باستانشناسی
![]() | پیشنهاد شدهاست که باستانشناس در این مقاله ادغام شود. (بحث) پیشنهاد شده از فوریه ۲۰۱۹. |
![]() | این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
باستانشناسی شاخهای از علوم اجتماعی است که به مطالعهٔ گذشته از طریقِ مدارکِ مادی میپردازد.
با این تعریف، چهبسا بتوان رهیافتهای باستانشناختی را در مطالعهٔ پدیدههای امروزی نیز به کار بست. قلمرو باستانشناسی تمام گذشته تا حال را دربرمیگیرد، چون تمامیِ وقایع بیدرنگ پس از وقوع به جزئی از گذشته بدل میشود. باستانشناسان از بررسیِ خانه، کارگاه، یا مدرسهای نوساز اطلاعاتی کسب میکنند که دستکمی از اطلاعاتِ حاصل از بررسیِ یک غار یا پناهگاهِ دورانِ دیرینهسنگی یا بنایی رومی ندارد. منابعِ اطلاعاتیِ باستانشناسی از دادههای مادی (یا دیگر دادههایی) تشکیل میشود که به نحوی به انسان مربوط است و ما آنها را آثارِ فرهنگی میخوانیم.[۱]
واژهشناسی[ویرایش]
واژه یِ انگلیسیِ archaeology از واژه یِ یونانیِ arkhaiologia به معنیِ بحث دربارهٔ یِ چیزهایِ قدیمی آمدهاست، اما امروزه معنایِ آن تغییر کرده و به پژوهش در زمینه یِ گذشته یِ انسان، بر اساسِ بقایایِ مادیِ باقیمانده از او، اطلاق میشود.[۲] در واقع در یونان، در قرونِ اولیهٔ میلادی، اصطلاحِ archaeologist به گروهی از بازیگرانِ تئاتر اطلاق میشد که بر رویِ صحنه با حرکاتِ صامت افسانه هایِ باستانی را بازسازی میکردند. واژه یِ archaeology با مفهومِ امروزیِ آن را در قرن هفدهم ژاک اُبسن، طبیب و عتیقه بازِ اهلِ لیون، دوباره احیا کرد. او واژه یِ archaeography (باستان نگاری) را نیز مطرح کرد، اما این واژه مقبولِ مردم نیفتاد و واردِ مجموعه یِ واژگان نشد.[۳]
تاریخچه[ویرایش]
قدیمترین مدرک مبنی بر بهکارگیری آثار مادی برای مطالعهٔ گذشتههای دور به قرن ششم قبل از میلاد بازمیگردد، یعنی زمانی که فرمانروایی از بابل به حفاری در بناهای اداری دست زد تا به پیشینهٔ آنها پی ببرد. توکیدیدس، مورخ یونانی دورهٔ کلاسیک، چنین عنوان کرد که گورهای جزیرهٔ دِلُوس از آن اهالی کاریه است و نشان داد که ایشان زمانی این جزیره را در اختیار خود داشتهاند. رومیان آثار باستانی را مرمت میکردند و به نمایش میگذاشتند و مردم با آگاهی از این که آثار مزبور یادمانهای گذشتهاست، به دیدن آنها میشتافتند. در قرن چهارم، سنت هلنا در محلی که عیسی مسیح به صلیب کشیده شده بود، حفاری کرد تا آثار مربوط به این واقعه را بیابد. در صدر مسیحیت و در قلمرو امپراتوری بیزانس، مردم به یافتن بقایای مادی متعلق به مسیحیان و رومیان علاقهٔ فراوانی از خود نشان میدادند. در اواخر دورهٔ بیزانسی قانونی به تصویب رسید که به مردم اجازه میداد که چنانچه یادمان تاریخی مهمی نظیر تندیسهای باستانی سراغ دارند که بنایی مزاحم، دورنمای آن را مخدوش کرده، بشخصه آستین بالا بزنند و آن بنا را تخریب کنند. در این دوره نظریات باستانشناسی به این محدود میشد که از بقایای مادی میتوان به اطلاعاتی دربارهٔ گذشته دست یافت. پس از عصر نوزایی، دوران باستاندوستی آغاز گردید که زمانهٔ فرضیهپردازی محققان دربارهٔ آثار و بقایای مادی بود، اما در این دوره پیشرفت نظری اندکی در ارزیابی ارتباط بین آثار فرهنگی و تفاسیر از آنها رخ داد. از قرن پانزدهم در ایتالیا و از قرون شانزدهم و هفدهم در کشورهای شمال غربی اروپا انجمنهای باستاندوستی برپا شد. اشتیاق اروپاییان باستاندوست به مطالعهٔ گذشتهها با سیاحتها و تفحصات دریانوردانشان و استعمار دیگر بلاد توسط آنها مصادف بود. این امر چشمانداز جدیدی را در برابر محققان اروپا گشود و آنان را به مقایسهٔ بومیان سرزمینهایی چون آمریکا با مردم اروپا در دوران پیش از تاریخ یا اوایل دوران تاریخی برانگیخت. قرن هجدهم شاهد تحولات و رخدادهای دیگری بود. از جمله رُئد در سال ۱۷۱۹ میلادی به باستانشناسی به عنوان وسیلهای قابل اعتماد برای شناخت دوران پیش از تاریخ اشاره کرد. در سال ۱۷۳۴ دومونتفاسون دوران پیش از تاریخ را به دورههای کاربرد سنگ، مفرغ و آهن تقسیم کرد. علاوه بر این، جفرسون و رُئد به اهمیت لایههای خاک و عناصر باستانی چون گورها در گاهنگاری پی بردند. با این که این محققان و پیش از ایشان دیگرانی چون رابِک (در قرن هفدهم ) به مطالعهٔ لایههای باستانی پرداختند، تا اواخر قرن نوزدهم لایهنگاری جای خود را در بین انگاشتهای باستانشناختی باز نکرد. بسیار پیش از آن در قرن پنجم پیش از میلاد توسیدید تاریخنویس یونانی برای نخستین بار اعلام کرده بود که تاریخ بشر را نباید صرفاً بر اساس آثار مکتوب پیشین نوشت؛ و بناها و اشیای متعلق به دورانهای گذشته نیز دربردارنده اطلاعات هستند، که بایستی مورد عنایت قرار گیرند.[۴]
انواع یافتههای باستانشناختی[ویرایش]
برخی از دستهبندیهای یافتهها در محوطههای باستانشناختی:[۵]
دستساخته artifact |
آنچه بشر ساخته یا شکل داده یا از آن استفاده کردهاست، از نوع اشیا، سازهها، وسایل، بافتها، آرایهها، سفالینهها، سلاحها و آثار هنری. هر دستساختهای که از مواد آلی ساخته شدهاست، مانند چوب، استخوان، عاج، شاخ را دستساختهٔ آلی میگویند. هر شیء طبیعی که در ظاهر شبیه به ابزار ساختهٔ دست بشر باشد دستساختهنما pseudo-artifact نامیده میشود. مشخصهٔ غیرقابلتغییر یا متغیر مستقل یک دستساختهٔ معین، شاخصهٔ دستساخته artifact attribute نام دارد. گروهی از دستساختهها که در بسیاری ویژگیهای ذاتی اشتراک داشته باشد یک گونهٔ دستساخته artifact type را تشکیل میدهند. |
---|---|
بومساخته ecofact |
هرگونه بقایای جانوری یا گیاهی یافتشده از یک محوطهٔ باستانی که هیچگونه تغییر ناشی از فناوری در آن وجود نداشته باشد، اما بر نوعی ارتباط فرهنگی دلالت کند بومساخته نام دارد. هرگونه بومساخته با منشأ زیستی، مانند چوب و استخوان و عاج و گروههای گیاهی را بومساختههای آلی و هرگونه بومساخته که فاقد منشأ زیستشناختی باشد، شامل خاک و مواد معدنی و نظایر آن را بومساختههای معدنی مینامند.
هرگونه بومساختهای، شامل نمونههای میکروسکوپی که از گیاهان به جا مانده باشد، مانند هاگها و گَردهها یا نمونههای ماکروسکوپی مانند بذرها و تخمها و هستهها و بقایای چوب و شاخ و برگها تشکیل گیابومساختهها floral ecofacts را میدهند. |
پدیدار feature |
عنصری در یک محوطهٔ باستانی یا هر واحد باستانشناختی مجزا که ساختار یا لایه یا دستساختهٔ مستقلی بهشمار نمیآید و نمیتوان آن را جابهجا کرد، نظیر چاهها، جویها، و دیوارها، پدیدار نامیده میشود. |
زمینساخته geofact |
هرگونه مادهٔ کانی یا سنگ معدنی که در محوطهٔ باستانی به دست میآید و نشاندهندهٔ امکان وجود لایههای معدنی در نزدیکی محوطه است. |
باورساخته ideofact |
هر یافتهٔ باستانشناختی ناشی از فعالیتهای عقیدتی انسان در گذشته. |
شأنساخته sociofact |
شیء یا نمادی باستانشناختی، حاصل کنشهای اجتماعی انسان، که مرتبهٔ اجتماعی کاربران آن را نشان میدهد. |
فنساخته technofact |
جستارهای وابسته[ویرایش]
- علوم اجتماعی
- تاریخ
- انسانشناسی
- جامعهشناسی
- جغرافیا
- علوم سیاسی
- اقتصاد
- باستانشناسی اجتماعی
- باستانشناسی اقتصادی
- باستانشناسی ادراکی
- مبانی باستانشناسی
- باستانشناسی در بریتانیا
- گوردون چایلد
- دیوید کلارک
- ایان هادر
- باستانشناسی در آمریکا
- لوییس بنفورد
- سر مورتیمر ویلر
- رنفرو
- گراهام کلارک
- شنکس
- توماس جفرسون
- تیلی
- آندره لورا-گوران
- سازمان باستان شناسی ایران
منابع[ویرایش]
- ↑ دارک، کن. آر. (۱۳۹۳). مبانی نظری باستانشناسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. صص. ص ۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۱-۱۰۰۱-۰.
- ↑ بان، پل (۱۳۹۱). باستانشناسی. تهران: نشر ماهی. صص. ص ۱۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۱۰۸-۹.
- ↑ بان، پل (91). باستانشناسی. تهران: نشر ماهی. صص. ص ۲۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۰۹-۱۰۸-۹. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ دارک، کن. آر (۱۳۹۳). مبانی نظری باستانشناسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. صص. ص ۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۱-۱۰۰۱-۰.
- ↑ واژههای مصوّب فرهنگستان تا پایان سال ۱۳۸۹ (مجموع هشت دفتر فرهنگ واژههای مصوّب فرهنگستان)
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ باستانشناسی موجود است. |