تولدی دیگر (کتاب شجاعالدین شفا)
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
این نوشتار به ویراستاری نیاز دارد. لطفاً تا جایی که ممکن است آن را از نظر دستور زبان، شیوه نگارش، املا و انشا بهتر کنید. |
در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. |
برخی از منابع فهرستشده در این مقاله ممکن است معتبر نباشند. |
لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای مورد استفاده در ویکیپدیا نیست. |
تولّدی دیگر یک کتاب از شجاعالدین شفا در نقد ادیان ابراهیمی است. این کتاب از کتابهای ممنوعالانتشار در ایران است. وی در این کتاب، کتابهای مقدس ادیان ابراهیمی را از نگاه یک انسان دینناباور به چالش میکشد.
پیشزمینه و اهداف نویسنده[ویرایش]
این بخش خالی است. شما میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
ساختار کتاب[ویرایش]
این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
نویسنده سخن خود را با ذکر این مسئله آغاز میکند که کتاب در آخرین سال یک هزاره نوشته شدهاست و امیدوار است همچنان که مردمان در پایان هر سال به حسابرسی مالی خود میپردازند، بتواند به حسابرسی تاریخی تمدن ایرانی بپردازد. به اعتقاد او، هزارهای که به پایان میرسد، هزاره ورشکسته تاریخ ایران است.
شجاعالدین شفا کشورها را از نظر پیشرفتگی به سه دسته پیشرفته، عقبمانده و در حال پیشرفت طبقهبندی میکند. اما معتقد است در میان این کشورها ایران و اسرائیل دو استثنا هستند: [۱]
در این میان تنها دو کشور اسرائیل و ایراناند که در شرایط برزخ کنونی خویش با این معمای حل نشده رویارویاند که همچنان با هویتهای خاخامی و آیتاللهی در درون پیلهای که به دور خویش تنیدهاند باقی بمانند، یا سر از غار اصحاب کهف برآورند و به صورت کشورهایی مترقی پا به هزاره تازهای گذارند که در آن منطقه جایی برای خاخام و آیتالله وجود نمیتواند داشته باشد.
شجاعالدین شفا هدف خود را از نگارش کتاب آشنا نمودن نسل آینده از واقعیت کلی در مورد ادیان بیان میکند. وی در بخش اول از کتاب خود به توضیح مفهوم «خدا» در آئینهای توحیدی میپردازد. او تصویری که از خدا در کتابهای مقدس یهودیان، مسیحیان و مسلمانان آمدهاست را بازگو میکند و به تفاوتهای آنها اشاره مینماید. وی سپس در مورد مفهوم پیامبران در این ادیان به نگارش میپردازد. او با ذکر بخشهایی از تورات و قرآن که در مورد سرگذشت پیامبران است به تفاوتها و گاه تناقضهایی که این شخصیتها در کتابهای مقدس یهودیان و مسلمانان دارند اشاره میکند. او شرح نگارش کتابهای مقدس این ادیان را از منظر تاریخی بیان میکند. وی سپس به نحوه آفرینش جهان در این کتابها میپردازد و آن را یک اسطوره مینامد. نویسنده در ادامه به نقش ایران و مذاهب کهن ایرانی در آنچه که او پیدایش مذاهب توحیدی مینامد میپردازد. در بخشهای بعدی شفا در مورد زندگی پس از مرگ و قوانین اجتماعی این ادیان و شباهتها و تفاوتهای آنها در این مذاهب مینویسد. وی سپس به ریشهیابی تاریخی این مسئله میپردازد که چرا اصلاً مفاهیمی همچون «خدا» که ادیان به آن پرداختهاند، پدید آمدهاند. او به حس ترس به عنوان یکی از عوامل اشاره میکند. او در فصل «مذهب فردا» عرفان ایرانی را مورد تأیید قرار میدهد: [۲]
برترین خصیصه این خدایجویی عرفان ایرانی، جهانی بودن مطلق آن است. عارف پارسی خدا را در مقامی بالاتر ازجداییهای کنیسه و کلیسا و مسجد میجوید و به خلاف انحصارطلبی خاخام و کشیش و مفتی او را متعلق به همه و همه را متعلق به او میشمارد. به همان اندازه در خرابات مغان نور خدا میبیند که در محراب کلیسا و در رواق مسجد میبیند و ندای این خدا را با همان رسایی در میکده میشنود که میتواند در صومعه بشنود.
با این حال، او تأکید میکند که بازگشت به آئین زرتشتی یا به گرایشهای عرفانی برای ایران یا جهان هزاره سوم نه واقعبینانه است و نه منطقی.[۳]
نقدهای نگاشته شده بر آن[ویرایش]
پس از انتشار کتاب، نقدهایی بر آن توسط نویسندگانی در ایران، آمریکا و آلمان نوشته شد. از جمله نشریات ره آورد و ایرانشهر در لوس آنجلس، مهرگان در واشینگتن و کاوه در مونیخ نظر تعدادی از این منتقدان را پوشش دادند. علاوه بر این در داخل ایران کتابهای زیر به عنوان نقدی بر کتاب تولدی دیگر به چاپ رسید:
- دین ستیزی نافرجام، سیدمصطفی طباطبایی، نقدی بر کتاب تولدی دیگر شجاعالدین شفا
- نقد بر تولدی دیگر، پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی
- هزار تقلب دیگر از شجاع الدین شفا در تولدی دیگر، مهدی چهلتنی، محمد لامعی، انتشارات نامک، ۱۳۸۴ شابک ۹۶۴-۶۸۹۵-۳۸-۷.
- دروغ و خیانت در علم و دیانت، شجاع الدین شهنواز، تهران: انتشارات مریم پورزند وکیل، ۱۳۸۴، شابک ۹۶۴-۹۳۱۶۹-۷-۳
ایرادات منتقدان[ویرایش]
منتقدان از چند جنبه کتاب تولدی دیگر را مورد نقد قرار دادهاند. برخی از این منتقدان پیشینه اسلامی و دو نفر از آنها یعنی منوچهر خوبان و میترا مقبوله پیشینه یهودی دارند. در این میان تنها نقد فرهاد بهبهانی به صورت سکولار نوشته شدهاست.
اتهام عدم رعایت بیطرفی[ویرایش]
میترا مقبوله تقسیمبندی آریایی و سامی ادیان توسط شفا را یادآور ملیگرایی افراطی برخی نویسندگان ایرانی و آلمانی میداند. به گفته او شفا زشتترین و قشریترین جنبههای این ادیان توحیدی (سامی) را با عمیقترین زیباترین و عرفانیترین جنبههای ادیان ایرانی و آئینهای آریایی مقایسه کردهاست که از نظر او نشانه جانبداری و حمله یک طرفه به ادیان توحیدی است. به گفته مقبوله این کار شفا، نسل جدید را به سوی خود شیفتگی و پی ورزی کور کورانه میهنپرستی افراطی و تعصبات دیرین دینی سوق میدهد. مقبوله لحن شفا را یهودی ستیزانه میداند، ولی با این حال معتقد است کتابهایی مانند «تولدی دیگر» به دلیل کلنجارهای سازندهای که در ذهن خواننده ایجاد میکنند نباید مورد تحریم قرار گیرند.[۴]
منوچهر خوبان نیز این کتاب را یهود ستیز میداند. به اعتقاد او علت اینکه این کتاب به وفور در ایران یافت میشود این است که جنبه یهود ستیز آن بر جنبه اسلامستیز آن تفوق دارد.[۵]
بهبهانی به مانند شفا معتقد به جستجوی علل عقب ماندگی ایران است؛ ولی برخلاف شفا «چاره کار را در تعریف و تمجید فراوان از ایران و ایرانی و ایرانیت و شرح مفصل شکوفایی ایران باستان و فحش به اسلام و مسلمانی و اصولاً دیانت» نمیبیند. بهبهانی معتقد است باید با بررسی عوامل جغرافیایی، حوادث تاریخی و شیوههای حکومتی در ایران علل عقب ماندگی را یافت. به گفته او ستایش از دستاورد و فرهنگ ایرانی هیچ مشکلی را حل ننمودهاست.[۶] بهبهانی با ذکر این مطلب که یکی از شرطهای وطن دوستی واقع بینی است، به نقل قولی از شفا دربارهٔ ایران باستان اشاره میکند:
ایرانی که عرب در سالهای ۱۳ تا ۳۶ هجری تحویل گرفت یکی از چهار امپراطوری صدر نشین جهان با اعتباری سیاسی و رونقی اقتصادی و شکوهی فرهنگی بود
و با ذکر نقلی از سعید نفیسی و کریستین سن، جامعه ساسانی را دچار مشکلاتی متعدد توصیف میکند و ادعای شفا را در مورد ایران قبل از اسلام غیر واقع بینانه مییابد.پنج نقد صص ۱۳۷–۱۳۹</>
مصطفی طباطبایی در نقد این گفته شفا به بخشهایی از کتاب ایران در زمان ساسانیان (کریستین سن) اشاره میکند که در آن گفته شده «تعدیات و جنگهای او [خسرو پرویز] کشور را فقیر کرد و شکستهای سنوات آخر جنگ ایران و روم ضربه هولناکی بر این کشور وارد آورد.» و اغتشاش و فساد در امور ایران بعد از خسرو پرویز علت از میان برداشته شدن دولت ساسانی توسط قوم عرب است.[۷]
اشتباه در نقل و قولهای تاریخی[ویرایش]
- بهبهانی بخشی از نقد خود را با نام مستندات به ذکر کموکاستی های شیوه منبع دادن نویسنده اختصاص میدهد. به عنوان مثال در مورد یکی از این نقل قولها بهبهانی معتقد است شفا به صورت ترکیبی از آرا خود و مطالب موجود در منبع اصلی «به تناسب اهداف خاص خود» آنها را ارائه دادهاست. از نظر بهبهانی میبایست گفتاوردها را در گیومه آورد و آن را از متن اصلی تمیز داد.[۸]
- شفا با بیان تغییر موضع عبدالحسین زرین کوب در کتاب کارنامه اسلام نسبت به کتاب قبلیش دو قرن سکوت -در مورد نقش اسلام و مسلمانان در ایران - وی را به «دوگانگی»، «غرض ورزی» و «عدم واقع بینی» متهم میکند و مینویسد:
کتاب کارنامه اسلام در آستانه انقلاب ولی فقیه انتشار یافت.
[۹] بهبهانی این کار وی را منصفانه نمیخواند[۱۰] و مصطفی طباطبایی اشاره میکند که چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۴۸ منتشر شدهاست.[۱۱]
- شفا مینویسد
طبق روایات اسلامی، خانه کعبه پیش از آفرینش کاینات ساخته شده بود
مصطفی طباطبایی اینکه چنین چیزی در روایات اسلامی آماده باشد را زیر سؤال میبرد و مدرک نیاوردن شفا را دلیلی بر حدیثسازی او میگیرد.[۱۳]
- شفا در مورد مذاهب ایرانی مینویسد «معجزه که در هر سه آئین توحیدی یهودی از آن به صورت گستردهای بهره گرفتهاند ولی در آئینهای توحیدی غیر یهودی جایی ندارد.» علاوه بر این او ادعا میکند زردشت نه از طریق وحی بلکه از طریق اندیشه و ادراک به شناخت رسید (تولدی دیگر صفحه ۴۶۷).
مهدی چهل تنی این ادعای شفا را در تعارض آشکار با معجزهٔهای نقل شده از زردشت در کتابهای وندیداد، تاریخ تمدن ویل دورانت و تاریخ ادیان جان ناس میداند.
در صفحه ۴۶ از تولدی دیگر شفا مینویسد: «جهان ایرانی نیز در همین مدت [مدت ظهور ادیان یهودی، مسیحی و اسلام] سه آئین بزرگ میترایی، زردشتی و مانوی را عرضه کرد که هر سه مذهبی توحیدی بودند.»
چهل تنی با ذکر نقل قولی از تاریخ تمدن ویل دورانت بیان میدارد که میتراییسم مذهبی بت پرستانه و نه توحیدی بودهاست:
در آن هنگام که زردشت در میان اجداد پارسیان و مادیان ظهور کرد، دریافت که مردم جانوران و زمین و آسمان و نیاکان خود را میپرستیدند. بزرگترین خدایان در دین پیش از زردشتی، میترا خداوند خورشید و آناهیتا ماده خدای سرزمین حاصل خیزی و حومه گاو خدایی بود که مرده و دوباره زنده شد. (ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد اول صفحه ۵۳۷)
به عقیده مهدی چهل تنی، شفا در سراسر کتاب تولدی دیگر سعی میکند با تحریک احساسهای وطنی و سود بردن از تمایلات ضّد یهودی واقعیتهای تاریخ را معکوس کند.[۱۴]
تحریف آیات قرآن[ویرایش]
شفا مینویسد «عبدالله بن مسعود یکی از نزدیکان محمد و از حافظان سرشناس آشکارا سورههای ۱۱۳و۱۱۴ قرآن را غیر اصیل میدانست.»[۱۵] ولی به اعتقاد صدر حسینی «وی به هیچ وجه مدعی نبود که این سه سوره کوچک را کسانی دیگر جعل کرده و به قرآن افزودهاند… تنها در اینکه آیا آنها را باید جزو سورههای قرآن به حساب آورد یا این که جزو آموزشهای غیر قرآنی پیامبر دانست با دیگر مسلمانان اختلاف داشت.»[۱۶]
اتهام تناقض با نوشتههای قبلی[ویرایش]
علی محمد ایزدی با برشمردن نوشتههای شفا در آثار قبلی او که در آن شفا به اسلام و دینداران واقعی به صورت احترامآمیز نگاه کردهاست و دین اسلام را در پیشرفت فرهنگ و تمدن ایرانی مفید میدانسته، تولدی دیگر را در تناقض با کتابهای قبلی او میداند:
- «اسلام همانند هر آئین آسمانی دیگر همانند هر حقیقتی که از خداوند لایزال سرچشمه میگیرد مظهر معنویت و تجلی آزادگی و پیامآور محبت است.»[۱۷]
- «ولی اگر این آئین نو خواسته و پیروز از نظر ایدئولوژی برای ایرانیان تازگی نداشت، از نظرگاهی دیگر برای آنان هم تازه بود و هم جذبه داشت و این جاذبه در شعار دلنشین انّما المؤمنون اخوه نهفته بود. در این نهفته بود که بدانها اعلام میشد در دین تازه، تبعیضات طبقاتی امتیازات اشرافی مرزهای غیرقابل نفوذ خفقانآور موبدان زرتشتی جایی ندارد و در قرآن منشور رسمی این آئین تصریح شدهاست که شایستهترین مردم در نزد خدا کسی است که متقیترین آنها است.»[۱۸]
- «تذکر این واقعیت کاملاً ضروری است که از همان آغاز کار حساب این دکّان داران دین از حساب دینداران راستین جدا بوده و جدا ماندهاست. در تمام این دوران هزار و صد ساله بسیاری از مردمان دین بودند که در هر شرایطی اصالت و وارستگی روحانی خویش را حفظ کردند. در تمام این کتاب وقتی که صحبت از فرهنگ، آخوند، از مکتب آخوند از دکان داران دین و از سوداگران ریا میشود مطلقاً صحبت از این طبقه مردان خدا و مردان دین نیست»[۱۹]
- «رواج این فرهنگ آخوندی زرتشتی که غاصبانه جایگزین فرهنگ اصیل ایرانی شده بود، نیرومندترین شاهنشاهی ایران را از پای درانداخت، چنانکه ایران بعد از آن دیگر هرگز شکوه کهن خویش را بازنیافت؛ و با این همه فرهنگ ایرانی پس از کوتاه مدتی ققنوس وار سر از خاکستر برآورد و به پیروزی از رسالت دیرینه خویش بار دیگر به سوی زندگی و زایندگی بال و پر گشود. بدین سان بود که این بار فرهنگی به نام فرهنگ اسلامی ایران پدید آمد، با خیلی بیشمار دانشوران و اندیشمندان و هنرورانش با انبوه حکیمان و فیلسوفان و مفسران و پژوهشگرانش با ریاضی دانانش، پزشکانش شیمی دانانش هیئت شناسانش و با جمیع عارفانی که حد زیبائی و معنویت را تا بلندترین قله اندیشه آدمی بالا بردند.»[۲۰]
به گفته ایزدی:
ولی در تولدی دیگر نه خبری از «قرآن کریم» است نه از «حضرت پیامبر رسول اکرم». و تنها با نوشتن «قرآن» و «محمد» آن هم با بی حرمتی هرچه تمام تر کفایت شدهاست.
علاوه بر این نقش تمدن اسلامی در پیشرفت ایران در سدههای اول پس از فتح ایران غیرواقعی خوانده میشود:
«تقلبی دیگر با تاریخ تقلبی است که در مورد فرهنگ اسلامی ایران شدهاست. جهان اسلامی در قرون دوم ششم تاریخ حدود کانون فرهنگ شکوفایی بود که دانشمندان اسلامشناس قرن گذشته بدان عنوان خود ساخته فرهنگ اسلامی دادهاند.»[۲۲]
منوچهر خوبان مینویسد:
شفا در صفحه ۳۶ [تولدی دیگر] اسرائیل را کشوری مینامد که عملاً به دست خاخامهای وا پس گرا اداره میشود و در صفحه ۳۷ [همان کتاب] بلافاصله به سخنرانی یکی از نمایندگان اسرائیل برای تخطئه کردن انبیاء یهود استناد مینماید.
علیرضا صدر حسینی در نقد کتاب تولدی دیگر مشابهاً مینویسد:
با آنکه نویسنده، خود دهها صفحه از همین کتاب [تولدی دیگر] را صرف اثبات بی پایگی گزارشهای تورات و تناقضهای موجود در آن کردهاست، اما اکنون که سخن از نسبت دادن جنایت وفساد به پیامبران الهی به میان میآید، تنها به اتکای گزارشات همین تورات، آنها را دارای اعتبار تاریخی قلمداد کرده.
مصطفی طباطبایی در این زمینه شفا را چنین نقد میکند:
نویسندة تولدی دیگر در اثبات بیاعتبار بودن کتاب مقدس (یا کتاب عهد عتیق) از قول فیلسوف هلندی، اسپینوزا (و به تأیید و تصدیق وی) مینویسد: «هیچیک از کتابهای عهد عتیق توسط موسی و توسط دیگر پیغمبرانی که مؤلف این کتابها شناخته شدهاند نوشته نشدهاند بلکه بعدها توسط کاهنان دیگری به نام آنها نوشته شدهاند.» (تولدی دیگر صفحه ۱۸۹) [ولی] در جای دیگر با مسلمانان به ستیزه برمیخیزد و مینویسد: «منطقا نمیتوان نتیجه گرفت که متن بعدی تورات، توسط گروهی از کاهنان خود معبد سلیمان بصورتی بازنویسی شده باشد. (تولدی دیگر پاورقی صفحه ۱۱۵)»
نقدهای شفا بر نقدهای منتقدانش[ویرایش]
شجاعالدین شفا در پاسخ به نقدهای نگاشته شده توسط غفور میرزایی، فرهاد بهبهانی، علی محمد ایزدی، منوچهر خوبان و میترا مقبوله که در آمریکا و آلمان منتشر شده بودند، جوابیههایی نوشت که در قالب کتابی با عنوان پنج نقد بر تولد دیگر، توسط سازمان انتشارات فرزاد در سال ۱۳۸۰ شمسی منتشر شد.[۲۶]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ شفا، تولدی دیگر، ص ۳.
- ↑ شفا، تولدی دیگر، ص ۱۸۲.
- ↑ شفا، تولدی دیگر، ص ۱۸۴.
- ↑ پنج نقد صفحه ۲۳۵–۲۳۷
- ↑ پنج نقد صفحهٔ ۲۸۷
- ↑ پنج نقد صص ۱۱۱–۱۱۲
- ↑ دین ستیزی نافرجام، مصطفی طباطبایی، صفحهٔ ۹
- ↑ پنج نقد صص ۱۱۳–۱۱۵
- ↑ تولدی دیگر صفحهٔ ۶
- ↑ پنج نقد صفحه ۱۴۷، بهبهانی:((حال اگر مرحوم زرین کوب بعد از نگارش دو قرن سکوت به اشتباهی از جانب خود پی برده و خبر بیپایه به فنا رفتن کتابخانههای ایران توسط اعراب را در کتاب بعدی خود به نام کارنامه اسلام تصحیح کردهاست باید شماتت شود؟ چه دلیلی برای این تکذیب هست جز آنکه واقعاً خود آن مرحوم متوجه خطایی در کار خود شده بود؟ مگر هر کسی سخن خود را در جهتی که ما دوست نداریم عوض کرد به «دوگانگی»، «غرض ورزی» و «عدم واقع بینی» (کلماتی که آقای شفا در مورد مرحوم زرین کوب به کار بردهاند) رفتهاست؟ وجدان طبیعی انسانی برای کسانی که اشتباهات خود را اعتراف میکند احترام قایل است))
- ↑ دین ستیزی نافرجام، مصطفی طباطبایی، صفحهٔ ۱۷
- ↑ تولدی دیگر پاورقی ص ۱۴۳
- ↑ مصطفی طباطبایی، دین ستیزی نافرجام صفحهٔ ۴۵
- ↑ مهدی چهل تنی، هزار تقلب دیگر از شجاع الدین شفا، صص ۱۲۴–۱۲۷
- ↑ تولدی دیگر صفحهٔ ۲۱۰
- ↑ پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی قابل دسترسی در اینجا (اصالت متن کنونی قرآن)
- ↑ شجاع الدین شفا، ایران در چهار راه سرنوشت، صفحهٔ ۱۳
- ↑ شجاع الدین شفا، توضیح المسائل از کلینی تا خمینی صفحه ۱۰۵–۱۰۷
- ↑ شجاع الدین شفا، توضیح المسائل از کلینی تا خمینی، صفحه ۶۰ و ۶۱
- ↑ شجاع الدین شفا، پیکار اهریمن، صفحه ۱۴–۱۵
- ↑ پنج نقد، صفحهٔ ۱۷۱
- ↑ تولدی دیگر صفحهٔ ۱۲
- ↑ پنج نقد، صفحهٔ ۲۹۴
- ↑ پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی قابل دسترسی در اینجا (سیمای پیامبران توحیدی در تورات)
- ↑ دین ستیزی نافرجام، مصطفی طباطبایی، صفحهٔ ۵۹
- ↑ پنج نقد بر کتاب تولدی دیگر صص ۵–۶، نشریه سازمان انتشارت فرزاد، شهریور ۱۳۸۰
منابع[ویرایش]
- شفا، شجاعالدین (۱۹۹۹). تولدی دیگر.
- شفا، شجاعالدین. از کلینی تا خمینی.
- شفا، شجاعالدین (۲۰۰۲). پنج نقد بر تولدی دیگر. آمریکا: انتشارات فرزاد.