دشنامگویی: تفاوت میان نسخهها
نظر اسلام درباره دشنام گویی |
خنثیسازی ویرایش 25395939 توسط 31.56.76.149 (بحث) وپ:تدام، وپ:بیطرف: مقاله را با نظر اسلام آغاز نکنید،یک بخش جدا بسازید برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
⚫ | |||
دشنام گویی در اسلام |
|||
از نظر قرآن و اسلام برخی از اقسام فحش و دشنام مانند قذف دارای مجازات دنیوی شلاق و مانند آن است و برخی دیگر هر چند از مجازات دنیوی معاف است، ولی مجازات اخروی گناه برایش نوشته میشود. |
|||
⚫ | |||
'''دُشنامگویی'''، '''فَحّاشی''' یا '''ناسزاگویی''' کاربرد واژههایی در زبان است که معمولاً به منظور [[تحقیر|خوارداشت]]، بیاحترامی یا آزردن شخص یا پدیدهای به کار میرود ولی دشنامگویی به حالت شوخی نیز یکی از کاربردهای آن است. |
'''دُشنامگویی'''، '''فَحّاشی''' یا '''ناسزاگویی''' کاربرد واژههایی در زبان است که معمولاً به منظور [[تحقیر|خوارداشت]]، بیاحترامی یا آزردن شخص یا پدیدهای به کار میرود ولی دشنامگویی به حالت شوخی نیز یکی از کاربردهای آن است. |
||
نسخهٔ ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۰۱
دُشنامگویی، فَحّاشی یا ناسزاگویی کاربرد واژههایی در زبان است که معمولاً به منظور خوارداشت، بیاحترامی یا آزردن شخص یا پدیدهای به کار میرود ولی دشنامگویی به حالت شوخی نیز یکی از کاربردهای آن است.
دشنامهای غیر شوخی معمولاً از روی خشم ابراز میشوند.دشنام گویی اینترنتی شکل جدید آن است.
واژهشناسی دشنام
(دش) یا (دژ) به معنای بد و متضاد واژه (وش) است، وش یعنی نیکی[نیازمند منبع]. این دو واژه در ادبیات ایران باستان بسیار به کار رفتهاست به گونهای که در بسیاری از نامهای ایرانی از این واژه بسیار استفاده شدهاست مانند سیاوش یا (داری ووش)[نیازمند منبع] که همان داریوش به چم برپاکننده نیکی است. دشنام با همان معنی نام بد به کسی نسبت دادن است. دژخیم یا دشمن از همین خانواده میباشند.
انواع
استیون پینکر در کتاب خود به نام «پنجرهای به سرشت انسان»، دشنامگویی را به پنج رده طبقهبندی میکند:
- زشتگویی، که نقطه مقابل ادب است و توجه مخاطب را به موضوعی منفی میکشاند.
- هتاکی، که برای آزردن طرف مقابل به کار میرود.
- بددهنی، که تنها برای جلب توجّه و رفتار مردوارانه بهکار میرود.
- دشنام تشدیدی، که برای شدّت بخشیدن به عبارت مورد نظر بهکار میرود، مثل «کدوم گوری بودی؟»
- تخلیه احساسات، که در مورد رخدادهایی مثل ریختن قهوه و غیره به کار میرود. مثل «اَی لعنت بر ...»
به این پنج رده میتواند ردهٔ «دشنام بدخواهانه» را نیز افزود که در جملههایی مانند «خدا ازش نگذرد!» بیان میشود.
در زبان فارسی
این مقاله به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
دشنام در زبان فارسی از زمانهای بسیار قبل نیز وجود داشتهاست و بیشتر فحاشی به خود شخص نمیشود، بلکه به خانواده بی احترامی میشود. این خویشاوندان معمولاً مادر و خواهر (ناموس) هستند یا در بعضی موارد پدر مورد فحاشی قرار میگیرد به این دلیل که معمولاً پدر در خانواده دارای بالاترین جایگاه است و با فحش خطاب کردن پدر، شان همه اعضای خانواده زیر سؤال میرود.
ژان شاردن که در زمان صفویه در ایران اقامت داشته و با زبان فارسی نیز آشنا بوده می نویسد ایرانیان در برابر این همه فضیلتهای اخلاقی صفتی ناشایسته دارند. گرچه عادتشان ستایش و نیایش پیدرپی حضرت احدیت است و هنگام آغاز نهادن به کاری حتماً بسم الله میگویند؛ و ناشدنی است از کاری یا چیزی سخن در میان آورند و ان شاء الله بر زبان نرانند، امّا از همان زبان و دهان که چندین نعت و تحمید حق بیرون میتراود هزاران دشنام و کلمات و جملات رکیک و ناسزاوار خارج میشود. نه تنها مردمان عامی بلکه بزرگان و اعیان و اشراف بر همین خوی و صفتند. ضمن ناسزا گفتن و فحش دادن به هم غالباً نام آن قسمت از اعضای بدن را میبرند که قلم از آوردن اسم آن شرمگین است، و به زنان هم نسبتهای ناسزاوار میدهند، و حال آن که نه آنان را دیدهاند و نه نامشان را میدانند، و نه این که در دل خواهان بدنامی و رسوایی ایشان میباشند. زنان نیز هنگام ستیزگری با هم دست کمی از مردان ندارند.[۱]
منابع
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به دشنامگویی در ویکیگفتاورد موجود است. |
- لغتنامه دهخدا
- Wikipedia contributors، "Profanity،" Wikipedia، The Free Encyclopedia، http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Profanity&oldid=197094833
- ↑ سفرنامه شاردن ترجمه اقبال یغمایی