خلطهای چهارگانه
.
این مقاله در مورد یک اصطلاح در پزشکی سنتی است که ممکن است امروزه در پزشکی تایید شده نباشد یا رد شده باشد، ممکن است مقاله [[]] معادل امروزی مناسب این اصطلاح باشد یا این اصطلاح را شامل شود. |
![]() | این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
![]() | این مقاله احتمالاً حاوی تحقیق دست اول است. |
خلطهای چهارگانه (یا اخلاط اربعه یا گشنهای چهارگانه) عبارت است از هر یک از چهار مایع خون یا دم ، زردآب یا صفرا، سودا یا زردآب سوخته یا صفرای سیاه و بلغم.[۱]
مقدار و نسبت ترکیب این اخلاط در بدن هر شخصی و در اندامهای هر فردی، یکی از چهار طبع (nature) یا مزاج (temperament) گرم (حار، در واژه: حاره)، سرد (برد، در واژه:مبرد)،[۲] تر (رطب، در واژه:مرطوب)، خشک (یابس، در واژه:یبوست) را بوجود میآورد[۳]؛ این نظریه ریشه و اساس پزشکی سنتی ایران را تشکیل میدهد. بدین معنی ساده که اگر کسی سوخت و ساز بدنش بالا باشد مزاجش گرم است. اگر شخصی رطوبت بدنش زیاد باشد مزاجش مرطوب است و افرادی هم دارای مزاج سرد یا مزاج گرم هستند، البته مزاج افراد معمولاً ترکیبی از دو مزاج است مانند کسی که بدنش در هنگام لمس گرم و مرطوب است دارای مزاج گرم و مرطوب میباشد، و افرای هم داری مزاج گرم و خشک، سرد و مرطوب، سرد و خشک باشند. مزاج شناسی (temperamentology) یک نوع تخصص در طب سنتی ایران است.[۲]
اخلاط جمع واژه خلط است، به همین دلیل به طب سنتی ایران طب اخلاطی هم گفته میشود.[۴] و نیز از هر کدام از خلطهای فوق طبایع و مزاجهای چهارگانه به وجود میآید و به همین منوال هر کدام از طبایع مثال جهان بیرون و نماینده فصلها و عناصر چهار گانه موجود در طبیعت هستند به ترتیب :خون یا دم گرم و تراست، فصل بهار وهوا نیر گرم و تر هستند، صفرا گرم و خشک است، تابستان و آتش هم گرم و خشک اند، سودا سرد و خشک است، پاییز و خاک هم سرد و خشک میباشند، بلغم سرد و تر است، زمستان و آب هم سرد و تر هستند.
معنی عنصر در پزشکی سنتی ایرانی با معنی عنصر در جدول مندلیف فرق دارد و شامل:آب، خاک، هوا و آتش است. اساتید فلسفه میگویند که طب اخلاطی بخشی ار فلسفه بوده و بنابر این طب سنتی برگرفته از طبیعیات فلسفهاست.[۵] تاریخ طب سنتی ایران نشان میدهد که بیشتر پزشکان سنتی فیلسوف بودهاند (مانند ابن سینا ورازی).[۶][۷]
طب اخلاطی مکتب طبی است که بر اساس طبایع چهارگانه که آن هم بر اساس اخلاط چهارگانه بنا شده است.[۸] مکتب اخلاطی به نوعی شاخهای از فلسفه (طبیعیات فلسفه) است.[۹][۱۰]
در پزشکی نیاکان (طب سنتی) مراحل گوارش (هضم) خوراک (غذا) به چهار مرحله تقسیم میگردد که آنرا گوارش چهارگانه (هضمهای اربعه) مینامند، در اثر این فرایند خوراک خورده شده به خلط (چهار مایه (ماده یا مایع روان: خون، زرد آب، بلغم و سودا) میشود که این مواد به آرامی جذب بافتها و یاخته (سلول)ها میشوند.
مراحل گوارش چهارگانه:
- گوارش در شکم (هضم معدی) (که خوراک تبدیل به مایعی بنام کشکاب(کیموس) میشود، این مایه از راه سیاه رگ باب(Port)، به جگر سیاه (کبد) میرود.
- گوارش در جگر سیاه (هضم کبدی) کشکاب طی مراحلی در جگر تبدیل به خلط میگردد (همان چهار مایع روان و سیّال دم، صفرا، بلغم و سودا.
- گوارش در رگ ها (هضم درعروق)، خلط از راه رگها به سوی اندام مربوطه میرود.
- گوارش در اندام ها (بافتها) خلط آماده جذب و تبدیل شدن به اندام مربوطه میشود. مواد زاید هر یک از مراحل گوارش چهارگانه، از بدن دفع میگردند.
مواد زاید گوارش اول (مدفوع) از روده، مواد زاید گوارش دوم (ادرار) از گرده (کلیه)ها . مواد زاید گوارش سوم و چهارم (عرق، چرک، مو، ناخن، ترشّحات گوش و بینی وغیره) از راههای مختلف از بدن بیرون میروند. اختلال در هریک از این مراحل چهارگانه سبب بروز بیماری میشود.
برای تولید خلطهای خوب (خلط جید) دو شرط وجود دارد: ۱- سالم بودن جگر .۲- کشکاب مناسب. کشکاب سالم نیز در اثر خوردن خوراک سالم و مناسب سن و سال و مزاج و سالم بودن شکم (معده) به وجود میآید.
به زبان طب جدید اگر تعادل مواد موجود درخون مثل: چربی ها (لیپیدها)، قندها، (اوریکاسید) به هم بخورد بیماری چربی خون (هایپرلیپیدمی)، مرض قند (هایپرگلایسمی) و نقرس به وجود میآید. اگر عملکرد طبیعی هریک از اندامهای بدن مختل شود آن اندام دچار سوء مزاج میشود و مثل سوء مزاج معده یا جگر. اختلال در تولید اخلاط یا مربوط به غذای مصرفی است، یا اختلال در عملکرد کبد یا معده یا چند مورد با هم. اختلال در عملکرد طبیعی هرکدام از اعضا را سوء مزاج ویژه آن عضو گویند؛ شناخت سوء مزاجها و راه حل درمان آنها در مراحل ابتدایی راهگشای بسیاری از مشکلات بهداشت عمومی و بیماریهای امروزی است.[۱۱]
سوء مزاج دو گونه است ساده و مادی. روی هم رفته ۱۲ نوع سوء مزاج وجود دارد: ۱- گرم ساده ۲- گرم خشک بدون ماده ۳- گرم و تر ۴- گرم مادی صفراوی ۵- گرم و تر با ماده بلغمی بدون ماده ۶- سرد ساده ۷- سرد خشک ساده ۸- سرد و تر ساده ۹- سرد خشک مادی سوداوی ۱۰- سرد تر با مادی بلغمی لزج ۱۱ - مرطوب ساده ۱۲- خشک ساده.[۱۲]
خلط رطوبتی است اندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی آن رگهاست و اندامهایی که میان تهی باشند چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد و بعضی خلطها خوبند و بعضی بد. آنچه نیک باشد، آنست که اندر تن مردم اندرفزاید و به بدل آن تریها که خرج میشود، بایستد و آنکه بد باشد، آنست که به این کار نشاید و آن، آن خلط باشد که تن از او پاک باید کرد به داروها؛ و خلطها چهارگونه است: خون است و بلغم و صفراء و سوداء. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی): میخواره را گاه گاه قی افتد و گاه اسهال نگذارد که خلط بد در معده گرد آید. تبها و بیماری که از خلطهای لزج و فاسد تولد کند. (نوروزنامه).[۱۳]
محتویات
تاریخچه[ویرایش]
مکتب طب اخلاطی (Humorisme) که واضع آن را بقراط طبیب معروف یونانی میدانند، مدت ۱۶ قرن در سراسر کشورهای جهان حاکم بر اصول علم طب بوده و کلیه پزشکان دنیا کم و بیش از آن پیروی میکردهاند، در چند قرن اخیر، دانشمندان اروپا همان مکتب را که بر اساس مایعات درونی بدن استوار بوده پذیرفته و ضمن تغییرات نامحسوس و تدریجی، بصورت قابل بیانتر درآوردند.
طب اخلاطی مسلماً پیش از بقراط نیز وجود داشته و بقراط اصول آن را از پیشینیان اقتباس کردهاست. بقراط، انباذقلس (Empedocle) و دیگران به چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) و چهار خاصیت این عناصر (گرمی، سردی، تری و خشکی) معتقد بوده و به وجود چهار مایع اصلی در بدن انسان و حیوانات قائل بودند که آنها عبارتند از: خون (گرم و تر)، بلغم (سرد و تر)، صفرا (گرم و خشک) و سودا (سرد و خشک)،[۱۴] و دخالت این چهار مایع را در کلیه حالات بدنی اعم از تغییرات فیزیولوژیک و پیدایش بیماریها و بهبود حال بیماران مؤثر دانسته و میگفتند: هر گاه این چهار مایع به نسبت طبیعی و متعادل با یکدیگر در بدن وجود داشته باشد بدن سالم است، ولی اگر یکی از این مایعات یا چند تا از آنها از نظر کمی (نسبت به سایر اخلاط) یا از نظر کیفی متحمل تغییراتی شوند (خواه این تغییرات بعلت سوء تغذیه یا تنفس هوای فاسد یا بواسطه شدت گرمای هوا باشد که در این صورت آنچه از بدن دفع میشود افزایش پیدا نموده یا بالعکس فضولات دربدن متراکم میگردند) تعادل این مایعات برهم خورده، و در این حال ساختمان طبیعی بدن تغییر کرده و مواد مختلفی بوجود میآید که طعم آنها تلخ، شور، شیرین، ترش یا بی طعم میباشد و بر حسب کم و بیشی مقدار یا کیفیت آنها کم و بیش زیان آور میگردند، و باین ترتیب لاغری شدید بروز میکند.[۱۵]
نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز میکند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما میتوانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماریهای عارض شده را نیز، از این طریق میتوان بسهولت انجام داد.
قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب میکند:
- یکی از آنها تغییراتی است که در اثر عکس العمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدفش این است که بدن را بحالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهایی که برای انجام این منظور بکار میبردند محلل مینامیدند.
- در حالت دوم طبیعت بترتیب دیگری عمل میکند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع مینماید، و این عمل را نضج اخلاط میگفتند[۱۶] و معتقد بودند این عمل بعلت دخالت قوه مدبره بدنی یا تدبیر که آن را طبیعت مینامیدند انجام میگیرد و آن را به قوهای نسبت میدادند موسوم به نیروی حیاتی.[۱۷]
عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی بنام بحران میشود که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک میباشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع میشود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد بجای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضرّی در اعضاء مزبور مینمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیم که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت مینمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود مییابد.
اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز مینماید. غلبه مقدار آنها امتلاء(Plethore) را بوجود میآورد؛ هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشکتر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود.
در نظر قدما نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز میکند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما میتوانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماریهای عارض شده را نیز، از این طریق میتوان بسهولت انجام داد.
قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب میکند: یکی از آنها تغییراتی است که در اثر عکس العمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدفش این است که بدن را بحالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهایی که برای انجام این منظور بکار میبردند محلل مینامیدند، در حالت دوم طبیعت بترتیب دیگری عمل میکند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع مینماید، و این عمل را نضج اخلاط میگفتند[۱۸] و معتقد بودند این عمل بعلت دخالت قوه مدبره بدنی که آنرا طبیعت مینامیدند انجام میگیرد و آنرا به قوهای نسبت میدادند موسوم به نیروی حیاتی. عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی میشود بنام بحران که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک میباشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع میشود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد بجای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضری در اعضاء مزبور مینمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیمی که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت مینمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود مییابد. اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز مینماید. غلبه مقدار آنها حالت پر شدگی و افزایش حجم را ایجاد میکند که به زبان تازی آنرا امتلاء می گویند (امتلاء به زبان تازی یعنی پر شدن، مانند امتلای معده). واژه امتلا را در زبان لاتین لوکاس پلتور میگویند گه آنهم به معنی پرشدن است. در اصطلاح پزشکی سنتی اروپا کسی را که دچار پرخونی باشد و به این سبب رنگ چهره اش گلگون (florid complexion) شده با شد میگویند که دچار (پلوترا) شده است.[۱۹] در هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشکتر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود. در بعضی از مقالات طب سنتی اعلام شده است که:همانطورکه پزشکان امروزی بیماری کمکاری غده سپری(Thyroid gland)را تشخیص میدهند، پزشکان نیاکان (اطبا سنتی) نیز بیکفایتیهای خفیف غده درقی (سپری) را تشخیص میدادند. زیرا همانطورکه در پزشکی دوران نو (طب عصر جدید) بالا بودن سوخت و ساز پایه(Basal metabolism) را از نشانههای این بیماری میشناسند، پزشکان نیکان نیز گرمی مزاج بیمار را تشخیص داده وبه درمان این بیماری اقدام میکردند، میتوان چنین گفت که طبقهبندی امراض براساس مزاج، گرمی و سردی با نظریه سوخت و ساز پایه مشابهت دارد. به عنوان مثال در کتاب کامل الصناعه (تألیف علی ابنعباس مجوسی اهوازی، که هزار و صد سال پیش) نیز چنین نوشته شده است:" فمن علامات البدن الحار ان یکون صاحبه ذکیاً فطناً و متی کان البدن بارد فان صاحبه یکون بلیداً قلیلالفهم (اهوازی)." یعنی: کسی که مزاجش گرم است، ذکی (با هوش) و فطن (تیزبین) میباشد، و کسی که مزاجش سرداست بلید (کند ذهن) و قلیلالفهم (کم فهم) است. مشابه این مطلب در پزشکی جدید: کمکاری غده تیروئید در کودکان با علائمی مانند اختلال رشد، کاهش تمرکز و اختلالات هوش همراه است. هورمون تیروکسین که از این غده ترشح میشود نقش مهمی در سوخت و ساز بدن دارد. رشد و تمایز یاخته ها (سلولها) به ویژه یاختهها ی مغزی، استخوانی و ماهیچه ایی و تمام سلولهای بدن وابسته به هورمونهای غده سپری است.[۲۰]
پانویس[ویرایش]
- ↑ محمدحسن جوکار، مروری بر بیماریهای روماتیسمی در طب سنتی ایران، طب و تزکیه، زمستان 1392، دوره 22، شماره 4، صفحه 27 تا 34.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ http://www.tabaye.ir/about مزاجشناسی
- ↑ ناظم الاطباء
- ↑ «طب سنتی؛ آیا پزشکی جدید آن را تأیید می کند؟». www.tim.ir. بازبینیشده در 2016-11-22.
- ↑ دکتر حداد عادل. «دفاع از طب سنتی». خبرگزاری فارس. farsnews.com. بازبینیشده در 2016-11-22.
- ↑ «کتاب شرح زنگی ابنسینا تالیف مهدی خورسندی». بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا. www.buali.ir. بازبینیشده در 2016-11-22.
- ↑ http://www.hupaa.com/20000000000002890/ مروری بر فلسفه رازی
- ↑ ویکی، پارسی. «اخلاط چهارگانه خلط های اربعه طبایع اربعه | پارسی ویکی». parsi.wiki. بازبینیشده در 2016-11-22.
- ↑ محمدمهدی عبدا زاده. پاییز و زمستان 94. «معماری طبایع: تبیین رویکردی دربارۀ نسبت انسان و محیط مصنوع بر مبنای چهارگانه ها». دو فصلنامه معماری ایرانی، ش. ۸ (۳ ۱۱ ۱۳۹۴).
- ↑ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930904000019
- ↑ «مزاج در طب سنتی». سایت مرجع طب سنتی ایران. www.tandorostan.org. بازبینیشده در 2016-11-22.
- ↑ http://www.ctii.ir/learning/science/47-temper سوء مزاج
- ↑ http://rasekhoon.net/article/show/689474/ارتباط%20فلسفه%20و%20طب%20در%20فلسفه%20مشاء/
- ↑ مهران میرابزاده اردکانی، محمد رضا شمس اردکانی، منصور کشاورز، اسماعیل ناظم، محمد باقر مینایی، امور طبیعیّه و ارکان در مکتب طب ایرانی، مجله طب سنتی اسلام و ایران ،1. 1389; 1 (4) :315-322
- ↑ فرید رمضانی، محمد رضا شمس اردکانی، منصور کشاورز، اسماعیل ناظم، محمد باقر مینایی، مروری بر اعضاء، ارواح، قوا و افعال در طب نظری، مجله طب سنتی اسلام و ایران ،1. 1389; 1 (4) :315-322، دوره 1, شماره 4 - (12-1389)
- ↑ نضج؛ مرحلهٔ مهم درمانی در طب ایرانی، امیر محمد جلادت، فاطمه عطارزاده، امید صادقپور مجله طب سنتی اسلام و ایران، دوره 2, شماره 3 - (9-1390)
- ↑ محمود بابائیان، مهدی برهانی، محمد رضا حاجی حیدری، احمد رضا شریفی علون آبادی، مهدی الصاق، مریم یاوری، محمد مظاهری، محمد علی کمالی، مجید آویژگان، پیمان ادیبی، دستگاه گوارش از دیدگاه مکتب طب سنّتی ایران، مجله طب سنتی اسلام و ایران، دوره 2, شماره 4 - (12-1390)
- ↑ «خلط». پارسی ویکی. www.parsi.wiki. بازبینیشده در 2016-11-22.
- ↑ «Definition of PLETHORA». www.merriam-webster.com. بازبینیشده در 2016-11-22.
- ↑ «وقتي تيروئيد تنبل ميشود». روزنامه جام جم. www1.jamejamonline.ir. بازبینیشده در 2016-11-22.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- دانشنامه در علم طب، حکیم میسری (قرن چهارم هجری)، به اهتمام دکتر برات زنجانی انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳.
- مقدمه و حواشی کتاب شریف ذخیره خوارزمشاهی - چاپ سلسله انتشارات انجمن آثار ملی ۲۵۳۶/۱۲/۲۸
- لغتنامه دهخدا
- درمان طبیعی - رابرت تامسون، ترجمه دکتر محمد حسن راشد محصل و مریم عرفانیان حسینی، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، ۱۳۷۸.
- خلاصه الحکمه صفحهٔ ۱۶۱
- طب الفقراء و المساکین، ابو جعفر احمد بن ابراهیم بن ابی خالد بن الجزار (قرن چهارم هجری)، تحقیق دکتر وجیهه کاظم آل طعمه، زیر نظرِ دکتر مهدی محقق و دکتر سید محمد نقیب العطّاس، با همکاری مشترک مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران و مؤسسه بینالمللی اندیشه و تمدن اسلامی کوالالامپور مالزی، تهران ۱۳۷۵.