آسپاسیا: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
جز ربات: افزودن ردههای همسنگ |
ایجاد شده بهواسطهٔ ترجمهٔ صفحهٔ «Aspasia» |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{گفتاورد|We must make do with the sources that mention her, even when they fundamentally distort reality.}} |
|||
[[پرونده:Aspasie Pio-Clementino Inv272.jpg|بندانگشتی]] |
|||
[[پرونده:Aspasie_Pio-Clementino_Inv272.jpg|چپ|بندانگشتی|هرم پرتره مرمری که با کتیبه ای به نام آسپاسیا شناسایی شده است که احتمالاً از قبر او کپی شده است. {{Sfn|Henry|1995|ص=17}}]] |
|||
'''آسپاسیا''' (به [[یونان]]ی: Ἀσπασία , به [[انگلیس]]ی: Aspasia) زاده سال ۴۷۰ ق. م شهر [[میلتوس]] درگذشته به سال ۴۰۰ یا ۴۰۱ ق. م در [[آتن]] فیلسوف یونانی بود. |
|||
'''آسپاسیا''' ( {{IPAc-en|æ|ˈ|s|p|eɪ|ʒ|(|i|)|ə|,_|-|z|i|ə|,_|-|ʃ|ə}} ; <ref>''Collins English Dictionary'', "[https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/aspasia Aspasia]"</ref> {{Lang-grc-gre|[[wikt:Ἀσπασία|Ἀσπασία]]}} </link>{{IPA-el|aspasíaː|lang}}</link> ; {{Circa|470}}{{Spaced ndash}}پس از 428 قبل از میلاد {{Efn|Aspasia's date of birth and death are uncertain. Her birthdate is inferred to be c. 470 BC based on the birthdates of her children;{{sfn|Bicknell|1982}} nothing is known of her life after her supposed relationship with [[Lysicles (5th century BC)|Lysicles]] (429–428 BC).{{sfn|Henry|1995}}}} ) یک زن ''[[متیک|غربتی]]'' در [[آتن باستان]] بود. او در شهر [[ملط]] (میلتوس) به دنیا آمد و به [[آتن]] نقل مکان کرد و با دولتمرد برجستهی این شهر، [[پریکلس]]، رابطه داشت و از او پسری به نام [[پریکلس جوان]] داشت. بر اساس روایت تاریخ سنتی، او روسپیگری میکرد و به اتهام ''[[آسبیه|آسِبیا]]'' (بی تقوایی) محاکمه شد؛ و این در حالی است که محققان مدرن مبنای واقعی هر یک از این ادعاها را، که هر دو از کمدی باستانی نشات میگیرند، زیر سوال بردهاند. اگرچه آسپاسیا یکی از بهترین زنان جهان یونانی-رومی و مهمترین زن در تاریخ آتن قرن پنجم است، تقریباً هیچ چیز در مورد زندگی او نمیدانیم. |
|||
آسپاسیا در [[کمدی کهن]] به عنوان یک فاحشه و خاله، و در [[فلسفهٔ یونان باستان|فلسفه باستان]] به عنوان یک معلم و سخنور به تصویر کشیده شدهاست. او تا به امروز سوژه هنرمندان تجسمی و ادبی بسیاری بوده و هست. از قرن بیستم میلادی، او را هم بهعنوان یک زن در فضای جنسیتزده و شخصی آزاده و هم بهعنوان یک الگوی [[فمینیستی]] که برای حقوق زنان در آتن باستان مبارزه میکرد، به تصویر کشیدهاند. |
|||
آسپاسیا هنگامی که در حدود سال ۴۵۰ وارد آتن شد مدرسهای در این شهر تأسیس کرد و به تعلیم زنان میپرداخت و ایشان را به شرکت هرچه بیشتر در امور اجتماعی ترغیب میکرد. مردان مشهوری چون سقراط پریکلس نیز در مدرسهٔ او حاضر میشدند. |
|||
== منبعشناسی == |
|||
وی پس از جدایی [[پریکلس]] از همسر نخست خود در دههٔ ۴۴۰ با او زندگی میکرد. نفوذ او در امور سیاسی آتن و تعلیماتش خشم محافظه کاران را برانگیخت و سبب اقامهٔ دعوی در دادگاه علیه او شد که با دفاع شدید پریکلس عقیم ماند. |
|||
{{گفتاورد|We must make do with the sources that mention her, even when they fundamentally distort reality.}} |
|||
آسپاسیا یک شخصیت مهم – و مهمترین زن – در تاریخ [[آتن باستان|آتن]] قرن پنجم بود {{Sfn|Henry|1995|ص=3}} و در جهان یونانی-رومی یکی از زنانی است که سنتهای زندگینامهای قابل توجهی به او پرداختهاند. {{Sfn|Henry|1995|ص=6}} اولین منابع ادبی که از آسپاسیا نام میبرند، در زمان حیات او نوشته شدهاند که این آثار غالباً [[کمدی کهن|کمدی آتنی]] هستند. {{Sfn|Henry|1995|ص=6}} در قرن چهارم قبل از میلاد از وی در [[مکالمات سقراط]] نیز یاد شدهاست. {{Sfn|Henry|1995|ص=29}} پس از قرن چهارم، تنها منابع به او اشارههای مختصر کردهاند یا در منابع ناقصی دربارهاش صحبت شده که جلد کاملشان اکنون مفقود است. {{Sfn|Henry|1995|ص=57}} در قرن دوم پس از میلاد [[پلوتارک]] کتاب ''زندگینامه پریکلس'' را نوشت و این اثر طولانیترین و کاملترین منبع باستانی در مورد آسپاسیا بودهاست. {{Sfn|Henry|1995|ص=9}} زندگینامههای مدرن آسپاسیا بیش از هر منبعی به پلوتارک وابسته هستند؛ {{Sfn|Henry|1995|ص=68}} و این در حالی است که او تقریباً هفت قرن پس از مرگ آسپاسیا کتابش را نوشت. {{Sfn|Henry|1995|ص=9}} |
|||
به سختی میتوان از هر یک از این منابع نتیجهگیری محکمی درباره آسپاسیای واقعی داشت؛ همانطور که رابرت والاس میگوید: «از نظر ما، خود آسپاسیا تقریباً هیچ واقعیت تاریخی ندارد و نمیتواند داشته باشد». {{Sfn|Wallace|1996}} جدای از نام، نام پدر و محل تولد، زندگینامهی آسپاسیا تقریباً به طور کامل غیرقابل تأیید است و نوشتههای باستانی دربارهی او اغلب بیش از آن که واقعیتی تاریخی باشند، پیشبینیهای خودشان (بدون استثناء مردان) را پیشبینی میکنند. {{Sfn|Azoulay|2014|صص=104–105}} بیوگرافی کامل مادلین هنری آنچه را که از زندگی آسپاسیا شناخته شده است تنها در 9 صفحه پوشش می دهد. {{Sfn|Pomeroy|1996|ص=648}} |
|||
== منابع == |
|||
{{پانویس}} |
|||
* تاریخ تمدن، ویل دورانت، جلد دوم، فصل یازدهم:پریکلس و دموکراسی |
|||
* ویکیپدیای انگلیسی [//en.wikipedia.org/wiki/Aspasia] |
|||
== زندگی == |
|||
{{دادههای کتابخانهای}} |
|||
{{یونان باستان}} |
|||
=== اوایل زندگی === |
|||
[[رده:آتنیهای باستان]] |
|||
آسپاسیا احتمالاً پیش از سال 470 قبل از میلاد، {{Efn|This date is derived from the birthdates of Aspasia's two sons: Pericles the Younger between 452 and 440, and Poristes in 428 BC.{{sfn|Bicknell|1982|pp=244–245}} However, some scholars doubt the existence of Aspasia's second son; in that case, Aspasia could have been born some time earlier than 470.{{sfn|Wallace|1996}}}} {{Sfn|Bicknell|1982|ص=245}} در یکی از شهرهای یونانینشین [[ایونیا|ایونیه]] به نام [[ملط]] (یا [[ملط|میلِتوس]]){{Efn|[[Athenaeus]] quotes [[Heraclides of Pontus]] as saying that Aspasia came from Megara; this apparently derives from a misunderstanding of [[Aristophanes]]' ''Acharnians''.{{sfn|Kennedy|2014|p=75}}}} (در [[استان آیدین]] ترکیه امروزی) به دنیا آمد و پدرش آکسیوکوس نام داشت. {{Sfn|Azoulay|2014|ص=104}} یک [[تعلیقه]] که درباره [[آلیوس آریستیدس|الیوس آریستیدس]] نوشته شده، به اشتباه ادعا میکند که آسپاسیا یک [[اسیر جنگی]] و بردهای اهل [[کاریا]] بوده است. {{Sfn|Nails|2000|ص=59}} این شاید به دلیل اشتباه گرفتن این شخصیت با کنیز [[کوروش کوچک]] است که او هم آسپاسیا نام داشت. {{Sfn|Henry|1995|ص=132|محل=n. 1}} شرایط نقل مکان آسپاسیا به آتن مشخص نیست. {{Sfn|Nails|2000|ص=59}} در این باره یک نظریه برای اولین بار توسط پیتر بیکنل ارائه شد که بر اساس کتیبهی نوشته شده بر مقبرهای در قرن چهارم است: آلکیبیادس اسکامبونیدا، پدربزرگ [[آلکیبیادس]] معروف، زمانی که از شهر آتن [[استراسیزم|طرد]] شد، تبعید خود را در میلتوس میگذارند و در آنجا با خواهر آسپاسیا ازدواج کرد. وقتی او به آتن بازمیگشت آسپاسیا را نیز با خود برد. {{Sfn|Nails|2000|ص=59}} بیکنل حدس میزند که انگیزهی آسپاسیا از این سفر میتواند مرگ پدرش، آکسیوکوس، باشد زیرا این تاریخ با تحولات میلتوس پس از جدایی این شهر از [[اتحادیه دلوس|اتحادیه دلیان]] در 455/4 پیش از میلاد، همخوانی دارد. {{Sfn|Bicknell|1982|ص=247}} |
|||
[[رده:اهالی آتن در سده ۵ (پیش از میلاد)]] |
|||
[[رده:اهالی یونان سده ۵ (پیش از میلاد)]] |
|||
=== زندگی در آتن === |
|||
بر اساس روایتهای سنتی دربارهی زندگی آسپاسیا، او روسپیگری میکرد و سپس یک فاحشهخانه دایر کرد. {{Sfn|Kennedy|2014|ص=75}} برخی از محققان این دیدگاه را به چالش کشیدهاند؛ پیتر بیکنل میگوید «القاب تحقیر آمیز که نمایشنامهنویسان کمیک به او نسبت میدهند» غیرقابل اعتماد است. {{Sfn|Bicknell|1982|ص=245}} مادلین هنری در بیوگرافی آسپاسیا استدلال میکند که «وقتی یک شاعر طنز میگوید آسپاسیا فاحشه بوده است، ما لازم نیست باور کنیم» و به تصویری که از آسپاسیا به عنوان تاجر سکس نشان دادهاند، بایستی «با تردید جدی نگریست». {{Sfn|Henry|1995|صص=138–139|محل=n. 9}} شریل گلن ادعا می کند که آسپاسیا در واقع یک آکادمی برای زنان افتتاح کرد که به "سالن محبوب برای تأثیرگذارترین مردان روز" از جمله سقراط، افلاطون و پریکلس تبدیل شد، {{Sfn|Glenn|1994|ص=184}} و ربکا فوتو کندی پیشنهاد می کند که اتهامات در کمدی که او یک فاحشهخانه ساخته، از اینجا نشأت میگرفت. {{Sfn|Kennedy|2014|ص=77}} علیرغم این چالشها برای روایت سنتی، بسیاری از محققان همچنان بر این باورند که آسپاسیا به عنوان یک فاحشه یا خاله کار میکرد. {{Sfn|Kennedy|2014|صص=75; 87|محل=n. 1}} کنستانتینوس کاپاریس استدلال می کند که هجمهای که آثار کمیکی به آسپاسیا وارد میکنند قابل قبول نیست زیرا او نمیتوانست با چنین سابقهای مانند زنان محترم با پریکلس رابطه ایجاد کند. {{Sfn|Kapparis|2018|ص=104}} فارغ از این که آسپاسیا به عنوان یک فاحشه کار میکرد یا نه، زندگی آتی او، که در آن ظاهراً درجاتی از قدرت، شهرت و استقلال را کسب کرد، شباهتهایی با زندگی دیگر ''[[هتایرا|هتایراها]]'' (تنفروشان) برجسته مانند [[فرین|فرینه]] دارد. {{Sfn|Kapparis|2018|ص=393}} |
|||
[[پرونده:Pericles_Pio-Clementino_Inv269_n2.jpg|چپ|بندانگشتی| سردیس پریکلس]] |
|||
آسپاسیا در آتن با [[پریکلس]] سیاستمدار ملاقات کرد و این دو با هم رابطهای آغاز کردند. نحوهی نخستین ملاقات آنها مشخص نیست. {{Sfn|Henry|1995|ص=13}} اگر تز بیکنل درست باشد، ممکن است پریکلس او را از طریق آشنایی با خانوادهی آلکیبیادس ملاقات کرده باشد. {{Sfn|Bicknell|1982|ص=247}} کندی میگوید ممکن است زمانی که [[کلینیاس]]، پسر آلکیبیادس بزرگ، در [[نبرد کرونا (447 قبل از میلاد)|نبرد کرونئا]] درگذشت، پریکلس ''[[کوریوس|کیریوس]]'' (قیّم) آسپاسیا شده باشد. {{Sfn|Kennedy|2014|ص=77}} رابطه آسپاسیا با پریکلس در زمانی میان سالهای 452 و 441 پیش از میلاد آغاز شد. {{Sfn|Bicknell|1982|صص=243–244}} نویسندگان باستانی او را به اشکال مختلفی نظیر فاحشه، معشوقه یا همسر پریکلس به تصویر کشیدهاند. {{Sfn|Azoulay|2014|ص=105}} پژوهشگران مدرن نیز اختلاف دارند. ربکا فوتو کندی استدلال میکند که آنها ازدواج کرده بودند. {{Sfn|Kennedy|2014|صص=17; 77}} دبرا نیلز آسپاسیا را "همسر ''بالفعل'' پریکلس" توصیف میکند. {{Sfn|Nails|2000|ص=59}} مادلین هنری معتقد است که قانون شهروندی پریکلس در 451/0 ازدواج بین یک آتنی و یک ''[[متیک]]'' را غیرقانونی میدانست و استدلال میکند که یک رابطهی شبه زناشویی ''[[پالاکه]]'' (معادل صیغه) میان این دو جاری بود. {{Sfn|Henry|1995|صص=13–14}} همچنین سو بلوندل آسپاسیا را به عنوان ''هتایرا'' و معشوقهی پریکلس توصیف میکند. {{Sfn|Blundell|1995|ص=148}} |
|||
آسپاسیا و پریکلس پسری به نام [[پریکلس جوان]] داشتند که حداکثر در سال 440/39 قبل از میلاد به دنیا آمد. {{Efn|Pericles the Younger was at least 30 in 410/9, when he was hellenotamias, and therefore was born no later than 440/39.{{sfn|Bicknell|1982|p=243}}}} {{Sfn|Henry|1995|ص=13}} در زمان تولد پریکلس جوان، پریکلس دو پسر قانونی دیگر داشت، [[پارالوس و زانتیپوس]]. پس از مرگ دو پسر بزرگ پریکلس، او در سال 430/29 پم، اصلاحیهای بر قانون شهروندی 451/0 پم پیشنهاد کرد که طبق آن پریکلس جوان بتواند شهروند آتن شود و از پدرش ارث ببرد. اگرچه بسیاری از محققان بر این باورند که این به طور خاص برای پریکلس بود، برخی پیشنهاد کردهاند که در مواجهه با تأثیرات مخرب [[طاعون آتن|طاعون در آتن]] و [[جنگ پلوپونز]] که خانوادههای بسیاری را تحتتأثیر قرار داده بود، این راهحل اتخاذ شد. {{Sfn|Kennedy|2014|ص=17}} |
|||
به گفته پلوتارک، شاعر کمدی [[هرمیپوس]] در دادگاه علیه آسپاسیا به دلیل بیتقوایی شکایت کرد. {{Sfn|Henry|1995|ص=15}} ظاهراً پریکلس از او دفاع کرد و نهایتاً آسپاسیا تبرئه شد. {{Sfn|Nails|2000|ص=61}} بسیاری از محققان این پرسش را مطرح کردهاند که آیا این محاکمه هرگز صورت گرفته است یا خیر؟ و استدلال میکنند که این روایت از محاکمهی خیالی آسپاسیا در نمایشنامهای اثر هرمیپوس سرچشمه میگیرد. {{Sfn|Wallace|1996}} وینسنت آزولای محاکمه آسپاسیا را با محاکمههای [[فیدیاس]] و [[آناکساگوراس]]، که هر دوی آنان هم به پریکلس نزدیک بودند، مقایسه میکند و نتیجه میگیرد که «هیچ یک از محاکمههای بیتقوایی مربوط به افراد نزدیک به پریکلس با قطعیت تأیید نمیشود». {{Sfn|Azoulay|2014|صص=124–126}} |
|||
در سال 429 قبل از میلاد، پریکلس درگذشت. طبق منابع باستانی، آسپاسیا سپس با سیاستمدار دیگری به نام [[لیزیکلس (قرن 5 قبل از میلاد)|لیسیکلس]] ازدواج کرد و پسر دیگری به نام پوریستس به دنیا آورد. {{Sfn|Henry|1995|صص=9–10; 43}} از آنجایی که واژهی "پوریستس" نام هیچ شخصیت دیگری نبوده و به معنای "تامینکننده" یا "تهیهکننده" است، {{Sfn|Henry|1995|ص=43}} و اصطلاحی به معنی کنایی "دزد" است، {{Sfn|Kennedy|2014|ص=92|محل=n.52}} برخی از محققان استدلال کردهاند که این نام از یک جوک در یک کمدی گرفته شده. {{Sfn|Henry|1995|ص=43}} {{Sfn|Nails|2000|ص=61}} {{Sfn|Kennedy|2014|ص=77}} هنری شک دارد که آیا آسپاسیا اصلاً از لیسیکلس فرزندی به دنیا آورده باشد {{Sfn|Henry|1995|ص=43}} و کندی این سوال را مطرح میکند که آیا او اصلاً با لیسیکلس ازدواج کرده بود یا نه؟ {{Sfn|Kennedy|2014|ص=77}} با این حال، پومروی فکر میکند که نام غیرمعمول پوریستس میتوانست توسط لیسیکلس به دلایل سیاسی انتخاب شده باشد تا توجه شهروندان آتنی را به پسرش جلب کند و فرزندش را یک تأمینکننده برای شهر نشان دهد. {{Sfn|Pomeroy|1996|ص=649}} لیسیکلس یک سال پس از پریکلس در سال 428 درگذشت و پس از این برههی زمانی چیزی از زندگی آسپاسیا ثبت نشده. {{Sfn|Nails|2000|ص=59}} حتی معلوم نیست کجا و کی درگذشت. {{Sfn|Henry|1995|ص=17}} |
|||
== میراث == |
|||
=== در دنیای باستان === |
|||
در دوران باستان، دو مکتب فکری اولیه پیرامون شخصیت آسپاسیا شکل گرفت. یک سنت روایی که از کمدی کهن نشات می گیرد، به تأثیر او بر پریکلس و مشارکت او در تجارت جنسی تأکید میکنند. مکتب دیگر، که میتوان ریشههای آن را در فلسفهی قرن چهارم جست، بر هوش و مهارت بلاغی آسپاسیا متمرکز است. {{Sfn|Fornara|Samons|1991|صص=163–164}} برخی از محققان همچنین استدلال کرده اند که چندین شخصیت زن در تراژدیهای آتن میتوانست در اشاره آسپاسیا باشد؛ از جمله [[مدهآ]] [[اوریپید|{{Sfn|Diamantakou-Agathou|2020|ص=241}}]][./Aspasia#cite_note-FOOTNOTEDiamantakou-Agathou2020241-49 <span class="mw-reflink-text"><nowiki>[44]</nowiki></span>] و [[فدرا]] در آثار [[اوریپید]] {{Sfn|Vickers|2000|ص=15}} و [[یوکاسته]] اثر [[سوفوکل]]. {{Sfn|Vickers|2014|ص=45}} |
|||
==== سنت کمیک ==== |
|||
تنها منابع باستانی باقی مانده درباره آسپاسیا که در طول زندگی او نوشته شده اند، کمدی هستند. روایتهای کمیک باقیمانده دربارهی آسپاسیا – بر خلاف مردان معاصرش – بر تمایلات جنسی او تمرکز دارد. {{Sfn|Henry|1995|ص=19}} [[آریستوفان]]، تنها نویسنده کمدی کهن که آثار کاملی از او باقی مانده است، تنها یک بار در مجموعه خود، در ''[[آچارنیان]]'' ، به آسپاسیا اشاره کرده. {{Sfn|Henry|1995|ص=25}} در قطعه ای که آغاز ''تاریخ'' [[هرودوت]] را تقلید می کند، {{Sfn|Henry|1995|صص=25–26}} آریستوفان به شوخی می گوید که [[فرمان مگاریان]] انتقام ربودن دو ''[[روسپیگری در یونان باستان|پورنای]]'' ("فاحشه") از آسپاسیا بود. {{Sfn|Kennedy|2014|ص=77}} پلوتارک اتهام مشابهی را به [[دوریس ساموس|دوریس اهل ساموس]] نسبت داده، مبنی بر این که آسپاسیا مسئول دخالت آتن در [[جنگ سامیان]] بوده است؛ این اتهام ممکن است از همین جملات کمدی ناشی شده باشد. {{Efn|Alternatively, Loraux suggests that Aristophanes based his joke on an unknown earlier comic author, who had already implicated Aspasia in starting the Samian War.{{sfn|Loraux|2021|p=26}}}} {{Sfn|Wallace|1996}} ذکر ''پورنای'' آسپاسیا در نمایشنامهی ''آچارنیان'' نیز اولین نمونه شناخته شده از این روایت سنتی است که آسپاسیا را به عنوان صاحب یک فاحشهخانه نشان میدهد. {{Sfn|Podlecki|1998|ص=116}} |
|||
به جز آریستوفان، در قطعات بازمانده از [[کراتینوس]] و [[Eupolis|ائوپولیس]] به آسپاسیا اشاره شده است. {{Sfn|Henry|1995|صص=20–24}} در قطعهی ''چِیرونز'' اثر کراتینوس، آسپاسیا به صورت «هرا-آسپاسیا، معشوقهی سگچشم» وصف شده است. <ref>Cratinus, fr. 259 {{Harvard citation no brackets|K-A}}</ref> ائوپولیس در سه قطعه باقیمانده از آسپاسیا نام برده است. در ''پروسلاپاتیناس''، او را با [[هلن|هلن تروا]] که دلیل شروع [[جنگ تروآ|جنگ]] بوده و در ''فیلوی'' با [[اومفال]] که [[هراکلس]] را به بردگی وا داشت، مقایسه کردهاست. {{Sfn|Henry|1995|صص=22–23}} همچنین به آسپاسیا در ''دِمِس'' اشاره میشود و پریکلس در این نمایش پس از بازگرداندن مردگان، جویای پسرش میشود و به او میگویند که پسرش زنده است، اما از این که مادرش یک ''پورنا'' است، خجالت میکشد. {{Sfn|Henry|1995|ص=24}} همچنین به نظر میرسد که [[کالیاس (شاعر طنز)|کالیاس]] از آسپاسیا نام برده است، اگرچه مکتب ''[[منکسنوس (افلاطون)|منکسنوس]]'' افلاطون که این را گزارش میکند مخدوش است و نامشخص است که کالیاس در مورد آسپاسیا چه گفته است. {{Sfn|Podlecki|1998|ص=112}} او همچنین ممکن است در نمایشنامهای از هرمیپوس ظاهر شده باشد؛ احتمالاً این منبع حکایتی است که پلوتارک تعریف کرده و میگوید آسپاسیا به این خاطر متهم به بیتقوایی شد که زنان آزاد شهر را برای پریکلس فراهم میکرد تا با او رابطه جنسی برقرار کنند. {{Sfn|Azoulay|2014|ص=102}} آثار متأخرتر، به عنوان مثال ''اروتیکا'' از [[کلارخوس سولی|کلارخوس]]، سنت کمیک را با تمرکز بر تمایلات جنسی آسپاسیا و تأثیر نامناسب او روی پریکلس دنبال کردند.{{Sfn|Henry|1995|ص=66}} |
|||
==== سنت فلسفی ==== |
|||
[[پرونده:The_Debate_Of_Socrates_And_Aspasia.jpg|چپ|بندانگشتی| در روایتی که می توان ریشهاش را در قرن چهارم قبل از میلاد جست، آسپاسیا سخنوری ماهر است. در این نقاشی از [[نیکلاس آندره مونسیائو|نیکلاس آندره مونسیاو]] او صحبت می کند و سقراط و پریکلس با دقت گوش می دهند.]] |
|||
در قرن چهارم میلادی، چهار فیلسوف را میشناسیم که در نوشتههای مکالمات سقراطی خود از آسپاسیا نام بردهاند. آثار [[آنتیستنس]] و [[افلاطون]] او را به گونهای منفی به تصویر میکشند که شبیه به شخصیت او در کمدیها است. لیکن [[آیسخینس|ایسخینس]] و [[گزنفون]] او را با وجهی مثبتتری نشان دادهاند. {{Sfn|Henry|1995|ص=30}} در گفتوگوهای افلاطون، گزنفون، و ایسخینس، آسپاسیا بهعنوان سخنوری تحصیلکرده، ماهر و مشاوری برای نگرانیهای زناشویی به تصویر کشیده میشود. {{Sfn|Kennedy|2014|ص=151}} [[آرماند انگور|آرماند د انگور]] استدلال کرده که دیوتیما، که سقراط درک خود از عشق را در ''سمپوزیوم'' به او نسبت می دهد، بر اساس شخصیت آسپاسیا شکل گرفتهاست. {{Sfn|D'Angour|2019}} در دورههای هلنیستی و رومی، برخی از نویسندگان از تصویر مثبتتر آسپاسیا در ادبیات سقراطی پیروی کردند، چهرهی او را از فحشا دور کردند و در جرگهی زنان خردمند قرار دادند. [[Didymus Chalcenterus|دیدیموس کالسنتروس]] در اثری به نام ''سمپوزیاکا'' که دربارهی زنان استثنایی در تاریخ نوشت، جنبهی جنسی آسپاسیا را کم اهمیت جلوه داد، و در مقابل به تأثیرش بر فلسفهی سقراط و خطابههای پریکلس اشاره کرد. {{Sfn|Henry|1995|ص=66}} هم [[آتنائوس]] و هم [[ماکسیموس صوری]] گزارش می دهند که [[سقراط]] به [[کالیاس سوم|کالیاس]] توصیه کرد که آسپاسیا به پسرش آموزش دهد. {{Sfn|Pentassuglio|2020|ص=5}} در [[روم]]، [[سیسرون]] و [[کوئنتیلی|کوئینتیلی]] از مکالمهی میان آسپاسیا و گزنفون در گفتگویِ ایسخینس به عنوان نمونهی خوبی از ''استقراء'' نام بردهاند. {{Sfn|Henry|1995|ص=67}} |
|||
=== در دنیای مدرن === |
|||
اولین اشاره پس از دوران باستان به آسپاسیا، در نامه های [[هلوییز]] به [[پیر آبلار|آبلار]] مشاهده میشود. {{Sfn|Henry|1995|ص=83}} هلوییز به گفتگوی آسپاسیا با گزنفون و همسرش در گفتگوی ایسخینس اشاره می کند که احتمالاً از طریق اشاره سیسرون به این مکالمات با آن آشنا شده. در این نوشته، او آسپاسیا را به عنوان اسوه و الگویی برای زندگی خود پیشنهاد میکند. {{Sfn|Henry|1995|صص=83–84}} |
|||
در اواخر قرون وسطی و اوایل دوره مدرن، آسپاسیا در چندین کاتالوگ ظاهر شد که یک ژانر مُد روز در آن زمان بود. از شخصیت او در سه "کتاب مدالیون" نام برده شده ولی این شخصیت خیالی است و یک بیوگرافی مختصر دربارهاش آمده. اولین مورد از آنها ''پرومپتواریوم آیکونوم'' اثر [[گیوم رویل|گیومه رویله]] بود که شخصیت آسپاسیا را از کتب پلوتارک الهام گرفته و بر رابطهی او با پریکلس تمرکز دارد. {{Sfn|Henry|1995|صص=87–88}} در ''آیکونوگرافیا'' اثر [[جیووانی آنجلو کانینی]]، آسپاسیا با کلاهخود و سپر به تصویر کشیده شده است. {{Sfn|Henry|1995|ص=89}} آسپاسیا همچنین در دو فهرست از زنان در این دوره به عنوان معلم و فیلسوف حضور داشت: در ''تیرانیا پاترنا'' اثر [[آرکانجلا تارابوتی]] که ااو را معلم بلاغت نشان میدهد و اثری از [[ژیل مناژ|ژیل مناژه]] به نام ''هیستوریا مولیروم فیلُسوفاروم'' که در آسپاسیا آموزش بلاغت به پریکلس و سقراط، و آموزش فلسفه به سقراط را برعهده دارد. {{Sfn|Henry|1995|ص=88–89}} |
|||
[[پرونده:Aspasia_painting.jpg|چپ|بندانگشتی| پرتره [[ماری بولیار|ماری بولیارد]] از آسپاسیا در سال 1794]] |
|||
در قرن هجدهم، آسپاسیا به اندازه کافی شناخته شده بود که در لغت نامه ها و دایره المعارف ها گنجانده شود، جایی که تصاویر او عمدتاً بر اساس نسخههای پلوتارک بود. {{Sfn|Henry|1995|ص=89}} در سال 1736، [[Jean Leconte de Bièvre|ژان لکونت د بیور]] ''تاریخچه دو آسپاسیا'' را منتشر کرد که بر اساس روایت پلوتارک بود و در آن آسپاسیا به عنوان یک زن تحصیلکرده و معلم پریکلس و همچنین همسر او به تصویر کشیده شد. {{Sfn|Henry|1995|صص=89–90}} در قرن هجدهم اولین تصویری که به آسپاسیا پرداخته، تابلوی نقاشی به نام ''آسپاسیه'' از خانمی به نام [[ماری بولیار]] است. {{Sfn|Henry|1995|صص=91–92}} این نقاشی آسپاسیا را در حالی نشان میدهد که یک سمت از سینهی او برهنه است و با آینهای دستی به خود مینگرد و در دست دیگرش طوماری را نگهداشته. اگرچه سینه برهنه اشاره به روایتهای شهوانی پیرامون آسپاسیا دارد، مادلین هِنری چنین میپندارد که این پرتره با تصاویر مستهجن بیشتر زنان متفاوت است، به طوری که آسپاسیا به جای مخاطبِ نقاشی، به آینه نگاه میکند و یک طومار به جای یک شیء آرایشی، مثلاً شانه، در دست دارد. {{Sfn|Henry|1995|ص=93}} |
|||
در قرن نوزدهم، روایت پلوتارک دربارهی شخصیت آسپاسیا هم در رمانها و هم در نقاشیها غالب بود. {{Sfn|Henry|1995|ص=96}} در هنرهای تجسمی، جنبهی جنسی آسپاسیا با نقاشی ''سقراط در جستجوی آلکیبیادس در خانه آسپاسیا'' اثر [[ژان-لئون ژروم|ژان لئون ژروم]] نشان داده شد، اما این نمایش مستهجن در این دوره نسبتاً غیر معمول بود. {{Sfn|Geraths|Kennerly|2016|ص=198}} یک اثر حکاکی از [[اونوره دومیه]] به نام ''سقراط در خانه آسپاسیا،'' این شخصیت را به عنوان یک «[[لورت (روسپیگری)|لورت]]» نشان میدهد؛ این عبارت به زنانی هرزه و ولنگار اتلاق میشد. <ref>{{Harvard citation no brackets|Jordan|2012}}, quoted in {{Harvard citation no brackets|Geraths|Kennerly|2016}}</ref> دیگر هنرمندان آن دوره، آسپاسیا را به گونهای نشان میدادند که در زندگی عمومی فعال بود و با مشهورترین مردان آن دوره در تعامل بود. در نقاشی [[هنری هالیدی]] به نام ''آسپاسیا روی پنیکس''، او با زن دیگری در محل [[اککلسیا|مجمع آتن]]، مرکز فضای عمومی مردانه در شهر، {{Sfn|Geraths|Kennerly|2016|ص=206}} نشان داده شده است، در حالی که در دو نقاشی از [[نیکلاس آندره مونسیائو]] او در حال گفتگو با روشنفکران و سیاستمداران مشهور آتن نشان داده شده است. {{Sfn|Geraths|Kennerly|2016|صص=200–202}} در تابلوی ''سقراط و آسپاسیا''، او با سقراط و پریکلس گفتگو میکند؛ [[اوریپید]] ، [[سوفوکل]] ، افلاطون و گزنفون نیز در ''کتاب «آسپازیا در گفتگو با برجستهترین مردان آتن»'' از جمله این افراد هستند. {{Sfn|Geraths|Kennerly|2016|ص=202}} در هر دوی این نقاشیها، آسپاسیا در حال حرف زدن است و توجه این مردان را به خود جلب میکند. {{Sfn|Geraths|Kennerly|2016|صص=201–202}} ملیسا یانتا استدلال میکند که رمان ''کورینه'' از [[مادام دو استائل|ژرمن دو استائل]] قهرمان خود را از آسپاسیا الگوبرداری کرده و او را در همان روایت با مهارتهای بلاغی زنانهاش تصویر کردهاست. {{Sfn|Ianetta|2008}} |
|||
بازنمایی چهرهی آسپاسیا در قرن نوزدهم، او را به عنوان یک همسر محترم مطرح کرد. نویسندگان [[والتر سویج لندور|والتر ساویج لندور]] و [[الیزابت لین لینتون]] در رمان ''پریکلس و آسپاسیا'' و ''آمیمون: رومانس روزهای پریکلس،'' آسپاسیا را به عنوان یک همسر ویکتوریایی خوب برای پریکلس به تصویر کشیدند. {{Sfn|Henry|1995|صص=99–102}} نقاشی [[لاورنس آلما-تادما|لارنس آلما-تادما]]، ''فیدیاس و فریز پارتنون''، نیز آسپاسیا را به عنوان یک همراه محترم در کنار مردان نشان میدهد. {{Sfn|Henry|1995|ص=103}} در مقابل، رمان ''آسپاسیا'' از [[رابرت همرلینگ]] او را به عنوان یک فمینیست اولیه نشان داده که مأموریتش بسیار فراتر از چیزی است که در روایتهای رمانتیک دارد. {{Sfn|Henry|1995|ص=106}} |
|||
در قرن بیستم توجه به آسپاسیا در دو جهت سمت و سو گرفت، گروهی جدا از روابط او با مردان، به این شخصیت علاقمند شدند و گروهی دیگر توجه جدیتر به تمایلات جنسی او نشان دادند. {{Sfn|Henry|1995|صص=113–114}} یکی از افراد دستهی نخست نویسنده، فمینیست و سیاستمدار لتونیایی [[الزا روزنبرگا]] بود که نام مستعار خود را آسپاسیا (Aspazija) برگزید و با الگوبرداری از آنچه راه و روش آسپاسیا میدانست، کمپین خود برای [[حقوق زنان]] را شکل داد. {{Sfn|Henry|1995|ص=114}} [[جودی شیکاگو]] هم آسپاسیا را به عنوان یک الگوی فمینیستی در نظر میگرفت و در میان سی و نه زنی که در اثر هنریاش ''[[میهمانی شام|«میهمانی شام»]]'' نام برده، جایگاهی نیز برای او در نظر گرفته بود. {{Sfn|Henry|1995|ص=121}} ولیکن رمانهای گروه دوم به تصویری از آسپاسیا گرایش دارند که جنسیتزدهتر است و نقش یک فاحشه را ایفا میکند؛ از جمله ''آشیلِ'' ''زرهِ او'' که نویسندهی باستانینویس [[پیتر گرین]] نوشته، {{Sfn|Henry|1995|ص=117}} ''پریکلس عزیز'' اثر مادلون دیمونت، {{Sfn|Henry|1995|ص=117}} ''شکوه و آذرخش'' اثر [[تیلور کالدول]]. {{Sfn|Henry|1995|ص=119}} بازی ویدیویی ''[[اساسینز کرید ادیسه|اساسینز کرید اودیسه]]''، محصول سال 2018، آسپاسیا را در نقش اصلی بازی آورده و از روایت باستانی پیروی میکند که او را به عنوان یک هتایرا به تصویر میکشد. او در این داستان از زنانگی خود استفاده میکند تا رجال سیاست را مطیع خود نماید و با کمک زنان دیگر در سراسر جهان یونانی، به مقاصد خود دست مییابد. {{Sfn|Tuplin|2022|صص=217–218}} |
|||
== یادداشتها == |
|||
{{یادداشتها}} |
|||
== پانویس == |
|||
{{پانویس|25em}} |
|||
== منابع == |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Bicknell|first=Peter J.|year=1982|title=Axiochus Alkibiadou, Aspasia and Aspasios|url=http://www.persee.fr/docAsPDF/antiq_0770-2817_1982_num_51_1_2070.pdf|journal=L'Antiquité Classique|volume=51|issue=3|pages=240–250|doi=10.3406/antiq.1982.2070}} |
|||
* |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Diamantakou-Agathou|first=Kaiti|year=2020|title=From Aspasia to Lysistrata: Literary Versions and Intertextual Diffusions of the Feminine Other in Classical Athens|url=https://www.logeion.upatras.gr/sites/logeion.upatras.gr/files/pdffiles/LOGEION_10_2020_07_Diamantakou.pdf|journal=Logeion|volume=10|pages=238–260}} |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Geraths|first=Cory|last2=Kennerly|first2=Michele|year=2016|title=Painted Lady: Aspasia in Nineteenth-Century European Art|journal=Rhetoric Review|volume=35|issue=3|pages=197–211|doi=10.1080/07350198.2016.1178688}} |
|||
* {{Cite journal|last=Glenn|first=Cheryl|year=1994|title=Sex, Lies, and Manuscript: Refiguring Aspasia in the History of Rhetoric|journal=College Composition and Communication|volume=45|issue=2|pages=180–199|doi=10.2307/359005|jstor=359005}} |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Ianetta|first=Melissa|year=2008|title='She Must Be a Rare One': Aspasia, 'Corinne', and the Improvisatrice Tradition|journal=PMLA|volume=123|issue=1|pages=92–108|jstor=25501829}} |
|||
* |
|||
* |
|||
* |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Loraux|first=Nicole|author-link=Nicole Loraux|year=2021|title=Aspasia, Foreigner, Intellectual|journal=Journal of Continental Philosophy|volume=2|issue=1|pages=9–32|doi=10.5840/jcp2021102823}} |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Pentassuglio|first=Francesca|year=2020|title=''Paideutikos eros'': Aspasia as an '''alter'' Sokrates'|journal=Archai|volume=30|pages=1–22|doi=10.14195/1984-249X_30_15|doi-access=free}} |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Pomeroy|first=Sarah B.|author-link=Sarah Pomeroy|year=1996|title=Review: Madeleine M. Henry, ''Prisoner of History''|journal=The American Journal of Philology|volume=117|issue=4|pages=648–651|doi=10.1353/ajp.1996.0054|jstor=1561953}} |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Vickers|first=Michael|year=2000|title=Alcibiades and Aspasia: Notes on the Hippolytus|url=https://www.persee.fr/docAsPDF/dha_0755-7256_2000_num_26_2_2423.pdf|journal=Dialogues d'histoire ancienne|volume=26|issue=2|pages=7–17|doi=10.3406/dha.2000.2423}} |
|||
* |
|||
* {{Cite journal|last=Wallace|first=Robert|year=1996|title=Review: Madeleine M. Henry, ''Prisoner of History''|url=https://bmcr.brynmawr.edu/1996/1996.04.07|journal=Bryn Mawr Classical Review}} |
|||
{{پاککن}}{{یونان باستان}}{{دادههای کتابخانهای}} |
|||
[[رده:سال درگذشت نامشخص]] |
|||
[[رده:سال تولد مشکوک]] |
|||
[[رده:علوم بلاغی]] |
|||
[[رده:فیلسوفان ایونیه باستان]] |
|||
[[رده:هتایرا]] |
|||
[[رده:ملطیهای باستان]] |
|||
[[رده:زنان فیلسوف یونان باستان]] |
|||
[[رده:بلاغتدانان یونان باستان]] |
[[رده:بلاغتدانان یونان باستان]] |
||
[[رده: |
[[رده:زنان آتن باستان]] |
||
[[رده:اهالی آتن در سده ۵ (پیش از میلاد)]] |
|||
[[رده:درگذشتگان دهه ۴۰۰ (پیش از میلاد)]] |
[[رده:درگذشتگان دهه ۴۰۰ (پیش از میلاد)]] |
||
[[رده:زادگان دهه ۴۷۰ (پیش از میلاد)]] |
[[رده:زادگان دهه ۴۷۰ (پیش از میلاد)]] |
||
[[رده:زنان آتن باستان]] |
|||
[[رده:زنان سده ۵ (پیش از میلاد)]] |
|||
[[رده:زنان فیلسوف یونان باستان]] |
|||
[[رده:سقراط]] |
|||
[[رده:شناختشناسان]] |
|||
[[رده:فیلسوفان ادبیات]] |
|||
[[رده:فیلسوفان ایونیه باستان]] |
|||
[[رده:فیلسوفان ذهن]] |
|||
[[رده:فیلسوفان زن]] |
|||
[[رده:فیلسوفان سده ۵ (پیش از میلاد)]] |
|||
[[رده:فیلسوفان یونان باستان]] |
|||
[[رده:متافیزیکپژوهان]] |
|||
[[رده:ملطیهای باستان]] |
|||
[[رده:نویسندگان زن در یونان باستان]] |
|||
[[رده:نویسندگان زن سده ۵ (پیش از میلاد)]] |
|||
[[رده:هتایرا]] |
|||
[[رده:هستیشناسان]] |
|||
[[رده:نویسندگان سده ۵ (پیش از میلاد)]] |
|||
[[رده:علوم بلاغی]] |
نسخهٔ ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۳
We must make do with the sources that mention her, even when they fundamentally distort reality.
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/50/Aspasie_Pio-Clementino_Inv272.jpg/220px-Aspasie_Pio-Clementino_Inv272.jpg)
آسپاسیا ( /æˈspeɪʒ(i)ə, -ziə, -ʃə/ ; [۲] زبان یونانی: Ἀσπασία </link>یونانی: [aspasíaː]</link> ; ح. ۴۷۰ – پس از 428 قبل از میلاد [الف] ) یک زن غربتی در آتن باستان بود. او در شهر ملط (میلتوس) به دنیا آمد و به آتن نقل مکان کرد و با دولتمرد برجستهی این شهر، پریکلس، رابطه داشت و از او پسری به نام پریکلس جوان داشت. بر اساس روایت تاریخ سنتی، او روسپیگری میکرد و به اتهام آسِبیا (بی تقوایی) محاکمه شد؛ و این در حالی است که محققان مدرن مبنای واقعی هر یک از این ادعاها را، که هر دو از کمدی باستانی نشات میگیرند، زیر سوال بردهاند. اگرچه آسپاسیا یکی از بهترین زنان جهان یونانی-رومی و مهمترین زن در تاریخ آتن قرن پنجم است، تقریباً هیچ چیز در مورد زندگی او نمیدانیم.
آسپاسیا در کمدی کهن به عنوان یک فاحشه و خاله، و در فلسفه باستان به عنوان یک معلم و سخنور به تصویر کشیده شدهاست. او تا به امروز سوژه هنرمندان تجسمی و ادبی بسیاری بوده و هست. از قرن بیستم میلادی، او را هم بهعنوان یک زن در فضای جنسیتزده و شخصی آزاده و هم بهعنوان یک الگوی فمینیستی که برای حقوق زنان در آتن باستان مبارزه میکرد، به تصویر کشیدهاند.
منبعشناسی
We must make do with the sources that mention her, even when they fundamentally distort reality.
آسپاسیا یک شخصیت مهم – و مهمترین زن – در تاریخ آتن قرن پنجم بود [۵] و در جهان یونانی-رومی یکی از زنانی است که سنتهای زندگینامهای قابل توجهی به او پرداختهاند. [۶] اولین منابع ادبی که از آسپاسیا نام میبرند، در زمان حیات او نوشته شدهاند که این آثار غالباً کمدی آتنی هستند. [۶] در قرن چهارم قبل از میلاد از وی در مکالمات سقراط نیز یاد شدهاست. [۷] پس از قرن چهارم، تنها منابع به او اشارههای مختصر کردهاند یا در منابع ناقصی دربارهاش صحبت شده که جلد کاملشان اکنون مفقود است. [۸] در قرن دوم پس از میلاد پلوتارک کتاب زندگینامه پریکلس را نوشت و این اثر طولانیترین و کاملترین منبع باستانی در مورد آسپاسیا بودهاست. [۹] زندگینامههای مدرن آسپاسیا بیش از هر منبعی به پلوتارک وابسته هستند؛ [۱۰] و این در حالی است که او تقریباً هفت قرن پس از مرگ آسپاسیا کتابش را نوشت. [۹]
به سختی میتوان از هر یک از این منابع نتیجهگیری محکمی درباره آسپاسیای واقعی داشت؛ همانطور که رابرت والاس میگوید: «از نظر ما، خود آسپاسیا تقریباً هیچ واقعیت تاریخی ندارد و نمیتواند داشته باشد». [۱۱] جدای از نام، نام پدر و محل تولد، زندگینامهی آسپاسیا تقریباً به طور کامل غیرقابل تأیید است و نوشتههای باستانی دربارهی او اغلب بیش از آن که واقعیتی تاریخی باشند، پیشبینیهای خودشان (بدون استثناء مردان) را پیشبینی میکنند. [۱۲] بیوگرافی کامل مادلین هنری آنچه را که از زندگی آسپاسیا شناخته شده است تنها در 9 صفحه پوشش می دهد. [۱۳]
زندگی
اوایل زندگی
آسپاسیا احتمالاً پیش از سال 470 قبل از میلاد، [ب] [۱۵] در یکی از شهرهای یونانینشین ایونیه به نام ملط (یا میلِتوس)[پ] (در استان آیدین ترکیه امروزی) به دنیا آمد و پدرش آکسیوکوس نام داشت. [۱۷] یک تعلیقه که درباره الیوس آریستیدس نوشته شده، به اشتباه ادعا میکند که آسپاسیا یک اسیر جنگی و بردهای اهل کاریا بوده است. [۱۸] این شاید به دلیل اشتباه گرفتن این شخصیت با کنیز کوروش کوچک است که او هم آسپاسیا نام داشت. [۱۹] شرایط نقل مکان آسپاسیا به آتن مشخص نیست. [۱۸] در این باره یک نظریه برای اولین بار توسط پیتر بیکنل ارائه شد که بر اساس کتیبهی نوشته شده بر مقبرهای در قرن چهارم است: آلکیبیادس اسکامبونیدا، پدربزرگ آلکیبیادس معروف، زمانی که از شهر آتن طرد شد، تبعید خود را در میلتوس میگذارند و در آنجا با خواهر آسپاسیا ازدواج کرد. وقتی او به آتن بازمیگشت آسپاسیا را نیز با خود برد. [۱۸] بیکنل حدس میزند که انگیزهی آسپاسیا از این سفر میتواند مرگ پدرش، آکسیوکوس، باشد زیرا این تاریخ با تحولات میلتوس پس از جدایی این شهر از اتحادیه دلیان در 455/4 پیش از میلاد، همخوانی دارد. [۲۰]
زندگی در آتن
بر اساس روایتهای سنتی دربارهی زندگی آسپاسیا، او روسپیگری میکرد و سپس یک فاحشهخانه دایر کرد. [۱۶] برخی از محققان این دیدگاه را به چالش کشیدهاند؛ پیتر بیکنل میگوید «القاب تحقیر آمیز که نمایشنامهنویسان کمیک به او نسبت میدهند» غیرقابل اعتماد است. [۱۵] مادلین هنری در بیوگرافی آسپاسیا استدلال میکند که «وقتی یک شاعر طنز میگوید آسپاسیا فاحشه بوده است، ما لازم نیست باور کنیم» و به تصویری که از آسپاسیا به عنوان تاجر سکس نشان دادهاند، بایستی «با تردید جدی نگریست». [۲۱] شریل گلن ادعا می کند که آسپاسیا در واقع یک آکادمی برای زنان افتتاح کرد که به "سالن محبوب برای تأثیرگذارترین مردان روز" از جمله سقراط، افلاطون و پریکلس تبدیل شد، [۲۲] و ربکا فوتو کندی پیشنهاد می کند که اتهامات در کمدی که او یک فاحشهخانه ساخته، از اینجا نشأت میگرفت. [۲۳] علیرغم این چالشها برای روایت سنتی، بسیاری از محققان همچنان بر این باورند که آسپاسیا به عنوان یک فاحشه یا خاله کار میکرد. [۲۴] کنستانتینوس کاپاریس استدلال می کند که هجمهای که آثار کمیکی به آسپاسیا وارد میکنند قابل قبول نیست زیرا او نمیتوانست با چنین سابقهای مانند زنان محترم با پریکلس رابطه ایجاد کند. [۲۵] فارغ از این که آسپاسیا به عنوان یک فاحشه کار میکرد یا نه، زندگی آتی او، که در آن ظاهراً درجاتی از قدرت، شهرت و استقلال را کسب کرد، شباهتهایی با زندگی دیگر هتایراها (تنفروشان) برجسته مانند فرینه دارد. [۲۶]
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4b/Pericles_Pio-Clementino_Inv269_n2.jpg/220px-Pericles_Pio-Clementino_Inv269_n2.jpg)
آسپاسیا در آتن با پریکلس سیاستمدار ملاقات کرد و این دو با هم رابطهای آغاز کردند. نحوهی نخستین ملاقات آنها مشخص نیست. [۲۷] اگر تز بیکنل درست باشد، ممکن است پریکلس او را از طریق آشنایی با خانوادهی آلکیبیادس ملاقات کرده باشد. [۲۰] کندی میگوید ممکن است زمانی که کلینیاس، پسر آلکیبیادس بزرگ، در نبرد کرونئا درگذشت، پریکلس کیریوس (قیّم) آسپاسیا شده باشد. [۲۳] رابطه آسپاسیا با پریکلس در زمانی میان سالهای 452 و 441 پیش از میلاد آغاز شد. [۲۸] نویسندگان باستانی او را به اشکال مختلفی نظیر فاحشه، معشوقه یا همسر پریکلس به تصویر کشیدهاند. [۲۹] پژوهشگران مدرن نیز اختلاف دارند. ربکا فوتو کندی استدلال میکند که آنها ازدواج کرده بودند. [۳۰] دبرا نیلز آسپاسیا را "همسر بالفعل پریکلس" توصیف میکند. [۱۸] مادلین هنری معتقد است که قانون شهروندی پریکلس در 451/0 ازدواج بین یک آتنی و یک متیک را غیرقانونی میدانست و استدلال میکند که یک رابطهی شبه زناشویی پالاکه (معادل صیغه) میان این دو جاری بود. [۳۱] همچنین سو بلوندل آسپاسیا را به عنوان هتایرا و معشوقهی پریکلس توصیف میکند. [۳۲]
آسپاسیا و پریکلس پسری به نام پریکلس جوان داشتند که حداکثر در سال 440/39 قبل از میلاد به دنیا آمد. [ت] [۲۷] در زمان تولد پریکلس جوان، پریکلس دو پسر قانونی دیگر داشت، پارالوس و زانتیپوس. پس از مرگ دو پسر بزرگ پریکلس، او در سال 430/29 پم، اصلاحیهای بر قانون شهروندی 451/0 پم پیشنهاد کرد که طبق آن پریکلس جوان بتواند شهروند آتن شود و از پدرش ارث ببرد. اگرچه بسیاری از محققان بر این باورند که این به طور خاص برای پریکلس بود، برخی پیشنهاد کردهاند که در مواجهه با تأثیرات مخرب طاعون در آتن و جنگ پلوپونز که خانوادههای بسیاری را تحتتأثیر قرار داده بود، این راهحل اتخاذ شد. [۳۴]
به گفته پلوتارک، شاعر کمدی هرمیپوس در دادگاه علیه آسپاسیا به دلیل بیتقوایی شکایت کرد. [۳۵] ظاهراً پریکلس از او دفاع کرد و نهایتاً آسپاسیا تبرئه شد. [۳۶] بسیاری از محققان این پرسش را مطرح کردهاند که آیا این محاکمه هرگز صورت گرفته است یا خیر؟ و استدلال میکنند که این روایت از محاکمهی خیالی آسپاسیا در نمایشنامهای اثر هرمیپوس سرچشمه میگیرد. [۱۱] وینسنت آزولای محاکمه آسپاسیا را با محاکمههای فیدیاس و آناکساگوراس، که هر دوی آنان هم به پریکلس نزدیک بودند، مقایسه میکند و نتیجه میگیرد که «هیچ یک از محاکمههای بیتقوایی مربوط به افراد نزدیک به پریکلس با قطعیت تأیید نمیشود». [۳۷]
در سال 429 قبل از میلاد، پریکلس درگذشت. طبق منابع باستانی، آسپاسیا سپس با سیاستمدار دیگری به نام لیسیکلس ازدواج کرد و پسر دیگری به نام پوریستس به دنیا آورد. [۳۸] از آنجایی که واژهی "پوریستس" نام هیچ شخصیت دیگری نبوده و به معنای "تامینکننده" یا "تهیهکننده" است، [۳۹] و اصطلاحی به معنی کنایی "دزد" است، [۴۰] برخی از محققان استدلال کردهاند که این نام از یک جوک در یک کمدی گرفته شده. [۳۹] [۳۶] [۲۳] هنری شک دارد که آیا آسپاسیا اصلاً از لیسیکلس فرزندی به دنیا آورده باشد [۳۹] و کندی این سوال را مطرح میکند که آیا او اصلاً با لیسیکلس ازدواج کرده بود یا نه؟ [۲۳] با این حال، پومروی فکر میکند که نام غیرمعمول پوریستس میتوانست توسط لیسیکلس به دلایل سیاسی انتخاب شده باشد تا توجه شهروندان آتنی را به پسرش جلب کند و فرزندش را یک تأمینکننده برای شهر نشان دهد. [۴۱] لیسیکلس یک سال پس از پریکلس در سال 428 درگذشت و پس از این برههی زمانی چیزی از زندگی آسپاسیا ثبت نشده. [۱۸] حتی معلوم نیست کجا و کی درگذشت. [۱]
میراث
در دنیای باستان
در دوران باستان، دو مکتب فکری اولیه پیرامون شخصیت آسپاسیا شکل گرفت. یک سنت روایی که از کمدی کهن نشات می گیرد، به تأثیر او بر پریکلس و مشارکت او در تجارت جنسی تأکید میکنند. مکتب دیگر، که میتوان ریشههای آن را در فلسفهی قرن چهارم جست، بر هوش و مهارت بلاغی آسپاسیا متمرکز است. [۴۲] برخی از محققان همچنین استدلال کرده اند که چندین شخصیت زن در تراژدیهای آتن میتوانست در اشاره آسپاسیا باشد؛ از جمله مدهآ [۴۳][./Aspasia#cite_note-FOOTNOTEDiamantakou-Agathou2020241-49 [44]] و فدرا در آثار اوریپید [۴۴] و یوکاسته اثر سوفوکل. [۴۵]
سنت کمیک
تنها منابع باستانی باقی مانده درباره آسپاسیا که در طول زندگی او نوشته شده اند، کمدی هستند. روایتهای کمیک باقیمانده دربارهی آسپاسیا – بر خلاف مردان معاصرش – بر تمایلات جنسی او تمرکز دارد. [۴۶] آریستوفان، تنها نویسنده کمدی کهن که آثار کاملی از او باقی مانده است، تنها یک بار در مجموعه خود، در آچارنیان ، به آسپاسیا اشاره کرده. [۴۷] در قطعه ای که آغاز تاریخ هرودوت را تقلید می کند، [۴۸] آریستوفان به شوخی می گوید که فرمان مگاریان انتقام ربودن دو پورنای ("فاحشه") از آسپاسیا بود. [۲۳] پلوتارک اتهام مشابهی را به دوریس اهل ساموس نسبت داده، مبنی بر این که آسپاسیا مسئول دخالت آتن در جنگ سامیان بوده است؛ این اتهام ممکن است از همین جملات کمدی ناشی شده باشد. [ث] [۱۱] ذکر پورنای آسپاسیا در نمایشنامهی آچارنیان نیز اولین نمونه شناخته شده از این روایت سنتی است که آسپاسیا را به عنوان صاحب یک فاحشهخانه نشان میدهد. [۵۰]
به جز آریستوفان، در قطعات بازمانده از کراتینوس و ائوپولیس به آسپاسیا اشاره شده است. [۵۱] در قطعهی چِیرونز اثر کراتینوس، آسپاسیا به صورت «هرا-آسپاسیا، معشوقهی سگچشم» وصف شده است. [۵۲] ائوپولیس در سه قطعه باقیمانده از آسپاسیا نام برده است. در پروسلاپاتیناس، او را با هلن تروا که دلیل شروع جنگ بوده و در فیلوی با اومفال که هراکلس را به بردگی وا داشت، مقایسه کردهاست. [۵۳] همچنین به آسپاسیا در دِمِس اشاره میشود و پریکلس در این نمایش پس از بازگرداندن مردگان، جویای پسرش میشود و به او میگویند که پسرش زنده است، اما از این که مادرش یک پورنا است، خجالت میکشد. [۵۴] همچنین به نظر میرسد که کالیاس از آسپاسیا نام برده است، اگرچه مکتب منکسنوس افلاطون که این را گزارش میکند مخدوش است و نامشخص است که کالیاس در مورد آسپاسیا چه گفته است. [۵۵] او همچنین ممکن است در نمایشنامهای از هرمیپوس ظاهر شده باشد؛ احتمالاً این منبع حکایتی است که پلوتارک تعریف کرده و میگوید آسپاسیا به این خاطر متهم به بیتقوایی شد که زنان آزاد شهر را برای پریکلس فراهم میکرد تا با او رابطه جنسی برقرار کنند. [۵۶] آثار متأخرتر، به عنوان مثال اروتیکا از کلارخوس، سنت کمیک را با تمرکز بر تمایلات جنسی آسپاسیا و تأثیر نامناسب او روی پریکلس دنبال کردند.[۵۷]
سنت فلسفی
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/59/The_Debate_Of_Socrates_And_Aspasia.jpg/220px-The_Debate_Of_Socrates_And_Aspasia.jpg)
در قرن چهارم میلادی، چهار فیلسوف را میشناسیم که در نوشتههای مکالمات سقراطی خود از آسپاسیا نام بردهاند. آثار آنتیستنس و افلاطون او را به گونهای منفی به تصویر میکشند که شبیه به شخصیت او در کمدیها است. لیکن ایسخینس و گزنفون او را با وجهی مثبتتری نشان دادهاند. [۵۸] در گفتوگوهای افلاطون، گزنفون، و ایسخینس، آسپاسیا بهعنوان سخنوری تحصیلکرده، ماهر و مشاوری برای نگرانیهای زناشویی به تصویر کشیده میشود. [۵۹] آرماند د انگور استدلال کرده که دیوتیما، که سقراط درک خود از عشق را در سمپوزیوم به او نسبت می دهد، بر اساس شخصیت آسپاسیا شکل گرفتهاست. [۶۰] در دورههای هلنیستی و رومی، برخی از نویسندگان از تصویر مثبتتر آسپاسیا در ادبیات سقراطی پیروی کردند، چهرهی او را از فحشا دور کردند و در جرگهی زنان خردمند قرار دادند. دیدیموس کالسنتروس در اثری به نام سمپوزیاکا که دربارهی زنان استثنایی در تاریخ نوشت، جنبهی جنسی آسپاسیا را کم اهمیت جلوه داد، و در مقابل به تأثیرش بر فلسفهی سقراط و خطابههای پریکلس اشاره کرد. [۵۷] هم آتنائوس و هم ماکسیموس صوری گزارش می دهند که سقراط به کالیاس توصیه کرد که آسپاسیا به پسرش آموزش دهد. [۶۱] در روم، سیسرون و کوئینتیلی از مکالمهی میان آسپاسیا و گزنفون در گفتگویِ ایسخینس به عنوان نمونهی خوبی از استقراء نام بردهاند. [۶۲]
در دنیای مدرن
اولین اشاره پس از دوران باستان به آسپاسیا، در نامه های هلوییز به آبلار مشاهده میشود. [۶۳] هلوییز به گفتگوی آسپاسیا با گزنفون و همسرش در گفتگوی ایسخینس اشاره می کند که احتمالاً از طریق اشاره سیسرون به این مکالمات با آن آشنا شده. در این نوشته، او آسپاسیا را به عنوان اسوه و الگویی برای زندگی خود پیشنهاد میکند. [۶۴]
در اواخر قرون وسطی و اوایل دوره مدرن، آسپاسیا در چندین کاتالوگ ظاهر شد که یک ژانر مُد روز در آن زمان بود. از شخصیت او در سه "کتاب مدالیون" نام برده شده ولی این شخصیت خیالی است و یک بیوگرافی مختصر دربارهاش آمده. اولین مورد از آنها پرومپتواریوم آیکونوم اثر گیومه رویله بود که شخصیت آسپاسیا را از کتب پلوتارک الهام گرفته و بر رابطهی او با پریکلس تمرکز دارد. [۶۵] در آیکونوگرافیا اثر جیووانی آنجلو کانینی، آسپاسیا با کلاهخود و سپر به تصویر کشیده شده است. [۶۶] آسپاسیا همچنین در دو فهرست از زنان در این دوره به عنوان معلم و فیلسوف حضور داشت: در تیرانیا پاترنا اثر آرکانجلا تارابوتی که ااو را معلم بلاغت نشان میدهد و اثری از ژیل مناژه به نام هیستوریا مولیروم فیلُسوفاروم که در آسپاسیا آموزش بلاغت به پریکلس و سقراط، و آموزش فلسفه به سقراط را برعهده دارد. [۶۷]
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f0/Aspasia_painting.jpg/220px-Aspasia_painting.jpg)
در قرن هجدهم، آسپاسیا به اندازه کافی شناخته شده بود که در لغت نامه ها و دایره المعارف ها گنجانده شود، جایی که تصاویر او عمدتاً بر اساس نسخههای پلوتارک بود. [۶۶] در سال 1736، ژان لکونت د بیور تاریخچه دو آسپاسیا را منتشر کرد که بر اساس روایت پلوتارک بود و در آن آسپاسیا به عنوان یک زن تحصیلکرده و معلم پریکلس و همچنین همسر او به تصویر کشیده شد. [۶۸] در قرن هجدهم اولین تصویری که به آسپاسیا پرداخته، تابلوی نقاشی به نام آسپاسیه از خانمی به نام ماری بولیار است. [۶۹] این نقاشی آسپاسیا را در حالی نشان میدهد که یک سمت از سینهی او برهنه است و با آینهای دستی به خود مینگرد و در دست دیگرش طوماری را نگهداشته. اگرچه سینه برهنه اشاره به روایتهای شهوانی پیرامون آسپاسیا دارد، مادلین هِنری چنین میپندارد که این پرتره با تصاویر مستهجن بیشتر زنان متفاوت است، به طوری که آسپاسیا به جای مخاطبِ نقاشی، به آینه نگاه میکند و یک طومار به جای یک شیء آرایشی، مثلاً شانه، در دست دارد. [۷۰]
در قرن نوزدهم، روایت پلوتارک دربارهی شخصیت آسپاسیا هم در رمانها و هم در نقاشیها غالب بود. [۷۱] در هنرهای تجسمی، جنبهی جنسی آسپاسیا با نقاشی سقراط در جستجوی آلکیبیادس در خانه آسپاسیا اثر ژان لئون ژروم نشان داده شد، اما این نمایش مستهجن در این دوره نسبتاً غیر معمول بود. [۷۲] یک اثر حکاکی از اونوره دومیه به نام سقراط در خانه آسپاسیا، این شخصیت را به عنوان یک «لورت» نشان میدهد؛ این عبارت به زنانی هرزه و ولنگار اتلاق میشد. [۷۳] دیگر هنرمندان آن دوره، آسپاسیا را به گونهای نشان میدادند که در زندگی عمومی فعال بود و با مشهورترین مردان آن دوره در تعامل بود. در نقاشی هنری هالیدی به نام آسپاسیا روی پنیکس، او با زن دیگری در محل مجمع آتن، مرکز فضای عمومی مردانه در شهر، [۷۴] نشان داده شده است، در حالی که در دو نقاشی از نیکلاس آندره مونسیائو او در حال گفتگو با روشنفکران و سیاستمداران مشهور آتن نشان داده شده است. [۷۵] در تابلوی سقراط و آسپاسیا، او با سقراط و پریکلس گفتگو میکند؛ اوریپید ، سوفوکل ، افلاطون و گزنفون نیز در کتاب «آسپازیا در گفتگو با برجستهترین مردان آتن» از جمله این افراد هستند. [۷۶] در هر دوی این نقاشیها، آسپاسیا در حال حرف زدن است و توجه این مردان را به خود جلب میکند. [۷۷] ملیسا یانتا استدلال میکند که رمان کورینه از ژرمن دو استائل قهرمان خود را از آسپاسیا الگوبرداری کرده و او را در همان روایت با مهارتهای بلاغی زنانهاش تصویر کردهاست. [۷۸]
بازنمایی چهرهی آسپاسیا در قرن نوزدهم، او را به عنوان یک همسر محترم مطرح کرد. نویسندگان والتر ساویج لندور و الیزابت لین لینتون در رمان پریکلس و آسپاسیا و آمیمون: رومانس روزهای پریکلس، آسپاسیا را به عنوان یک همسر ویکتوریایی خوب برای پریکلس به تصویر کشیدند. [۷۹] نقاشی لارنس آلما-تادما، فیدیاس و فریز پارتنون، نیز آسپاسیا را به عنوان یک همراه محترم در کنار مردان نشان میدهد. [۸۰] در مقابل، رمان آسپاسیا از رابرت همرلینگ او را به عنوان یک فمینیست اولیه نشان داده که مأموریتش بسیار فراتر از چیزی است که در روایتهای رمانتیک دارد. [۸۱]
در قرن بیستم توجه به آسپاسیا در دو جهت سمت و سو گرفت، گروهی جدا از روابط او با مردان، به این شخصیت علاقمند شدند و گروهی دیگر توجه جدیتر به تمایلات جنسی او نشان دادند. [۸۲] یکی از افراد دستهی نخست نویسنده، فمینیست و سیاستمدار لتونیایی الزا روزنبرگا بود که نام مستعار خود را آسپاسیا (Aspazija) برگزید و با الگوبرداری از آنچه راه و روش آسپاسیا میدانست، کمپین خود برای حقوق زنان را شکل داد. [۸۳] جودی شیکاگو هم آسپاسیا را به عنوان یک الگوی فمینیستی در نظر میگرفت و در میان سی و نه زنی که در اثر هنریاش «میهمانی شام» نام برده، جایگاهی نیز برای او در نظر گرفته بود. [۸۴] ولیکن رمانهای گروه دوم به تصویری از آسپاسیا گرایش دارند که جنسیتزدهتر است و نقش یک فاحشه را ایفا میکند؛ از جمله آشیلِ زرهِ او که نویسندهی باستانینویس پیتر گرین نوشته، [۸۵] پریکلس عزیز اثر مادلون دیمونت، [۸۵] شکوه و آذرخش اثر تیلور کالدول. [۸۶] بازی ویدیویی اساسینز کرید اودیسه، محصول سال 2018، آسپاسیا را در نقش اصلی بازی آورده و از روایت باستانی پیروی میکند که او را به عنوان یک هتایرا به تصویر میکشد. او در این داستان از زنانگی خود استفاده میکند تا رجال سیاست را مطیع خود نماید و با کمک زنان دیگر در سراسر جهان یونانی، به مقاصد خود دست مییابد. [۸۷]
یادداشتها
- ↑ Aspasia's date of birth and death are uncertain. Her birthdate is inferred to be c. 470 BC based on the birthdates of her children;[۳] nothing is known of her life after her supposed relationship with Lysicles (429–428 BC).[۴]
- ↑ This date is derived from the birthdates of Aspasia's two sons: Pericles the Younger between 452 and 440, and Poristes in 428 BC.[۱۴] However, some scholars doubt the existence of Aspasia's second son; in that case, Aspasia could have been born some time earlier than 470.[۱۱]
- ↑ Athenaeus quotes Heraclides of Pontus as saying that Aspasia came from Megara; this apparently derives from a misunderstanding of Aristophanes' Acharnians.[۱۶]
- ↑ Pericles the Younger was at least 30 in 410/9, when he was hellenotamias, and therefore was born no later than 440/39.[۳۳]
- ↑ Alternatively, Loraux suggests that Aristophanes based his joke on an unknown earlier comic author, who had already implicated Aspasia in starting the Samian War.[۴۹]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Henry 1995, p. 17.
- ↑ Collins English Dictionary, "Aspasia"
- ↑ Bicknell 1982.
- ↑ Henry 1995.
- ↑ Henry 1995, p. 3.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Henry 1995, p. 6.
- ↑ Henry 1995, p. 29.
- ↑ Henry 1995, p. 57.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Henry 1995, p. 9.
- ↑ Henry 1995, p. 68.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ Wallace 1996.
- ↑ Azoulay 2014, pp. 104–105.
- ↑ Pomeroy 1996, p. 648.
- ↑ Bicknell 1982, pp. 244–245.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Bicknell 1982, p. 245.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Kennedy 2014, p. 75.
- ↑ Azoulay 2014, p. 104.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ ۱۸٫۴ Nails 2000, p. 59.
- ↑ Henry 1995, p. 132, n. 1.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Bicknell 1982, p. 247.
- ↑ Henry 1995, pp. 138–139, n. 9.
- ↑ Glenn 1994, p. 184.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ ۲۳٫۳ ۲۳٫۴ Kennedy 2014, p. 77.
- ↑ Kennedy 2014, pp. 75; 87, n. 1.
- ↑ Kapparis 2018, p. 104.
- ↑ Kapparis 2018, p. 393.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ Henry 1995, p. 13.
- ↑ Bicknell 1982, pp. 243–244.
- ↑ Azoulay 2014, p. 105.
- ↑ Kennedy 2014, pp. 17; 77.
- ↑ Henry 1995, pp. 13–14.
- ↑ Blundell 1995, p. 148.
- ↑ Bicknell 1982, p. 243.
- ↑ Kennedy 2014, p. 17.
- ↑ Henry 1995, p. 15.
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ Nails 2000, p. 61.
- ↑ Azoulay 2014, pp. 124–126.
- ↑ Henry 1995, pp. 9–10; 43.
- ↑ ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ ۳۹٫۲ Henry 1995, p. 43.
- ↑ Kennedy 2014, p. 92, n.52.
- ↑ Pomeroy 1996, p. 649.
- ↑ Fornara & Samons 1991, pp. 163–164.
- ↑ Diamantakou-Agathou 2020, p. 241.
- ↑ Vickers 2000, p. 15.
- ↑ Vickers 2014, p. 45.
- ↑ Henry 1995, p. 19.
- ↑ Henry 1995, p. 25.
- ↑ Henry 1995, pp. 25–26.
- ↑ Loraux 2021, p. 26.
- ↑ Podlecki 1998, p. 116.
- ↑ Henry 1995, pp. 20–24.
- ↑ Cratinus, fr. 259 (K-A)
- ↑ Henry 1995, pp. 22–23.
- ↑ Henry 1995, p. 24.
- ↑ Podlecki 1998, p. 112.
- ↑ Azoulay 2014, p. 102.
- ↑ ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ Henry 1995, p. 66.
- ↑ Henry 1995, p. 30.
- ↑ Kennedy 2014, p. 151.
- ↑ D'Angour 2019.
- ↑ Pentassuglio 2020, p. 5.
- ↑ Henry 1995, p. 67.
- ↑ Henry 1995, p. 83.
- ↑ Henry 1995, pp. 83–84.
- ↑ Henry 1995, pp. 87–88.
- ↑ ۶۶٫۰ ۶۶٫۱ Henry 1995, p. 89.
- ↑ Henry 1995, p. 88–89.
- ↑ Henry 1995, pp. 89–90.
- ↑ Henry 1995, pp. 91–92.
- ↑ Henry 1995, p. 93.
- ↑ Henry 1995, p. 96.
- ↑ Geraths & Kennerly 2016, p. 198.
- ↑ (Jordan 2012), quoted in (Geraths و Kennerly 2016)
- ↑ Geraths & Kennerly 2016, p. 206.
- ↑ Geraths & Kennerly 2016, pp. 200–202.
- ↑ Geraths & Kennerly 2016, p. 202.
- ↑ Geraths & Kennerly 2016, pp. 201–202.
- ↑ Ianetta 2008.
- ↑ Henry 1995, pp. 99–102.
- ↑ Henry 1995, p. 103.
- ↑ Henry 1995, p. 106.
- ↑ Henry 1995, pp. 113–114.
- ↑ Henry 1995, p. 114.
- ↑ Henry 1995, p. 121.
- ↑ ۸۵٫۰ ۸۵٫۱ Henry 1995, p. 117.
- ↑ Henry 1995, p. 119.
- ↑ Tuplin 2022, pp. 217–218.
منابع
- Bicknell, Peter J. (1982). "Axiochus Alkibiadou, Aspasia and Aspasios" (PDF). L'Antiquité Classique. 51 (3): 240–250. doi:10.3406/antiq.1982.2070.
- Diamantakou-Agathou, Kaiti (2020). "From Aspasia to Lysistrata: Literary Versions and Intertextual Diffusions of the Feminine Other in Classical Athens" (PDF). Logeion. 10: 238–260.
- Geraths, Cory; Kennerly, Michele (2016). "Painted Lady: Aspasia in Nineteenth-Century European Art". Rhetoric Review. 35 (3): 197–211. doi:10.1080/07350198.2016.1178688.
- Glenn, Cheryl (1994). "Sex, Lies, and Manuscript: Refiguring Aspasia in the History of Rhetoric". College Composition and Communication. 45 (2): 180–199. doi:10.2307/359005. JSTOR 359005.
- Ianetta, Melissa (2008). "'She Must Be a Rare One': Aspasia, 'Corinne', and the Improvisatrice Tradition". PMLA. 123 (1): 92–108. JSTOR 25501829.
- Loraux, Nicole (2021). "Aspasia, Foreigner, Intellectual". Journal of Continental Philosophy. 2 (1): 9–32. doi:10.5840/jcp2021102823.
- Pentassuglio, Francesca (2020). "Paideutikos eros: Aspasia as an 'alter Sokrates'". Archai. 30: 1–22. doi:10.14195/1984-249X_30_15.
- Pomeroy, Sarah B. (1996). "Review: Madeleine M. Henry, Prisoner of History". The American Journal of Philology. 117 (4): 648–651. doi:10.1353/ajp.1996.0054. JSTOR 1561953.
- Vickers, Michael (2000). "Alcibiades and Aspasia: Notes on the Hippolytus" (PDF). Dialogues d'histoire ancienne. 26 (2): 7–17. doi:10.3406/dha.2000.2423.
- Wallace, Robert (1996). "Review: Madeleine M. Henry, Prisoner of History". Bryn Mawr Classical Review.