بهمن محصص
بهمن محصص | |
---|---|
![]() | |
زادهٔ | ۹ اسفند ۱۳۰۹ رشت |
درگذشت | ۶ مرداد ۱۳۸۹ (۷۹ سال) رم |
ملیت | ایرانی / ایتالیایی |
پیشه | نقاشی مجسمهسازی ترجمه نمایش |
وبگاه |
بهمن محصص (۱۰ اسفند ۱۳۰۹ در رشت – ۶ مرداد ۱۳۸۹ در رم) نقاش، مجسمهساز و مترجم پیشرو و جریانساز ایرانی بود. او جزو نخستین نقاشان ایرانی بود که نقاشی را به شیوه غربی آموخت و آن را با نگاهی شرقی آمیخت. بسیاری او را تحت تاثیر پیکاسو میدانند و برخی حتی او را پیکاسوی ایرانی مینامند؛ هنرمندی که با وجود استفاده از تکنیکها و نگاههای غربی در آثارش، وجود روح ایرانی در کارهایش انکارناپذیر است. نقاشیهای آوانگارد بهمن محصص از آثار معتبر نقاشی مدرن ایران محسوب میشود.
محصص در نظرسنجی نوروز سال ۹۴ فصلنامهٔ حرفه: هنرمند برای انتخاب ده هنرمند برگزیده هنر نوگرای ایران که بین صد هنرمند و هنرشناس انجام شد، در صدر فهرست هنرمندان نوگرای ایران از دههٔ بیست تا به امروز قرار گرفت.[۱]
زندگی[ویرایش]
بهمن محصص در سال ۱۳۰۹ در خانوادهای لاهیجانی در رشت به دنیا آمد. خاندان محصص مشتمل بر حدود ۱۵ خانواده بود که از مالکان لاهیجان و در کار تجارت چای و ابریشم بودند و در محلهٔ پردسر این شهر اقامت داشتند. اردشیر محصص، پسرعموی او نیز جایگاه ویژهای در جریان نوگرای ایران دارد. به گفته حسین محجوبی «همهٔ محصصها کاراکتر غریبی داشتند ولی بهمن از همه پیچیدهتر و خاصتر به نظر میرسید.» اردشیر محصص کارتونیست شهیر ایرانی پسر عموی او نیز جایگاهی رفیع در جریان نوگرای ایران دارد.[۲]
خودش در فیلم مستند «فیفی از خوشحالی زوزه میکشد» که درباره زندگی اوست، میگوید نسبش از طرف پدر به مغولها و از طرف مادر به قاجارها میرسد. در ۱۴ سالگی در کارگاه و نمایشگاه محمد حبیب محمدی، نقاش گیلانی که هنر را در آکادمی هنر مسکو فراگرفته بود، شروع به کار کرد. در بهار ۱۳۳۰ در رشت و با حمایت از حبیب محمدی، نمایشی از کارهای محصص برگزار شد. بهمن محصص تحصیلات خود را در دبیرستان «شاهپور» رشت (شهید بهشتی فعلی) به پایان رساند. پدر او کارمند اداره تلگراف و تلفن بود و به تهران منتقل شد. بهمن محصص در کنکور دانشگاه تهران قبول نمیشود اما گویا با وساطت و گفتگوی خانواده، را میپذیرند؛ لیکن رهاتر از آن است که دانشگاه را تاب آورد و در کمتر از چند ماه آن را ترک میکند. به گفته محجوبی «خیلی با کسی نمیجوشید و فکر میکنم بهمنخان این بدعنقی را از او به ارث برده باشد.»[۳] محصص هنرمندی بود که انزوا و تنهایی را ترجیح میداد و این نگاه تلخ نیز در بسیاری از آثارش خودنمایی میکرد. مجسمههای پرندهای که پر پرواز نداشتند یا چهرههای بدون احساس او در مجموعه فی فی همگی به نوعی انعکاسی تلخ از نگاه این هنرمند بودند. وی شاگردی نداشت و پروانه اعتمادی تنها کسی بود که بهطور جدی نقاشی را از او آموخت.
در زمان اقامت خانوادگی در تهران، محصص چند ماهی در دانشگاه هنر تهران به تحصیل پرداخت. در همین زمان بود که او به انجمن خروس جنگی که توسط جلیل ضیاپور تأسیس شده بود پیوست و برای مدتی ویراستار هفته نامه ادبی هنری «پنجه خروس» بود.[۴] از طریق همین انجمن او به جریان نوگرای ایران وارد شد که از اعضای آن نیما یوشیج، پدر شعر نوی فارسی، سهراب سپهری، هوشنگ ایرانی و غلامحسین غریب بودند.[۵] او با بزرگان زمان خود نظیر نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و جلال آل احمد معاشرت داشت.[۶] محصص آثار بسیاری را متأثر از اشعار نیما یوشیج خلق کرد که از آن جمله میتوان به تابلوی “عقاب کور” اشاره کرد که اشارتی به شعر “عقاب نیل” داشت که نیما آن را در سال 1308 سروده بود. بهمن محصص آثار اولیهی خود را با نام «بهمن محصصی» امضاء میکرد؛ بعدها در اواخر دههی ۱۳۲۰ از نام «محصص» برای خود بهره برد.
در اردیبهشت سال ۱۳۳۳، آثاری از او و تعدادی از هنرمندان مدرنیست ایرانی در حاشیهی نمایشگاهی به مناسبت «هزارهی بوعلیسینا» در ادارهی کل هنرهای زیبای کشور به تماشا درآمد. بهمن محصص در سال ۱۳۳۳ به اروپا سفر کرده و در ایتالیا ساکن شد و در آکادمی هنر رم مدتی نزد فروچیو فراتزی به آموختن هنر مشغول شد. حاصل این دوره از زندگی محصص، چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی در داخل و خارج ایتالیا و شرکت در نمایشگاههایی چون بینال (دو سالانه) ونیز، سائوپائولو و پاریس بود.
بهمن محصص با دختر پسرعموی پدرش به نام «نزهتالملوک» که در بندر انزلی دبیر و بعداً در تهران رئیس دانشسرای عالی دختران بود در سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد. قرار بود خیلی قبلتر این دو با هم ازدواج کنند ولی به علت رفتوآمد محصص به ایتالیا در این امر تأخیر افتاد. ارتباط آنان بیشتر تلفنی بود زیرا محصص در ایتالیا و همسرش در تهران زندگی میکردند. نزهتالملوک که بهطور مستقل برای خود زندگی میکرد در حدود ۱۳۷۵ یا ۱۳۷۶ به علت تومور مغزی درگذشت.[۷]
Out که در حوزه سبک زندگی و سرگرمی همجنسگرایان منتشر میشود، در مرور فیلم فیفی از خوشحالی زوزه میکشد ساخته میترا فراهانی دربارهٔ بهمن محصص، از او به عنوان یکی از هنرمندان همجنسگرای ایرانی نام بردهاست.[۸]
بازگشت به ایران[ویرایش]
در سال ۱۳۴۲ به امید برپا کردن جنبشی نو در هنر کشورش به ایران بازگشت و در نمایشگاهها و کنفرانسها و برنامههای متعددی شرکت کرد. محصص آثاری از پیراندلو، مالاپارته و کالوینو را از ایتالیایی و آثاری از اوژن یونسکو و ژان ژنه را از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد.

محصص از پیشگامان طراحی صحنهٔ تئاتر در ایران بود؛ او نمایش صندلیها اثر اوژن یونسکو را به روی صحنه برد. او برای این نمایش تعدادی صندلی دکوراتیو و اکسپرسیو طراحی کرد که وقتی کنار هم قرار داده میشدند جنگلی آبستره را به ذهن متبادر میکردند. طراحی دیگر او برای تولید هنری چهارم از لوییجی پیراندلو به مناسبت صد سالگی آن بود که در آن فرمهای فلزی تندیسی در تضاد با پردههای ساده کیسهای قرار گرفته بود.[۹]
در سال ۱۳۴۸ از ادامه فعالیت در ایران صرف نظر کرد و به رم بازگشت و در همانجا به ادامه زندگی و کار پرداخت. او در این دوران سفارش ساخت مجسمههایی را برای برپایی در تهران دریافت کرد، اما بسیاری از آثار عمومی او پس از انقلاب اسلامی نابود شده یا آسیب دیدند و خود هنرمند نیز باقی کارهای خود در ایران را از بین برد.[۱۰] او گاهی به ایران سفر میکرد و سرانجام در ۱۳۸۹ در انزوای خودخواسته در رم رخت از جهان بربست. در بخشی از مستند فی فی از خوشحالی زوزه میکشد، درباره خودش گفته بود «مرگ هیچ وقت من را نمیترساند و فکر میکنم شاید به موقع تمام کردن مهمترین کار زندگی باشد. یک آرتیست باید بداند همان اندازه که وارد شدن به صحنه مهم است، لحظه خارج شدن هم مهم است». به واسطهی برخی مسائل، امکان اجرای وصیتش در رم فراهم نیامد و به ناچار جنازهاش به آمریکا رفت و در آنجا خاکسترش به آب و به باد سپرده شد؛ تا بعد از مرگ نیز همچون زندگیاش، بیآرام و قرار بر آبوباد به این سو و آن سو برود.
کارهای محصص را می توان به دو بخش تقسیم کرد، قبل از مهاجرت و بعد از آن. در کارهای اولیه ظرافت و دقت در طراحی ها و انتخاب دقیق رنگ ها که عموما شامل رنگ های کدر و تیره استفاده می شد، دیده می شود. اما در کارهای پس از مهاجرتش او یک روحیه آنارشیستی دیده می شود؛ با قلم هایی که گویی از سر خشم بر روی بوم کوبیده شده اند و رنگ های تند و متعددی که بر روی بوم منفجر شده اند و نشانی از کارهای اولیه اش ندارند.
در کارنامه هنری محصص، افزون بر نقاشی و مجسمهسازی، میتوان طراحی برای کتابها را نیز دید، که برای نمونه، طراحیهای کتاب «اورازان» نوشته جلال آل احمد کار اوست.[۱۱]
کتاب[ویرایش]
- کتاب بهمن، تألیف آرمان خلعتبری با دیباچهٔ بهمن محصص و مقدمۀ شهروز نظری، نیویورک: انتشارات لووک، ۱۳۹۶.[۱۲]
- بهمن محصص، رُم: سوسیتا ادیتریسه رومانا، ۲۰۰۷.
- بهمن محصص (انگلیسی و ایتالیایی)، رُم: استودیو ویژوال، ۱۳۵۵.
مجسمه سازی[ویرایش]
مجسمه های بند باز، خاندان سلطنتی و نی لبک زن هرکدام از مهمترین گنجینه های فرهنگی و هنری یک سرزمین هستند که همگی نابود گشته و سرنوشت غمباری داشته اند،
مجسمه خاندان سلطنتی[ویرایش]
در سال ۱۳۵۱ به محصص سفارش ساخت مجسمه ی خانواده سلطنتی جهت نصب در یکی از پارک های عمومی تهران داده شد و این اثر مانند تمام مجمسه های هنرمند در ایتالیا برنز ریزی شد، او با قبول سفارش ساخت این مجسمه دست به خلق یکی از انتقادی ترین آثار پیرامون این خانواده زد تا جایی که میتوان آن را یکی از تلخ ترین آثار این هنرمند به شمار آورد، ملکه با صورتی مغموم و نگران خیره به آینده ای نامعلوم و شاه با صورتی درهم فرو رفته جدای از دیگران در سرمای حاکم بر ذهن آشفته ی خود در شنل سنگینش فرو رفته است. در طول تاریخ هنر ایران می توان این اثر را یگانه دانست، که در آن وقت و در قالب سفارشی درباری اثری انتقادی درباره پادشاه و خانواده او ساخته شده است. اما سال ها بعد محصص درباره نابودی این اثر اینگونه می گویدː خانم دیبا من را خواست و گفت، اعلی حضرت مجسمه خانواده سلطنتی را نپذیرفتند و خواسته اند آن را خراب کنید. محصص با همان لهجهی شیرین رشتی میگوید:
«خانم شما سرباز دارید، تانک و اسلحه دارید، خودتان خرابش کنید. من چطور میتوانم این مجسمهی برنزی را ویران کنم.»
گویا به وساطت ملکه از تخریب این مجسمه جلوگیری به عمل آمد؛ اما بلافاصله بستهبندی و به یکی از انبارهای کاخ «نیاوران» انتقال مییابد.
مجسمه نی لبکزن[ویرایش]
مجسمه چهارمتری مرد نیلبکزن یکی از مشهورترین آثار بهمن محصص است که در سال ۱۳۵۳ در محوطه تئاتر شهر تهران نصب شد. مرد نیلبکزن برگرفته از شخصیت اسطورهای «فان» رومی یا «ساتیر» یونانی است. توجه به اسطورهها و شمایلهای بتوار انسانی- حیوانی از شاخصه های آثار بهمن محصص است که در مجسمه حاضر نیز تجلی یافته است. او با رجوع به این فیگور رقصان هنر کلاسیک، همان رویکرد هنرمندان مدرنیست همچون پیکاسو را در استفاده از اسطورهها و هنرهای بومی برای خلق اثر مدرن و امروزی به کار میگیرد.محصص این اثر را به برادرش فریدون تقدیم کرده است.
پیکره عضلانی و پرپیچوتاب مرد نیلبکزن، با ساقها و ساعدهای نوکباریک، استمرار تنش دراماتیک از اسطوره تا واقعیت را یادآور میشود. فرم رهاشده در فضا، آزادانه در هم میپیچد و حرکتی رقصگونه را پدید میآورد. محصص در این اثر همچون بسیاری دیگر از مجسمههایش میکوشد تندیس برنزی را طوری بسازد که بیوزن به نظر برسد. او با برهم زدن خاصیت نیروی جاذبه، پیکره را تنها روی یک پا متعادل کرده است.
این اثر نیز مانند بسیاری از مجسمههای محصص اقبال چندانی نیافت. در فروردین ۱۳۵۸ به دستور سرپرست موقت مجموعهی تئاتر شهر، قسمت میانی مجسمه با گچ پوشانده و آن را همرنگ دیگر بخشها ساختند. معضلی که در ظهر ۱۵ فروردین با برداشتن بخش گچی به ظاهر پایان یافت و اثر بهصورت اول خود درآمد. اما دیری نپایید که نیلبکنواز کلا از جای خود به زیر کشیده شد. گویی در این حین دستهای آن نیز قطع گردید. مجسمه تا سالها در انبار مجموعهی تئاتر شهر نگهداری میشد؛ تا آنکه در سال ۱۳۸۷ به گنجینهی موزه هنرهای معاصر تهران انتقال یافت.
مجسمهای برنزی از دو کشتیگیر[ویرایش]
بهمن محصص در سال ۱۳۵۴ مجسمهای برنزی از دو کشتیگیر را برای مجموعهی «استادیوم المپیک تهران» (آزادی امروز) میسازد. این اثر به گونهای ساخته شده بود تا بتوان در فضای منفی میان دو فیگور خورشید را نظاره کرد. محصص به بهانه جدال دو کشتیگیر، بار دیگر به مفاهیم مورد علاقهی خود نظیر تقابل و تخاصم پرداخت. این مجسمه نیز سالهای بعد از انقلاب و تا مدتها در انبار نگهداری شد؛ و بعدها در جزیرهی کیش بدون پایهی اصلی برروی سکویی روکش شده از سنگ نصب گردیده که تا به امروز نیز پابرجاست.
مجسمه انتزاعی[ویرایش]
در سال ۱۹۷۱، تندیسی انتزاعی توسط محصص ساخته و بر روی استخر محوطهی آرامگاه رضاشاه پهلوی واقع در شاهعبدالعظیم نصب شد. ویژگیای اثر آن بود که جریانی دائمی از آب برروی آن حرکت داشته، فضای منفی مجسمه را همچون دریچهای شفاف و شیشهای ظاهر مینمود.
مجسمه بندباز[ویرایش]
در سال ۱۳۵۷ به سفارش موزهی هنرهای معاصر تهران، بهمن محصص به ساخت مجسمهای با عنوان بندباز در ابعاد ۳۰۰×۳۵۰×۵۰۰ سانتیمتر و از جنس برنز و فولاد ضدزنگ پرداخت. مجسمهای که به مسئولین دولتی تحویل داده شد و از وضعیت آن تا مدتها اطلاعی در دست نبود. این اثر در واقع نقطهی پایانی بر دورهای حدودا هشت ساله از کارنامهی بهمن محصص است که در آن تعداد زیادی از بهترین مجسمههای خود را در ابعادی بزرگ طراحی کرده، موفق به ساخت برخی از آنها گردید.
طراحی صحنه[ویرایش]
محصص از پیشگامان طراحی صحنه تئاتر در ایران به شمار میآید؛ او نمایش صندلیها اثر اوژن یونسکو را به روی صحنه برد و در اجرا این نمایش تعدادی صندلی دکوراتیو و اکسپرسیو طراحی کرد که وقتی کنار هم قرار داده میشدند جنگلی آبستره را در ذهن تداعی میکردند. طراحی دیگر او برای تولید هنری چهارم از لوییجی پیراندلو به مناسبت صد سالگی آن بود که در آن فرمهای فلزی تندیسی در تضاد با پردههای ساده کیسهای قرار گرفته بود، همچنین ترجمهی متن و طراحی لباس را نیز خود عهدهدار بود.
ترجمه[ویرایش]
در آبان ۱۳۴۰ شمارهی سوم ی اندیشه و هنر، داستان «دو تخت خواب دونفره» نوشتهی لوئیچی پیرآندللو به ترجمهی او به چاپ رسید.
درسال 1343 کتاب پوست اثر کورتزیو مالاپارته، با ترجمهی محصص در تیراژ دو هزار نسخه توسط انتشارات «نیل» روانهی بازار میشود. به توصیهی جلال آلاحمد نام کتاب را به ترس جان برمیگرداند؛ تا معنای دقیقی از مندرجات آن ارائه دهد. شیوهی نگارش او در این کتاب مختص خود اوست و تلاش بسیار دارد تا درعینحال، سبک نوشتار و لحن مالاپارته نیز رعایت شود. غرور و اعتمادبهنفس بالای او سبب میشود تا در پایان چنین بنویسد:
«تا آنجا که دیدهام رسم بر این است که در آخر باید پوزش خواست و من چنین کاری نمیکنم؛ چرا که در مقابل مزدی که گرفتهام کوششم –در ترجمهی این کتاب- از سر خیلیها زیادتر است.»
در اسفند ۱۳۴۴ محصص متن نمایشنامه صندلیها را ترجمه نمود. یک سال پس از آن، در اول آذر ۱۳۴۵، متن نمایشنامه با ترجمهی او توسط انتشارات «طرفه» به کوشش احمدرضا احمدی و با سرمایهی ایرج گنجهای، در پانصد نسخه به چاپ رسید.
ستایش دیگران[ویرایش]
آیدین آغداشلو، نقاش ایرانی درباره محصّص میگوید: «به گمانِ من او یکی از پنج هنرمند بزرگ هنر معاصر ماست.»[۱۴] شهروز نظری در مقدمهٔ بزرگداشت بهمن محصص در شمارهٔ ۱۲۶ دوهفتهنامه تندیس مینویسد: «چهره پروتاگونیست او به عنوان روشنفکر به مثابه الگویی برای تیپ هنرمند نخبه مورد تقلید بسیار قرار گرفت.» رویین پاکباز دربارهٔ ویژگی آثار محصص مینویسد: او با تعمق در سنت پیکرهسازی مدرن و در عین پیروی از هنرمندان بزرگ دورهٔ مدرن همچون به گفتهٔ خود محصص بروگل و گویا، به سبک بدیع و متمایز خود دست یافتهاست و از همین روی او هنرمندی تکرو و متکی به خود است.[۱۵]
فعالیتهای سیاسی[ویرایش]
محصص در دوره نهضت ملی شدن نفت ابتدا عضو حزب زحمتکشان ملت ایران و سپس با جدایی ملکی از مظفر بقایی از اعضای حزب نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی و طرفداران دکتر مصدق می شود. او پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از نیروی سوم جدا شده و به حزب سوسیالیست به رهبری محمدعلی خنجی، مسعود حجازی میپیوندد. [۱۶]
او نمایشگاهی از آثارش را در آبان ۱۳۳۱ در «کلوپ حزب زحمتکشان ملت ایران» برگزار میکند که در آن نمایشگاه اعضای برجسته حزب زحمتکشان و نیروی سوم حاضر میشوند.[۱۷]مطابق با آنچه در آثار او مشاهده میکنیم، هیچگاه تودهای نبود و اگر هم از تودهای بودن ارثی برده بود، نگاه تلخ و گزنده و یأسی بود که در کنار آرمانگراییها و زیادهخواهیهایش تا پایان عمر با خود به این سود و آن سو میکشید.
نمایشگاه ها[ویرایش]
بهمن محصص نخستین حضور خود در بیینال ونیز را در سال ۱۳۳۵ با اثری به نام کمپوزیسیون در بیستوهشتمین دورهی آن اجرا میگردد. در حوالی همین سال در رشت در نمایشگاهی از آثار حبیب محمدی و شاگرادنش شرکت کرد.
در ۶ فروردین ۱۳۳۷ در تالار «ملاقات رم» نمایشگاهی از آثارش برگزار میکند که توسط «موسی نوری اسفندیاری»، سفیر کبیر ایران در رم، افتتاح میگردد. با وجود تلاش برای دستیابی به زبانی جهانی و نیز کیفیت قابلقبول آثارش، او نیز محکوم به ریشه داشتن در جغرافیای زادگاهش است. چنانکه در تاریخ (۳۱/۱/۱۳۳۷) در نامهای به سهراب سپهری در خصوص این نمایشگاه مینویسد:
«در ماه مارس و آوریل، برای مدت پانزده روز نمایش از کارهایم ترتیب داد. هیچکاری نفروختم. کلکسیونیستها گفتند که خارجی استو معلوم نیست که کارش را در رم دنبال خواهند کرد یا نه. هرجا باشیم چوب آن خرابشده را بخوریم! وضعیت دنیا خندهآور است! از نظر انتقاد و روزنامه، موفقیت من جالبتوجه بود، خیلی چیز نوشتند، رادیو نیز صحبت کرد. از نظر خودم به هیچ نمیارزد، ولی از نظر موقعیت اجتماعی قابلملاحظه است».
۱۳۳۹ شرکت در دومین دورهی بیینال تهران، کاخ ابیض.
۱۳۴۲ شرکت در سومین دورهی بیینال پاریس، فرانسه.
۱۳۴۲ شرکت در هفتمین دورهی بیینال سائوپائولو، برزیل.
از ۲۹ اردیبهشت تا ۴ خرداد ۱۳۴۲ در «نمایشگاه نقاشان ایرانی تحصیلرده در ایتالیا» با چند تابلوی ابستره با عناوینی انتزاعیتر همچون انعکاس تراژدی و یادگار حضور مییابد.
از روز دوشنبه ۱۰ تا ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ از ساعت ۵ تا ۸ در تالار ایران با شانزده تابلو نمایشگاهی انفرادی از نقاشیهایش برگزار میکند و فصلی جدید در کارنامهی کاری وی آغاز میگردد. محصص شرط برگزاری این نمایشگاه کراواتیبودن تمام بازدیدکنندگان مرد و پوشیدن کت برای آنان در روز افتتاحیه و نیز پذیرایی خاص و دلخواه وی قرار داد؛ امری غیرمرسوم در آن زمان بهویژه در تالار ایران که در مجاورت دانشگاه تهران قرار داشت.
۱۳۴۵ نمایشگاه انفرادی، «کتاب آفرینش»، گالری سیحون، تهران.
۱۳۴۷ نمایشگاه گروهی، «نمایشگاه نقاشی نوگرای ایرانی»، مرکز مطالعات ایرانیان دانشگاه کلمبیا، نیویورک.
۱۳۴۷ نمایشگاه انفرادی، «نقاشیهای بهمن محصص»، گالری سیحون. نمایشگاهی که در ابتدا مصمم به نمایش چند طرح در آن بود، در نهایت به نمایش حدود ۲۰ تا ۲۵ اثر از نقاشیهای محصص اختصاص یافت. بسیاری از آثار این نمایشگاه یادآور فضای داستان پوست، نوشتهی مالاپارته، به ترجمهی خود او بودند.
در ۱۳ خرداد ۱۳۴۸ در نمایشگاهی گروهی، گالری سیحون آثاری از بهمن محصص، سهراب سپهری، پرویز تناولی، لیلی متیندفتری، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی، محمد احصائی، صادق تبریزی، آلن بایاش و غلامحسین نامی را به نمایش گذاشت.
در مهر ۱۳۴۸ بار دیگر گالری سیحون نمایشگاهی از ۱۴ نقاش معاصر ایرانی از جمله محصص گذاشت.
۲۱ مرداد ۱۳۵۱ نمایشگاهی گروهی از چهارده هنرمند معاصر از جمله بهمن محصص در گالری «سیحون» واقع در خیابان وزرا برگزار گردید.
در ادامهی فعالیتهای فرهنگی حکومت پهلوی در خارج از مرزهای کشور و در راستای معرفی هرچه بیشتر هنر ایران به جهانیان، در سال ۱۳۵۲، فرح دیبا به همراه کلود پمپیدو نمایشگاه تالار «پاییز» را در دو بخش ایرانی و خارجی در «گران پاله» پاریس افتتاح نمود. بخش ایرانی طیف متفاوتی از آثار از حمله دوره قاجار، هنر عامیانه و هنر معاصر داشت. بهمن محصص نیز به عنوان یکی از نقاشان نوگرای ایرانی در این نمایشگاه حضور داشت.
۱۳۵۸ نمایشگاه انفرادی، گالری فُنتانِلا بُرجِس، رم.
۱۳۸۵ نمایشگاه انفرادی، «آثار بهمن محصص»، موزهی جهان نما.
۱۳۸۹ درگذشت در رم، ایتالیا.
۱۳۹۷ نمایشگاه گروهی، «فروش آزاد»، گالری طراحان آزاد.
۱۳۹۹ نمایشگاه گروهی «کلکسیونر شش» گالری آرتیبیشن.
۱۴۰۰ نمایشگاه گروهی، «آخر هفته معقول»، گالری هما.
حراج[ویرایش]
اولین حضور بهمن محصص در حراجها به سال 1386 در حراج کریستیز بازمیگردد. آثار او تا مهرماه 1400، 82 مرتبه در حراجهای داخلی و خارجی حضور مستمر داشته و 86 درصد از آثارش در حراجهای بینالمللی به فروش رسیده است. گرانترین اثر او (مینوتور در ساحل دریا) تا سال 2021 در حراج ساتیز با مبلغ یک میلیون و 405 هزار دلار در فروردین سال 1400 چکش خورده است و میانگین قیمت فروش آثار او صد و چهل هزار دلار میباشد.
چشمی که میشنود[ویرایش]
در سال ۱۳۴۶، احمد فاروقی با همکاری بیژن صفاری مستندی در خصوص بهمن محصص به تهیهکنندگی تلویزیون ملی ایران و با عنوان چشمی که میشنود (هنر امروزی ایران) ساخت. فیلمی کوتاه از یک شب زندگی هنرمند میان ساعات ۹ شب تا ۳ صبح که در آن نقاش از خود و عقایدش صحبت کرده، به کافه میرود. و در انتهای شب به نقاشی می پردازد. محصص در این فیلم خود را پرسوناژی تاریخی برای این آب و خاک عنوان میکند. درونمایهی آثارش را محکومیت وجود دانسته که از طریق نقص فیزیکی و وقاحت برهنگی به نمایش درمیآیند.
برگزاری نمایشگاه و تبدیل خانۀ محصص به موزه[ویرایش]
بهمن محصص بیش از ۵۰ تابلو از محمدحبیب محمدی استاد خود را برای نمایش در موزۀ رشت از طریق فرامرز طالبی و عنایت سمیعی به این موزه اهدا کردهبود. این آثار که پس از ۲۵ سال دچار صدماتی شدهبودند، پس از مرمت سرانجام از ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ به مدت یک ماه در این موزه در معرض تماشا قرار گرفتند.[۱۸] در افتتاحیۀ نمایشگاه سه تابلوی قدیمی محصص که به دورۀ شاگردی او نزد حبیب محمدی مربوط است از نمایشگاه برداشتهشد و این سه تابلو تنها از روز دوم اجازۀ نمایش یافتند.[۱۹] در ایام برگزاری این نمایشگاه و در روز ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گیلان از خریداری خانۀ بهمن محصص در لاهیجان و تبدیل آن به موزه هنرهای معاصر گیلان خبر داد و گفت ۶۰ اثر نقاشی مربوط به حبیب محمدی و بهمن محصص به این خانه منتقل خواهد شد.[۲۰] به دنبال این مسئله، یک روحانی به نام مرتضی عبداللهی با انتشار پستی در اینستاگرام با تبدیل خانۀ بهمن محصص به موزه مخالفت کرد و ضمن محکوم کردن مدیران دولتی از دستگاه قضایی خواست به مسئله ورود کند.[۲۱] به دنبال انتشار این پُست اینستاگرامی مراسم اختتامیۀ نمایشگاه که قرار بود در روز چهارشنبه ۲۸ فروردین با سخنرانی چند تن از پژوهشگران و هنرمندان گیلان برگزار شود لغو شد.[۲۲] سپس گفتهشد که «مدیر تحقیقات انقلاب اسلامی گیلان» با تبدیل خانۀ بهمن محصص به موزه مخالفت کردهاست.[۱۹] [۲۳] به دنبال این وقایع، جمعی از هنرمندان، فرهنگدوستان و کُنشگران فرهنگی گیلان با انتشار بیانیهای ضمن اعلام حمایت خود از برگزاری نمایشگاه و نیز تبدیل خانۀ بهمن محصص به موزه، نسبت به مخالفت با این اقدامات اعتراض کردند و خواهان شنیده شدن صداهای متکثر و احترام به دیدگاههای متفاوت شدند.[۲۴]
نگارخانه[ویرایش]
-
عقاب کور
-
مجسمه نی لبکزن
پانویس[ویرایش]
- ↑ «10 هنرمندِ برگزیدهٔ 100هنرمند وهنرشناس و منتقد». بایگانیشده از اصلی در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۵. دریافتشده در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۵.
- ↑ ««بهمن محصص» در غبار ستارهها به ابدیت پیوست». بایگانیشده از اصلی در ۹ مارس ۲۰۱۶. دریافتشده در ۸ مارس ۲۰۱۶.
- ↑ حسین محجوبی (بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۷). «نمایش بی پروایی». تندیس: شماره ۱۲۶. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ "Mohasses, Bahman" in The Iranian Modern Art Movement: The Iranian Collection of the Tehran Museum of Contemporary Art, (Tehran Museum of Contemporary Art: Tehran, 2006). , page 310.
- ↑ "بهمن محصص؛ پیشرو و مردم گریز".
- ↑ آیدین آغداشلو (بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۷). «بشریت را نشانه گرفت». تندیس: شماره ۱۲۶. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ محصصی، حسن؛ روزبهانی، عبهر (۱۳۸۹). «خاندان محصص». تندیس (۱۸۰): ۷–۷. دریافتشده در ۲۰۱۵-۰۱-۱۶.
- ↑ The Unapologetic Life of Bahman Mohasses
- ↑ http://books.google.com/books?id=maGU4ziPQJQC&lpg=PA213&ots=wITaHNP0Ue&dq=bahman%20mohassess&pg=PA213#v=onepage&q=mohassess&f=false
- ↑ "Bahman Mohasses Biography". Archived from the original on 2 November 2014.
- ↑ «طرح نقشهها و اشکال و ظروف محلی را آقای بهمن محصص کشیدهاند.» جلال آل احمد، اورازان، ص ۱۰، چاپ دوم، ۱۳۴۹
- ↑ خبرگزاری مهر: کتاب زندگی نقاش و مجسمهساز معاصر ایران رونمایی میشود، نوشتهشده در ۶ تیر ۱۳۹۶؛ بازدید در ۲۱ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ روزنامۀ اطلاعات: شناختنامۀ بهمن محصص رونمایی میشود، نوشتهشده در ۷ تیر ۱۳۹۶؛ بایگانیشده در ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۳ توسط Wayback Machine بازدید در ۲۱ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ هنرآنلاین: آنالیز سومین حراج تهران در میزگرد آغداشلو، گلستان و کاظمی، گفتوگو از سما بابایی، نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۳؛ بازدید در ۲۱ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ «بهمن محصص: هنرمند تکرو / رویین پاکباز». حرفه هنرمند. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۲-۲۴.
- ↑ حجازی، مسعود - رویدادها و داوری - انتشارات نیلوفر-۱۳۷۵
- ↑ https://www.honarmrooz.com/بخش-هنری-14/8373-بیوگرافی-بهمن-محصص
- ↑ خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا): گنجینۀ رشت، میزبان آثار نقاشان نامی ایران، نوشتهشده در ۱۷ فروردین ۱۴۰۱؛ بازدید در ۲۰ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ خبر خوب: ماجرای نمایشگاه محصص در رشت چه بود؟، نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱؛ بازدید در ۲۰ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا): خانۀ «محصص» موزۀ هنرهای معاصر گیلان میشود، نوشتهشده در ۲۳ فروردین ۱۴۰۱؛ بازدید در ۲۰ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ رنگ ایمان: مسئولین اشتباهی در جمهوری اسلامی، نوشتهشده در ۲۴ فروردین ۱۴۰۱؛ بازدید در ۲۰ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ حکایت گیلان: بعد از یک یادداشت اینستاگرامی؛ لغو عجیب اختتامیۀ دو استاد شاخص نقاشی گیلان، نوشتهشده در ۲۷ فروردین ۱۴۰۱؛ بازدید در ۲۰ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ بنیاد میراث پاسارگاد: نمایشگاه بهمن محصص لغو و با تبدیل خانۀ او به موزه مخالفت شد؛ بازدید در ۲۰ تیر ۱۴۰۲.
- ↑ صباخبر: اعتراض جمعی از هنردوستان گیلانی نسبت به حواشی نمایشگاه حبیب محمدی و بهمن محصص، نوشتهشده در ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱؛ بازدید در ۲۰ تیر ۱۴۰۲.
منابع[ویرایش]
- درگذشت بهمن محصص؛ نقاش و مجسمهساز صاحبنام ایرانی
- جای خالی نقاش!
- جای خالی بهمن محصص
- بهمن محصص، نقاش و مجسمهساز ایرانی در گذشت
- بهمن محصص
پیوند به بیرون[ویرایش]
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به بهمن محصص در ویکیگفتاورد موجود است. |
- اهالی رشت
- اهالی لاهیجان
- خاندان محصص
- درگذشتگان ۱۳۸۹
- درگذشتگان ۲۰۱۰ (میلادی)
- زادگان ۱۳۱۰
- زادگان ۱۹۳۱ (میلادی)
- کارگردانان تئاتر اهل ایران
- مترجمان از فرانسوی به فارسی
- مترجمان اهل ایران
- مجسمهسازان اهل ایران
- مجله خروس جنگی
- نقاشان اهل لاهیجان
- نقاشان مرد اهل ایران
- هنرمندان الجیبیتی اهل ایران
- هنرمندان نوگرا
- هنرمندان همجنسگرای مرد
- اعضای جبهه ملی ایران
- اعضای حزب نیروی سوم
- سوسیالیستهای اهل ایران