پرش به محتوا

ورماخت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:


== پیش‌زمینه ==
== پیش‌زمینه ==
پس از [[جنگ جهانی اول]] و امضای پیمان آتش‌بس ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ و سپس انعقاد [[پیمان ورسای]]، نیروهای مسلح آلمان موظف به محدود نگاه داشتن شمار نیروهای زمینی به صد هزار نفر و نیروی دریایی به پانزده هزار نفر شد. نیروی دریایی آلمان مجاز به داشتن حداکثر شش [[ناو جنگی]]، شش [[رزم‌ناو]] و دوازده [[ناوشکن]] شد. در اختیار داشتن [[توپخانه|توپخانه سنگین]] برای نیروی زمینی آلمان ممنوع شده و نیروی هوایی و [[خدمت وظیفه عمومی]] نیز منحل شدند. آلمان با محدودیت شمار نیروهایش وادار شد ارتشی تحت عنوان "[[رایشسور]]" با فرماندهی [[هانس فون زکت]] و بهترین و خبره‌ترین نیروهایش تشکیل دهد.<ref name="Millet, Alan page 22">Millet, Alan & Murray, Williamson ''A War To Be Won'', Belknap Press: Cambridge, MA, 2000 page 22.</ref> بر مبنای بند ۱۶۰ پیمان ورسای، این کشور می‌بایستی از رایشسور انحصارا جهت "حفظ نظم درون اراضی آلمان و به عنوان پلیس مرزی" استفاده می‌نمود. این تعریف از کارایی که قصد داشت نیروی زمینی آلمان را صرفا به یک نیروی پلیس بدل کند، هیچگاه در آلمان مورد پذیرش واقع نشد. رایشسور می‌دانست که ادعای آن بر عمل به عنوان ابزار حفظ استقال و حاکمیت کشور، کاملا با خواسته اکثریت ملت آلمان و نمایندگان سیاسی آن‌ها مطابق دارد. فن زکت از همان ابتدا به رایشسور صرفا به عنوان یک راه‌حل موقت می‌نگریست.{{sfn|Deist|1981|p=۴–۵}}
پس از [[جنگ جهانی اول]] و امضای پیمان آتش‌بس ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ و سپس انعقاد [[پیمان ورسای]]، نیروهای مسلح آلمان موظف به محدود نگاه داشتن شمار نیروهای زمینی به صد هزار نفر و نیروی دریایی به پانزده هزار نفر شد. نیروی دریایی آلمان مجاز به داشتن حداکثر شش [[ناو جنگی]]، شش [[رزم‌ناو]] و دوازده [[ناوشکن]] شد. در اختیار داشتن [[توپخانه|توپخانه سنگین]] برای نیروی زمینی آلمان ممنوع شده و نیروی هوایی و [[خدمت وظیفه عمومی]] نیز منحل شدند. آلمان با محدودیت شمار نیروهایش وادار شد ارتشی تحت عنوان «[[رایشسور]]» با فرماندهی [[هانس فون زکت]] و بهترین و خبره‌ترین نیروهایش تشکیل دهد.<ref name="Millet, Alan page 22">Millet, Alan & Murray, Williamson ''A War To Be Won'', Belknap Press: Cambridge, MA, 2000 page 22.</ref> بر مبنای بند ۱۶۰ پیمان ورسای، این کشور می‌بایستی از رایشسور انحصارا جهت «حفظ نظم درون اراضی آلمان و به عنوان پلیس مرزی» استفاده می‌نمود. این تعریف از کارایی که قصد داشت نیروی زمینی آلمان را صرفاً به یک نیروی پلیس بدل کند، هیچگاه در آلمان مورد پذیرش واقع نشد. رایشسور می‌دانست که ادعای آن بر عمل به عنوان ابزار حفظ استقال و حاکمیت کشور، کاملاً با خواسته اکثریت ملت آلمان و نمایندگان سیاسی آن‌ها مطابق دارد. فن زکت از همان ابتدا به رایشسور صرفاً به عنوان یک راه‌حل موقت می‌نگریست.{{sfn|Deist|1981|p=۴–۵}}


فن زکت از ماه ژانویه سال ۱۹۲۱، شروع به عیان کردن برداشت خود از وظیفه او در تبدیل رایشسور به هسته یک ارتش بزرگ‌تر در آینده که پایبند به محدودیت‌های پیمان ورسای نیست، کرد. با این حال با توجه به شرایطی که آلمان در آن قرار داشت، طرح‌های بلند مدت فن زکت برای یک آینده دور، برای برخی افسران راضی کننده به نظر نمی‌رسید. این افراد که نگاه فن زکت را واقع‌بینانه نمی‌دانستند، شروع به کنار آمدن با حقایق نظامی آن زمان و توسعه مفهومی از دفاع ملی بر مبنای شرایط واقع، کردند. این افراد دید سیاسی یا راهبرد مشابهی نداشتند اما بر افزایش بهره‌وری نظامی رایشسور از طریق همکاری نزدیک تمامی ارکان اجرایی حکومت متفق بودند. عزل فن زکت که قصد نداشت چنین راهی را بپیماید، در ماه اکتبر سال ۱۹۲۶ و جانشینی سرلشکر هیه در این مقام نقطه عطف تعیین‌کننده‌ای در این مسیر به حساب می‌آید. کنار رفتن زکت راه را برای همکاری قدرتمندتر بین ارکان اجرایی حکومت و رایشسور در جهت این مفهوم جدید از دفاع ملی، باز کرد.{{sfn|Deist|1981|p=۵–۶}}
فن زکت از ماه ژانویه سال ۱۹۲۱، شروع به عیان کردن برداشت خود از وظیفه او در تبدیل رایشسور به هسته یک ارتش بزرگ‌تر در آینده که پایبند به محدودیت‌های پیمان ورسای نیست، کرد. با این حال با توجه به شرایطی که آلمان در آن قرار داشت، طرح‌های بلند مدت فن زکت برای یک آینده دور، برای برخی افسران راضی کننده به نظر نمی‌رسید. این افراد که نگاه فن زکت را واقع‌بینانه نمی‌دانستند، شروع به کنار آمدن با حقایق نظامی آن زمان و توسعه مفهومی از دفاع ملی بر مبنای شرایط واقع، کردند. این افراد دید سیاسی یا راهبرد مشابهی نداشتند اما بر افزایش بهره‌وری نظامی رایشسور از طریق همکاری نزدیک تمامی ارکان اجرایی حکومت متفق بودند. عزل فن زکت که قصد نداشت چنین راهی را بپیماید، در ماه اکتبر سال ۱۹۲۶ و جانشینی سرلشکر هیه در این مقام نقطه عطف تعیین‌کننده‌ای در این مسیر به حساب می‌آید. کنار رفتن زکت راه را برای همکاری قدرتمندتر بین ارکان اجرایی حکومت و رایشسور در جهت این مفهوم جدید از دفاع ملی، باز کرد.{{sfn|Deist|1981|p=۵–۶}}


=== جنگ جهانی دوم ===
=== جنگ جهانی دوم ===
بر مبنای دکترین نظامی "''[[بلیتس‌کریگ]]''" و در راستای سیاست توسعه‌طلبانه رایش سوم، نیروهای مسلح آلمان می‌بایست در جنگ‌های خود همواره نیروی مهاجم می‌بودند. از این رو، ورماخت از مزیت حیاتی غافلگیری دشمن و انتخاب زمان، مکان و شرایط میدان‌های نبردها برخوردار می‌شد. از طرفی حریفان ورماخت، امید خود را به بی‌طرفی، اقدامات دیپلماتیک و استحکامات دفاعی مرزی ثابت گره می‌زدند. شرایط روانی این حریفان تمایل آن‌ها برای مبارزه و آماده‌سازی برای جنگ را از آن‌ها گرفته بود.{{sfn|MacNab|2011|p=۱۶}} بر خلاف [[جنگ جهانی اول]] که خطوط مقدم به سرعت تثبیت و نبردگاه‌ها به بن بست کشیده شد، جنگ دوم جهانی شاهد موفقیت‌های شکوهمند پیاپی ورماخت بود. ورماخت با آرایش‌های زرهی ظاهرا مقابله‌ناپذیر و نیروی هوایی قدرتمند به هر طریق از مواضع دفاعی که در مقابل راه آن قرار می‌گرفت، عبور می‌کرد.{{sfn|Citino|2017|p=۱۶}}
بر مبنای دکترین نظامی "''[[بلیتس‌کریگ]]''" و در راستای سیاست توسعه‌طلبانه رایش سوم، نیروهای مسلح آلمان می‌بایست در جنگ‌های خود همواره نیروی مهاجم می‌بودند. از این رو، ورماخت از مزیت حیاتی غافلگیری دشمن و انتخاب زمان، مکان و شرایط میدان‌های نبردها برخوردار می‌شد. از طرفی حریفان ورماخت، امید خود را به بی‌طرفی، اقدامات دیپلماتیک و استحکامات دفاعی مرزی ثابت گره می‌زدند. شرایط روانی این حریفان تمایل آن‌ها برای مبارزه و آماده‌سازی برای جنگ را از آن‌ها گرفته بود.{{sfn|McNab|2011|p=۱۶}} بر خلاف [[جنگ جهانی اول]] که خطوط مقدم به سرعت تثبیت و نبردگاه‌ها به بن‌بست کشیده شد، جنگ دوم جهانی شاهد موفقیت‌های شکوهمند پیاپی ورماخت بود. ورماخت با آرایش‌های زرهی ظاهراً مقابله‌ناپذیر و نیروی هوایی قدرتمند به هر طریق از مواضع دفاعی که در مقابل راه آن قرار می‌گرفت، عبور می‌کرد.{{sfn|Citino|2007|p=۱۶}}


==== لهستان ====
==== لهستان ====
ورماخت از ۲۶ اوت سال ۱۹۳۹ بسیج مخفیانه جزئی خود را برای عملیات [[مورد سفید]] جهت [[تهاجم به لهستان]] آغاز کرد. این امر در سوم ماه سپتامبر به بسیج عمومی انجامید. نیروی زمینی ورماخت با بیش از ۱٫۵ میلیون نفر نیرو در قالب دو [[گروه ارتش]] متشکل از ۵۳ [[لشکر]]، از یکم ماه سپتامبر [[لهستان]] را از سه جبهه مورد حمله قرار داد.{{sfn|MacNab|2011|p=۱۶}} به جز [[ورشو]]، پایتخت که اندکی به مبارزه نیاز پیدا کرد، [[ارتش لهستان]] تنها در عرض هجده روز درهم‌کوبیده شد.{{sfn|Citino|2017|p=۱۶}}
ورماخت از ۲۶ اوت سال ۱۹۳۹ بسیج مخفیانه جزئی خود را برای عملیات [[مورد سفید]] جهت [[تهاجم به لهستان]] آغاز کرد. این امر در سوم ماه سپتامبر به بسیج عمومی انجامید. نیروی زمینی ورماخت با بیش از ۱٫۵ میلیون نفر نیرو در قالب دو [[گروه ارتش]] متشکل از ۵۳ [[لشکر]]، از یکم ماه سپتامبر [[لهستان]] را از سه جبهه مورد حمله قرار داد.{{sfn|McNab|2011|p=۱۶}} به جز [[ورشو]]، پایتخت که اندکی به مبارزه نیاز پیدا کرد، [[ارتش لهستان]] تنها در عرض هجده روز درهم‌کوبیده شد.{{sfn|Citino|2007|p=۱۶}}


==== نروژ و دانمارک ====
==== نروژ و دانمارک ====
عملیات تهاجم به [[دانمارک]] و [[نروژ]]، بدون هیچ دخالتی از طرف [[فرماندهی عالی نیروی زمینی]]، به طور کامل توسط [[فرماندهی عالی ورماخت]] مورد نظارت قرار گرفت. در این عملیات با توجه به شرایط جغرافیایی، از نیروهای بسیار اندکی از قوای زرهی در جایگاه پشتیبانی پیاده‌نظام استفاده شد و فرماندهی عالی نیروی زمینی مطابق درخواست ورماخت، بدین مظور یک یگان زرهی عمدتا متشکل از تانک‌های [[پنزر ۱]] در کنار تعداد اندکی از مدل‌های اولیه تانک [[پنزر ۲]]، مهیا نمود.{{sfn|Healy|2007|p=۱۲}} دست‌آوردهای شگفت‌آور ورماخت در این تهاجم نیز ادامه یافت. [[کپنهاگ]] و [[اسلو]]، پایتخت هر دو این کشورها در همان روز نخست با یورشی ترکیبی از سوی نیروهای زمینی، دریایی و چترباز، تسخیر شد.{{sfn|Citino|2017|p=۱۶}}
عملیات تهاجم به [[دانمارک]] و [[نروژ]]، بدون هیچ دخالتی از طرف [[فرماندهی عالی نیروی زمینی]]، به‌طور کامل توسط [[فرماندهی عالی ورماخت]] مورد نظارت قرار گرفت. در این عملیات با توجه به شرایط جغرافیایی، از نیروهای بسیار اندکی از قوای زرهی در جایگاه پشتیبانی پیاده‌نظام استفاده شد و فرماندهی عالی نیروی زمینی مطابق درخواست ورماخت، بدین منظور یک یگان زرهی عمدتاً متشکل از تانک‌های [[پنزر ۱]] در کنار تعداد اندکی از مدل‌های اولیه تانک [[پنزر ۲]]، مهیا نمود.{{sfn|Healy|2007|p=۱۲}} دست‌آوردهای شگفت‌آور ورماخت در این تهاجم نیز ادامه یافت. [[کپنهاگ]] و [[اسلو]]، پایتخت هر دو این کشورها در همان روز نخست با یورشی ترکیبی از سوی نیروهای زمینی، دریایی و چترباز، تسخیر شد.{{sfn|Citino|2007|p=۱۶}}


==== فرانسه و کشورهای سفلی ====
==== فرانسه و کشورهای سفلی ====
تا این زمان بسیاری از صاحب منصبان نظامی اروپایی پیروزی‌های ورماخت را به همسایگان ضعف و کوچک آن محدود می‌دانستند. عملیات تهاجمی بزرگ ورماخت به کشورهای اروپای غربی در ماه مه سال ۱۹۴۰ موسوم به [[مورد زرد]]، رشته افکار آن‌ها را از هم گسست. نیروهای زرهی ورماخت با در هم شکستن خطوط قوای فرانسوی و بریتانیایی، اولی را منهدم و دومی را از بدنه اصلی خاک اروپا بیرون کردند. با وجود تخلیه بیشتر نیروهای بریتانیایی از طریق بندر [[دانکرک]]، قریب به ۲ میلیون سرباز فرانسوی، بریتانیایی، [[بلژیک]]ی و [[هلند]]ی به اسارت ورماخت درآمدند. در کنار تحمل خسارت حداقلی، پیروزی در مورد زرد یکی از تعیین کننده‌ترین پیروزهای نظامی تاریخ به حساب می‌آید.{{sfn|Citino|2017|p=۱۶}}
تا این زمان بسیاری از صاحب منصبان نظامی اروپایی پیروزی‌های ورماخت را به همسایگان ضعف و کوچک آن محدود می‌دانستند. عملیات تهاجمی بزرگ ورماخت به کشورهای اروپای غربی در ماه مه سال ۱۹۴۰ موسوم به [[مورد زرد]]، رشته افکار آن‌ها را از هم گسست. نیروهای زرهی ورماخت با در هم شکستن خطوط قوای فرانسوی و بریتانیایی، اولی را منهدم و دومی را از بدنه اصلی خاک اروپا بیرون کردند. با وجود تخلیه بیشتر نیروهای بریتانیایی از طریق بندر [[دانکرک]]، قریب به ۲ میلیون سرباز فرانسوی، بریتانیایی، [[بلژیک]]ی و [[هلند]]ی به اسارت ورماخت درآمدند. در کنار تحمل خسارت حداقلی، پیروزی در مورد زرد یکی از تعیین‌کننده‌ترین پیروزهای نظامی تاریخ به حساب می‌آید.{{sfn|Citino|2007|p=۱۶}}


==== بالکان ====
==== بالکان ====
سال بعد زنجیره پیروزهای ورماخت ادامه یافت. ماه آوریل سال ۱۹۴۱ آلمانی موفق شدند با پیشروی در [[شبه‌جزیره بالکان]]، بر [[یوگسلاوی]] و [[یونان]] فائق آیند.{{sfn|Citino|2017|p=۱۶}}
سال بعد زنجیره پیروزهای ورماخت ادامه یافت. ماه آوریل سال ۱۹۴۱ آلمانی موفق شدند با پیشروی در [[شبه‌جزیره بالکان]]، بر [[یوگسلاوی]] و [[یونان]] فائق آیند.{{sfn|Citino|2007|p=۱۶}}


== استخدام سرباز ==
== استخدام سرباز ==
خط ۶۹: خط ۶۹:
== منابع ==
== منابع ==
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
* {{cite book |last=Citino |first=Robert M. |date=2007| title=Death Of The Wehrmacht: The German Campaigns Of 1942 |isbn=978-0-7006-1531-5}}
* {{cite book |last=Citino |first=Robert M. |date=2007 | title=Death Of The Wehrmacht: The German Campaigns Of 1942 |isbn=978-0-7006-1531-5}}
* {{cite book |last=McNab |first=Chris |date=2011| title=Hitler's Armies: A History Of The German War Machine 1939-45 |publisher=Osprey Publishing |isbn=978-1-84908-916-6}}
* {{cite book |last=Deist |first=Wilhelm |date=1981 | title=The Wehrmacht And German Rearmament |publisher=Macmillan Press |isbn=978-1-349-08386-2}}
* {{cite book |last=McNab |first=Chris |date=2011 | title=Hitler's Armies: A History Of The German War Machine 1939-45 |publisher=Osprey Publishing |isbn=978-1-84908-916-6}}
{{پایان چپ‌چین}}
{{پایان چپ‌چین}}
{{جنگ دوم جهانی}}
{{جنگ دوم جهانی}}

نسخهٔ ‏۶ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۳۹

ورماخت
کشور آلمان
رستههیر (نیروی زمینی)
کریگسمارینه (نیروی دریایی)
لوفت‌وافه (نیروی هوایی)
شعار(ها)یک ملت، یک رایش، یک پیشوا
نبردهاجنگ داخلی اسپانیا
جنگ جهانی دوم
فرماندهان
فرماندهان برجستهورنر فون بلومبرگ
ویلهلم کایتل

ورماخت (آلمانی: [Wehrmacht] (دربارهٔ این پرونده شنیدن)) به معنای لغوی نیروی دفاعی، عنوان اطلاقی به نیروهای مسلح کشور آلمان در دوره رایش سوم از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۵ میلادی بود.

پیش‌زمینه

پس از جنگ جهانی اول و امضای پیمان آتش‌بس ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ و سپس انعقاد پیمان ورسای، نیروهای مسلح آلمان موظف به محدود نگاه داشتن شمار نیروهای زمینی به صد هزار نفر و نیروی دریایی به پانزده هزار نفر شد. نیروی دریایی آلمان مجاز به داشتن حداکثر شش ناو جنگی، شش رزم‌ناو و دوازده ناوشکن شد. در اختیار داشتن توپخانه سنگین برای نیروی زمینی آلمان ممنوع شده و نیروی هوایی و خدمت وظیفه عمومی نیز منحل شدند. آلمان با محدودیت شمار نیروهایش وادار شد ارتشی تحت عنوان «رایشسور» با فرماندهی هانس فون زکت و بهترین و خبره‌ترین نیروهایش تشکیل دهد.[۱] بر مبنای بند ۱۶۰ پیمان ورسای، این کشور می‌بایستی از رایشسور انحصارا جهت «حفظ نظم درون اراضی آلمان و به عنوان پلیس مرزی» استفاده می‌نمود. این تعریف از کارایی که قصد داشت نیروی زمینی آلمان را صرفاً به یک نیروی پلیس بدل کند، هیچگاه در آلمان مورد پذیرش واقع نشد. رایشسور می‌دانست که ادعای آن بر عمل به عنوان ابزار حفظ استقال و حاکمیت کشور، کاملاً با خواسته اکثریت ملت آلمان و نمایندگان سیاسی آن‌ها مطابق دارد. فن زکت از همان ابتدا به رایشسور صرفاً به عنوان یک راه‌حل موقت می‌نگریست.[۲]

فن زکت از ماه ژانویه سال ۱۹۲۱، شروع به عیان کردن برداشت خود از وظیفه او در تبدیل رایشسور به هسته یک ارتش بزرگ‌تر در آینده که پایبند به محدودیت‌های پیمان ورسای نیست، کرد. با این حال با توجه به شرایطی که آلمان در آن قرار داشت، طرح‌های بلند مدت فن زکت برای یک آینده دور، برای برخی افسران راضی کننده به نظر نمی‌رسید. این افراد که نگاه فن زکت را واقع‌بینانه نمی‌دانستند، شروع به کنار آمدن با حقایق نظامی آن زمان و توسعه مفهومی از دفاع ملی بر مبنای شرایط واقع، کردند. این افراد دید سیاسی یا راهبرد مشابهی نداشتند اما بر افزایش بهره‌وری نظامی رایشسور از طریق همکاری نزدیک تمامی ارکان اجرایی حکومت متفق بودند. عزل فن زکت که قصد نداشت چنین راهی را بپیماید، در ماه اکتبر سال ۱۹۲۶ و جانشینی سرلشکر هیه در این مقام نقطه عطف تعیین‌کننده‌ای در این مسیر به حساب می‌آید. کنار رفتن زکت راه را برای همکاری قدرتمندتر بین ارکان اجرایی حکومت و رایشسور در جهت این مفهوم جدید از دفاع ملی، باز کرد.[۳]

جنگ جهانی دوم

بر مبنای دکترین نظامی "بلیتس‌کریگ" و در راستای سیاست توسعه‌طلبانه رایش سوم، نیروهای مسلح آلمان می‌بایست در جنگ‌های خود همواره نیروی مهاجم می‌بودند. از این رو، ورماخت از مزیت حیاتی غافلگیری دشمن و انتخاب زمان، مکان و شرایط میدان‌های نبردها برخوردار می‌شد. از طرفی حریفان ورماخت، امید خود را به بی‌طرفی، اقدامات دیپلماتیک و استحکامات دفاعی مرزی ثابت گره می‌زدند. شرایط روانی این حریفان تمایل آن‌ها برای مبارزه و آماده‌سازی برای جنگ را از آن‌ها گرفته بود.[۴] بر خلاف جنگ جهانی اول که خطوط مقدم به سرعت تثبیت و نبردگاه‌ها به بن‌بست کشیده شد، جنگ دوم جهانی شاهد موفقیت‌های شکوهمند پیاپی ورماخت بود. ورماخت با آرایش‌های زرهی ظاهراً مقابله‌ناپذیر و نیروی هوایی قدرتمند به هر طریق از مواضع دفاعی که در مقابل راه آن قرار می‌گرفت، عبور می‌کرد.[۵]

لهستان

ورماخت از ۲۶ اوت سال ۱۹۳۹ بسیج مخفیانه جزئی خود را برای عملیات مورد سفید جهت تهاجم به لهستان آغاز کرد. این امر در سوم ماه سپتامبر به بسیج عمومی انجامید. نیروی زمینی ورماخت با بیش از ۱٫۵ میلیون نفر نیرو در قالب دو گروه ارتش متشکل از ۵۳ لشکر، از یکم ماه سپتامبر لهستان را از سه جبهه مورد حمله قرار داد.[۴] به جز ورشو، پایتخت که اندکی به مبارزه نیاز پیدا کرد، ارتش لهستان تنها در عرض هجده روز درهم‌کوبیده شد.[۵]

نروژ و دانمارک

عملیات تهاجم به دانمارک و نروژ، بدون هیچ دخالتی از طرف فرماندهی عالی نیروی زمینی، به‌طور کامل توسط فرماندهی عالی ورماخت مورد نظارت قرار گرفت. در این عملیات با توجه به شرایط جغرافیایی، از نیروهای بسیار اندکی از قوای زرهی در جایگاه پشتیبانی پیاده‌نظام استفاده شد و فرماندهی عالی نیروی زمینی مطابق درخواست ورماخت، بدین منظور یک یگان زرهی عمدتاً متشکل از تانک‌های پنزر ۱ در کنار تعداد اندکی از مدل‌های اولیه تانک پنزر ۲، مهیا نمود.[۶] دست‌آوردهای شگفت‌آور ورماخت در این تهاجم نیز ادامه یافت. کپنهاگ و اسلو، پایتخت هر دو این کشورها در همان روز نخست با یورشی ترکیبی از سوی نیروهای زمینی، دریایی و چترباز، تسخیر شد.[۵]

فرانسه و کشورهای سفلی

تا این زمان بسیاری از صاحب منصبان نظامی اروپایی پیروزی‌های ورماخت را به همسایگان ضعف و کوچک آن محدود می‌دانستند. عملیات تهاجمی بزرگ ورماخت به کشورهای اروپای غربی در ماه مه سال ۱۹۴۰ موسوم به مورد زرد، رشته افکار آن‌ها را از هم گسست. نیروهای زرهی ورماخت با در هم شکستن خطوط قوای فرانسوی و بریتانیایی، اولی را منهدم و دومی را از بدنه اصلی خاک اروپا بیرون کردند. با وجود تخلیه بیشتر نیروهای بریتانیایی از طریق بندر دانکرک، قریب به ۲ میلیون سرباز فرانسوی، بریتانیایی، بلژیکی و هلندی به اسارت ورماخت درآمدند. در کنار تحمل خسارت حداقلی، پیروزی در مورد زرد یکی از تعیین‌کننده‌ترین پیروزهای نظامی تاریخ به حساب می‌آید.[۵]

بالکان

سال بعد زنجیره پیروزهای ورماخت ادامه یافت. ماه آوریل سال ۱۹۴۱ آلمانی موفق شدند با پیشروی در شبه‌جزیره بالکان، بر یوگسلاوی و یونان فائق آیند.[۵]

استخدام سرباز

وِرنِر گُلدبِرگ سربازی در ارتش آلمان که پدرش یهودی بود اما بخاطر موی بلوند و چشمان آبی برروی تمام اعلان‌های استخدامی ارتش بعنوان سرباز ایده‌آل ورماخت، قرار گرفت.[۷][۸]

استخدام در ورماخت از طریق نام‌نویسی داوطلبانه (۱۹۴۵–۱۹۳۳) و خدمت سربازی (۱۹۳۵–۱۹۴۵) انجام گرفت. مردان برای خدمت توسط نامه‌های شخصی فراخوانی می‌شدند. پیش‌از جنگ، ثبت‌نام شدگان مسن‌تر فقط لازم بود برای حضور در تمرین‌های گاه‌به‌گاه و دوره محدود شرکت کنند.[۹]

پانویس

  1. Millet, Alan & Murray, Williamson A War To Be Won, Belknap Press: Cambridge, MA, 2000 page 22.
  2. Deist 1981, p. 4–5.
  3. Deist 1981, p. 5–6.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ McNab 2011, p. 16.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ Citino 2007, p. 16.
  6. Healy 2007, p. 12.
  7. "Hitler's Jewish Soldiers (57 minute video)". بایگانی اینترنتی. Retrieved 24 June 2013.
  8. Moskowitz, Ira (Apr 21, 2006). "Caught in the middle, part-Jewish Germans served in Nazi army". Haaretz. Retrieved 24 June 2013.
  9. Handbook on German Military Forces, U.S. War Department Technical Manual TM-E-431, 15 March 1945, Chapter 1: The German Military System.

منابع

  • Citino, Robert M. (2007). Death Of The Wehrmacht: The German Campaigns Of 1942. ISBN 978-0-7006-1531-5.
  • Deist, Wilhelm (1981). The Wehrmacht And German Rearmament. Macmillan Press. ISBN 978-1-349-08386-2.
  • McNab, Chris (2011). Hitler's Armies: A History Of The German War Machine 1939-45. Osprey Publishing. ISBN 978-1-84908-916-6.