پرش به محتوا

بحث:دودمان صفوی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۴ سال پیش توسط Sa.vakilian در مبحث مغشوش بودن صفحه
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
تغییر الگو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
| action1date = 01:02, 20 June 2009
| action1date = 01:02, 20 June 2009
| action1link = ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب/بایگانی/آوریل و مه و ژوئیه ۲۰۰۹#صفویان
| action1link = ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب/بایگانی/آوریل و مه و ژوئیه ۲۰۰۹#صفویان
| action1result = Promoted
| action1result = Listed
| action1oldid = 2144222
| action1oldid = 2144222


خط ۱۹: خط ۱۹:
| action3date = 10:29, 27 March 2012
| action3date = 10:29, 27 March 2012
| action3link = ویکی‌پدیا:بازبینی مقاله‌های خوب/صفویان
| action3link = ویکی‌پدیا:بازبینی مقاله‌های خوب/صفویان
| action3result = kept
| action3result = Kept
| action3oldid = 6427859
| action3oldid = 6427859

| action4 = GAR
| action4date = 07:11, 6 November 2019
| action4link = ویکی‌پدیا:بازبینی مقاله‌های خوب/صفویان ۲
| action4result = Delisted
| action4oldid = 27580970


| dykdate = ۲۰۱۸۰۱۰۱+۵هفته
| dykdate = ۲۰۱۸۰۱۰۱+۵هفته
| dykentry = … '''[[صفویان]]''' توانستند یک حکومت مستقل یکپارچه را در ایران پس از چند سده حاکمیت بیگانگان و تفرق سیاسی مستقر سازند؟ (در تصویر)
| dykentry = … '''[[صفویان]]''' توانستند یک حکومت مستقل یکپارچه را در ایران پس از چند سده حاکمیت بیگانگان و تفرق سیاسی مستقر سازند؟ (در تصویر)
| topic = تاریخ
| topic = تاریخ
| currentstatus = GA
| currentstatus = DGA
}}
}}
{{پتوپ|۱={{ویکی‌پروژه ایران|کلاس=خوب|اهمیت=بالا}}|۲={{ویکی‌پروژه تاریخ|کلاس=خوب|اهمیت=متوسط}}|۳={{ویکی‌پروژه تاریخ ایران|کلاس=خوب|اهمیت=بسیار بالا}}}}
{{پتوپ|۱={{ویکی‌پروژه ایران|کلاس=ضعیف|اهمیت=بالا}}|۲={{ویکی‌پروژه تاریخ|کلاس=ضعیف|اهمیت=متوسط}}|۳={{ویکی‌پروژه تاریخ ایران|کلاس=ضعیف|اهمیت=بسیار بالا}}}}
{{مقاله خوب پیشین}}


==استفاده از الگوی ناوبری اسلام==
==استفاده از الگوی ناوبری اسلام==

نسخهٔ ‏۶ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۳

مقالهٔ خوب پیشیندودمان صفوی یکی از مقاله‌های خوب تاریخ بود اما از آن فهرست خارج شد. پیشنهادهایی در زیر برای بهبود کیفیت مقاله به منظور کسب معیارهای مقاله‌های خوب وجود دارد. پس از حل شدن این مشکلات، مقاله می‌تواند دوباره نامزد شود. در صورتی که ویرایشگران معتقد باشند تصمیم قبلی درست نبوده است، می‌توانند درخواست بازبینی دهند.
آیا می‌دانستید که رخدادهای برجستهٔ مقاله
تاریخفرایندنتیجه
۲۰ ژوئن ۲۰۰۹نامزدی برای مقالهٔ خوبخوب شد
۵ اکتبر ۲۰۰۹نامزدی برای مقالهٔ برگزیدهبرگزیده نشد
۲۷ مارس ۲۰۱۲بازبینی مقالهٔ خوبخوب ماند
۶ نوامبر ۲۰۱۹بازبینی مقالهٔ خوبخوب نماند
آیا می‌دانستید که یک جمله از این مقاله در هفتهٔ ۰۶ سال ۲۰۱۸ در ستون «آیا می‌دانستید که...؟» صفحهٔ اصلی ویکی‌پدیا به نمایش درآمده است.
متن ورودی به شرح زیر بود: آیا می‌دانستید که … صفویان توانستند یک حکومت مستقل یکپارچه را در ایران پس از چند سده حاکمیت بیگانگان و تفرق سیاسی مستقر سازند؟ (در تصویر)
وضعیت کنونی: مقالهٔ خوب پیشین


استفاده از الگوی ناوبری اسلام

با توجه به جایگاه بسیار ویژه ای که صفویان در تاریخ اسلام داشته اند، پیشنهاد می کنم از الگوی ناوبری اسلام در این صفحه استفاده شود.--سید ۰۲:۵۵, ۱۹ مه ۲۰۰۶ (UTC)

خاندان صفوی

  • شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود[۱] که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود.

زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود[۲] و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است.

فیروزشاه زرین کلاه به هیچ وجه کرد نبود بلکه صد در صد عرب و یمنی بوده است . مگر اینکه شما اعراب را هم کرد محسوب بدارید ؟! طبق اسناد فیروزشاه عرب بوده است و نیاکان عرب داشته است . Turboratur (بحث) ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)توربراتورپاسخ

احمد کسروی هیچ دانش و علمی در ادعاهایش نداشته است . اتفاقاً شعرای ترکزبان خیلی زیادی در آذربایجان قبل از صفویه وجود داشته است .Turboratur (بحث) ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۵ (UTC) اگر که به گفته جناب کسروی اقتدا کنیم باید بگم که تمدنی به غیر از آذری در ایران وجود نداشته و فارس زبانان نوادگان ساکنین آریانا (افغانستان کنونی) بوده‌اند. نظر به اینکه تئوری ایشان بر اساس جغرافیای ترک زبانان بوده و اطلاع دارید که از استان فارس تاخراسان و استان مرکزی و غیره شهرهایی با اکثریت ترک زبان وجود دارد. در نتیجه بحث مرجعیت تئوری آذری رو باید بیشتر بحث کرد ضمن اینکه به تازگی تحقیقات ژنتیک نشان داده ایرانیان آریایی نیستند. Rezz (بحث) ‏۲۹ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۵۲ (UTC)پاسخ

دوست عزیز جناب Rezz، ترکهایی که در ایران هستند، از ترکستان یعنی جایی بین مغولستان و تاجیکستان و ترکمنستان به ایران نقل مکان کرده‌اند. بعد چطور شما عنوان می‌کنید که تمدنی جز آذری در ایران وجود نداشته، این یک واقعیت است و آذری‌ها نباید ناراحت شوند که آنها جز نژاد پارسی نیستند، شما می‌توانید با یک سرچ از نقشه‌های نژادی (خارجی) این مطلب را دربیابید که ترکهای ایران از نژاد پارس نیستند و از ترکستان به اینجا کوچ کرده‌اند طی سالیان طولانی. ناشناس شدیم رفتیه چیزی بگو ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۶ (UTC)پاسخ

دوست گرامی دقت کرده باشید بنده عرض می‌کنم اگر مد نظر بگیریم! شخصا با تئوری شما موافقم. فکر کنم کامل توجه نکردید به عرض بنده. به نظر شخص من هم ترک‌های ایران جزء گوک ترک‌ها هستند که بعدا کوچ کردند و تئوری آذری هم بسیار خنده دار هست. حتی ۱ نفر تا کنون نتوانسته اصالت خانوادگی خودش رو مربوط بسازه با آذری؟! چون واقعا ما چنین لفظی رو تا زمان کسروی در تاریخ نداریم. موفق باشید. Rezz (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۴ (UTC)پاسخ

دوست گرامی چنین نیست که می‌پندارید! یعقوبی در البلدان، زبان مردم آذربایجان را «الأذریه» ذکر کرده‌است؛ مسعودی نیز تعبیری مشابه را نقل کرده؛ بر این فهرست بلند می‌توان ابن ندیم، یاقوت حموی، بلاذری، حمدالله مستوفی و... را نیز افزود که عباراتی همچو «الفارسیه»، «الأذریه» و «الفهلویه» را زبان مردم آذربایجان دانسته‌اند. علی‌ای‌حال آنچه از این منابع مستفاده می‌شود، آن‌است که مردمی در آذربایجان بودند که تا اثناء سدهٔ ۱۰ هجری قمری، همچنان به‌زبانی جزء ترکی سخن می‌گفتند. سطور فوق را من‌باب تشکیکتان بر متقدم بودن لفظ «آذری» به‌عرض رساندم. اینکه هیچ‌کس را امروز نتوان یافت که تبار خویش به آذریان برساند نیز به‌معنی دروغ بودن زبان آذری نیست به چند دلیل:
  • نخست آنکه اصلاً آذری، زبان بوده‌است و نه تبار که کسی بخواهد نسب خانوادگی خویش را بدان برساند. به‌لحاظ جامعه‌شناختی، مردم ایران به دو دستهٔ شهرنشین و ایلات بخش شدندی. مردم شهری، هویت خویش را ز شهرشان گرفتندی و ایلات نیز از طایفه‌شان. فی‌المثل در تاریخ، با طوایف زنگنه و اردلان و کلهر و... روبروییم که تبار زنگنه و اردلان و کلهر می‌دارند، لیک به زبان کردی سخن می‌گویند. در مورد ایلات ترک نیز همین قاعده برقرار است؛ مثلاً ایلات افشار و قشقایی و قره‌پاپاق در ایران زیستندی که هویتی ایلی (افشار، قشقایی، قره‌پاپاق) داشتندی لیک زبانشان ترکی بودی. مخلصم کلام اینکه نه همیشه تناظر یک به یک میان زبان و تبار برقرار بوده‌است و نه منشاء تبار را از زبان می‌گرفته‌اند.
  • دودیگر آنکه شما همینک نیز هیچ‌کس را نتوانید یافت که نسب‌نامه خویش را به‌چیزی فراتر از چهارصدسال پیش برساند (بجزء سادات و برخی بازماندگان اسپهبدان طبرستان که نیما یوشیج نیز نسب ایشان می‌دارد). پس عدم وجود آذری در حافظهٔ تاریخی مردم آذربایجان نیز دلیلی بر رد «زبان آذری» نیست زیرا همانطور که گفته‌آمد، آذری، زبان است نه تبار؛ و گر تبار هم بودی، همهٔ ایرانیان به‌طریق اولی حافظه‌ای تباری فراتر از چهارصدسال پیش در یاد ندارند.
  • سه‌دیگر آنکه اگر مردم آذربایجان، بازماندگان همان گوگ‌تورک‌ها بودندی، اینک چهره‌ای زردپوست همچو ترکمانان و قرقیزان و قزاقان می‌بایست بدارند. اینکه تأثیرات آب و هوایی باعث این تغییر چهره شده نیز از بیخ مردود است زیرا ترکمانان در استان گلستان، در فاصله‌ای کمتر چند صد کیلومتر آن‌طرفتر، همچنان چهرهٔ یکتای خویش را حفظ کرده‌اند.

بالمآل آنکه هر آنچه در وبالیگ می‌خوانید و حس غرور هویتی‌تان برمی‌افروزد را باور مکنید. نه آذری ساختگی‌است و نه بابک ترک بوده!--یزدانداد (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۰ (UTC)پاسخ

دوست عزیزم ابتدا ممنون از شما که وقت گذاشتید و مطلب زیبایی نوشته اید ولی متاسفانه علی رغم احترام به نظر شما ، با شما موافق نیستم و در ادامه دلایل ذکر خواهم کرد . ۱.اول که جنابعالی از دیدگاه زبان به کلمه آذری می نگرید ، حال آنکه کسروی تحت عنوان نژاد به بحث می نگریست . حال دو حالت وجود دارد ، یا شما کتاب کذایی رو مطالعه نکردید یا به دقت به یاد ندارید . در صورت نیاز صفحه و عین پاراگراف نقل خواهم کرد. هیچ نیاز به ورود به بحث جامعه شناسی و یا کلمات پر زرق و برق نیست ، بحث ما نه جامعه شناسی بلکه تاریخ است . ضمن اینکه تاریخ ایلات ذکر شده توسط جنابعالی را مطالعه بفرمایید ، سابقه آمدن از آناتولی را خواهید یافت ، افشار بالخصوص. ۲.جنابعالی ۴۰۰ سال می فرمایید حال آنکه همان تبار نبی اکرم (ص) تا به امروز حضور داشته و انشاالله خواهد بود و یا اقوام تالشی علی رغم تعداد اندک باز هم تا به امروز تداوم و حضور داشته اند و یا اقوام لک با وجود مهاجرت فراوان و تعداد اندک در هرجا که حضور داشته باشند گویش محلی خود را حفظ کرده اند . چطور است که میان کل مردم سرافراز آذربایجان ۱ نفر آذری وجود ندارد؟ حال اینکه قدمت تالشیان به هزار و لک ها به ۷۰۰-۹۰۰ سال می رسد ... ۳.بحث گوک ترک و یا چهره زرد باید عرض شود که اشتباه شما تصوری چشم بادامی از گوک تورک ها می باشد حال آنکه قوم تاتار که در اصالت ترکی آن شکی نیست امروزه بور و بلوند بوده و نظریه خنده دار آب و هوا صد البته مردود می باشد و با توجه به ۱۰۰۰ سال حکومت ترکان بر این سرزمین باید نظریه ی ترکیب پذیری هر نژاد را در نظر گرفت . در انتها شایان ذکر است که چه بسا آذری حقیقی و بابک ترک نبود اما نواده کوروش بودن ننگ است که افتخار نیست .Rezz (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۵۹ (UTC)پاسخ

برخلاف نظرات شما ، ترکانی که در دوران باستان به مجاورت چینی ها رسیده بودند طبق نوشته های مورخان چینی هیچ شباهتی به چینی ها نداشتند و مردمانی سفید پوست با چشمانی سبز و آبی و مو های سرخ توصیف شده اند . همین خصوصیت در ترکان گوگترک و قرقیز و قبچاق و کومان و بولکار و خزر و ... توسط مورخان مسلمان هم ذکر شده است . پادشاهان سلجوقی در آسیای میانه نیز همگی سرخ و سفید و با ریش انبوه توصیف شده اند که به ترکان امروزی آسیای میانه شباهتی ندارند . در واقع ترکان آسیای میانه به مرور به دلیلی همسایگی با چینی ها و تبتی ها و مغولهای مغولستان و قبایل زردپوست سیبریایی کم کم خصوصیات زردپوست ها را پیدا کرده اند و امثال شما تصور کرده اید که ترکان از ریشه قومی زردپوست بوده اند . یافته های ژنتیکی نیز نشان میدهد ترکان شرقی مارکر های بیشینه سفید پوستان را دارند و مارکرهای زردپوستان حدود 20% می باشد که انهم متعلق به همسایگان چینی و مغولی و تبتیشان می باشد در هر منطقه فرق می کند . بنابراین مهاجرت نرکان قدیم از غرب به شرق بوده است و نه از شرق به غرب ، مهاجرت ترکان در قرون میانه از شرق به غرب بوده است و این امثال شما را به اشتباه انداخته است . در ضمن تمامی ترکان به شرق مهاجرت نکرده بودند که زردپوست شده باشند . امروزه تاجیک های شرقی هم شکل و شمایل چینی ها را پیدا کرده اند به دلیل همسایگی با چینی ها . ترکان آذربایجان بیشتر از ترکان سابیر و قبچاق و خزر و کومان ( ترکومان) هستند و اینها زردپوست نبوده اند. و امثال شما تصور می کنید ترکان آذربایجان ایرانیان ترک زبان شده هستند در حالیکه این اشتباه می باشد .94.24.17.205 ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۹ (UTC)پاسخ

نخست می‌بایست پاسخ واپسین فرموده‌تان را بدهم: در مباحث تاریخی، بحث بر سر یافتن حقیقت است نه ننگ و نام افتخار؛ اصولاً آنچه ما در گزینشش نقشی نداشته‌ایم، اسباب افتخار نیست (چه کوروش باشد چه اتو فون بیسمارک). حال شما توانید ننگش بدانید!
  • اشارت کسروی خواه به‌نژاد بوده، خواه به‌زبان، چیزی از استنادپذیری منابع اولیه که در پیام نخستم گفته‌آمد (ابن ندیم، یاقوت حموی، بلاذری، حمدالله مستوفی) نخواهد کاست؛ پنداره‌ای که غلط در میان برخی ترک‌گرایان رواج یافته، عدم توجه بدین نکته‌است که کسروی تنها مورخ پردازنده به بحث زبان آذری نبوده‌است. فی‌المثل رسالهٔ دکترای احسان یارشاطر، درباب همین زبان آذری بوده‌است و البته بسیاری پژوهه‌های دیگر که مؤید زبان آذری‌اند. بررسی تاریخ بدون غور در ساخت اجتماعی و مناسبات قدرت در آن جامعه، بیشتر به سیر داستان‌های قهرمانانهٔ سلسله‌های پی‌درپی پادشاهی می‌ماند تا پژوهشی ژرف از برای یافتن رهیافتی علمی! تاریخ از جامعه‌شناسی جدا کردن سخت نارواست.
  • شوربختانه پرمسلم است که پیام نخست مرا تمام نخوانده‌اید: دودیگر آنکه شما همینک نیز هیچ‌کس را نتوانید یافت که نسب‌نامه خویش را به‌چیزی فراتر از چهارصدسال پیش برساند (بجزء سادات و برخی بازماندگان اسپهبدان طبرستان که نیما یوشیج نیز نسب ایشان می‌دارد)
    پایایی پیوستار تباری سادات نیز تنها به‌دلیل تقدیس این نسب خانوادگی در بستر جامعه میزبان بوده‌است؛ به‌زبانی دیگر، سید بودن، ابزاری بوده از برای کسب منزلت اجتماعی و به‌تبع آن کسب قدرت و ثروت! بگذریم از جعلیاتی که از برای انتساب بدین خاندان در عصر صفوی نیز صورت گرفت. بجزء این دو استثناء، موارد عمدهٔ مورد دیگری نتوانید یافت که این‌چنین مستحکم، تبار از گذشتهٔ دور بدارند (یا حداقل مدعای آن بدارند). این قاعده درباب دیگر مردمان ایران نیز صادق است؛ در میان بختیاری‌ها و لرها هم حتی یک‌تن وجود نمی‌دارد که نسبش را به بیش از چهارصد سال برساند؛ در میان اهل اصفهان و فارس هم کسی را نمی‌توان یافت. و نیز خراسان. وانگهی بازهم تأکید می‌کنم که آذری زبان بوده نه تبار حتی اگر کسروی نیز به‌اشتباه افادهٔ مقصود کرده‌باشد. اگر آذری نیز تبار بودی (که نبوده) و به‌لحاظ ساخت قدرت نیز آذری بودن منزلتی داشتی (که نداشته)، یقین بدارید که اکنون، در جای جای ایران، هزاران هزار آذری و آذری‌مآب بیافتیمی.
  • در ضمن که گفته حتی یک‌نفر هم یافت نمی‌شده‌است؟ مگر نه چندین روستا را کسروی به‌چشم خویش دیده و به‌گوش خود شنیده که ذکر نامشان نیز در کتابش به‌میان آمده‌است.
  • اندر حکایت فیزیولوژی چهره ترکان همین بحث که هیچ قومی از میان ترکیک‌زبان در شرق دریای خزر را نتوانید یافت که چهره‌ای زردگون نداشته باشد. تاتارها هم علی‌رغم اختلاط شدید قومی با بومیان موطنان کنونی‌شان (قفقاز و ولگا و کریمه و اوکراین)، همچنان مایهٔ زرد خویش را حفظ کرده‌اند. بنگرید. مآلاً بحث نژادی بحثی عبث است؛ لیک درباب خودآگاهی هویتی، همین بسنده‌است که مردم آذربایجان، تاریخاً هیچ تصویری از تباری «گوگ‌تورکی» نداشته و نمی‌دارند و برخی توهمات امروزین که گفته‌های حضرتتان نیز پی‌آمد واپسین موج آن است، بیشتر برساختهٔ جریان توهمی پان‌ترکیسم است تا مکشوف‌حقیقتی عریان بر بستر واقعیت‌های تاریخی-اجتماعی.--یزدانداد (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۳۸ (UTC)پاسخ

۱-دوست گرامی ، شما با ذکر ۱۰ نام اگر خود را مستند سازید بنده قادر به ذکر ۲۰ منبع و محقق موثق می باشم که نظر بنده را تایید می کنند .جناب یارشاطر معلوم الاحوال هستند و بر کسی ماهیت ایشان پوشیده نیست . چه بسیار مورخانی که فراتر از رد تئوری کسروی و امثالهم ، حتی کتاب تاریخ مشروطه وی را نیز در مواردی معیوب می دانند . حال هر چه قدر هم به خود فشار آورده قطعه ادبی خطابه کنید فرقی نخواهد کرد . ۲-شما مشخصا اصلا نخواندید که تالشی ها و لک ها با تاریخ بس بیش از ۴۰۰ سال حی و حاضر هستند و زبانشان کاملا حفظ شده علی رغم تمام پستی بلندی های تاریخی ، جغرافیایی و مهاجرت ، حال اینکه این جانور دوست داشتنی آذری ۱ نمونه وجود ندارد و عجیب اینکه شئونیست های گئومات نژاد که تا دیروز خود را وصله آریایی و پیله ی سگ پستی چون هیتلر می کردند امروز شکست تئوریک خود را با جعل و تاریخ سازی برای دیگران ادامه می دهند و کاستی های خویش را توهمات گروه هایی با پسوند "پان" می دانند حال اینکه نگارنده هیچ تعلقی به گروه و گروه های مشابه ندارد و به شدت از تک کتابی گریزان می باشم . ۳- راجع به رویت نام برده از چند روستای به اصطلاح 'آذری' اگر که وجود چند روستا دال بر تغییر ماهیت یک ملت می شود با این حساب استان های فارس - بوشهر - خراسان - کهگیلویه و بویراحمد و کردستان و به عبارتی اکثر استان ها به دلیل وجود یک یا چند روستای ترک زبان اقلیم ترکان است . بی نیاز از ذکر است که در این صورت ریشه بسیاری از وقایع تاریخ معلق می شود . ۴-مایه ی زرد تاتار که اشاره جنابعالی است کاملا مردود است و مشخصا شما تاتاری ندیده و از نزدیک به شفافیت اسلاوی تاتارها شاهد نبودید . آذربایجان بسیار خوب به هویت خویش واقف است و گزافه گویی در این زمینه بیشتر به مانند مضاح و دله است تا ذکر تاریخ و آن روز که ارتجاع شئونیست و جاعل تاریخ به اشتباه خود پی برد به راستی که حساب کاکا و برادر جدا شده است . آن روز با تاکید هرچه بیشتر جاعلان تاریخ نزدیک تر می شود و این قماش نفس کشان نوک بینی خود را نمیبینند تا درس عبرت گیرند که شاه خودشان به خاطری زنی ۱۰٪ جمعیتشان را قتل عام کرده تا در شهوت رانی خویش کامیاب تر شود ... Rezz (بحث) ‏۱ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۲۶ (UTC)پاسخ

در لینکهای داده شده که مربوط به سایت ایران تاریخ است، هیچ اشاره‌ای به کردتبار بودن و همچنین به تات زبان بودن وی نشده است. حتی در آنجا چیزی مخالف این نوشته آورده و نوشته: «کسانی به علت آن که صفت یکی از نیاکان او زرین کلاه بوده، او را از تبار ایرانی پنداشته‌اند و غفلت ورزیده‌اند که خود صفت زرین کلاه، نشانی از اشرافیت دینی می‌دهد.» قبل از این مطلب، نوشته که در ایران دوران قبل، اشرافیت دینی وجود نداشته است.
من دوباره برچسب مدرک را می‌گذارم. لطفاً تا قبل از این که مدرک معتبری نیاورده‌اند، آن را حذف نکنید. موسا ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)پاسخ
در هشت سال اقامت در اناتولی دو تغییر عمده در شخصیت شیخ جنید رخ داد: یکی آنکه چون در میان تاتارهای ترک‌زبان می‌زیست و عموم مریدانش تاتار بودند، به خاطر خوشامد مریدانش زبان آذری که زبان نژادیش بود را رها کرده ترک‌زبان شد. دیگر آنکه مذهب شافعی را که مذهب پدر و نیاکانش بود را رها کرده مذهب اهل حق را که به الوهیت امام علی قائل بودند اتخاذ کرد. تغییر مورد اول، او را از نظر ظواهر شخصیتی به یکی از تاتارها تبدیل کرد؛ و تغییر مورد دوم، وی‌را رهبری بخشید و تا مقام الوهیت بالا برد؛ و مریدانش عملاً در سلک بندگان او درآمدند که چشم و گوش‌بسته در فرمانش بودند. او در پایان این هشت سال مردی بود که از همهٔ احکام دینی دست شسته به‌طور کامل اباحی‌مذهب شده خود و مریدانش را از انجام فرایض دینی معاف داشته و به نسخهٔ دوم شیخ بدرالدین تبدیل شده بود. اما مهترین تحولی که در شخصیت شیخ جنید رخ داد آن بود که به‌مریدانش گفت سید از نسل امام علی و از نوادگان موسا ابن جعفر است. از این زمان بود که نسبِ سیادتِ شیخ جنید در اناتولی بر سرِ زبان مریدانش افتاد تا آنگاه که نواده‌اش شاه اسماعیل صفوی به‌طور رسمی ادعای سیادت و حتی عصمت کرد.
اینجا هم نوشته که او یک آذری بود. اشاره‌ای به کرد یا تات بودنش نشده است! موسا ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۵۲ (UTC)پاسخ


برسی تاریخ یک علم است نه یک سرگرمی و تفریح. اولا آریایی یک نژاد نیست ( یک فرهنگ است)؛ دوما ترک هایی که در ایران هستند اکثرشان شیعیان آناتولیا ( ترکیه فعلی) بودند که در زمان سلطان سلیم عثمانی (1514 میلادی) به ایران پناهنده شدند چون عثمانی ها و مراجع سنی عثمانی فتوای کشتن شیعیان را دادند و گفتند کشتن یک شیعه صوابش بییشتر از کشتن 90 مسیحی است. مردم هم با بیل و کلنگ و چاقو بجان ههمسایگان شیعه خودشان افتادند تا جایشان را در بهشت رزرو کنند ! بنا به گذارش نیکولو ژوستینیانی سفیر ونیز (ایتالیا) عثمانی ها درروز هفتم اکتبر1514 بیش از چهل هزار شیعه را کشتند و شیعیانی که نزدیک مرز بودند به کشورهای همسایه فرار کردند. سپاه قزلباش که یک سپاه ایرانی بود اکثرا پناهنده های شیعه عثمانی بودند. علت اصلی حمله عثمانی ها به ایران همین پناه دادن به شیعیان کشور سنی عثمانی بود. القاعده ریشه اش در زمان عثمانی گذاشته شد 188.221.40.132 ‏۳۰ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۰۲ (UTC) ابوعبدالرحمان الشیلاوی (بحث) ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)پاسخ

مطالب مغرضانه سایت آقای امیرحسین خنجی

وبگاه شخصی امیرحسین خنجی (با عنوان وبگاه ایران‌تاریخ)، عموماً دارای مطالب مغرضانه‌‌ای، علیه حکومت صفویه است. و نویسنده با سیاه‌نمایی، تنها جنایات و اشتباه‌های حکومت صفوی و شاهان آن را برجسته کرده است. و متاسفانه بیشتر مطالب مقاله‌های مربوط به صفویه، مربوط به وبگاه ایشان است. --محسن عبدالهی ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۵۷ (UTC)پاسخ

محسن عزیز. طبق وپ:طفره شما میتونید هرجا که مغرضانه است و یا خواننده را به پیش داوری صوق میدهد حذف کنید.--  عبدالله  بحث ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)پاسخ

سفرنامه شاردن

من از کاربر:Turk oğlan در صفحه بحثشان پرسدیم که چه صفحه ای از سفرنامه شاردن اشاره به غیر فارسی وبدن زبان صفویه دارد که متاسفانه پاسخی نگرفتم. چون این کناب در اینترنت ( گوگل بوک) موجود است می توان این منبع را بررسی کرد. گرچه به نظرم این بدیهی است که صفویان در دربار یا خانه به ترکی صحبت می کردند ( همانطور هم امروز عده کثیری از مردم در ایران در خانه به زبان یا لهجه محلی صحبت می کنند) اما نه همه دستگاه حکومتی صفویه قزلباشان بوده اند و نه از این موضوع می توان نتیجه گرفت که زبان رسمی صفویه غیر فارسی بوده است. در عین حال منتظر هستم که ایشان صفحه مورد نظر خود را روشن تر بیان کنند.نرسی ‏۱ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۳۶ (UTC)پاسخ

با توجه به منابع معتبر از جمله چند دانشنامه ، و همچنین شرق شناسانی همچون راجر سیوری تحلیل های آقای ابارهیم دهگان ارزش علمی مقاله را پایین میاورد.نرسی ‏۲ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)پاسخ

- برسی تاریخ یک علم است نه سرگرمی یک مشت بچه نادان. این مقاله ارزشی ندارد که بتواند بالا یا پایین برود! واقعیت تاریخی این است که زبان ترکی زبان چهارده قبیله مغولی بوده که امروز هم اکثرشان در مغولستان زندگی میکنند. زبان ترکی با حمله مغولها به آسیای مرکزی وآسیای غربی وارد شد. کتاب اوستا که حدود 3-4 هزار پیش دراسیای مرکزی نوشته شده یک لغت ترکی ندارد. مردم آناتولیا (ترکیه فعلی) قبل از حمله مغول زبانشان یونانی و دینشان ممسیحی بود. مدارک زیادی در موزه ها است؛ با دروغ نمیشود تاریخ را عوض کرد؛ حتی اگر کونتان را با داد و بیداد پاره بکنید!

188.221.40.132 ‏۳۰ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۵۲ (UTC)پاسخ

صفویه

زبان رسمی و اداره کشور و زبان سکه ها و انشا و دیوان و تاریخ نویسی (حدود 20 کتاب مهم تاریخ از این زمان دست کم وجود دارد که همگی فارسی هستند) و زبان روی سکه ها فارسی میبود ولی زبان ارتش در کل ترکی بود و همچنین زبان دربار هم ترکی بود و هم فارسی. یعنی چون شاهان صفویه ترکزبان بودند در دربارشان نیز زبان ترکی رواج داشت. در رابطه با نژاد صفویان جالب است که آخرین شاه صفویه شاید 80% گرجی تبار باشد زیرا هم مادرش و هم مادر/پدر مادرش و هم مادر/پدر آنها گرجی بودند. اما نیای اصلی صفویان شیخ صفی الدین اردبیلی میباشد که مذهب شافعی داشت و کردتبار بود و تبار وی به پیروز شاه زرین کلاه میرسد. بنابراین خاندان صفویه کردتبار هستند ولی به مرور زمان ترکزبان گشتند زیرا اغلب پیروان آنها ترکمنان آنوتولی بودند و آنها نیز تا حدی فرهنگ این ترکمنان را بویژه زبان آنها را پذیرفتند و حتی از یک طریقت شافعی به یک مسلک غلات شیعه تبدیل شدند. صفویان به مرور زمان مانند آذربایجان ترکزبان شدند و بنابراین منابعی نیز آنها را ترکزبان یا ترک هم معرفی میکند. بنابراین تبار و زبان صفویه مسئله پیچیده ای است و خود آنها پس از حکومت شاه اسماعیل همه جا تبار خود را به حجاز و حضرت محمد(ص) میرسانند. زیرا در فرهنگ مذهبی شیعه آن دوران حکومت مال امام زمان (ع) است ولی در حال غایب آن حضرت(ع) دست کم حکومت بایست به دست اولاد علوی باشد.. ولی نظر دانشمند در کل (ولی نه همه) اینست که سیادت صفوی جعلی است و شیخ صفی الدین اردبیل یک کردزبان شافعی بود و برای همین صفویان خواستن این موضوع را پنهان کنند و بجایش نیاکانشان را به حضرت محمد(ص) وصل کنند.--Nepaheshgar ‏۴ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۴۲ (UTC)پاسخ

من نمی دونم این سایت چرا می خواد همه ی سلسله پادشاهی هایی که به ایران خدمت کردند رو از اقوام ایرانی نشون بده؟؟ دودمان سلسله ی صفوی به ترکهای اغوز بر میگرده. یکهو شما بییاد و بگید عثمانی ها هم از اقوام ایرانی تبار بودند خیالتونو راحت کنید دیگه !

  • چطور دودمان یک ایرانی به قبیله آغوزدر مغولستان بر میگرده؟ مغول ها پوست زرد و چشم بادمی و صورت بی مو دارند؛ کدام شاه صفوی چنین خصوصیاتی داشته؟ چند نفر در ترکیه میشناسی که پوست زرد یا چشم ماهی یا صورت کوسه داشته باشند؟ خری؟

188.221.40.132 ‏۳۰ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)پاسخ

ترکان قدیمی هیچ کدام زردپوست و چشم بادامی نبودند . مورخان چینی در دوران باستان ترکان را کاملاً متفاوت از چینی ها و سر خ مو توصیف کرده اند . مورخان مسلمان پادشاهان سلجوقی در آسیای میانه را سرخ و سفید و با ریش انبوه توصیف کرده اند . قبچاق ها و کومان ها توسط مورخان مسلمان و حتی مورخان روس ، سفید پوست و مو طلایی توصیف شداند . قرقیز ها نیز سفید پوست و سرخ مو توصیف شده اند . هم چنین باشقورد ها و خزر ها و بولکار ها و ... . ترکانی که در آسیای میانه مانده اند به دلیل مجاورت با چینی هاو مغول ها و تبتی ها خصوصیات نژاد زرد را پیدا کرده اند هرچند کاوش های ژنتیکی مارکر های ترکان شرقی را هم باز بیشتر از نژاد سفید نشان می دهد . اتفاقاً ترکان قدیم به لحاظ شکل و شمایل طبق نوشته مورخان سفید پوست و چشم آبی بوده اند و زردپوست دانستن آنها در جاهایی مانند ایران بیشتر برای تحریفو سانسور تاریخی می باشد . توربوراتور 94.24.17.205 ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۵۸ (UTC)پاسخ

لینکهای قرمز

دوستان من نمی دونم این همه لینک قرمز در این مقاله چرا ایجاد شده !؟ همه این لینکها حاصل کار رباتها نمی تواند باشد. بهتر است کاربران دقت کنند بی پروا اسامی را به لینک های خالی تبدیل نکنند.اگر بخواهیم تمام لینکهای این مقاله را تکمیل کنیم باید یک دایرالمعارف دوره صفویه را وارد ویکیپدیا کنیم! مضاف بر اینکه بسیاری از لینکها در خود مقاله توضیح مختصری داده شده اند مثل داروغه و عسس و کوتوال و نیازی به ایجاد یک لینک نبود مگر اینکه کسی واقعا مطلب مفید و دارای حجم مناسب از قبل آماده کرده باشد. ناصر صادقی ‏۹ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۳۷ (UTC)پاسخ

شاهان صفوی

آخرین شاه صفوی، عباس سوم است؟ یا اسماعیل سوم؟ برای نمودار زمانی می‌پرسم. م‌‌ح‌مـود ‏۵ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۰۵ (UTC)پاسخ

هیچکدام. شاه تهماسب دوم آخرین شاه صفوی است که او نیز مقامی تقریباً تشریفاتی داشته است و عباس سوم و اسماعیل سوم فقط نام شاهی داشته‌اند و از جهت اهمیت تاریخی ذکر شده‌اند.--محسن عبدالهی ۲۲ شهریور ۱۳۸۸، ساعت ۰۷:۰۱ (زهج)

دربارهٔ ویرایش‌های اخیر

پیوند بهبوییان در جستارهای وابسته لازم نیست و باید موارد مربوط به صفویه بیاید و کتابی مانند تذکرةالملوک از این جهت ارجحیت دارد. ضمناً‌ فارسی‌زبان بودن قزوین و اصفهان ربطی به بخش زبان این حکومت ندارد چون درباریان و سربازان به ترکی سخن می‌گفتند و اقامت آنها در شهرهایی با ریشهٔ فارسی‌زبانان تأثیری در زبان آنها نداشته است.--محسن عبدالهی ۲۲ شهریور ۱۳۸۸، ساعت ۰۷:۰۱ (زهج)

همچنین تمام منابع تاریخی صفوی به زبان فارسی است. و نمی‌دانم چرا برخی با صفویان دشمنی دارند شاید چون صفویان آذربایجانی هستند و از نظر قومی با آنها مشکل دارند. بوییان شیعه بودند ولی این مذهب را رسمی نکردند و بر بخشی از ایران سلطه داشتند و نیز بوییان در پی ایجاد یک حکومت ملی و احیای ایران نبودند و حتی زبان عربی، زبان رسمی آنان بود و به زبان فارسی اهمیت نمی‌دادند.--محسن عبدالهی ۲۲ شهریور ۱۳۸۸، ساعت ۰۷:۳۰ (زهج)
مطلب زیر ویرایش است، واگردانی نکن. در صفحه بحث هم چیزقابلی برای بحث نوشته نشده. مذهب شیعه در ضمن در زمان بوییان نه فقط در ایران بلکه حتی در خلافت عراق هم رسمی شد.ojanfar ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۴۶ (UTC)پاسخ

شما نمی‌توانید با برچسب زدن هر چیزی دوست داشتید بنویسید. یعنی خلافت عباسی (به قول شما خلافت عراق) شیعه شده بود؟! هرچند که باز در موضوع تفاوتی نمی‌کند.--محسن عبدالهی ۲۲ شهریور ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۰۰ (زهج)

اگر فرق بین ارزش و ارزیابی تاریخی را نمیدانی در فرهنگ معین یا دهخدا ببین. زبان فارسی‌ از زمان صفاریان و سامانیان و آل بویه در ایران رواج دوباره پیدا کرد. آل بویه حتّی خلافت عراق را منحل کردند. واگردانی دوباره بکنی، میکشمت پیش مدیرها که به حسابت برسن، جای بحث اینجا است. اینجا بحث کن، خراب کاری هم دیگه نکن. مطلب در شکل فعلی کلا ناکافی و نامناسب است. اصلا تاریخ سیاسی ندارد.ojanfar ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۰۵ (UTC)پاسخ
اولاً ادب را رعایت کنید. ثانیاً آل بویه فقط تمایلات شیعی داشته‌اند و هیچگاه درپی رسنمی کردن تشیع نبوده‌اند و عربی زبان رسمی‌شان بوده است و خلافت عباسی تا زمان هلاکو برپا بوده است و بوییان از حامیان عباسیان بوده‌اند. من مسئول آموزش تاریخ به شما نیستم. ضمناً اینکه مقاله تاریخ سیاسی ندارد را که خودم گفتم و اصلاً چه ربطی به موضوع دارد. ادامه کار شما خرابکاری است.--محسن عبدالهی ۲۲ شهریور ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۱۳ (زهج)
احتیاجی به آموزش به دیگران نیست، اول مقاله آل بویه رو بخون اینجا تا مطلب رو بفهمی.ojanfar ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۳۰ (UTC)پاسخ

ایران 1400 سال پیش بدست عربها افتاد و 900 سال پیش بدست ترک ها افتاد و ایران هر روز کوچکتر شد. علتش معلومه؛ عرب و ترک که دلشان برای ایران و ایرانی نمیسوخت؛ برای منفعت خودشان ایران را تکه پاره و ویران کردند. دیر و زود روز قصاص میرسد

188.221.40.132 ‏۳۰ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)پاسخ

این واژه‌های نا مانوس

این واژه‌های نا مانوس در این مقاله چه می‌کنند! من که کتابهای این تیپی مثل کتابهای آقای کسروی را هم خوانده‌ام در بین این واژه‌ها دچا رمشکل می شم! چرا به جای علت می‌گذارید "شوند" و به جای موجب "باشنده". اینجا جای شروع استفاده از این واژه‌های نامانوس نیست. اینجا ویکی‌پدیاست. ناصر صادقی ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۳۶ (UTC)پاسخ

@4nn1l2: حتی در این صورت هم جمله نامفهوم است و باید حذف شود.--سید (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۳۵ (UTC)پاسخ
{{معنی؟}} را افزودم Special:Diff/23170402/23294103. دفعهٔ بعد که اینجا سر زدم (که امیدوارم به درازای ۶ سال بعد نباشد) اگر تغییر نکرده بود، فکری به حالش خواهم کرد. احتمالاً منظور همان «طرز» یا «شیوه» است، با تلفظ «چَم». ‏4nn1l2 (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۹ (UTC)پاسخ

ملزومات خوبیدگی

آنهایی که تاحدودی نوشته شده‌اند، توسط بنده کنترل نشدند. اگر از انجام آن اطلاع دارید، جدول را تکمیل کنید:

{{ملزومات خوبیدگی  <!-- نشد=0 شد=1 درحال‌انجام=2  -->
| ترجمه                  =  1
| منبع‌دارکردن            =  0
| منابع معتبر            =  0
| ارجاع دست‌دوم           = 0
| استانداردسازی یادکردها =  0
| پیوند پایدار           =  0
| جعبه اطلاعات            =  1 <!-- به تازگی انجام داده‌ام -->
| جعبه گشتن              =  1
| رده و میان‌ویکی         =  1
| تصویر                  = 1
| پروژه‌های خواهر         =  1
| جامعیت                 = 0
| ربات                   =  1
}}

--محکگپسرا ‏۳۰ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)پاسخ

نقشه نادرست

اگر نگاهی به تاریخ خوارزم بیاندازید خواهید دید که خان های خیوه را صفویان به طور مستقیم تعیین می کردند و خوارزم به مدت صد سال خوارزم تحت سلطه صفویه بوده اما در این نقشه به هیچ وجه این مساله لحاظ نشده است . Farvartish (بحث) ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)پاسخ

دروغ پراکنی برای چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

در مورد صفویان در ویکی مقاله های فراوانی هست . ایجاد این مقاله ناقص ضرورتی ندارد هرچند مطالب آن مقاله ها هم جای بحث فراوانی دارد . بهتر بود که در ادامه آن مقاله ها نوشته می شد .به هر حال چند سوال برای من با این مقاله ایجاد شد . *1-اگر شاه طهماسب آخرین سلطان صفوی بود . پس شاه اسماعیل سوم کیست؟ اگر نبوده یس سکه ی شاه اسماعیل سوم و حکم حکومتی سلطانی در موزه رضوی از کجا آمده نکند این سند هم جعلی است .*2-بلاخره اجداد شاه اسماعیل اول تات هستند یا کرد اگر تات هستند پس کرد نیستند. و اگر کرد هستند پس تات نیستند مگر آنکه ثابت شده باشد کرد هم تات است .*3-حال که صفویان تورک نیستند چرا تورکی حرف میزنند؟ تورگی شعر میگویند و دیوان تورکی می نویسند چرا کردی حرف نمی زنند یا لا اقل شعر های کردی ازشاه اسماعیل ویا صفویان سند نمی کنید .*4-ظاهرا از چکومت ساسانی تا صفویان فقط این چند سلسله را ایرانی میدانید ( صفاریان، سامانیان، آل بویه و/ سربداران )پس باقی اشغالگر بودند ؟؟؟ *4-شیعه مذهب هست نه آیین مذهبی از دین مبین اسلام و ایرانیان از سالها پیش اسلام آورده بودند .و صفویان در رشد ورونق تشیع نقش داشتند اما جای ندادند . در کنار زادگاهشان روستاهای سنی نشین هنوز هم پابرجاست . در تبریز واصفهان هنوز مسیحیان بازمانده دوران صفویان هستند.صفویان صوفی بودند. وحکومت خود را صفویان مینامیدند شاه عباس کبیر مرشد اعظم لقب داشت پرا صوفیگری را رسمی نکردند؟ *5-سربداران پادشاهی نبودند اگر بودند نام چند پادشاهان را می نوشتید تا خواننده دچار ابهام نشود*6-پرا نام سرداران نامدار تورکی است وتاتی وکردی نیست ؟*7- شاه اسماعیل شاعر بنام هست. و.....البته ایرادات فراوانی در نوشته هست اگر مایل به رفع آن هستید برایتان می نویسم Az ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۵۷ (UTC)

ترکی شعر گفتن و حرف زدنشان دلیلی بر ترک بودنشان نیست همچنان که فارسی حرف زدن و شعر گفتن مثلا فضولی شاعر معروف آذری نیز دلیل بر فارسی زبان بودنش نیست.سرسلسله صفویان ترک نبوده ولی تمام ارتش مانند قزلباشها و کسانی که در قدرت دست داشتند ترک بودند.شما هر ایرادی میبینید با ذکر منبع (البته نه مثلا منبعی مثل تاریخ دیرن ترکان زهتابی!) بنویسید و اصلاح کنید.اینکه اگر اینطور است پس چرا آنطور نیست نیز در ویکی پدیا جایی ندارد اینها استدلالهای شخصی است.منابع حرف اول و آخر را میزنند.هر کجای مقاله به نظرتان ایراد اساسی دارد بیان کنید.مثلا بگوید طبق فلان منبع سرسلسله صفویان ترک بوده.منبع را ارائه دهید وگرنه اینکه چرا شعر ترکی میگفتند دلیل نیست.هر کجای مقاله دیدی منبعی برای گفته اش بیان نکرده درخواست مدرک بدهید اگر نویسنده مدرک را نیاورد پاکش کنید یا با مطلب منبع دار جایگزین کنید.IR00NY ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۳ (UTC)پاسخ
صد البته این کار را خواهم کرد.پس بفرمایید منابع معتبر یعنی منابعی که شما قبول دارید .بسیار خوب *1-سند پادشاهی سربداران *2- سند آیین نامیده شدن شیعه *3-سند اینکه شاه اسماعیل ختایی شاعر نبوده *4-سنداینکه صفویان اندیشه‌ی بازپس‌گیری مرزهای هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیانرا داشتند *5-سند اشغال آذربایجان بدست عثمانی درآمد .*6- سندی برای ایرانی زبان که چگونه زبانی است .*7- ترکیزه شدن از کدام لغت نامه گرفته شده لطفا سند *8-سنگ قبر شیخ حیدر در داغستان سند معتبر از نظر شما محسوب میشود یا نه نام پدرانش در روی آن نوشته است . Az ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)
هر کجای مقاله دیدید منبعی برای گفته اش بیان نکرده درخواست مدرک بدهید اگر نویسنده مدرک را نیاورد پاکش کنید یا با مطلب منبع دار جایگزین کنید، در ضمن وپ:حسن نیت را نیز مدنظر داشته باشید. وپ:منابع معتبر را نیز مطالعه فرمایید.Farvartish (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۸ (UTC)پاسخ

روز به روز بحث های کودکستانی بیش از پیش در ویکی مطرح می شود، امان از کمی مطالعه و تفکر ! شاه اسماعیل سوم، فقط اسماً شاه بود و رسماً نادرشاه افشار. دلیل ترک زبان شدنشان، آسمیله شدنشان است، همان طوری که آناتولی ها هم ترک نبودند و یونانی بودند ولی بعد از ورود ترکان به آن منطقه، درصد بالایی ترک زبان شدند، گرچه یونانی و ارمنی و آشوری بینشان بود. حال که شیخ صفی الدین به ترکی شعر نمی سرود، باید پرسید اگر آنها جد اندر جد ترک بودند، پس چرا به فارسی شعر گفتند؟ صفاریان، سامانیان و آل بویه بر تمامی منطقه ای که امروزه ایران می نامیم، حاکم نبودند، صفوی ها رسماً اولین خاندان ایرانی بودند که بر کل کشور امروزی ایران + بخش های دیگر حکم راندند. شیعه اگر آئین نیست پس چیست؟ زبان های ایرانی http://www.iranicaonline.org/articles/iran-vi-iranian-languages-and-scripts

کجا ادعا شده که تخلص شاه اسماعیل ختایی نبود ؟ شما انگلیسی نمی دائید، گناه دیگران چیست ؟ معادل ترکیزه شدن، Turkification است. ایل هایی که شاه اسماعیل 13 ساله را همراهی کردند، تا انتقام خون پدر را گرفته و در تبریز تاج گذاری کند، همگی ترکمن بوده اند.

The origins of the Safavids are clouded in obscurity. They may have been of Kurdish origin (see R. Savory, Iran Under the Safavids, 1980, p. 2; R. Matthee, “Safavid Dynasty” at iranica.com), but for all practical purposes they were Turkish-speaking and Turkified. Their eponymous ancestor, Ṣafi-al-Din (1252-1334), was a disciple of Shaikh Zāhed of Gilān, a Sunnite Sufi pir or spiritual leader. Ṣafi-al-Din succeeded his pir and settled in Ardabil in eastern Azerbaijan, and founded the SafavidOrder. He was buried there, and his tomb and the citybecame a place of pilgrimage for his devotees. In the course of time and under the leadership of Ṣafi-al-Din’s descendents, the order became a militant Shiʿite one, with ḡolāt or extremist features, receiving support from Turkish and Turkmen tribes in Azerbaijan and eastern Anatolia, such as the Šāmlu, Ostājlu, Takallu, Ḏu’l-Qadr, Qājār, and Afšār tribes, who had strong devotional ties to the heads of the Order.

http://www.iranicaonline.org/articles/iran-ii2-islamic-period-page-4

The almost continuous warfare and turbulence which reigned in Azerbaijan for about 150 years, between the collapse of the Il-khanids and the rise of the Safavids, attracted yet more Turkic military elements to the area. In this period, under the Qara Qoyunlū and Āq Qoyunlū Turkmen (780-874/1378-1469 and 874-908/1469-1502 respectively), Āḏarī lost ground at a faster pace than before, so that even the Safavids, originally an Iranian-speaking clan (as evidenced by the quatrains of Shaikh Ṣafī-al-dīn, their eponymous ancestor, and by his biography), became Turkified and adopted Turkish as their vernacular

http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan

The Turkish speakers of Azerbaijan (q.v.) are mainly descended from the earlier Iranian speakers, several pockets of whom still exist in the region. A massive migration of Oghuz Turks in the 11th and 12th centuries gradually Turkified Azerbaijan as well as Anatolia. The Azeri Turks are Shiʿites and were founders of the Safavid dynasty. They are settled, although there are pastoralists in the Moḡān steppe called Ilsevan (formerly Šāhsevan) numbering perhaps 100,000; they, as other tribes in Iran, were forced to adopt a settled life under Reza Shah. Other Turkic speakers—Turkmen, Qajars, Afšārs, etc.—are scattered in various regions of western Iran. The number of Turkic speakers in Iran today is estimated about 16 million. Most of the Azerbaijanis call themselves and are referred to as Turks but also insist on their Iranian identity, buttressed not only by the religious bond—being mostly Shiʿite in contrast to the Sunni Turks of Anatolia—but also by cultural, historical, and economic factors.

http://www.iranicaonline.org/articles/iran-v1-peoples-survey

حال شما بگوئید، اوستی زبان ها (احتمال جنگ گرجستان و روسیه برای اوستیای شمالی را شنیده اید) چگونه به شمال منطقه ترک زبان ها راه پیدا کردند؟ شکی نیست، که زبان اوستی، یکی از شاخه های زبان های ایرانی است.

www.iranicaonline.org/articles/ossetic

Arxac (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)پاسخ

درود دوست عزیز اما سخن شما اشتباه بود نادر شاه نایب السلطنه شاه عباس سوم بود و کریم خان زند نایب السلطنه شاه اسماعیل سوم البته اینکه در هیچ کجای دنیا کسی شاه اسماعیل سوم را به عنوان شاه نمی داند Arsham1380 (بحث) ‏۱۳ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)پاسخ

آذری ؟؟؟

با درود بر همگی . در این مقاله بار‌ها واژه‌ی آذری به کار رفته و به عنوان یک قومیت و زبان مطرح شده در حالی که نسبت دادن عنوان آذری به ترکان آذربایجانی و زبان مردم آذربایجان از ابداعات کسروی بود و جالب‌تر اینکه خود وی در اواخر عمر در مصاحبه با یک مجله‌ی عربی به نداشتن دانش کافی در زمینه‌ی زبان‌شناسی و نادرست بودن فرضیات خویش اقرار کرد ولی دولت وقت به علت سیاست یکسان‌سازی فرهنگی اجازه‌ی انتشار ترجمه‌ی مصاحبه را نداد . این نظریه داری اشکالات فراوان است از جمله اینکه واژه‌ی آذری بی‌معنی است : آذر(آتش) + ی = آتشی ! لذا از دوستان عزیز خواهشمندم درباره درستی این نظریه بازنگری فرمایند و در صورت امکان از به کار بردن واژه‌ی آذری به جای واژه‌ی ترک آذربایجانی در مقالات خودداری نمایند . با سپاس فراوان .از اورمیه (بحث) ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۱۴ (UTC)پاسخ

ایرانی

ایران یا ایرانی به معنی سرزمین ایران و تاریخ ایران است،و تکیه بر ملتی دارد که به (کرد-ترک-بلوچ-فارس-ترکمن و ....) محدود نمی شود و وقتی می گوییم ایرانی اشاره به سرزمینی می شود که هزاران سال تاریخ آن و محدوده ی جغرافیایی آن از آسیای مرکزی تا آسیای صغیر بوده است. لذا وقتی گفته می شود ایرانی اشاره به قوم و یا تژاد خاصی ندارد بلکه به تاریخ ایران و تبار آن مرتبط است وانگهی در تاریخ ایران زمین سلسله های مختلقی از نژاد و اقوام مختلفی حکم فرمانی کردند.

در مورد تبار صفویان بی شک آنان ایرانی تبارند و شیعه "نمونه ی بارز آن هم پرچشم و دروش آنان که نماد شیر و خورشید و سبز و حلال شیعه بوده است"... وانگهی پیشینه ی آن ها و قومیت آن ها از نظر بعضی از مورخین از کردستان و برخی از آذربایجان بوده است. لازم به ذکر است که برخی از شاهان صفوی به زبان ترکی آذربایجانی تسلت داشتند "نمونه ی بارز آن بنیانگذار سلسله صفوی شاه اسماعیل یکم که به ترکی آذربایجانی هم شعر می سروده لذا زبان (ترکی آذر) زبان درباری بوده است و زبان فارسی زبان رسمی سلسله و مملکت، و صفویان به ادبیات فارسی و توسعه ی آن کمک شایانی کردند وانگهی اگر به غیر از این بود باید اصفهان پایتخت دودمان صفویه، مردمانش به ترکی سخن می گفتند. لذا بعضی ها در تلاش برای مقاصد دیگری هستند.

ویکی پدیا محل افکار ناسیونالیستی و قوم گرایی و قومیت گرایی نیست. لذا تمام ترک خواندن صفویان، و این سو رویکرد های جانبدارانه و جهت دار فاقد ارزش و اعتیار تاریخی است وانگهی بسیاری از دودمان های ایرانی ترک بودند مانند: (سلجوقیان، خوارزمشاهیان، قاجاریان و ....) که همه بر ایران حکومت کردند و خود را ایرانی می دانستند و اگر ویرانی و خرابی در این مملکت بوده از آن هاست و اگر آبادانی و پیشرفتی هم حاصل شده از آن، اون ها بوده. لذا ایران از قذیم و حتی دوران باستان هیچوقت اشاره و به معنی یک قوم خاص نیست مثلا (بلوچ یا فارس و یا ایلام و لر). Kaveh856 (بحث) ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۱۰ (UTC)پاسخ

مطالب مرتبط با همجنس‌گرایی

@3000MAX: سلام و تشکر بابت مشارکت‌های شما. مطالب مرتبط با همجنس‌گرایی مناسب این مقاله نیستند، هرچند که در جای خودشان از اهمیت برخوردار هستند. این مقاله باید جنبه‌های مهم دوره و حکومت صفویان را پوشش دهد و مطلب مربوط به همجنس‌گرایی در این دوره، یک مطلب خرد برای این مقاله محسوب می‌شود. جای درست این مطالب، مقاله‌ای مثل تاریخچه همجنس‌گرایی در ایران یا مقاله‌ای مشابه هست. با احترام. -- bkouhi (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۳۴ (UTC)پاسخ

  • @Bkouhi: ضمن تشکر از توجهتان، با توجه به تاسیس روسپی خوانه های مردانه که به واقع در تاریخ جهان کم نظیر هم هست حدعقل بهتر نیست قسمتی از مقاله را به امردخانه ها اختصاص دهیم؟ از این گذشته با توجه به منع همجنسگرایی در اسلام و رفتارهای همجنسگرایانه ی شاهان صفوی که درکنار فرایض دینیشان انجام میدادند به نظرم مسئله ای چالش برانگیز است که به این مبحث پتانسیل بودن در این جستار را میدهد! چون هم اکنون شاید به جرعت بتوان گفت که کمتر استاد تاریخی وجود داشته باشد که از این بخش از تاریخ صفوی مطلع باشند و به زعم من پیدا کردن بخشی مختص به این مسئله در این مقاله میتواند بار اطلاع رسانی جستار مذکور را بالا ببرد و به افزایش کیفیت ویکی کمک کند ! MAX3000 (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۴۱ (UTC)پاسخ
ببینید، بر طبق دیدگاه بی‌طرف، باید به هر مطلب بر طبق اهمیتی که در آن حوزه دارند، وزن بدهیم. هرچه مطلب در آن حوزه پراهمیت‌تر، وزن بیشتر. چون این مقاله یک مقالهٔ مادر هست، باید فقط مطالبی که top-importance هستند را پوشش دهد و جزئیات به «زیرمقاله‌ها» بروند. مثلاً این مقاله به جای اینکه راجع به موضوعی خاص و جزئی مثل «همجنس‌گرایی» بخشی مجزا داشته باشد، باید راجع به یک موضوع بسیار کلی‌تر مثل «فرهنگ» بخشی مجزا داشته باشد. از این رو، نظر من یکی را اگر بخواهید، به نظرم بهتر هست از داشتن یک بخش مجزا در مورد همجنس‌گرایی «در این مقاله مادر» خودداری کنیم و در بخشی مثل «فرهنگ»، تنها در یک یا دو جمله به شکل کوتاه به تأسیس امردخانه‌ها اشاره کنیم. بدیهی است که مبحث همجنس‌گرایی در دوره صفویان می‌تواند به شکل بسیار مفصل و جامع در یک مقالهٔ دیگر که موضوعیت اصلی آن «همجنس‌گرایی در ایران» و «تاریخ همجنس‌گرایی» است (و نه صفویان) آورده شود. -- bkouhi (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۸ (UTC)پاسخ
  • @Bkouhi: بسیار خب ایده ی خوبیست من آمادگی نگارش یکی دو خط پیرامون این موضوع را دارم فقط به من بگویید آن را در کدام بخش این جستار قرار دهم؟چون بخشی به عنوان فرهنگ یا اوضاع اجتماعی ندیدم بنظرم شاید بهتر باشه یک بند اخره مقاله "قبل از رسیدن به جعبه محتوا" را براش اختصاص بدم. MAX3000 (بحث) ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۴۱ (UTC)پاسخ

شاهان صفوی

در طول حکومت هایی که بر ایران حکم رانده اند صفویان با داشتن ۱۱ پادشاه به مدت ۲۴۰ بر ایران حکم رانی کرد که این ۱۱ شاه عبارتند از: ۱ شاه اسماعیل صفوی ۲ شاه طهماسب یکم ۳ شاه اسماعیل دوم ۴ شاه محمد خدابنده ۵ شاه عباس یکم ۶ شاه صفی ۷ شاه عباس دوم ۸ شاه سلیمان ۹ شاه سلطان حسین ۱۰ شاه طهماسب دوم ۱۱ شاه عباس سوم. آخرین پادشاه صفوی شاه عباس سوم بوده که به مدت ۴ سال حکومت کرده وپس از او سلسله صفویه به طورکامل از میان رفته شاه سلیمان دوم و اسماعیل سوم هیچ گاه پادشاه رسمی ایران نبودند حتی شاه هم نبودند فقط این نام را بر خودگذاشتند البته غیر از این دو شاه احمد برادر زاده شاه سلیمان دوم ، شاه محمد دوم نوه شاه طهماسب دوم هم لقب پادشاه داشتند امااین ۴ تن هیچ گاه نمی توانندپادشاه صفوی باشند و یکی از آنها به حساب بیایند چراکه در تمام مقالات به زبان های مختلف این ۱۱ پادشاه را به عنوان شاهان صفوی ثبت کرده اند لطفا نام دو پادشاه شاه سلیمان ثانی و شاه اسماعیل سوم را حذف کنید و یا نام شاه احمد را نیز به آن اضافه کنیدچرا که به مدت ۳ سال از زمان حکومت محمود افغان تا اشرف افغان حکومت کرد و بعدا به دست اشرف کشته شد. Arsham1380 (بحث) ‏۱۳ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۰۳ (UTC)پاسخ

@Arsham1380: احتیاجی به حذف نامشان نیست، زیرا هم‌اکنون نیز در مقاله مشخص است که این‌ها فقط ‌pretender یا به عبارتی مدعی تاج و تخت بوده‌اند، از آن‌جا که اسمشان هم جدا و یک ردیف پایین‌تر از شاهان اصلی آورده شده. در عین حال به عنوان کسانی که ادعای تاج و تخت داشتند سرشناس‌اند و ذکر اسمشان هم حائز اهیت وگرنه جایی نوشته نشده که مستقلاً حکومت ‌می‌کرده‌اند. از این بابت نگران نباشید. Keivan.fTalk ‏۱۳ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۲۴ (UTC)پاسخ

بحران مشروعیت پس از صفویان

بعد از اشغال اصفهان شاه تهماسب دوم تاج گذاری کرد او در واقع آخرین پادشاه اسمی و رسمی صفویه بود، نادرشاه پس از برکناری اوبه راحتی میتوانست بر تخت سلطنت جلوس کند اما با به پادشاهی رساندن شاه عباس سوم کم کم این زمینه را فراهم کرد و پس از چهارسال خودش به سلطنت رسید، بعد از مرگ نادر و درگیری های ایران کریم برای تحکیم حکومتش شاه اسماعیل سوم را به سلطنت رساند و نایب‌السلطنه او شد پس از مرگ شاه اسماعیل هم خود را شاه ننامید و خود را وکیل الرعایا نامید، آقا محمد خان با مرگ کریم خان گریخت و به مبارزه با جانشینان او پرداخت او هم برای مشروعیت دادن به حکومت خود نوه شاه تهماسب دوم به نام محمد میرزا در سال ۱۲۰۰ قمری با نام شاه محمد دوم به سلطنت رسانید و با عنوان نایب‌السلطنه برای او حکومت کرد و به دین گونه خیلی سریع تر توانست حکومتش را گسترش دهد، موضوع مهم این است که حداقل تا پنجاه سال بعد از شاه تهماسب دوم مردم خاستار حکومت صفویان بودند به همین دلیل دورانی به وجود آمد و فرمانروایان با بحران مشروعیت بخشیدن به حکومتشان روبه رو شدند در واقع سه سلسله بعد از صفویان با پادشاه خواندن یکی از اعضای این خاندان به حکومتشان رسمیت دادند، لطفا این بخش را به مقاله بیفزایید تا علت حکومت پادشاهان اسمی همچون شاه اسماعیل سوم مشخص شود، پیروز باشید. Arsham1380 (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۱۲ (UTC)پاسخ

شاه تهماسب دوم و شاه عباس سوم شاهان رسمی بودند، نه مدعی

شاه طهماسب دوم و شاه عباس سوم شاهان رسمی دودمان صفوی بودند و حسابشان از مدعیان جداست. اینها مدعی تاج و تخت نبودند، بلکه صاحب تاج و تخت بودند اما به اشتباه در مقاله، در ردیف مدعیان شمرده شده و سال ۱۷۲۲ میلادی به عنوان سال پایان حکومت صفویه درج شده است.
با سقوط اصفهان در ۲۳ اکتبر ۱۷۲۲، حکومت صفویه از بین نرفت، بلکه پایتخت حکومت بود که سقوط کرده بود. شاه طهماسب دوم ۱۰ نوامبر ۱۷۲۲ در قزوین (پایتخت سابق صفویه) تاجگذاری کرده و خطبه خواند. پس از نبردهای طولانی با هدایت نادر خان افشار وزیر اعظم دولت صفویه، ۸ نوامبر ۱۷۲۶ مشهد را به تصرف خود درآورده و در آنجا مستقر شدند. با آزادسازی اصفهان در ۱۶ نوامبر ۱۷۲۹، شاه طهماسب دوم در ۹ دسامبر وارد اصفهان شده و در پایتخت رسمی مجددا تاجگذاری کرد. دوران وی تا ربیع‌الاول ۱۱۴۵/ اواخر اوت ۱۷۳۲ ادامه داشت و نهایتا در ۲ سپتامبر ۱۷۳۲ شاه عباس سوم به عنوان جانشینش معرفی شد. تاریخ درست انحلال دودمان صفوی، ۸ مارس ۱۷۳۶ روز تاجگذاری نادرشاه و اعلام رسمی پایان صفویه در آن است. فاصله بین ۱۷۲۲ تا ۱۷۲۹، دوران فترت یا به عبارت دیگر دولت در تبعید بوده است. Benyamin-ln (بحث) ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۳۸ (ایران) ‏۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۸ (UTC)پاسخ

نسب شاه احمد

احمد میرزا مرعشی پسر ابوالقاسم میرزا مرعشی و نوه محمد داود مرعشی از همسر اول وی (زنی که قبل از شهربانو بیگم همسر وی بوده) محمدداود نوه زبیده بیگم دختر شاه عباس است و مادر احمد میرزا دختر سلطان ابراهیم میرزا خلیفه سلطانی پسر آغا بیگم دختر شاه عباس است و در نهایت هم از نسب پدری و هم مادری شاهزاده بوده و منتسب به خاندان صفوی و نواده شاه عباس یکم است. مرجع کتاب زبورآل داوود Arsham1380 (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۵۸ (UTC)پاسخ

صفویه

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.

درخواست ویرایش این مقاله را دارم . چرا که به کلی این مقاله در مورد اصل و نسب صفویان موارد غیر علمی بحث کرده است. اصلت آذری یا کردی را به تورکی تغییر دهیدAmaarrr (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۳۰ (UTC) Amaarrr (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۲۳ (UTC)پاسخ

تمام مطالب دارای منبع هستند.به هر منبع و متنی اعتراض دارید از آن روش اعتراض خود را بیان کنید. ایروونی (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۶ (UTC)پاسخ

پریخان خانم

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.

پریخان خانم از ۲۶ نوامبر ۱۵۷۷ تا ۱۶ فوریه ۱۵۷۸ به مدت دو ماه و تا زمان ورود شاه محمد خدابنده به قزوین شخصا حکومت را اداره می‌کرد آیا میتوان او را هم در لیست شاهان صفوی اضافه کرد؟؟؟‌ Arsham1380 (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)پاسخ

سلام، خیر. حاکمیت دوژور نبود. Benyamin-ln (بحث) ۱۴ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۴ (ایران) ‏۵ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۴۴ (UTC)پاسخ
از دید من به این دلیل که سکه ای به نام ایشان ضرب نشد و در آن زمان هم کسی رسما وی را شاه خطاب نمی کرد نمی شود او را شاه دانست. ناصر صادقی (بحث) ‏۶ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۳۶ (UTC)پاسخ

تفکیک مقالهٔ سرزمین از مقالهٔ دودمان

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.

مقاله دوم ساخته شد شد ولی جزئیات تفکیک، در حال بحث است. Benyamin-ln (بحث) ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۲۸ (ایران) ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۸ (UTC)پاسخ

سلام. به استناد گفتگوهای طولانی در بحث ویکی‌پدیا:ویکی‌پروژه تاریخ ایران، و تأکید کاربران فعال در این ویکی‌پروژه بر تفکیک مقاله‌های دولت‌ها از دودمان‌ها، قصد تفکیک مقالهٔ صفویان را دارم. مقالهٔ جدید برپایهٔ وپ:رواج، با نام ایران صفوی ایجاد خواهد شد. منابع زیر، تعدادی از کتاب‌هایی هستند که از «ایران صفوی» استفاده کرده‌اند و از فهرستِ بلندِ مقالات و پایان‌نامه‌ها صرف نظر شده‌است:

  • شوستر والسر، سیبیلا (۱۳۶۴). ایران صفوی از دیدگاه سفرنامه‌های اروپائیان: پژوهشی در روابط سیاسی و اقتصادی ایران (۱۷۲۲–۱۵۰۲). ترجمهٔ ورهام، غلامرضا. تهران: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر. OCLC 21218924.
  • Babaie, Sussan; Babayan, Kathryn; Baghdiantz-MacCabe, Ina; Farhad, Mussumeh (2004). Slaves of the Shah: New Elites of Safavid Iran (به انگلیسی). London: I.B. Tauris.
  • Floor, Willem M. (1998). The Afghan Occupation of Safavid Persia, 1721–1729 (به انگلیسی). Leuven: Peeters.
  • Floor, Willem M. (2000). The Economy of Safavid Persia (به انگلیسی). Wiesbaden: Reichert.
  • Floor, Willem M.; Hakimzadeh, Farhad (2007). The Hispano-Portuguese Empire and Its Contacts with Safavid Persia, the Kingdom of Hormuz and Yarubid Oman from 1489 to 1720: A Bibliography of Printed Publications, 1508-2007 (به انگلیسی). Leuven: Peeters.
  • García Hernán, Enrique; Cutillas Ferrer, José Francisco; Matthee, Rudolph P., eds. (2016). The Spanish Monarchy and Safavid Persia in the Early Modern Period: Politics, War and Religion (به انگلیسی). Valencia: Albatros.
  • Matthee, Rudolph P. (1999). The Politics of Trade in Safavid Iran: Silk for Silver, 1600–1730 (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.
  • Matthee, Rudolph P.; Flores, Jorge, eds. (2011). Portugal, the Persian Gulf and Safavid Persia (به انگلیسی). Leuven: Peeters.
  • Mazzaoui, Michel M., ed. (2003). Safavid Iran and Her Neighbors (به انگلیسی). Salt Lake City: University of Utah Press.
  • Melville, Charles Peter, ed. (1996). Safavid Persia: The History and Politics of an Islamic Society (به انگلیسی). London: I.B. Tauris.
  • Mitchell, Colin P. (2009). The Practice of Politics in Safavid Iran: Power, Religion and Rhetoric (به انگلیسی). London: I.B. Tauris.
  • Mitchell, Colin P., ed. (2011). New perspectives on Safavid Iran: Empire and Society (به انگلیسی). London: Routledge.
  • Moazzen, Maryam (2017). Formation of a Religious Landscape: Shi‘i Higher Learning in Safavid Iran (به انگلیسی). Leiden: Brill.
  • Newman, Andrew J. (2006). Safavid Iran: Rebirth of a Persian Empire (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.
  • Pourjavady, Reza (2011). Philosophy in Early Safavid Iran: Najm al-Dīn Maḥmūd al-Nayrīzī and His Writings (به انگلیسی). Leiden: Brill.

داده‌های خام حاصل از جستجو در پایگاه‌های اطلاعاتی:

همین فرآیند در حال انجام در ویکی‌پدیای انگلیسی نیز هست. Benyamin-ln (بحث) ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۱۷ (ایران) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)پاسخ

موافق

مخالف

  • مخالف اگر بخواهیم مطابق آنچه در بحث مقاله شاهنشاهی ساسانی پیش می رود، عمل کنیم آنگاه عنوان مناسب برای سرزمین-واحد سیاسی: ممالک محروسه ایران است و این مقاله هم راجع به سلسله صفویان است و مشکلی ندارد.--سید (بحث) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)پاسخ
    سابق بر این، خودم هم طرفدار این مطلب بودم که از تأسیس صفویه تا انقراض قاجاریه را یک موضوع واحد بگیریم اما اکنون از دیدگاه قبلی خود، عقب نشسته‌ام. هرچند که دولت‌های پس از صفویه، بر ویرانه‌های دولت صفوی تأسیس شد اما این کجا و آنها کجا. دولت نادری هرگز نتوانست پایه‌های مستحکم مشروعیت برای خودش دست و پا کند و با مرگ نادر، عملاً فروپاشید. از پسِ آن، دولتی معجونی‌شکل با پادشاهی شاهزادگان صفوی و نایب‌السطلنگی سرداران قاجاری و زندی پا گرفت که این هم عمر و دوام نداشت و سرداران زند و قاجار بر سر تصاحب تاج‌وتخت در ستیزه بودند. از قتل نادرشاه تا تاجگذاری آغامحمدشاه در دشت مغان، ایران به مدت ۴۹ سال فاقد دولت مرکزی بود. این ۴۹ سال شلم‌شوربا را نمی‌توان با ۲۳۵ سال صفویهٔ قبلش و ۱۲۹ سال قاجاریهٔ بعدش یک واحد سیاسی درنظر گرفت. Benyamin-ln (بحث) ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۰۵ (ایران) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۳۵ (UTC)پاسخ
بعد از بحث هایی که داشتیم من موافق ساخت یک مقاله با عنوان ایران صفوی یا ایران در عصر صفوی هستم اما مخالفم رویکرد شما در تفکیک شدید مطالب این مقاله هستم. به نظرم شما بدون این رای گیری هم می توانید آن مقاله را بسازید و دو سه بخشی را هم که به آن مقاله مرتبط است منتقل کنید.--سید (بحث) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۰۳ (UTC)پاسخ
در مقاله‌ای که به دودمان اختصاص دارد، صحبت از تاریخ حکومت و ساختار حکومت و تقسیمات کشوری و قس علی‌هذا، معنی ندارد. Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۳۲ (ایران) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۰۲ (UTC)پاسخ

نظرات

@Benyamin-ln: ایران صفوی یک واژه سازی بی اساس است. همان ممالک محروسه ایران مقصود شما را به بهترین شکل تأمین می کند. مثل این می ماند که مثلا برای هر دودمان حاکم بر بریتانیا یک مقاله ساخته شود: بریتانیای استوارت، بریتانیای هانوفر و ...--سید (بحث) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۲۰ (UTC)پاسخ

این همه منبع در بالا ردیف کرده‌ام و تأکید هم کرده‌ام که از لیست بلندبالای مقالات صرف‌نظر کرده‌ام. اگر بر رواج ایراد دارید، بفرمایید اما این که می‌گویید واژه سازی بی اساس، نمی‌دانم بر چه اساسی است! اتفاقاً خیلی موضوع عادی‌ای است. جهت اطلاع: Habsburg Spain یا Bagratid Armenia و یا Nazi Germany (آلمان نازی!). Benyamin-ln (بحث) ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۰۵ (ایران) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۳۵ (UTC)پاسخ
خب داخل همان مقاله ممالک محروسه می توان بخش بندی کرد. ببینید ما یک بحث «ایران در عصر صفویه» داریم که از اصطلاح «ایران صفوی» به ذهن متبادر می شود، حال آنکه منظور شما آن نیست، بلکه یک واحد سیاسی را مدنظر دارید. این واحد سیاسی توسط صفویه ایجاد شد اما محدود به آن دوره نبود و افشاریه و زندیه و قاجاریه همچنان خود را ذیل همان واحد در نظر می گرفتند. البته، تبعا هر دودمان بمثابه یک رکن سیاسی ویژگی های متفاوتی را به آن اعطا کرده است. --سید (بحث) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)پاسخ
ممالک محروسه ایران را به مثابهٔ «شاهنشاهی ایران در عصر اسلامی» می‌بینم که ساختاری فراتر است. یعنی آن بخش‌بندی که گفتید را موافقم که در ممالک محروسه ایران ایجاد شود، ولی «ایران صفوی» بر وضعیتی فرهنگی-تمدنی با همهٔ لوازم مادی و معنوی آن در جغرافیایی نسبتاً معین دلالت می‌دارد که دست‌ِ‌کم سقوطش گسستی تمام‌عیار در ارکان فرهنگی و تمدنی مردمان آن سرزمین ایجاد کرد. (جملهٔ اخیر از آرش و بر پایهٔ مجوز کریتیو کامنز وام گرفته شده‌است.) لذا در کنار ممالک محروسه ایران، ساختن مقاله‌ای که به امپراتوری صفوی بپردازد نیز اجتناب‌ناپذیر است. Benyamin-ln (بحث) ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۶ (ایران) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۶ (UTC)پاسخ
من کاملا موافقم که مقاله ای با عنوان «ایران در دوره صفوی» بسازیم، نه ایران صفوی. ضمنا این ربطی به این مقاله ندارد و یک مقاله متفاوت می باشد که شما می توانید خودتان بدون نیاز به نظرخواهی ایجادش کنید. عمده مطالب مقاله فعلی در خصوص صفویه است شاید جز موارد 3، 4، 5 و 7 از فهرست. به نظرم مقاله جدید تلفیقی از مقالاتی نظیر تاریخ اجتماعی صفویان، مکتب اصفهان، تاریخ اقتصادی ایران در عصر صفویان و نظایر آن است. --سید (بحث) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۲۴ (UTC)پاسخ
موافق نیستم :)
به غیر از بخش‌های ۱ و ۸، بقیه رفتنی هستند.
منتظر نظر سایر دوستان بمانیم. Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۷ (ایران) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۷ (UTC)پاسخ
@Arash: لطفاً ما را مستفیض کنید Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۸ (ایران) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۱۸ (UTC)پاسخ
@Sa.vakilian و Benyamin-ln: اگر بناست که مقالهٔ دودمان از مقالهٔ حکومت تفکیک شود، من «ایران صفوی» را درست‌تر می‌دانم. اگر بخواهم پیشنهاد سید و بنیامین را تلفیق کنم، عنوان «ممالک محروسهٔ ایران در عصر صفوی» را پیشنهاد می‌کنم.
چرا «ایران در عصر صفوی» نه؟ زیرا دربردارندهٔ این روایت است که ایران سیاسی از پیش بوده‌است، حال آسیاب چرخیده‌است و اینک نوبت صفویان رسیده‌است که قدر بینند و صدر نشینند! این روایت گرچه برای ما ایرانیان دلپذیر است، گسست‌ها را به‌خوبی بازنمایی نمی‌کند. — آرش۳۰ مرداد ۱۳۹۸/ ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۴۹ (UTC)پاسخ
@Arash: نام را به کلی کنار می‌گذارم و به سراغ مفهوم می‌روم. آیا مفهومِ «ممالک محروسهٔ ایران در عصر صفوی» با مفهومیِ که من از «ایران صفوی» مدنظر دارم و در کامنت‌هایم شرح دادم، دو روی یک سکه هستند؟ چون اگر کمی فراغت بیابم، ایران قاجاری را نیز پی خواهم گرفت که اساس استدلالیِ مشابه با همین بحث فعلی، برای آن نیز دارم. Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۳۳ (ایران) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۰۳ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: نظر من این است که دو روی یک سکه نیستند. مسامحتاً می‌توان گفت «ایران صفوی» عنوانی دوپهلو است. هم متضمن «ایران ازلی به مستأجری صفویان» و هم «ممالک محروسه ایران در عصر صفویان». به‌بیانی دیگر، عنوان «ایران صفوی» بسیار کلی و مبهم است و گسست تاریخی را بازنمایی نمی‌کند. البته بهتر است پیش از هر تغییری مطمئن شویم که عنوان «ممالک محروسهٔ ایران» در عصر صفوی به‌اندازهٔ کافی رایج بوده‌است. — آرش۳۰ مرداد ۱۳۹۸/ ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۱۰ (UTC)پاسخ
@Arash: «ممالک محروسهٔ ایران» در دوران صفویه مستعمل نبود. اگر «ایران صفوی» را واژه‌سازی فرض کنیم، «ممالک محروسهٔ ایران» نیز واژه‌سازی است. عناوین رایج شامل «ممالک محروسه»، «ممالک ایران»، «مملکت ایران»، «مُلک ایران» و سرانجام «ایران» بودند. Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۵۲ (ایران) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)پاسخ

@Benyamin-ln: سلام مجدد. به نظرم به جای این نظرخواهی بی حاصل ، شما با همان عنوانی که می گویی مقاله ای را که می خواهی بساز، اما مطالب را از اینجا کپی بکن و حذف نکن. دست آخر وقتی مقاله ات نوشته شد و ابعادش روشن شد، می شود در مورد حذف مطالبی از این مقاله هم بهتر نظر داد.--سید (بحث) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۱۷ (UTC)پاسخ

@Sa.vakilian: سلام و ارادت. نظرخواهی را ساختم که آن صحبت‌ها الان انجام بشود. اگر من مقالهٔ جدید را بسازم و شما نپذیرید که مطالب از اینجا حذف شود، فقط لقمه را دور سر چرخانده‌ایم. Q18234383 را ببینید. در ویکی‌های مختلف، این تفکیک دارد انجام می‌شود. هیچ چیز عجیب و نامعقولی در کار نیست. عرض کردم که در ویکی انگلیسی نیز به زودی انجام خواهد شد.
ساختن مقاله‌ای برای ایران صفوی، منافات با دوره‌بندی براساس ممالک محروسه ایران ندارد. مانند این است که در درون نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت‌های هشتم و نهم مقاله‌های جداگانه دارند. ایران صفوی نیز در عین این که تحت عنوانِ کلّیِ ممالک محروسه قابل تعریف است، متمایز از ایران افشاری و ایران قاجاری نیز هست. Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۵۶ (ایران) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: اولا من با نظر آرش موافقم. ثانیا فکر می کنم این نظرخواهی دچار بی سامانی شده و دو سه بحث بدجور درآمیخته. فکر نمی کنم کسی مخالف ساخت یک مقاله جدید باشد. شما اول این نظرخواهی را ببیندید و مقاله جدید را با هر نامی دوست دارید بسازید. بعدش بر سر نام آن به توافق برسیم. دست آخر برگردیم اینجا ببینیم چه مطالبی باید از این مقاله حذف شود. اشکال کار شما این است که خواستید هر سه یک جا و بر اساس ذهنیتی که برای دیگران مشخص نیست، با نظرخواهی پیش ببرید. این پیشنهاد را برای تسهیل کار شما نوشتم و نه اعمال نظر خودم. آن پرسشی هم که کردید که اگر بعد از ساخت مخالفت شود بیجاست و من را یاد بحثی که در وپ:گمب داشتیم می اندازد. این قدر از مخالفت در ویکی پدیا نهراسید. جسور باشید و نظر خودتان را تا حد امکان پیش ببرید. (البته معنای جسارت این نیست که الان به یکباره مطالبی را از این مقاله حذف کنید.) --سید (بحث) ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)پاسخ
@Sa.vakilian: آنچه که بالاتر نوشته بودید، قرابتی با نظر آرش ندارد. من از مخالفت در ویکی‌پدیا هراس ندارم اما از این که به جای استناد به منابع آکادمیک، مدام از عباراتی چون «بی‌اساس»، «بی‌حاصل» و «بی‌سامانی» بهره می‌برید، نگران می‌شوم. اگر نظرخواهی را ببندم، دیگر به دیدگاهِ غیرمستند و غیرمستدل شما توجهی نخواهم کرد. فعلاً نظرخواهی باز است. Benyamin-ln (بحث) ۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۸ (ایران) ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۸ (UTC)پاسخ
اینکه چه مطالبی در کدام مقاله بیاید، ربط چندانی به منابع آکادمیک ندارد چون این منابع می توانند دسته بندی های مختلفی را حمایت کنند. مثلا مقاله صفویه در ایرانیکا آیا کاملا همخوان با نظر شماست و اگر نباشد، آیا شما نظرتان را تغییر می دهید؟! همان طور که گفتم پیشنهاد بستن نظرخواهی را جهت پیشبرد کار شما دادم و اگر باز باشد هم برای من فرقی ندارد.--سید (بحث) ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۲۹ (UTC)پاسخ
@Sa.vakilian: ، @Benyamin-ln: معذرت میخواهم که در بحثتان دخالت می‌کنم اما اگر بنا بر ایجاد مقاله با نام ایران در دوره صفوی باشد دقیقا کدام دوره حکومت صفوی را شامل میشود صفویان در حکومت خود دو دوره فترت را از پس گذراندند (افغان‌ها و افشارها) پادشاهی تهماسب دوم و عباس سوم دوره دوم و پادشاهی اسماعیل سوم و مدعیان دیگر دوره سوم پادشاهی صفوی است. (حتی در دوره حکومت نادرشاه مدعیان سلطنت صفوی وجود داشتند) اگر بنا بر این است که ایران از لحاظ وضعیتی بررسی شود همان نام ایران صفوی بهتر است حداقل میدانیم شامل همه دوره ها میشود نه فقط یک دوره خاص.— این پیام امضانشده را Arsham1380 (بحثمشارکت‌ها) نوشته‌است.
@Arsham1380: این نظرخواهی، عمومی است و همه می‌توانند مشارکت کنند بنابراین دخالت در اینجا، عین صواب است خخخخ
دورهٔ اشغال تاج و تخت به دلیل شورش غلزایی‌ها، یک دوران موقت و ناپایدار بود. شاه تهماسب دوم در جایی بیرون از پایتخت مستقر بود و با جمع‌آوری لشکر، دوباره توانست پایتخت را بازپس‌گیرد. پایان رسمی دولت صفویه در ۱۱۴۸ ق./ ۱۷۳۶ م. بود؛ جایی که نادرخان افشار، تمام حاکمان و سرداران نظامی و رؤسای ایلات و کدخدایان را در دشت مغان جمع کرد و به عنوان شاه جدید انتخاب شد. (تنها شاه ایران که به صورت دموکراتیک انتخاب شد! هرچند که دموکراسی‌اش، دروغین باشد.)
Benyamin-ln (بحث) ۲ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۷ (ایران) ‏۲۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۷ (UTC)پاسخ

پایان رسمی

پایان رسمی حکومت صفویه به صورت رسمی در ۸ مارس سال ۱۷۳۶ میلادی مطابق با ۱۸ اسفند ۱۱۱۴ خورشیدی و ۲۴ شوال ۱۱۴۸ قمری به پایان رسید این دودمان توسط نادرشاه افشار برکنار شد حمله افغان ها به اصفهان پایان حکومت صفویه نبود. حتی بعد از مرگ نادرشاه و پادشاهی مدعیانی همچون سلیمان دوم و اسماعیل سوم دوره دوم پادشاهی صفوی است. Arsham1380 (بحث) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۳۶ (UTC)پاسخ

@Arsham1380: این مقاله، کلاً پرت است و غلط غولوط زیاد دارد. عجیب است که همچنان مقالهٔ خوبیده باقی مانده‌است! همین بالاتر در حال تفکیک کردنش هستم. هشتاد درصد مطالبش باید به جای دیگری برود. Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۴۳ (ایران) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۳ (UTC)پاسخ
خب این تفکیک نظر شخصی شماست!--سید (بحث) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۶ (UTC)پاسخ
@Sa.vakilian: به زودی، نظر شما هم خواهد شد :)) Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۵۷ (ایران) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۲۷ (UTC)پاسخ
Benyamin-ln، به هر حال خوشحال میشوم برای نظم در مقاله و بهتر شدن آن کمک کنم. Arsham1380 (بحث) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۱ (UTC)پاسخ
@Arsham1380: ان‌شاءالله اگر اجماع حاصل شود و سید را نیز راضی کنیم، مشابه کاری که در Qajar dynasty انجام شد و از درونش، Qajar Iran تفکیک شد، اینجا نیز برای صفویه و قاجاریه انجام خواهیم داد. به کمک شما هم نیازمندیم. Benyamin-ln (بحث) ۳۱ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۱۹ (ایران) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۹ (UTC)پاسخ

تبار صفویان

فیروز شاه زرین کلاه برخلاف تبلیغات فراوان به هیچ وجه کرد نبوده و اصالتاً از اعراب یمن و جنوب عربستان بوده است و در هیچ منبعی کرد و یا کردستانی ثبت نشده است و در کردستان فقط یک مبلغ دینی بوده است و علاوه بر کردستان در مناطق دیگر ایران مانند خراسان و آذربایجان و ... هم در رفت و آمد بوده است . کرد دانستن او کاملاً بی دلیل و مغرضانه می باشد و در همان اسنادی که ادعا می کنند در کردستان بوده و بعد به آذربایجان آمده بر عرب بودنش تاکید شده است . در اسناد ذیل کاملاً مشخص است : https://nbsh.basu.ac.ir/article_1140_e51efcaaadda9e1cf846a4314ece8633.pdf حسن یوسفی: دانشجوی دکترای باستان شناسی دوران اسلامی دانشگاه تربیت مدرس Turboratur (بحث) ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)توربراتورپاسخ


https://nbsh.basu.ac.ir/article_1140_e51efcaaadda9e1cf846a4314ece8633.pdf 5.62.248.73 ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۳۵ (UTC)turboraturپاسخ

اصالت دودمان صفویه

@Arsham1380 و Hamed 2127: سلام. تا زمان قاجار، اصل را بر این می‌گرفتند که دودمان صفویه، سید هستند. احمد کسروی در این مسئله تشکیک کرد و بعد از او هم چند محقق دیگر، نظر او را پذیرفتند. در سال‌های اخیر، اسنادی پیدا شده که سیادت صفویان را می‌تواند اثبات کند. در هر صورت، گرهٔ اول این است که برخی می‌گویند سیادت صفویان واقعیت دارد ولی برخی مخالف هستند. آن‌هایی که مخالف سیادت صفویان هستند، روی کُرد بودن یکی از اجداد صفویه دست گذاشته‌اند. (البته به نظر من، منافاتی ندارد یعنی ممکن است که هم سید بوده باشند و هم از یکی از اجدادشان کُرد شده باشد. اصولاً نژاد خالص، هیچ جای دنیا وجود ندارد.) یک عده دیگر هم کلاً بحث تُرک بودن را مطرح می‌کنند. پس به نظرم با دسته روبرو هستیم. اگر این سه دسته، به خوبی در مقاله تشریح شوند، شاید دیگر شاهد جنگ‌های ویرایشی نباشیم. Benyamin-ln (بحث) ۸ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۳ (ایران) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۰۳ (UTC)پاسخ

خیلی خودمانی و جمع‌وجور، طرح مسئله کردم تا بحث آغاز شود و مقاله را گسترش بدهیم. Benyamin-ln (بحث) ۸ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۴ (ایران) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: به شخصه با سیادت صفویان چندان موافق نیستم‌ (نوعی مشروعیت جعلی برای حکومتشان، همانند جعل مشروعیت غزنویان و سلجوقیان و ادعای اینکه با شاهان ساسانی و کیانی مرتبط بوده‌اند) مورخان متعددی این مسئله را رد کرده‌اند اما گمان می‌کنم وجودش در مقاله بد نباشد به هرحال ادعای خود صفویان است و بخشی از تاریخ. Arsham1380 (بحث) ‏
@Arsham1380: مقاله‌ای که آن آی‌پی سه چهار بار آدرسش را گذاشته، مقاله مهمی است. تحقیقات یک محقق ژاپنی هم جالب بود. به نظر می‌رسد که کفه ترازو به نفع سیادت سنگین‌تر است. البته این هم جزو مواردی است که هیچ‌وقت نمی‌توان نظر قطعی داد. Benyamin-ln (بحث) ۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۲۶ (ایران) ‏۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: پژوهشگران اروپایی چه بسا برتر و بهتر از پژوهشگران ژاپنی در زمینه تاریخی هستند. بنده خود دانشجوی تاریخ هستم و درس صفویان یکی از دروس تخصصی بنده بوده و در مورد سیادت صفویان پژوهش های بسیاری در دانشکده از ما خواسته شد در نهایت به این نتیجه رسیدیم که صفویان از جانب مادر سید بودند (خیرالنساء بیگم مادر شاه عباس) اما شجره سازی آن‌ها در مورد نسبشان به امامان شیعه جعل سازی مهمی در تاریخ بوده و دلیل آن کسب مشروعیت و جانشینی امام زمان در دوران غیبت. صفویان حتی اگر کرد هم نباشند از جمله تات های آذربایجان بوده‌اند (از شعر های شیخ صفی به زبان تاتی میتوان فهمید). البته شاهان این خاندان آثار باقی مانده از شجره خود را از بین برده و جعل کرده‌اند و تمامی آن‌ها نسبشان را به امامان شیعه میرسانند و ما در پایان از دوران صفوی و پیش‌تر هیچ سند موثقی برای شجره آن‌ها نداریم. Arsham1380 (بحث)
@Arsham1380: این را ببینید. Benyamin-ln (بحث) ۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۰ (ایران) ‏۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۰ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: درود. در مورد سیادت صفویان «کشفیات دارالارشاد اردبیل» و «یافته‌های دکتر سیدمسعود شاهمرادی» مدتها پس از بیجان شدن سید احمد حکم‌آبادی، بدست آمد و نظریات وی در مورد جعلی بودن سیادت صفویان را به چالش کشید، نباید از نظر دور داشت که حکم‌آبادی در این زمینه مقرضانه پژوهش می‌کرده‌است، خود وی از سیادت خود بیزار بوده‌است و احتمالاً اگر دستش می‌رسیده تمام عالم را از سیادت منقطع می‌نموده‌است! بنی هاشم به دلیل فرار از دست بنی امیه و بنی عباس به مناطقی می‌رفتند که صعب العبور باشد تا جانشان حفظ گردد، در این مناطق با بومیان می‌آمیختند و هیچ منافاتی ندارد که اختلاطی با کردها، ترکها، فارسها و … داشته باشند. مذهب را نیز با مذاهب، رسوم، آئینها و … محلی ترکیب کردند و در نهایت شیعه را برساختند، حکم‌آبادی جایگاهی بزرگ در نقد دین و تاریخ مشروطه دارد لکن در مورد سیادت صفویان، ادبیات فارسی، زبانشناسی، پاک دینی! و … نظریاتی به واقع شاذ و نچسب و مقرضانه دارد. با احترام Mahdi Mousavi (بحث) ‏۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۹ (UTC)پاسخ
@Mahdi Mousavi: سلام، بله موافقم. نویسندهٔ قهار و چیره‌دستی بود که می‌دانست چگونه مقصود خود را به کرسی بنشاند.
مقاله‌ای که لینکش را گذاشته‌ام، دقت و کیفیت پژوهش‌های اروپایی را نیز مورد تشکیک قرار داده که نکتهٔ مهمی است. ظاهراً شیخ صفی نیز شیعه بوده اما اظهار تشیع نمی‌کرده. ولی برخی با سانسور، سعی کرده بودند که وی را بر مذاهب دیگری معرفی کنند؛ پژوهشگران اروپایی نیز بدون این که چندوچون را بررسی کنند، صرفاً نقل قول کرده‌اند. اینجاست که فرق بین پژوهش‌های مختلف، مشخص می‌شود. Benyamin-ln (بحث) ۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۶ (ایران) ‏۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۶ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: مقاله را چند روز قبل خواندم به هر حال من با اضافه کردن بخش سیادت صفویان مشکلی ندارم اما در انتهای مقاله بازگو میکند که تبار صفویان همچنان در حاله‌ای از ابهام است و مقاله سعی دارد یکی از این منشاهای حدسی را به یقین تبدیل کند. فکر میکنم افزودن سه منشا برای آن‌ها (ایرانی، ترک، عرب) بهترین راه حل باشد همه نظرات بیان شود. Arsham1380 (بحث)
در کامنت اول هم همین را گفتم. البته اطلاق «منشأ عرب» را صحیح نمی‌دانم. اینکه شخصی سید باشد، او را از نژاد عرب محسوب نمی‌کنند. بحث بر سر داشتن/نداشتن سیادت است و این، منافاتی با ایرانی‌بودن ندارد. کما اینکه معتقدان به سیادت صفویه، ایرانی‌بودن صفویه را رد نمی‌کنند. تنها گروهی که بر سر مسائل نژادی، تعصب بسیار دارند، قائلان به ترک‌بودن صفویه است. که اتفاقاً، این ضعیف‌ترین فرضیه نیز هست. Benyamin-ln (بحث) ۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۷ (ایران) ‏۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۲۷ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: درود، بله حق با شماست. راستی شجره نامه صفویان هم نیاز به اصلاح کوچکی دارد باید نام شاه اسماعیل سوم به این شجره نامه افزوده شود.Arsham1380 (بحث)
الان درست یادم نمانده. در صفحه بحث همان مقاله، نَسَب دقیقش و خطوطی که باید ترسیم شود را بنویسید، من اضافه می‌کنم. Benyamin-ln (بحث) ۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۱ (ایران) ‏۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)پاسخ
نام‌هارا افزودم اما خطوط چندان دقیق نیست اگر میشود تصحیح کنید و مریم بیگم را به سلطان حسین وصل کنید. Arsham1380 (بحث)
✓ + کمی تمیزکاری :) Benyamin-ln (بحث) ۱۰ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۹ (ایران) ‏۲ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۹ (UTC)پاسخ

شاهان بدون صفحه

بلاخره وضعیت ایجاد صفحه برای شاه احمد، شاه حسین دوم و شاه محمد ابوالفاتح چه خواهد‌ شد. بنده چند وقتیست قصد ایجاد این صفحات را دارم منابع اندکی هم دارم اما بلاتکلیف مانده‌ام :/ Arsham1380 (بحث) ‏۳ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۸ (UTC)پاسخ

دو تای اول را که من گفته بودم که فارغ از این که شاه رسمی بوده‌اند یا نه، می‌توانند مقاله داشته باشند. Benyamin-ln (بحث) ۱۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۳۴ (ایران) ‏۴ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۰:۰۴ (UTC)پاسخ

سلطان حسین

شاه سلطان حسین ۳۰ سال سلطنت کرده اما در فهرست مدت سلطنت ۲۰ سال نوشته شده. Arsham1380 (بحث) ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۵ (UTC)پاسخ

نام مقاله

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.

@Benyamin-ln و Sa.vakilian: نظرتان چیست مقاله را از صفویان به شاهنشاهی صفوی تغییر نام دهیم. حکومت صفویان یک امپراتوری است و معادل ان در فارسی شاهنشاهی، حکومت‌های ساسانی و هخامنشی نیز با عنوان شاهنشاهی نوشته شده‌اند و این تغییر نام باعث برجسته شدن این سلسله در میان سلسله‌های اسلامی و نشان‌دهنده جایگاه ان است. خاندانی ایرانی تبار که پس از ۹۰۰ سال ایران را یک پارچه کردند. علاوه‌بر این بلند مدت ترین دوره حکومت را در میان سلسله‌های اسلامی داراست. Arsham1380 (بحث) ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۳۲ (UTC)پاسخ

این مقاله، نیازی نیست نامش عوض شود. بلکه مقاله‌ای جدید برای حکومت صفویه باید ساخته بشود. نظرخواهی‌اش همین بالا است. Benyamin-ln (بحث) ۱۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۱ (ایران) ‏۱۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۵۱ (UTC)پاسخ
مقاله هنوز ساخته نشده در ثانی مقاله ساخته شود تفکیک دودمان از حکومت و دولت است بنده نگفتم مقاله تفکیک نشود بلکه از تغییر نام بخش دودمان آن سخن گفتم یعنی شاهنشاهی صفویان Arsham1380 (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)پاسخ
من با اینکه مقاله به پادشاهی صفوی تغییر نام یابد موافقم. اما دقت بفرمایید که قبل از اسلام تعبیر شاهنشاهی به کار می رفته چون چندین شاه و یک شاه شاهان وجود داشته. اما ایران جدید ، بخصوص پس از اقدامات شاه عباس، تنها یک شاه داشته و نباید نامش را شاهنشاهی نهاد. فکر نمی کنم منابع معتبر نیز چنین کرده باشند.--سید (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۹ (UTC)پاسخ
@Sa.vakilian: درود پادشاهی صفوی هم نام مناسبی است. Arsham1380 (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)پاسخ
شاهنشاهی یک تعبیر جدید است که احتمالاً از دوره پهلوی رونق گرفت. Benyamin-ln (بحث) ۱۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۵ (ایران) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: درود، بنده منتظر آغاز تفکیک مقاله هستم بلاخره این بحث به کجا رسید. Arsham1380 (بحث) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC)پاسخ
@Arsham1380: آمار مشارکت در نظرخواهی، کم است بنابراین فعلاً نمی‌توان اجماع را متصور بود. Benyamin-ln (بحث) ۱۹ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۲ (ایران) ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۵۲ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: من فکر کنم مهمترین مخالف بودم. به نظرم این صفحه را بکنیم یک صفحه ابهام زدایی و دو مقاله اصلی پادشاهی صفوی و دودمان صفویان را بسازیم و مطالب مقاله را بین آنها تقسیم کنیم. به نظرم فعلا شما آن دو مقاله را با کپی کاری از این بساز بعدش راحت تر می شود موافقت دیگران را برای انتقال مطالب از مقاله جلب کرد.--سید (بحث) ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۳۶ (UTC)پاسخ
بسیار خب. شروع می‌کنم. Benyamin-ln (بحث) ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۴۶ (ایران) ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۶ (UTC)پاسخ

ساختار دو مقاله جدید

@Benyamin-ln: پیشنهاد می کنم قبل از انتقال مطالب برای جلوگیری از چندباره کاری، اول ساختار دو مقاله جدید را بحث بگذارید و به اجماع برسیم بعدش اقدام بفرمایید. لذا لطفا تا زمان نتیجه گیری مقاله را به نام سابقش برگردانید و چیزی را حذف نکنید.--سید (بحث) ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۱۵ (UTC)پاسخ

@Sa.vakilian: مطالب دو مقاله را هنوز تغییری نداده‌ام. برچسب {{در دست ساخت}} هم گذاشته‌ام که کاربران متوجه باشند که تغییر و تحولاتی در دست انجام است. «دودمان صفویان» پیشنهاد خودتان بود. الان صفویان تبدیل به یک صفحهٔ ابهام‌زدایی شده‌است. Benyamin-ln (بحث) ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۴۷ (ایران) ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)پاسخ
پیشنهاد کردم ساختار مورد نظرتان را اینجا به بحث بگذارید.--سید (بحث) ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۲۲ (UTC)پاسخ
@Sa.vakilian: بسیار خب، شروع کنیم. @Arsham1380: شما هم لطفاً به این ریسه بپیوندید. دفعه بعدی پینگ نخواهم کرد چون همگی، مقاله را در فهرست پیگیری داریم.
در حال حاضر، محتوای هر دو مقاله عین هم است. بنابراین، از هر کدام، بخش/بخش‌هایی را باید حذف کنیم. من ابتدا از همین مقاله دودمان صفویان شروع می‌کنم. پیشنهادم این بود و هست که بخش‌های ۳ تا ۱۱ به‌کلی حذف شده و بخش شماره ۲ هم در چند پاراگراف کوتاه خلاصه شود. Benyamin-ln (بحث) ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۲۱ (ایران) ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۱ (UTC)پاسخ
درود گمان می‌کنم بهتر است در مقاله دودمان اصالت سید بودن صفویان هم‌چنین ادامه حکومت در دوران زند هم نوشته شود. جعبه اطلاعات را هم تغییر خواهم داد. Arsham1380 (بحث) ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۰۹ (UTC)پاسخ

ساختار فعلی:

۱ خاندان صفویان
   ۱.۱ اصالت کردی
   ۱.۲ اصالت آذری
۲ زمینه و پایه‌گذاری
۳ تأسیس و تثبیت
۴ صفویان در اوج قدرت
۵ ضعف و سرنگونی
   ۵.۱ سرنگونی و فروپاشی
۶ شاهان صفوی و دوران سلطنت

نخستین اشکال این ساختار نداشتن بخشی برای «دودمان صفوی از شیخ صفی تا شیخ حیدر» است. بعدش یک بخش باید برای دوره حکومت باشد. ساختار پیشنهادی من به صورت زیر است:

۱ تبار خاندان صفویان
   ۱.۱ اصالت کردی
   ۱.۲ اصالت آذری
۲ صفویان پیش از حکومت
   ۲.۱ شیخ صفی و تأسیس طریقت صفوی
   ۲.۲ شیخ صفی تا شیخ جنید
   ۲.۳ شیخ حیدر و تأسیس نیروی قزلباش
۳ برپایی حکومت صفوی
   ۳.۱ زمینه
   ۳.۲ شاه اسماعیل و پایه‌گذاری حکومت صفوی
   ۳.۳ ایجاد قلمرو ملی شیعی «ممالک محروسه ایران»
۴ تثبیت و آشوب
   ۴.۱ شاه طهماسب
   ۴.۲ نزاع میان جانشینان شاه طهماسب
۵ شاه عباس؛ صفویان در اوج قدرت
   ۵.۱ سیاست داخلی
   ۵.۲ سیاست خارجی
   ۵.۳ سیاست اقتصادی
   ۵.۴ سیاست فرهنگی و اجتماعی
۶ ضعف و زوال
   ۶.۱ شاه صفی
   ۶.۲ شاه عباس دوم
   ۶.۳ شاه سلیمان
۷ سرنگونی 
   ۷.۱ شاه سلطان حسین
   ۷.۱ صفویان متأخر
۸ فهرست دودمان صفوی
۹ نتایج و آثار حکومت صفوی

مقاله دیگر با عنوان ایران در دوره پادشاهی صفوی به تاریخ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران در عصر صفوی می پردازد. @Benyamin-ln: @Arsham1380،‏ Aryzad و آرش: اگر دوستان نظری دارند بفرمایند.--سید (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۱۰ (UTC)پاسخ

@Sa.vakilian: درود مقاله هنوز کامل نشده بنده چنین چیزی را در نظر دارم البته میخواهم بخش های دیگری به آن اضافه کنم از جمله اخرین صفویان از تهماسب دوم تا محمد دوم و صفویان هند که بخشی از شاهزادگان این دودمان در هند هستند. Arsham1380 (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۴۳ (UTC)پاسخ
موافقم.--سید (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۴۷ (UTC)پاسخ
فهرست شاهان هم باید به صفحه مخصوص خود منتقل شود که در حال حاضر چنین صفحه‌ای وجود دارد اما کامل نیست. فکر میکنم در این مورد باید با جناب سهند صحبت کنید. Arsham1380 (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۰۷ (UTC)پاسخ
این تقسیم بندی رو مناسب می دونم. فقط بخش هایی مربوط به همسران و شاهزادگان و نحوه زندگی اون ها هم به مقاله اضافه بشه. یک بخش مختصر (در حد چهار، پنج بند) هم در رابطه با تاریخ سیاسی صفویان در این مقاله نوشته بشه بد نیست. Aryzad (بحث) ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۷ (UTC)پاسخ

بلاخره وضعیت این دو مقاله چه خواهد شد همین گونه رها شده‌اند. Arsham1380 (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)پاسخ

  • من با سبک House of Romanov موافق‌ترم. آن چیزی که سید پیشنهاد داده، خیلی مفصل است و با مطالبِ آن یکی مقاله، همپوشانی ایجاد خواهد کرد. اصلاً همان است، فقط عنوان‌هایش عوض شده. در مقاله دودمان، ما می‌خواهیم ببینیم این سلسله چطور بر ایران حاکم شد و چطور حکومت را از کف داد. «سلسله» مهم است. پادشاهان دیگر خیلی موضوعیت ندارند. Benyamin-ln (بحث) ۲۷ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۹ (ایران) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۰۹ (UTC)پاسخ
@Benyamin-ln: این کجایش همان است، جز مورد شاه عباس! آن مقاله اصلا ساختار و مطالب دیگری دارد از جمله اقتصاد عصر صفوی (کشاورزی، تجارت و صنعت)، سیاست داخلی و نظام اداره، سیاست خارجی (جنگ ها، استعمار و ...)، هنر و ادبیات (سبک اصفهانی)، عمران و شهرسازی، دانش (مکتب اصفهان) و دین و مذهب. اگر فکر می کنید همان است، من این طور استنباط می کنم که جسارتا درک تفصیلی از آنچه آن مقاله قرار است باشد، ندارید.--سید (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۲۳ (UTC)پاسخ

ساختار مقاله ایران صفوی: ساختار فعلی:

۱ خاندان صفویان
   ۱.۱ اصالت کردی
   ۱.۲ اصالت آذری
۲ زمینه و پایه‌گذاری
۳ تأسیس و تثبیت
۴ صفویان در اوج قدرت
۵ ضعف و سرنگونی
   ۵.۱ سرنگونی و فروپاشی
۶ شاهان صفوی و دوران سلطنت

نخستین اشکال این ساختار نداشتن بخشی برای «دودمان صفوی از شیخ صفی تا شیخ حیدر» است. بعدش یک بخش باید برای دوره حکومت باشد. ساختار پیشنهادی من به صورت زیر است:

۱ زمینه:وضعیت فلات ایران در پایان سده نهم
   ۱.۱ وضعیت سیاسی
   ۱.۲ وضعیت اقتصادی
   ۱.۳ وضعیت فرهنگی و مذهبی
۲ عوامل تأسیس حکومت صفوی
   ۲.۱ خاندان صفوی
   ۲.۲ ترکمان های آناتولی
   ۲.۳ ...
۳ برپایی حکومت صفوی
   ۳.۱  شاه اسماعیل و پایه‌گذاری حکومت صفوی
   ۳.۲ ایجاد قلمرو ملی شیعی «ممالک محروسه ایران»
   ۲.۳ یکپارچه سازی نظام سیاسی و اداری
۴ ساختار حکومتی پیش و پس از اصلاحات شاه عباس
   ۴.۱ دربار
   ۴.۲ ساختار قضایی
   ۴.۳ ساختار اجرایی
   ۴.۴ ساختار نظامی
   ۴.۵ تقسیمات کشور
۵ سیاست داخلی
   ۵.۱ سیاست مذهبی
   ۵.۲ سیاست قومیتی
   ۵.۳ سیاست فرهنگی و اجتماعی
   ۵.۴ سیاست اقتصادی
۶ سیاست خارجی
   ۶.۱ رابطه با عثمانی
   ۶.۲ رابطه با گورکانیان
   ۶.۳ رابطه با اروپاییان
   ۶.۴ رابطه با ازبکان و دیگر اقوام همسایه
۷ اجتماع ایران
   ۷.۱ اقوام محلی و بومی
   ۷.۲ طوایف قزلباش
   ۷.۳ اقشار اجتماع
   ۷.۴  ساختار ارتباطی
۸ اقتصاد ایران
   ۷.۱ عصر دریانوردی و مرکانتیلیسم
   ۷.۲ کشاورزی
   ۷.۳ صنعت
   ۷.۴ تجارت
۸ دین و مذهب
   ۸.۱ تغییر مذهب رسمی
   ۸.۲ تشیع، مهاجرت علمای لبنان
   ۸.۳ تصوف
   ۸.۴ مذهب در زندگی روزمره
۹ علم و دانش
   ۹.۱ تعلیمات دینی
   ۹.۲ حکمت و فلسفه
   ۹.۳ مکتب اصفهان
   ۹.۴ سایر دانش ها
۱۰ هنر و ادبیات
   ۹.۱ شعر، سبک اصفهانی
   ۹.۲ معماری، شیوه اصفهانی
   ۹.۳ سایر هنرها، خاتم کاری و...
۱۱ عمران و شهرسازی
   ۹.۱ راه و کاروانسرا
   ۹.۲ قنوات
   ۹.۳ شهرها
   ۹.۴ استحکامات نظامی
۱۲ نتایج

--سید (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۰۴ (UTC)پاسخ

تنها مقاله دودمان ها که در ویکی انگلیسی برگزیده است en:House of Plantagenet می تواند مبنای ساختارسازی قرار گیرد.--سید (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۳۷ (UTC)پاسخ

مقاله ایران صفوی باید به شیوه حکومت‌داری بپردازد و ما در دودمان صفوی فقط و فقط به خاندان صفوی میپردازیم از آغاز تا پایان نظر سید برای بخش بندی دو مقاله کامل و جامع است در ثانی صفوی مهم‌ترین بخش تاریخ اسلامی ایران است و مقاله ان باید خوبیدگی لازم را داشته باشد. Arsham1380 (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)پاسخ

@Sa.vakilian: چه خوب که یک نمونهٔ برگزیده در ویکی انگلیسی موجود است. موافق هستید که اینجا را هم مثل en:House of Plantagenet جلو ببریم؟ تمام آن مقاله دربارهٔ خط جانشینی و نحوهٔ تعویض پادشاهان و چگونگیِ وراثتِ تاج‌وتخت است. Benyamin-ln (بحث) ۲۸ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۰ (ایران) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۰ (UTC)پاسخ
البته دودمان را باید از سر تا تهش دید و نه فقط در دوره حکومت. ضمنا با این رویکرد مطالب مربوط به دوره «تأسیس، اوج و زوال هم ذیل عنوان تاریخچه حکومت صفوی» به عنوان یک بخش به همان مقاله ایران صفوی باید اضافه شود. یعنی مقاله اصلی جایگزین مقاله کنونی صفویان ، در واقع آن مقاله خواهد شد و مقاله دودمان یک مقاله فرعی محسوب می شود.--سید (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۳ (UTC)پاسخ
موافق Benyamin-ln (بحث) ۲۸ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۷ (ایران) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۲۷ (UTC)پاسخ
موافق Arsham1380 (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)پاسخ

صفی میرزا یا شاه صفی سوم

منابع را مطالعه می‌کردم متوجه شدم یکی از پسران سلطان حسین به همراه تهماسب میرزا از اصفهان خارج شده و به کرمانشاه رفته پس از چند ماه حکومت کشته شده‌‌. مولف عالم آرای نادری نسب این شاهزاده را اصل می‌داند (این شاهزاده با صفی میرزای خر سوار و صفی میرزای سوم دروغین اشتباه گرفته نشود) از انجایی که مولف در دربار تهماسب دوم و نادر حضور داشته بسیاری از وقایع را دیده و شنیده بنابراین منبع معتبری محسوب می‌شود هم‌چنین که نویسنده به حکومت افشار گرایش داشته و نوشته هایش در مورد صفویان بی طرف است. حوزه حکومتی این شاهزاده کرمانشاه و همدان بوده Arsham1380 (بحث) ‏۱۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۲۷ (UTC)پاسخ

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (اکتبر ۲۰۱۹)

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۵ پیوند خارجی موجود در دودمان صفویان را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۲ (UTC)پاسخ

تبار صفویه

بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.

این صفحه کلا بر مبنای دروغ و نفرت پراکنی و تاریخ سازی برای اقوام بی هویت صورت گرفته است این خاندان ترک تبار بوده و مسکن اصلی آنها اردبیل بوده است که اجداد شیخ صفی اردبیلی به قولی برای تبلیغ و به قولی برای تبعید به سرزمین ترکیه کنونی رفته بودند و در نهایت به زادگاه خویش آذربایجان بازگشتند. ادعای اینکه شاه اسماعیل از بدو تولد دوزبانه بوده واقعا مصحک و احمقانه است و زایده ذهن مریض و فاشیست اشخاص معلوم الحال است واینکه اصالت کردی داشته اند ابلهانه و سعی در تاریخ سازی اکراد بی هویت می باشد Babak khoram (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۶ (UTC)پاسخ

@Babak khoram: اصل نصب خاندان صفوی حتی اگه به اذربایجان هم بازگردد تات بوده‌اند اشعار شیخ صفی گویای این حال است. بهتر است ذهن فاشیستی خود را از این تحریفات پاکسازی کنید اینجا ویکی پدیا است پیج های اینستاگرامی نیست که هرچه میخواهید بنویسید و ما قبول کنیم. Arsham1380 (بحث) ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۰۲ (UTC) ارتباط زبان ترکی با واژه تات بی اساس بوده و هیچ سندی جز اظهارات بی پایه کسروی ندارد متاسفانه هر بچه فاشیستی اینجا برای ما تاریخدان شده با وجود امثال شماها و تحریف سازمان یافته ویکی پدیای فارسی هیچ وزن وارزشی برای ویکی پدیا وجود ندارد و پاسخگویی به موجودات بی ارزش را لازم نمیبینم — این پیام امضانشده را Babak khoram (بحثمشارکت‌ها) نوشته‌است.پاسخ
@Babak khoram: بهتر است ابتدا شیوه سخن گفتن با سایر کاربران را بیاموزید. باز هم میگویم اینجا ویکی پدیاست اگر منبعی برای حرف‌هایتان دارید در بطن مقاله جای دهید اگر هم منبعی ندارید مقاله را دست‌کاری نکنید. Arsham1380 (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۷ (UTC)پاسخ

چون اقوام غیر ترک در بعد از اسلام در ایران ، عمدتاً اقوام درجه چند و رعیت بی ارزش محسوب می شدند و اکثر حکومت های بعد از اسلام ایران ترک بودند (کیداریان ،قره خانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، اتابکان ، ایلخانان ، سالاریان ، چوپانیان، ،قره قویونلوها، آق قویونلو ها ، تیموریان ، صفویان، افشاریان و قاجاریان و ده ها حکومت محلی دیگر )، امروزه این تبدیل یه عقده برای اقوام غیر ترک در ایران شده است ، واینان سعی در تحریف و سانسور و وارونه نویسی تاریخ و ساخت هویت و دادن سهم برای خودشان هستند !!! . صفوی ها اولاً غیر ترکها را اصلاً آدم فرض نمی کردند ، و ثانیاً صفویان ، غیرترک ها را که تاجیک می نامیدند کاملاً غیرمعتمد می دانستند ، تاجیک ها حق شرکت در جنگ ها را نداشتند (احتمال خیانت در جنگ وجود داشت ، همچنانکه در جنگ قاجاریان با روسیه خیانت تاجیک ها باعث جدایش قفقاز از ایران شد ) و فقط ترک ها حق جنگ داشتند ، اولین بار در زمان شاه عباس از غلامان تاجیک و گرجی و ... در ارتش استفاده می شود و تازه آنهم بعنوان پیاده نظام ! ، چون غیرترک ها حق نداشتند مانند ترک ها سوار اسب باشند و باید مانند غلامان و نوکران در سطح پایین تر بودند و زیر پای ترکان . فارس و کرد و ... دانستن صفویان آنقدر خنده دار و مسخره است که اگر این را به خود شاه اسماعیل بگویند از خنده روده بر می شود . Turboratur (بحث) ‏۲۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)پاسخ

@Turboratur: اکثر سربازان ترک بودن چون با ورود ترکان به ایران دیوان‌سالاری های موجود از بین رفت و حکومت ها توانایی سربازگیری نداشتن. در نتیجه تنها می تونستن با قبایل کوچ‌رو (که مردانشون سرباز متولد می شدن) متحد بشن ‌تا بتونن به مناطق مختلف لشکرکشی کنن. و بزرگترین گروه های کوچ‌رو فلات ایران هم ترک ها بودن و باقی اقوام اکثرا یکجانشین بودن یا تعدادشون برای لشکرکشی کافی نبوده. اصولا در شهرها ترکی وجود نداشت و ترک ها همه در دشت ها و در قبایلشون زندگی می کردن. دلیل نفرت عثمانی های ترک زبان از ترک ها هم همین بود. چون عثمانی تلاش می کرد یک امپراتوری شهرنشین باشه و وجود قبایل ترک مشکلی در این راه بود.
به هر حال این استدلال ها اینجا ارزشی نداره. تنها می تونید با منابع معتبر پرتعداد ثابت کنید دیدگاهتون در اکثریت قرار داره تا بتونید اون بخش رو پاک کنید که البته از اونجایی نوشته های فعلی تقریبا در همه منابع معتبر پذیرفته شدن، به نظر نمیاد توانایی این کار رو داشته باشید. Aryzad (بحث) ‏۲۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۷ (UTC)پاسخ
بروید ویکی انگلیسی را ببینید چقدر سر این بحث های بی ارزش وقت و انرژی تلف شده. هر کس منبع معتبر دارد ما استفاده می کنیم و بحث بیشتر هیچ لزومی ندارد.--سید (بحث) ‏۲۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)پاسخ

مغشوش بودن صفحه

با توجه به اینه این صفحه به هیچ وجه مستند نیست وبر پایه خزعبلات نگاشته شده و ایرادات اساسی دارد که با ابتدایی ترین اصول و وقایع تاریخ مغایرت دارد ونیز سندهای ارائه شده مضحک و تحریف شده میباشند ونیز بسیار متناقض است مثلا به این جمله دقت کنید شاهان صفوی ترک زبان بودند به جز شاه اسماعیل اول که از بدو تولد دوزبانه بوده و به زبان فارسی شعر می سروده جهت اینکه ماجرا لوس تر و مضحکتر نشود پیشنهاد ابطال این صفحه را دارم Babak khoram (بحث) ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۳ (UTC)پاسخ

ما اینجا نمی خواهیم نظر شخصی بدهیم . چنانچه منبع معتبری برای حرفتان دارید اینجا ارائه دهید، وگرنه سخن شما هم از منظر دیگران از همان جنس است که خود فرموده اید.--سید (بحث) ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۱ (UTC)پاسخ