گیلکی گالشی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
گیلکی گالشی[۱][۲]
زبان بومی در ایران
استان گیلان
استان مازندران[۳]
الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹

گیلکی گالشی[۴][۵][۶] یا گویش گالشی یا دیلمی[نیازمند منبع] نام گویشی از زبان گیلکی است. این گویش در مناطق کوهپایه‌ای و کوهستانی جنوب و جنوب شرقی گیلان شامل نواحی رودبار، رستم‌آباد، سیاهکل و دیلمان، املش، رحیم آباد، عمارلو، اشکورات و همچنین در غرب مازندران مانند رامسر و تنکابن تکلم می‌گردد.[۷] ایوب رسایی گالشی را به عنوان لهجه‌ای از گویش بیه‌پیش در نظر می‌گیرد و گیلکی شرقی را شامل گویش‌های لاهیجان، رودسر، گالش و تنکابن و گیلکی غربی را شامل گویش‌های رشت، فومن و رودبار می‌داند.[۸] محمود پاینده لنگرودی از گالشی با عنوان گویش کوه‌نشینان یاد می‌کند و نام دیگر آن‌ را دیلمی ذکر می‌کند.[۹]

گالش‌ها در مناطق کوهستانی البرز در منطقه شرق گیلان و غرب مازندران به زبان گیلکی با گویش گالشی صحبت می‌کنند. گالش‌ها به این دلیل که در مناطق دوردست زندگی می‌کردند و به طور کلی مراودات کمتری با مردمان جلگه و سکونتگاه‌های انسانی داشتند، گویش‌شان دست‌نخورده مانده است. بنابراین گیلکی گالشی نسبت به گیلکی مناطق شهری از اصالت بیشتری برخوردار است. با این حال زبان گیلکی گالش‌ها با زبان مردم مناطق شرق گیلان و غرب مازندران به جز لاهیجان، قرابت زیادی دارد.[۱۰]

گالش[ویرایش]

گالِش‌ها یک گروه شغلی باقی مانده از عصر کوچ نشینی و رمه گردانی کهن هستند.[۱۱] گالش‌ها در رشته کوه البرز از کوهستان‌های شرق و جنوب استان گیلان، سراسر استان مازندران و قسمت غرب استان گلستان، الموت قزوین و طالقان در استان البرز زندگی می‌کنند.[۱۲] در شرق مازندران گالش فقط به کسی گفته می‌شود که گاوداری می‌کند و به گوسفنددار کُرد گفته می‌شود. در ارتفاعات کوه درفک گیلان به گاوداران گالش و به گوسفندداران چوپان گفته می‌شود. امروزه نگاه احساسی و قبیله‌ای سبب شده که در برخی منابع غیرعلمی و غیرمعتبر، گالش‌ها را به عنوان یک گروه قومی معرفی کنند که امری غیرعلمی و دور از ذهن است.[۱۳] گالش‌ها حداقل در رشته‌کوه البرز و گیلان گروه قومی جداگانه‌ای نیستند. ایشان گروه‌های معیشتی هستند که به کار تخصصی خود می‌پردازند. [۱۴] جای انکار نیست که در نواحی کوهستانی جنوب شرقی گیلان، اینان از لحاظ گویش، نوع زندگی، نوع سکونتگاه، واحد‌های اندازه‌گیری و مانند آن‌ها از همسایگان گیلک خود متمایزند، اما با این همه جزئی از گیلک‌ها به شمار می‌آیند.[۱۵] به گفته حسین احمدی گالش‌ها به احتمال قوی همان کادوسیان هستند که پیش از آریایی‌ها در این منطقه می‌زیستند و زبان ایشان به زبان پارتی نزدیک است.[۱۶] بر اساس دانشنامه ایرانیکا و پروفسور رادیگر اشمیت کادوسیان جزو اقوام ایرانی بودند.[۱۷] هم تفاوت‌های گویش و هم ویژگی‌های فرهنگی-اجتماعی، گیلک‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کند: گیلک‌های رشتی و لاهیجانی، به ترتیب در بخش غربی و شرقی دشت، تفاوت‌های جزئی نشان می‌دهند، اما گیلک‌های گالش یا دیلمی در جنوب غربی کوه‌ها زبان کاملاً متفاوتی دارند و همچنین شیوه زندگی آنان در تقابل با شالیکاران گیلک در دشت است.[۱۸]

دستور زبان[ویرایش]

ضمایر[ویرایش]

در گویش گالشی ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی.[۱۹]

شناسه ۱ مفرد ۲ مفرد ۳ مفرد ۱ جمع ۲ جمع ۳ جمع
فاعلی، گالشی mo to on amә šәmә išan
مفعولی، گالشی mәrә tәrә onә amәrә šәmәrә ošanә
ملکی، گالشی mi ši ti ši onә ši ami ši šimi ši ošanә ši

منابع[ویرایش]

  1. ایوب اسماعیل‌نژاد نودهی، بهروز محمودی بختیاری، نرجس‌بانو صبوری، زهرا ابوالحسنی چیمه (۱۳۹۹). «واژه‌بست‌های زبان گیلکی: مطالعه‌ای رده‌شناختی»: صفحه ۱.
  2. الهه حسینی ماتک، اسفندیار طاهری (۱۳۹۶). «ویژگی‌های آوایی شمال غربی در گیلکی». زبان فارسی و گویش‌های ایرانی (۳): صفحه ۱۱.
  3. ‌، محمود رنجبر، رقیه رادمرد (۱۳۸۲). بررسی و توصیف گویش گالشی. نشر گیلکان. ص. ۱۸.
  4. ایوب اسماعیل‌نژاد نودهی، بهروز محمودی بختیاری، نرجس‌بانو صبوری، زهرا ابوالحسنی چیمه (۱۳۹۹). «واژه‌بست‌های زبان گیلکی: مطالعه‌ای رده‌شناختی»: صفحه ۱.
  5. الهه حسینی ماتک، اسفندیار طاهری (۱۳۹۶). «ویژگی‌های آوایی شمال غربی در گیلکی». زبان فارسی و گویش‌های ایرانی (۳): صفحه ۱۱.
  6. https://www.ethnologue.com/language/glk
  7. «محمود رنجبر» و «رقیه رادمرد»؛ «بررسی وتوصیف گویش گالشی»؛ نشر گیلکان
  8. رسایی، ایوب (۱۳۸۵). «گویش گیلکی فومنات». مجلهٔ زبان و ادب، شماره ۳۰، دانشکده ادبیات، دانشگاه علامه طباطبایی (۳۰): صفحه ۶۵.
  9. پاینده لنگرودی، محمود (۱۳۷۷). آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص. ۶.
  10. ‌، میثم نوائیان، نیما فرید مجتهدی، ابوطالب قاسمی وسمه‌جانی (۱۳۹۸). گالش‌ها. فرهنگ ایلیا. ص. ۴۵.
  11. رودبارکی کلاری، بهروز (۱۳۹۱). باورهای عامیانه گالش‌های شمال ایران. نشر اصفهان. ص. ۱۶۹.
  12. ‌، میثم نوائیان، نیما فرید مجتهدی، ابوطالب قاسمی وسمه‌جانی (۱۳۹۸). گالش‌ها. فرهنگ ایلیا. ص. ۱۵.
  13. ‌، میثم نوائیان، نیما فرید مجتهدی، ابوطالب قاسمی وسمه‌جانی (۱۳۹۸). گالش‌ها. فرهنگ ایلیا. ص. ۳۶.
  14. ‌، میثم نوائیان، نیما فرید مجتهدی، ابوطالب قاسمی وسمه‌جانی (۱۳۹۸). گالش‌ها. فرهنگ ایلیا. ص. ۴۲.
  15. ‌، میثم نوائیان، نیما فرید مجتهدی، ابوطالب قاسمی وسمه‌جانی (۱۳۹۸). گالش‌ها. فرهنگ ایلیا. ص. ۴۳.
  16. حسین احمدی؛ تالشان (از دوره صفویه تا پایان جنگ دوم ایران و روس)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران ۱۳۸۰.
  17. Cadusii in Encyclopædia Iranica by Rudiger Schmitt [۱][پیوند مرده]
  18. Marcel Bazin- Gilan in Encyclopædia Iranica:Geography and Ethnography [۲][پیوند مرده] Its main ethnic groups belong all to the northwestern branch of the Iranian linguistic group (Bazin and Bromberger, pp. 13-14 and map 3). The most important one is the Gīlak, who live in the central plain, the eastern coastal fringe and the southeastern highlands. But both dialectal differences and socio-cultural features oblige to divide the Gīlak into three groups: the raštī and lāhījānī Gīlak, respectively in the western and the eastern part of the plain, show only slight differences, but the gālešī Gīlak or deylamī in the southwestern mountains have quite another language as well as an agropastoral way of life opposed to that of the Gīlak paddy-growers in the plain.
  19. رنجبر، محمود (۱۳۸۲). بررسی و توصیف گویش گالشی. نشر گیلکان. ص. ۶۲.