آگاهی جانوران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
بر پایهٔ اعلامیهٔ کمبریج دربارهٔ آگاهیِ جانوران: خودآگاهیِ ذهنیِ نزدیک به خودآگاهیِ انسانی در طوطی خاکستری آفریقایی دیده شده‌است.[۱]

هوشیاری حیوانی یا آگاهیِ جانوری (به انگلیسی: Animal consciousness)؛ کیفیت یا وضعیتی از خویشتن آگاهیِ درونیِ یک جانور، یا آگاه بودن از یک شیء بیرونی یا چیزی در درون خود او است است.[۲][۳] در انسان، هوشیاری عبارت است از: توانایی احساسمندی، آگاهی، ذهنیت (تشخص‌گرایی فلسفی)، کیفیت ذهنی، توانایی آزمودن یا درک احساس، بیداری ذاتی، داشتن احساس هویت و سیستم کنترل اجرایی ذهنی است.[۴] علی‌رغم مشکل موجود در تعریف، بسیاری از فیلسوفان بر این باورند که درباره چیستی آگاهی یک ذهنیت عمومی وجود دارد.[۵]

موضوع آگاهی حیوانی با تعدادی از مشکلات روبرو است و این مسئله‌ای است که به ویژه به شدت مشکل‌ساز است زیرا حیوانات، به دلیل عدم توانایی در استفاده از زبان انسانی، نمی‌توانند درباره تجربیات خود به ما بگویند. همچنین، دشوار است به طور منطقی در مورد این سوال استدلال کرد، زیرا انکار اینکه یک حیوان آگاه است، اغلب به این معناست که آنها احساس نمی کنند، زندگی آنها ارزشی ندارد و آسیب زدن به آنها از نظر اخلاقی کار اشتباهی نیست. به عنوان نمونه، فیلسوف فرانسوی قرن 17، رنه دکارت، گاهی اوقات مورد انتقاد قرار گرفته است زیرا وی دفاع کرده که تنها انسان‌ها ذهن دارند، و این امر موجب سوء استفاده از حیوانات یا حیوان آزاری می‌شود.

فیلسوفانی که تجربه ذهنی را جوهر وجود می‌دانند، عموماً باور دارند که وجود و طبیعت آگاهی حیوانات هرگز به طور دقیق قابل شناخت نیست. فیلسوف آمریکایی توماس نیگل این دیدگاه را در مقاله ای تأثیرگذار با عنوان خفاش بودن چگونه است؟ بیان کرد. او گفت که یک ارگانیسم آگاه است "اگر و فقط اگر چیزی وجود داشته باشد که شبیه آن ارگانیسم باشد - چیزی که برای ارگانیسم شبیه است". و او استدلال کرد که مهم نیست چقدر در مورد مغز و رفتار یک حیوان می‌دانیم، هرگز نمی‌توانیم واقعاً خودمان را در ذهن حیوان قرار دهیم و دنیای آنها را همانطور که خودشان انجام می‌دهند تجربه کنیم. متفکران دیگر، مانند داگلاس هافستادتر، دانشمند شناختی، این استدلال را ناسازگار می دانند. چندین روانشناس و اخلاق شناس با توصیف طیفی از رفتارهایی که به نظر می رسد نشان می دهد حیوانات در مورد چیزهایی که نمی توانند مستقیماً درک کنند، اعتقاد دارند، وجود آگاهی حیوانی را استدلال کرده اند - کتاب ذهن حیوانات در سال 2001 توسط دونالد گریفین، بخش قابل توجهی از شواهد را مرور می کند.

آگاهی حیوانی بیش از صد سال است که به طور فعال مورد تحقیق قرار گرفته است. در سال 1927، هاروی کار، روانشناس کارکردی آمریکایی، استدلال کرد که هر معیار یا درک معتبری از آگاهی در حیوانات به "دانش دقیق و کامل از شرایط ضروری آن در انسان بستگی دارد." همچنین یک بررسی جدیدتر در سال 1985 به این نتیجه رسید که "بهترین رویکرد استفاده از آزمایش(به ویژه سایکوفیزیک) و مشاهده برای ردیابی طلوع و ظهور خودآگاهی، ادراک، ارتباط، قصد، باورها و بازتاب در جنین های طبیعی انسان، نوزادان، و کودکان" است. در سال 2012، گروهی از دانشمندان علوم اعصاب اعلامیه کمبریج در مورد آگاهی را امضا کردند، که "به صراحت" ادعا می کرد که "انسان در داشتن بسترهای عصبی که هوشیاری ایجاد می کند منحصر به فرد نیستند. حیوانات غیر انسانی، از جمله همه پستانداران و پرندگان، و بسیاری از موجودات دیگر، از جمله اختاپوس ها نیز دارای این بسترهای عصبی هستند."

پیشینه های فلسفی[ویرایش]

مسئله ذهن و بدن در فلسفه رابطه بین ذهن و ماده و به ویژه رابطه بین آگاهی و مغز را بررسی می کند. رویکردهای مختلفی پیشنهاد شده است. اکثر آنها یا دو گرا هستند یا مونیست. دوآلیسم تمایز سفت و سختی را بین قلمرو ذهن و ماده حفظ می کند. مونیسم معتقد است که فقط یک نوع چیز وجود دارد و ذهن و ماده هر دو جنبه آن هستند. این مشکل توسط فیلسوفان پیش از ارسطویی مورد توجه قرار گرفت.[۶] و رنه دکارت در قرن هفدهم به آن پرداخت که به دوگانه انگاری دکارتی منجر شد. دکارت معتقد بود که فقط انسان ها و نه حیوانات دیگر از این ذهن غیر فیزیکی برخوردار هستند.

رد دوگانگی ذهن و بدن در ساختارگرایی فرانسوی یافت می شود، و موضعی است که عموماً فلسفۀ فرانسه پس از جنگ را مشخص می کند.عدم وجود یک نقطه ملاقات تجربی و قابل شناسایی بین ذهن غیر فیزیکی و بسط فیزیکی آن برای دوگانه انگاری مشکل ساز است و بسیاری از فیلسوفان ذهن مدرن معتقدند که ذهن چیزی جدا از بدن نیست.این رویکردها بلاخص تأثیرات ویژه ای در علوم، به ویژه در زمینه‌های زیست‌شناسی اجتماعی، علوم رایانه، روان‌شناسی تکاملی و علوم اعصاب داشته است.

یکی از راه‌های تشخیص خود هوشیاری در موجودات زنده تست آینه می‌باشد. در این تست آینه ای در مقابل موجود زنده قرار داده می‌شود، برای مثال سگ‌ها خود را در آینه تشخیص نمی‌دهند و حتی ممکن است برای سگ درون آینه واق واق کنند.

حیواناتی که تاکنون تست آینه مثبت داشته‌اند:

شامپانزه‌ها، گوریل‌ها، اورانگوتان‌ها، بابون‌ها و فیل‌ها. همچنین دلفین‌های پوزه بطری، نهنگ‌های قاتل قادر به تشخیص خود در آینه هستند.

البته شواهدی نیز موجود است که کبوترها در صورت آموزش دیدن می‌توانند خود را در آینه تشخیص دهند.

پژوهشگران[ویرایش]

از پژوهشگرانِ این رشته می‌توان از ماریان استامپ داوکینز، کریستف کخ، تامس نیگل و برنار رولن نام برد.

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. The Cambridge Declaration on Consciousness (Archive) 7 July 2012. Written by Philip Low and edited by Jaak Panksepp, Diana Reiss, David Edelman, Bruno Van Swinderen, Philip Low and Christof Koch. University of Cambridge.
  2. "consciousness". Merriam-Webster. Retrieved April 22, 2014.
  3. Robert van Gulick (2004). "Consciousness". Stanford Encyclopedia of Philosophy.
  4. Farthing G (1992). The Psychology of Consciousness. Prentice Hall. ISBN 978-0-13-728668-3.
  5. John Searle (2005). "Consciousness". In Honderich T (ed.). The Oxford companion to philosophy. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-926479-7.
  6. 15.
invertebrates

پیوند به بیرون[ویرایش]