پرش به محتوا

واقع‌گرایی خام (روان‌شناسی)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

در روان‌شناسی اجتماعی، واقع‌گرایی خام، به معنی گرایش بشر به این باور است که ما جهان پیرامون خود را به صورت عینی می‌بینیم و مخالفان ما، بی اطلاع، بی‌خرد یا سوگیر هستند.

واقع‌گرایی خام، مبانی نظری برای چندین سوگیری شناختی دیگر را فراهم می‌کند که به هنگام تفکر و تصمیم‌گیری، انسان را دچار اشتباه‌های نظام‌مند می‌کنند. این موارد می‌توانند شامل اثر اجماع کاذب، سوگیری بازیگر-مشاهده‌گر، نقطه کور سوگیری و خطای بنیادی برچسب‌زدن و غیره بشوند.

این اصطلاح که امروزه در روان‌شناسی بسیار کاربرد دارد، توسط روان‌شناس اجتماعی، لی راس و همکارانش در دهه ۱۹۹۰ ساخته شد.[۱][۲] واقع‌گرایی خام با مفهوم واقع‌گرایی خام در فلسفه که به معنی درک مستقیم و بی‌مداخله اشیاء است، ارتباط دارد. روانشناسان اجتماعی در اواسط قرن ۲۰ علیه واقع‌گرایی خام استدلال کردند که ادراک ذاتاً ذهنی است.

چندین روانشناس اجتماعی برجسته، واقع گرایی خام را به صورت تجربی مطالعه کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به لی راس، اندرو وارد، دیل گریفین، امیلی پرونین، توماس گیلوویچ، رابرت رابینسون و داچر کلتنر اشاره کرد. در سال ۲۰۱۰، کتاب راهنمای روانشناسی اجتماعی، واقع‌گرایی خام را به عنوان یکی از "چهار بینش سخت پیرامون ادراک، اندیشه، انگیزه و رفتار انسان برشمرد که … نشان دهنده مشارکتهای مهم و به‌شدت بنیادی روانشناسی اجتماعی است ."[۳]

فرضیه‌های اصلی

[ویرایش]

لی راس و همکار روانشناسش، اندرو وارد، سه پیش‌فرض به‌هم پیوسته یا سه «اصل» را برشمرده‌اند که واقع‌گرایی خام را شکیل می‌دهند. آنها استدلال می‌کنند که این مفروضات با اندیشه‌های متفکران در زمینه روانشناسی اجتماعی و نیز با چندین مطالعه تجربی پشتیبانی می‌شوند. طبق مدل آنها، افراد:

  • باور دارند که جهان را عینی و بدون تعصب می‌بینند.
  • انتظار دارند که دیگران، چنانچه در معرض همان اطلاعاتی باشند که آن‌ها دارند و آن اطلاعات را به روشی منطقی تفسیر کنند، به همان نتیجه برسند که آن‌ها رسیده‌اند.
  • تصور می‌کنند دیگران که عقاید مشابه ندارند، نادان، غیر منطقی یا مغرض هستند.[۱]

تاریخچه

[ویرایش]

واقع‌گرایی خام از یک سنت ذهنیت‌گرایانه در روان‌شناسی اجتماعی نوین ناشی می‌شود که ریشه آن را به یکی از بنیانگذاران این رشته به نام کورت لوین، روانشناس آلمانی-آمریکایی مرتبط می‌دانند.[۱][۴] لوین به شدت تحت تأثیر روان‌شناسی گشتالت، یک مکتب فکری قرن بیستم که در آن، کُل، چیزی بیش از اجزاء در نظر گرفته می‌شوند، قرار داشت.[۵]

از دهه ۱۹۲۰ تا دهه ۱۹۴۰، لوین روشی را برای مطالعه رفتار انسان ایجاد کرد که آن را نظریه زمینه نامید.[۶] نظریه زمینه یا میدان بیان می‌کند که رفتار فرد تابعی از فرد و محیط است.[۷] لوین محیط روانشناختی فرد یا «فضای زندگی» را ذهنی و در نتیجه متمایز از واقعیت جسمی می‌دانست.

در این دوره زمانی، اندیشه‌های ذهنیت‌گرایانه در سایر حوزه‌های روان‌شناسی نیز گسترش یافت. به عنوان مثال، ژان پیاژه، روان‌شناس رشد، استدلال کرد که کودکان از دریچه خود محوری به جهان نگاه می‌کنند و در تفکیک قائل شدن میان باورهای خود و اعتقادات دیگران مشکل دارند.[۸]

در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، پیشگامان نخستین روان‌شناسی اجتماعی، دیدگاه ذهنیت‌گرایی را در زمینه ادراک اجتماعی به‌کار گرفتند. در سال ۱۹۴۸، دو روان‌شناس به نام‌های دیوید کرتچ و ریچارد کراچفیلد، استدلال کردند که مردم، جهان را مطابق «نیازهای خود، مفاهیم خود، شخصیت خود و الگوهای شناختی مربوط به خودشان که قبلاً شکل گرفته‌اند»، درک و تفسیر می‌کنند.[۱][۹]

گوستاو ایچایزر، روان‌شناس اجتماعی، با اشاره به چگونگی ایجاد سوء تفاهم در روابط اجتماعی به واسطه تعصبات در ادراک افراد، این ایده را گسترش داد. به گفته ایچایزر، "ما تمایل داریم که سردرگمی خود ناشی از تجربه اینکه دیگران دنیا را متفاوت از ما می‌بینند را، با بیان این که این دیگران، به دلیل نقصان‌های پیش پا افتاده ذهنی یا اخلاقی، قادر نیستند چیزها را 'همان‌طور که واقعاً هستند' دیده و نسبت به آن‌ها 'به‌صورت عادی' واکنش نشان دهند، را برطرف کنیم. البته بدین ترتیب، ما به‌تلویح اشاره می‌کنیم که همه چیز در واقع همانگونه است که ما می‌بینیم و روشهای ما روشهای عادی است. "[۱۰]

سالومن اش، روان‌شناس اجتماعی برجسته که تحت تأثیر مکتب گشتالت پرورش یافته‌است، استدلال کرده‌است که مردم، با هم اختلاف نظر دارند؛ چراکه قضاوت‌های خود را بر اساس تفاسیر مختلف یا شیوه‌های گوناگون بررسی مسائل بنا می‌کنند.[۴][۱۱] با این حال، آنها خیال می‌کنند که قضاوت‌هایشان در مورد جهان اجتماعی، عینی است. به گفته سالومن در کتاب روانشناسی اجتماعیاش در سال ۱۹۵۲: "این نگرش، که به درستی، واقع‌گرایی خام توصیف شده‌است، هیچ مشکلی در واقعیت درک یا شناخت محیط اطراف نمی‌بیند. همه چیز همان است که به نظر می‌رسد و چیزها خصوصیاتی دارند که تنها در قوه بینایی و لامسه درک می‌شوند. " با این حال، این نگرش شرایط واقعی دانش ما از محیط پیرامون را توصیف نمی‌کند."

شواهد تجربی

[ویرایش]

آن‌ها یک بازی تماشا کردند

[ویرایش]

در یک مطالعه اساسی در روان‌شناسی اجتماعی، که در مقاله ای به سال ۱۹۵۴ منتشر شد، دانش آموزان کالج دارتموث و دانسگاه پرینستون، ویدیویی از یک بازی فوتبال داغ بین این دو مدرسه را تماشا کردند.[۱۲] اگرچه آنها به یک فیلم نگاه می‌کردند، هواداران هر دو تیم، بازی را بسیار متفاوت درک می‌کردند. دانش آموزان پرینستون «دیدند» تیم دارتموث دو برابر بیشتر از تیم خود تخلف می‌کند، و همچنین آنها دیدند که این تیم در مقایسه با تیم دارتموث دو برابر تخلف می‌کند. دانش آموزان دارتموث این بازی را به‌طور یکنواخت و خشونت‌آمیز قلمداد کردند، که در آن مقصر هر دو طرف بودند. این مطالعه نشان داد که دو گروه، یک واقعه را به‌طور منحصر به فرد درک می‌کنند. هر تیم، این رویداد را عینی قلمداد کرد و ادراک طرف مقابل از این رویداد را سوگیرانه قلمداد نمود.[۱]

اثر اجماع کاذب

[ویرایش]

یک مطالعه در سال ۱۹۷۷ توسط راس و همکارانش شواهد اولیه ای را در مورد سوگیری شناختی به نام اثر اجماع کاذب ارائه نمود. اثر اجماع کاذب بدین معنی است که مردم گرایش دارند میزان اشتراک نظرات دیگران را بیش از حد ارزیابی کنند.[۱۳] این سوگیری از دو اصل نخستین واقع‌گرایی خام پشتیبانی می‌کند.[۱][۳] در این مطالعه، از دانش آموزان پرسیده شد که آیا حاضرند یک تابلوی ساندویچی که روی آن نوشته شده بود «در رستوران جو غذا بخورید» را در اطراف دانشگاه در دست نگاه دارند؟ سپس از آنها خواسته شد تا نشان دهند که آیا فکر می‌کنند دانش آموزان دیگر این تابلو را می‌گیرند یا خیر و نظر آنها در مورد دانش آموزانی که تمایل به نگه داشتن این تابلو دارند یا نه، چیست. محققان دریافتند دانش آموزانی که با پوشیدن این علامت موافقت می‌کردند، تصور می‌کردند که بیش‌تر دانش آموزان از این تابلو استقبال می‌کنند و همچنین فکر می‌کردند که امتناع از به دست گرفتن این علامت نشان دهنده خصوصیات شخصی همسالان آنها است. برعکس، دانش آموزانی که از گرفتن این تابلو امتناع می‌ورزیدند، تصور می‌کردند که بیش‌تر دانش‌آموزان دیگر نیز امتناع می‌ورزند و پذیرش دعوت آشکارتر از برخی ویژگیهای شخصیتی است.

اثر رسانه‌ای خصمانه

[ویرایش]

پدیده ای که به عنوان اثر رسانه‌ای خصمانه شناخته می‌شود، نشان می‌دهد که حزب‌گرایان می‌توانند وقایع خنثی را با توجه به نیازها و ارزشهای خود به‌طور منحصر به فرد ببینند و فرضشان بر این است که کسانی که این رویداد را متفاوت تفسیر می‌کنند، مغرضانه عمل می‌کنند. در یک مطالعه به سال ۱۹۸۵، از دانشجویان طرفدار اسرائیل و طرف‌دار اعراب خواسته شد که اخبار واقعی مربوط به کشتار صبرا و شتیلا، که به سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد را مشاهده کنند (والون، لی راس و لپر، 1985).[۳][۱۴] محققان دریافتند که طرفداران هر دو طرف این پوشش را مغرضانه و به نفع دیدگاه مخالف تلقی می‌کردند و معتقد بودند که افراد مسئول این برنامه خبری عقاید ایدئولوژیک طرف مقابل را دارند.

مطالعه «ریز گرفتن»

[ویرایش]

شواهد تجربی بیشتری از واقع‌گرایی خام از پژوهش در مورد «ریز گرفتن در موسیقی» (اصطلاحی در موسیقی به معنی نواختن ضرب روی سطوحی همچون میز با بهره‌گیری از انگشتان دست) توسط الیزابت نیوتن روانشناس در سال ۱۹۹۰ حاصل شد. برای این پژوهش، شرکت کنندگان به دو دسته «ریز گیرنده» و «شنونده» تقسیم شدند. به ریزگیرندگان گفته شد که ریتم یک آهنگ معروف ر ضرب بگیرند و از «شنوندگان» نیز خواسته شد که سعی کنند آهنگ را شناسایی کنند. در حالی که ریزگیرندگان انتظار داشتند شنوندگان حدود ۵۰ درصد، نام آهنگ را حدس بزنند، شنوندگان تنها در ۲٫۵ درصد از موارد قادر به شناسایی آن بودند. این امر از عدم موفقیت در ادراک متقابل از سوی ریزگریندگان و بیش از حد ارزیابی کردن میزان فهم دیگران از «شنیدن» آهنگ، ناشی می‌شود.[۱]

بازی وال استریت

[ویرایش]

در سال ۲۰۰۴، راس، لیبرمن و ساموئلز از مشاوران ساکن یک خوابگاه دانشجویی خواستند تا دانشجویانی را برای شرکت در یک مطالعه معرفی کنند و مشخص کنند که آیا احتمال دارد که آن‌ها در دور اول بازی کلاسیک تصمیم‌گیری با عنوان معضل زندانی همکاری کنند یا نه. این بازی به یکی از این دو روش به سوژه‌ها معرفی شد: یا از آن به عنوان «بازی وال استریت» یاد می‌شد یا به عنوان «بازی جامعه». محققان دریافتند دانشجویان در شرایط «بازی جامعه» دو برابر بیشتر احتمال همکاری دارند و به نظر نمی‌رسد تفاوتی ایجاد کند که دانشجویان قبلاً به عنوان «همکاری‌کننده» طبقه‌بندی شده بودند یا «همکاری‌نکننده». این آزمایش نشان داد که برچسب بازی بیش از ویژگی‌های شخصیتی افراد در نحوه بازی دانشجویان، بر قدرت استوار است. علاوه بر این، مطالعه نشان داد که مشاوران خوابگاه کمک کافی برای تفسیرهای ذهنی منحصر به فرد بازی ارائه نمی‌کنند.[۱]

عواقب

[ویرایش]

واقع گرایی خام باعث می‌شود که مردم در اختلافات بین خود و دیگران اغراق کنند. روانشناسان معتقدند که این امر می‌تواند باعث ایجاد و تشدید درگیری شود. همچنین، از طریق چند سازوکار مختلف موانعی را برای مذاکره ایجاد می‌کند.[۹]

نقطه کور سوگیری

[ویرایش]

از پیامدهای واقع‌گرایی خام به عنوان نقطه کور سوگیری یاد می‌شود که به معنی توانایی تشخیص سوگیری‌های شناختی و انگیزشی در دیگران و عدم توانایی در درک تأثیر سوگیری بر خود است. در مطالعه ای که توسط پرونین، لین و راس (۲۰۰۲) انجام شد، دانشجویان دانشگاه استنفورد پرسشنامه ای را در مورد سوگیری‌های مختلف در قضاوت اجتماعی تکمیل کردند.[۱۵] آنها نشان دادند که نسبت به دانشجویان متوسط چقدر مستعد ابتلا به این سوگیری‌ها هستند. محققان دریافتند که شرکت کنندگان به‌طور مداوم بر این باورند که احتمال سوگیری در شرکت‌کنندگان کمتر از سایر همسالان است. در یک مطالعه بعدی، دانشجویان به پرسش‌های مربوط به خصوصیات شخصی خود (مثلاً میزان ملاحظه داشتن) در نسبت با دیگر دانشجویان، پاسخ دادند. بیش‌تر دانشجویان خود را در بیش‌تر صفات فراتر از حد متوسط ارزیابی می‌کردند که این امر از سوگیری شناختی معروف به عنوان اثر بهتر از حد متوسط پشتیبانی می‌کند. در مرحله بعدی، دانشجویان دریافتند که ۷۰ تا ۸۰ درصد مردم طعمه این سوگیری می‌شوند. وقتی از آنها در مورد صحت ارزیابی خودشان پرسیده شد، ۶۳ درصدشان اظهار داشتند که رتبه‌بندی آنها عینی بوده‌است، در حالی که ۱۳ درصدشان اظهار داشتند که فکر می‌کنند رتبه‌بندی آنها بسیار متوسط است.[۱۶]

درک. نماهای واقعی (بالا)، درک «دایره» از نماها (وسط)، برداشت «مثلث» از نماها (پایین). (مشابه با الگوهای رابینسون و دیگران. ۱۹۹۵، و راس و وارد، ۱۹۹۶)

قطبش کاذب

[ویرایش]

هنگامی که فردی نظرات ما را به اشتراک نگذارد، اصل سوم واقع‌گرایی خام، این اختلاف را به سه احتمال نسبت می‌دهد. فرد یا در معرض مجموعه اطلاعات متفاوتی قرار گرفته و تنبل است یا قادر به نتیجه‌گیری منطقی نیست یا تحت تأثیر تحریف کننده ای مانند تعصب یا منافع شخصی قرار دارد.[۱] این مسئله پدیده ای به نام قطبش کاذب را به‌وجود می‌آورد. این پدیده شامل تفسیر دیدگاه‌های دیگران به افراطی بودن بیش از آنچه واقعاً هستند است و منجر به درک بیشتر اختلافات میان‌گروهی می‌شود. (شکل ۱)[۴] مردم تصور می‌کنند که مسئله را به‌طور عینی درک می‌کنند و با دقت از چندین منظر می‌نگرند و این درحالی است که طرف دیگر اطلاعات را از بالا به پایین پردازش می‌کند.[۱۷] به عنوان مثال، می‌توان به مطالعه ای که توسط رابینسون و همکاران انجام شد، اشاره کرد. در سال ۱۹۹۶، طرفداران حق زندگی و طرفداران حق گزینش، دیدگاه‌های طرف مقابل را بیش از حد افراطی ارزیابی کردند و همچنین تأثیر ایدئولوژی را بر دیگران در گروه خودشان بیش از حد در نظر گرفتند.

ارزش‌کاهی واکنشی

[ویرایش]

این فرض که دیدگاه دیگران، افراطی‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌آید، می‌تواند سدی برای حل تعارض ایجاد کند. در یک پژوهش که در دهه ۱۹۸۰ انجام شد، از عابران پیاده که از یک پیاده‌رو عبور می‌کردند خواسته شد تا پیشنهاد خلع سلاح‌های هسته ای را ارزیابی کنند (استیلینگر و همکاران، 1991).[۱۸] به یک گروه از شرکت کنندگان گفته شد که این پیشنهاد توسط رئیس‌جمهور آمریکا رونالد ریگان، مطرح شده‌است؛ در حالی که گروه دیگر فکر می‌کردند این پیشنهاد از طرف رهبر شوروی میخائیل گورباچف ارائه شده‌است. محققان دریافتند که ۹۰ درصد از شرکت کنندگانی که تصور می‌کردند این پیشنهاد از طرف ریگان است از آن حمایت می‌کنند، در حالی که تنها ۴۴ درصد در گروه گورباچف حمایت خود را اعلام کردند. این مسئله از پدیده ای به نام ارزش‌کاهی واکنشی، که به معنی نپذیرفتن توافق رقیب با این فرض که توافق ناشی از منافع شخصی وی بوده یا ارزش کمتری دارد، پشتیبانی می‌کند.[۹]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ Ross, L. , & Ward, A. (1996). Naive realism in everyday life: Implications for social conflict and misunderstanding. In T. Brown, E. S. Reed & E. Turiel (Eds.), Values and Knowledge (pp.  103–135). Hillsdale, NJ: Erlbaum.
  2. Griffin, D. , & Ross, L. (1991). Subjective construal, social inference, and human misunderstanding. In M. P. Zanna (Ed.), Advances in Experimental Social Psychology (pp.  319–359). San Diego, CA: Academic Press. doi:10.1016/S0065-2601(08)60333-0
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ Ross, L. ; Lepper, M. ; Ward, A. , History of Social Psychology: Insights, Challenges, and Contributions to Theory and Application. In Fiske, S. T. , In Gilbert, D. T. , In Lindzey, G. , & Jongsma, A. E. (2010).  Handbook of Social Psychology. Vol.1. Hoboken, N.J: Wiley. doi:10.1002/9780470561119.socpsy001001
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Robinson, Robert J.; Keltner, Dacher; Ward, Andrew; Ross, Lee (1995). "Actual versus assumed differences in construal: 'Naive realism' in intergroup perception and conflict". Journal of Personality and Social Psychology. 68 (3): 404–417. doi:10.1037/0022-3514.68.3.404.
  5. Gestalt psychology.  (2015). In Encyclopædia Britannica. Retrieved from http://www.britannica.com/science/Gestalt-psychology
  6. ""Field Theory".  International Encyclopedia of the Social Sciences. 1968. Retrieved November 17, 2015 from Encyclopedia.com
  7. Lewin, Kurt (1939). "Field Theory and Experiment in Social Psychology: Concepts and Methods". American Journal of Sociology. 44 (6): 868–896. doi:10.1086/218177.
  8. Piaget, J. (1926) The Language and Thought of the Child. New York: Harcourt, Brace.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ Molouki, S. , & Pronin, E. (2015). Self and other. In E. Borgida & J. A. Bargh (Eds.), APA Handbook of Personality and Social Psychology, Volume 1: Attitudes and Social Cognition. Washington, DC: APA. doi:10.1037/14341-013
  10. Ichheiser, G. (1949). "Misunderstandings in Human Relations: A study in false social perception". American Journal of Sociology, Supplement to the September issue, pp. 1–72.
  11. Asch, S. E. (1940). "Studies in the Principles of Judgments and Attitudes: II. Determination of Judgments by Group and by Ego Standards". The Journal of Social Psychology. 12 (2): 433–465. doi:10.1080/00224545.1940.9921487.
  12. Hastorf, Albert H.; Cantril, Hadley (1954). "They saw a game; a case study". The Journal of Abnormal and Social Psychology. 49 (1): 129–134. doi:10.1037/h0057880. PMID 13128974.
  13. Ross, Lee; Greene, David; House, Pamela (1977). "The "false consensus effect": An egocentric bias in social perception and attribution processes". Journal of Experimental Social Psychology. 13 (3): 279–301. doi:10.1016/0022-1031(77)90049-x.
  14. Vallone, Robert P.; Ross, Lee; Lepper, Mark R. (1985). "The hostile media phenomenon: Biased perception and perceptions of media bias in coverage of the Beirut massacre". Journal of Personality and Social Psychology. 49 (3): 577–585. doi:10.1037/0022-3514.49.3.577. PMID 4045697.
  15. Pronin, Emily; Lin, Daniel Y.; Ross, Lee (2002). "The Bias Blind Spot: Perceptions of Bias in Self Versus Others". Personality and Social Psychology Bulletin. 28 (3): 369–381. doi:10.1177/0146167202286008.
  16. Moskowitz, G.B.  Social Cognition: Understanding Self and Others. NY, NY: The Guilford Press, 2005.
  17. Pronin, E. , Puccio, C. T. , & Ross, L. (2002). Understanding misunderstanding: Social psychological perspectives. In T. Gilovich, D. Griffin & D. Kahneman (Eds.), Heuristics and Biases: The Psychology of Intuitive Judgment. Cambridge, UK: Cambridge University Press. doi:10.1017/CBO9780511808098.038
  18. Ross, Lee (1995). "Reactive Devaluation in Negotiation and Conflict Resolution." In Kenneth Arrow, Robert Mnookin, Lee Ross, Amos Tversky, Robert B. Wilson (Eds.).  Barriers to Conflict Resolution. New York: WW Norton & Co.

مطالعه بیش‌تر

[ویرایش]