خسرو چهارم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
Sahand Ace (بحث | مشارکت‌ها)
جز خودت او بالا نوشتی که بعد از هرمز ششم بر تخت نشسته بعد شاه پیشین رو نوشتی آزرمیدخت؟ درستش کردم
خط ۶: خط ۶:
در [[تاریخ طبری]] آمده‌است، فرخزاد خسرو هنگامی که [[شیرویه]] برادران خود را می‌کشت به یکی از بزرگان پارسی بنام زاذی پناه برد. زاذی در منطقهٔ [[نصیبین]] در محلی بنام دژسنگ، به کار اسیران می‌رسید. وی فرخزاد خسرو را به [[تیسفون]] آورده و فرخزاد بمدت کوتاهی پادشاهی کرد. بعد از وی [[یزدگرد سوم]] بپادشاهی رسید.<ref>{{پک|طبری|۱۳۶۲|ک=تاریخ طبری|ص=۷۸۴}}</ref>
در [[تاریخ طبری]] آمده‌است، فرخزاد خسرو هنگامی که [[شیرویه]] برادران خود را می‌کشت به یکی از بزرگان پارسی بنام زاذی پناه برد. زاذی در منطقهٔ [[نصیبین]] در محلی بنام دژسنگ، به کار اسیران می‌رسید. وی فرخزاد خسرو را به [[تیسفون]] آورده و فرخزاد بمدت کوتاهی پادشاهی کرد. بعد از وی [[یزدگرد سوم]] بپادشاهی رسید.<ref>{{پک|طبری|۱۳۶۲|ک=تاریخ طبری|ص=۷۸۴}}</ref>


در [[تاریخ بلعمی]] آمده‌است، مردی دیگر از [[نصیبین]] به پادشاهی به [[تیسفون]] آوردند که نام او فرخزاد خسرو و از فرزندان خسرو بود، از دست [[شیرویه]] گریخته و زنده مانده بود. او را به پادشاهی نشاندند ولی ملک سامان نگرفت. او را نیز بکشتند و پس از او، هیچکس را نیافتند که شایسته پادشاهی باشد. همچنان متحیر بودند تا یزدگرد، پسر شهریار را که در استخر پارس، پنهان بود، به پادشاهی برگزیدند.<ref>{{پک|بلعمی|۱۳۵۳|ک=تاریخ بلعمی|ص=۱۲۰۹}}</ref>
در [[تاریخ بلعمی]] آمده‌است، مردی دیگر از [[نصیبین]] به پادشاهی به [[تیسفون]] آوردند که نام او فرخزاد خسرو و از فرزندان خسرو بود، از دست [[شیرویه]] گریخته و زنده مانده بود. او را به پادشاهی نشاندند ولی ملک سامان نگرفت. او را نیز بکشتند و پس از او، هیچکس را نیافتند که شایسته پادشاهی باشد. همچنان متحیر بودند تا یزدگرد، پسر شهریار را که در [[اصطخر|استخر]] پارس، پنهان بود، به پادشاهی برگزیدند.<ref>{{پک|بلعمی|۱۳۵۳|ک=تاریخ بلعمی|ص=۱۲۰۹}}</ref>


[[ثعالبی]] نوشته است آزرمیدخت را برادر خردسالی بود، بنام فرخزاد، چون او پس از کشته شدن خسرو پرویز، هنوز کودک بود، [[شیرویه]] در زنده ماندن او زیانی برای خود ندید و او را نکشت. بنابراین او زنده ماند و پس از آزرمیدخت به پادشاهی رسید تا اینکه یکی از بزرگان ناخشنود او را کشت.<ref>{{پک|پورداوود|۱۳۴۳|ک=آناهیتا، پنجاه گفتار پورداوود|ص=۳۷۵}}</ref>
[[ثعالبی]] نوشته است آزرمیدخت را برادر خردسالی بود، بنام فرخزاد، چون او پس از کشته شدن خسرو پرویز، هنوز کودک بود، [[شیرویه]] در زنده ماندن او زیانی برای خود ندید و او را نکشت. بنابراین او زنده ماند و پس از آزرمیدخت به پادشاهی رسید تا اینکه یکی از بزرگان ناخشنود او را کشت.<ref>{{پک|پورداوود|۱۳۴۳|ک=آناهیتا، پنجاه گفتار پورداوود|ص=۳۷۵}}</ref>

نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۸


فرخزاد خسرو یا خسرو چهارم یا خوره‌زاذ خسرو یا خوره‌زاد خسرو از اعقاب خسرو پرویز بود و پس از هرمز پنجم به پایتخت ایران تیسفون دست یافت. فرخو یا فرخ، صفت فر است که خود صورتی است از خور به معنی عظمت و شوکت[۱] فرخزاد خسرو به مدت شش ماه یا یکسال بر تخت بود و بنام خسرو چهارم فرمانروایی کرد. چنین برمی‌آید که بزرگان در آن زمان به دو گروه تقسیم شده بودند. یکی طرفدار فرخزادخسرو یا خسرو چهارم و دیگری گروه طرفداران یزدگرد سوم بودند که رستم فرخزاد در رأس آنها قرار داشت. از خسرو چهارم سکه‌هائی ضرب شهرهای تیسفون به دست آمده که حاکمیت او را بر پایتخت ثابت می‌نماید اما همزمان نواحی فارس و بین‌النهرین یعنی نقاط مهم کشور در دست یزدگرد سوم و نایب‌السلطنه او رستم فرخزاد بوده‌است. در زمانی که پایتخت در دست خسرو چهارم بود طرفداران یزدگرد در شهر استخر یعنی خاستگاه ساسانیان تاج بر سر او نهادند، در حقیقت در مدت کوتاهی دو فرمانروای ساسانی بر ایران زمین حکومت کردند. تاکنون سکه‌ای از سال اول سلطنت یزدگرد که ضرب تیسفون باشد به دست نیامده است. در اواخر سال اول پایتخت به تصرف یزدگرد سوم درآمد و فرخ زاد به قتل رسید بنابر این از سال دو سلطنت یزدگرد ضرب شهرهای تیسفون موجود‌است.[۲]

در تاریخ طبری آمده‌است، فرخزاد خسرو هنگامی که شیرویه برادران خود را می‌کشت به یکی از بزرگان پارسی بنام زاذی پناه برد. زاذی در منطقهٔ نصیبین در محلی بنام دژسنگ، به کار اسیران می‌رسید. وی فرخزاد خسرو را به تیسفون آورده و فرخزاد بمدت کوتاهی پادشاهی کرد. بعد از وی یزدگرد سوم بپادشاهی رسید.[۳]

در تاریخ بلعمی آمده‌است، مردی دیگر از نصیبین به پادشاهی به تیسفون آوردند که نام او فرخزاد خسرو و از فرزندان خسرو بود، از دست شیرویه گریخته و زنده مانده بود. او را به پادشاهی نشاندند ولی ملک سامان نگرفت. او را نیز بکشتند و پس از او، هیچکس را نیافتند که شایسته پادشاهی باشد. همچنان متحیر بودند تا یزدگرد، پسر شهریار را که در استخر پارس، پنهان بود، به پادشاهی برگزیدند.[۴]

ثعالبی نوشته است آزرمیدخت را برادر خردسالی بود، بنام فرخزاد، چون او پس از کشته شدن خسرو پرویز، هنوز کودک بود، شیرویه در زنده ماندن او زیانی برای خود ندید و او را نکشت. بنابراین او زنده ماند و پس از آزرمیدخت به پادشاهی رسید تا اینکه یکی از بزرگان ناخشنود او را کشت.[۵]

نظریه یکسان ندانستن خسرو چهارم و فرخزاد خسرو

ملک ایرج مشیری خسرو چهارم و فرخزاد یکسان را دو شاه جداگانه دانسته و نوشته است، از خسرو چهارم جز نام یا همان سکه چیزی نمی‌دانیم و احتمالاً در قسمتی از امپراتوری ایران سلطنت کرده است و سکه‌های او را تا سال هفتم شناسایی کرده‌است. سپس نوشته است پس از آزرمیدخت، فرخزاد خسرو یکی از نوادگان خسرو پرویز، در تیسفون تاج سلطنت بر سر نهاد. بزرگان شاهنشاهی نوهٔ دیگر خسرو پرویز یعنی پسر شهریار را کودکی بیش نبود و در استخر میهن اصلی ساسانیان می‌زیست به عنوان شاهنشاه انتخاب نمودند. اطرافیان یزدگرد به کمک رستم فرخزاد به تیسفون حمله برده و فرخزاد خسرو را به قتل رسانیدند. در نتیجه پایتخت برای به تخت نشاندن یزدگرد تسخیر شد و او بر تخت نشست.[۶]


پیشین:
هرمز ششم(هرمز پنجم)
شاهنشاه ساسانی

۶۳۱ - ۶۳۲ میلادی

پسین:
یزدگرد سوم

پانویس

منابع

  • پورداوود، ابراهیم (۱۳۴۳). آناهیتا، پنجاه گفتار پورداوود. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.
  • کریستن سن، آرتور (۱۳۶۷). ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.
  • بلعمی، ابوعلی محمد بن محمد (۱۳۵۳). تاریخ بلعمی. تهران: کتابفروشی زوار.
  • طبری، محمد بن حریر (۱۳۶۲). تاریخ طبری، جلد دوم. ترجمهٔ ابولقاسم پاینده. تهران: انتشارات اساطیر.
  • مشیری، ملک ایرج (اسفند ۱۳۵۲). «سکه‌های ساسانی». نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان (۱۵).
  • آورزمانی، فریدون (آذر و دی ۱۳۶۹). «بررسی سکه‌های ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۲۲).