بودند، و حزب ضد ماسونی کمک کرد.
ون بیورن با انعکاس ارتباط عمومی خود با جکسون، نامزدی فرمانداری را در برگهای که خود را «جکسونی-دموکرات» مینامید، پذیرفت. او با تأکید بر مخالفت خود با سیاستهای دولت آدامز، در مورد مسائل محلی و ملی به مبارزات انتخاباتی پرداخت. ون بیورن از جکسون پیشی گرفت و با ۳۰۰۰۰ رای در ایالت در مقایسه با اختلاف ۵۰۰۰ رای جکسون پیروز شد. در سطح ملی، جکسون آدامز را با اختلاف زیادی شکست داد و تقریباً در هر ایالت خارج از نیوانگلند پیروز شد. پس از انتخابات، ون بیورن از سنا استعفا داد تا دوره فرمانداری خود را آغاز کند، که در ۱ ژانویه ۱۸۲۹ آغاز شد. در حالی که دوره او به عنوان فرماندار کوتاه بود، او موفق شد قانون صندوق ایمنی بانک، شکل اولیه بیمه سپرده را از طریق قانونگذار تصویب کند. او همچنین چندین حامی کلیدی از جمله ویلیام ال. مارسی و سیلاس رایت را به سمتهای مهم دولتی منصوب کرد.
دولت جکسون (۱۸۲۹–۱۸۳۷)
[ویرایش]وزیر امور خارجه
[ویرایش]
در فوریه ۱۸۲۹، جکسون به ون بیورن نامه نوشت تا از او بخواهد وزیر امور خارجه شود. ون بیورن به سرعت موافقت کرد و در ماه بعد از سمت فرمانداری استعفا داد. دوره تصدی او به مدت چهل و سه روز کوتاهترین فرماندار نیویورک است. هیچ بحران دیپلماتیک جدی در دوران تصدی ون بیورن به عنوان وزیر امور خارجه به وجود نیامد، اما او به چندین موفقیت چشمگیر دست یافت، مانند حل و فصل دعاوی طولانی مدت علیه فرانسه و دریافت غرامت برای اموالی که در طول جنگهای ناپلئون مصادره شده بود. او با بریتانیا برای باز کردن تجارت با مستعمرات هند غربی بریتانیا به توافق رسید و با امپراتوری عثمانی معاهده ای منعقد کرد که بازرگانان آمریکایی را به دریای سیاه دسترسی داد. مواردی که او در مورد آنها به موفقیت نرسید شامل حل و فصل اختلافات مرزی مین-نیوبرانزویک با بریتانیای کبیر، به دست آوردن حل و فصل ادعای ایالات متحده در مورد کشور اورگان، انعقاد یک معاهده تجاری با روسیه، و متقاعد کردن مکزیک برای فروش تگزاس بود.
علاوه بر وظایف سیاست خارجی خود، ون بیورن به سرعت به عنوان مشاور مهم جکسون در مورد مسائل اصلی داخلی مانند تعرفهها و بهبودهای داخلی ظاهر شد. وزیر امور خارجه در متقاعد کردن جکسون برای صدور وتوی جاده میسویل، که هم بر اصول محدود دولت تأکید میکرد و هم به جلوگیری از ساخت پروژههای زیربنایی که بهطور بالقوه میتوانند با راهآب ایری نیویورک رقابت کنند، کمک کرد، نقش مهمی داشت. او همچنین درگیر جنگ قدرت با کلهون بر سر انتصابات و مسائل دیگر، از جمله ماجرای پتیکوات شد. ماجرای پتیکوات به این دلیل به وجود آمد که پگی ایتون، همسر وزیر جنگ جان ایتون، توسط سایر همسران کابینه به دلیل شرایط ازدواجش طرد شد.
دیگر همسران کابینه به رهبری فلورید کلهون، همسر معاون رئیسجمهور جان کلهون، از دادن تماسهای ادبی با ایتونها، پذیرایی از آنها به عنوان بازدیدکننده یا دعوت آنها به رویدادهای اجتماعی خودداری کردند. به عنوان یک بیوه، ون بیورن تحت تأثیر موقعیت همسران کابینه قرار نگرفت. ون بیورن در ابتدا به دنبال اصلاح شکاف در کابینه بود، اما بیشتر شهروندان برجسته در واشینگتن همچنان از ایتونها چشم پوشی میکردند. جکسون به ایتون نزدیک بود و به این نتیجه رسید که اتهامات علیه ایتون ناشی از توطئه ای علیه دولت او به رهبری هنری کلی است. ماجرای پتیکوات، همراه با یک بحث بحثبرانگیز در مورد تعرفه و انتقادات ده ساله کلهون از اقدامات جکسون در اولین جنگ سمینول، به شکاف بین جکسون و کلهون کمک کرد. از آنجایی که بحث بر سر تعرفه و توانایی پیشنهادی کارولینای جنوبی برای لغو قوانین فدرال، واشینگتن را درگیر کرد، ون بیورن، نه کلهون، بهطور فزاینده ای به عنوان جانشین احتمالی جکسون ظاهر شد.
ماجرای پتیکوات سرانجام زمانی حل شد که ون بیورن پیشنهاد استعفا داد. در آوریل ۱۸۳۱، جکسون با درخواست استعفای اعضای کابینه ضد ایتون، کابینه خود را پذیرفت و سازماندهی مجدد کرد. رئیس پست ژنرال ویلیام تی. باری، که در ماجرای پتیکوات با ایتونها طرف شده بود، تنها عضو کابینه بود که در سمت خود باقی ماند. سازماندهی مجدد کابینه متحدان کلهون را از دولت جکسون حذف کرد و ون بیورن نقش مهمی در شکلدادن کابینه جدید داشت. پس از ترک پست، ون بیورن به ایفای نقش در حلقه خواص، حلقه غیررسمی مشاوران جکسون ادامه داد.
سفیر در بریتانیا و معاون رئیسجمهور
[ویرایش]
در اوت ۱۸۳۱، جکسون به ون بیورن وقت استراحت به عنوان سفیر در بریتانیا داد و ون بیورن در سپتامبر وارد لندن شد. او صمیمانه مورد استقبال قرار گرفت، اما در فوریه ۱۸۳۲، اندکی پس از تولد ۴۹ سالگی او، متوجه شد که سنا نامزدی او را رد کرده است. رد ون بیورن اساساً کار کلهون بود. هنگامی که رایگیری در مورد نامزدی ون بیورن انجام شد، به اندازه کافی از طرفداران کلهون جکسونها از رای دادن برای ایجاد یک تساوی خودداری کردند، که به کلهون اجازه داد تا رای تعیینکننده علیه ون بیورن بدهد.
کلهون خوشحال بود و متقاعد شده بود که کار ون بیورن را به پایان رسانده است. کلهون به یکی از دوستانش گفت: «این او را میکشد، آقا، او را مرده میکشد. او هرگز لگد نمیزند، آقا، هرگز لگد نمیزند.» حرکت کلهون نتیجه معکوس داشت. کلهون با نشان دادن ون بیورن قربانی سیاستهای کوچک، ون بیورن را هم از نظر جکسون و هم از احترام دیگران در حزب دموکرات بزرگ کرد. عمل کلهون به دور از پایان دادن به حرفه ون بیورن، انگیزه بیشتری به نامزدی ون بیورن برای معاونت رئیسجمهور داد.
جکسون به دنبال اطمینان از اینکه ون بیورن جایگزین کلهون به عنوان معاون او خواهد شد، یک گردهمایی ملی از طرفدارانش ترتیب داده بود. کنوانسیون ملی دموکراتها در ماه مه ۱۸۳۲ متعاقباً ون بیورن را به عنوان معاون نامزد ریاست جمهوری نامزد کرد. ون بیورن به دلیل حمایت جکسون و قدرت سلطنت آلبانی نامزدی را بر فیلیپ پی باربور (نامزد مورد علاقه کالهون) و ریچارد ام. جانسون به دست آورد. پس از بازگشت ون بیورن از اروپا در ژوئیه ۱۸۳۲، او درگیر جنگ بانک شد، مبارزه بر سر تجدید اساسنامه بانک دوم ایالات متحده.
ون بیورن مدتها به بانکها بیاعتماد بود، و به بانک بهعنوان توسعهای از برنامه اقتصادی همیلتونی مینگرید، بنابراین از وتوی جکسون در مورد منشور مجدد بانک حمایت کرد. هنری کلی، نامزد ریاست جمهوری جمهوری خواهان ملی، مبارزه بر سر بانک را به موضوع کلیدی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۳۲ تبدیل کرد. بلیت جکسون–ون بیورن در انتخابات ۱۸۳۲ با قاطعیت برنده شد، و ون بیورن به عنوان هشتمین معاون رئیسجمهور ایالات متحده در ۴ مارس ۱۸۳۳ در سن ۵۰ سالگی کار خود را آغاز کرد. در طول بحران لغو، ون بیورن به جکسون توصیه کرد که سیاست آشتی با رهبران کارولینای جنوبی را دنبال کند. او نقش مستقیم کمی در تصویب تعرفه ۱۸۳۳ ایفا کرد، اما بی سر و صدا امیدوار بود که این تعرفه به پایان دادن به بحران ابطال کمک کند، که چنین شد.
به عنوان معاون رئیسجمهور، ون بیورن همچنان یکی از مشاوران و معتمدان اصلی جکسون بود و جکسون را در تور شمال شرقی ایالات متحده در سال ۱۸۳۳ همراهی کرد. مبارزه جکسون با بانک دوم ایالات متحده ادامه یافت، زیرا رئیسجمهور به دنبال حذف وجوه فدرال از بانک بود. اگرچه ون بیورن در ابتدا از حذف به دلیل حمایت کنگره از بانک نگران بود، اما سرانجام ون بیورن از سیاست جکسون حمایت کرد. او همچنین به تضعیف اتحاد تازه بین جکسون و دنیل وبستر، سناتوری از ماساچوست که میتوانست پروژه ون بیورن برای ایجاد دو حزب را که به جای شخصیتها از هم جدا میشوند، تهدید کند، کمک کرد. در دوره دوم جکسون، حامیان رئیسجمهور شروع به معرفی خود به عنوان اعضای حزب دموکرات کردند. در همین حال، مخالفان جکسون، از جمله جمهوری خواهان ملی کلی، پیروان کلهون و وبستر، و بسیاری از اعضای حزب ضد ماسونی، در حزب ویگ متحد شدند.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۸۳۶
[ویرایش]رئیسجمهور اندرو جکسون از انتخاب یک دوره دیگر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۸۳۶ خودداری کرد، اما با پایان یافتن دوره دوم او در حزب دموکرات همچنان تأثیرگذار باقی ماند. جکسون مصمم بود به انتخاب ون بیورن در سال ۱۸۳۶ کمک کند تا ون بیورن بتواند سیاستهای دولت جکسون را ادامه دهد. این دو مرد - «هیکوری قدیمی» کاریزماتیک و «روباه حیلهگر» کارآمد- شخصیتهای کاملاً متفاوتی داشتند، اما طی هشت سال حضور با هم به یک تیم مؤثر تبدیل شده بودند. با حمایت جکسون، ون بیورن نامزد ریاست جمهوری در کنوانسیون ملی دموکرات ۱۸۳۵ بدون مخالفت را به دست آورد. دو نام برای نامزدی معاون رئیسجمهور مطرح شد: نماینده ریچارد ام. جانسون از کنتاکی، و سناتور سابق ویلیام سی. ریوس از ویرجینیا. دموکراتهای جنوبی و خود ون بیورن، ریوس را به شدت ترجیح میدادند. از طرف دیگر جکسون به شدت جانسون را ترجیح میداد. باز هم، نفوذ قابل توجه جکسون غالب شد، و جانسون دو سوم آرای لازم را پس از آن که سیلاس رایت، سناتور نیویورک، بر ادوارد راکر غیر نماینده غلبه کرد و ۱۵ رای هیئت غایب تنسی را به نفع جانسون به صندوق انداخت، به دست آورد.

رقبای ون بیورن در انتخابات ۱۸۳۶ سه عضو حزب ویگ بودند که ائتلافی سست باقی ماندند که با مخالفت متقابل با سیاستهای ضد بانکی جکسون پیوند خورد. ویگها با نداشتن اتحاد حزب یا قدرت سازمانی برای ارائه یک بلیط واحد یا تعریف یک پلتفرم واحد، نامزدهای منطقهای متعددی را به امید ارسال انتخابات به مجلس نمایندگان معرفی کردند. سه نامزد هیو لاسون وایت از تنسی، دانیل وبستر از ماساچوست و ویلیام هنری هریسون از ایندیانا بودند. ویگها علاوه بر حمایت از پیشرفتهای داخلی و بانک ملی، سعی کردند دموکراتها را به الغاگرایی و تنشهای مقطعی گره بزنند و به جکسون به دلیل «اقدامات تجاوزکارانه و غصب قدرت» حمله کردند.
رایدهندگان جنوبی بزرگترین مانع بالقوه برای تلاش ون بیورن برای ریاست جمهوری بودند، زیرا بسیاری از چشمانداز رئیسجمهور شمالی نگران بودند. ون بورن برای جلب حمایت آنها حرکت کرد و به آنها اطمینان داد که با الغا مخالف است و از حفظ برده داری در ایالتهایی که قبلاً وجود داشت حمایت میکند. ون بیورن برای نشان دادن سازگاری در مورد عقایدش در مورد برده داری، رأی قطعی سنا را به لایحه ای داد که نامههای لغو را تحت قوانین ایالتی قرار دهد، بنابراین اطمینان حاصل کرد که گردش آن در جنوب ممنوع خواهد بود. ون بیورن برده داری را غیراخلاقی میدانست اما قانون اساسی آن را تأیید میکرد.
ون بیورن با کسب ۷۶۴٬۱۹۸ رای مردمی، ۵۰٫۹ درصد از کل و ۱۷۰ رای انتخاباتی برنده انتخابات شد. هریسون با ۷۳ رای انتخاباتی، وایت ۲۶ و وبستر ۱۴ رای را رهبری کرد. ویلی پرسون منگوم ۱۱ رای انتخاباتی کارولینای جنوبی را دریافت کرد که توسط مجلس قانونگذاری ایالتی اعطا شد. پیروزی ون بیورن ناشی از ترکیبی از ویژگیهای جذاب سیاسی و شخصی، محبوبیت و تأیید جکسون، قدرت سازمانی حزب دمکرات، و ناتوانی حزب ویگ در گردآوری یک نامزد و کمپین مؤثر بود. علیرغم عدم سازماندهی، ویگها به هدف خود برای تحمیل انتخابات به مجلس نمایندگان نزدیک شدند، با پیروزی ون بیورن در ایالت تعیینکننده پنسیلوانیا با کمی بیش از ۴۰۰۰ رأی دهنده، که نشان دهنده شکنندگی ائتلاف رأی دهندگان ون بیورن است.منتخبان ریاست جمهوری ویرجینیا به ون بیورن برای ریاست جمهوری رأی دادند، اما به ویلیام اسمیت برای معاون رئیسجمهور رأی دادند و جانسون را با یک رأی انتخاباتی کمتر از انتخاب کردند. مطابق با متمم دوازدهم، سنا جانسون را معاون رئیسجمهور در یک رأیگیری مشروط انتخاب کرد.
انتخابات ۱۸۳۶ نقطه عطف مهمی در تاریخ سیاسی آمریکا بود، زیرا شاهد تأسیس نظام حزب دوم بود. در اوایل دهه ۱۸۳۰، ساختار حزب سیاسی هنوز به سرعت در حال تغییر بود و رهبران جناحی و شخصی همچنان نقش اصلی را در سیاست بازی میکردند. در پایان مبارزات انتخاباتی ۱۸۳۶، سیستم جدید حزب دوم تقریباً کامل شد، زیرا تقریباً هر جناحی توسط دموکراتها یا ویگها جذب شده بود.
ریاست جمهوری (۱۸۳۷–۱۸۴۱)
[ویرایش]کابینه
[ویرایش]مارتین ون بیورن در ۴ مارس ۱۸۳۷ به عنوان هشتمین رئیسجمهور ایالات متحده سوگند یاد کرد. او بسیاری از کابینه جکسون و منصوبان سطوح پایینتر را حفظ کرد، زیرا امیدوار بود که حفظ منصوبان جکسون باعث توقف حرکت ویگ در جنوب و احیای آن شود. اعضای کابینه نماینده مناطق مختلف کشور بودند: لوی وودبری وزیر خزانه داری از نیوانگلند، دادستان کل بنیامین فرانکلین باتلر و ماهلون دیکرسون وزیر نیروی دریایی به ترتیب از نیویورک و نیوجرسی، وزیر امور خارجه جان فورسایت از نیویورک آمدند. جورجیا نماینده جنوب و رئیس پست ژنرال آموس کندال از کنتاکی نماینده غرب بود.
برای سمت آزاد تنها وزیر جنگ، ون بیورن ابتدا به ویلیام سی. ریوس نزدیک شد، که در سال ۱۸۳۶ به دنبال معاونت ریاست جمهوری بود. پس از اینکه ریوس از پیوستن به کابینه خودداری کرد، ون بیورن جوئل رابرتز پوینست، یک اهل کارولینای جنوبی را منصوب کرد که با جدایی مخالفت کرده بود. بحران ابطال انتخابهای کابینه ون بیورن توسط پنسیلوانیاییهایی مانند جیمز بیوکنن مورد انتقاد قرار گرفت که استدلال میکرد که ایالت آنها مستحق پست کابینه است و همچنین برخی دموکراتها که استدلال میکردند ون بیورن باید از قدرت حمایتی خود برای افزایش قدرت خود استفاده میکرد. با این حال، ون بیورن ارزش خود را در اجتناب از نبردهای حمایتی جنجالی میدانست و تصمیم او برای حفظ کابینه جکسون به وضوح نشان داد که او قصد دارد به سیاستهای سلف خود ادامه دهد. علاوه بر این، ون بیورن به انتخاب منصوبان کابینه جکسون کمک کرده بود و از روابط کاری قوی با آنها لذت میبرد.
ون بیورن بهطور منظم جلسات رسمی کابینه برگزار کرد و گردهمایی غیررسمی مشاوران را که در دوران ریاست جمهوری جکسون توجه زیادی را به خود جلب کرده بود، متوقف کرد. او از روسای بخشها مشاوره میخواست، مبادلات آشکار و حتی صریح بین اعضای کابینه را تحمل میکرد و خود را یک میانجی و تا حدی داور بین نظرات متضاد مشاورانش میدانست. چنین جدایی به رئیسجمهور این امکان را میداد که قضاوت خود را حفظ کند و از امتیاز خود برای تصمیمگیری نهایی محافظت کند. این بحثهای آزاد به اعضای کابینه احساس مشارکت میداد و باعث میشد که به جای عوامل اجرایی منزوی، احساس کنند که بخشی از یک نهاد فعال هستند. ون بیورن از نزدیک درگیر امور خارجی و امور مربوط به وزارت خزانه داری بود. اما اداره پست، وزارت جنگ، و وزارت نیروی دریایی از خودمختاری قابل توجهی زیر نظر دبیران کابینه مربوطه برخوردار بودند.
وحشت ۱۸۳۷
[ویرایش]

وقتی ون بیورن وارد قدرت شد، سلامت اقتصادی کشور رو به وخامت گذاشته بود و رونق اوایل دهه ۱۸۳۰ به پایان رسیده بود. دو ماه پس از ریاست جمهوری او، در ۱۰ مه ۱۸۳۷، برخی از بانکهای دولتی مهم نیویورک که ذخایر ارزی خود را تمام میکردند، از تبدیل پول کاغذی به طلا یا نقره خودداری کردند و سایر مؤسسات مالی در سراسر کشور به سرعت از این کار پیروی کردند. این بحران مالی به وحشت ۱۸۳۷ معروف شد. هراس با یک رکود پنج ساله همراه شد که در آن بانکها شکست خوردند و بیکاری به بالاترین حد خود رسید.
ون بیورن علت فروپاشی اقتصادی را موسسات تجاری و مالی حریص آمریکایی و خارجی و همچنین افزایش بیش از حد اعتبار توسط بانکهای ایالات متحده میداند. رهبران ویگ در کنگره، دموکراتها را به همراه سیاستهای اقتصادی اندرو جکسون، به ویژه بخشنامه ویژه او در سال ۱۸۳۶، مقصر دانستند. فریادهای "لغو بخشنامه!" بالا رفت و جکسون، رئیسجمهور سابق، پیامی را به ون بیورن فرستاد و از او خواست که این دستور را لغو نکند، زیرا معتقد بود که باید به آن زمان کافی برای کار داده شود. دیگران، مانند نیکولاس بیدل، معتقد بودند که برچیدن بانک ایالات متحده توسط جکسون بهطور مستقیم مسئول ایجاد غیرمسئولانه پول کاغذی توسط بانکهای دولتی بود که این وحشت را تشدید کرده بود. وحشت ۱۸۳۷ در چرخه انتخابات ۱۸۳۸ گسترده شد، زیرا اثرات انتقالی رکود اقتصادی منجر به دستاوردهای ویگ در مجلس نمایندگان و سنای ایالات متحده شد.انتخابات ایالتی در ۱۸۳۷ و ۱۸۳۸ نیز برای دموکراتها فاجعهبار بود، و بهبود نسبی اقتصادی در سال ۱۸۳۸ با دومین بحران تجاری در اواخر همان سال جبران شد.
برای مقابله با این بحران، ویگها پیشنهاد اجاره مجدد بانک ملی را دادند. رئیسجمهور با پیشنهاد ایجاد خزانهداری مستقل ایالات متحده مخالفت کرد، که به عقیده او سیاست را از عرضه پول این کشور خارج میکند. بر اساس این طرح، دولت پول خود را در طلا یا نقره نگه میدارد و از چاپ پول کاغذی به میل خود محدود میشود. هر دو اقدام برای جلوگیری از تورم طراحی شده بودند. این طرح برای همیشه دولت را از بانکهای خصوصی با ذخیره وجوه دولتی در صندوقهای دولتی به جای بانکهای خصوصی جدا میکند. ون بیورن پیشنهاد خود را در سپتامبر ۱۸۳۷ اعلام کرد، اما اتحاد دموکراتهای محافظه کار و ویگها تا سال ۱۸۴۰ از تبدیل شدن آن به قانون جلوگیری کرد. همانطور که بحث ادامه یافت، دموکراتهای محافظه کار مانند ریوس به حزب ویگ فرار کردند، حزبی که خود در مخالفت با ون بیورن متحدتر شد. ویگها سیستم مستقل خزانه داری را در سال ۱۸۴۱ لغو کردند، اما در سال ۱۸۴۶ احیا شد و تا تصویب لایحه فدرال رزرو در سال ۱۹۱۳ بر جای ماند. برای آینده نزدیک ون بیورن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
حذف سرخپوستان
[ویرایش]سیاست فدرال تحت فرمان جکسون به دنبال انتقال قبایل سرخپوست به سرزمینهای غرب رود میسیسیپی از طریق قانون حذف سرخپوستان در سال ۱۸۳۰ بود، و دولت فدرال در طول ریاستجمهوری ون بیورن، ۱۹ معاهده با قبایل سرخپوست مذاکره کرد. معاهده ۱۸۳۵ نیو اچوتا که توسط مقامات دولتی و نمایندگان قبیله چروکی امضا شد، شرایطی را تعیین کرد که بر اساس آن چروکیها قلمرو خود را در جنوب شرقی واگذار کردند و موافقت کردند که به سمت غرب به اکلاهما حرکت کنند. در سال ۱۸۳۸، ون بیورن به ژنرال وینفیلد اسکات دستور داد تا همه کسانی را که هنوز از این معاهده پیروی نکرده بودند به زور منتقل کند.
چروکیها با خشونت به اردوگاههای اسارت منتقل شدند و در آنجا برای تابستان ۱۸۳۸ نگهداری شدند. حمل و نقل واقعی به غرب به دلیل گرما و خشکسالی شدید به تأخیر افتاد، اما در پاییز، چروکیها با اکراه موافقت کردند که خود را به غرب منتقل کنند. حدود ۲۰۰۰۰ نفر بر خلاف میل آنها در جریان حذف چروکی، بخشی از دنباله اشک، نقل مکان کردند. قابل توجه، رالف والدو امرسون، که در ادامه تبدیل به برجستهترین مرد ادبی آمریکا شد، نامهای نوشت ون بیورن در اعتراض به رفتارش با چروکی.

پرزیدنت جکسون از ارتش استفاده کرد تا سرخپوستان سمینول را در فلوریدا مجبور کند به سمت غرب حرکت کنند. بسیاری تسلیم شدند اما سپس از اردوگاههای بازداشت گریختند. در دسامبر ۱۸۳۷، در جنگ دوم سمینول، ارتش یک حمله گسترده را آغاز کرد که منجر به نبرد دریاچه اوکیچوبی و مرحله جدیدی از فرسایش شد. دولت با درک اینکه حذف سمینولهای باقیمانده از فلوریدا تقریباً غیرممکن است، در مورد مصالحهای مذاکره کرد که به آنها اجازه میدهد در جنوب غربی فلوریدا بمانند.
تگزاس
[ویرایش]اندرو جکسون درست قبل از ترک مقام خود در مارس ۱۸۳۷، جمهوری تگزاس را که در انقلاب تگزاس از مکزیک استقلال یافته بود، به رسمیت شناخت. جکسون با پیشنهاد چشمانداز الحاق سریع، خطر جنگ با مکزیک و افزایش تنشهای مقطعی را در داخل کشور مطرح کرد. طرفداران لغو الغای نیوانگلند متهم کردند که «توطئه برده داری برای به دست آوردن تگزاس» وجود دارد، و دنیل وبستر رسماً الحاق را محکوم کرد.
ون بیورن جسورانه سیاستهای جکسون را معکوس کرد و به دنبال صلح در خارج از کشور و هماهنگی در داخل بود. او با رد تهدید جکسون مبنی بر حل و فصل آن با زور، راه حل دیپلماتیکی را برای اختلافات مالی طولانی مدت بین شهروندان آمریکایی و دولت مکزیک پیشنهاد کرد. به همین ترتیب، زمانی که وزیر تگزاس در واشینگتن دی سی، الحاق به دولت را در اوت ۱۸۳۷ پیشنهاد کرد، به او گفته شد که این پیشنهاد قابل قبول نیست. ظلمهای قانون اساسی و ترس از جنگ با مکزیک دلایلی برای رد این درخواست بود، اما نگرانی از این که منجر به درگیری بر سر گسترش بردهداری شود بدون شک بر ون بیورن تأثیر گذاشت و همچنان مانع اصلی الحاق بود. دموکراتهای شمالی و جنوبی از یک قانون ناگفته پیروی کردند: شمالیها به خنثی کردن پیشنهادهای ضد بردهداری کمک کردند و جنوبیها از تحریک برای الحاق تگزاس خودداری کردند. تگزاس پیشنهاد الحاق را در سال ۱۸۳۸ پس گرفت.
خشونت مرزی با کانادا
[ویرایش]قسمت کارولین
[ویرایش]
اتباع بریتانیایی در کانادای سفلی (کبک کنونی) و کانادای علیا (انتاریوی کنونی) در سالهای ۱۸۳۷ و ۱۸۳۸ به شورش برخاستند و در اعتراض به عدم وجود دولت مسئول خود اعتراض کردند. در حالی که شورش اولیه در کانادا علیا به سرعت پایان یافت (پس از نبرد دسامبر ۱۸۳۷ میخانه مونتگومری)، بسیاری از شورشیان از طریق رود نیاگارا به نیویورک گریختند، و رهبر شورشیان کانادای علیا ویلیام لاین مکنزی شروع به استخدام داوطلبان در بافلو کرد. مکنزی تأسیس جمهوری کانادا را اعلام کرد و طرحی را به اجرا گذاشت که به موجب آن داوطلبان از جزیره نیروی دریایی در سمت کانادایی رودخانه نیاگارا به کانادا علیا حمله کنند. چند صد داوطلب در هفتههای بعد به جزیره نیروی دریایی سفر کردند. آنها قایق بخار کارولین را برای رساندن تجهیزات به جزیره نیروی دریایی از فورت شلوسر تهیه کردند. به دنبال جلوگیری از تهاجم قریبالوقوع، نیروهای بریتانیایی در اواخر دسامبر ۱۸۳۷ به کرانه آمریکایی رودخانه رفتند و کارولین را سوزاندند و غرق کردند. یک آمریکایی کشته و تعدادی دیگر زخمی شدند.
احساسات قابل توجهی در ایالات متحده برای اعلان جنگ به وجود آمد و یک کشتی انگلیسی برای انتقام سوزانده شد. ون بیورن، که به دنبال اجتناب از جنگ با بریتانیای کبیر بود، ژنرال وینفیلد اسکات را برای حفاظت و صلح خود به مرز کانادا-ایالات متحده با قدرتهای اختیاری بزرگ فرستاد. اسکات بر شهروندان آمریکایی نیاز به حل مسالمت آمیز بحران را تحت تأثیر قرار داد و به صراحت اعلام کرد که دولت ایالات متحده از آمریکاییهای ماجراجو که به بریتانیا حمله میکنند حمایت نخواهد کرد. در اوایل ژانویه ۱۸۳۸، رئیسجمهور بیطرفی را در مسئله استقلال کانادا اعلام کرد، اعلامیه ای که کنگره با تصویب قانون بیطرفی که برای جلوگیری از مشارکت شهروندان آمریکایی در درگیریهای خارجی طراحی شده بود، تأیید کرد.
جنگ میهنی ۱۸۳۷–۱۸۳۸
[ویرایش]در طول شورشهای کانادا، چارلز دانکامب و رابرت نلسون یک انجمن مخفی مسلحانه در ورمونت به نام لژ شکارچیان ایجاد کردند. بین دسامبر ۱۸۳۷ و دسامبر ۱۸۳۸ چندین حمله کوچک در کانادا علیا انجام داد که در مجموع به عنوان جنگ میهنی شناخته میشود. واشینگتن با استفاده از قانون بیطرفی پاسخ داد. این رهبران را تحت تعقیب قرار داد و فعالانه آمریکاییها را از فعالیتهای خرابکارانه در خارج از کشور بازداشت. در درازمدت، مخالفت ون بیورن با جنگ میهنی به ایجاد روابط سالم انگلیسی-آمریکایی و کانادا-ایالات متحده کمک کرد. همچنین بلافاصله منجر به واکنش شدید شهروندان در مورد تجاوز به ظاهر بیش از حد قدرت فدرال شد، که به دموکراتهای کنگره در انتخابات میان دوره ای ۱۸۳۸ لطمه زد.
شمال مین: «جنگ» آروستوک
[ویرایش]
یک بحران جدید در اواخر سال ۱۸۳۸، در قلمرو مورد مناقشه در مرز مین-نیوبرانزویک که دارای سکونت نازک بود، ظاهر شد. آمریکاییها در زمینهای مورد مناقشه طولانی مدت مورد ادعای ایالات متحده و بریتانیا مستقر شدند. بریتانیا در اختیار داشتن این منطقه برای دفاع از کانادا حیاتی میدانست. هر دو چوببر آمریکایی و نیوبرانزویک، در زمستان ۱۸۳۸–۱۸۳۹، الوار را در قلمرو مورد مناقشه بریدند. در ۲۹ دسامبر، چوببران نیوبرانزویک در حال قطع درختان در یک ملک آمریکایی در نزدیکی رودخانه آروستوک مشاهده شدند. هنگامی که هیزم شکنهای آمریکایی برای نگهبانی هجوم آوردند، نبردی با فریاد به نام نبرد کاریبو درگرفت. تنش با مقامات مین و نیوبرانزویک که شهروندان یکدیگر را دستگیر کردند، تشدید شد. نیروهای بریتانیایی شروع به تجمع در کنار رودخانه سنت جان کردند. جان فیرفیلد، فرماندار مین، شبه نظامیان ایالتی را بسیج کرد.
مطبوعات آمریکا جنگ را فریاد زدند. "مین و خاکش، یا خون!"در ماه ژوئن، کنگره مجوز ۵۰٬۰۰۰ سرباز و بودجه ۱۰ میلیون دلاری را در صورت عبور نیروهای نظامی خارجی به خاک ایالات متحده صادر کرد.
ون بیورن خواستار صلح بود و با وزیر بریتانیا در ایالات متحده ملاقات کرد. این دو نفر توافق کردند که مسئله مرز را از طریق دیپلماتیک حل کنند. ون بیورن ژنرال اسکات را برای کاهش تنش به صحنه فرستاد. اسکات با موفقیت همه طرفها را متقاعد کرد که موضوع مرز را به داوری تحویل دهند. اختلاف مرزی چند سال بعد با امضای معاهده وبستر-اشبرتون در سال ۱۸۴۲ پایان یافت.
مورد آمیستاد: پیروزی برای بردگان سابق
[ویرایش]پرونده آمیستاد یک دعوای آزادی بود که شامل مسائل بینالمللی بود و توسط دادگاه عالی ایالات متحده تصمیمگیری شد. این در نتیجه شورش موفقیتآمیز بردگان آفریقایی در کشتی اسپانیایی لا آمیستاد در سال ۱۸۳۹ بود. ون بیورن الغا طلبی را بزرگترین تهدید برای وحدت ملت میدانست و در برابر کوچکترین دخالت در بردهداری در ایالتهایی که وجود داشت، مقاومت میکرد. دولت او از تقاضای دولت اسپانیا برای تحویل کشتی و محموله آن (از جمله آفریقاییها) به اسپانیا حمایت کرد. با این حال، وکلای لغو قانون مداخله کردند. یک قاضی دادگاه منطقه فدرال حکم داد که آفریقاییها از نظر قانونی آزاد هستند و باید به خانه منتقل شوند، اما دولت ون بیورن این پرونده را به دادگاه عالی تجدید نظر کرد.
در دادگاه عالی در فوریه ۱۸۴۰، جان کویینسی آدامز مشتاقانه برای حق آزادی آفریقاییها بحث کرد. هنری دی. گیلپین، دادستان کل ون بیورن، پرونده دولت را ارائه کرد. در مارس ۱۸۴۱، دادگاه عالی حکم نهایی خود را صادر کرد: آفریقاییهای آمیستاد مردمی آزاد بودند و باید اجازه بازگشت به خانه را داشته باشند. ماهیت منحصر به فرد این پرونده باعث افزایش علاقه عمومی به این حماسه شد، از جمله مشارکت رئیسجمهور سابق آدامز، شهادت آفریقاییها در دادگاه فدرال و نمایندگی آنها توسط وکلای برجسته. دولت ون بیورن پرونده خود را باخت و بردگان سابق پیروز شدند. این مورد توجه را به تراژدیهای شخصی برده داری جلب کرد و حمایت جدیدی را برای جنبش فزاینده الغای در شمال جلب کرد. همچنین دادگاهها را به کانون اصلی بحث ملی در مورد مبانی حقوقی برده داری تبدیل کرد.
انتصابات قضایی
[ویرایش]ون بورن دو قاضی وابسته را به دیوان عالی منصوب کرد: جان مککینلی، تأیید شده در ۲۵ سپتامبر ۱۸۳۷، و پیتر ویویان دانیل، تأیید شده در ۲ مارس ۱۸۴۱. او همچنین هشت قاضی فدرال دیگر را منصوب کرد که همگی در دادگاههای ناحیهای ایالات متحده بودند.
مهماندار کاخ سفید
[ویرایش]در نیمه اول ریاست جمهوری خود، ون بیورن، که سالها بیوه شده بود، شخص خاصی نداشت که به عنوان میزبان کاخ سفید در رویدادهای اجتماعی دولت ایفای نقش کند، اما سعی کرد خودش چنین وظایفی را بر عهده بگیرد. هنگامی که پسر بزرگش آبراهام ون بیورن در سال ۱۸۳۸ با آنجلیکا سینگلتون ازدواج کرد، به سرعت اقدام کرد تا عروسش را به عنوان میزبان خود منصوب کند. او از بستگان دور خود، دالی مدیسون، که پس از مرگ همسرش به واشینگتن نقل مکان کرده بود، مشاوره خواست و به زودی مهمانیهای رئیسجمهور جان گرفت. پس از پذیرایی در شب سال نو در سال ۱۸۳۹، روزنامه بوستون پست با هیاهو گفت: «[آنجلیکا ون بیورن] بانویی با دستاوردهای نادر است، بسیار متواضع، اما در آدابش کاملاً آسان و برازنده و در مکالمه آزاد و سرزنده … مورد تحسین جهانیان است».
از آنجایی که ملت یک رکود اقتصادی عمیق را تحمل میکرد، شیوه پذیرایی آنجلیکا ون بورن در پذیراییها تحت تأثیر خواندن سنگین او از زندگی درباری اروپایی بود (و خوشحالی ساده لوحانه او از پذیرفته شدن به عنوان ملکه ایالات متحده در هنگام بازدید از دربار سلطنتی انگلستان. پوشش روزنامه در این مورد، و این ادعا که او قصد دارد محوطه کاخ سفید را دوباره به باغهای سلطنتی اروپا شبیه کند، در یک حمله سیاسی به پدرشوهرش توسط چارلز اوگل نماینده کنگره پنسیلوانیا ویگ مورد استفاده قرار گرفت. او در سخنرانی معروف خود با قاشق طلا بهطور غیرمستقیم از او به عنوان بخشی از «خانواده» ریاست جمهوری یاد کرد. این حمله در کنگره انجام شد و ترسیم رئیسجمهور به عنوان داشتن سبک زندگی سلطنتی عامل اصلی شکست او برای انتخاب مجدد بود.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۸۴۰
[ویرایش]
ون بیورن به راحتی در کنوانسیون ملی دموکراتها در سال ۱۸۴۰ در بالتیمور، مریلند، برای دومین دوره نامزد شد، اما او و حزبش در سال ۱۸۴۰ با انتخابات دشواری روبرو شدند. ریاست جمهوری ون بیورن، با اقتصاد ایالات متحده که در رکود شدید فرورفته بود، امری دشوار بود. و سایر مسائل تفرقهانگیز، مانند بردهداری، گسترش غرب، و تنشها با بریتانیا، فرصتهایی را برای مخالفان سیاسی ون بیورن - از جمله برخی از دموکراتهای دیگرش - فراهم میکند تا از اقدامات او انتقاد کنند. اگرچه تغییر نامزدی ون بیورن هرگز مورد تردید نبود، استراتژیستهای دموکرات شروع به زیر سؤال بردن خرد ماندن جانسون در بلیط کردند. حتی رئیسجمهور سابق جکسون پذیرفت که جانسون یک مسئول است و بر جیمز ناکس پولک، رئیس سابق مجلس نمایندگان از تنسی به عنوان معاون جدید ون بیورن اصرار داشت. ون بیورن تمایلی به کنار گذاشتن جانسون نداشت، که در میان کارگران و رادیکالهای شمال محبوب بود و تجربه نظامی را به بلیط اضافه کرد، که ممکن است در برابر نامزد احتمالی ویگ ویلیام هنری هریسون مهم باشد. به جای معرفی مجدد جانسون، کنوانسیون دموکرات تصمیم گرفت به رهبران حزب دموکرات ایالتی اجازه دهد نامزدهای معاون رئیسجمهور را برای ایالتهای خود انتخاب کنند.
ون بیورن امیدوار بود که ویگها کلی را به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی کنند، که به ون بیورن اجازه میداد تا کمپین ۱۸۴۰ را به عنوان درگیری بین سیستم خزانه داری مستقل ون بیورن و حمایت کلی از یک بانک ملی انتخاب کند. با این حال، به جای نامزد کردن سخنگویان قدیمی حزب مانند کلی و دنیل وبستر، کنوانسیون ملی ویگ در سال ۱۸۳۹ هریسون را نامزد کرد که در طول دوران حرفهای خود در پستهای دولتی مختلف خدمت کرده بود و به خاطر رهبری نظامی خود در نبرد تیپکانو و جنگ ۱۸۱۲ به شهرت رسیده بود. رهبران ویگ مانند ویلیام سیوارد و تادئوس استیونس بر این باور بودند که سابقه جنگ هریسون بهطور مؤثر با درخواستهای مردمی حزب دموکرات مقابله میکند. ویگها برای معاونت رئیسجمهور، سناتور سابق جان تایلر از ویرجینیا را نامزد کردند. کلی از شکست خود در کنوانسیون عمیقاً ناامید شد، اما با این وجود حمایت خود را پشتیبان هریسون کرد.
ویگها هریسون را به عنوان مخالف رئیسجمهور معرفی کرد که او را ناکارآمد و فاسد میدانستند. ویگها همچنین ون بیورن را بهعنوان یک اشرافسالار به تصویر میکشیدند که در کاخ سفید با سبکی بالا زندگی میکند، در حالی که آنها از تصاویر هریسون در کلبه چوبی در حال نوشیدن آب سیب استفاده میکردند تا رأیدهندگان را متقاعد کنند که او مردی از مردم است. آنها ضرباتی مانند "ون، ون، یک مرد مصرف شده است" و "مارتین ون ویران" را پرتاب کردند و او را در روزنامهها و کاریکاتورها مسخره کردند. مسائل مربوط به سیاست در کمپین غایب نبود. ویگها دستکاریهای اجرایی ادعایی جکسون و ون بیورن را مورد تمسخر قرار دادند، در حالی که خواستار یک بانک ملی و تعرفههای بالاتر بودند. دموکراتها تلاش کردند تا بر روی سیستم خزانه داری مستقل کارزاری کنند، اما شروع کاهش تورم این استدلالها را تضعیف کرد. شور و شوق برای "Tippecanoe and Tyler Too"، همراه با بحران شدید اقتصادی کشور، باعث شد که ون بیورن نتواند برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری را به دست آورد. هریسون با رای مردمی ۱٬۲۷۵٬۶۱۲ به ۱٬۱۳۰٬۰۳۳ و اختلاف رای انتخاباتی ۲۳۴ به ۶۰ برنده شد. ۸۰ درصد از واجدین شرایط در روز انتخابات به پای صندوقهای رای رفتند. ون بیورن در واقع آرای بیشتری نسبت به او در سال ۱۸۳۶ به دست آورد، اما موفقیت ویگ در جذب رایدهندگان جدید بیش از دستاوردهای دموکراتها را لغو کرد. علاوه بر این، ویگها برای اولین بار اکثریت را در مجلس نمایندگان و سنا به دست آوردند.
پس از ریاست جمهوری (۱۸۴۱–۱۸۶۲)
[ویرایش]انتخابات ۱۸۴۴
[ویرایش]ون بیورن پس از انقضای دوره خود، به ملک خود در لیندنوالد در کیندرهوک بازگشت. او همچنان تحولات سیاسی را از نزدیک تماشا میکرد، از جمله نبرد بین اتحاد ویگ سهگانه بزرگ و رئیسجمهور جان تایلر، که پس از مرگ هریسون در آوریل ۱۸۴۱ به قدرت رسید. اگرچه ون بیورن تصمیمی برای نامزدی ریاست جمهوری دیگر نداشت، اما چندین حرکت حساب شده برای حفظ حمایت خود انجام داد، از جمله سفر به جنوب ایالات متحده و غرب ایالات متحده که طی آن با جکسون، رئیس سابق مجلس، جیمز ناکس پولک، و دیگران دیدار کرد. پرزیدنت تایلر، جیمز بیوکنن، لوی وودبری، و دیگران به عنوان رقبای بالقوه برای نامزدی دموکراتها در سال ۱۸۴۴ ظاهر شدند، اما این کلهون بود که بزرگترین مانع را ایجاد کرد.
ون بیورن در مورد مسائل عمده عمومی مانند بحث در مورد تعرفه ۱۸۴۲ سکوت کرد، به این امید که ترتیبی دهد تا پیش نویس جنبشی برای نامزدی ریاست جمهوری خود ارائه شود. تایلر الحاق تگزاس را هدف اصلی سیاست خارجی خود قرار داد، و بسیاری از دموکراتها، به ویژه در جنوب، مشتاق بودند که آن را به سرعت تکمیل کنند. پس از انفجار در ناو یواساس پرینستون، وزیر امور خارجه، آبل پارکر آپشور در فوریه ۱۸۴۴ کشته شد، تایلر کلهون را به کابینه خود آورد تا امور خارجی را اداره کند. مانند تایلر، کلهون الحاق تگزاس را دنبال کرد تا رقابت ریاست جمهوری را به هم بزند و بردگی را در قلمروهای جدید گسترش دهد.
مدت کوتاهی پس از روی کار آمدن، کلهون در مورد یک معاهده الحاق بین ایالات متحده و تگزاس مذاکره کرد. ون بیورن امیدوار بود که مجبور نباشد در مورد الحاق موضع عمومی اتخاذ کند، اما از آنجایی که مسئله تگزاس بر سیاست ایالات متحده مسلط شد، تصمیم گرفت نظرات خود را در مورد این موضوع علنی کند. اگرچه او معتقد بود که پذیرش عمومی او از الحاق به احتمال زیاد به او کمک میکند تا نامزدی دموکرات در سال ۱۸۴۴ را به دست آورد، ون بیورن فکر میکرد که الحاق ناگزیر به جنگ ناعادلانه با مکزیک منجر میشود. در نامه ای عمومی که اندکی پس از اعلام مخالفت هنری کلی با معاهده الحاق منتشر شد، ون بیورن نظرات خود را در مورد مسئله تگزاس بیان کرد.
مخالفت ون بیورن با الحاق فوری به قیمت حمایت بسیاری از دموکراتهای طرفدار برده داری تمام شد. در هفتههای قبل از کنوانسیون ملی دموکراتها در سال ۱۸۴۴، هواداران ون بیورن پیشبینی میکردند که او اکثریت نمایندگان را در اولین رایگیری ریاستجمهوری به دست خواهد آورد، اما نمیتواند حمایت دو سوم نمایندگان مورد نیاز را به دست آورد. طرفداران ون بیورن تلاش کردند تا از تصویب قانون دو سوم جلوگیری کنند، اما چندین نماینده شمالی با نمایندگان جنوبی در اجرای قانون دو سوم برای کنوانسیون ۱۸۴۴ پیوستند. ون بیورن ۱۴۶ رای از ۲۶۶ رای را در اولین رایگیری ریاست جمهوری به دست آورد که تنها ۱۲ رای او از ایالتهای جنوبی بود.
سناتور لوئیس کاس بسیاری از آرای باقیمانده را به دست آورد، و به تدریج در رایگیریهای بعدی مورد حمایت قرار گرفت تا اینکه مجمع برای آن روز به تعویق افتاد. هنگامی که کنوانسیون دوباره تشکیل شد و رای دیگری برگزار کرد، جیمز ناکس پولک، که با بسیاری از نظرات ون بیورن موافق بود اما طرفدار الحاق فوری بود، ۴۴ رای به دست آورد. در رای نهم، حامیان ون بیورن نام او را از بررسی خارج کردند و پولک نامزدی را به دست آورد. اگرچه ون بیورن از اینکه مخالفانش نامزدی او را رد کرده بودند عصبانی بود، پولک را به نفع اتحاد حزب تأیید کرد. او همچنین سیلاس رایت را متقاعد کرد که برای فرمانداری نیویورک نامزد شود تا رایت محبوب بتواند به تقویت پولک در ایالت کمک کند. رایت در انتخابات فرمانداری سال ۱۸۴۴، نامزد ویگ، میلارد فیلمور را با اندکی شکست داد، و پیروزی رایت در ایالت به پولک کمک کرد تا هنری کلی را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۴۴ شکست دهد.
پس از تصدی پست، پولک از جورج بنکرافت به عنوان واسطه استفاده کرد تا به ون بیورن سفیر در لندن را پیشنهاد دهد. ون بیورن امتناع کرد، تا حدی به این دلیل که از پولک به خاطر رفتاری که نمایندگان ون بیورن در کنوانسیون ۱۸۴۴ داشتند ناراحت بود، و تا حدی به این دلیل که از بازنشستگی خود راضی بود. پولک همچنین در تشکیل کابینه خود با ون بیورن مشورت کرد، اما ون بیورن را با پیشنهاد انتصاب یک نیویورکی تنها در پست کمتر وزیر جنگ، به جای وزیر امور خارجه یا وزیر خزانه داری، آزرده کرد. سایر تصمیمات حمایتی نیز خشم ون بیورن و رایت را برانگیخت و آنها برای همیشه از دولت پولک بیگانه شدند.
انتخابات ۱۸۴۸
[ویرایش]
اگرچه او قبلاً به حفظ تعادل بین بارن برنرها و هانکرها، دو جناح حزب دموکرات نیویورک کمک کرده بود، ون بورن پس از کنوانسیون ملی دموکرات ۱۸۴۴ به بارن برنرها نزدیکتر شد. انشعاب در حزب ایالتی در دوران ریاست جمهوری پولک بدتر شد، زیرا دولت او از هانکرها حمایت مالی کرد. در دوران بازنشستگی، ون بیورن نیز بهطور فزاینده ای با برده داری مخالفت کرد.
همانطور که جنگ مکزیک و آمریکا بحث بردگی در مناطق را به خط مقدم سیاست آمریکا آورد، ون بیورن یک مانیفست ضد برده داری منتشر کرد. در آن، او این تصور را که کنگره قدرت تنظیم برده داری در مناطق را ندارد، رد کرد و استدلال کرد که پدران بنیانگذار از لغو نهایی برده داری حمایت کرده بودند. این سند، که به عنوان «مانیفست بارنبرنر» شناخته شد، به درخواست ون بیورن توسط جان ون بیورن و ساموئل تیلدن، که هر دو رهبران جناح بارنبرنر بودند، ویرایش شد. پس از انتشار مانیفست بارنبرنر، بسیاری از بارنبرنرها از رئیسجمهور سابق خواستند تا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۴۸ به دنبال دفتر قدیمی خود باشد. کنوانسیون ملی دموکرات ۱۸۴۸ هیئتهای رقیب بارنبرنر و هانکر از نیویورک را تشکیل میداد، اما وقتی لوئیس کاس، که مخالف مقررات کنگره در مورد بردهداری در قلمروها بود، در چهارمین رأیگیری نامزد شد، بارنبرنرها از کنوانسیون خارج شدند.
در پاسخ به نامزدی کاس، بارنبرنرها شروع به سازماندهی به عنوان یک حزب سوم کرد. در کنوانسیونی که در ژوئن ۱۸۴۸ در یوتیکا، نیویورک برگزار شد، بارنبرنرها ون بیورن ۶۵ ساله را برای ریاست جمهوری معرفی کردند. اگرچه ون بیورن تمایلی به جدا شدن از حزب دموکرات نداشت، برای نشان دادن قدرت جنبش ضد برده داری، کمک به شکست کاس و تضعیف هانکرها نامزدی را پذیرفت. در کنوانسیونی که در بافلو، نیویورک در اوت ۱۸۴۸ برگزار شد، گروهی از دموکراتهای ضد بردهداری، ویگها و اعضای حزب آزادی که لغو لغو شد، در اولین کنوانسیون ملی که به نام حزب خاک آزاد شناخته شد، گرد هم آمدند.
این کنوانسیون به اتفاق آرا ون بیورن را نامزد کرد و چارلز فرانسیس آدامز، پسر جان کویینسی آدامز، رئیسجمهور فقید سابق، و نوه جان آدامز، رئیسجمهور فقید سابق، را به عنوان معاون ون بیورن انتخاب کرد. در یک پیام عمومی با پذیرش نامزدی، ون بیورن حمایت کامل خود را از ویلموت پروویسو ارائه کرد، قانونی پیشنهادی که بردهداری را در تمام سرزمینهایی که از مکزیک در جنگ مکزیک و آمریکا به دست آوردهاند ممنوع میکند. دنیل وبستر، سخنران ویگ ضد برده داری، در «سخنرانی مارشفیلد»، با عباراتی که ممکن است بر رأی دهندگان ویگ تأثیر گذاشته باشد، نسبت به صداقت حمایت ون بورن از آرمان ضد برده داری ابراز تردید کرد:
<<در حرفههای ضد برده داری آقای ون بیورن، آقای وبستر هیچ اعتمادی نداشت. او با خوشرویی، اما به طرز قابل توجهی گفت که «اگر او و آقای ون بیورن زیر پرچم خاک آزاد ملاقات کنند، دومی با خوش اخلاقی خود میخندد.» او با چاشنی طنزی خاص افزود: «اینکه رهبر حزب فری اسپویل ناگهان به رهبری حزب خاک آزاد تبدیل میشود، شوخی است برای تکان دادن پهلوهای او و من».
ون بیورن هیچ رای انتخاباتی به دست نیاورد، اما پس از نامزد ویگ، زکری تیلور در نیویورک دوم شد و آرای کافی از کاس گرفت تا ایالت و شاید انتخابات را به تیلور بدهد. در سراسر کشور، ون بیورن ۱۰٫۱ درصد از آرای مردمی را به دست آورد، که قویترین نشان دادن یک نامزد حزب سوم ریاست جمهوری تا آن مقطع در تاریخ ایالات متحده است.
بازنشستگی
[ویرایش]ون بیورن پس از انتخابات ۱۸۴۸ دیگر هرگز به دنبال مناصب دولتی نگردید، اما همچنان از نزدیک سیاستهای ملی را دنبال میکرد. او عمیقاً از تحریکات جدایی طلبی در جنوب ناراحت بود و از مصالحه ۱۸۵۰ به عنوان یک اقدام آشتی جویانه ضروری با وجود مخالفتش با قانون برده فراری ۱۸۵۰ استقبال کرد. ون بیورن همچنین روی تاریخ احزاب سیاسی آمریکا کار کرد و سفری به اروپا را آغاز کرد و اولین رئیسجمهور سابق ایالات متحده شد که از بریتانیا دیدن کرد. اگرچه ون بیورن و پیروانش همچنان نگران برده داری بودند، تا حدی از ترس اینکه ادامه انشعاب دموکرات به حزب ویگ کمک کند، به گروه دموکرات بازگشتند. او همچنین تلاش کرد تا بارنبرنرها و هانکرها را با نتایج متفاوتی آشتی دهد.
ون بیورن از فرانکلین پیرس برای ریاست جمهوری در سال ۱۸۵۲، جیمز بیوکنن در سال ۱۸۵۶، و استیون ای. داگلاس در سال ۱۸۶۰ حمایت کرد. ون بورن با تحقیر به جنبش نوپای «چیزی نمیدانم» مینگریست و احساس میکرد که حزب جمهوریخواه ضد برده داری تنشهای مقطعی را تشدید میکند. او حکم قاضی راجر تینی را در پرونده ۱۸۵۷ درد اسکات در برابر سندفرد به عنوان یک «اشتباه فاحش» از آنجایی که سازش میزوری را لغو کرد، در نظر گرفت. او ارزیابی کرد که دولت بیوکنن موضوع خونریزی کانزاس را ضعیف مدیریت کرد و قانون اساسی لکامپتون را به عنوان یک مزاحمت برای افراط گرایان جنوبی میدید.

پس از انتخاب آبراهام لینکلن و جدایی چندین ایالت جنوبی در سال ۱۸۶۰، ون بیورن به دنبال تشکیل یک کنوانسیون قانون اساسی ناموفق بود. در آوریل ۱۸۶۱، رئیسجمهور سابق پیرس به سایر روسای جمهور سابق در قید حیات نامه نوشت و از آنها خواست تا جلسه ای را در نظر بگیرند تا از قد و قوت و نفوذ خود برای پیشنهاد پایان جنگ از طریق مذاکره استفاده کنند. پیرس از ون بیورن خواست تا از نقش خود به عنوان رئیسجمهور سابق زنده برای برقراری تماس رسمی استفاده کند. در پاسخ ون بیورن پیشنهاد شد که بیوکنن باید کسی باشد که جلسه را برگزار میکند، زیرا او رئیسجمهور سابق بود که اخیراً خدمت کرده است، یا اینکه پیرس باید خودش این تماس را صادر کند، اگر قویاً به شایستگی پیشنهاد خود اعتقاد دارد. نه بیوکنن و نه پیرس حاضر به علنی کردن پیشنهاد پیرس نبودند و چیزی بیشتر از آن حاصل نشد. هنگامی که جنگ داخلی آمریکا آغاز شد، ون بیورن حمایت خود را از آرمان اتحادیه علنی کرد.
مرگ
[ویرایش]سلامتی ون بیورن بعداً در سال ۱۸۶۱ شروع به از بین رفتن کرد و او در طول پاییز و زمستان ۱۸۶۱–۱۸۶۲ به دلیل سینهپهلو بستری شد. او بر اثر آسم برونش و نارسایی قلبی در ساعت ۲ بامداد پنجشنبه ۲۴ ژوئیه ۱۸۶۲ در املاک لیندنوالد خود درگذشت. او و همسرش هانا، والدینش و پسرش مارتین ون بورن جونیور در قبرستان کلیسای هلندی اصلاحشده کیندرهوک به خاک سپرده شدهاند.
ون بیورن از هر چهار جانشین بلافصل خود بیشتر عمر کرد: هریسون، تایلر، پولک و تیلور. علاوه بر این، او بیش از هر کس دیگری جانشینانی را دید که به ریاست جمهوری رسیدند (هشت نفر) که زندگی میکردند تا آبراهام لینکلن را قبل از مرگش به عنوان شانزدهمین رئیسجمهور انتخاب کنند.
منابع
[ویرایش]- - مارتین ون بیورن بایگانیشده در ۲۳ دسامبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine
- Wikipedia contributors, "Martin Van Buren," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Martin_Van_Buren&oldid=231061147 (accessed August 17, 2008).
یادداشتها
[ویرایش]- ↑ The "mistletoe" nickname was inspired by the fact that mistletoe is a گیاه انگل which attaches itself to a host tree to survive, and comparing Van Buren to mistletoe was a suggestion that he advanced politically only through his connection to the "Old Hickory" tree which represented Andrew Jackson.
منابع
[ویرایش]- ↑ "The Wise Guide: The Red Fox of Kinderhook". Library of Congress. December 2011. Retrieved June 15, 2018.
- ↑ Silbey, Joel (September 26, 2016). "Martin Van Buren". Miller Center. Retrieved June 15, 2018.
- ↑ Hatfield, Mark O. (1997). "Martin Van Buren (1833–1837)" (PDF). Vice Presidents of the United States, 1789–1993 (PDF). Senate Historical Office. Washington, DC: US Government Printing Office. pp. 105–118. OCLC 606133503. Retrieved June 15, 2018.
- ↑ «مارتین ون بیورن». voanews.com. بایگانیشده از اصلی در ۱۱ مه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۳ مه ۲۰۱۲.
- معاونان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا
- مارتین ون بیورن
- اعضای کابینه اندرو جکسون
- افراد آمریکایی هلندیتبار
- اهالی آمریکا در سده ۱۸ (میلادی)
- اهالی شهرستان کلمبیا، نیویورک
- اهالی کیندرهوک، نیویورک
- بردهداران ایالات متحده آمریکا
- بنیانگذاران حزب اهل ایالات متحده آمریکا
- خاکسپاریها در ایالت نیویورک
- دادستانهای نیویورک (ایالت)
- درگذشتگان ۱۸۶۲ (میلادی)
- درگذشتگان به علت آسم
- درگذشتگان به علت نارسایی قلبی
- دموکرات-جمهوریخواهان نیویورک (ایالت)
- دموکراتهای اهل نیویورک (ایالت)
- دیپلماتهای سده ۱۹ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
- رئیسجمهورهای ایالات متحده آمریکا
- رئیسجمهورهای حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا
- رئیسجمهورهای سده ۱۹ (میلادی) ایالات متحده آمریکا
- زادگان ۱۷۸۲ (میلادی)
- سفیران ایالات متحده آمریکا در پادشاهی متحده
- سناتورهای ایالتی نیویورک
- سیاستمداران سده ۱۹ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا
- طرفداران الغای بردهداری اهل ایالات متحده آمریکا
- فرمانداران ایالت نیویورک
- فرمانداران حزب دموکرات آمریکا
- مرگهای به موجب بیماری قلبی در نیویورک
- مسیحیان کالوینیست و اصلاحطلب سده ۱۸ (میلادی)
- مسیحیان کالوینیست و اصلاحطلب سده ۱۹ (میلادی)
- نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا ۱۸۳۶ (میلادی)
- نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا ۱۸۴۰ (میلادی)
- نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا ۱۸۴۴ (میلادی)
- نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا ۱۸۴۸ (میلادی)
- نمایندگان سنای حزب دموکرات-جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا
- نمایندگان مجلس سنای ایالات متحده آمریکا از نیویورک (ایالت)
- وزیران امور خارجه ایالات متحده آمریکا
- وکیلان اهل نیویورک (ایالت)