سنکای جوان: تفاوت میان نسخهها
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:اعدامهای سده ۱ (میلادی) |
دستور زبان اصلاح شد برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} |
}} |
||
[[پرونده:Duble herma of Socrates and Seneca Antikensammlung Berlin 07.jpg|بندانگشتی|150px|چپ|سنکا<ref name="ReferenceA">نگاه کنید به:[//de.wikipedia.org/wiki/Seneca]</ref>]] |
[[پرونده:Duble herma of Socrates and Seneca Antikensammlung Berlin 07.jpg|بندانگشتی|150px|چپ|سنکا<ref name="ReferenceA">نگاه کنید به:[//de.wikipedia.org/wiki/Seneca]</ref>]] |
||
''' |
'''لوکیوس سِنِکا''' «Lucius Annaeus Seneca» (که به سنکای جوان مشهور بود)، (۶۵ پیش از میلاد) اهل [[رم]]، فیلسوف [[رواقی]]، سیاستمدار، [[نمایشنامه نویس]]،<ref>[http://www.noormags.ir/View/Creator/CreatorArticles.aspx?creatorId=8683 (دو قطعه از سنکا در باب مرگ)]</ref> معلم و مشاور [[نرون]]. که مجبور شد به اتهام همدستی در توطئه قتل [[امپراتور]] خودکشی کند، پدر وی سنکای بزرگ نام داشت.<ref>(ویکیپدیای انگلیسی)</ref> |
||
* از [[سنکا]] ۹ نمایشنامه [[تراژدی]] و یک [[کمدی]] به جا ماندهاست. |
* از [[سنکا]] ۹ نمایشنامه [[تراژدی]] و یک [[کمدی]] به جا ماندهاست. |
||
هرکول دیوانه – زنان تروا – زنان فینیقی – مدیا – فدرا – اودیپوس (اودیپ) – توئستس – آگامنون و هرکول در اوتا<ref>(تاریخ تئاتر جهان - اسکار براکت)</ref> |
هرکول دیوانه – زنان تروا – زنان فینیقی – مدیا – فدرا – اودیپوس (اودیپ) – توئستس – آگامنون و هرکول در اوتا<ref>(تاریخ تئاتر جهان - اسکار براکت)</ref> |
نسخهٔ ۹ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۵۵
سنکای جوان | |
---|---|
زادهٔ | c. 4 BC کوردوبا (اسپانیا)، هیسپانیا |
درگذشت | AD ۶۵ (۶۸−۶۹ سال) رم |
ملیت | روم باستان |
دیگر نامها | Seneca the Younger, Seneca |
دوره | فلسفه دوران باستان |
حیطه | فلسفه غربی |
مکتب | رواقیگری |
تأثیرگرفته از |
لوکیوس سِنِکا «Lucius Annaeus Seneca» (که به سنکای جوان مشهور بود)، (۶۵ پیش از میلاد) اهل رم، فیلسوف رواقی، سیاستمدار، نمایشنامه نویس،[۲] معلم و مشاور نرون. که مجبور شد به اتهام همدستی در توطئه قتل امپراتور خودکشی کند، پدر وی سنکای بزرگ نام داشت.[۳]
هرکول دیوانه – زنان تروا – زنان فینیقی – مدیا – فدرا – اودیپوس (اودیپ) – توئستس – آگامنون و هرکول در اوتا[۴]
- سنکا نیز همچون نویسندگان هم عصر خود به شدت تحت تأثیر هنر و ادبیات یونان بود.
او معتقد بود که طبیعت معیاری است که انسان باید هماهنگ با آن زندگی کند و اصل برابری انسانها را قبول داشت.[۵]
- سنکا (نقل قول):انسان تکلیفی اخلاقی دارد، امّا این تکلیفی است در قبال جامعه بزرگ بشری نه صرفاً در قبال شهروندان کشور خود. دولت بازتاب طبیعت شر انسان است.[۶]
و این تفکر رواقی در آثارش بخصوص زنان تراخیس بخوبی مشهود است.[۷]
زندگی
(پسر سنکای بزرگ) در سال ۴ قبل از میلاد در کوردوبا واقع در اسپانیا در یک خانواده اکوئستر (سفیران) متولد شد. در جوانی به رم رفت ودر آنجا مطالعات فلسفی زیادی با استادانش آتالوس و فابیانوس انجام داد. به دلیل توان بالایی که در عرصه سخن سنجی و فن خطابه داشت، به سنا راه یافت و در آنجا در مدت حکومت کالیگولا از مقام و منزلت بالایی برخوردار شد.
اما در سال ۴۱ پس از میلاد به خاطر محکومیت پرنسس جولیا لیویلاس، خواهر کالیگالونوس که به دلیل حسادت مسالینا متهم شده بود، از پست خود برکنار و به کورسنا تبعید شد و تنها در سال ۲۹ میلادی و پس از ۸ سال تبعید، مورد عفو آگریپینا، امپراتوریس جدید توانست به رم باز گردد و به سفارش امپراتور کلاودیوس در نقش معلم نرون جوان مشغول بکار شود و به تعلیم و تعلم امپراتور آینده اهتمام ورزد. در اکتبر ۵۴ میلادی، کلاودیوس (عموی کالیگولانوس) با دسیسه امپراتوریس آگرپینا به طرز مشکوکی مرد و به این ترتیب نرون بر تخت سلطنت نشست. پس از مرگ کلاودیوس، سنکا بیشتر مورد علاقه نرون قرار گرفت و به عنوان مشاور او معرفی شد. بطوری که در حقیقت اداره کننده سیاست امپراتوری، سنکا بود و به مدت ۷ سال تمام وظایف نرون را انجام میداد یا سازماندهی میکرد. مورخان از این تاریخ به عنوان بهترین دوره حکومت نرون یاد میکنند. اما نرون برای تشکیل یک حکومت استبدادی نقشههایی در سر میپروراند که این نقشهها را پس از فتح بریتانیک اجرا کرد. سنکا نیز پس از این فتح که همزمان با مرگ دوستش «آفرانیوس بورو» شد، در سال ۶۲ فکر کرد که از عالم سیاست خارج شود و به زندگی شخصی خود با خط مشی میانه روی و حفظ تعادل بپردازد. اما سرنوشت به نحو دیگری رقم خورده بود، بطوری که در سال ۶۵ دسیسهای برضد نرون برملا شد که از سوی رئیس اربابان رم، کالپورنیوس پیزو، طراحی شده بود. افشای این دسیسه شخصیتهای عادی، نظامی و دولتی را در مظان اتهام قرار داد. نرون با لذت، اتهام استاد و مشاور خود را پذیرفت و به این ترتیب سنکا از شاگرد خود حکم مرگ دریافت کرد. سنکا در واپسین روزهای زندگی خود در سال ۶۵ میلادی سعی کرد در مقابل استبداد نرون ایستادگی کند و بدون ترس از مرگ حتی اعلام کرد که از تمام روزهای زندگی اش لذت بردهاست و بنابراین واهمهای از مرگ ندارد.[۸]
نگاه فلسفی
سنکا در آثار خود آشکارا مبانی اعتقادی فلسفه رواقی را گسترش میدهد و خود یکی از تأثیرگذارترین متفکران رواقیگری بود. فلسفه رواقی رایجترین و پرنفوذترین فلسفه دوران یونانی مآبی بودهاست. این فلسفه بیش از فلسفه اپیکور در زمان خود بر عرصه اندیشه سیاسی تأثیر گذاشتهاست. فلسفه رواقی را یک اندیشمند فنیقی به نام زنو در آتن بنیان گذاشت. رواقیان نظریهٔ هراکلیتوس دربارهٔ «لوکوس» را پایهٔ جهان بینی خود قرار دادند. «لوگوس» در فلسفه رواقی به طبیعت یا تقدیری تعبیر شد که به مثابهٔ قانونی ازلی و ابدی بر کل عالم کون و فساد حاکم است. لوگوس در واقع روح مادی عامل و شامل عالم به حساب آمد. وجوه متخلف اندیشه رواقی، از جمله فلسفه اخلاق و نظریهٔ جهانوطنی رواقیان نیز از این جهان بینی استخراج میشد. اندیشه بزرگ برادری جهانی از آموزههای مهم فلسفه رواقی است. فلسفه رواقی که گاهی از آن به عنوان یک مذهب یاد میشود در میانه راه بین فلسفهٔ کلاسیک یونان و دین مسیح است. مکتب رواقی یا مذهب رواقی راه را برای پیدایش تفکر جدیدی در تاریخ که به عنوان مسیحیت شناخته میشود باز کرد. به این ترتیب تفکر رواقی نقش نقاله رااز فلسفه کلاسیک یونان به تفکر مسیحیت ایفا کردهاست.[۹]
آثار
بسیاری از آثار فلسفی سنکا پس از مرگ او در ۱۲ کتاب با عنوان «گفتگوها» دربارهٔ مسائل اخلاقی و فلسفی گردآوری شدند.
- درباب مشیّت (De Providentia): مخالفت با فلسفه اپیکوریسم است.[۱۰]
- دربارهٔ کوتاهی عمر (De brevitate vitae): زودگذری زمان و کوتاهی زندگی است.[۱۱]
- درباب خشم (De ira)/ کتاب سوم: نوعی پدیدارشناسی از عصبانیت انسان است.[۱۲]
- درباب زندگی زیبا (De beata): مشکل ثروتگرایی و تمایلاتی را در بوته آزمایش میگذارد که در آنها فقدان خوشبختی بی معناست.[۱۳]
- درباب آسودگی خاطر (De Tranquillitate animi): در این سهگانه که به دوستش «سرنوس» تقدیم کردهاست، سنکا میانه روی میان خوش بینی و تمدن رمی را جستجو کرده و قرارگیری سیسرون و کاتولوس در یک موقعیت متعادل را پیشنهاد میکند.[۱۴]
- درباب احسان (De Beneficiis): این گفتگو در ۷ کتاب تنظیم شدهاست و از طبیعت و حالتهای مختلف احسان، ارتباط میان احسان کننده و احسان شونده و وظایف آنها صحبت میکند. (در این کتای سنکا نسبت به رفتار نرون به دیده تردید مینگرد).[۱۵]
- درباب بخشش (De Clementina): سنکا این اثر را در ۳ کتاب تألیف و به نرون تقدیم کردهاست. او در این کتاب به مدیریت عدالت و حاکمیت دولت نگاه میکند و به امپراتور جوان یک برنامه سیاسی متعادل و یک راهکار میانه رویی را ارائه میکند.[۱۶]
- درباب ثبات خردمندان (De constantina Sapientis): او در این کتاب توضیح میدهد که به خردمندان نه میتوان آزار رساند و نه به آنها توهین کرد.[۱۷]
- درباب آسایش (De Otio): در این گفتگو سنکا توجیه درستی از کناره گیری خود از زندگی اجتماعی ارائه میکند.[۱۸]
- درباب تسلیت (De Consdatione): در این گفتگو سنکا ضمن تسلیت به مارسیا، از دختر او به خاطر از دست دادن پسرش دلجویی میکند.[۱۹]
۱۲۴* نامه اخلاقی به لوسیلیوم (۱۲۴ Epistulae Morales ad Lucilium): این مجموعه شامل ۲۰ دفتراست که در آخرین سالهای زندگی اش به نوشتن آنها اهتمام ورزیدهاست. سنکا در این کتاب به فلسفه، تجربهها، شادیها و رنجهای خود اشاره میکند.[۲۰]
- مسائل طبیعی (Naturales Quaestiones): در ۷ دفتر تنظیم و به لوسیلیوس تقدیم شدهاست. در این کتاب سنکا از طریق مسائل علمی به تحلیل پدیدههای جوی و آسمانی از آب و هوا تا زلزلههای کیهانی میپردازد.[۲۱]
- تجلیل مسخره آمیز (Apocolocyntosis): یک تجلیل طنزگونه از امپراتور است. در این کتاب سنکا مرگ کلاودیوس را به تصویر میکشد و عروجش به کوه المپیوس و حضورش در پیشگاه خدایان را نشان میدهد. او در این اثر طنز، بیان میکند که کلاودیوس در حضور خدایان محکوم به زندگی در جهنم میشود.[۲۲]
- تراژدیها (tragedie): هرکول دیوانه – زنان تراخیس – زنان فینیقی – مدیا – فدرا – اودیپوس (اودیپ) – توئستس – آگامنون و هرکول در اوتا
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ نگاه کنید به:[۱]
- ↑ (دو قطعه از سنکا در باب مرگ)
- ↑ (ویکیپدیای انگلیسی)
- ↑ (تاریخ تئاتر جهان - اسکار براکت)
- ↑ (گزیده تاریخ تمدن - ویل دورانت)
- ↑ [۲] (تأثیر مفهوم قانون طبیعی رواقیون بر اندیشههای سنکا)
- ↑ (توضیح از نویسنده - خسرو سینا)
- ↑ سنکای اخلاقگرا -
- ↑ -[۳] (باشگاه اندیشه):
- ↑ -[۴] (De Providentia):
- ↑ -[۵] (De brevitate vitae):
- ↑ -[۶] (De ira)/ کتاب سوم:
- ↑ -[۷] (De beata):
- ↑ -[۸] (De Tranquillitate animi):
- ↑ -[۹] (De Beneficiis):
- ↑ -[۱۰] (De Clementina):
- ↑ -[۱۱] (De constantina Sapientis):
- ↑ -[۱۲] (De Otio):
- ↑ -[۱۳] (De Consdatione):
- ↑ -[۱۴] (124 Epistulae Morales ad Lucilium):
- ↑ -[۱۵] (Naturales Quaestiones):
- ↑ -[۱۶] (Apocolocyntosis):
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ سنکای جوان موجود است. |
- ادبیات نمایشی
- اعدامهای سده ۱ (میلادی)
- افراد اعدامشده توسط امپراتوری روم
- اهالی روم شرقی در سده ۱ (میلادی)
- اهالی کوردوبا، اسپانیا
- تراژدینویسان
- خودکشی اجباری
- درگذشتگان ۶۵ (میلادی)
- رومیان باستان خودکشیکرده
- زادگان ۴ (پیش از میلاد)
- زادگان دهه ۰ (پیش از میلاد)
- شاعران مرد
- فیلسوفان اعدامشده
- فیلسوفان اهل اسپانیا
- فیلسوفان خودکشیکرده
- فیلسوفان رواقیگری رومی
- فیلسوفان رومی
- فیلسوفان سده ۱ (میلادی)
- مردهای خودکشیکرده
- نامهنگاران لاتین
- نمایشنامهنویسان اهل روم
- نمایشنامهنویسان مرد
- نویسندگان اعدامشده
- نویسندگان خودکشیکرده
- نویسندگان سده ۱ (میلادی)
- نویسندگان لاتینی عصر نقره
- نویسندگان لاتینزبان
- نویسندگان مرد