احمد شاه مسعود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: پنجشیر⟸دره پنجشیر|پنجشیر، تخار⟸ولایت تخار|تخار، پشاور⟸پیشاور، هم‌رزمانش⟸همرزمانش، آستانه⟸آستانه، پنجشیر|آستانه
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۴۴: خط ۴۴:


== دوران کودکی و نوجوانی ==
== دوران کودکی و نوجوانی ==
احمدشاه مسعود فرزند [[سرهنگ]] ([[دگروال]]) دوست محمد خان در ۱۱ شهریور (سنبله) ۱۳۳۲ (۲ سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی) در قریهٔ [[جنگلک]] ولایت [[دره پنجشیر|پنجشیر]] زاده شد.
احمدشاه مسعود فرزند [[سرهنگ]] ([[دگروال]]) دوست محمد خان در ۱۱ شهریور (سنبله) ۱۳۳۲ (۲ سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی) در قریهٔ [[جنگلک]] درهٔ [[دره پنجشیر|پنجشیر]] زاده شد.


پدر احمد شاه مسعود دگروال دوست محمد از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت [[محمد ظاهر شاه]] بود. پدربزرگش یحیی خان یکی از بزرگان مردم [[دره پنجشیر|پنجشیر]] به‌شمار می‌رفت که در دوران پادشاهی [[امان‌الله شاه]] به عنوان کارمند و مأمور رسمی دولت وظیفهٔ خزانه‌دار نقدی را به عهده داشت. او همچنان در تشویق و جمع‌آوری مجاهدان و مبارزان از زادگاه خود، وادی پنجشیر برای کسب [[استقلال]] از [[استعمار بریتانیا]] در سلطنت [[امان‌الله شاه]] شخصی فعال و پرتحرک محسوب می‌شد.
پدر احمد شاه مسعود دگروال دوست محمد از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت [[محمد ظاهر شاه]] بود. پدربزرگش یحیی خان یکی از بزرگان مردم [[دره پنجشیر|پنجشیر]] به‌شمار می‌رفت که در دوران پادشاهی [[امان‌الله شاه]] به عنوان کارمند و مأمور رسمی دولت وظیفهٔ خزانه‌دار نقدی را به عهده داشت. او همچنان در تشویق و جمع‌آوری مجاهدان و مبارزان از زادگاه خود، وادی پنجشیر برای کسب [[استقلال]] از [[استعمار بریتانیا]] در سلطنت [[امان‌الله شاه]] شخصی فعال و پرتحرک محسوب می‌شد.

نسخهٔ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۰

احمد شاه مسعود
پرونده:Ahmad Shah Masoud.jpg
احمد شاه مسعود
وزیر دفاع دولت مجاهدین
دوره مسئولیت
آوریل ۱۹۹۲ – سپتامبر ۲۰۰۱
پس ازمحمد اسلم وطنجار
پیش ازمحمدقسیم فهیم
اطلاعات شخصی
زاده۱۱ شهریور (سنبله) ۱۳۳۲
۲ سپتامبر ۱۹۵۳
خواجه بهاالدین، تخار، افغانستان
درگذشتهقریهٔ جنگلک، درهٔ پنجشیر، افغانستان
۱۸ شهریور (سنبله) ۱۳۸۱
۹ سپتامبر ۲۰۰۱ (۴۸ سال)
ملیتافغانستانی
حزب سیاسیجمعیت اسلامی افغانستان
دیگر عضویت‌های سیاسیشورای نظار
همسر(ان)صدیقه
فرزنداناحمد،[۱] مریم، فاطمه، عایشه، نسرین، زهره
پیشهنظامی، سیاستمدار
تخصصوزیر دفاع
قومیتتاجیک
وبگاه
خدمات نظامی
لقب(ها)'قهرمان ملی افغانستان'شیر دره پنجشیر[۲]
وفاداریمجاهدین افغان
ائتلاف شمال
ارتش افغانستان
سال‌های خدمت۲۰۰۱–۱۹۷۸
فرماندهفرمانده مجاهدین بر ضد ارتش سرخ
فرمانده کل جبهه متحد برای نجات افغانستان بر ضد طالبان
جنگ‌ها/عملیات‌جنگ شوروی در افغانستان
جنگ داخلی افغانستان

احمدشاه مسعود ملقب به شیر دره پنجشیر[۳] و قهرمان ملی[۴]۱۱ سنبله (شهریور) ۱۳۳۲ در پنجشیر – ۱۸ سنبله (شهریور) ۱۳۸۰ در تخار)،و از فرماندهان و مجاهدین افغانستان بود که سال‌‌ها با ارتش شوروی سابق که افغانستان را اشغال کرده بود جنگید و پس از آن هم در درگیری‌های داخلی افغانستان نقش عمده‌ای داشت. وی روز ۱۸ شهریور ۱۳۸۰ (نهم سپتامبر ۲۰۰۱)، بر اثر انفجار انتحاری دو تروریست مظنون به ارتباط با شبکه القاعده که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، در خواجه بهاءالدین ولایت تخار افغانستان کشته شد.

دوران کودکی و نوجوانی

احمدشاه مسعود فرزند سرهنگ (دگروال) دوست محمد خان در ۱۱ شهریور (سنبله) ۱۳۳۲ (۲ سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی) در قریهٔ جنگلک درهٔ پنجشیر زاده شد.

پدر احمد شاه مسعود دگروال دوست محمد از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه بود. پدربزرگش یحیی خان یکی از بزرگان مردم پنجشیر به‌شمار می‌رفت که در دوران پادشاهی امان‌الله شاه به عنوان کارمند و مأمور رسمی دولت وظیفهٔ خزانه‌دار نقدی را به عهده داشت. او همچنان در تشویق و جمع‌آوری مجاهدان و مبارزان از زادگاه خود، وادی پنجشیر برای کسب استقلال از استعمار بریتانیا در سلطنت امان‌الله شاه شخصی فعال و پرتحرک محسوب می‌شد. دگروال دوست محمد مانند بسیاری از افسران ارتش و کارمندان دولت در سالهای کار رسمی پس از هر چند سالی محل کار و وظیفه‌اش تغییر می‌یافت و از یک ولایت به ولایت دیگر موظف می‌گردید. از این رو، وی در سالهای کارش به حیث افسر ارتش یا صاحب منصب اردو در ولایات ننگرهار، بدخشان، بغلان، غزنی، هرات و کابل وظایفی را به عهده داشته‌است.

او در کنار کار در ارتش که مربوط وزارت دفاع می‌شد، گاهی در وزارت داخله (وزارت کشور) نیز وظایف رسمی را به سر رسانید. آنچنانکه او در هرات چندسالی در بخش وزارت داخله سمت فرماندهی یا قوماندانی ژاندارم و پلیس هرات را به دوش داشت. بنابراین احمدشاه مسعود همراه با پدر و خانواده به ولایات مختلف رفت و دوران کودکی و نوجوانی را در مکاتب و مدارس بیرون از زادگاهش سپری نمود.

مسعود سالهای آغاز کودکی را در زادگاهش دره پنجشیر گذراند. در پنج سالگی شامل صنف اول مکتب (دبستان) بازارک گردید. قبل از آنکه صنف اول را به پایان برساند با خانواده به کابل رفت و در مکتب شاه دو شمشیره شامل شد. اما اندکی بعد پدرش در سمت قوماندان ژاندارم و پولیس هرات به ولایت هرات رفت و احمدشاه مسعود صنوف دوم، سوم و چهارم را در مکتب مؤفق شهر هرات به درس و تعلیم ادامه داد. در همین‌جا بود که علوم دینی و مذهبی را نزد مدرس مسجد جامع هرات فرا گرفت. در پایان صنف چهارم با پدرش که از هرات به کابل تبدیل گردید دوباره به شهر کابل بازگشت.

دوران متوسطه (راهنمایی) و لیسه (دبیرستان) را در لیسه استقلال کابل به پایان رساند و در سال ۱۳۵۲ با شرکت در آزمون کانکور وارد دانشکدهٔ مهندسی پلی‌تخنیک کابل گردید.

در نوجوانی علاقه زیادی به ادامهٔ تحصیل در دانشگاه نظامی از خود نشان داد، اما به توصیه دوستان پدرش که دل ناخوش از نظام عسکری و نارضایتی از عدم کفاف معاش و شکایت از روزگار داشتند، تشویق به ادامهٔ تحصیل در دانشکده‌های پزشکی یا (مهندسی) گردید. زمانی که یکی از دوستان جوانش عمارت زیبای پلی‌تخنیک را نشانش داد، علاقه‌مندی ورودش را به آن دانشگاه کتمان نکرد و به این ترتیب وارد دانشکده مهندسی پلی‌تخنیک کابل شد.[۵]

هم‌زمان با ورود به دانشکدهٔ مهندسی پلی‌تخنیک کابل در سال ۱۳۵۲ رسماً عضویت نهضت اسلامی افغانستان را پذیرفت؛ و در تابستان سال ۱۳۵۴ رهبری مبارزه در نخستین قیام پنجشیر در برابر حکومت وقت را به عهده گرفت، قیام ناکام گشت و چندی از همکاران مسعود از جمله شاه ابدال دستگیر و سپس اعدام شدند. مسعود که تحت تعقیب دولت بود به پاکستان رفت، آن قیام را اشتباه محض خواند و از همان‌جا راه خود را با گلبدین حکمتیار جدا نمود.[۶][نیازمند منبع]

دوران اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ

با وقوع کودتای کمونیستی ۷ ثور (اردیبهشت) ۱۳۵۷ و آغاز جهاد او به نورستان و کنر می‌رود و با رهبری دسته‌های کوچک مجاهدین، عملاً در رهبری مبارزه علیه رژیم کمونیستی وابسته به شوروی شرکت می‌جوید. مسعود در جوزای (خرداد) ۱۳۵۸ در رأس یک قطعه از چریکهای مجاهد نورستان وارد پنجشیر می‌گردد و در ۱۷ تیر (سرطان) ۱۳۵۸ اولین دسته‌های منظم چریکی را در درهٔ پنجشیر ایجاد می‌نماید.

بعد از سه سال نبرد با روسها در سال ۱۳۶۱ در پی شکست کامل شش تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق در پنجشیر، فرمانده کل نظامی روس‌ها در افغانستان برای توافق آتش‌بس با احمد شاه مسعود وارد مذاکره گردیده و به مدت دو سال، این توافق به امضاء می‌رسد(۱۹۸۲)، که در واقع روس‌ها با این توافق، مجاهدین را برای اولین بار به عنوان یک طرف سیاسی به رسمیت می‌شناسند. ژنرال گروموف فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان در بارهٔ این قرارداد می‌نویسد: «مسعود از آرامش پدید آمده [یعنی آتش‌بس ۱۹۸۲]، فعالانه برای نیل به اهداف خود سود جست».[۶][نیازمند منبع]

مسعود از فرصت به دست آمده حداکثر استفاده را کرده و به سازماندهی نیروهای مقاومت علیه اشغال افغانستان در خارج از درهٔ پنجشیر اقدام می‌کند. در همین راستا با ایجاد شورای نظار یکی ار منظمترین تشکل‌های نظامی و چریکی علیه اشغال شوروی و مقابله با رژیم کمونیستی را پایه‌گذاری می‌نماید. شورای نظار در ابتدا متشکل از احزاب و گروه‌های مختلف در ۹ ولایت شمالی افغانستان ایجاد می‌گردد.

از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ هشت حمله ارتش متجاوزین اتحاد شوروی سابق در پنجشیر به شکست کامل می‌انجامد و بدین ترتیب از سال ۱۳۶۷ به بعد پنجشیر همچون دژی تسخیر نا پذیر باقی می‌ماند.

به دنبال خروج آخرین سرباز اتحاد شوروی از خاک افغانستان در تاریخ ۱۳ میزان ۱۳۶۹ (۱۴ فوریه ۱۹۸۹)، به ابتکار احمد شاه مسعود شورای عالی فرماندهان ارشد جهادی افغانستان در شاه سلیم ولایت بدخشان به تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۹۰ دایر می‌گردد در این اجلاس اکثر فرماندهان معروف مجاهدین از جمله نماینده‌ای از امیر اسماعیل خان نیز حضور داشتند. فرماندهان در این نشست استراتژی مبارزه علیه جمهوری دموکراتیک افغانستان را تعیین می‌کنند.

در پی برگزاری اجلاس شاه سلیم در عقرب ۱۳۶۹، رئیس ستاد ارتش پاکستان احمد شاه مسعود را به پاکستان دعوت می‌کند. بدین ترتیب احمدشاه مسعود سفری کوتاه به پاکستان انجام می‌دهد و در ضمن دیدار با مقامات پاکستان و سران مجاهدین مستقر در پاکستان استراتژی مستقل فرماندهان مجاهدین در مبارزه علیه رژیم کمونیستی را به اطلاع آن‌ها می‌رساند و مواضع فرماندهان را در دیدارهای مختلف به آن‌ها تبیین می‌نماید.

حملات پنجشیر

احمد شاه مسعود
موقعیت
افغانستان درهٔ پنجشیر
نتایج عقب‌نشینی ارتش سرخ
فرماندهان و رهبران
مارشال سرگئی سوکولوف، شهنواز تنی، نورات گریگوریان، بوریس گروموف احمدشاه مسعود

حملات پنجشیر (روسی: Пандшерская операция - Panjsher Operations)، رشته جنگ‌هایی بود بین نیروهای ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان با مجاهدین تحت امر احمدشاه مسعود برای کنترل درهٔ استراتژیک پنجشیر در نه سال اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی بین سال‌های ۱۳۵۹ الی ۱۳۶۷ خورشیدی.

ارتش شوروی با همکاری ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان جمعاً نه حملهٔ بزرگ را به دره پنجشیر در طول دوران اشغال افغانستان سازمان دادند که منجر به خسارات زیاد به منطقه واهالی پنجشیر، نیروی رزمی ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان گردید. چهار تعرض اولیه به پنجشیر به صورتی کاملاً کلاسیک انجام می‌شود که در آن‌ها ستونی از زره پوشها بعد از بمبارانهای هوایی دست به حمله می‌زند.[۷] سه حملهٔ دیگر (از ۱۵ ماه مه تا اول ژوئیه و از ۳۰ اوت تا ۱۵ سپتامبر ۱۹۸۲ سپس از بیست و یکم آوریل ۱۹۸۴ به بعد) به دلیل گسترش خود، اهمیت تجهیزاتی که به کار گرفته شده‌اند و تاکتیکهای معمول ثابت می‌کنند که پنجشیر فرمانده مسعود، به صورت هدف شماره یک شوروی‌ها در افغانستان درآمده‌است. این سه مرحله، بر زیربنای واحد قرار دارد: سهم اعظم عملیات بر عهدهٔ واحدهای هوابرد است که غالباً چتر بازهایی هستند که در عمق جبهه و بر خط الرأس بلندیها، روستاها و نقاط عبور، پیاده می‌شوند. سپس واحدهای زرهی جای آن‌ها را می‌گیرند. در هر سه مورد، استراتژی مسعود عبارت است از عقب‌نشینی به دره‌های مجاور و پراکنده‌ساختن شورویها، سپس باز پس گرفتن مواضع از دست رفته یکی پس از دیگری، به ویژه هنگامی که این مواضع به ارتش دولتی واگذار شد.[۷]

با وجودی که حملات پنجشیر از شدیدترین عملیات‌های رزمی ارتش‌های شوروی و افغانستان محسوب می‌شد، اما در اثر این نه حمله آن‌ها قادر به کنترل درهٔ پنجشیر نشدند.

در ژانویه ۱۹۸۳ شورویها به مسعود پیشنهاد متارکهٔ جنگ می‌کنند.

تاکتیک ارتش سرخ در سال ۱۹۸۴ نشانه‌هایی از بازگشت به یک برداشت کاملاً نظامی از جنگ را عرضه می‌دارد. اما این بار با ارتشی جنگنده تر باتعرض ۲۱ آوریل خود به پنجشیر، به صورتی یک جانبه، گام جدیدی در تشدید جنگ برمی‌دارند. از آن به بعد، شورویها می‌کوشند اطراف شهرها را خالی کنند و راه‌های تدارکاتی نیروهای مقاومت را قطع کنند. اما باوجود نبردهای سهمگین اطراف هرات، قندهار و خوست در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶، هرگز به موفقیتی دست نمی‌یابند. به استثنای اطرافمزار شریف.

پنجشیر دو بار به خاطر حملات گستردهٔ ارتش سرخ از سکنه خالی گردید و مردم به ولایت (استان)های همجوار و کشورهای خارجی نظیر پاکستان و ایران مهاجر شدند.[۸]

حملهٔ اول: ۱۹ حمل سال ۱۳۵۹

حملهٔ دوم: ۶ سنبله ۱۳۵۹

در این حمله تاکتیک ارتش سرخ و ارتش کمونیستی افغانستان حمله بر غیر نظامیان و تخریب خانه‌ها بود تا از فشار حملات نیروهای مجاهدین علیه خود بکاهند. به همین منظور در منطقهٔ فراج۴۰ تن از اهالی را قتل‌عام کردند و در «غجی» ۳۲ تن را که اکثراً زنان و کودکان بودند قتل‌عام نمودند که اجسادشان تا یک هفته در منطقه باقی‌مانده بود. در منطقهٔ «نولیچ» که ارتش سرخ مورد حمله قرار گرفته بود، سربازان روس کهنسالان، زنان و کودکان را در خانه یکجا نموده خانه را به آتش کشیدند.[۸]

حمله سوم: ۲۰ قوس ۱۳۵۹

در این حمله زمستانی ارتش سرخ از ۱۶۰ عراده جنگی ده هزار پیاده‌نظام استفاده نمود. جنگ هفده روز به طول انجامید و در ۶ جدی سال ۱۳۵۹ این حمله به شکست انجامید و قوای شوروی دره پنجشیر را ترک نمودند.[۹]

حمله چهارم: ۲۳ اسد ۱۳۶۰

در طول یک هفته نبرد ارتش سرخ فقط ۲۵ کیلومتر در داخل دره پیش روی می‌نماید. تاکتیک تصرف ارتفاعات به شکست می‌انجامد و ارتش سرخ عقب‌نشینی می‌کند. پیش از این حمله احمدشاه مسعود شبکهٔ منظمی از گروه‌های چریکی به نام «گروپهای متحرک» را سازماندهی نموده و به کار استخباراتی در درون رژیم دست زده بود.[۹]

حمله پنجم: ۲۵ ثور (اردیبهشت) ۱۳۶۱

این حمله با استفاده از ۲۰۰ فروند هلیکوپتر و ۶۰ فروند جت[۱۰] تحت فر ماندهی ژنرال تر گریگوریان فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان، با تاکتیک جدیدی صورت گرفت.[۱۱] بر خلاف حملات قبلی این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهٔ زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بلکه با حدود ۶۰۰ پرواز هلیکوپتر به‌طور ناگهانی در داخل پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات لو رفته بود و مسعود نیروهای خود را از منطقه تخلیه نموده و آن‌ها را به گروپهای کوچک سی نفری متحرک در ارتفاعات کوه‌های پنجشیر پراکنده نموده بود. اما تغییر تاکتیک در ابتدا موفقیت نسبی را به همراه داشت.[۸] یافتن لیستی از ۶۰۰ خبر چین احمدشاه مسعود را در پایتخت و ایجاد سه پایگاه نظامی در طول درهٔ پنجشیر در مناطق رخه، اعنابه و برجمن از دست آورده‌های ارتش سرخ بود. اما نیروی رزمی احمدشاه مسعود آسیب چندانی از این حمله ندیده بود.[۱۲]

حمله ششم: شش هفته بعد از حملهٔ پنجم

با شکست نسبی حملهٔ پنجم در از میان بردن نیروی رزمی احمدشاه مسعود، وزارت دفاع و خاد دولت کمونیستی افغانستان به احمدشاه مسعود اولتیماتوم می‌دهند تا تسلیم گردد در غیر آن به «عملیات خارق‌العاده» دست خواهند زد.[۸] واحدهای موتوریزه و نیروی هوایی نیروهای وِیژه(Spetsnaz) ارتش سرخ عملیات تصفیه را از پایگاه‌های خود در داخل پنجشیر برای از بین بردن پناه گاه‌های و گروپهای مجاهدین آغاز نمود، که نه ماه نبرد دوام پیدا می‌کند. ضربات شدید هوایی، دیسانت از طریق هوا، حمله زرهی از طریق زمین شاخص‌های عمده عملیات را تشکیل می‌دادند.[۱۳] دره روزانه به شدت بمباران می‌گردد و مردم به کوه‌ها پناه می‌برند و ماه‌ها در کوه‌ها در مغاره‌ها زندگی می‌کنند. در طول این جنگ حدود ۶ هزار خانه مسکونی و ۷۰٪ تمام آبادی‌ها و مواشی درهٔ پنجشیر نابود گردید. با دوام جنگ مردم دره را تخلیه کرده به دیگر مناطق افغانستان می‌روند اما از همکاری با رژیم سرباز می‌زنند.

نه ماه جنگ تلفات سنگین به نیروی جنگی و روحیهٔ سربازان شوروی وارد می‌کند. روسها به مجاهدین پیشنهاد آتش‌بس می‌دهند. در اواخر زمستان سال ۱۳۶۱ پیشنهاد آتش‌بس از سوی مجاهدین پذیرفته می‌شود.[۹]

حمله هفتم: ۳۱ حمل (فروردین) ۱۳۶۳

تعرض شوروی‌ها در سال ۱۹۸۴ علیه پنجشیر بزرگترین عملیاتی است که شوروی‌ها از آغاز جنگ تا آن زمان اجرا کرده بودند.[۷] در این عملیات گسترده که بعد از پایان آتش بست صورت گرفت حدود بیست هزار سرباز ارتش افغانستان و ارتش شوروی شرکت داشته‌است. روسها در این جنگ از تاکتیک «جنگهای اشباع کن» استفاده نمودند. در این تاکتیک آن‌ها از نیروی زیاد برای تصرف تمام مناطق و از بین بردن دشمن استفاده نمودند. اما با وجود گستردگی و استفاده از وسایل مدرن و بمباران شدید هوایی این عملیات توسط دستگاه استخباراتی احمدشاه مسعود کشف شده بود. برای همین یک روز قبل از آغاز حمله احمدشاه مسعود دستور تخلیه دره از تمام سکنه را صادر نمود. تمام جمعیت بیش از یک صد هزاری پنجشیر داوطلبانه دره را به سوی شهرهای مختلف افغانستان و عمدتاً کابل ترک نمودند.[۹] وسایلی که به کار گرفته می‌شود به وضوح برتر از گذشته‌است و این حدس را قوت می‌بخشد که تصمیم حمله از سوی عالیترین مقامات کرملین اتخاذ شده‌است. بمب افگنهای تی.یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز می‌کنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افگنها برای اولین بار بود که استفاده می‌شد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود. در اوایل آوریل یک گروه کوماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، دراقدام خود برای قتل احمد شاه مسعود با ناکامی مواجه می‌شود. شروع حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک هلیکوپتر بر خط الرأس بلندی‌ها پیاده می‌شوند و هم‌زمان یک ستون زرهی به بالای دره‌های ولسوالی اندراب و پنجشیر روی می‌نهد. واحدهای دیگری با هلیکوپتر به گردنه انجمندر انتهای پنجشیر و ولسوالی خوست و فرنگ که تصور می‌شود پایگاهی است برای عقب‌نشینی مجاهدین برده می‌شوند. ستونهای زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست می‌یابند. اما شوروی‌ها در حمله به دره‌های مجاور، جایی که گروه‌های متحرک مسعود عقب‌نشینی کرده‌اند، با شکست مواجه می‌شوند. شوروی‌ها تلفات سنگینی متحمل می‌شوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ خوست و فرنگ را ترک می‌کنند اما در پنجشیر کهخالی از سکنه شده‌است باقی می‌مانند، دره‌ای که هنوز دو سوم آن در دست گروه‌های مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری می‌کنند.

در این هنگام شوروی‌ها به تاکتیک جدیدی روی می‌آورند: واحدهایی حدود پانصد نفره هر روز صبح با هلیکوپتر و بدون حمایت زره پوشها دراطراف یک روستا پیاده می‌شوند، روستا را بازرسی و مجاهدین را که شورویها اسامی آن‌ها را دارند بازداشت می‌کنند و قبل از فرارسیدن شب، عقب‌نشینی می‌کنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز قوا و دست زدن به حملات غافلگیرانه علیه واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شده‌است.

هدف شوروی‌ها تسخیر زمین‌ها نبوده‌است بلکه می‌خواستند محل را نابود یا دست کم نیروهای پویای حریف را ازپی درآورند. نخست راه‌های ارتباطی را قطع می‌کنند و سپس راه‌های عقب‌نشینی را، و آن گاه به قلب حریف حمله می‌برند و سرانجام او را به دره‌های مجاور می‌رانند تا مجبور شود یا در محل بجنگد یا درضمن عقب‌نشینی با واحدهای سنگین شوروی که در دره‌ها و پیرامون منطقه مستقر شده رو برو شود. حال ببینیم شوروی‌ها ازاین حمله چه نصیب داشتند. دقیقاً بازگشت به وضعیت پاییز سال۱۹۸۲، شب قبل از انعقاد قرار دارد متارکهٔ جنگ، ضمن آن که تلفات سنگینی هم متحمل شده بودند.[۷]

حملهٔ هشتم: ۱۳۶۳

حمله هشتم پنج ماه بعد از حملهٔ هفتم آغاز شد که پیگیری حملهٔ هفتم و بیشتر شامل حملات هوایی و استفاده از نیروی هوایی می‌شد.[۱۰]

حملهٔ نهم: ۱۳۶۴

حملهٔ نهم بعد از تصرف گارنیزیون (پادگان)پشغور توسط نیروهای احمدشاه مسعود صورت گرفت. در ژوئن ۱۹۸۶، مسعود موفق شد پایگاه دولتی پشغور در پنجشیر را تصرف کند. برای اولین بار مجاهدین از تاکتیک‌های سبک ویتنامی استفاده کردند: تکرار حمله‌هایی از روی نقشه، هماهنگی توپخانه و اقدامات یک گروه کوماندویی، سرعت و دقت.[۷] نیروهای احمدشاه مسعود با تصرف پشغور حدود ۶۰۰ نفر از نیروهای دولتی را به اسارت درآوردند، که اکثر آن اسرا در اثر حملهٔ نیروهای ارتش سرخ جان باختند.[۹]

سازماندهی نظامی احمدشاه مسعود

با وجود حملات همیشگی ارتش سرخ و ارتش افغانستان مسعود قادر بود توانایی نظامی‌اش را گسترش دهد.

در بهار ۱۹۸۰ مسعود ۱۰۰۰ چریک که تسلیحات ضعیفی داشتند با نیروهای دولتی و ارتش سرخ می‌جنگید. نیروهای وی تا سال ۱۹۸۴ به ۵۰۰۰ هزار نفر رسید. بعد از گسترش ساحهٔ نفوذش به دیگر مناطق در سال ۱۹۸۹ وی دارای ۱۳۰۰۰ هزار جنگجو بود. این نیروها به سه یگان تقسیم می‌شدند:

  1. گروه‌های محلی
  2. گروه‌های ضربت
  3. گروه‌های متحرک

گروه متحرک کماندوهایی با تجهیزات سبک بودند که در گروه‌هایی ۳۳ نفره به عملیات چریکی دست می‌زدند. اینها سربازهای حرفه‌ای بودند که به خوبی آموزش دیده بودند. کماندوهای گروه متحرک دارای یونیفرم بودند که کلاهای پکول نماد نیروی منظم آن‌ها بود.

تشکیلات نظامی مسعود ترکیب کارآمدی از روش‌های سنتی رزمی افغانها و قواعد مدرن جنگ چریکی بود که وی از روش‌های مائو و چه گوارا آموخته بود. روش‌های نظامی مسعود به عنوان موثرترین قواعد جنگ چریکی در بین همهٔ نیروهای مقاومت شناخته شده‌است.

در سال ۱۹۸۳ مسعود شورای نظار را بنیان گذارد: یک شورای نظامی که عملیات‌های ۱۳۰ فرماندهٔ نظامی مجاهدین را در هفت ولایت شمالی افغانستان هماهنگ می‌نمود. این شورا خارج از حلقهٔ احزاب پیشاور بود، که در رقابت و همشچمی و جنگ و منازعه با یکدیگر قرار داشتند. به خاطر شکافهای قومی و سیاسی شورای نظارت اختلاف بین گروه‌های مقاومت را از بین برد.[۱۴][نیازمند منبع]

فتح کابل (۱۳۷۱)

رژیم کمونیستی افغانستان (دولت دکتر نجیب) که از اختلافات داخلی رنج می‌برد با پیوستن نیروهای عبدالرشید دوستم جنگ سالار ازبک به احمدشاه مسعود عملاً در آستانهٔ سقوط قرار می‌گیرد. مسعود میدان هوایی مهم نظامی بگرام را در ۲۵ حمل ۱۳۷۱ و شهر جبل السراج در شمال کابل را به کنترل خود درمی‌آورد و نیروهایش را برای تصرف کابل آرایش می‌دهد. در ۲۷ حمل عبدالوکیل وزیر خارجهٔ جمهوری دمکراتیک افغانستان با پیشنهادی نزد احمدشاه مسعود می‌آید. پیشنهاد وی تشکیل دولت ائتلافی با مجاهدین و ایستادگی در مقابل گلبدین حکمتیار است. مسعود این پیشنهاد را رد می‌کند. وکیل برای بار دوم با پیشنهاد تسلیم بدون قید شرط دولت نزد مسعود می‌رود. مسعود به وکیل می‌گوید موضوع را باید با سران مجاهدین از جمله حکمتیار در میان بگذارد.

۲۳ آوریل ۱۹۹۲ هنگامی که احمدشاه مسعود و نیروهایش پایتخت را در محاصره دارند با حکمتیار که قاضی حسین احمد رهبر جماعت اسلامی پاکستان نیز در نزدیکی کابل در شهر چهار آسیاب همراه وی است در خصوص تسلیمی بدون قید و شرط دولت نجیب الله گفتگویی تلفنی انجام می‌دهد. احمدشاه مسعود در این گفتگو از حکمتیار می‌خواهد که مجاهدین با جنگ وارد کابل نگردند. وی استدلال می‌کند که رژیم کمونیستی سقوط کرده‌است و مجاهدین باید ابتدا دولتی تشکیل دهند تا بتوانند با مشارکت همهٔ طرف‌ها قدرت را در دست بگیرند. احمدشاه مسعود می‌گوید ورود قطعات نظامی مجاهدین از چهار گوشهٔ شهر موجب هرج و مرج و درگیری در شهر خواهد شد. حکمتیار در همین گفتگو به مسعود پیشنهاد تشکیل دولت از سوی حزب اسلامی افغانستان و جمعیت اسلامی افغانستان را می‌نماید که مسعود آن را رد می‌کند و خواهان مشارکت دیگر جناح‌ها در دولت می‌گردد. .[۱۵]

  • مسعود: عبدالوکیل… [خواهان] تسلیمی بدون قید و شرط دولت به مجاهدین بود، مشروط بر اینکه مجاهدین عفو عمومی اعلان کنند و اعضای حزب و ناموس شان صدمه نبینند، من با این طرح موافقت کردم، رهبران [مجاهدین] نیز در پیشاور موافق این طرح هستند. بنا براین وقتی خود آن‌ها دولت را تسلیم می‌کنند ضرورتی به جنگ نیست.
  • حکمتیار: نخیر، در کابل تمام قدرت در دست نبی عظیمی است، همین لحظه او با قوتهای ما می‌جنگد. میدان هوایی به دست او و قوتهای دوستم و بابه جان است. ما باید با فتح و ظفر وارد [کابل] گردیم.
  • مسعود: تا جایی که من اطلاع دارم در حال تدارک حمله به کابل هستی. این حمله با چه هدف و منظوری است؟ روسها که رفتند، حکومت نجیب[الله] سقوط کرد، قرار است که قدرت به رهبران مجاهدین انتقال یابد، شما رهبران، بین خود به توافق برسید. در این صورت ضرورت حمله به کابل چیست که در حال تدارک آن هستی؟
  • حکمتیار: من سرگرم تدارک حمله به کابل هستم، چون در کابل کمونیست‌ها و بقایای رژیم کمونیستی سابق است و من قادر به تحمل آن‌ها در پایتخت نیستم.[۱۶][۱۷]

نیروهای حکمتیار غیر مسلح وارد کابل می‌گردند و از طریق جناح «خلق» حزب دموکراتیک خلق افغانستان در داخل شهر، در وزارت داخله (کشور) مسلح می‌گردند. با این رویداد احمدشاه مسعود نیروهایش را به کمک جناح «پرچم» حزب دموکراتیک خلق افغانستان وارد شهر می‌نماید و مناطق حساس دولتی را در کنترل می‌گیرد. بدین ترتیب دسته‌های مختلف مجاهدین از احزاب مختلف قسمت‌هایی از شهر و حومهٔ آن را را متصرف می‌شوند. از جمله حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری رهبر شیعیان مناطق غرب کابل و حزب اتحاد اسلامی افغانستان به رهبری عبدالرسول سیاف ناحیه پغمان را در کنترل خویش می‌گیرند.[۱۸][نیازمند منبع]

ترور احمدشاه مسعود

پرونده:Massoud-Tomb01.JPEG
آرامگاه احمد شاه مسعود، پنجشیر
آرامگاه احمد شاه مسعود در پنجشیر

احمد شاه مسعود پس از سال‌ها مقاومت در برابر اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی و جنگ با گروه طالبان، در روز ۱۸ شهریور ۱۳۸۰ (۹ سپتامبر ۲۰۰۱)، در اثر انفجار انتحاری دو مرد تروریست که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، کشته شد. خبر کشته‌شدن او، از آنجا که می‌توانست به کاهش روحیه همرزمانش در جبهه ضد طالبان بینجامد، با چند روز تأخیر اعلام گردید. پس از او محمد قسیم فهیم، که از همرزمان احمد شاه مسعود بود، توسط برهان‌الدین ربانی به جانشینی وی منصوب شد. فهیم پس از سقوط طالبان وزیر دفاع افغانستان و معاون اول رئیس دولت در دولتهای موقت و دولت انتقالی افغانستان شد. لویه جرگه اضطراری افغانستان که در پایان دولت موقت تشکیل شد، به احمد شاه مسعود لقب «قهرمان ملی» داد و روز ۱۸ شهریور (۹ سپتامبر) سالروز ترور شدن وی، در افغانستان «روز شهید» و تعطیل رسمی اعلام گردید.[۱۹]

پیچیدگی‌های سیاسی قتل احمدشاه مسعود

زمان ترور احمدشاه مسعود، که فقط ۲ روز پیش از حملات انتحاری ۱۱ سپتامبر به نیویورک بود، سوالاتی را در مورد ارتباط این ترور با حوادث نیویورک و متعاقب آن حمله به افغانستان برانگیخت. ابتدا این ترور به گروه طالبان نسبت داده شد اما طالبان هیچگاه مسئولیت آن را نپذیرفت.

این موضوع باعث شد گمانه‌زنی‌هایی در مورد دست داشتن سازمان سیا در ترور احمدشاه مسعود در آستانه حملات ۱۱ سپتامبر و طرح‌های آمریکا برای اشغال افغانستان مطرح شود؛ خصوصاً که احمدشاه مسعود مخالف سرسخت طالبان بود، گروهی که با سازمان اطلاعات پاکستان ارتباط داشتند و سالهای سال توسط سیا به واسطه پاکستانی‌ها پشتیبانی می‌شدند.[نیازمند منبع] از طرفی رابطه احمدشاه مسعود پیش از مرگش با مقامات آمریکایی به تیرگی گرویده بود.[نیازمند منبع] در آخرین ملاقات بین احمدشاه مسعود و رابین رافائل، معاونت امور خاوری در وزارت خارجه آمریکادر سال ۱۹۹۸، رافائل به مسعود پیشنهاد کرده بود که اسلحه را زمین گذارده، تسلیم نیروهای طالبان شود که در آن سال‌ها بیش از ۹۰ درصد خاک افغانستان را در کنترل خود داشتند. احمدشاه مسعود با سرسنگینی برای رافائل روشن کرده بود که نه تنها تسلیم طالبان نخواهد شد، بلکه از دولت‌های خارجی دستور نخواهد گرفت و اجازه احداث پایگاه نظامی در افغانستان را به هیچ نیروی خارجی نخواهد داد.[۲۰] از اواخر دههٔ ۱۹۸۰ آمریکا به دنبال به حاشیه راندن و تضعیف احمد شاه مسعود بود. در واقع گفته می‌شود ترور شدن احمد شاه مسعود با سیاست‌های خارجی آمریکا در آن هنگام سازگار بود.[۲۱]

اسناد افشاشدهٔ متعلق به نوامبر ۲۰۰۱ از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا نشان می‌دهد احمد شاه مسعود «اطلاعات محدودی» دربارهٔ احتمال انجام قریب‌الوقوع حملهٔ تروریستی القاعده علیه آمریکا داشت و به آمریکا در این باره هشدار داده بود.[۲۲] پیشتر در همان سال، وی در سخنرانی‌ای در پارلمان اروپا در بروکسل گفته بود بدون حمایت پاکستان، بن لادن، و عربستان، طالبان نمی‌توانست تا یک سال دوام بیاورد. به‌طور خاص خطاب به آمریکا گفت اگر اقدامی برای صلح در افغانستان نکند و جلوی حمایت پاکستان از طالبان را نگیرد، مشکلات افغانستان به‌زودی تبدیل به مشکلات آمریکا و جهان خواهد شد.[۲۳][۲۴]

از طرف دیگر، به گفته سازمان دیده‌بان حقوق بشر، در حالیکه طالبان از سوی پاکستان حمایت مالی و تسلیحاتی می‌شد، دولت‌های ایران و روسیه از پشتیبانان مهم مالی و تسلیحاتی جبهه متحد بر ضد طالبان -که دولت در تبعید را در اختیار داشتند- به‌شمار می‌رفتند.[۲۵] دولت ایران طالبان را به دید دشمن می‌نگریست و از آغاز دهه ۱۳۷۰ رابطه دوستانه‌ای با مسعود داشت والبته با او بر سر جنگ با شیعیان هزاره هم پیمان ایران اختلاف نظر داشت. دولت روسیه هم درگیر شورشیان چچن بود و احمدشاه مسعود را به عنوان عامل بازدارنده در مقابل نیروهای افراطی مذهبی می‌شناخت.

نگرانی آمریکا از رشد سازمان همکاری شانگهای

تشکیل و رشد سازمان همکاری شانگهای در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی و تصمیم قاطع اعضای آن، خصوصاً چین و روسیه برای همکاری‌های اقتصادی، نظامی و ضدتروریستی، رهبران آمریکا را به این فکر واداشته بود که در مقابل نیروی بزرگ «روسی-چینی» برای خود جای پایی در منطقه آسیای میانه باز کنند.[۲۰]

هردو کشور چین و روسیه دست به گریبان ناآرامی‌هایی در مرزهای استراتژیک خود بودند. در چین عامل ناآرامی‌ها گروه‌های جدایی‌طلب مسلمان اویغور بودند که در استان غربی سین کیانگ در جوار مرز افغانستان و برخی نواحی قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان سکونت داشتند، در روسیه، مشکل بزرگ مبارزه با نیروهای جدایی‌طلب و افراطی چچن و حامیان عرب آن‌ها بود که به اعتقاد مسکو زیر نفوذ طالبان و القاعده قرار داشتند و طی سال‌های تسلط طالبان بر افغانستان بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، در اردوگاه‌های طالبان و دیگر گروه‌های سنی افراطی در افغانستان و آسیای میانه آموزش می‌دیدند.

از قضا فعالیت تمامی این گروه‌های افراطی و تحت نفوذ طالبان، در مناطقی از چین، روسیه و آسیای میانه بود که ذخایر بزرگ نفت و گاز در آن‌ها قرار دارد.[۲۶]

پس از تحکیم سازمان همکاری شانگهای و به درخواست چین و روسیه، دولتهای قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان اقدام به مهار فعالیت‌های نیروهای افراطی مذهبی در خاک خود نموده، در چند مورد برخی از رهبران شورشی را دستگیر و برای محاکمه به چین تحویل دادند.[۲۷] دولت ازبکستان در ابتدا عضو پیمان نبود و به همین علت آمریکا کشور ازبکستان را «شریک استراتژیک» خود در منطقه می‌دانست، و حتی اقدام به تأسیس پایگاه نظامی در آن کشور کرده بود.[۲۸] اما پس از عضویت ازبکستان در سازمان همکاری شانگهای، سازمان طی بیانیه‌ای خواستار خروج تمام نیروهای خارجی از خاک تمام کشورهای عضو شد.[۲۹]

بدین ترتیب، رشد نفوذ چین و روسیه در منطقه آسیای میانه و آسیای جنوبی، تسلط آن‌ها بر منابع گسترده انرژی آن مناطق، عزم آن‌ها برای عملیات ضدتروریستی و مهار کردن نیروهای شورشی و در راس آن‌ها طالبان، عزم آن‌ها به برچیدن پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه، و درخواست هند و ایران برای عضویت در این سازمان،[۳۰] به نگرانی دولت آمریکا دامن زد و آن‌ها را به این فکر واداشت که با به دست گرفتن ابتکار عمل را در عملیات ضدتروریستی در منطقه و اشغال افغانستان، راه را برای تأسیس پایگاه‌های نظامی در همسایگی اعضاء سازمان هموار کنند.

کتاب‌شناسی

  • احمدشاه مسعود به روایت صدیقه مسعود، صدیقه مسعود، ترجمه:افسر افشاری، نشر مرکز، چاپ اول:۱۳۸۸
  • مسعود و آزادی، صالح محمد ریگستانی، انتشارات بنیاد مسعود
  • «شیر پنجشیر»، هیرومی ناگاکورا، (مجموعه عکس‌هایی از احمد شاه مسعود)
  • تاریخ نظامی افغانستان از اسکندر کبیر تا سقوط طالبان، استفن ترنر
  • نامه هاس مسعود بزرگ، انجینر محمد اسحاق
  • مردی استوار و امیدوار به افق‌های دور
  • جنگ اشباح، استیون کول
  • در رد پای یک شیر: احمدشاه مسعود، سیاست، نفت و ترور
  • حافظ صلحی سرگردان، راجر پلانک

پانویس

  1. فرزند احمد شاه مسعود: باید باشیم تا پلی شویم بین گذشته و آینده، بی‌بی‌سی فارسی
  2. رادیو فردا، احمد شاه مسعود و میراثی که برای افغانستان به جا گذاشت
  3. ««پنجشیر» و «شیر دره پنجشیر» در یک نگاه». خبرگزاری فارس. ۱۷ شهریور ۱۳۹۰. دریافت‌شده در ۱۶ مهر ۱۳۹۰.
  4. رادیو فردا، احمد شاه مسعود و میراثی که برای افغانستان به جا گذاشت
  5. http://www.ahmadshahmassoud.com/modules.php?name=Sections&op=viewarticle&artid=37 فاتح جنگ سرد، عبدالحفیظ منصور
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ارتش سرخ در افغانستان، بوریس گروموف، ترجمهٔ عزیز آریانفر
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ میثاق خون شماره‌های ۶ و ۷ سال ۱۳۶۵
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ پنجشیر در دوران جهاد، عبدالحفیظ منصور
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ منصور، همان
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ همان
  11. Lyakhovskiy, Aleksandr. «Ахмад Шах(Russian)". http://artofwar.ru/. Retrieved 2007-03-23
  12. اولیور روی، اسلام و نوگرایی سیاسی، صفحهٔ ۱۷۵
  13. صالح محمد ریگستانی، مسعود و آزادی
  14. الیور روی، اسلام و نوگرایی سیاسی در افغانستان
  15. کاذب؛ نقد و بررسی «دسایس پنهان و چهرهای عریان» حکمتیار محمد اکرام «اندیشمند»
  16. گفتگوی احمد شاه مسعود و گلبدین حکمتیار در آستانهٔ سقوط حکومت داکتر نجیب الله
  17. محمد اکرام اندیشمند، سالهای تجاوز و مقاومت، صص ۳۱۲–۳۲۰
  18. صبح کاذب؛ نقد و بررسی «دسایس پنهان و چهرهای عریان» حکمتیار محمد اکرام اندیشمند
  19. زندگی‌نامه شیر پنجشیر، بی‌بی‌سی فارسی
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ The Assassination of Ahmad Shah Massoud, by Paul Wolf, ۹/۱۴/۲۰۰۳
  21. Chossudovsky, Prof Michel (September 10, 2010). "911 ANALYSIS: Two days Before 9/11, Shah Masood is Assassinated. Was it a Coincidence?". Global Research. Retrieved February 8, 2014.
  22. Boettcher, Mike (November 6, 2003). "How much did Afghan leader know?". CNN.com. Retrieved June 11, 2011.
  23. "Massoud in the European Parliament 2001". EU media. 2001.
  24. "Afghanistan Revealed". National Geographic. 2001.
  25. The Role of Pakistan, Russian and Iran in Fueling the Civil War," Human Rights Watch, July 2001
  26. Janes Terrorism and Security Monitor, 19 July 2001, by John Daly
  27. by Stephanie Mann, The Voice of America, 29 May 2003.
  28. by Robert M. Cutler, Foreign Policy in Focus, 21 November 2001
  29. Reality, one bite at a time: China, Russia get Central Asians to say 'Yankees Out!'
  30. بی‌تابی تهران برای پیوستن به پیمان شانگهای

منابع

  • مقالهٔ خراسانی منتشر شده در مجلهٔ میهن، ارگان نشراتی مجاهدین افغانستان
  • مقالهٔ غیاثی منتشر شده در مجلهٔ میهن، ارگان نشراتی مجاهدین افغانستان
  • سالهای تجاوز و مقاومت، محمد اکرام اندیشمند
  • افغانستان از داوود تا صعود مسعود، جلد اول، احمدشاه فرزان، ۱۳۸۲، انتشارات دقت
  • ارتش سرخ در افغانستان، بوریس گروموف، ترجمهٔ عزیز آریانفر
  • زندگینامه 'شیر پنجشیر'، بی‌بی‌سی فارسی، برداشت شده در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹.

منابع به زبان انگلیسی

[۲] Human rights wathch report on Afghanistan

منابعی برای مطالعه بیشتر

پیوند به بیرون

مبارزه فرمانده مسعود (فیلم مستند)، هیرومی ناگاکورا خبرنگار جاپانی (ژاپنی)(وقایع یکماه بعد از سقوط رژیم کمونیستی در سال ۱۹۹۲)

گفتگوی احمدشاه مسعود با حکمتیار قبل از حمله به کابل (صدا، کاپی اصلی ۱۹۹۲)

الگو:شخصیت‌های جنگ سرد