پرش به محتوا

مردم سیستانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏کفش: افزودن منبع
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
←‏لباس مردم سیستانی: چون در مقاله اصلی همین‌ها را داریم
برچسب: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار
خط ۳۴: خط ۳۴:
== لباس مردم سیستانی ==
== لباس مردم سیستانی ==
{{اصلی|لباس سیستانی}}
{{اصلی|لباس سیستانی}}

=== پوشاک مردان سیستان ===
پوشاک مردان [[سیستان]] عمدتاً شامل دستار، سرپوش، پیراهن و شلوار است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده= |نشانی=http://tabnaksistanbaluchestan.ir/fa/news/689829/تصویر-لباس-محلی-سیستان|عنوان=لباس مردان سیستانی |ناشر= |تاریخ= |تاریخ بازبینی=}}{{پیوند}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده= |نشانی=https://www.banimode.com/blog/a-brief-look-at-the-history-of-iranian-ethnic-clothing/|عنوان=نگاهی به تاریخچه لباس محلی اقوام مختلف ایرانی|ناشر=لباس سیستانی |تاریخ= |تاریخ بازبینی=}}{{پیوند}}</ref>

[[پرونده:رقص سیستانی.jpg|[[لباس سیستانی]] هنگام رقص با شمشیر، [[سیستان]]|thumb]]

=== ستوه ===
کتی شبیه کت‌های نظامی با رنگ کرم شتری و پشمی بود، یقه انگلیسی داشت که افراد مرفه بر روی این کت کمربندی از تار طلا می‌بستند که به کمر تار طلا شهرت داشت و از کمر آن خنجری آویزان می‌کردند یا از کمربند شونه کش که به شکل مایل است بر روی کت می‌بستند. مردان [[سیستان]] از ستره پشمی که از پشم شتر بافته می‌شد، در هنگام سرما استفاده می‌کردند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=عمرانی‌نسب |نام=اشرف السادات |کتاب=فرهنگ مردم ایران
| ناشر= |سال=۸۶}}</ref>

=== قبا ===
تن‌پوش مردانه بلندی که در [[زمستان]] می‌پوشیدند، یقه آن گرد و بدون برگردان بود و معمولاً لبه بلندی داشت و با سنجاق تزئینی باز و بسته می‌شد و جلو سینه و سرآستین را برای زیبایی بیشتر یراق دوزی می‌کردند. قسمت جلو باز بود و با دکمه باز و بسته می‌شد، آستین‌های ساده و گشادی داشت و در طرفین آن در پهلوها جیبی تعبیه شده بود، معمولاً دو چاک در پهلوها و یک چاک در وسط پشت قبا گذاشته می‌شد و رنگ آن معمولاً بور و سیاه بود و قد قبا تا زانو می‌رسید. این لباس مخصوص افراد بسیار مرفه سیستان بود.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۴.
</ref>

=== کلاه ===
در [[سیستان]] از همان دوران کودکی کلاه بر سر می‌گذاشتند و آن را در زمستان و تابستان مورد استفاده قرار می‌دادند. به‌طور کلی مردان هرگز سر برهنه ظاهر نمی‌شدند و کلاهی از پشم یا کورک بر سر می‌نهادند کلاهی که مردان در خانه به هنگام استراحت می‌پوشیدند عرقچین نام داشت که از جنس پارچه نخی بود و کناره‌های آن با نخ ابریشمی دست دوزی می‌شد. مردان سیستان از چند نوع کلاه استفاده می‌کردند:
# کلاه پشمی:این کلاه را در [[صحرا]] بر سر می‌کنند و جنس آن از پشم گوسفند است.
# کلاه قوس:این کلاه را مردان مسن در جشن‌ها و مراسم در زیر لنگ بر سر می‌کردند.
# کلاه پوستی:از اسم آن پیداست که پوستی بوده و از کشور پاکستان وارد می‌شود. افراد مرفه مخصوصاً دامادها آن را بر سر می‌گذارند.
# کلاه نمدی:این کلاه میان چوپانان متداول است، جنس آن از نمد و مخصوص مناطق سردسیر است.
۵-لنگته:مردان [[سیستان]] برای پوشش سر خود از سربندی به نام لنگته استفاده می‌کنند. این سربند مشابه عمامه است اما به شکل عمامه روحانیون آن را به سر نمی پیجند بلکه یک سر آن را لای سربند و سر دیگر آن را رها می‌کنند. طول آن از ۱۰ تا ۵/۱۱ متر می‌رسد و عرض آن بین ۵/۱ متر است. جنس آن از ململ یا پارچه‌های نازک خارجی است. سربند آنها بیشتر سفید یا خاکستری است، سادات مشکی بر سر می‌کنند. سیستانی‌ها از رنگ قرمز استفاده نمی‌کنند.

۶-عرق چین:کلاه دست بافی است که معمولاً سفید بوده و آنرا زیر لنگته بر سر می‌کنند.

=== پیراهن چل تریز ===
پیراهن گشاد و پرچینی که قد آن تا میان ساق پا می‌رسد، آستین آن از دو تکه و یک مرغک تشکیل می‌شود و مچ دار است و برای گشادی دامن آن از ترکهای راسته و گود استفاده می‌کنند. برای دوخت این لباس ۸ تا ۱۰ متر پارچه نیاز است و اغلب به رنگ سفید می‌باشد. این پیراهن از ۴۰ تکه تشکیل می‌شود، دور سجاف و سرمچ آن را با نخ سیاه، سیاه دوزی می‌کنند و روی آن کمربند شانه کش می‌بندند.<ref>سیستانی، محمد اعظم،(۲۰۱۲). مردم شناسی سیستان،ص۷۰.</ref>

=== پیراهن برچاک ===
پیراهنی بلند و گشاد تا پائین زانو که در قسمت پائین دامن گشادتر است با آستین بلند و گشاد و بدون سردست که دو طرف دامن، پیراهن چاکدار است و به آن برچاک می‌گویند. یقه گرد دارد که چاک گریبان آن بر روی شانه چپ به وسیله دکمه بسته می‌شود.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۳.</ref>

=== شلوار ===
شلوار پرچینی که لیفه ای برگردان دارد، از دو ساق و یک میان ساق فراخ تشکیل شده‌است، شلوار به وسیله بندهای بومی که توسط خود مردم منطقه بافته می‌شود بر روی بدن استوار می‌گردد. برای دوخت آن ۶تا ۸ متر پارچه نیازمند است..<ref>سیستانی، محمد اعظم، چاپ دوم(۲۰۱۲). مردم شناسی سیستان،ص۷۰و۷۱.</ref>

=== پیراهن معمول ===
این پیراهن از گذشته تا کنون دستخش تغییر و تحول گشته و از گشادی شلوار آن کاسته شده‌است. پیراهن مردان سیستانی در گذشته راسته و گشاد و جادار دوخته می‌شد، در جلو فاقد سجاف و از سرشانه شکافی مورب تا زیر سینه داشت که به وسیله دکمه ای روی شانه بسته می‌شد. روی آن با [[ابریشم]] سفید خامه دوزی می‌شد، آستین گشاد و پرچین و مچ دار داشت و قد آن تا زیر زانو می‌رسید. جیب چهارگوش در پهلوها داشت. به مرور زمان از گشادی آستین آن کاسته شد و به شکل راسته با مچ درآمد. در جلو سجاف با یقه یا بدون یقه و قد آن تا زانو در در دو طرف پهلو دارای چاک و جیب چهارگوش می‌باشد.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۳.</ref>

=== جلیقه یا باسکَت ===
نیم تنه ای که در اصطلاح محلی به آن باسکت می‌گویند. سابقاً جلیقه را از نمد و گاه ابریشم تهیه می‌کردند، مردم سیستان به پوشیدن باسکت علاقمند هستند. در گذشته جلیقه جلو بسته متداول بود که از سمت سرشانه جلو بسته توسط کمربند یا تسمه باز و بسته می‌شد و در حال حاضر جلو باز یقه هفت گلابی و دارای دو جیب مغزی دار در بالا پائین است. رنگ آن اغلب مشکی بود.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۴.</ref>

=== جوقه ===
نوعی کت که به علت دوام و هزینه بسیار بالا آن را تا چند نسل به تن می‌کردند. این کت امروزه مشابه ژاکت‌هایی است که مردان مورد استفاده قرار می‌دهند و از پشم رنگ خورده بافته می‌شد.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۴.</ref>

=== لنگ ===
پارچه‌ای است به طول ۳ متر و عرض حدود ۱/۵ متر که دور گردن و شانه آویخته می‌شود. جوانان بیشتر از لنگ‌های الوان استفاده می‌کنند و در جشن‌ها و مراسم عروسی لنگ سفید کاربرد بیشتری دارد. از لنگ علاوه بر به دوش انداختن و آویختن به دور گردن استفاده‌های دیگری همچون خشک کردن بدن و سر و صورت بعد از استحمام و وضو گرفتن، به هنگام نماز خواندن آن را بر روی سر نهاده یا به زیر پا می‌اندازند و گاه آن را به دور کمر می‌بندند و به عنوان کیسه از یک گوشه آن برای محل بذر و کاشتن در زمین زراعتی استفاده می‌کنند. به هنگام خرید و آوردن جنس به منزل از مزرعه لنگ را به عنوان دستمال به کار می‌برند.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۵و۱۲۶.</ref>

=== پتو ===
پارچه‌ای است پشمی که حدود ۱/۵ متر پهنا و ۲ متر طو ل دارد. آن را به دور کمر و گردن و شانه می‌اندازند و در حقیقت وسیله‌ای است گرم‌کننده که در [[زمستان]] جای لنگ را می‌گیرد. این شال را به گونه‌ای دور گردن و سر و صورت می‌پیچند که فقط چشم و بینی از میان آن نمایان است. سیستانی‌ها معمولاً شال کمر نمی‌بندند و شال سر را به کمر می‌بندند. شال را در رنگ‌های مختلف تهیه می‌کنند و به این شال در منطقه [[سیستان]]، پتو اطلاق می‌شود. این شال را از جنس نمد درست می‌کنند و علاوه بر به دوش انداختن مانند لنگ هم از آن استفاده می‌کنند.
پالتوی نمدی: دامداران و [[کشاورزان]] از بالاپوش نمدی استفاده می‌کردند که یقه آن مثلثی شکل و آستین آن بلند و قد آن تا زیر زانو یا بالای زانو می‌رسید.

=== کفش ===
کفش‌های متعددی در [[سیستان]] وجود دارد و معمولاً از کفش‌های زیر استفاده می‌شود:

کتوک: نوع دیگری از کفش که تهیدستان آن را به پا می‌کردند. تخت آن از چوب و دارای دو حفره بود که بند از آن عبور می‌کرد و در پشت پا بسته می‌شد.

نیم بوت: کفشی است که ساق پا را می‌پوشاند و مردم غنی و ثروتمند از آن استفاده می‌کردند.

کفش چرمی: کفشی است که چرم آن از قائنات می‌آمد و مخصوص خوانین بود.

=== پاپیچ ===
نوعی نوار پهن که طول آن ۱ متر و عرض آن ۱۵ تا ۲۵ سانتی‌متر می‌باشد. دامداران و روستاییان آن را در زمستان به دور پای خود می‌پیچند و جنس آن از پشم گوسفند است و در بعضی نقاط به آن بند می‌گویند.

=== جوراب ===
پاپوشی است که در فصل زمستان از آن استفاده می‌کنند و دو نوع است. جوراب پشمی که از پشم گوسفند به صورت ساده یا رنگی می‌بافند. معمولاً از رنگ‌های قرمز، سیاه و سفید استفاده می‌کنند و جوراب نمدی که از نمد بافته می‌شود.

=== پوشاک زنان سیستان ===
پوشاک زنان سیستانی همچون پوشاک مردان این خطّه ساده، بلند و گشاد است و دارای طرح‌های زیبا می‌باشد.<ref>سیستانی، محمد اعظم، مردم شناسی سیستان ،ص، ۷۱و۷۲.</ref>
زنان سیستانی علاوه بر [[لباس سنتی]] و روزانه خود، نوعی لباس نیز جهت اعیاد و جشن‌ها تدارک می‌بینند که در نوع هنرمندانه و زیباست. از مشخصات لباس روزمره زنان سیستانی، نوعی سوزن‌دوزی است که در حاشیه یقه و سرآستین لباس بکار می‌رود و در محل به آن [[سیاه دوزی سیستان|سیاه‌دوزی]] می‌گویند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده= |نشانی=http://www.neyzarnews.ir/?p=15034|عنوان=لباس محلی سیستانی در فهرست آثار ملی معنوی|ناشر= |تاریخ= |تاریخ بازبینی=}}{{پیوند}}</ref>

[[پرونده:Different-provinces-iran1-12.jpg|لباس زنان سیستانی|thumb]]

[[File:خامه دوزی سیستان.jpg|انگشتی|خامه‌دوزی سیستان]]
[[File:Siyah-doozi-sistani.jpg|thumb|[[سیاه‌دوزی سیستان|سیاه دوزی]] سیستانی روی لباس]]

=== پیراهن تاجیک ===
قد این پیراهن یک وجب بالای زانو است و دارای یک برش راسته است که در دو طرف پهلوها چاکی تا بالای ران دارد که علت این چاک بلند به خاطر پوشیدن یک دامن پرچین در زیر پیراهن است. جلوی این لباس تا زیر سینه باز است و سجافی مزین به گلدوزی با نخ سیاه دارد که در اصطلاح به این تزئینات [[سیاه دوزی سیستان|سیاه‌دوزی]] می‌گویند. آستین پیراهن می‌تواند از سه نوع برش تشکیل شود.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده= |نشانی=https://gardeshgariiran.ir/tag/لباس-محلی-سیستان/|عنوان=لباس محلی سیستان |ناشر= |تاریخ= |تاریخ بازبینی=}}{{پیوند}}</ref>

=== تُنبون ===
زنان سیستانی به جای شلوار در زیر پیراهن تاجیک دامن پرچینی می‌پوشند که در منطقه به تنبون شگاد معروف است و عرض آن به ۱۰ متر می‌رسد. کمر دامن لیفه‌ای بوده و به وسیله بندهایی که توسط خود بانوان بافته می‌شود، در قسمت کمر محکم می‌شود. بعضی از بانوان تا سه عدد دامن پرچین روی هم می‌پوشیدند که لبه دامن‌ها به وسیله نخ، [[سیاه‌دوزی سیستان|سیاه‌دوزی]] می‌شد.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۱.</ref>

=== پیراهن پاچین ===
بانوان سیستانی از پیراهنی استفاده می‌کنند که دارای بالاتنه کوتاه و دامنی با چین‌های ریز است. این پیراهن یقه گرد، از جلو تا ناحیه اتصال دامن باز است و آستین آن ساده و شمشیری و مچ‌دار است. قد دامن چین‌دار این لباس تا زانو می‌باشد.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۱.</ref>

=== شلوار ===
پیراهن پاچین زنان سیستانی با شلواری که در منطقه کوتَنَنه نام دارد، پوشیده می‌شد. این شلوار از دو ساق مخروطی و میان ساق کم‌چین تشکیل شده و کمر لیفه‌ای آن در لبه شلوار سجاف می‌خورد و روی آن با دست یا چرخ، تزئین می‌شود.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۱.</ref>

=== پیراهن دو گریبانه ===
قد این پیراهن تا زیر زانو است و در یقه پشت و جلوی آن چاک دارد و به همین علت به آن دو گریبانه می‌گویند. مدل این پیراهن شبیه پیراهن تاجیک می‌باشد با این تفاوت که قد آن بلندتر و بدون چاک و برش زیر آستین چین می‌خورد. این پیراهن با شلوار پوشیده می‌شود.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۱.</ref>

=== جلیقه ===
این پوشش از پارچه ساده و تیره رنگ دوخته می‌شود. یقه آن هفت است و تا کمرگاه می‌رسد و روی آن با نوار قیطان، نقش‌بندی می‌شود.

=== کت ===
این تن‌پوش دارای آستین‌های بلند و راسته و یقه گرد است و از رنگ‌های شاد برای این پوشش استفاده می‌شود. روی آن تن‌پوش با نوار تزئین می‌شود و در هنگام سرما از کت‌های چرمه‌دار و قزن لاله‌دار استفاده می‌شود.

=== لچک یا دستمال سر ===
سرپوشی که به عنوان لچک استفاده می‌شود پارچه‌ای است که آن را تا زده و جلوی سر، گره می‌زنند و دو طرف دسته آن را داخل دستمال سر فرو می‌برند و موها به شکل چتر از زیر دستمال نمایان می‌شود.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، ص ۱۲۲.</ref>

=== سرپوش یا چارقد ===
چارقد پارچه چهار گوش رنگی یا سفید است که آن را بر روی لچک می‌اندازند.

=== روبند ===
برخی از بانوان برای پوشاندن صورت خود از روبند استفاده می‌کنند. این روبند از پارچه‌های کتانی سفید تهیه می‌شود و در محل چشم‌ها به‌طور سنتی، توردوزی می‌شود و به وسیله بند به پشت سر بسته می‌شود و قد آن تا زیر سینه می‌رسد.

=== کلاه ===
برخی از بانوان سیستانی از کلاهکی به شکل عرق‌چین استفاده می‌کنند که روی آن نقش‌بندی شده‌است.

=== چادر ===
طرح این پوشش به صورت چهارگوش و جنس آن از پنبه است و توسط خود اهالی منطقه بافته می‌شود. این پارچه چهارخانه مستطیل شکل را از وسط بر روی سر می‌اندازند و قد آن تا کناره‌های زانو و پایین‌تر می‌رسد. نوع نامرغوب این پوشش جاوند نامیده می‌شود و نوع دیگر آن که مختص اعیان و اشراف بوده‌است از چهارخانه‌های ریز با نخ ابریشم بافته می‌شود.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران، پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان ، ص ۱۲۲.</ref>

=== کفش ===
کفش بانوان سیستانی تخته‌ای چوبی است که رویه آن چرمی است و افراد معمولی از آن استفاده می‌کنند. اُرسی‌های سرکج یا نوک برگشته مخصوص افراد متمول است.<ref>عمرانی‌نسب، اشرف السادات (۱۳۶۸). فرهنگ مردم ایران ، ص ۱۲۲.</ref>


== برخی صنایع دستی مردم سیستان ==
== برخی صنایع دستی مردم سیستان ==

نسخهٔ ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۲

مردم سیستانی
مردم سیستانی هنگام رقص با لباس سیستانی
کل جمعیت
حدود ۱۶میلیون تن[۱]
زبان‌ها
گویش سیستانی
دین
اسلام، مذهب: اکثریت شیعه دوازده امامی[۲][۳]
قومیت‌های وابسته
خراسانیآذریتاتکردگیلکمازندرانی

قوم سیستانی یا قوم سکا یکی از اقوام ایرانی‌تبار هستند[۴] و زبانشان فارسی و گویش سیستانی می‌باشد.[۵]

راولینسون به لحاظ نژادی، سیستانی‌ها را همراه با جمشیدی‌های هرات، نمونه خالص نژاد آریایی می‌داند؛[۶][۷] زبان‌هایی که مردم سیستان بدان صحبت می‌کردند گویش‌های میانه ایرانی چون پهلوی اشکانی، پارسی میانه یا پهلوی ساسانی بود.[۸] جمعیت سیستان را امروزه قوم سیستانی و دیگر اقوام مهاجر به این منطقه تشکیل می‌دهند که اکثریت آنها مسلمان و شیعه مذهب و اقلیت سنی هستند. سیستانی‌ها از اقوام اقوام سکایی هستند.[نیازمند منبع] سکاها آخرین دسته از آریایی‌هایی بودند که ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح وارد ایران شدند ایرانی هستند[نیازمند توضیح بیشتر]. گروهی از مردم سیستانی به دلایل سیاسی پادشاهان به دیگر مناطق ایران مثل ترکمن صحرا و مناطق شمالی هدایت شده‌اند و اکنون در استان‌های گلستان و خراسان اقوام سیستانی‌تبار نیز دیده می‌شود. همچنین قسمت هرات افغانستان امروزی هم به سیستان تعلق داشت[نیازمند منبع] مثل نیمروز، هلمند و سایر مناطق سیستان قدیم که حکومت قاجار آنرا واگذار کرد. سیستانی‌ها هنوز هم در کنار مرز ایران دیده می‌شوند و سیستانی‌های دور از وطن هم هستند که به کشورهایی مختلفی که عبارتند از:، کشورهای عربی و حوزهٔ خلیج فارس، کانادا و کشورهای اروپایی مهاجرت کرده‌اند.

گویش سیستانی

گویش سیستانی یکی از گویش‌های زبان فارسی است که مردم سیستانی به آن تکلم می‌کنند.

این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه‌های مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد.[۹]

فرهنگ‌نویسان، گویش سیستانی را یکی از چهار لهجه متروک پارسی یاد کرده‌اند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده‌است.[۱۰] بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده‌است.[۱۱] اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سگزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقی مانده‌است.[۱۲]

یک سرود دینی به گویش سیستانی باقی مانده‌است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می‌شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده‌است که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده می‌شده‌است.[۱۳]

فُرخُتَه باذا، روشخنیده گرشسب، هوش
همی پُراست، از جوشانوش کُن می، انوش
دوست بذ آگوشبه آفرین نه، گوش
همیشه نیکی، کوشکه دی گذشت و، دوش

لباس مردم سیستانی

برخی صنایع دستی مردم سیستان

قیام بزرگ مردم سیستان در طول تاریخ

یکی از قیام‌های مردم سیستان بعد از پذیرش دین اسلام در برابر نا کسانی بود که به مدت ۵۰ سال در غرب و شرق عالم بر منبرهای مختلف، زبان بد، طعن و لعن حضرت علی ع را می‌گشودند و آن را تحفه و خوشامد به خلیفه وقت آن زمانی می‌دانستند.[۱۴][۱۵]

به گفته استاد و مورخ حوزه علمیه قم حجت الاسلام علی دوانی در کتاب قیام مردان مرد سیستان، تنها قومی که روی کره زمین زیر بار این ننگ نرفتند مردم سیستان بودند که همین امر باعث شد از سوی خلیفه برای آنان مجازات تعیین شود.

به واسطه این ایستادگی، خلفای وقت به منظور تنبیه مردم سیستان، در سال اول مالیات ۳۰ مثقال نقره و در سال دوم ۳۰ مثقال طلا را به ازای هر خانوار در نظر گرفته‌اند.

سیستانیان تمامی مالیات‌ها و جزیه‌های مشخص شده را پرداخت کردند اما باز هم در برابر خواست حاکمان وقت به سبب لعن علی تسلیم نشدند.

حاکمان که چنین مقاوتی را دیدند به سبب ناموس پرستی و غیرت مردم سیستان بر روی ناموس، در سال سوم دستور دادند که مردان سیستان، موی سر زنانشان را در اماکن عمومی بتراشند یا اگر این کار را نمی‌خواهند انجام دهند به بالای منبر رفته و لعن علی را بگویند اما این خواست نیز با مقاومت مردم سیستان مواجه شد.[۱۶]

بنا به اسناد تاریخی که کتاب تاریخ سیستان یکی از آن‌ها است، فداکاری مردم سیستان حتی در زمان کوروش بزرگ به قدری بود که کوروش بر آنان لقب انصار (یاری دهنده) داده بود.[۱]

رقص‌های محلی سیستان

۱) چوب بازی: به‌صورت گروهی یا دونفره توسط مردان انجام می‌شود. مراحل آن مانند چاپ سیستانی و هر نفر با دو چوب.

۲) رقص شمشیر: ازهنرهای نمایشی اصیل (گرچه گفته می‌شود قدمت این نوع رقص به ۵ هزارسال می‌رسد) سیستان است و غالباً دو نفره و هر بازیگر با دو شمشیر. رجزخوانی و چرخ، حمله، دفاع، گریز، و غلت زدن از مراحل آن است.[۱۷]

چوب بازی سیستانی؛ نماد صلح وجنگ

رقص با شمشیر، سیستان

در چوب بازی (رقص شمشیر) عده‌ای از افراد با تشکیل دایره و همراهی نوای دهل و ساز به حرکت درآمده و با کوبیدن چوب‌های کوتاهی که در دست دارند در یک حرکت دوار به چرخش درمی آیند. چوب به عنوان یکی از عناصر موجود در این رقص به شدت معنایی نمادین دارد. در این‌جا چوب وسیله‌ای برای به ظهور رساندن احساس شادی است. از سوی دیگر چوب به عنوان یکی از اولین سلاح‌های مورد استفاده بشر شناخته می‌شود و از دیرباز یکی از اولین وسایل دفاعی انسانه بوده‌است. چوب به عنوان یک سلاح در زندگی گذشته مورد استفاده قرار می‌گرفته و از همین جهت که می‌گوییم چوب بازی نمادی است از جنگ و صلح، نمادی از شادی و دفاع[نیازمند ابهام‌زدایی]. چوب بازی به عنوان میراث به جا مانده از زندگی گذشته، در دورانی نه چندان دور دارای کارکردی دوگانه بود. از یک سو فرصتی برای ابراز شادی در صلح و از سوی دیگر تمرینی برای آمادگی دفاعی.

در زندگی اجتماعی بشر رقص با شدیدترین بروز و ظهور احساسات و شورها همراه است. چوب بازی به عنوان نوعی رقص ادراکات مشترک رقصندگان را از معنای زندگی و چیستی فرهنگشان با شدیدترین احساسات و شورها به نمایش درمی‌آورد در چوب بازی نوازندگان (نوازنده دهل و ساز سرنا) در مرکز دایره و سایر افراد در گرداگرد آنها قرار می‌گیرند. صدای ساز و ریتم و سرعت آن، کنترل‌کنندهٔ رفتار عاملان رقص است و تو گویی همه آن‌ها بر مدار نوازندگان و نوای سحرآمیز ساز آن‌ها می‌چرخند و با نیروی جاذبه آن‌ها این حرکت دوار ادامه دارد. نوع انجام رقص چوب بازی که رقصی جمعی است و هماهنگی رفتاری کنشگران را می‌طلبد، دلالت بر پیوستگی زندگی اجتماعی کنشگران آن دارد. زندگی اجتماعی که در آن به هم پیوستگی اجتماعی امری حیاتی است. نحوه اجرای رقص چوب بازی مستلزم ادراکات مشترک عاملان رقص، نوازندگان، نواها و ابزار مورد استفاده است. چگونگی کنش و واکنش رقصندگان نسبت به هم، عکس‌العمل آن‌ها نسبت به نوازندگان، چگونگی واکنش در مقابل نواها و سرعت و ریتم آن‌ها همگی در سطحی وسیع از درک مشترک همه عاملان نشأت می‌گیرد. آنچنانکه گفتیم زبان رقص زبان نشانه و نماد است زبانی که اغلب به وسیله اشکال و علائم بصری و صدا و آوای موسیقی و آواز سخن می‌گوید. همه این نمادها در چوب بازی وجود دارد. به عنوان مثال در زمانی که ریتم و نوای ساز به بالاترین سطح سرعت می‌رسد و نوازنده رقصندگان را به بالاترین سطح شورانگیزی می‌رساند، نوازنده سرنا با حذف صدای سرنا از زمینه اجازه می‌دهد صدای دهل به تنهایی به گوش برسد و در این هنگام نوازنده دهل با ضرباتی نرم و آرام رقصندگان را به خلسه‌ای فرو می‌برد و در این‌جا تنها صدای ضربات چوب بر یکدیگر به گوش می‌رسد و فریاد بلند رقصندگان که نشانه‌ای از اوج شور و شادی است. اگر چه چوب بازی به عنوان یک رقص سنت سیستانی‌ها است اما هر ناظری می‌تواند در آن موقعیت و زمینه این نمادها و نشانه‌ها را درک کند و به معنایی مشترک با سایرین برسد.

چوب بازی به عنوان بخشی از فرهنگ مردم سیستان به دنبال بازآفرینی و بازنمایی شیوه زیست فرهنگی سیستانیان است و فرهنگ مردم سیستان را در زبانی نمادین، هنرمندانه و زیبایی شناسانه با بالاترین سطح از انرژی و احساسات به ظهور می‌رساند. چوب بازی همانند دیگر گونه‌های رقص فولکلوریک در برابر معضلات و گره‌های زندگی پیام صلح و شادی، همبستگی، پیوند و انسانی‌تر زیستن را می‌دهد.[۱۸]

موسیقی سیستان

موسیقی که در ماه رمضان خوانده می‌شود، اجرای موسیقی تعزیه و موسیقی «صفت» بخشی از این نوع موسیقی در مدح خدا، پیامبر و بزرگان دین است. همچنین موسیقی مرثیه و مراسم عزاداری است.[۱۹]

سازهای محلی سیستان

رباب:

دارای کاسه طنینی است که با سایر قسمت‌های ساز به صورت یکپارچه ساخته می‌شود. مانند تنبیره از پوست روی کاسه، خرک، سوراخ‌های صوتی. سیم‌های ملودی ساخته شده‌است. این ساز با مضراب پلاستیکی سه گوشی نواخته می‌شود. طول آن حدود ۶۴ سانتیمتر است. به آن رباب ۱۸تار می‌گویند که احتمالاً با تعداد سیم‌های آن بی‌ارتباط نیست.

درکر و تمبوک:

دوطبل چوبی در دو اندازه مختلف هستند و توسط دو نوازنده به صدا در می‌آیند. نوازنده درکر، «درکری» نام دارد که گاهی اوقات «دکل» یا «دکر» تلفظ می‌شود. برای بستن پوست روی طبل از حلقه‌هایی از جنس چوب انار استفاده می‌کنند.

تنبیره یا تنبورک:

این ساز دارای کاسه طنین بزرگی است که شبیه به نصف گلابی است و روی آن پوششی از چوب کاملاً صاف و صیقلی دارد در منتهی‌الیه تحتانی قسمت صاف کاسه طنین نصب است. سیم‌ها پس از عبور از روی آن در پشت بدنه کاسه طنین به وسیله سه میخ چوبی محکم بسته می‌شوند. در قسمت صاف کاسه طنین تزیینات منبت‌کاری شده‌ای نیز است که «پاروریز» یا «پاروریچ» نام دارد.

دسته تنبیره از چوب گیاه «پرینک» و دسته آن از درخت «شاگ» ساخته می‌شود. نوازنده تنبیره «تنبورگی» یا «چنگی» نام دارد.

قیچک:

تنها ساز زهی آرشه‌ای است. کاسه طنین آن شبیه به لنگر کشتی است که وارونه شده باشد. دو سوراخ صوتی بزرگ روی کاسه طنین و در قسمت فوقانی آن وجود دارد. قسمت تحتانی کاسه طنین که نیم دایره کوچکی را تشکیل می‌دهد پوست دارد. این دو قسمت به وسیله دو فرورفتگی بیضی شکل در دو طرف بدنه طنین مشخصا از هم جدا هستند. خرک روی قسمت تحتانی کاسه طنین، کج قرار دارد. به این ساز منگوله‌هایی نیز برای تزیین آویزان می‌کنند. سیم‌های قیچک با آرشه‌ای به نام «کمانک» نواخته می‌شود که موهای دم اسب است. قیچک و کمانک از چوب پرینک ساخته می‌شود.[۲۰]

تصنیف‌ها و ترانه‌های قدیمی

۱) آواز سیتک: سیتک به دوبیتی‌هایی گفته می‌شود که در مضامین مختلف سروده و خوانده می‌شود. زنان و دختران سیستانی در شبهای رمضان گردهم جمع می‌شوند و به خواندن ترانه‌های سیستانی که به آن سیتک گفته می‌شود، می‌پردازند

۲) آوازهای مراسم سوگواری: مراسم سوگواری سیستان نیز آوازهای مخصوص به خود را دارد. به سوگواری کردن ارده کردن یا ارده کشیدن می‌گویند که همان رباعی خوانی (روایی یا رباعی کردَ) است و معمولاً توسط زنان خوانده می‌شود. (تاپیک مربوطه در تالار :روایی خوانی زنان سیستانی

۳) آوازهای کار: در سیستان هنگام درو و برداشت محصول آوازهای مخصوص خوانده می‌شود. مانند آوازهای وزن گندم و آواز مشک زنی.

۴) آیکه: آوازهای لالایی سیستانی (جهت کسب اطلاعات بیشتر به تاپیکآیکه در تالار مراجعه کنید)

۵) آوازهای دسته جمعی کودکان: مانند کریچو کریچو پندونه

۶) رمضونیکه: آوازهای مخصوص ماه رمضان (جهت کسب اطلاعات بیشتر به تاپیک از رمضونیکه در سیستان تا هالوین در آمریکا در تالار مراجعه کنید)

  1. آوازهای شبیه خوانی و تعزیه خوانی
  2. لوبتک:

مایش ریتمیک بدون کلام باهمراهی دایره و حرکات موزون. این نمایش در سیستان به فراموشی سپرده شده‌است.

۹) الوکه: آوازهای مولودی خوانی. الوکه، اشعاری است که در عروسی‌ها و جشن‌ها خوانده می‌شود. مضامین اشعار بیشتر مذهبی و عاشقانه است. این اشعار با همراهی دف و دایره و گاهی به همراه دهل و ساز اجرا می‌شود.

تاریخچه و مشاهیر سیستان

سرزمین سیستان در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که " اهورامزدا " آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی می‌باشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده‌اند. نام سیستان از نام اقوام آریایی " سکا " اخذ شده‌است. " سکاها " در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود درآورده و در پهنه آن استقرار یافته‌اند. " نیمروز " نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت داده‌اند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به‌شمار می‌آمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند. اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، " یعقوب لیث " صفاری بود. بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هریک، مدتی در این سرزمین فرمان رانده‌اند.

در سیستان راویان حدیث و فضلای بسیاری وجود داشته‌است که از آنجمله می‌توان به عبدالله اشعث و عبدالرحمن بن عبدالله و ابو داوود سجستانی که ثالث اصحاب الصالح است در حدیث و ابوحاتم سجستانی که راوی حدیث می‌باشد و در فقه بی‌نظیر بوده‌است و نیز ابوحاتم سهل بن محمد سجستانی که راوی بوده‌است و یحیی بن عمارسجستانی که فاضل و محدث و فقیه بوده به‌طوری‌که خواجه عبدالله انصاری در مجلس سخنرانی ایشان حاضر می‌شد. ابوسلیمان سجزی که از مفسرین کلام ارسطو بود و از حکیمان توانمند زمان خویش می‌باشد به‌طوری‌که ابو علی سینا به ایشان بسیار علاقه و اعتماد داشته‌است تا حدی که در اکثر کتب خود از سخنان ایشان استفاده نموده‌است. در علم عرفان نیز می‌توان به خواجه عبدالله الطاقی (که در توصیف ایشان خواجه عبدالله انصاری بیانات زیادی دارد) نام برد و نیز خواجه ظهیر الملک ابونصر احمد بن سیستانی که وزیر وقت خراسان بود و هم عصر سنایی بوده‌است. و از دیگر زاهدان منطقه شیخ علی سیاه چشم و شاه رحمت‌الله مشهور به پیر زیارتگاه و میر اقبال سیستانی مؤلف رساله اقبالیه و میر محمد میر عبدالله و ملا کردان و خواجه ابراهیم نمکی و شیخ علی پیر قلسی و جم غیفر می‌توان نام برد.[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

  • پرویز حسین‌پور (۱۳۷۳نظر و گذری بر تاریخ سیستان، انتشارات مصفا تهران
  1. کتاب مردم‌شناسی سیستان محمداعظم سیستانی ص 134
  2. Minahan, James. religion of majority of Talysh: One Europe, Many Nations: A Historical Dictionary of European National Groups, Greenwood, 2000, شابک ‎۰−۳۱۳−۳۰۹۸۴−۱, شابک ‎۹۷۸−۰−۳۱۳−۳۰۹۸۴−۷, p.674.
  3. Clifton/Deckinga/Lucht/Tiesseتالش دریافت شده ۵ خرداد ۱۴۰۲
  4. «سکاها در سیستان».
  5. «سکاییان».
  6. مشکور، محمدجواد (۱۳۷۱). جغرافیای جهان باستان. تهران: دنیای کتاب. ص. ص۶۵۱.
  7. بارتلد، ویلهلم (۱۳۷۷). جغرافیایی تاریخی ایران. ترجمهٔ همایون صنعتی زاده. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار. ص. ص۸۲.
  8. افشار، ایرج. سیمای ایران. ص. ۳۰۲.
  9. افشار، ایرج، سیمای ایران، ص۳۰۲، بی تا، بی جا
  10. فرهنگ معین، ج ۵، زیر عنوان «سیستانی».
  11. محمدی خمک، جواد، مقاله «گویش سیستانی در ترجمه قرآن قدس» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستانی، مشهد، و اژیران، ۱۳۷۸، ص ۴۷۱.
  12. بهار، محمدتقی، سبک‌شناسی. ج ۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵، ص ۲۹.
  13. سیستانی، محمداعظم. مقاله «سرود آتشکده کرکوی یا قدیمیترین شعر در لهجه محلی سیستان» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستان‌شناسی. مشهد، و اژیران، ۱۳۷۸، ص ۳۹۴.
  14. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۹۱، باب سجستان
  15. «حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۹۱، باب سجستان».
  16. قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۷۹، باب سیستان
  17. وبگاه هنر و مردم‌شناسی سیستان
  18. وبلاگ باشگاه جامعه‌شناسی
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ وبگاه دستان سیستان
  20. وبگاه ترانه‌های سیستان

استانداری سیستان وبلوچستان

قیام بزرگ مردم سیستان