ویس و رامین: تفاوت میان نسخهها
برچسب: ویرایش کاربر تازهکار |
|||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
[[رده:اشعار روایی]] |
[[رده:اشعار روایی]] |
||
[[رده:شعرهای فارسی]] |
[[رده:شعرهای فارسی]] |
||
[[رده:صفحههای ابهامزدایی مکانها]] |
|||
[[رده:عشاق نامدار]] |
[[رده:عشاق نامدار]] |
||
[[رده:منظومههای فارسی|منظومه ویس و رامین]] |
[[رده:منظومههای فارسی|منظومه ویس و رامین]] |
نسخهٔ ۳ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۳۷
محققان فرنگ ویس و رامین عاشق و معشوق افسانهای ایران باستان را از مردم شهر گوراب که در جنوب ملایر میباشد دانستهاند.
استادان گرانقدر بسیاری نظیر استاد بدیعالزمان فروزانفر، ذبیحالله صفا، مجتبی مینوی، محمدجعفر محجوب و... از این اثر با عنوان یک اثر ادبی ارزشمند یاد کردهاند[۱].
در لغت نامهٔ دهخدا در بارهٔ گوراب چنین آمده است:
گوراب. (اِخ) ده کوچکی است در جنوب دولتآباد ملایر. مینورسکی آرد: از این توصیف [ توصیفی که در ویس و رامین از گوراب شده ] جای تردیدی نمیماند که گوراب همان جوراب است که جغرافی نویسان عرب، آن را در ملتقای راههای نهاوند و همدان به کرج (بر چهارده فرسنگی شرق نهاوند و دوازده فرسنگی جنوب همدان) (نگاه کنید به قدامه ص ۱۹۹) ذکر کردهاند. هم اکنون نیز ده جوراب (گوراب) همان موقعیت را (جنوب دولتآباد ملایر) دارد (ویس و رامین، داستان عاشقانهٔ پارتی ترجمهٔ مصطفی مقربی در پایان ویس و رامین چ محمدجعفر محجوب ص ۴۱۶). رجوع به فهرست نام جایهای کتاب ویس و رامین شود.
منظومه ویس و رامین از شاهکارهای ادب فارسی و سروده فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم هجری است. این داستان عاشقانهٔ منظوم در حدود ۹۰۰۰ بیت*[۱] دارد که در بحر هزج مسدس محذوف*[۲] یا مقصور*[۳] سروده شدهاست. چنان که از شواهد و قراین بر میآید فخرالدین اسعد گرگانی این اثر را از متنی پهلوی به شعر فارسی برگرداندهاست*[۴] که در این ترجمه با آرایش کلام و به کاربردن صنایع لفظی و معنوی*[۵] شاهکاری عظیم خلق کردهاست.
محمد عوفی تذکرهنویس بزرگ قرن هفتم هجری چنین گفتهاست:«... و آنچه از غرّر اوصاف و درّر تشبیهات در آنجا ایراد کردهاست مقوّمان ضمیر افاضل از تقویم آن عاجزند و جوهریان صنعت از تصریع معارضهٔ آن قاصر...» ∗
مؤلف کتاب مجمل التواریخ و القصص وقوع داستان را در عهد شاپور پسر اردشیر بابکان میداند.∗ ولی ولادیمیر مینورسکی، خاورشناس و ایرانشناس روسی و استاد دانشگاه لندن، بر پایهٔ پارهای از جزئیات، زمان حادث شدن این رویداد را مربوط به دورهٔ اشکانیان و برابر با زمان پادشاهی گودرز دوم، یعنی سالهای ۳۹ تا ۵۱ میلادی برآورد کردهاست.∗
ابوالفتح مظفر، از فخرالدین به نظم کشیدن اثر را درخواست کرد. از آنجا که اثر منثور اصلی به زبان پهلوی داشت، بعضی از کلمهها و ترکیبهای پهلوی به شعر فخرالدین راه یافتهاست: چون دژخیم، دژپسند و دژمان.∗ این کتاب در فاصلهٔ سالهای ۴۳۲ تا ۴۴۶ ه. ق (نگارش ویس و رامین در سال ۱۰۵۴ میلادی به پایان رسیدهاست) به نظم درآمدهاست.
ویس و رامین را نخستینبار در سال ۱۸۶۴ میلادی در کلکتهٔ هندوستان چاپ کردند تا آنکه ویرایش علمی آن در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به کوشش مجتبامینوی فراهم آمد. از این منظومه، سه چاپ ویرایش شدهٔ دیگر در دسترس است: چاپ دکتر محمدجعفر محجوب (۱۳۳۷ خورشیدی)؛ چاپ ماگالی تودوا و الکساندر گواخاریا، دو دانشمند گرجستانی (۱۳۴۹ خورشیدی) و چاپ محمد روشن (۱۳۷۷ خورشیدی).[۲]
موضوع داستان
صادق هدایت در مقالهٔ «چند نکته از ویس و رامین»∗ اشاره میکند: «... آنچه ویس و رامین را از سایر رمانهای عاشقانهٔ باستان ممتاز میسازد نخست موضوع کتاب است، زیرا بر خلاف پهلوانان داستانهای عشقی قدیم که عموماً از افسانه و یا اشخاص تاریخی گرفته شدهاند و داستانسرا کوشیده که از جزییات زندگی آنها به خواننده درس اخلاق و دلاوری و گذشت و غیره بیاموزد موضوع «ویس و رامین» بسیار گستاخانه انتخاب شده و گویا به همین علت پهلوانان آن خیالی است و با افسانه و تاریخ وفق نمیدهد»∗
به طور خیلی خیلی خلاصه موضوع داستان عبارتست از: عشق متقابل شهوانی و افسار گسیختهٔ دختری به نام ویس با برادر شاه «موبد» بهنام رامین، که البته ویس در عقد شاه «موبد» است و سخت از این پیوند ناراضیاست.
بر گردان منظومهٔ ویس و رامین به نثر صریح پارسی
خانم فریده گلبو نویسندهٔ معاصر ایرانی، منظومهٔ ویس و رامین را که توسط فخرالدین اسعد گرگانی در بحرهزج مسدس مقصور یا محذوف در فاصلهٔ سالهای ۴۳۲ تا ۴۴۶ یا ۴۴۸هـ. ق سروده شده است، با قلم شیوای خود به نثر امروزی در آوردهاند. این کتاب برای نخستین بار در ۱۳۸۸انتشار یافت.
دیدگاه دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در بارهٔ داستان منظومهٔ ویس و رامین
وی در این باره مینویسد:
«ویس و رامین یک اثر ادبی رئالیست است که تار و پود آن از طبیعت گرفته شده است. عشق ویس و رامین با روشنایی و زندگی پیوند دارد.
پردازندگان ویس و رامین می دانستهاند که انسان موجودی است سرشته از خوب و بد و کوششی در پنهان کردن جنبه بد او نداشتهاند.
آدمی محل برخورد آز و خرد است و خرد بر عشق که بالاترین حد حدت عاطفی انسان است نمیتواند غلبه کند.
دو جوان یکدیگر را دوست دارند تا از روشنی و نعمت حیات نصیب برگیرند. رنج و هجران نیز برای آنان جز این معنایی ندارد که امید شادی و وصال را در خود میپرورد.»[۳]
دربارهٔ گوراب
دژ گوراب یکی از بزرگ ترین و قدیمی ترین آثار تاریخی ملایر و ایران (دورهٔ اشکانیان و ساسانیان) است. مطالعات باستان شناسی نشان میدهد که از دوره مس وسنگ قدیم گروهی در محل فعلی تپه گوراب ساکن شدند که سفالهای آنان با بخشی از سفالهای ساکنان اولیه گیان در طبقه V a قابل مقایسهاست بعد از آن در دوره گسترش فرهنگی اوروک به داخل زاگرس این مکان یکی از هشت کانون اصلی اقتصادی اوروکیها در منطقه بدل میگردد که کار و فعالیت اصلی آنها جمعآوری کالاهای مورد نیاز تمدن اوروکی در جنوب بینالنهرین بود. پس از آن گروهی از مهاجران دامداری که قبلا در گوراب از آنها یاد شد در این مکان مستقر شدند. به نظر میرسد تداوم استقرار در این مکان تا دوره اخیر اسلامی وجود داشته لکن به خاطر ساخت یک قلعه مستحکم در دوره اشکانی بخش زیادی از این آثار فرهنگی تخریب شد اما پس از آن آثار دوره اشکانی و ساسانی ودوران اسلامی بر روی قلعه قابل مطالعه بر جای ماندهاست.
• لایههای زیرین تپه به ما قبل تاریخ حدود هزاره چهارم قبل از میلاد
• لایههای میانی به دوره تاریخی هزاره اول قبل از میلاد
• لایههای فوقانی مربوط به دوره اسلامی از جمله ایلخانیان
نام گوراب به علت حمله اعراب به ایران به جوراب تغییر یافتهاست. در شاهنامه فردوسی از گوراب به نیکی نام بردهاست که نشان از قدمت آن دارد. در داستان ویس و رامین، آمده است: «گوراب نام کشوری بود، که فرمانروایش شاپور و رفیدا بودند»
سر افرازان چو شاپور و رفیدا | در آن کشور چو ماه و مهرپیدا |
همچنین نقل شده که: «شاه موبد به آنجا که ویس است لشکر کشید و رامین که همراه شاه موبد به گوراب رفته بود، ویس را بدید و بر وی عاشق شد.»
به گوراب آمد و آورد لشکر | که آنجا بود ویس ماه پیکر |
در این زمینه که آیا گوراب اسعد گرگانی، همان گوراب ملایر است یا خیر؟ ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روسی مینویسد: «وضع گوراب روشن است و در جنوب همدان است.»
«گل بانوی» گوراب یکی دیگر از زیبا رویانی است که رامین او را به همسری بر میگزیند و در ادبیاتی از منظومه، خود را چنین معرفی میکند:
ستوده گوهرم از سام و از باب | که این از همدان است و آن زگوراب | |
به من شد هر که درگوراب خسته | که من هستم کنون گوراب بانو |
تپه گوراب در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۵۳ با شمارهٔ ثبت ۱۰۴۲ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
اشکانی بودن داستان∗
دلایلی که برای اشکانی بودن این داستان آورده میشود:
- شاهشاهان: مهرداد دوم نخستین کسی بود که از لقب شاهشاهان برای خود استفاده کرد. در «ویس و رامین» هم برای شاه موبد -برادر رامین و شوهر ویس- لقب شاه شاهان بارها برای او به کار رفتهاست. هرچند پس از مهرداد نیز شماری از شاهان اشکانی از این لقب بهره بردند ولی هیچ یک به اقتدار او نرسیدند.
- جنگ با ارمنستان: مهرداد دوم در سال ۱۱۰ پ. م به جنگ با ارمنستان رفت. این موضوع در «ویس و رامین» نیز آمدهاست:
که رامین رفت خواهد سوی ارمن | به نخچیر شکار و جنگ دشمن |
- جنگ ایران و روم: در سال ۱۲۲/۱۲۱ پ. م مهرداد دوم به آسیای کوچک و روم حمله میکند و پیروز میشود. در ویس و رامین نیز آمدهاست:
شاهنشه موبد از قیصر خبر یافت | که قیصر دل ز راه مهر برتافت | |
ز بد راهی نهادی دیگر آورد | به خودکامی سر از چنبر برآورد | |
همه پیمانهای کرده بشکست | بسی کسهای موبد را فروبست | |
ز روم آمد سپاهی سوی ایران | بسی آباد را کردند ویران |
در ادامهٔ داستان هم شرح داده میشود که شاه از تمام شهرها لشکری آماده میکند و به نبرد با رومیان میرود و پیروز باز میگردد.
- ساتراپ ساتراپها: در نقش برجستههای بیستون، نقش برجستهای از مهرداد دوم وجود دارد که ۴ تن از ساتراپهای محلی در برابر وی قرار دارند. یکی از این افراد همین «گودرز» است که به عنوان ساتراپ ساتراپها، یعنی مسئول تمامی ایالات در پیشاپیش ساتراپهای محلی قرار گرفتهاست. در «ویس و رامین» میخوانیم که «رامین» برای فراموشی «ویس» از شاه میخواهد که او را سپهبدِ ماهآباد (ایالت ماد) کند، که شاه در استقبال از این پیشنهاد حکمرانی گرگان و ری و کوهستان را نیز به رامین میسپارد. در ادامه نیز روشن میشود علاوه بر این مناطق بر مناطق دیگری نیز حکم میراندهاست:
بگشت او گرد مرز پادشاهی | گرفته رای فرمانش روایی | |
نشسته با سپاهی در سپاهان | که بود از مرزها بهتر سپاهان | |
ز گرگان تا ری و اهواز و بغداد | بگسترده بساط رامش و داد |
- استقلال از شاهنشاه: رامین با رسیدن به قزوین دیگر از شاهنشاه اطاعت نمیکند و خود را پادشاه میخواند. گودرز نیز در سال ۹۱ پ. م از فرمان مهرداد دوم سرپیچی میکند و خود را شاه ایران میخواند. جالب است که رامین بر پایهٔ «ویس و رامین» در مناطق غربی ایران قرار میگیرد و گودرز نیز در مناطق غربی ایران بودهاست.
- خورشیدشاه: یکی از القاب مهرداد دوم، خورشید بودهاست که او را «خورشیدشاه» نیز میخواندهاند. در «ویس و رامین» نیز چنین آمدهاست:
ز یک سو زن مرا دشمن گرفته | وزو خورشید نام من گرفته |
- پایتخت: پایتخت شاهنشاه (موبدشاه) در «ویس و رامین» شهر مرو در ۳۰۰ کیلومتری عشقآباد میباشد و پایتخت مهرداد دوم نیز در شهری به نام «نیسا» در نزدیکی عشقآباد امروزی بودهاست که امروزه ویرانههای آن باقیست. پس میتوان پذیرفت که مراد شاعر از شهر مرو، همان شهر نیسا بودهاست.
- دیگر دلایل: شرح ویژگیهای دژ اشکفت دیوان در «ویس و رامین» نشان میدهد که این بنا بسیار مستحکم و استوار بودهاست و میتوانیم زمان کاربری این بنا را با عصر مهرداد دوم منطبق کنیم. در «ویس و رامین» از روابط میان دربار ایران و دربار چین سخن گفته میشود که در زمان مهرداد دوم نیز چنین روابطی وجود داشتهاست.
- تطابق زایچه: از جملهٔ محکمترین دلایل پیرامون این موضوع زایچهٔ (جدول یا شرح محل ستارگان که بیشتر به مناسبتهایی ویژه چون زایش، مرگ و یا وقوع جنگی ثبت میشدهاست.) است که در کتاب «ویس و رامین» آورده شدهاست و بیانگر زمانی است که شاه برای نخستین بار با ویس دیدار میکند، که با دانش ستارهشناسی امروز و با بررسی وضعیت آسمان در فاصلهٔ سالهای ۲۴۷ قبل از میلاد تا پایان دورهٔ ساسانیان و حتی زمان زندگی فخر الدین اسعد گرگانی، تنها میتوان به یک حالت منطبق با نشانههای زایچهٔ کتاب «ویس و رامین» برخورد کرد و این تاریخ هم برابر با ۱ ژوئیه ۱۱۶ پ. م میباشد و این درست همان زمانی است که مهرداد دوم در ایران پادشاهی میکرد.
پانویس
- ^ در [۱] ۹۰۴۵ بیت؛ در چاپ بنیاد فرهنگ ایران ۹۰۳۸ بیت در چاپ م. مینوی ۸۹۰۵ بیت و در چاپ محجوب ۸۹۰۴ بیت.([۱] ص ۳۷۹)
- ^ مفاعلین مفاعیلن فعولن
- ^ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
- ^ مثلاً: «ولیکن پهلوی باشد زبانش/// نداند هرکه برخواند بیانش»(برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهٔ کتاب: بیت ۳۳) ([۱] ص ۳۷)
- ^ گرگانی خود گوید «کجااند آن حکیمان تا ببینند/// که اکنون چون سخن میآفرینند/// معانی را چون برگشادند/// برو وزن و قوافی چون نهادند.» (همان: بیتهای ۳۷ و ۳۸) ([۱] ص ۳۷)
- ^ [۲] ص۲۲۷
- ^ [۲] ص۲۲۶
- ^ خلاصه ویس و رامین به کوشش اسماعیل حاکمی
- ^ مینورسکی، ولادیمیر: «ویس و رامین: داستان عاشقانهٔ پارتی» ترجمهٔ مصطفی مقربی ([۱] ص ۴۱۵)
- ^ هدایت، صادق: «چند نکته از ویس و رامین» ([۱] ص ۳۸۱)
- ^ همان ([۱] صص ۳۸۱ و ۳۸۲)
- ^ تلاشی برای بازگشایی رازی از تاریخ ایران: امکان اشکانی و واقعی بودن «ویس و رامین»، جلال حجتی فهیم، وبگاه زبان فارسی
منابع
- ↑ گلبو، فریده (چاپ اول ۱۳۸۸). بر گردان ویس و رامین از نظم به نثر=رمان ویس و رامین. تهران، انتشارات ایران شناسی. ص. ص۱۴. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ هفتهنامهٔ امرداد، شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهٔ ۲۸۷، ص ۴.
- ↑ اسلامی ندوشن، محمدعلی (چاپ سوم۱۳۴۹). جام جهان بین. ص. ص۳۸۲. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک)
- گرگانی، فخرالدین اسعد: ویس و رامین با مقدمه و تصحیح و تحشیهٔ محمد روشن با دو گفتار از صادق هدایت و مینورسکی انتشارات صدای معاصر ۱۳۸۱ تهران. ISBN 964-6494-11-0
- صفا، ذبیحالله: تاریخ ادبیات ایران ج ۱ انتشارات ققنوس چاپ دوم ۱۳۸۱ تهران ISBN 964-311-013-3
- جباری، رحمت اله، داستان ویس و رامین، نشر حریر ۱۳۸۷ تهران
- حاکمی، اسماعیل، خلاصه ویس و رامین
- تلاشی برای بازگشایی رازی از تاریخ ایران: امکان اشکانی و واقعی بودن «ویس و رامین»، جلال حجتی فهیم، وبگاه زبان فارسی