دراکولا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
دراکولا
جلد نخستین چاپ
نویسنده(ها)برام استوکر
کشوربریتانیا
زبانانگلیسی
گونه(های) ادبیترسناک، گوتیک
ناشرآرچیبالد کانستبل اند کمپانی
تاریخ نشر
۲۶ مه ۱۸۹۷ (۱۸۹۷-0۵-۲۶)
شمار صفحات۴۱۸
شماره اوسی‌ال‌سی۱۴۴۷۰۰۲
متندراکولا در ویکی‌نبشته

دراکولا (انگلیسی: Dracula) رمانی نوشتهٔ برام استوکر، نویسندهٔ ایرلندی است که در سال ۱۸۹۷ منتشر شد. این رمانِ نامه‌نگارانه به کمک مجموعه‌ای از نامه‌ها، خاطرات روزانه و مقاله‌های نشریه‌ها روایت می‌شود. این رمان شخصیت اصلی ندارد اما داستان با جاناتان هارکر آغاز می‌شود که برای سفری کاری قرار است در قلعهٔ کنت دراکولا، یکی از نجیب‌زاده‌های ترانسیلوانی ساکن شود. هارکر پس از فهمیدن این موضوع که دراکولا یک خون‌آشام است، موفق می‌شود از قلعه فرار کند. سپس، کنت به انگلستان نقل‌مکان و شهر ساحلی ویتبی را گرفتار می‌کند. گروه کوچکی به سرپرستی آبراهام ون هلسینگ دراکولا را شکار می‌کنند و در نهایت، او را می‌کشند.

بخش زیادی از دراکولا در دههٔ ۱۸۹۰ نوشته شده‌است. استوکر بیش از صد صفحه یادداشت برای این رمان تهیه کرد که به‌طور گسترده‌ای دربارهٔ فرهنگ عامه و تاریخ ترانسیلوانی بود. برخی از دانشوران معتقدند که شخصیت دراکولا براساس نمونه‌های تاریخی همچون ولاد سوم، شاهزادهٔ والاچیایی یا کنتس الیزابت باتوری خلق شده‌است اما اتفاق‌نظری در این مورد وجود ندارد. استوکر در یادداشت‌هایش به این دو شخصیت اشاره‌ای نمی‌کند. او نام دراکولا را هنگام تعطیلات در کتابخانهٔ عمومی ویتبی یافت و با این تصور که در رومانیایی به‌معنای شیطان است، آن را برگزید.

دراکولا پس از انتشار با استقبال خوب نقادان مواجه شد و آن‌ها به استفادهٔ مؤثر از عنصر ترس در این رمان اشاره کردند. در مقابل، برخی از نقادان عقیده داشتند که رمان بیش از حد ترسناک است. برخی از نقادان و دانشوران این اثر را با سایر آثار ادبیات گوتیک مقایسه کردند و به بیان شباهت ساختاری آن با زن سفیدپوش، نوشتهٔ ویلکی کالینز پرداختند. در قرن گذشته، دراکولا به‌عنوان یکی از آثار داستانی گوتیک در نظر گرفته‌اند. دانشوران امروزی این رمان را از نظر موقعیت تاریخی بررسی و درمورد تلقی آن از نقش‌های جنسیتی، جنسیت و نژاد بحث می‌کنند.

دراکولا یکی از مشهورترین آثار ادبیات انگلیسی است. بسیاری از شخصیت‌های این کتاب به‌عنوان نسخه‌های کهن‌الگویی از شخصیت‌های خود وارد فرهنگ عامه شده‌اند. برای نمونه، کنت دراکولا به‌عنوان خون‌آشام اصلی و آبراهام ون هلسینگ به‌عنوان شکارچی خون‌آشام معرفی می‌شوند. این رمان که در مالکیت عمومی است، بیش از سی بار برای ساخت فیلم اقتباس شده‌است و شخصیت‌های آن تقریباً در تمامی گونه‌های رسانه‌ای حضور یافته‌اند.

پیشینه[ویرایش]

دربارهٔ نویسنده[ویرایش]

برام استوکر، ح. سال ۱۹۰۶

برام استوکر (۱۹۱۲–۱۸۴۷) نویسندهٔ ایرلندی بود. استوکر به علت بیماری، تا هفت سالگی نمی‌توانست راه برود یا بایستد. او در کالج ترینیتی دوبلین و در رشتهٔ ریاضیات تحصیل کرد. استوکر به‌مدت ده سال به‌عنوان کارمند دولتی در قلعهٔ دوبلین کار کرد. در همین دوره، نقدهایی نیز برای دابلین ایونینگ میل[a] می‌نوشت که سبب آشنایی‌اش با هنری ایروینگ، بازیگر تئاتر شد.[۱] استوکر تمایل داشت که در حوزۀ ادبیات فعالیت کند. رمان کوتاه جادۀ پامچال،[b] نخستین اثر منثور وی در سال ۱۸۷۵ در نشریۀ شمراک[c] منتشر شد. کتاب وظایف منشی‌های نشست‌های کوچک در ایرلند[d] اثر دیگری از استوکر است که بر اساس تجربیات خود به‌عنوان کارمند دولتی نوشت و در سال ۱۸۷۹ انتشار یافت.[۲] او از سال ۱۸۷۸ تا زمان مرگ ایروینگ، مدیریت برنامه‌های تئاتر لایسیوم را بر عهده داشت.[۳] برام استوکر به‌عنوان سرپرست تئاتر لایسیوم، چهره‌ای شاخص در لندن به‌شمار می‌رفت. او به مهمانان عصرگاهی خوش‌آمد می‌گفت و دستیاری هنری ایروینگ را بر عهده داشت.[۴]

استوکر در نامه‌ای به والت ویتمن خلق‌وخوی خود را «تودار نسبت به مردم» توصیف کرد اما در عین حال، زندگی کمابیش اجتماعی را گذراند.[۵] استوکر کمبود درآمدش از تئاتر را با نوشتن رمان‌های عاشقانه و هیجانی[e][الف] جبران می‌کرد[۷] و تا زمان مرگ در سال ۱۹۱۲، هجده کتاب را به چاپ رساند.[۸] دراکولا هفتمین کتاب منتشرشدهٔ استوکر، پس از یال شاستا[f] (۱۸۹۵) و پیش از دوشیزه بتی[g] (۱۸۹۸) بود.[۹][ب] هال کین،[h] یکی از دوستان نزدیک استوکر، آگهی ترحیمی برای او در دیلی تلگراف نوشت و گفت که استوکر — علاوه بر زندگی‌نامه‌اش دربارهٔ ایروینگ — فقط «برای فروش» می‌نوشت و «هدف والاتری نداشت.»[۱۱]

نگارش[ویرایش]

یادداشت‌های دست‌نویس استوکر دربارهٔ شخصیت‌های رمان

استوکر پیش از نوشتن این رمان، تحقیقات گسترده‌ای انجام داد و بیش از صد صفحه یادداشت، شامل خلاصهٔ فصل‌ها و طرح کلی داستان را گردآوری کرد.[۱۲] بیوهٔ استوکر، فلورانس[i] این یادداشت‌ها را در سال ۱۹۱۳ به یک فروشندهٔ کتاب در نیویورک به قیمت ۲٫۲ پوند (معادل ۲۰۸ پوند بریتانیا در سال ۲۰۱۹) فروخت. پس از آن، یادداشت‌ها به مالکیت چارلز اسکریبنرز سانز درآمد و سپس ناپدید شدند؛ تا اینکه در سال ۱۹۷۰، کتابخانه و موزهٔ روزنباخ،[j] مستقر در فیلادلفیا یادداشت‌های استوکر را خریداری کرد.[۱۳] به‌گفتهٔ اچ پی لاوکرفت، او «بانوی پیری» را می‌شناخت که برای اصلاح نسخهٔ دست‌نویس پیشنهاد شده بود اما استوکر دستمزدش را بسیار گران می‌دانست.[۱۴] هری لودلام، نخستین زندگی‌نامه‌نویس استوکر در سال ۱۹۶۲ نوشت که این نویسنده کار نگارش دراکولا را حوالی سال‌های ۱۸۹۵ یا ۱۸۹۶ آغاز کرد.[۱۵] ریموند تی. مک‌نالی و رادو فلورسکو پس از بازیافتن دوبارهٔ یادداشت‌های استوکر، در سال ۱۹۷۲ تاریخ نگارش دراکولا را بین سال‌های ۱۸۹۵ و ۱۸۹۷ تعیین کردند.[۱۶] دانش‌پژوهی‌های بعدی این مجموعهٔ تاریخ‌ها را زیر سؤال برد. در اولین مطالعهٔ گستردهٔ یادداشت‌ها،[۱۷] جوزف اس. بیرمن[k] می‌نویسد که ۸ مارس ۱۸۹۰ نخستین تاریخ در میان یادداشت‌ها برای طرح کلی فصلی است که «تنها در جزئیاتی اندک با نسخهٔ نهایی تفاوت دارد.»[۱۸] به‌گفتهٔ بیرمن، استوکر همیشه می‌خواست رمانی مکاتبه‌ای بنویسد اما در اصل به‌جای ترانسیلوانی، در اشتایر رخ دهد که در این دوباره‌گویی از واژهٔ خون‌آشام استفاده نشده‌است.[۱۹] استوکر و خانواده‌اش برای دو تابستان در هتل کیلمارناک آرمز[l] در کرودن بی اسکاتلند اقامت داشتند و او فعالانه مشغول نوشتن دراکولا بود.[۲۰]

یادداشت‌های استوکر دربارهٔ دوباره‌گویی‌های اولیهٔ رمان بسیار روشن است. به‌عنوان مثال، این یادداشت‌ها نشان می‌دهد که خون‌آشام رمان حتی قبل از اینکه دراکولا نامیده شود، یک کنت بوده‌است.[۲۱] استوکر به احتمال زیاد نام دراکولا را زمانی که در سال ۱۸۸۹ به‌همراه همسر و پسرش در تعطیلات بودند، در کتابخانهٔ عمومی ویتبی پیدا کرد.[۲۲] استوکر درمورد این نام نوشت: «دراکولا به معنای شیطان است. والاچیایی‌ها عادت داشتند آن را به عنوان نام‌خانوادگی برای هر فردی که با شجاعت، اقدامات ظالمانه یا حیله‌گری خود را نمایان می‌کرد، بگذارند.»[۲۳] طرح‌های اولیهٔ استوکر برای دراکولا به‌طور قابل‌توجهی با رمان پایانی متفاوت است. اگر استوکر برنامهٔ اولیهٔ خود را به سرانجام می‌رساند، استادی آلمانی به نام ماکس ویندشوفل[m] «با کنت ومپیر[n] از اشتایریا مقابله می‌کرد» و گرگینه‌ای یکی از خدمهٔ نور را می‌کشت.[۲۴] نخستین یادداشت‌های استوکر مشخص می‌کند دراکولا ممکن است در ابتدا داستانی پلیسی بوده باشد که کارآگاه کاتفورد[o] و فراروان‌شناسی به نام سینگلتون[p] شخصیت‌های اصلی آن بودند.[۲۵]

انتشار[ویرایش]

آرچیبالد کانستبل اند کمپانی[q] دراکولا را در مهٔ ۱۸۹۷ در لندن منتشر کرد. کتاب با قیمت شش شیلینگ در جلدی زرد صحافی و عنوان آن با حروف قرمز روی جلد نوشته شده بود.[۲۶] باربارا بلفورد،[r] زندگی‌نامه‌نویس در سال ۲۰۰۲ نوشت که این رمان «رنگ‌ورورفته» به نظر می‌رسید؛ شاید به این خاطر که اسم آن در مرحله‌ای دیرهنگام تغییر کرده بود.[۲۷] اگرچه قراردادها معمولاً حداقل شش ماه قبل از انتشار امضا می‌شد اما قرارداد دراکولا به‌طور غیرعادی تنها شش روز قبل از انتشار به امضا رسید. استوکر برای هزار فروش نخست رمان هیچ حق امتیازی کسب نکرد.[۲۸] پس از انتشار به‌صورت پاورقی در روزنامه‌های آمریکا، دابلدی اند مک‌کلور[s] نسخهٔ آمریکایی رمان را در سال ۱۸۹۹ منتشر کرد.[۲۹] در دهه ۱۹۳۰، زمانی که یونیورسال پیکچرز قصد داشت حقوق ساخت یک نسخهٔ سینمایی را خریداری کند، مشخص شد که استوکر به‌طور کامل قانون حق تکثیر ایالات متحده را رعایت نکرده و رمان را در مالکیت عمومی قرار داده‌است.[۳۰] رمان‌نویس ملزم به خرید حق تکثیر و ثبت دو نسخه بود اما او تنها یک نسخه را ثبت کرده بود.[۳۱] شارلوت استوکر،[t] مادر برام با حرارت درمورد رمان پسرش حرف می‌زد و پیش‌بینی می‌کرد که این رمان موفقیت مالی زیادی برای او به‌همراه خواهد داشت. این رمان گرچه به خوبی مورد نقد و بررسی قرار گرفت اما سود زیادی برای استوکر نداشت و تا پس از مرگش میراث منتقدانهٔ او را تثبیت نکرد.[۳۲] دراکولا از زمان چاپش هیچ‌گاه نایاب نشده‌است.[۳۳]

خلاصه داستان[ویرایش]

جاناتان هارکر، وکیل جوان انگلیسی است که به ترانسیلوانی سفر می‌کند تا با نجیب‌زاده‌ای ثروتمند به نام کنت دراکولا که در قلعه‌ای در کوه‌های کارپات زندگی می‌کند، دیدار کند و به او کمک کند تا ملکی در نزدیکی لندن بخرد. هارکر هشدار کنت را نادیده می‌گیرد و شبانه در قلعه پرسه می‌زند و با سه بانوی خون‌آشام مواجه می‌شود. در آخرین لحظه، دراکولا او را نجات می‌دهد و به آن سه زن گونی‌ای می‌دهد که کودکی درونش گرفتار شده بود.

سبک[ویرایش]

عکس‌های رنگی ادوارد وان اسلون در نقش ون هلسینگ در حال رویارویی با بلا لوگوسی در دراکولا (۱۹۳۱)

روایت[ویرایش]

دراکولا رمانی نامه‌نگارانه است که به کمک مجموعه‌ای از اسناد روایت می‌شود. چهار فصل نخست رمان به‌عنوان دفتر خاطرات جاناتان هارکر با یکدیگر مرتبط هستند. به‌گفتهٔ دیوید سید،[u] دانشور، هارکر تلاش می‌کند تا با یادداشت‌برداری، رویدادهای «عجیب» بازدیدش از قلعهٔ دراکولا را به سبک سفرنامه‌نویسی رایج در قرن نوزدهم منتقل کند.[۳۴] جان سوارد، مینا موری و جاناتان هارکر همگی گزارشی متبلور از این دوره را به‌عنوان اقدامی برای حفاظت از خود نگاه می‌دارند. دیوید سید خاطر نشان می‌کند که روایت هارکر به‌صورت تندنویسی نوشته شده‌است تا برای کنت غیرقابل درک بماند و از هویت خود، که دراکولا تهدید به نابودی آن می‌کند، حفاظت کند.[۳۵] برای مثال، دفتر خاطرات هارکر تنها مزیت را در طول اقامتش در قلعه دراکولا نشان می‌دهد: اینکه او بیش از آنچه که کنت می‌پندارد، می‌داند.[۳۶] با گسترش روایت، گزارش‌های نامتجانس رمان به نوعی وحدت روایی نزدیک می‌شوند. در نیمهٔ اول رمان، هر یک از راوی‌ها صدای روایی بسیار مشخصی دارند، مانند پُرحرفی لوسی، لحن رسمی و سوداگرانهٔ سوارد و ادب بیش از حد هارکر.[۳۷] این سبک‌های روایی بر کشمکش قدرت میان خون‌آشام و شکارچیانش تأکید می‌کند. توجه فزایندهٔ به انگلیسی دست‌وپاشکستهٔ ون هلسینگ هم‌زمان با قدرت گرفتن دراکولا، نمایانگر ورود خارجی‌ها به جامعهٔ ویکتوریایی است.[۳۸]

گونه[ویرایش]

دراکولا به‌عنوان یکی از متن‌های مرجع در مباحث ادبیات گوتیک شناخته می‌شود. جرولد ای. هوگل[v] به تمایل ادبیات گوتیک به محو کردن مرزها اشاره می‌کند و به گرایش جنسی، نژاد، طبقهٔ اجتماعی و حتی نوع‌ها می‌پردازد. در ارتباط با دراکولا، او تأکید می‌کند که کنت علاوه بر دندان‌هایش، «می‌تواند از سینه‌هایش نیز خون پس دهد». همچنین وی جذب جاناتان هارکر و مینا موری شده‌است، از نظر نژادی غربی و شرقی معرفی می‌شود و اشراف‌زاده‌ای است که می‌تواند با ولگردهای بی‌خانمان هم‌صحبت شود.[۳۹] استوکر در خلق شخصیت کنت دراکولا به‌طور گسترده‌ای از فرهنگ عامه کمک گرفت اما بسیاری از ویژگی‌های فیزیکی کنت مشابه شخصیت‌های منفی داستان‌های گوتیک در زمان زندگی استوکر بود؛ مثلاً دماغ عقابی، پوست رنگ‌پریده، سبیل بلند و ابروهای پرپشت وی احتمالاً از شرورهای ادبیات گوتیک الهام گرفته شده‌است.[۴۰] به همین ترتیب، انتخاب ترانسیلوانی از سوی استوکر ریشه در گوتیک دارد. نویسندگانِ این سبک به موقعیت اروپای شرقی کشیده شدند، زیرا سفرنامه‌ها آنجا را به‌عنوان سرزمین خرافات بدوی معرفی می‌کردند.[۴۱] دراکولا به‌عنوان اثری مدرن در این گونه از ادبیات، از فضای قصه‌های گوتیک پیش از خود فاصله گرفت.[۴۲] این رمان نمونه‌ای از گوتیک شهری[w] است.[۴۳]

دراکولا در اوایل دههٔ ۱۹۹۰ موردتوجه نقادان ادبیات ایرلند قرار گرفت. داستان دراکولا عمدتاً در انگلستان اتفاق می‌افتد اما استوکر در ایرلند متولد شد که در آن زمان بخشی از امپراتوری بریتانیا بود و سی سال نخست زندگی‌اش را در آنجا گذراند.[۴۴] در نتیجه، مجموعهٔ قابل توجهی از نوشته‌ها درمورد دراکولا، ایرلند، انگلستان و استعمارگری وجود دارد. طبق نوشتهٔ کلوین دابلیو. کیو،[x] سفر هارکر به اروپای شرقی «مقایسه‌ای از حاشیهٔ سلتیک با غرب اروپا را نیز به همراه دارد» که آن‌ها را به‌عنوان دو سرزمین «متمایز» از هم مشخص می‌کند. کیو اشاره می‌کند که مسئلهٔ شرق هم به‌صورت نمادین و هم در طول تاریخ با مسئلهٔ ایرلند[y] در ارتباط بوده‌است. در این زمینهٔ مطالعاتی، از ترانسیلوانی به‌جای ایرلند استفاده می‌شود.[۴۵] بسیاری از نقادان کنت دراکولا را اربابی ایرلندی-انگلیسی معرفی کرده‌اند.[۴۶]

تأثیرپذیری[ویرایش]

ولاد سوم که بیشتر با نام ولاد به میخ‌کشنده شناخته می‌شود

شخصیت‌های بسیاری به‌عنوان الهام‌بخش کنت دراکولا پیشنهاد شده‌اند اما اتفاق‌نظری در این مورد وجود ندارد. هری لودلام[z] در زندگی‌نامه‌اش از استوکر در سال ۱۹۶۲ گفت که آرمین وامبری، استاد دانشگاه بوداپست اطلاعاتی را درمورد ولاد دراکولا که معمولاً با نام ولاد به میخ‌کِشنده شناخته می‌شود، در اختیار استوکر قرار داد.[۴۷] ریموند تی. مک‌نالی[aa] و رادو فلورسکو[ab] این ایده را در کتاب در جست‌وجوی دراکولا[ac] که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد، رواج دادند.[۴۸] بنجامین اچ. لی‌بلانک[ad] می‌نویسد که در رمان از وامبری به‌عنوان «آرمینیوس، از دانشگاه بوداپست» یاد می‌شود که با ولاد سوم تاریخی آشنا و از دوستان آبراهام ون هلسینگ است[۴۹] اما در تحقیقات مک‌نالی و فلورسکو چیزی درمورد «ولاد، دراکولا یا خون‌آشام‌ها» در مقاله‌های منتشرشدهٔ وامبری و همچنین در یادداشت‌های استوکر دربارهٔ ملاقات‌هایش با وی پیدا نشد.[۵۰] الیزابت میلر،[ae] دانشور دانشگاهی و دراکولا، پیوند ولاد سوم را «ضعیف» می‌نامد که نشان می‌دهد استوکر حجم زیادی از «جزئیات بی‌اهمیت» را در تحقیقات خود گنجانده‌است و به شیوهٔ پرسش بلاغی می‌پرسد که چرا ظلم ولاد سوم بدنام را حذف می‌کند.[۵۱]

دراکولا یک زن بود[af] (۱۹۸۳) نوشتهٔ ریموند مک‌نالی نمونهٔ تاریخی دیگری را به‌عنوان الهام‌بخش این شخصیت معرفی می‌کند: الیزابت باتوری.[۵۲] مک‌نالی استدلال می‌کند که تصویرپردازی دراکولا قابل‌قیاس با جنایت‌های توصیف‌شدهٔ باتوری مانند استفاده از قفسی شبیه به جامهٔ تیغ‌دار آهنی[ag] است.[۵۳] ماری مالوی رابرتس،[ah] نقاد گوتیک و مدرس دانشگاه، می‌نویسد که خون‌آشام‌ها در اصل به‌عنوان بازگشتگانی توصیف می‌شوند که در حالت پوسیدن هستند و در حوالی گورستان‌ها پرسه می‌زنند اما دراکولا — مانند باتوری — از خون برای احیای جوانی‌اش استفاده می‌کند.[۵۴] پژوهش‌های اخیر این پرسش را مطرح کرده‌اند که آیا مخالفان سیاسی باتوری جنایت‌های وی را اغراق‌آمیز کرده‌اند[۵۵] و از طرف دیگر اشاره می‌شود که اطلاعات بسیار کمی دربارهٔ زندگی باتوری وجود دارد.[۵۶] کتاب گرگینه‌ها،[ai] کتابی که استوکر از آن برای تحقیق استفاده کرد، اطلاعاتی درمورد باتوری دارد اما میلر می‌نویسد این نویسنده هرگز از بخش کوتاهی که مختص باتوری بود، یادداشت‌برداری نکرد.[۵۷] در نسخهٔ رونوشت عینی[aj] یادداشت‌های اصلی استوکر برای کتاب، میلر و نویسندهٔ همکارش، رابرت ایتین بیسانگ[ak] در پانویس اظهار می‌کنند مدرکی وجود ندارد که استوکر از باتوری الهام گرفته باشد.[۵۸] نوئل شوالیه،[al] استاد دانشگاه گفت که مطالعهٔ مفصل میلر در سال ۲۰۰۰ تحت عنوان دراکولا: مفهوم و مزخرفات[am] «نه‌تنها دانشوران برجستهٔ دراکولا، بلکه نابلدها و فیلم‌های پرطرفدار سینمایی و مستندهای تلویزیونی» را تصحیح کرد.[۵۹]

کنت دراکولا علاوه بر مبنای تاریخی، نمونه‌های ادبی نیز دارد. الیزابت سینیورتی،[an] مدرس دانشگاه استدلال می‌کند دراکولا پاسخی به خون‌آشام هم‌جنس‌گرای کارمیلا[ao] (۱۸۷۲) نوشتهٔ شریدان له فانیو است که تأکید آن بر میل زنانه را «تصحیح» می‌کند.[۶۰] دانیل فارسون،[ap] نوهٔ برادر برام استوکر و گویندهٔ رادیو و تلویزیون زندگی‌نامه‌ای دربارهٔ این نویسنده نوشت که در آن اظهار شک می‌کند که استوکر از عناصر هم‌جنس‌گرایی زنانهٔ کارمیلا آگاه بوده باشد اما با این حال از نظر وی این موضوع عمیقاً بر نویسندهٔ دراکولا تأثیر داشته‌است.[۶۱] فارسون می‌نویسد که کتیبه‌ای بر روی مقبره‌ای در دراکولا، تلمیحی مستقیم به کارمیلا است.[۶۲] دانشور، آلیسون میلبانک[aq] می‌گوید همان‌طور که دراکولا می‌تواند به سگ تبدیل شود، کارمیلا می‌تواند به گربه تبدیل شود.[۶۳] به‌گفتهٔ پاتریک مک‌گرات،[ar] نویسنده، «ردی از کارمیلا» را می‌توان در سه خون‌آشام زن ساکن در قلعهٔ دراکولا یافت.[۶۴] داستان کوتاه «میهمان دراکولا»،[as] نوشتهٔ برام استوکر که پس از مرگ وی منتشر شد، به‌عنوان شاهدی بر تأثیر کارمیلا تلقی شده‌است.[۶۵] به‌گفتهٔ میلبانک، این داستان یک فصل نخست حذف‌شده از نسخهٔ اصلی خطی بود و به‌جای ترانسیلوانی، موقعیت کارمیلا در اشتایر را تکرار می‌کند.[۶۶]

بازخورد[ویرایش]

درمورد خانم رادکلیف گفته می‌شود آن زمان که رمان‌هایش را که اکنون فراموش شده‌اند، می‌نوشت، خودش را در انزوای کامل قرار می‌داد و گوشت خام می‌خورد تا به آثارش فضایی تاریک، غمناک و وحشتناک را القا کند. اگر از خلاف آن اطمینان نداشتیم، ممکن بود درمورد روش و رژیم غذایی آقای برام استوکر، زمانی که رمان دراکولا را می‌نوشت، همین گفته شود.

دیلی میل، ۱ ژوئن ۱۸۹۷[۶۷]

دراکولا پس از انتشار با استقبال خوبی مواجه شد. اغلب، نقادان این رمان را با دیگر آثار نویسندگان ادبیات گوتیک مقایسه می‌کردند و معمولاً در نقد آن‌ها از رمان‌نویس ویلکی کالینز و زن سفیدپوش (۱۸۵۹) به‌دلیل شباهت در سبک و ساختار نام برده می‌شد.[۶۸] در نقدی که در بوکسلر[at] به چاپ رسید، به این اشاره شد که سبک رمان دراکولا به‌گونه‌ای است که انگار کالینز آن را نوشته باشد.[۶۹] همچنین فردی ناشناس نقدی برای ستردی ریویو[au] نوشت که در آن اظهار کرد دراکولا سبک آن رادکلیف را که پیشگام ادبیات گوتیک است، بهبود بخشید.[۷۰] نویسنده ناشناس دیگری استوکر را «ادگار آلن پوی دههٔ نود» توصیف کرد.[۷۱] از دیگر افرادی که مقایسه‌هایی در تأیید رمان دراکولا با دیگر رمان‌نویسان ادبیات گوتیک نوشته‌اند، می‌توان به خواهران برونته و مری شلی اشاره کرد.[۷۲]

بسیاری از نقادان در نخستین نقدهایشان مجذوب تلقی خاص استوکر از افسانهٔ خون‌آشام‌ها شدند. یکی از نقادان، دراکولا را بهترین داستان خون‌آشامی دانست که تا آن زمان نوشته شده بود. نقاد دیلی تلگراف خاطرنشان کرد که گرچه نویسندگان در آثار گوتیک پیشین مانند قلعهٔ اوترانتو،[av] نوشتهٔ هورس والپول ماوراءطبیعی را از میهن خویش دور نگاه می‌داشتند اما در دراکولا این موضوع هم در سرزمین‌های دوردست، در کوه‌های کارپات رخ می‌دهد و هم در وطن، در ویتبی و همپستید هیث.[۷۳] نشریهٔ استرالیایی ادورتایزر[aw] این رمان را توأمان هیجانی و خانوادگی دانست.[۷۴] یکی از نقادان «قدرت قابل توجه» نثر استوکر را ستود و آن را امپرسیونیستی توصیف کرد. آن‌ها کمتر به بخش‌هایی که در انگلستان می‌گذرد، علاقه داشتند و دریافتند که خون‌آشام برای داستان‌های دور از میهن مناسب‌تر است.[۷۵] مجلهٔ بریتانیایی ونتی فیر[ax] اشاره کرد که این رمان بعضی وقت‌ها، ناخواسته خنده‌دار بود و به بیزاری دراکولا از سیر پرداخت.[۷۶]

در اکثر نقدها، از دراکولا به‌عنوان داستانی ترسناک یاد می‌شود. نقدی که در گاردین منچستر در سال ۱۸۹۷ منتشر شد، ظرفیت این رمان را برای سرگرمی ستود اما به این نتیجه رسید که استوکر در گنجاندن این‌همه وحشت اشتباه کرده‌است.[۷۷] به همین ترتیب، ونتی فیر عقیده داشت رمان «تحسین‌برانگیز» و جذاب است اما نمی‌توان آن را به کسانی که «قوی» نیستند، توصیه کرد.[۷۸] بسیاری از نشریه‌ها نثر استوکر را به‌عنوان عاملی مؤثر در حفظ وحشت رمان تحسین کردند.[۷۹] یکی از نقادان سان فرانسیسکو ویو[ay] این رمان را «شکستی ادبی» توصیف کرد. آن‌ها توضیح دادند که همراه کردن خون‌آشام‌ها با تصویرهای ترسناک مانند تیمارستان و «اشتهای غیرطبیعی»، وحشت را بیش از حد نمایان کرده‌است و آثار دیگر در این گونه مثل مورد غیرعادی دکتر جکیل و آقای هاید خویشتن‌داری بیشتری داشتند.[۸۰]

نقادان امروزی اغلب می‌نویسند که دراکولا به محض انتشار با واکنش متنوع منتقدانه مواجه شد.[۸۱] برای نمونه، کارول مارگارت دیویسن[az] به واکنش «نامنصفانهٔ» نقادان دورهٔ استوکر اشاره می‌کند.[۸۲] جان ادگار براونینگ،[ba] دانشوری که تحقیقاتش بر دراکولا و خون‌آشام‌های ادبی متمرکز است، در سال ۲۰۱۲ نقدی اولیه از رمان را بررسی کرد و تشخیص داد که دراکولا «رمان مورد تحسین نقادان» بوده‌است.[۸۳] براونینگ می‌نویسد که برداشتِ غلط از بازخورد متنوع دراکولا از اندازهٔ نمونهٔ محدود ناشی می‌شود.[۸۴] براونینگ از میان ۹۱ نقد و بررسی آن دوره، ۱۰ مورد را «به‌طور کلی مثبت»، ۴ مورد را «متنوع» در ارزیابی‌شان، ۳ مورد را «کاملاً یا بیشتر منفی» و بقیه را به‌عنوان مثبت و بدون شرط منفی ارزیابی و معرفی کرد. در میان نقدهای مثبت، براونینگ می‌نویسد که ۳۶ مورد از جمله نشریه‌هایی مثل دیلی میل، دیلی تلگراف و روزنامهٔ لویدز ویکلی[bb] در ستایش خود بی‌قیدوشرط بودند.[۸۵] سایر آثار انتقادی روایت بازخورد ترکیبی دراکولا را رد کرده‌اند. ریموند تی. مک‌نالی و رادو فلورسکو در در جست‌وجوی دراکولا به «موفقیت آنی» رمان اشاره می‌کنند.[۸۶] گابریل رونای[bc] می‌گوید این رمان «از سوی طرفداران و نقادان به‌عنوان نبوغ نویسندهٔ ترسناک» شناخته شد[۸۷] و آنتونی مسترز[bd] به «جذابیت عظیم مردمی» آن اشاره می‌کند.[۸۸] از زمان دههٔ ۱۹۷۰، دراکولا به‌طور قابل توجهی به موضوع موردعلاقهٔ پژوهش‌های دانشگاهی تبدیل شد که آن را می‌توان در مجله‌های معتبر دانشگاهی، کتاب‌ها و مقاله‌های متعدد که دربارهٔ این رمان بحث می‌کنند، یافت.[۸۹]

ترجمه[ویرایش]

دراکولا به بیش از ۳۰ زبان دیگر ترجمه شده‌است.[۹۰] نسخهٔ مجاری دراکولا، یکی از نخستین‌های ترجمه‌های رمان استوکر بود که در سال ۱۸۹۸، به‌صورت سریالی در یکی از روزنامه‌های بوداپست چاپ و بعداً در قالب یک کتاب با نام دراکولا: رمان انگلیسی — دفتر خاطرات جاناتان هارکر[be] منتشر شد.[۹۱] والدمار اسموندسون[bf] در سال ۱۹۰۱ دراکولا را تحت عنوان قدرت‌های تاریکی[bg] به ایسلندی برگرداند که با پیش‌گفتاری از استوکر به چاپ رسید. استوکر در این پیش‌گفتار می‌نویسد که وقایع موجود در رمان واقعی است و «به دلایل واضح» نام مکان‌ها و افراد را تغییر داده‌است.[۹۲] اگرچه محققان از دههٔ ۱۹۸۰ به‌دلیل پیش‌گفتار استوکر از وجود این ترجمه آگاه بودند اما کسی به فکر ترجمهٔ آن به انگلیسی نبود. قدرت‌های تاریکی تفاوت قابل توجهی با رمان استوکر دارد. نام شخصیت‌ها در این نسخه تغییر کرد، طول آن کوتاه شد و آشکارا جنسی‌تر از نسخهٔ اصلی بود. محقق هلندی، هانس کورنیل دی روس[bh] ترجمه را به خوبی با استوکر مقایسه کرد و نوشت در جایی که دراکولا پیچ‌وتاب می‌خورد، ترجمه مختصر و دقیق است.[۹۳]

علی‌اکبر کسمائی نخستین مترجمی بود که دراکولا را به فارسی ترجمه کرد. او تحصیلات روزنامه‌نگاری‌اش را در مصر به انجام رساند و بیشتر به ترجمهٔ آثار از زبان عربی می‌پرداخت. کسمائی دراکولا را نیز از زبان عربی به فارسی برگرداند و بنگاه افشاری این ترجمه را در سال ۱۳۱۸ با نام دراکیولا مرد خون‌آشام منتشر کرد. او در مقدمهٔ دراکیولا نوشت که این رمان را از روی نسخهٔ بنگاه روایات الجیب، ناشر مصری ترجمه کرده‌است. در ایران، برخی از ناشران از جزوه‌هایی که روایات الجیب ماهانه از داستان‌های مختلف منتشر می‌کرد، به‌عنوان منبع برای ترجمه استفاده می‌کردند. در ترجمه‌ای که کسمائی انجام داده‌است، داستان به‌شکل سوم شخص روایت می‌شود که با شیوهٔ روایت رمان استوکر تفاوت دارد و نسبت به نسخهٔ اصلی، خلاصه‌تر است.[۹۴] جمشید اسکندانی یکی دیگر از مترجم‌هایی است که این رمان را به فارسی ترجمه کرده‌است. در سال ۱۳۷۶، نشر ثالث ترجمهٔ اسکندانی را که بیش از ۱۳۰۰ صفحه بود، در دو جلد منتشر کرد.[۹۴] نشر برج در سال ۱۳۹۹ ترجمهٔ تازه‌ای از دراکولا را منتشر کرد که برگردانی از محمود گودرزی بود.[۹۵] یک سال بعد، انتشارات ققنوس نیز ترجمهٔ دیگری از این رمان را منتشر کرد. به‌گفتهٔ خبرگزاری مهر، مهرداد وثوقی این رمان را از روی نسخهٔ تصحیح‌شدهٔ جان کالتاردت در سال ۱۹۷۸ ترجمه کرده‌است.[۹۶]

درون‌مایه‌های اصلی[ویرایش]

بیماری[ویرایش]

بازنمایی خون‌آشامی در این رمان، به‌عنوان نمادی از تشویش‌های ویکتوریایی درخصوص بیماری در نظر گرفته می‌شود. به این درون‌مایه در کنار سایر موضوع‌ها پرداخته شده و با بسامد بسیار کمتری نسبت به درون‌مایه‌های دیگر، مورد بحث قرار گرفته‌است.[۹۷] برای نمونه، برخی نقش بیماری را به نژاد ربط می‌دهند. جک هالبرستام[bi] به بخشی از رمان اشاره می‌کند که در آن، یک کارگر انگلیسی بوی زنندهٔ خانهٔ کنت دراکولا را به‌مانند بوی «اورشلیم قدیمی» می‌داند.[۹۸] اغلب، یهودیان در ادبیات عصر ویکتوریا به‌عنوان انگل توصیف می‌شدند. هالبرستام به یک ترس خاص از یهودیان اشاره می‌کند که آن‌ها عامل انتشار بیماری‌های خونی هستند و به توصیف روزنامه‌نگاری نیز می‌پردازد که این افراد را «خون‌خواران ییدیشی» می‌نامد.[۹۹] در مقابل، ماتیاس کلاسن[bj] به شباهت‌های میان خون‌آشامی و بیماری‌های آمیزشی، به‌ویژه سیفلیس اشاره می‌کند.[۱۰۰] مارتین ویلیس،[bk] محققی که به بررسی تلاقی ادبیات و بیماری می‌پردازد، استدلال می‌کند که توصیف دراکولا از خون‌آشامی، آن را به‌عنوان عفونت اولیه و نیز بیماری ناشی از آن تبدیل می‌کند.[۱۰۱]

میراث[ویرایش]

اقتباس‌ها[ویرایش]

بلا لوگوسی ایفاگر نقش کنت دراکولا در فیلم دراکولا (۱۹۳۱)

داستان دراکولا اساس ساخت فیلم‌ها و نمایشنامه‌های متعددی بوده‌است. استوکر، خودش اولین اقتباس تئاتری را نوشت که ۱۸ مهٔ ۱۸۹۷ در تئاتر لایسیوم با عنوان دراکولا یا نامیرا[bl] اندکی پیش از انتشار رمان به روی صحنه رفت و تنها یک بار اجرا شد تا حق تکثیر خود را برای چنین اقتباس‌هایی ایجاد کند. گرچه تصور می‌شد نسخه دست‌نویس گم شده‌است[۱۰۲] اما کتابخانهٔ بریتانیا یک نسخه از آن را دارد. این نسخه شامل گزیده‌هایی از نمونهٔ دستی[bm] رمان به خط استوکر است که کارگردانی و توصیف گفت‌وگوها را ارائه می‌کند.[۱۰۳]

مرگ دراکولا،[bn] فیلم صامت مجارستانی به کارگردانی کاروی لایتایی،[bo] اولین فیلمی بود که کنت دراکولا را به تصویر کشید. این فیلم در سال ۱۹۲۱ منتشر شد و اکنون بخش بسیار کمی از آن در دسترس است. به‌گفتهٔ دیوید جی. اسکال،[bp] طرح پوستر نسخهٔ ۱۹۲۶ مجارستانی این فیلم برگرفته از دومین اقتباس دراکولا، نوسفراتو ساختهٔ فریدریش ویلهلم مورنائو بود.[۱۰۴] وین ای. هنسلی،[bq] نقاد می‌نویسد که روایت این فیلم با رمان متفاوت است اما شخصیت‌های آن همتایان مشخصی دارند.[۱۰۵] فلورانس، بیوهٔ استوکر علیه استودیوی فیلم پرانا[br] اقدام قانونی کرد. پروندهٔ حقوقی دو یا سه سال به طول انجامید و سرانجام، پرانا در مهٔ ۱۹۲۴ موافقت کرد که تمام نسخه‌های فیلم را از بین ببرد.[۱۰۶]

کریستوفر لی به‌عنوان نقش اصلی در دراکولا (۱۹۵۸)

بازنمایی تصویری کنت در گذر زمان به‌طور قابل‌توجهی تغییر کرده‌است. تولیدات نمایشی در لندن و نیویورک برداشت اولیه از ظاهر دراکولا را ایجاد کردند. ایفاگران برجستهٔ بعدی کنت دراکولا، بلا لوگوسی (در اقتباس سال ۱۹۳۱) و کریستوفر لی (در اقتباس سال ۱۹۵۸ و دنباله‌های آن) این شخصیت را براساس نسخه‌های قبلی آن بازی کردند. در درجهٔ اول، سبک تصویری نخستین دراکولا شامل ترکیب رنگ‌های سیاه و قرمز و موهای براق مشکی بود.[۱۰۷] بازی لی آشکارا جنسی بود و همچنین نمایش دندان‌های نیش را در سینما رایج کرد.[۱۰۸] بازی گری اولدمن در نقش کنت دراکولا در دراکولای برام استوکر (۱۹۹۲) ساختهٔ فرانسیس فورد کوپولا و طراحی لباس ایکو ایشیوکا،[۱۰۹] نگاهی تازه به این شخصیت را پایه‌گذاری کرد؛ کنتی که موهای بلندی دارد و به لهجهٔ رومانیایی صحبت می‌کند.[۱۱۰] مجموعهٔ متنوعی از اقتباس‌ها، خصلت‌ها و ویژگی‌های متفاوت کنت را به تصویر می‌کشند.[۱۱۱]

دراکولا بارها و تقریباً در تمامی شکل‌های رسانه‌ای اقتباس شده‌است. جان ادگار براونینگ و کارولین جوآن اس. پیکارت[bs] نوشته‌اند که این رمان و شخصیت‌هایش برای بیش از هفتصد بار برای فیلم، تلویزیون، بازی ویدئویی و پویانمایی اقتباس شده‌اند و همچنین نزدیک به هزار حضور بیشتر در کتاب‌های کمیک و روی صحنه داشته‌اند.[۱۱۲] روبرتو فرناندز رتامار کنت دراکولا را به‌همراه شخصیت‌هایی همچون هیولای فرانکنشتاین، میکی ماوس و سوپرمن به‌عنوان بخشی از «خوراک سینمایی سلطهٔ فرهنگی جهان آنگلوساکسون» می‌دانست.[۱۱۳] در سرتاسر جهان، اقتباس‌های تازهٔ تکمیل‌شده را می‌توان هر هفته تولید کرد.[۱۱۴]

اثرگذاری[ویرایش]

بلا لوگوسی، ایفاگر نقش دراکولا در سال ۱۹۳۱

دراکولا نخستین اثر ادبیاتی نبود که خون‌آشام‌ها را توصیف می‌کرد[۱۱۵] اما با این وجود، رمان توجه دانشوران و مردم را به خود جلب کرد.[۱۱۶] وقتی مردم از خون‌آشام‌ها حرف می‌زنند، کنت دراکولا اولین شخصیتی است که به ذهنشان می‌رسد.[۱۱۷] دراکولا با گردآوری فولکلور، افسانه، داستان‌های خون‌آشامی و سنت‌های رمان گوتیک موفق شد.[۱۱۸] وندی دونیگر[bt] این رمان را به‌عنوان اثر محوری ادبیات خون‌آشامی توصیف کرد که «تمام خون‌آشام‌های دیگر را با بی‌اس یا ای‌اس نشان می‌دهد.»[۱۱۹][پ] این رمان تأثیر فوق‌العاده‌ای بر شکل‌گیری درک عمومی از نحوهٔ عملکرد خون‌آشام‌ها، از جمله نقاط قوت و ضعف و سایر ویژگی‌های آن‌ها داشت.[۱۲۰] خفاش‌ها پیش از دراکولا به‌دلیل وجود خفاش خون‌آشام به‌نوعی به خون‌آشام‌ها مرتبط بودند. برای مثال، طرح جلد وارنی خون‌آشام[bu] (۱۸۴۷) تصویری از خفاش بود اما استوکر با خلق دراکولا توانست این مفهوم را گسترش بدهد. استودیوهای فیلم‌سازی که به‌دنبال فرصتی برای استفاده از جلوه‌های ویژه بودند، این موضوع را پذیرفتند.[۱۲۱] پاتریک مک‌گراث[bv] خاطرنشان می‌کند بسیاری از خصوصیات کنت که هنرمندان پس از توصیف استوکر از خون‌آشام‌ها به تصویر کشیده‌اند، آن ویژگی‌ها را به کلیشه تبدیل کرده‌اند. مک‌گراث جدای از توانایی تغییرشکل کنت، به‌طور خاص نفرت او از سیر، نور خورشید و صلیب‌ها را موردتوجه قرار می‌دهد.[۱۲۲]

اقتباس‌ها از این رمان و شخصیت‌هایش در محبوبیت پایدار آن نقش داشته‌اند. حتی در بحث‌های دانشگاهی، مرزهای بین رمان استوکر و اقتباس شخصیت در طیف وسیعی از رسانه‌ها به‌طور مؤثری محو شده‌است.[۱۲۳] دیکر استوکر[bw] معتقد است که عدم رعایت قانون حق تکثیر ایالات متحده از سوی استوکر به این جلب محبوبیت عامه کمک کرده‌است و می‌نویسد نویسنده‌ها و تهیه‌کننده‌ها نیازی نیست برای استفاده از این شخصیت‌ها هزینه‌ای بابت اجازه‌نامه بپردازند.[۱۲۴]

یادداشت‌ها[ویرایش]

  1. ادبیات هیجان ژانری است که با تجسم واقعه‌های رسواکننده — برای نمونه قتل، دزدی، جعل یا زنا — در صحنه‌های خانوادگی توصیف می‌شود.[۶]
  2. گرچه دوشیزه بتی در سال ۱۸۹۰ نوشته شد اما در سال ۱۸۹۸ به چاپ رسید.[۱۰]
  3. بی‌اس به‌معنای «پیشااستوکر» و ای‌اس به‌معنای «پسااستوکر» است.

واژه‌نامه[ویرایش]

  1. Dublin Evening Mail
  2. The Primrose Path
  3. The Shamrock
  4. The Duties of Clerks of Petty Sessions in Ireland
  5. Sensation novel
  6. The Shoulder of Shasta
  7. Miss Betty
  8. Hall Caine
  9. Florence Balcombe
  10. Rosenbach Museum and Library
  11. Joseph S. Bierman
  12. Kilmarnock Arms Hotel
  13. Max Windshoeffel
  14. Count Wampyr
  15. Cotford
  16. Singleton
  17. Archibald Constable and Company
  18. Barbara Belford
  19. Doubleday & McClure
  20. Charlotte Stoker
  21. David Seed
  22. Jerrold E. Hogle
  23. Urban Gothic
  24. Calvin W. Keogh
  25. Irish question
  26. Harry Ludlam
  27. Raymond T. McNally
  28. Radu Florescu
  29. In Search of Dracula
  30. Benjamin H. LeBlanc
  31. Elizabeth Miller
  32. Dracula Was A Woman
  33. Iron maiden
  34. Marie Mulvey-Roberts
  35. The Book of Were-Wolves
  36. Facsimile
  37. Robert Eighteen-Bisang
  38. Noel Chevalier
  39. Dracula: Sense and Nonsense
  40. Elizabeth Signorotti
  41. Carmilla
  42. Daniel Farson
  43. Alison Milbank
  44. Patrick McGrath
  45. Dracula's Guest
  46. The Bookseller
  47. Saturday Review of Politics, Literature, Science and Art
  48. The Castle of Otranto
  49. The Advertiser
  50. Vanity Fair
  51. San Francisco Wave
  52. Carol Margaret Davison
  53. John Edgar Browning
  54. Lloyd's Weekly Newspaper
  55. Gabriel Ronay
  56. Anthony Masters
  57. Drakula: Angol Regény — Harker Jonathan Naplója
  58. Valdimar Ásmundsson
  59. Makt Myrkranna (Powers of Darkness)
  60. Hans Corneel de Roos
  61. Jack Halberstam
  62. Mathias Clasen
  63. Martin Willis
  64. Dracula, or The Undead
  65. Galley proof
  66. Drakula Halála (The Death of Dracula)
  67. Károly Lajthay
  68. David J. Skal
  69. Wayne E. Hensley
  70. Prana
  71. Caroline Joan S. Picart
  72. Wendy Doniger
  73. Varney the Vampire
  74. Patrick McGrath
  75. Dacre Stoker

پانویس[ویرایش]

  1. Luebering, Bram Stoker.
  2. Belford, Stoker, Abraham [Bram].
  3. Luebering, Bram Stoker.
  4. Hopkins, Bram Stoker, 4.
  5. Hopkins, Bram Stoker, 4.
  6. Rubery, Sensation Fiction.
  7. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 301; Belford, Bram Stoker and The Man, 269.
  8. Hopkins, Bram Stoker, 1.
  9. Belford, Bram Stoker and The Man, 363.
  10. Belford, Bram Stoker and The Man, 277.
  11. Caine, Bram Stoker, 16.
  12. Bierman, A Crucial Stage in the Writing, 152.
  13. Barsanti, Foreword, 1.
  14. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 4; Lovecraft, Selected Letters, 255.
  15. Ludlam, A Biography of Dracula, 99–100.
  16. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 3; McNally and Florescu, Dracula, 160.
  17. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 4.
  18. Bierman, A Crucial Stage in the Writing, 40.
  19. Bierman, A Crucial Stage in the Writing, 40.
  20. Belford, Bram Stoker and The Man, 255.
  21. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 15.
  22. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 4.
  23. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 245.
  24. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 318.
  25. Belford, Bram Stoker and The Man, 241.
  26. Davison, “Introduction”, Bram Stoker's Dracula, 19.
  27. Belford, Bram Stoker and The Man, 272.
  28. Belford, Bram Stoker and The Man, 269.
  29. Belford, Bram Stoker and The Man, 272.
  30. Stoker & Holt 2009, pp. 312–313.
  31. Belford, Bram Stoker and The Man, 272.
  32. Belford, Bram Stoker and The Man, 274.
  33. Davison, “Introduction”, Bram Stoker's Dracula, 21.
  34. Seed, The Narrative Method of Dracula, 64.
  35. Seed, The Narrative Method of Dracula, 65; Moretti, The Dialectic of Fear, 77.
  36. Case, Tasting the Original Apple, 226.
  37. Seed, The Narrative Method of Dracula, 70.
  38. Moretti, The Dialectic of Fear, 77.
  39. Hogle, “Introduction”, The Cambridge Companion to Gothic Fiction, 12.
  40. Miller, Dracula, 150.
  41. Miller, Dracula, 137.
  42. Arata, The Occidental Tourist, 621.
  43. Spencer, Purity and Danger, 219.
  44. Glover, Vampires, Mummies, and Liberals, 26.
  45. Keogh, The Critics' Count, 195–196.
  46. Ingelbien, Gothic Genealogies, 1089; Stewart, Bram Stoker's Dracula, 239–240.
  47. Ludlam, A Biography of Dracula, 100.
  48. Dearden, Radu Florescu dead.
  49. Leblanc, The Death of Dracula, 360.
  50. McNally and Florescu, In Search of Dracula, 150; Leblanc, The Death of Dracula, 360.
  51. Miller, Filing for Divorce, 2.
  52. Fitts, Alejandra Pizarnik's "La condesa, 34.
  53. McNally, Dracula Was a Woman, 46–47.
  54. Mulvey-Roberts, Dracula and the Doctors, 83–84.
  55. Kord, Murderesses in German Writing, 60.
  56. Stephanou, Reading Vampire Gothic through Blood, 90.
  57. Miller, Back to the Basics, 187–188.
  58. Eighteen-Bisang and Miller, Bram Stoker's Notes for Dracula, 131.
  59. Chevalier, Dracula, 749.
  60. Signorotti, Repossessing the Body, 607.
  61. Farson, The Man Who Wrote Dracula, 22.
  62. Farson, The Man Who Wrote Dracula, 144.
  63. Milbank, Powers Old and New, 15.
  64. McGrath, Preface, 43.
  65. Senf, Dracula, 34.
  66. Milbank, Powers Old and New, 14.
  67. Untitled review of Dracula, 3.
  68. Recent Novels, 150–151; A Romance of Vampirism, 80; The Academy, 98; Dracula, 10.
  69. The Bookseller, 816.
  70. Review, 21.
  71. Untitled, 131.
  72. Davison, “Introduction”, Bram Stoker's Dracula, 19; Browning, “Introduction: The Myth of Dracula's Reception”, Bram Stoker's Dracula.
  73. Books of the Day, 6.
  74. Current Literature, 8.
  75. Untitled review of Dracula, 11.
  76. Books to Read, and Others, 80.
  77. Review.
  78. Books to Read, and Others, 80.
  79. Current Literature, 8; Supped Full with Horrors, 261; A Fantastic Theme Realistically Treated, 13.
  80. The Insanity of the Horrible, 5.
  81. Browning, “Introduction: The Myth of Dracula's Reception”, Bram Stoker's Dracula.
  82. Davison, Bram Stoker's, 19.
  83. Browning, “Introduction: The Myth of Dracula's Reception”, Bram Stoker's Dracula.
  84. Browning, “Introduction: The Myth of Dracula's Reception”, Bram Stoker's Dracula.
  85. Browning, “Introduction: The Myth of Dracula's Reception”, Bram Stoker's Dracula.
  86. McNally and Florescu, In Search of Dracula, 162.
  87. Ronay, The Truth About Dracula, 53.
  88. Masters, The Natural History of the Vampire, 208.
  89. Clasen, Attention, Predation, Counterintuition, 379.
  90. Light, When was Dracula first translated.
  91. Berni, Dracula by Bram Stoker, 31.
  92. Davison, Blood Brothers, 147–148.
  93. Escher, The Icelandic Translation of Dracula.
  94. ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ سیدی نژاد، باستانشناسی ترجمه فارسی دراکولا.
  95. وفایی، ترجمه نسخه کامل رمان «دراکولا» به کتابفروشی‌ها آمد.
  96. وفایی، ترجمه جدید «دراکولا» چاپ شد.
  97. Willis, The Invisible Giant, 302–304.
  98. Halberstam, Technologies of Monstrosity, 341.
  99. Halberstam, Technologies of Monstrosity, 350.
  100. Clasen, Attention, Predation, Counterintuition, 389.
  101. Willis, The Invisible Giant, 302.
  102. Stuart, Stage Blood, 193.
  103. Buzwell, Bram Stoker's stage adaptation.
  104. Skal, Introduction—Dracula, 11.
  105. Hensley, The Contribution of F. W. Murnau's, 61.
  106. Hensley, The Contribution of F. W. Murnau's, 63.
  107. Browning and Picart, Dracula in Visual Media, 4.
  108. Cengel, How the Vampire Got His Fangs; Why Christopher Lee's Dracula.
  109. Sommerlad, Celebrating Eiko Ishioka's extraordinary.
  110. Browning and Picart, Dracula in Visual Media, 4.
  111. Clasen, Attention, Predation, Counterintuition, 378.
  112. Browning and Picart, Dracula in Visual Media, 4.
  113. Retamar and Winks, On Dracula, the West, America, and Other Inventions, 22.
  114. Browning and Picart, Dracula in Visual Media, 7.
  115. Miller, Dracula, 147.
  116. Davison, “Introduction”, Bram Stoker's Dracula, 21.
  117. Beresford, From Demons to Dracula, 139.
  118. Miller, Dracula, 147.
  119. Doniger, Sympathy for the Vampire, 608.
  120. Miller, Dracula, 152.
  121. Miller, Dracula, 157.
  122. McGrath, Preface, 45.
  123. Hughes, Fictional Vampires in the Nineteenth, 198.
  124. Stoker, “Foreword”, Dracula in Visual Media, 2.

منابع[ویرایش]

فارسی[ویرایش]

  • سیدی نژاد، مرتضی (۳۱ خرداد ۱۳۹۹). «باستانشناسی ترجمه فارسی دراکولا». راهک. بایگانی‌شده از اصلی در ۷ ژانویه ۲۰۲۳. دریافت‌شده در ۱۷ دی ۱۴۰۱.
  • وفایی، صادق (۴ بهمن ۱۴۰۰). «ترجمه جدید «دراکولا» چاپ شد». خبرگزاری مهر. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ فوریه ۲۰۲۳. دریافت‌شده در ۷ بهمن ۱۴۰۱.
  • وفایی، صادق (۱۲ مهر ۱۳۹۹). «ترجمه نسخه کامل رمان «دراکولا» به کتابفروشی‌ها آمد». خبرگزاری مهر. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ فوریه ۲۰۲۳. دریافت‌شده در ۷ بهمن ۱۴۰۱.

انگلیسی[ویرایش]

کتاب‌ها[ویرایش]

مقاله‌های ژورنال‌ها و روزنامه‌ها[ویرایش]

نقدهای انتقادی معاصر[ویرایش]

  • "Recent Novels". Review of Politics, Literature, Theology, and Art. London. 79: 150–151. July 31, 1897.
  • "A Romance of Vampirism". Lloyd's Weekly Newspaper. London. May 30, 1897. p. 80.
  • "Untitled review of Dracula". The Bookseller: A Newspaper of British and Foreign Literature. London. September 3, 1897. p. 816.
  • "Book Reviews Reviewed". The Academy: A Weekly Review of Literature, Science, and Art. London. July 31, 1897. p. 98.
  • "Untitled review of Dracula". The Daily Mail. London. June 1, 1897. p. 3.
  • "Untitled". Publisher's Circular and Booksellers' Record of British and Foreign Literature. London. August 7, 1897. p. 131.
  • "Review: Dracula". Saturday Review of Politics, Literature, Science and Art. London. July 3, 1897. p. 21.
  • "Books of the Day". The Daily Telegraph. London. June 3, 1897. p. 6.
  • "Dracula". The Glasgow Herald. Glasgow. June 10, 1897. p. 10.
  • "Untitled review of Dracula". Of Literature, Science, and Art (Fiction Supplement). London. June 12, 1897. p. 11.
  • "Current Literature: Hutchinson & Co's Publications". The Advertiser. Adelaide. January 22, 1898. p. 8.
  • "Books to Read, and Others". Vanity Fair: A Weekly Show of Political, Social, and Literary Wares. London. June 29, 1897. p. 80.
  • "Supped Full with Horrors". The Land of Sunshine. June 1899. p. 261.
  • "A Fantastic Theme Realistically Treated". New-York Tribune (Illustrated Supplement). New York City. November 19, 1899.
  • "The Insanity of the Horrible". The San Francisco Wave. San Francisco. December 9, 1899. p. 5.
  • "Review: Dracula". The Manchester Guardian. 1897.

وبگاه‌ها[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]