پرش به محتوا

جلیل محمدقلی‌زاده

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

میرزا جلیل محمدقلی‌زاده (۲۲ فوریه ۱۸۶۶ – ۴ ژانویه ۱۹۳۲)[۱] بنیان‌گذار روزنامه ملانصرالدین بود.

او در سال ۱۸۶۶ در دهی به‌نام نهرم از ولایت نخجوان زاده شد. پدرش محمدقلی نام داشت. خانواده او اصلاً ایرانی بودند و جدش حسین‌علی بنا از خوی به نخجوان رفته بود. وی معروف به میرزا جلیل و یک ادیب و داستان‌نویس سرشناس آذربایجانی بود. میرزا جلیل زیر نفوذ ادبی نویسندگان روس مثل نیکلای گوگول و آنتوان چخوف بود.

وی با حمیده جوانشیر که فعال حقوق زنان بود، ازدواج کرد. خواندن و نوشتن را در نخجوان آموخت، و در شهر گوری در گرجستان به دارالمعلمین رفت. سال‌ها در مدارس گرجستان آموزگار بود. در سال ۱۹۰۴ به تفلیس رفت و در روزنامه شرق روس مشغول به نویسندگی شد. چند داستان کوتاه منتشر کرد. نمایشنامه‌ای به نام مردگان نوشت که با استقبال زیاد روبرو شد.

انتشار ملانصرالدین مهم‌ترین کار فرهنگی او بود و دشمنان زیادی از مستبدین و ملایان برای او ساخت. میرزا جلیل در جایی گفته بود: "اگر من این مجله را به جای تفلیس در باکو که اکثر جمعیت آن متشکل از مسلمانان عقب افتاده بود منتشر می‌کردم حتماً دفتر کار من را نابود و من را هم می کشتند." روزنامهٔ ملانصرالدین نوشتارهایی روشنفکرانه و اصلاح‌طلبانه داشت و این امر باعث شد تا مسلمانان به تکفیر و آزار مدیر، کارکنان و حتی فروشندگان آن دست بزنند. محمدقلی‌زاده ناچار شد برای گریز از تعرض مسلمانان در محله گرجی‌نشین تفلیس اقامت کند. در بایگانی شخصی دست‌نوشته‌های جلیل محمدقلی‌زاده، نامهٔ یک مسلمان تندرو در ده قاسم‌کندی دیده می‌شود که محمدقلی‌زاده را با دشنام شدید تهدید به قتل و خون‌ریزی کرده‌است.[۲]

جلیل محمدقلی‌زاده در سال ۱۹۲۱ میلادی به قصد اقامت دائم در سرزمین اجدادی به ایران آمد، ولی پس از یک سال اقامت در تبریز، به دعوت حکومت آذربایجان شوروی به باکو رفت.[۳] در طول اقامت در تبریز و به یاری روشنفکران شهر، انتشار مجلهٔ ملا نصرالدین را ادامه می‌دهد و نمایشنامهٔ «مرده‌ها» را به روی صحنه می‌آورد. سکونت یک‌سالهٔ میرزا جلیل در تبریز، از دوره‌های پرکار وی، و از پرثمرترین سال‌های زندگی‌اش به‌شمار می‌رود.[۴]

شخصیت اصلی معروف‌ترین کتابش با عنوان "میّت"، یک خداناباور مست است که به خاطر گفتن حقایق مربوط به عقب‌ماندگی جامعه، دیوانه تلقی می‌شود؛ جامعه‌ای که در آن، شوهر دادن دختران نه ساله به مردان ۵۰ یا ۶۰ ساله، امری پذیرفته و رایج تلقی می‌شود.[۵]

آثار دیگر

[ویرایش]
  • محمدقلی‌زاده، حمیده، مونس روزهای زندگی: خاطراتم دربارهٔ میرزا جلیل محمدقلی‌زاده سردبیر مجلهٔ ملا نصرالدین، ترجمهٔ دلبر ابراهیم‌زاده، انتشارات پژوهنده، تهران، ۱۳۷۹.
  • آزادی در ایران
  • بچهٔ ریشو
  • قربان‌علی‌بیگ
  • مردگان
  • کتاب مادرم
  • مجمع دیوانگان

از نوشته‌های او

[ویرایش]

.... اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریخ کهن(یعنی ملایان) تسویه حساب نشود؛ خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود؛ این میکروب‌ها میمانند و من می‌ترسم در آینده نزدیکی چشم باز کنید و ببینید " هشتصد ملا یکجا خلق شده ". ملا همه امور مملکت را بدست گرفته؛ همه ثروت شما را بر باد داده؛ و شما را به امان خدا سپرده و افسارتان را به بیگانگان رها کرده ....[۶]

.... همه جا دود است، در مجالس و منازل دود دخانیات و مشروبات، در کوچه‌ها دود حمام، در معنویات دود موهومات و خرافات، در روح و قلب دود کثافات...خلاصه ملت در میان دودها دارد خفه می‌شود! در حال خفگی منتظر نجات است. از کی؟ -- از هر شخص با وجدان، از هر وطن پرست حقیقی، از هر انساندوست، ملت دارد خفه می‌شود. دودها ملت را از هر طرف احاطه کرده، اگر زود به فریادشان نرسیم، ممکن است دیگر اثری از ملت بجا نماند. «عجله لازم است»...[۷]

منابع

[ویرایش]
  1. World Public Library
  2. ملانصرالدین جلیل محمدقلی‌زاده، به کوشش محسن قشمی، تهران: نشر ثالث، ۱۳۷۶. صص۲۷-۲۹، شابک: 9789646404120
  3. همان.
  4. چکیده‌ای از زندگی و افکار جلیل محمدقلی زاده، ترجمه بهزاد آبادی باویل، تبریز: نشر تلاش، پاییز ۱۳۳۶. برگ ۲۵
  5. «مجله ملانصرالدین؛ پیشرو طنز سیاسی در جهان اسلام». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۱۷ اسفند ۱۳۹۳.
  6. روزنامه ملا نصرالدین . شماره 25 - سال 1908 میلادی
  7. چکیده‌ای از زندگی و افکار جلیل محمدقلی زاده، ترجمه بهزاد آبادی باویل، تبریز: نشر تلاش، پاییز ۱۳۳۶. برگ ۲۶