هفت (فیلم ۱۹۹۵)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
هفت
Se7en
Seven movie poster.jpg
پوستر فیلم هفت
کارگرداندیوید فینچر
تهیه‌کنندهآرنولد کوپرسون
نویسندهاندرو کوین واکر
بازیگرانبرد پیت
مورگان فریمن
گوئینت پالترو
جان کریستوفر مک‌گینلی
موسیقیهاوارد شور
فیلم‌بردارداریوش خنجی
تدوین‌گرریچارد فرانسیس-بروس
توزیع‌کنندهنیو لاین سینما
تاریخ‌های انتشار
۲۲ سپتامبر ۱۹۹۵ (ایالات متحده آمریکا)
مدت زمان
۱۲۷ دقیقه
کشورایالات متحده آمریکا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۳۰ میلیون دلار[۱]
فروش گیشه۳۲۷ میلیون دلار[۲]

هفت (به انگلیسی: seven) که گاهی به صورت SE7EN نیز نوشته می‌شود، محصول سال ۱۹۹۵ کمپانی آمریکایی نیو لاین سینما، یک فیلم تریلر روانشناسانهٔ آمریکایی است به کارگردانی دیوید فینچر که عناصری از ژانرهای جنایی و وحشت را در هم آمیخته‌است. ستاره‌های این فیلم را برد پیت و مورگان فریمن، به همراه گوئینت پالترو، رونالد لی ارمی، جان کریستوفر مک‌گینلی، و کوین اسپیسی تشکیل می‌دهند. کارگردانی فیلم را دیوید فینچر بر اساس فیلم‌نامه‌ای از اندرو کوین واکر انجام داده‌است.

این فیلم در روز ۲۲ سپتامبر سال ۱۹۹۵ در ایالات متحده آمریکا منتشر شد. فیلم هفت با فروش ۳۲۷ میلیون دلاری خود در گیشه‌های بین‌المللی به موفقیت تجاری دست یافت و نقدهای مثبتی دریافت کرد.

داستان[ویرایش]

دیوید میلز (برد پیت)، که به تازگی انتقالی گرفته و ویلیام سامرست (مورگان فریمن)، که بزودی بازنشسته می‌شود هر دو کارآگاه‌های جنایی هستند که عمیقاً درگیر پرونده یک قاتل سریالی دگرآزار می‌شوند. قاتلی که قتل‌های خود را به دقت بر طبق هفت گناه کبیره طرح‌ریزی کرده‌است: شکم‌پرستی، طمع، تنبلی، خشم، غرور، شهوت و حسادت. ستوان کارآگاه ویلیام سامرست که به زودی بازنشسته می‌شود، با کارآگاه کم‌خلاق اما آرمان‌گرا دیوید میلز، که اخیراً به همراه همسرش تریسی به یک شهر بزرگ ناشناس نقل مکان کرده‌اند، شریک می‌شوند.

سامرست و میلز مجموعه ای از قتل ها را با الهام از هفت گناه مرگبار تحقیق می کنند: یک مرد چاق بیمارگونه که مجبور به خوردن غذا تا ترکیدن شکمش می شود، به نمایندگی از شکم خواری، و یک وکیل مدافع جنایی پس از اینکه مجبور شد یک پوند گوشت را از خود جدا کند، به عنوان نماینده طمع کشته شد. . سرنخ‌های صحنه‌های قتل آنها را به آپارتمان مظنون هدایت می‌کند، جایی که قربانی سوم، یک فروشنده مواد مخدر و کودک آزاری را می‌بینند که به تخت بسته شده، لاغر و به سختی زنده است و نشان دهنده تنبلی است. قربانی سوم در وضعیت بحرانی قرار دارد و قادر به پاسخگویی به سؤالات سامرست و میلز نیست. عکس‌های روزانه از قربانی که بیش از یک سال گرفته شده است، نشان می‌دهد که جنایات از قبل برنامه‌ریزی شده بودند.

پس از ایجاد دوستی با سامرست، تریسی به او اطمینان می دهد که باردار است و هنوز به میلز چیزی نگفته است، زیرا او از شهر ناراضی است و احساس می کند جایی برای بزرگ کردن فرزند نیست. سامرست همدردی می کند، زیرا سال ها قبل با دوست دختر سابقش وضعیت مشابهی داشته است، و به او توصیه می کند که فقط در صورتی که قصد دارد کودک را نگه دارد، به میلز بگوید.

کارآگاهان از سوابق کتابخانه برای شناسایی جان دو و ردیابی او تا آپارتمانش استفاده می کنند. دو فرار می کند و میلز تعقیب می کند، در طی آن میلز از یک آتش سوزی سقوط می کند و بازوی خود را زخمی می کند. میلز قبل از اینکه با اتو لاستیک به سرش اصابت کند کامیونی را جستجو می کند. در حالی که میلز ناتوان است، دو بالا می رود و قبل از فرار او را برای لحظه ای زیر اسلحه نگه می دارد. این آپارتمان حاوی صدها دفترچه است که نشان دهنده ی روان پریشی دو و همچنین سرنخی از قتل دیگری است. کارآگاهان خیلی دیر می رسند تا مردی را که توسط دو به زور اسلحه مجبور به کشتن یک فاحشه با تجاوز به او با یک بند تیغه ای سفارشی که نشان دهنده شهوت است، متوقف کنند. روز بعد، آنها در صحنه پنجمین قربانی حضور می یابند، مدلی که صورتش توسط Doe مثله شده است. به او این امکان داده شد که کمک بخواهد و با چهره ای ناقص زندگی کند یا با مصرف قرص خودکشی کند، و گزینه دوم را که نشان دهنده غرور بود، انتخاب کرد.

هنگامی که سامرست و میلز به ایستگاه پلیس باز می گردند، دو به طور غیرمنتظره ای خود را تسلیم می کند، غرق در خون یک قربانی ناشناس. دو پیشنهاد می کند که به جنایات خود اعتراف کند، اما تنها به شرطی که سامرست و میلز را تا مکانی مخفی همراهی کند که احتمالاً قربانیان حسادت و خشم در آنجا دفن شده اند، در غیر این صورت او ادعای جنون خواهد کرد. سامرست محتاط است، اما میلز موافق است. در طول رانندگی، دوی عدم پشیمانی خود را از جنایات خود ابراز می‌کند و اعلام می‌کند که قربانیانش مستحق مرگ بودند و خود را شهیدی می‌داند که توسط قدرتی برتر انتخاب شده است تا جهان را از حالت بی‌علاقگی‌اش شوکه کند. دو همچنین اظهارات رمزآلود و تهدیدآمیزی نسبت به میلز می کند، که معتقد است دو به سادگی دیوانه است.

دستورات دو، کارآگاهان را به یک مکان متروک دورافتاده هدایت می کند. دقایقی پس از ورود آنها، یک ون تحویل دهنده نزدیک می شود. میلز دو را زیر اسلحه نگه می‌دارد در حالی که سامرست می‌رود تا راننده را رهگیری کند، که می‌گوید به او دستور داده شده که جعبه‌ای را به مختصات آنها برساند. سامرست جعبه را باز می کند و با وحشت ناگهانی به میلز می گوید که عقب بماند. دو فاش می‌کند که خودش معرف گناه حسادت است، همانطور که به زندگی میلز با تریسی حسادت می‌کرد، و به این معناست که جعبه حاوی سر بریده تریسی است. او میلز را تشویق می کند و به او می گوید که تریسی برای زندگی او و فرزند متولد نشده اش التماس می کند و وقتی متوجه می شود که میلز از بارداری تریسی بی خبر بوده با تعجب و خوشحالی واکنش نشان می دهد. علیرغم هشدارهای سامرست، میلز خشمگین نقش خشم خود را ایفا می کند و به طور مکرر و مرگبار به دو شلیک می کند و نقشه دو را کامل می کند. سامرست و کاپیتان پلیس به دنبال بردن میلز ویران شده هستند. وقتی کاپیتان از او می پرسد که کجا خواهد بود، سامرست می گوید که او در اطراف خواهد بود، به این معنی که بازنشسته نمی شود. او در صداپیشگی می‌گوید: «ارنست همینگوی زمانی نوشت: «دنیا جای خوبی است و ارزش جنگیدن را دارد». من با قسمت دوم موافقم.

بازیگران[ویرایش]

تولید[ویرایش]

پیش‌تولید[ویرایش]

جرقه اولیه فیلم‌نامه این فیلم، از مدت زمانی می‌آید که اندرو کوین واکر در شهر نیویورک سپری کرد تا این که به عنوان فیلم‌نامه‌نویس آن را به رشته تحریر درآورد. «من از زمانی که در نیویورک می‌گذراندم دل خوشی نداشتم؛ اما حقیقت این است که اگر من در آن‌جا زندگی نمی‌کردم احتمالاً فیلم‌نامه هفت را هم نمی‌نوشتم.» او ویلیام هرت (بازیگر) را در نقش سامرست تصور کرده بود و نام شخصیت آن را هم از نویسنده مورد علاقه‌اش دبلیو. سامرست موام وام گرفت.

در مقطعی جرمیا اس. چچیک برای کارگردانی به گروه تولید پیوسته بود. در طول فرایند پیش‌تولید، آل پاچینو برای بازی در نقش سامرست در نظر گرفته شده بود؛ اما او تصمیم گرفت در فیلم تالار شهر بازی کند. دنزل واشینگتن و سیلوستر استالون برای ایفای نقش میلز رد شدند.

پایان فیلم‌نامه -با سری بریده که در بسته قرار دارد- در اصل بخشی از پیش‌نویس‌های اولیه‌ای بود که استودیوی نیولاین رد کرده بود. استودیو به جای آن، پایانی را پیشنهاد کرده بود که عناصر متعارف‌تری از فیلم های کارآگاهی – تریلر، توأم با عناصر عملگراتر در آن وارد می‌شد. اما زمانی که استودیو خواست فیلم‌نامه را برای دیوید فینچر بفرستد تا به سهم خود در پروژه، آن را مورد بازبینی قرار دهد؛ اشتباهاً فیلم‌نامه اصلی را - با پایان سر بریده در بسته - برایش فرستادند. در آن زمان، فینچر مدت یک و نیم سال بود که پس از تجربه ناامیدکننده فیلم بیگانه ۳ هیچ فیلم‌نامه‌ای نخوانده بود. او در این باره گفت: «من فکر کردم که ترجیح می‌دهم از سرطان روده بمیرم؛ تا این که فیلم دیگری بسازم». فینچر در نهایت به این خاطر که جذب فیلم‌نامه هفت شده بود؛ با کارگردانی آن موافقت کرد. او فیلم‌نامه را در قالب فیلمی می‌دید که همچون بازی های معماییِ «نقطه‌ها را به هم وصل کنید»، پیش‌بینی‌ناپذیر بوده و از عدم‌انسانیت سخن می‌گوید. فیلم‌نامه به لحاظ روانی، سنگین است و مفاهیم بسیاری دربردارد؛ نه دربارهٔ این که چرا انجام دادید؛ بلکه دربارهٔ این که چطور انجام دادید!». او آن را بیشتر «تعمقی در مورد شرّ» می‌یابد؛ تا یک «رویه پلیسی» صِرف.

وقتی که نیولاین به اشتباه خود در ارسال پیش‌نویسِ ارسال شده برای فینچر پی برد؛ مایکل د لوکا، مدیر تولید، با فینچر دیدار کرده و ذکر می‌کند که یک فشار درون سازمانی برای باقی ماندنِ نسخه تجدید نظر شده وجود دارد. دلوکا اظهار می‌کند که در صورتی که فینچر تولید این فیلم را به عهده بگیرد؛ آن‌ها قادر خواهند بود که پایان سر بریده در بسته را باقی نگه دارند. بر خلاف این نظر، کاپلسون، تهیه‌کننده، امکان باقی ماندن صحنه سر بریده در بسته را رد کرد. اما براد پیت در میان مشاجره برای حفظ صحنه اصلی، به فینچر ملحق شد و یادآوری کرد که پایان عاطفی فیلم قبلی او، افسانه‌های خزان، بخاطر بازخورد منفی از سوی مخاطبان آزمایشی‌اش، برش خورد؛ و او فقط در صورتی در هفت بازی خواهد کرد که صحنه سر بریده در بسته باقی بماند.

فیلمبرداری[ویرایش]

کار فیلمبرداری در لوس آنجلس، کالیفرنیا انجام گرفت.

فینچر به کار ساخت هفت نظیر یک «ژانر فیلم خُرد، نوعی فیلم که ویلیام فریدکین پس از فیلم جن‌گیر بوجود آورده» نزدیک شد. او کار فیلمبرداری را با داریوش خنجی انجام داد و برای فیلمبرداری از یک روش ساده استفاده کرد که از سریال تلویزیونی پلیس‌ها تأثیر گرفته بود. «طوری‌که دوربین در صندلی عقب هم سطح شانه افراد قرار می‌گیرد». فینچر برای بازنویسی‌های سر صحنه، ترتیبی داد که واکر در حین فیلمبرداری در صحنه حاضر شود. بر طبق گفته‌های کارگردان، «هفت اولین باری است که من کارهای مشخصی را در رابطه با دوربین و در مورد این که فیلم چگونه است و چگونه می‌تواند باشد؛ انجام دادم».

خیابان‌های شهریِ شلوغ و مملو از ساکنین پر سر و صدا، و بارانی غم‌افزا که به نظر همیشه و بی‌وقفه در حال بارش است؛ بخشی جدایی‌ناپذیر از این فیلم را تشکیل می‌دهند. فینچر با چنین فضایی، می‌خواست شهری را به نمایش بگذارد: «کثیف، خشن، آلوده، اغلب افسرده. به لحاظ بصری و سبکی، می‌خواستیم این جهان را اینطور تصویر کنیم. همه‌چیز لازم بود تا جای ممکن حقیقی و بی‌روح می‌شد». فینچر برای رسیدن به این هدف، به طراح تولید، آرتور مکس روی برد تا جهان ملالت‌انگیزی خلق کند که به‌طور وهمناکی، آینه تمام‌نمای ساکنانش باشد. مکس در این باره می‌گوید: «محیطی را بوجود آوردیم که انحطاط و زوال اخلاقی مردمانی را که در آن زندگی می‌کنند؛ منعکس کند. همه‌چیز در حال فروپاشیدن است و کاری به درستی انجام نمی‌گیرد». ظاهر تاریک و تعمق‌برانگیز فیلم از یک فرایند شیمیایی به نام «انصراف از نقره‌شویی» به دست آمد؛ که طی آن، نقره موجود در حلقه فیلم برداشته نشد. در نتیجه، تصاویر تاریک و سایه‌مانندِ درون فیلم، عمق پیدا کرده و کیفیت رنگی آن، به‌طور کلی افزایش یافت.

پایان سر بریده در بسته، پس از اتمام فیلمبرداری نیز، همچنان تداوم نگرانی استودیو را به همراه داشت. پس از نمایش نسخه اولیه فیلم برای استودیو، آن‌ها تلاش کردند که با جایگزین کردن سر بریده همسر میلز با سر یک سگ، یا با عدم تیراندازی میلز به جان دوو، از بار ناامیدی پایان فیلم بکاهند. اما فینچر و پیت هر دو به مبارزه برای پایان اولیه ادامه دادند. فیلمبرداری صحنه‌های پایانی مربوط به بردن میلز و نقل قول سامرست از ارنست همینگوی، بعد از پایان فیلمبرداری، و به منظور تسکین خاطر استودیو انجام گرفت (تصمیم اولیه بر این بود که فیلم به‌طور ناگهانی پس از تیراندازی میلز به جان دوو تمام شود).

تیتراژ شروع[ویرایش]

فینچر در خصوص تیتراژ این فیلم گفته‌است:

«تیتراژ Se7en عناصر غیرروایی خیلی مهمی داشت؛ در فیلم‌نامه اصلی، تیتراژ به این صورت بود که مورگان فریمن خونه‌ای در وسط ناکجاآباد می‌خرید و بعد با قطار برمی‌گشت. او مسیر برگشت خودش رو از منطقه‌ای بی‌نام در حومه و به شهری بی‌نام طی می‌کرد و اونجا بود که قرار بود تیتراژ قرار بگیره – درج تیتراژ در اینجا- اما ما پولی برای این کار نداشتیم. همچنین حضور جان دوو، شخصیت شرور فیلم، که فقط ۹ دقیقه در فیلم ظاهر می‌شد؛ در اون احساس نمی‌شد. این موضوع به طرز عجیبی گیج‌کننده بود، به حسی نیاز بود که نمایانگر تقابل این افراد باشه. کایل کوپر، طراح تیتراژ شروع، اومد پیش من و گفت، «می‌دونی، تو این کتاب‌های فوق‌العاده رو داری که ده‌ها هزار دلار بابتشون هزینه کردی تا با اون‌ها اموال داخلی خونه جان دوو رو شکل بدی. من مایلم روی اون‌ها مانور بدم.» و من گفتم، «خب، این خیلی خوبه، اما چنین سکانسی یه نگاه گذرا و دو بعدی رو ارائه می‌ده. یه راهی پیدا کن که از طریق اون، جان دوو رو وارد کنی تا به این وسیله نشون بدی که جایی در وسط شهر، کسی داره روی امور بسیار شرورانه‌ای کار می‌کنه. نمی‌خوام صرفاً حرکت کردن میون صفحات کتاب‌ها رو داشته باشیم.» به این ترتیب بود که کایل به همراه یه استوری‌برد عالی اومد و بعد ما از انگس وال برای تدوین و هریس سویدس برای فیلمبرداری کمک گرفتیم و باقی ماجرا همان‌طور که اون‌ها می‌گن، پیشینه اینترنته.»

استقبال[ویرایش]

گیشه[ویرایش]

فیلم هفت در تاریخ ۲ سپتامبر ۱۹۹۵ در ۲۴۴۱ سالن به نمایش درآمد و در هفته نخست نمایش به میزان ۱۳٫۹ میلیون دلار آمریکا فروش داشت. میزان فروش در آمریکای شمالی تا مرز ۱۰۰٫۱ میلیون دلار و در سایر کشورها تا مرز ۲۲۷٫۱ میلیون دلار بالا رفت و با فروش مجموعاً ۳۲۷٫۳ میلیون دلاری، جایگاه هفتمین فیلم پرفروش در سال ۱۹۹۵ را به خود اختصاص داد. این فیلم همچنین به مدت ۴ هفته متوالی در صدر جدول فروش آمریکا در سال ۱۹۹۵ قرار داشت.

واکنش‌های انتقادی[ویرایش]

فیلم در نظر منتقدان مورد توجه واقع شد و در سایت نقد فیلم راتن تومیتوز، بر مبنای ۶۷ نقد با امتیاز میانگین ۷٫۶ از ۱۰، ۷۹٪ ارزیابی مثبت کسب کرد و نقدهای مورد اجماع دربارهٔ آن چنین بود: یک فیلم خشن، به‌طور مداوم سیاه و تکان‌دهنده با اجراهای تأثیرگذار، جلوه‌های خونین ملایم و یک پایان فراموش نشدنی. فیلم در وبسایت Metacritic بر مبنای ۲۲ نقد امتیاز ۶۵ را دریافت کرد.

گری آرنولد، در روزنامه واشینگتن تایمز، بازیگران را مورد ستایش قرار داد: «برگ برنده فیلم، جذبه شخصیِ حاصل شده از آقای فریمن به عنوان یک پلیس پخته و منطقی؛ و آقای پیت به عنوان یک پلیس جوان و خودرأی است. این تضاد به تنهایی الهام‌بخش یا پذیرفتنی نیست. آنچه که چنین تضادی را برای شما الهام‌بخش و پذیرفتنی می‌کند؛ مهارت این دو ستاره در تکمیل خصوصیات کلی و سطحی این شخصیت‌ها است». شیلا جانسون در نقدی که در روزنامه ایندیپندنت منتشر شد اجرای فریمن را تحسین کرد: «این فیلم به فریمن تعلق دارد و آن تصویر آرام و ظریف از مرد مسن و خسته‌ای، که می‌آموزد از مبارزه دست برندارد». جان راتال در نقد خود برای مجله فیلم سایت‌اندساوند نوشت: «از زمان فیلم اضمحلال جورج اسلویزر تا به حال، هفت هولناک‌ترین پایان را دارد… و از زمان فیلم شکارچی انسان تاکنون پیچیده‌ترین و مشوش‌کننده‌ترین فیلم در ژانر قتل‌های زنجیره‌ای است». راجر ایبرت، منتقد فیلم، در فهرست Great Movies خود در خصوص کارگردانی فینچر چنین اظهار نظر کرده‌است: «هیچ‌یک از فیلم‌های او تاریک‌تر از این فیلم نیست.»

تحسین‌ها[ویرایش]

استودیوی نیولاین سینما در اقدامی به منظور کسب نامزدی جایزه اسکار برای فریمن، پیت و فینچر، فیلم هفت را مجدداً در روز کریسمس در وست‌وود، لس‌آنجلس و کالیفرنیا و در روز ۲۹ دسامبر ۱۹۹۵ در شهر نیویورک منتشر کرد؛ که در نهایت ناکام ماند.

فهرست بنیاد فیلم آمریکا[ویرایش]

سال مراسم گروه دریافت‌کننده نتیجه
۱۹۹۵ ۶۸مین دوره اسکار بهترین تدوین فیلم ریچارد فرانسیس‌بروس نامزدشده
۴۹مین دوره بفتا بهترین فیلم‌نامه - اصلی اندرو کوین واکر نامزدشده
جوایز فیلم ام‌تی‌وی ۱۹۹۶ بهترین فیلم هفت پیروز
جذاب‌ترین مرد براد پیت پیروز
بهترین بازی دو نفره بر روی صحنه براد پیت و مورگان فریمن نامزدشده
بهترین شخصیت شرور کوین اسپیسی پیروز

رسانه‌های خانگی[ویرایش]

فیلم هفت به منظور انتشار به صورت DVD، ریمستر شده و در قالب صفحه‌عریض -با حفظ نسبت تصویر ۲:۴۰:۱ نسبت به نمایش سینمایی اصلی- ارائه شد. گزینه‌های صوتی فیلم شامل Dolby Digital EX 5.1، DTS ES Discrete 6.1 و Stereo Surround Sound می‌باشند.

لوح DVD فیلم هفت به‌طور اختصاصی چهار مکالمه صوتی تازه ضبط شده نیز دربردارد که در آن‌ها ستاره‌ها و دیگر اعضای کلیدی فیلم در مورد تجربه‌هایشان در طی ساخت فیلم صحبت می‌کنند.

این DVD با درایوهای DVD-ROM نیز سازگار بوده و لوح نخست، فیلم‌نامه قابل چاپ فیلم را به همراه پیوندهایی به خود فیلم دربردارد. لوح Blu-ray این فیلم در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۰ منتشر شد.

رمان‌نگاری و کتاب‌های مصور[ویرایش]

در سال ۱۹۹۵، رمانی بر اساس فیلم اصلی و با همان عنوان توسط آنتونی برونو نوشته شد.

در حد فاصل سپتامبر ۲۰۰۶ و اکتبر ۲۰۰۷، یک نشریه مصور هفت شماره‌ای از انتشارات Zenescope Entertainment منتشر شد که هر شماره آن به یکی از هفت گناه اختصاص داشت. در آن نشریه به جای این که همانند فیلم، ماجرا از زاویه دید دو کارآگاه جنایی نقل شود؛ از زاویه دید جان دوو نقل می‌شد. هر شماره از نشریه با همکاری گروهی مستقل از سازندگان تولید می‌شد. در ۱۵ ژانویه ۲۰۰۸ هر هفت شماره این نشریه به صورت یک کتاب مصور واحد با عنوان SE7EN و ویراستاری دیوید سایدمن و رالف تدسکو منتشر شد.

موسیقی[ویرایش]

موسیقی تیتراژ شروع، ریمیکسی از ترانه Closer از گروه راک Nine Inch Nails است که با عنوان اصلی (Closer (Precursor موجود بوده و توسط گروه Coil با عنوان Closer ریمیکس شده‌است. موسیقی تیتراژ پایانی، ترانه‌ای از David Bowie از آلبوم Outside با نام The Hearts Filthy Lesson است. موسیقی متن فیلم توسط هاوارد شور ساخته شده‌است.

  1. آهنگ In the Beginning – گروه The Statler Brothers
  2. آهنگ Guilty – گروه Gravity Kills
  3. آهنگ Trouble Man – با صدای ماروین گی
  4. آهنگ Speaking of Happiness – با صدای گلوریا لن – نوشته شده توسط بادی اسکات و جیمی رادکلیف
  5. آهنگ Suite No. 3 in D Major و BWV 1068 Air – نوشته شده توسط یوهان سباستین باخ، اجرا شده توسط اشتوتگارتر کامرارکستر/ کارل مونشینگر
  6. آهنگ Love Plus One – گروه Haircut One Hundred
  7. آهنگ Haircut One Hundred – بیلی هالیدی
  8. آهنگ Now's the Time – چارلی پارکر
  9. آهنگ Straight, No Chaser – تلونیس مونک
  10. آهنگ Portrait of John Doe – هاوارد شور
  11. آهنگ Suite from Seven – هاوارد شور

منابع[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]